بازدید این صفحه: 4867 تاریخ انتشار: 1394/11/20 ساعت: 05:41:16
برخی طلبه ها در اصل هویت روحانیت دچار مشکل می شوند / ابوالقاسم مقیمی
مشاوران و اساتید راهنما باید خط مشی و جهت گیری صحیح را برای طلاب تعیین کنند چون آنها سرگردان هستند که به کدام رشته روند به ویژه که...
موضوع: اندیشه نویسنده: حجة السلام و المسلمین ابولقاسم مقیمی به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛ مشاوران و اساتید راهنما باید خط مشی و جهت گیری صحیح را برای طلاب تعیین کنند چون آنها سرگردان هستند که به کدام رشته روند به ویژه که بعضی از رشته های جدید عناوی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
مشاوران و اساتید راهنما باید خط مشی و جهت گیری صحیح را برای طلاب تعیین کنند چون آنها سرگردان هستند که به کدام رشته روند به ویژه که بعضی از رشته های جدید عناوین دهان پرکن و جاذبه های خاصی در اجتماع دارند و برای طلاب جاذبه کاذبی ایجاد می کنند و آنها را به سرعت به حد اقناع می رساند لذا طلبه ها در مسیر کلاس فقه و اصول در سطح عالی شرکت می کنند اما به دقت های فقیهانه و اصولی مولفین این کتاب ها اعتقادی ندارند لذا دوران تحصیلی را که نسبت به ماهیتش اعتقادی ندارند را می گذرانند، ذهنشان درگیر رشته ها و مباحث دیگر و بعضی از پست و منصب ها و جاذبه های دیگر می شود.
به گزارش شفقنا،حوزه سطوح گوناگونی مانند مقدمات، سطح یک و سطح عالی و خارج و تخصصی دارد. حوزه بر اساس سطوح گوناگون خروجی هایی دارد پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید در گفتگویی با استاد ابوالقاسم مقیمی حاجی نظرشان را در مورد خروجی های حوزه بر اساس سطوح گوناگون جویا شد.
به نظر شما حوزه باید برای سطح یک خروجی های متعدد با ویژگیهای گوناگون تعریف کند یا یک خروجی با ویژگی های مشخص؟ به نظر شما ویژگی خروجی مطلوب پایه ۶ حوزه چیست؟
برای بنده تلقی روشنی نسبت به خروجی در سطح یک نیست. خروجی به این معنی که این افراد بخشی از مراحل علمی را گذرانده اند و آماده فعالیت در جامعه هستند اگر خروجی برای سطح یک حوزه به این معنا باشد، این خروجی قابل قبول نیست. اما اگر مراد از خروجی این باشد که ما برای هر سطحی هدف گذاری کنیم که طلبه باید در یکی از زمینه های علمی به یک فعلیتی برسد، طبیعی است طلبه ای که سطح یک حوزه را می گذراند باید در مباحث ادبیات و مباحث مقدماتی در باب منطق و مانند آن به یک فعلیت قابل قبولی برسد و این دوره از تحصیل دورانی است که تکرارپذیر نیست.
چون در سطوح بعدی بیشتر ذهن و وقت طلبه درگیر مباحث آشنایی با دوره عمومی فقه و اصول می شود و در دوره سطح سه با مباحث فقهی و اصولی و بعضی از دروس جنبی عمیق تر آشنا می شوند و مباحث ادبیات و منطق تکرار نمی شود. لذا در این سطح آن چه که به عنوان خروجی باید برای افراد فارغ التحصیل این سطح در نظر بگیریم تسلط بر ادبیات و منطق و مباحث مرتبط با این فضا است.
اگر بخواهیم خروجی را به معنای دوم بگیریم، ما باید در این سطح یک استاد ادبیات تولید کنیم. اگر بخواهیم افراد در صرف و نحو، علم بیان و بدیع، در علوم منطق و مانند آنها به حدی برسند که در آینده بخواهند به طلبه های سال اول، دوم و سوم تدریس کنند و این امر باید در همین سنوات پایه ریزی شود و کسانی که در این جا به قابلیت های خوبی رسیدند با طی مراحل در سنوات بعدی اگر علاقه مند باشند می توانند مسائل تکمیلی ادبیات را ادامه دهند و به استادی ادبیات و علوم مرتبطی که در همین سنوات و پایه اول خوانده می شود برسند، پس در خروجی به این معنا هدف گذاری هر پایه باید برای تسلط به مباحثی باشد که می خوانند و رسیدن به فضلی که پایه های استادیشان را در این زمان پایه ریزی کنند. اما به معنای خروجی برای خارج از فضای حوزه و عرصه جامعه به نظرم هنوز زمانی نیست که بتوانند با این سطح مقدمات با توجه به توقعاتی که جامعه از یک روحانی در عرصه های معارف و مانند آن دارد به آن خروجی دست پیدا کنند.
به نظر شما حوزه باید برای سطح دو خروجی های متعدد با ویژگیهای گوناگون تعریف کند یا یک خروجی با ویژگی های مشخص؟ به نظر شما ویژگی خروجی مطلوب سطح دو حوزه چیست؟
در رابطه با خروجی سطح دو که طلبه بحث های مقدماتی ادبیات و مانند آنها را گذرانده و با دوره عمومی آشنایی با فقه و اصول در قالب شرح لمعه و روضه البهیه مرحوم شهید ثانی و کتب اولیه اصولی مانند کتاب اصول فقه مرحوم مظفر یا کتب جایگزین آشنا شده است و رسائل و قسمتی از مکاسب مرحوم شیخ اعظم انصاری رحمه الله علیه را گذارنده، در این زمان طلبه با دوره های عمومی و برخی از مباحث تخصصی و استدلالی فقه در لایه های اولیه اش آشنایی پیدا کرده است و در این سنوات بر اساس سیاست گذاری حوزه علمیه برخی از علوم مرتبط را به عنوان دروس جنبی گذرانده است و برخی از مباحث در رابطه با احکام مباحث مربوط به فلسفه و مباحث الهیات را در این سنوات خوانده است.
طلبه ای که در اواسط سطح عالی حوزه علمیه باشد، از این طلبه انتظار می رود که در آشنایی با دوره عمومی و با استدلال های فقهی و اصولی تسلط خوبی نسبت به مفاهیم و موضوعات مختلف فقهی و اصولی پیدا کند. یعنی در زمانی که کل احکام را در قالب شرح لمعه می خواند با عناوین و موضوعات و ابواب فقهی آشنا می شود و اگر هر یک از عناوین فقهی را بشنود یک ذهنیت و آشنایی ای با تعریف و تلقی از آن عنوان و شرایط مهم و برخی از دیدگاه های مهم در این باب آشنایی پیدا می کند. همچنین در مباحث اصولی یک دور اصول را در قالب اصول مظفر خوانده است و با همه اصطلاحات و مفاهیم اصولی آشنا شده است.
طلبه باید از عناوین مباحث اصولی تلقی روشنی داشته باشد تا زمانی که در دروس بالاتر که وارد مباحث و آشنا شدن با نظریه های عمیق فقهی و اصولی می شود، استادش درگیر ارائه آن مفاهیم اولیه نکند. اگر بحث از شبهه موضوعیه یا شبهه حکمیه یا مباحثی در عام و خاص و تخصیص و حکومت و ورود و این دست از مفاهیم می شود، در این دوران با این اصطلاحات آشنا شده باشد، به مرزبندی های مفهومی این عناوین به خوبی مسلط شده باشد تا در مباحث استدلالی استاد در رابطه ارائه نظریات جدید و مباحث جدید استدلالی وارد بحث شود لذا از طلبه ای که این دوران را به خوبی گذرانده است انتظار می رود با عناوین و ابواب مختلف فقهی و اصولی آشنایی داشته باشد، مباحث اولیه و تاریخچه این مباحث را به اندازه ای که خوانده و آشنا است یک ذهنیت روشنی از درک این مفاهیم را به همراه خودش داشته باشد.
