بازدید این صفحه: 4904 تاریخ انتشار: 1394/9/5 ساعت: 06:07:34
استبداد دینی، استبداد سیاسی و فساد مالی سه ضلع یک مثلث هستند / محمد سروش محلاتی
همایش مهرخوبان در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار گردید. موضوع سخنرانی در این همایش «استبداد دینی از دیدگاه علامه طباطبایی»
موضوع: اندیشه نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به تفاوت های استبداد دینی و استبداد غیر دینی تاکید کرد: باید میان استبداد دینی و غیردینی تفاوت قائل بود. آنجایی که پای دین در میان نیست اگر استبدادی اتفاق می افتد از ابزارهایی همچون کودتای نظامی، اسلحه و فشنگ استفاده می شود و ما با سخت افزارها مواجهیم، اما در استبداد دینی با صرف نظر از اینکه این روش ها هست یا نیست، نکته دیگری نیز وجود دارد و آن این است که همه جنایت ها می تواند به همراه توجیهی از دین اتفاق افتند. توجیهی که قبح آن جنایت را از بین می رود و باعث می شود جنایت راحت تر اتفاق بیفتد و مردم دیندار این استبداد را با این دلیل که خدا خواسته است، بپذیرند.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران حجت الاسلام والمسلمین استاد محمد سروش محلاتی که روز گذشته در «همایش کیش مهر» به مناسبت گرامیداشت علامه سید محمد حسین طباطبایی در دانشکده فنی دانشگاه تهران سخن می گفت،با اشاره به عدم انجام پژوهش های لازم در مورد استبداد دینی، اظهار کرد: تاکنون پژوهشی درباره این موضوع نشده است، استبداد دینی توسط آیت الله نائینی حدود 110 سال قبل وارد ادبیات دینی و سیاسی ما شد و تا پیش از آن ما در فرهنگ خود این موضوع را نمی شناختیم. علامه نائینی در عصر مشروطه در کتاب "تنبیه الامه" خود بحث استبداد دینی را مطرح کرد. علامه طباطبایی یکی از شاگردان ایشان بود و ممکن است در این بحث تحت تاثیر استاد خود قرار گرفته باشد، هر چند زاویه دید علامه طباطبایی با علامه نائینی متفاوت است.
وی با اشاره به آثار علامه طباطبایی در ارتباط با موضوع استبداد دینی، گفت: نکته اول که از درون آثار علامه طباطبایی باید به آن پاسخ داد این است که آیا موضوعی به عنوان استبداد دینی موجودیت دارد یا خیر و اینکه آیا علامه این واقعیت را می پذیرد یا خیر؟ که می بینیم علامه استبداد دینی را به عنوان یک واقعیت پذیرفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به پذیرفته شدن موجودیت استبداد دینی از نگاه علامه طباطبایی، افزود: اگر در دین این ظرفیت وجود دارد که مورد سوءاستفاده قرار بگیرد این ظرفیت به کدام بخش دین مربوط می شود؟ نکته سوم این است که آسیب های استبداد دینی چیست و چه نتایجی را به دنبال دارد و نکته چهارم این است که تجربه استبداد دینی در جوامع دینی اعم از اسلامی و غیراسلامی چه بوده است؟
حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی با استناد به آثار علامه طباطبایی، یادآور شد: آثار علامه نشان می دهد که او واقعیت وجود استبداد دینی را پذیرفته است، اما اینکه چگونه به این واقعیت رسیده است 2 جهت دارد؛ یکی اینکه علامه تاریخ اسلام و مسیحیت را خوب مورد مطالعه قرار داده و از این جهت با مواردی در تاریخ برخورد داشته است که نمونه های استبداد دینی بوده اند. متاسفانه در جوامع مسیحی و برخی جوامع اسلامی تجربه استبداد دینی وجود داشته است.
این محقق و پژوهشگر فقه سیاسی با اشاره به استنباط علامه طباطبایی از قرآن به واسطه مفسر بودن ایشان، عنوان کرد: جهت دیگر که باعث می شود علامه طباطبایی ذهنش درگیر استبداد دینی باشد مفسر بودن اوست. در آیات قرآن موارد متعددی وجود دارد که این مفسر را با مسأله استبداد دینی درگیر می کند در غیر این صورت اگر علامه صرفا یک فیلسوف صدرایی بود یا اگر صرفا یک فقیه بود او را درگیر با این مسأله نمی کرد؛ چرا که ما در اسلام فیلسوفان و فقهای دیگری نیز داشتیم که هرگز به این موضوع نپرداخته اند.
وی در ادامه با اشاره به آیاتی از سوره توبه در قرآن مجید در ارتباط با به قدرت رسیدن عالمان دینی در یهود و مسیحیت، اظهار کرد: در قرآن اشاره شده که عالمانی از دین یهود و مسیحیت وقتی به قدرت رسیده اند چه نتایجی را به دنبال داشته است.
حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی ادامه داد: تعبیر خود قرآن آن است که «یضل به کثیرا و یهدی به کثیراً» این خود آیه قرآن است که می گوید همین قرآن می تواند برای عده ای مایه گمراهی شود و برخی را نیز هدایت کند. اصل این واقعیت، یعنی استبداد دینی و سوء استفاده از دین غیرقابل انکار و کتمان بوده و بارها در تاریخ اتفاق افتاده است.
وی با اشاره به تفاوت های استبداد دینی و استبداد غیر دینی، تاکید کرد: باید میان استبداد دینی و غیردینی تفاوت قائل بود. آنجایی که پای دین در میان نیست اگر استبدادی اتفاق می افتد از ابزارهایی همچون کودتای نظامی، اسلحه و فشنگ استفاده می شود و ما با سخت افزارها مواجهیم اما در استبداد دینی با صرف نظر از اینکه این روش ها هست یا نیست، نکته دیگری نیز وجود دارد و آن این است که همه جنایت ها می تواند به همراه توجیهی از دین اتفاق افتند. توجیهی که قبح آن جنایت را از بین می رود و باعث می شود جنایت راحت تر اتفاق بیفتد و مردم دیندار این استبداد را با این دلیل که خدا خواسته است، بپذیرند.
این سخنران همایش کیش مهر با اشاره به اینکه مرحوم علامه براساس مطالعه تاریخی به نتایجی در ارتباط با جنایات با عنوان دین رسید، افزود: علامه به این نتیجه رسید که اگر جنایاتی در تاریخ که با عنوان دین اتفاق افتاده با جنایات دیگر مقایسه شود، آن جنایات که به نام دین صورت گرفته به مراتب وحشتناک تر است؛ این مطالب را علامه در تفسیر المیزان دارد.
سروش محلاتی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه علامه طباطبایی نگاهی به تاریخ مسیحیت داشت که چگونه استبداد دینی در آن رخ داده است، خاطرنشان کرد: از نظر آن مرحوم همان مسأله استبداد دینی که در تاریخ مسیحیت وجود داشت به تاریخ اسلام ورود پیدا کرد و همان تجربه دوباره در دوران اسلامی تکرار شد؛ این بحث را علامه در گفت وگوهایی که با پروفسور کوربن در 1340 داشت، مطرح کرده است.
وی با اشاره به اینکه استبداد دینی، استبداد سیاسی و فساد مالی 3 ضلع یک مثلث هستند که استبداد دینی قاعده این مثلث است و اگر بیاید آن 2 ضلع دیگر هم می آیند، اظهار کرد: خداوند در یکی از آیات سوره توبه به این موضوع اشاره می کند و علامه طباطبایی نیز در چندین صفحه ذیل آیه در تفسیر المیزان درباره ارتباط استبداد سیاسی و دینی و فساد مالی و اقتصادی سخن گفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه علامه طباطبایی اگرچه تعبیر «حکومت اسلامی» را در چند جا به کار برده است، اضافه کرد: او درباره حکومت گفته که حکومت یا انسانی است یا غیر انسانی. علامه حتی حکومت اکثریت یعنی نصف به علاوه یک را به خاطر رعایت نشدن حقوق نصف منهای یک عادلانه نمی داند و از به کار بردن تعبیر اکثریت برای حکومت ابا دارد؛ چراکه حکومت اکثریت از نظر او ظلم بر اقلیت است. همچنین حکومت فردی را هم رد می کند و می گوید فقط حکومت انسانی باید برقرار باشد.
وی افزود: علامه در تعریفی از حکومت اسلامی گفته است که منظور حکومتی است که در آن همه انسان ها از حقوق برابر برخوردار می شوند. حکومت مدنظر اسلام هم حکومت انسانی است.
حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی با بیان اینکه از نظر علامه تحمیل عقیده، نابود کردن فکر و اندیشه به وسیله زور هرگز مورد تائید دین نیست، گفت: از نظر علامه این موضوعات به عملکرد کلیسا مربوط بوده است، اما مع الاسف در میان مسلمانان نیز نهضت آزادی فکر و عقیده را از دست داده ایم.
کد خبر: 1394954502
1394/9/5
|