بازدید این صفحه: 5321 تاریخ انتشار: 1393/3/3 ساعت: 02:20:47
اگر ادب نباشد...نقش عالم بی پروا در ضربه زدن به اسلام / هادی سروش
در ردیف واز اظهر مصادیق "عالم سوء" دانشمندی است با عنوان "عالم متهتك " از آن نام برده شده واين كلمه ي "متهتك" واژه شناخته شده اي در فرهنگ و متون اسلامی می باشد . این واژه در ضمن...
موضوع: اندیشه نویسنده: حجة الاسلام والمسلیمن هادی سروش
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از انتخاب؛
در ردیف واز اظهر مصادیق "عالم سوء" دانشمندی است با عنوان "عالم متهتك " از آن نام برده شده واين كلمه ي "متهتك" واژه شناخته شده اي در فرهنگ و متون اسلامی می باشد .
این واژه در ضمن حدیثی آمده که از سه معصوم بزرگوار ما یعنی حضرت رسول (ص) و حضرت صادق (ع) به نقل شیعه و سنی آمده است . (1)
متن حدیث این چنین است :
"قصم ظهري رجلان عالم متهتك و جاهل متنسك فالجاهل متنسك
يغشي الناس بتنسکه و العالم ينفرهم بتهتكه" (2)
یعنی :
"دو طائفه کمر مرا می شکنند یکی عالم متهتك ودیگری جاهل متنسك که این جاهل باعث فریب مردم و آن عالم عامل انزجار مردمان می شود"
جاهل متنسك
جاهل متنسك خود موضوع وسیعی است که در این نوشتار بنابر طرح آن نیست و به همین مقدار معنا می شود که شخصی که "ظاهر دینی" دارد ولی این "دین" و "تقدس" او بر اساس جهالت شکل گرفته باشد بدین معنا که دین داری اش فاقد علم و فهم صحیح از متون قطعی "دین" باشد .
که این عده که بارزترين مصداق تاریخی اش "خوارج" بودند ، عامل مهمی هستند در فریب مردمان روزگار خویش .
عالم متهتك کیست ؟
عالم متهتك شخصی است که با بهره مند شدن از یک سری معلومات دینی در زمره عالمان دین قرار گرفته اما دارای شخصیتی "بی پروا" و "حرمت شکن" نسبت به دیگرانی است که آنان را "غیر" خود می داند.
این دسته از "عالمان بی پروا" چنان خطرناک اند که حضرت امام در بیانی دارند :
"آنانیکه اعتقاد به اسلام دارند به داد اسلام برسند ... که عالم متهتك چندی نمیگذرد که از این اسلام و نهضت ، مردم را روی گردان می کند " (3)
و نیز در بیان دیگری گوشزد فرمودند :
"ضرر عالم متهتك بر اسلام از هر کسي برتر است"(4).
وايشان حضور مستمرانه این طائفه از "علما ء دروغین " را تا زمان ظهور حضرت مهدی (ع) و بلکه در زمان حضرت ولی عصر (ع) ، یک امر واقعی و جدی می شمارد (5) .
و همین قدر بدانیم که به قول علامه طباطبائی" باید از شرعالم متهتك فقط به خدا پناه برد " (6).
چون به تعبیر شهید مطهری "حقیقت عالم متهتك بر جمود و رکود و تاریک اندیشی استوار است"(7) .
قدرت تخریبی عالم متهتك
امیر المؤمنین (ع) فرمود " العالم المتهتك ينفربتهتكه " (8) که "نفر" در اینجا به دو معنا آمده گاهی معنای عامل خروج مردم از دین است (9) و گاهی بمعناي تفرقه افکندن در میان مردم میباشد (10) و این طبیعی است که وقتی مردم یک جامعه ای عالمان خود را باید سمبل علم و تقوی و معرفت باشند می بینند که براحتی و "بی پروائي " کرده و حرمت افراد را می شکنند از آن شخص بی زار نمی شوند بلکه از "دین" گریزان میشوند .
قدرت تخریبی "عالمان بی پروا" به خروج عده ای از دین الهی محدودنيست بلکه باعث تفرقه و دشمنی بین مؤمنان نیز می شود .
صدرالمتالهين"ره" که توجه به هر دو جهت از اثرات تخریبی این دسته از عالمان دارد می فرماید :
" عالم متهتك از سوئی باعث سستی دین الهی شده و از سوی دیگر افراد را بر معصیت جرأت میبخشد )) (11)
چون مخاطبان این تديبون هاي "عالم نماي حرمت شکن " از دو طائفه خارج نيست :
یا مخاطبان از علاقه مندان ایشان است که در نتیجه چون "مراد و عالم و روحانی " خود اقدام به اهانت و بی حرمتی کرده بر خود واجب می بینند که دست به اقدامات " اهانت آمیز تری " بزنند ،
و یامستمعين این "عالمان متهتك " افراد عادی جامعه هستند که آسیب واردهبر اين عده "بدبینی به دین" خواهد بود .
