پیام نهضت حسینی
نهضت بی بدیل حضرت سیدالشّهدا (ع) را نمی توان صرفا قضیه ای شخصی دانست، بلکه یک جریان تاریخی منحصر بفرد است که سنّت الهی محسوب می شود. از این رو، یقیناً پیام هایی دارد؛ زیرا سنّت های الهی در همه عصرها و نسل ها و مصرها جاری است و نمی توان آنها را محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص دانست.
بنابراین این نهضت حامل پیام هایی است، که باید به درستی شناخته شده و مورد بهره برداری صحیح قرار گیرند. از همین رو زنده نگه داشتن حسین (ع) و نهضت حسینی، تنها به مرثیه خوانی و ریختن اشک بر مصائب آن بزرگوار نیست. بلکه بر همه دلسوختگان آن حضرت اعم از عالم و عامی، حکیم و فقیه، فرض است که به میزان وسع و توان خویش در زنده نگه داشتن این واقعه بزرگ کوشش نمایند. زیرا فلسفه این زنده نگه داشتن، پیاده سازی این معارف عمیق و وثیق در جامعه کنونی و رساندن آنها به نسل های بعدی است.
از بارزترین پیام های نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح، ذلّت و عزّت، کوری و بینایی، کری و شنوایی، سفاهت و خردورزی و سرانجام، مرگ و زندگی است.
یکی از ویژگی های پیام های نهضت حسینی این است که در همه مقاطع و مکان های مختلف کارکردهای خاص خود را دارند که حداقل آن در مقطع کنونی انرژی و آمادگی بخشیدن به مسلمانان جهان در برابر تهدیدها و زورگویی ها است. اما این سنخ از پیام ها را می توان پیام های عمومی نهضت عاشورا دانست. زیرا در ورای آنها، حکمت هایی نهفته است که جز برای معدودی از شیفتگان او قابل درک نیست. از همین رو بر دوست داران حسینی فرض است که با دریافت حکمت عمیق این واقعه و پیام نهایی آن، خود را در زمره این دسته از باریافتگان قرار دهند.
پیام نهایی نهضت حسینی همان هدف نهایی دین است، و هدف نهایی دین رساندن انسان به کمال نهایی است. کمال نهایی انسان، در واقع در مرز فرشته شدن قرار دارد، نه اینکه صرفا یک انسان متوسط شود. به عنوان مثال اگر کسی علم را تحصیل و نفس را تهذیب کند؛ یک عالم امین و متواضع می شود، اینچنین انسانی، انسان خوبی است ولی هنوز در میانه راه است و به مقصد نهایی نرسیده است. علاوه بر آنکه انسان متوسط شدن هنر نیست، بلکه باید تلاش نمود به کمال نهایی انسان که همان نورانی شدن است برسد؛ ﴿کتابٌ أنزلناه إلیک لِتُخرج النّاسَ مِن الظُّلماتِ الَی النّور﴾.[۱]
سالار شهیدان اصحاب و یاران خود را نورانی و فرشته خو کرد، به طوری که در شب عاشورا جای خود را در بهشت دیدند. هر کسی هم که به این مقام برسد، در واقع به مقصد رسیده است و هر کس به این مرتبه بار نیابد به مقصد نرسیده است، هرچند ممکن است از سعادت متوسط برخوردار باشد.
به همین دلیل است که زبان حال و زبان قال یاران سیدالشهداء (ع) این بود که کاش چندین جان داشتیم و بارها به شهادت می رسیدیم، زیرا حضرت می فرمود؛ نه تنها من بلکه همه همراهانم، هدف اصلی شان باید لقاء الله باشد.[۲]
حضرت حسین بن علی (ع) به یاران و سلحشوران خود فرمودند: دیگران مرگ را پایان خط زندگی می دانند، ولی من آن را سر پل و آغاز حرکت جدید می دانم؛ «فما الموت إلاّ قنطره …»[۳] ؛ «مرگ سر پل است و همه مزایا پس از پل است». عبور از این دریا و شطّ عظیم، بدون پل امکان ندارد و همه کمالات مانند کرامت، صدق، بینایی، حق و سرانجام، کمال حیات در آن سوی پل است.
بنابراین وجود مبارک سیدالشهداء (ع) گروهی را در روز عاشورا به این مقام رساندند، ولی این بدان معنا نیست که این فیض منحصر در این گروه است و تنها مربوط به یک مقطع خاص تاریخی و یک مکان خاص جغرافیایی است. زیرا مقرّبان، همه از انبیای مرسل یا ائمّه هدی (ع) نیستند؛ بلکه برخی از آنها کسانی اند که به همراه ائمّه و انبیاء (ع) حرکت کردند و از آنان تبعیت نمودند. در بعضی از تعبیرات دینی آمده است: «سلمان منّا أهل البیت»[۴] . البته چنین کرامتی مخصوص سلمان نیست؛ چون بسیاری از مردان و زنان دیگر به جایی رسیدند که ائمّه (ع) درباره آنها فرمودند: اینها از ما هستند.
همان گونه که گفته شد پیام نهضت عاشورا در همه سطوح و برای همگان نقش دارد؛ به گونه ای که هم عارفان در این جا سر می سایند، هم زاهدان، عابدان، سیاستمداران، مجاهدان، فرشتگان و … و اگر احیاناً فطرس مَلَک یا غیر فطرسی از فرشتگان به مهد آنان پناه میبرد، برای آن نیست که حتماً گناهی کرده است و می خواهد بخشوده شود؛ بلکه ممکن است فرشته بی گناهی باشد، اما می خواهد در آن جایگاه رفیع متعلّم گردد و در پیشگاه انسان کامل و آدم عصر علوم الهی را فرا بگیرد؛ آن هم در اندازه گزارش و نه در حدّ تعلیم؛ زیرا تنها انسان که کوْن جامع است، می تواند به اسمای الهی عالم شود؛ ﴿و علّم ادم الأسماء﴾[۵] و درباره فرشتگان سخن از اِنبا و گزارش است، نه تعلیم؛ زیرا خداوند به حضرت آدم (ع) دستور داد که فرشتگان را از اسمای الهی با خبر نماید؛ ﴿یا ادم أنبئهم بأسمائهم﴾.[۶]
بنابراین، حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّه بلند پایانی این راه رسیده اند، آنها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینی اند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را می پروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت می کند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را می پروراند و به آنها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» میدهد.
برگرفته شده از کتاب «کوثر کربلا» و «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی»