مهمترین منکر زمان امام حسین (ع) چه بود که طبق گفته خودشان مجبور به قیام در برابر آن شدند؟ معروف مورد نظر امام (ع) چه بود؟ فروکاهیدن امر به معروف و نهی از منکر به...
موضوع: اندیشه
نویسنده: حجة الاسلام والمسلسمن دکتر بهمن اکبری
مهمترین منکر زمان امام حسین (ع) چه بود که طبق گفته خودشان مجبور به قیام در برابر آن شدند؟ معروف مورد نظر امام (ع) چه بود؟ فروکاهیدن امر به معروف و نهی از منکر به مسایل پیش پاافتاده، چه پیامدهایی برای این فریضه قرآنی و سیره امامی می تواند داشته باشد؟ حجتالاسلام والمسلمین دکتر بهمن اکبری، پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفت وگو با شفقنا با محور قرار دادن وصیتنامه امام حسین(ع) خطاب به محمد بن حنفیه، به تحلیل این موضوع و یافتن پاسخی برای این پرسش ها می پردازد.
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛
او با توجه دادن به فضای نگاشتن جمله امام حسین (ع) و اعلام امر به معرو ف و نهی از منکر و اصلاح امت جدشان به عنوان هدف از این قیام، معتقد است که در اینجا باید معروف و منکر را در یک سطح عالی معنا کرد. او معروفی که امام دنبال می کرد را اصلاح و منکر بزرگی که وجود داشته است را نیز فساد حاکمیت می داند و می گوید: فروکاستن مفهوم امر به معروف و نهی از منکر که یک هدف عالی و متعالی را دنبال می کند به حد مثلا یک سلسله رفتارهای فردی و در حریم خصوصی، ظلم و جفا به موضوع امر به معروف و نهی از منکر است. اکبری معتقد است: آگاهی بخشی و جهل زدایی به عنوان مقدمه ای برای موضوع امر به معروف و نهی از منکر است.
گفت وگوی حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهمن اکبری را بخوانید:
*وقتی که مولاحسین (ع) خارج می شوند و به طرف کوفه حرکت می کنند و می دانند که دیگر منازعه با سپاه یزید اجتناب ناپذیر است، جمله ای را بیان می کنند که «من برای اقامه امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم». از نظر تاریخی و همینطور دستگاه فکری امام(ع) مهمترین معروف و مهمترین منکر زمان ایشان چه بود که به خاطر آن، امام و یاران او مجبور به خروج و قیام شدند؟
اکبری: سوالی بسیار خوب است. این بیان امام(ع) در وصیتنامه ای که ایشان خطاب به «محمد بن حنفیه» فرمودند، آمده است. این جمله، شدت اهتمام حضرت سیدالشهدا را نسبت به موضوع امر به معروف نشان می دهد. امام(ع) در آن وصیتنامه خطاب به محمد بن حنفیه گفته اند که «هذا ما أوصی بالحسین بن علی إلی أخیه محمد بن الحنفیه»؛ حال مفاد وصیت چیست؟ اولین مطلبی که ایشان بعد از شهادتین فرمودند، این بود که در تاریخ توجه کنید که علت خروج یا قیام من اینطور نگاشته نشود که او أَشِرًا و َبطِرًا و مفسد و ظالم بود. اگر این مطلب درست فهمیده شود، آن وقت مشخص می شود که امر به معروف و نهی از منکری را که امام دنبال می کرد، چه بوده است؟ حضرت می فرمایند که « أنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً» و در اینجا چهار مفهوم را مطرح می کنند. أشراً و بطراً، قیام هایی خودسرانه و در عین حال از باب ماجراجویی است. بعضی اقدامات در حاشیه کشورها هم مشاهده می شود که بخشی از مردم و جوان هایی که آمده اند، بیشتر به دنبال ماجراجویی هستند، نه برای اینکه به حقیقتی برسند. امام(ع) در ابتدا تاکید می کنند که من یک جوان خودسر از سر ماجراجویی حرکت کرده نیستم. دوم اینکه به دنبال فساد و موضوعی به نام ظلم و ستم هم نیستم. این چهار مولفه تاکید می کند که امر به معروفی که من می خواهم بگویم چیست. امام در ادامه می فرمایند که« إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امه جدی محمد(ص)» در اینجا محور اصلی را نشان می دهد و آنجا می فرمایند که « أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر». بافت معنایی وصیتنامه در این فرموده امام(ع) که «من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم» مشخص می شود و آن مساله هدف قیام و خروج امام است که اولا، اشرا و بطرا و مفسد و ظالم نیست و ثانیا «لطلب الاصلاح...». این اصلاحی که امام دنبال می کرده، معروف امام است و طبیعتا افسادی که وجود داشته است، منظور امام از منکر است. امام(ع) علت قیام و خروج را مستقیما اصلاح دینی و اصلاح امت پیغمبر اکرم(ص) برمی گردانند و آن را یک قیام اصلاحگرانه معرفی می کنند. از سوی دیگر نیز چهار مفهوم سلبی را مشخص می کنند که اشر و بطر و مفسد و ظالم نیست. در ابتدا لازم است متوجه شویم که این جمله امام در چه فضایی انجام گرفته است. این جمله در فضای وصیتنامه امام(ع) به محمد بن حنفیه بوده که بسیار بسیار مهم است بنابراین معروف و منکر را باید در یک سطح عالی معنا کرد. آنچه آنقدر اهمیت داشته است که امام خروج می کند و جان خود و دیگران را به خطر می اندازد که آن معروف انجام و از آن منکر نهی شود. آن معروفی که امام دنبال می کرد، همان اصلاحی است که در آغاز سخن اشاره می کند.
*چه موضوعی باعث شده بود که امام(ع) این معروف را در دستور کار خود قرار دهند؟ آیا در زمان قیام امام، هیچ منکر یا هیچ معروف دیگری وجود نداشت؟
اکبری: منکر بزرگی که وجود داشته، فساد حاکمیت بوده است. بعضی اوقات، منکرهایی نسبت به منکرهای دیگر تقدم و تاخر دارند. به طور مثال در یک بیماری بدنی، عارضه یا یک بیماری نسبت به بیماری های دیگر اولویت دارد و موجب آنها شده است یعنی مثلا تب و عوارض دیگر در بیمار مشاهده می شود اما اینها چندان اهمیت ندارد و باید علت آن را که می تواند یک ویروس باشد، از بین برد تا همه عوارض آن از جمله تب رفع شود. در مساله قتال، بیان شده است که باید «ائمه الکفر» را هدف گرفت. چرا؟ چون وقتی ائمه و پیشوایان ناپسند و حاکمیت منکر از بین می رود، به طور طبیعی سایر منکرهای فرعی هم از بین خواهد رفت. به نظر می رسد که این طلب اصلاح امت پیامبر(ص)، در مقابلش وجود فساد را اشاره می کرده است.
*چرا فساد حاکمیتی تا این اندازه برای امام حسن (ع) مهم و تحمل ناپذیر بوده است که جان مبارک خود و یاران خویش را به این شکل تراژیک برای آن می گذارند؟
اکبری: همانطور که هنوز هم همینطور است، قدرت ها و حاکمیت ها تعیین کننده حدود و ثغور معروف ها و منکرها در جامعه هستند. با تغییر یک حاکمیت سیاسی، افکار عمومی جامعه، نظام اقتصادی، نظام تولید ثروت، نظام تولید قدرت و نظام تولید ارزش تغییر می کند چون هر حاکمیت یا هر نظام اجتماعی، سه منبع تولیدی یا سه نظام را در بر می گیرد. یکی زیر مجموعه ایست به عنوان نظام اقتصادی که تولید ثروت را دنبال می کند؛ یکی نظام ارزشی، اخلاقی و تربیتی است که تولید ارزش را در پی دارد و در نهایت یک نظام حاکمیتی یا سیاسی که تولید قدرت را دنبال می کند. هنگامی که یک حاکمیت تغییر می کند، به تبع آن این سه سیستم زیرین هم تغییر می کند. تغییر نظام اقتصادی، فقرزدایی به دنبال خود خواهد داشت. با تغییر نظام تولید ارزش ها، نظام فرهنگی در کل جامعه تغییر می کند و به عبارتی وقتی نظام سیاسی عوض می شود، رابطه مردم با حاکمیت و مجموع آنها اصلاح می شود. در اصلاح کلی که اصطلاح امت پیامبر (ص) بوده است، تغییر ائمه الکفر یا امامان و پیشوایانی که جامعه را به سمت و سوی خاصی می کشیدند، مساله مهمی بوده است. به این معنا که خود تغییر حاکمیت و در آن زمان تغییر ولایت و امیرالمومنینی می توانسته تغییرات بنیادین دیگری را به دنبال آورد.
* آیا امر به معروف و نهی از منکر در نگاه امام حسین(ع) یک مساله عمومی و اجتماعی است که مربوط به رابطه شهروندان یا افراد تحت حکومت با حکومت است و هر کس می تواند، هر جا و به هر صورتی خود را ملزم به امر به معروف و نهی از منکر در امور دیگران بداند؟
اکبری: آنچه از زمینه های اجتماعی و تاریخی مخصوصا در جمله سید الشهدا(ع) برداشت می شود، این است که آن جمله که «أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر» دقیقا متوجه توجه مردم و تغییراتی است که مردم در حاکمیت ایجاد می کنند یا به زبان بهتر، نظارت عمومی بر حاکمیت است. امر به معروف و نهی از منکر در آن جمله اصلی به مفهوم نظارت مردم بر مردم نیست چون امام قیام کرده است تا حاکمیت را تغییر دهد. این مصداق امر به معروف است یعنی رعیت -مردم که تحت سرپرستی هستند- بر حاکمیت نظارت می کنند یا آن را تغییر می دهند. گرچه به هر حال نظارت مردم بر مردم هم یکی از مصادیق امر به معروف می تواند باشد. در قرآن هم گفته شده است که «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» و البته مومنان نسبت به همدیگر، تواصو بالحق و تواصو بالصبر دارند اما اینکه در امر به معروف یا نهی از منکر، نسبت میان مردم و نظارت مردم بر مردم باشد، بخشی از آن است و بخش اصلی تر، نظارت مردم بر دولت و حاکمیت است چون در اینجا امام به مثابه بخشی از مردم می خواهد حاکمیت را تغییر دهد.
*فرق این قضیه با براندازی چیست؟
اکبری: ممکن است امر به معروف و نهی از منکر در ادامه به براندازی منتهی شود و هیچ مانعی ندارد اما امام حسین(ع) اولا و بالذات برای این حرکت کرده است که اصلاحی ایجاد کند. اگر حاکمیت آن زمان، حرف امام را متوجه می شد و حرف دین را می پذیرفت قطعا...
*ببینید در آن زمان یک نظام سیاسی مستقر بوده است. امام حسین(ع) تشخیص می دهند که این نظام، نامشروع است و آن نظام سیاسی را که یزید در راس آن بود، نظام فاسدی می دانستند. علاوه بر آن همانطور که بیان کردید، آن فساد چه در نظام اقتصادی، چه اخلاقی و چه سیاسی رخنه کرده بود و ایشان ناگزیر می شود که علیه آن قیام کند و هدف یا استراتژی این قیام را هم امر به معروف و نهی از منکر اطلاق می کنند...
اکبری: امر به معروف و نهی از منکر، روش امام بوده است. امام حسین(ع) در جمله اول، وقتی آن چهار عنوان اشرا، بطرا، فساد و ظلم را مطرح کرد، کاملا نشان داد که بر چه مبنایی حرکت می کنند و حضرت سید الشهدا(ع) متوجه معنا بوده اند. مادامی که دعوتی از کوفه نشده بود، امام این حرکت را آغاز نمی کرد، پس این نشان می دهد که ظرفیت اجتماعی و اقتضای اجتماعی باید وجود داشته باشد.
*شبیه حرکت امام در سال 42 تا 57؟
اکبری: بله! بسیاری اوقات ممکن است ظرفیت اقبال عمومی وجود ندارد و نمی توان یک تغییر اساسی را ایجاد کرد. به هر حال نقش مردم و نقش خاص عموم اجتماع برای یک تحول هم موضوع بحث است. امام ناظر به آن اقتضائات اجتماعی، بیش از دوازده هزار برگ نامه برای ایشان رفته است که گاهی یک فرد به عنوان نماینده یک قبیله آن را امضا کرده است که به هر حال یک پایگاه اصلی است. امام اقتضائات را دیده و اینطور بوده است که مقتضیات یا آمادگی های اجتماعی برقرار می بینند و حرکت می کند. بر این اساس امام حسین(ع) به قصد اصلاح حاکمیت می رود. دیگر اینکه حرکت ایشان از سر خودخواهی یا تکبر نبوده است. علاوه بر آن امام، پذیرش عامه یا اقبال اجتماعی عامه را هم در نظر می گرفته است و به طور طبیعی این می تواند منجر به یک اصلاحگری شود. حال این اصلاح به طور طبیعی ممکن است به براندازی هم منتهی شود و یک حاکمیت و نظام اخلاقی، اقتصادی و سیاسی یک حاکمیت تغییر کند. حتما امام آن تغییرات را دنبال می کردند و در نظر مبارکشان بوده است.
*آیا امر به معروف و نهی از منکر اساسا یک ماهیت اصلاح طلبانه -البته نه به معنای سیاسی رایج آن- دارد؟
اکبری: قطعا اصلاحگرانه است چون طبیعتا در ذات دعوت به معروف و نهی از منکر، اصلاحگری وجود دارد. فرد، به انجام معروفی که نیست، دعوت می کند و منکری که وجود دارد را می خواهد از بین ببرد، پس در اینجا اصلاحگری رخ می دهد و اصلاح چیزی نیست جز از بین بردن ناشایست ها و ایجاد شایستگی هایی.
* در دستگاهی تبلیغاتی، فروکاهیدن امر به معروف و نهی از منکر به آرایش یا پوشش زنان و مغفول گذاشتن بحث امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حکومتداری، چه پیامدهایی برای این فریضه قرآنی و سیره امامی می تواند داشته باشد؟
اکبری: امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در این زمینه معنایی متنی و فرامتنی که در جمله و وصیتنامه سیدالشهدا وجود دارد، یک هدف عالی و متعالی را دنبال می کند. فروکاستن مفهوم امر به معروف و نهی از منکر که یک هدف عالی و متعالی را دنبال می کند به اندازه مثلا یک سلسله رفتارهای فردی و در حریم خصوصی، ظلم و جفا به موضوع امر به معرو ف و نهی از منکر است. به دلیل اینکه یک معنای متعالی در حد رفتارهایی بسیار ساده به شدت تنزل داده می شود. این همان موضوعی است که حضرت امیر هم فرمود که بعضی از اوقات، اصول فراموش می شود و تمسک به فروع می کنیم. این توجه به فروع و فراموش کردن اصول، حاکمیت ها را ضایع می کند و انرژی ها و توان های افراد را نابود می کند. اگر بخواهیم امر به معروف و نهی از منکر که اولا و بالذات، نظارت مردم بر حاکمیت هاست، به نظارت مردم بر مردم یا دولت بر مردم در امور شخصی فرعیه تنزل دهیم، جفایی است در حق این مردم و ظلم و خطایی بنیادین و استراتژیک و راهبردی است که رخ می دهد.
* بهترین شیوه برای اجرایی کردن امر به معروف و نهی از منکر که هم خیر دنیا و هم سعادت آخرت در آن باشد، به نظر شما چیست؟
اکبری: امربه معروف و نهی از منکر متفرع بر بحث آگاهی است. مهمترین موضوع آگاهی های اجتماعی است یعنی باید دانست که آمرین به معروف و ناهیان از منکر باید اولا و بالذات از شناخت معروف و شناخت منکر برخوردار باشند. دوم اینکه در همان زمینه به روش های بهتری برای تحقق معروف و نهی از منکر یا از بین بردن منکر آگاه باشند. این دو عمل و فریضه بزرگ، جزو اکبر فرایض و بزرگترین فرایض الهی است که در روایات فراوانی بیان شده است که بی توجهی به آن به مثابه جرم بزرگ شمرده شده است. این مساله به این علت است که زمینه های اصلی آن آگاهی هم به مفهوم معروف و منکر و هم به روش های اجرایی معروف و منکر را توجه می دهد. این مساله آگاهی، بسیار بسیار مهم است. طبیعتا پس از این آگاهی است که باید این اقدام رخ دهد یعنی اگر امر به معروف و نهی از منکر به شکل یک تعلیم و آموختن بزرگ که زمینه های آن گفته شد، رخ ندهد، دوباره منجر به ضایع شدن این عمل بزرگ می شود. به طور مثال فرمان بزرگی وجود دارد اما کسی به آن فرمان و مفهوم و حقیقت و آرمان های او آگاهی ندارد، این به طور طبیعی ضایع کردن یک اصل و حقیقت است. آگاهی بخشی و جهل زدایی به عنوان مقدمه ای برای موضوع امر به معروف و نهی از منکر است.