این طلبه برای آشنایی با نظریات جدید و عمیق تر و بحث های عمیق و دقت های فقهی و اصولی آماده است. در این سنوات به طلبه ها توصیه می شود که در کنار حضور منظم در کلاس، مباحثات را جدی بگیرند برای این که معلوم شود آیا تلقیشان از این مفاهیم که برای همدیگر در مباحثات نقل می کنند درست است یا نه.
در همین سنوات طلبه برای گام های اولیه تبلیغی در محیط هایی که متناسب با علم و اطلاعات آنها است آماده می شوند که البته فقط در زمان های خاص مانند زمان هایی که برای تبلیغ حوزه علمیه معین شده است می توانند با همان یک دوره ای که با فقه و اصول و احکام آشنا شده اند و در دروس جنبی هم بعضی از مباحث الهیات و معارف را خوانده اند، به تبلیغ روند.
تبلیغ فرصتی است که طلاب جوان با توجه به نشاطی که دارند می توانند در جایی متناسب با معلوماتشان فعالیت کنند و در گام های اولیه با جامعه و نیازهای جامعه آشنا شوند و خود را مهیا کنند و آن معلوماتی را که خوانده اند در زمان های خاص تبلیغی در اجتماع به کار گیرند و در زمان های مناسب می توانند از آنها بهره برداری کنند و طلاب از لحاظ تحصیلی باید نکات و اطلاعات را از این دوران به همراه خود داشته باشند.
خروجی تحصیلی طلبه ها، در این دوره طلبه ای است که به مفاهیم اولیه و ابواب مختلف فقه و اصول و اصطلاحات مسلط و آشنا باشد و ذهنش درگیر درک این مسائل و آماده دریافت بحث های استدلالی عمیق تر باشد.
به نظر شما حوزه باید برای سطح سه و درس خارج و دوره های تخصصی خروجی های متعدد با ویژگیهای گوناگون تعریف کند یا یک خروجی با ویژگی های مشخص؟ به نظر شما ویژگی خروجی مطلوب سطح سه و درس خارج و تخصصی حوزه چیست؟
طلاب محترمی که سطح سه حوزه را می گذارنند، در سطح یک و دو و سه حدود دوازده سال وارد حوزه علمیه شدند. مباحث مقدماتی و صرف و نحو و منطق و ادبیات را گذرانده اند، با دوره عمومی فقه و اصول و تسلط بر مفاهیم فقهی و اصولی و ابواب مرتبط فقهی آشنا هستند. در مقطع تحصیلی سطح سه آنها در قالب آشنایی با نظریات مرحوم شیخ انصاری و در کفایه با نظریات مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله علیهما تقریبا با بحث های عمیق و پرچالشی که سرآغاز فقه و اصول دوره معاصر است آشنا می شوند.
در دوره معاصر غالب آقایان عنایت ویژه ای به نظریات مرحوم شیخ انصاری و نظریات مرحوم آخوند خراسانی دارند و تعلیقه ها و حواشی فراوانی بر دیدگاه های این دو بزرگوار دارند بنابراین طلاب در سطح سه با دو کتاب و دو نظریه بسیار جدی و عمیق در مباحث فقهی و اصولی و بحث های عمیق فقهی و اصولی و نقد دیدگاه های دیگر را با روش اجتهادی که در آن زمان مرسوم بوده است آشنا می شوند و با چگونگی بررسی فقیهانه یک مسأله فقهی یا یک مسأله اصولی آشنا می شوند که این دو فقیه بزرگوار چگونه دیدگاه ها و نظریات گذشته را تحقیق می کنند و تاریخچه بحث را مطرح می کنند که با دقت سعی در استظهار در نظریات و اقوال دیگران دارند سپس آن نظریه را با موشکافی و دقت هایی بررسی می کنند و در نهایت دیدگاه خودشان را با دلایل تفصیلی و عمیق به اثبات می رسانند. پس طلبه در این زمان با مباحث استدلالی عمیق آشنا شده است.
نکته مهمی که پایه هایش را باید در این زمان گذاشت درگیری نقطه تفکر و ذهن طلبه ها است. چون در آینده علمی طلبه ها برای رسیدن به اجتهاد، در کنار احاطه بر اصطلاحات و علوم خاصی که بخشی از آنها به حافظه و اطلاعات و حضور ذهن طلبه و فقیه برگشت می کند، درک عمیق استدلالی و قدرت تحلیل نصوص هم لازم است به خاطر همین است که ذهن فقیه بسیار ذهن دقیق، تحلیلگر و مسلط به این مباحث است.
طلبه ها باید نقطه تأمل فقیهانه شان را از این جا آرام آرام شروع کنند لذا طلبه هایی که مقطع سطح عالی و سطح سه را تحصیل می کنند، به تفکر و تأمل در این مباحث نیاز دارند. مراکز فقهی که امروزه تأسیس شده در قالب کلاس های راهنما، اساتیدی با تجارب و علم کافی در کنار طلبه ها می نشینند، طلبه ها هم که در کلاس اصلی از استاد، رسائل و مکاسب و کفایه آموخته اند، مجدد در نزد استاد دیگری این مباحث را مرور می کنند.
این مباحث در کلاس ها در شکل گیری قدرت تفکر طلبه ها بسیار سازنده است لذا مهم ترین امر در این دوران پایه ریزی این نکته است که طلبه ها عادت کنند به تأمل و فکر بر روی مباحثی که در رسائل و مکاسب و کفایه می خوانند تا قدرت تحلیل و تفکرشان رشد کند. طلبه ای که وارد درس خارج می شود و سطح سه را تمام می کند باید با قدرت و تمرکز ذهنی حرف استاد را پیگیری کند چون در دوران درس خارج دیگر متنی در سر کلاس پیش رو ندارد و برخی از نظریات اصولی را که در سطح با آنها آشنا شده است، استاد در این جا مرور می کند و نظریات جدید فقها و اصولیون معاصر را ذکر، نقد و بررسی می کند.
در این سطح طلبه ای موفق است که در سطح با تفکر و تأمل زیاد، قدرت ذهنی خود را رشد داده باشد و ذهنی خلاق و تحلیلگر داشته باشد. طلبه باید بتواند در سر کلاس های خارج پا به پای استاد مطالب را دریافت و تحلیل کند و در مطالعات بعدی بر روی آنها تأمل کند تا آرام آرام در مسیر اجتهاد حرکت کند.
در این سطح طلبه ها دروس جنبی را هم می گذرانند و با اطلاعات و مباحثی در فلسفه، کلام، رجال، درایه و مباحث تفسیری آشنا می شوند. برخی از این علوم، علومی هستند که در شکل گیری اجتهاد تاثیرگذارند. مجتهد کسی است که با مبانی اولیه تفسیر رجال و درایه و مانند آن و اصطلاح های فلسفی آشنا باشد و در جای خودش آنها را به درستی بفهمد و به کار گیرد. لذا دروس جنبی برای انتخاب مسیر آینده طلبه بسیار اثرگذار است و از جهت دیگر سطح سه نقش کلیدی و تعیین کننده ای برای انتخاب رشته تخصصی و مسیر علمی طلاب دارد.
لازم نیست که انتظار داشته باشیم تمام طلاب مسیر اجتهادی در فقه و اصول را بپیمایند چون همه استعدادها و علاقه ها آماده طی این مسیر نیستند لذا طبیعی است که افراد به فراخور توانمندی و علاقه و نیاز در مسیر آینده شان انتخاب رشته کنند.
طلبه ها در سطح سه بعضا سر کلاس های دروس جنبی هم می روند، بخشی از بحث های تفسیری را می خوانند و با مباحث فلسفی در قالب بدایه و نهایه آشنا می شوند، بعضی از بحث های کلامی و الهیات را می خوانند و در دروس اصلی فقه و اصول شرکت می کنند. طلبه ها باید آرام آرام با آشنایی این علوم و مشورت با اساتید با در نظرگرفتن استعدادها و توانمندی های خودشان انتخاب رشته کنند.
زمانی که طلبه سطح سه را گذراند و وارد درس خارج شد باید بداند برای آینده خود چه مسیری را می خواهد انتخاب کند. هر چند پیشنهاد این است که همه طلبه ها چند سال اول را نسبت به شرکت در دروس خارج فقه و اصول یک تمحض نسبی داشته باشند. با جدیت مباحث را طی کنند. هر چند بر اساس سیاست گذاری مراکز تخصصی حوزه کسانی که رشته های کلام، فلسفه، تاریخ و تفسیر را می روند آن مراکز نیز همین الزام را دارند که طلبه باید در درس های اصلی سطح عالی و اوایل خارج به جدیت شرکت کند و امتحان این دروس را دهد و آنها را طی کند.
تجربه نشان داده است که آن نظمی که به ویژه در مباحث اصول است اگر طلبه ای ذهنش را در این مباحث رشد دهد و با این دقت ها آشنا شود، پایه های اجتهادیش در این زمینه شکل می گیرد و از این قضیه در رشته های دیگر می تواند استفاده کند و متاسفانه در رشته های دیگر این گونه آشنایی با پایه های اجتهادی و قواعد اصولی و برداشت از نصوص در مباحث عام و خاص مطلق و مقید در بحث استظهار از الفاظ در حجیت ادله اربعه را نداریم در حالی که این مباحث اصول اصلی تفکر و استنباط در بسیاری از علوم است.
کسانی که در مباحث کلامی بخواهند به نصوص مراجعه کنند باید با همین مسائل عام و خاص و مطلق و مقید و حجیت ادله قلمرو حجیت خبر واحد در احکام و در غیر احکام نگاه اجتهادی داشته باشند تا در آن جا بتوانند مجتهد باشند اما در رشته های دیگر این مباحث بومی سازی نشده است و تنها در دروس سنتی فقهی و اصولی این مباحث به صورت اجتهادی بحث می شود. اگر در این جا به صورت جدی توانمند نشوند در رشته های تخصصی تفسیری و کلامی این مباحث به نحوه تخصصی گذرانده نمی شود و لذا همواره از این جهت احساس نیاز و عدم غنای علمی به چشم می آید.
علت فاصله داشتن وضعیت موجود را با وضعیت مطلوب را چه می دانید؟ راهکارهای رسیدن به وضعیت مطلوب چیست؟
به نظر بنده فعلا حوزه در یک دوران گزار است. یک زمانی الگوی تمام طلبه ها بزرگان، مراجع و اساتید دروس حوزوی بودند و همه طلبه ها راه مشخص و الگوهای عینی جلو چشم داشتند و می خواستند همان مسیر را طی کنند و مسیر و الگو برای کسانی که در عرصه های علمی و اجتهادی علاقه داشتند معین بود و کسانی هم که در عرصه های تبلیغی علاقه داشتند، الگوهای خاصی را در مقابل خود می دیدند.
با وجود انقلاب اسلامی و تاسیس حکومت اسلامی عرصه های جدیدی به روی حوزه باز شده است و در نیازهایی که حکومت به مراجع و کارشناسان در بسیاری از مباحث مرتبط با حکومت دارد احساس خلا می شود.
طلبه ای که امروز در سطح عالی تحصیل می کند دیگر الزاما نظام سنتی حوزه برایش آن حالت الگوی تام را ندارد نیازهای دیگر و الگوهای متنوعی را در مقابلش می بیند اما برخی از الگوها صحیح و برخی دیگر ناصحیح هستند بنابراین یکی از وظایف اساتید بزرگوار یا برخی از مراکز حوزوی مشاوره دادن به طلبه های جوان است.
مشاوران و اساتید راهنما باید خط مشی و جهت گیری صحیح را برای طلاب تعیین کنند چون آنها سرگردان هستند که به کدام رشته روند به ویژه که بعضی از رشته های جدید عناوین دهان پرکن و جاذبه های خاصی در اجتماع دارند و برای طلاب جاذبه کاذبی ایجاد می کنند و آنها را به سرعت به حد اقناع می رساند لذا طلبه ها در مسیر کلاس فقه و اصول در سطح عالی شرکت می کنند اما به دقت های فقیهانه و اصولی مولفین این کتاب ها اعتقادی ندارند لذا دوران تحصیلی را که نسبت به ماهیتش اعتقادی ندارند را می گذرانند، ذهنشان درگیر رشته ها و مباحث دیگر و بعضی از پست و منصب ها و جاذبه های دیگر می شود.
نکته مهم این است که باید طلبه نسبت به آینده تحصیلی و انتخاب رشته اش و تاثیر کتاب هایی که در رشته های مختلف می خواند، به خوبی برای او بیان شود. رسیدن فرد به اجتهاد اولیه در مسائل اصولی مقدار زیادی در اجتهاد و بحث های کلامی و تفسیری موثر است. اگر طلبه ای آگاه باشد که کدام رشته را می خواهد بخواند، رسائل و کفایه و سال های اولیه خارجش را با دقت می خواند اما اگر طلبه احساس کند که نمی خواهد مجتهد فقهی و اصولی شود، می خواهد به فلان رشته رود پس نیازی به فهم رسائل و مکاسب و کفایه و بحث های خارج فقه و اصول ندارد، وقتی به این تفکر رسد طبیعی است که نسبت به شرکت در کلاس و امتحانات در حد گذراندن مباحث الزامی حوزه اکتفا می کند.
نکته مهم دادن مشاوره های دقیق و راه گشا برای آینده طلبه ها و تاثیر این دروس و کتاب ها و تبیین آنها برای طلبه ها است به این که این مقدار رشد علمی و دقت های ذهنی در بعضی از مباحث و قواعد اصولی چه مقدار در علوم مختلف کاربرد دارد و ضعف در رشته های دیگر اثرگذار است. نکته دوم چون بحث هویت یابی طلبه ها است، به نظر بنده می توان گفت که می توان بحران تلقی اش کرد.
در بحث هویت یابی طلبگی برخی دچار مشکل می شوند که آیا مسیر طلبگی با شاخصه هایی که دارد و مباحثی که در جامعه مشاهده می کنند و مباحث اعتقادی و شبهاتی که به اصل روحانیت، اصل مسیر طلبگی و اصل کارکرد دین حتی در جامعه بیان می شود برخی طلبه ها در اصل هویت روحانیت دچار مشکل می شوند و دچار بحران هویت می شوند لذا می بینیم خروجی هایی از حوزه به مراکز دانشگاهی اتفاق می افتد و صرف دانشگاه رفتن مهم نیست.
مشکل تغییری است که در تفکر و دیدگاهشان نسبت به مباحث دینی و معرفتی ایجاد می شود و طلبه ای با هشت سال، نه سال سابقه حوزوی وارد تحصیل در رشته های دیگر می شود و در آن جا به خروجی می رسد که قرار بود این طلبه با اطلاعات حوزوی و آشنایی با برخی از رشته های تخصصی دانشگاهی یک فرد جامعی شود که از هر دو جا استفاده کند و نظر دین را تبیین کند اما چون در حوزه بر روی بحث هویتش به خوبی کار نشده است و مباحث اعتقادی و معرفتی طلبه پایه ریزی نشده است، تبدیل در هویت پیش می آید. نسبت به اساس حوزه و درس های سنتی منتقد می شود و برخی مسیر روشنفکری را طی می کنند.
کد خبر: 139411204530
1394/11/20
|