چه زیبا استاد مطهری فرمودند :
"خسارت وارده از طرف بر عالم متهتك بر همه عالم اسلام است (12) که هم شامل مومنان خوش باور میشود در جهت تقليد بر "اهانت كردن" و نیز کسانی که دارای رگه هاي بدبینی میباشند در "بد بيني به اصل ديانت" .
لذاست كه از این قدرت تخریبی و سوء ، پیامبر (ص) تعبیر فرمود به اینکه "کمر مرا می شکنند " چون یک وقت کسی گناهی می کند و اثر سوء آن فقط به خود او می رسد و به تعبیر استاد مطهری "یک وقت با یک گناه سبب می شود که راه بر پیامبر بسته نشود و .... خطر از داخل جامعه اسلامی " (13) دین خدا را تهدید کند .
پس "بی ادبی و اهانت از سوی "عالم بظاهر دینی" نقش کلیدی در ایجاد انحراف در جامعه و نیز در مبانی دینی و اخلاقی مردمان جامعه را بهمراه داشته و با عث القائات مسموم و منحرمانه و انتشار آن در میان همه اقشار می شود .
بررسی علل متهتك بودن برخی ازعالمان
در این بخش دو دیدگاه مثبت یا منفی را میتوان مطرح کرد که البته هر رو باطل و غیر قابل قبول است .
دیدگاه مثبت در این زمینه که چه انگیزه ای باعث میشود تا یک دانشمند و عالم مذهبی که خود باید چهره ای از ادب و اخلاق باشد متاسفانه روی به" بی پروائی در نسبت دادن "الفاظ زشت " می کند شاید این توجیه مطرح شود که غرض ایشان "دفاع از دین " بوده تا بازار افراد منحرف ( از ديدگاه او) از رواج افتاده و نگاه جامعه ازآن افراد موردهتك قرار گرفته بازگردانده شود .
و دیدگاه دیگر در مورد علت "هتاكي يك دانشور ديني " به شخص محترم دید منفی و بد بینانه است که برخی از عالمان متهتك اگر روی به حرمت شکنی و اهانت به دیگران نموده و هر اهانتي را روا می دارند به انگیزه"کسب و حفظ قدرت" ، "نان" یا "نام" برای خود فراهم آورند و یا با "هتك ديگري" او را از "ناني" و يا "نامي" كه برای خود فراهم آورده انداخته و از مريدان او كاسته و بر مریدان خود بیفزايند .
که این دید بدبینانه در صورت صحت اتصاف دانشمندي به آن بسیار خطرناک بوده و در بیانی از حضرت امیر (ع) این چنین عالمی را هیزم جهنم معرفي نموده برای سوختن خود و سوزاندن دیگران . (14) پس اگر غرض از"هتك" این نظریه باشد که بطلالش در کمال وضوع است و نیازی به تلاش برای تخطئه و ناصواب بودن دیده نمی شود .
و اما دید و نظر نخست که در يك هاله اي از ديد خوش بينانه عرض اندام می کند نیز غیر قابل قبول است، زیرا در فقه و اخلاق اهانت وسب و فحش و نامگذاري منفي براي ديگران حتی برای تقویت ارزشهای دینی یک امر مردود است .
و بقول شهید استاد مطهری:
"مگر ميشود بخاطر دین بی دینی کرد " (15)
چون نقض غرض بسیار روشنی است .
و اگر "بددهنی" و "اهانت" و"هتك" برای تقویت دین یک امر قابل قبول بوده و هست : پس چگونه است که پیامبر و اهل بیت (ع) چنین چیزی را نه خود اجراء کردند و نه اجازه دادند همراهان خود از چنین حربه اي بهره بگیرند ؟!
اگر براي حفظ دين و تحقير دشمن ميتوان "هتاكي " كرد چرا در جریان جنگ صفین كه برخی از اصحاب امام علی (ع) شروع به "هتك"و"اهانت" نسبت به دشمن کردند حضرت با این خطبه و عبارت آنان را توبيخ فرمود :
من خوش ندارم که شما نسبت به دشمن خود حتی "سب" و "اهانت" کنید (16)؟!" اني اكره ان تكونوا سبابين" آیا میتوان گفت آیه توبيخي ونهي تحریمی "لاتنابزوا بالالقاب" (17) شامل عالمان و خطیبان نمی شود ؟!
جالب اينجاست كه در روايتي در ذیل این آیه شریفه از اين گروه "هتاك"با عنوان "فسق بعد از ایمان"تعبير شده و از مصادیق "ظلم" نام برده شده كه شايد اشارت به اين معنا باشد كه چه بسا فردي در جرگه مومنان بوده ولي بواسطه بدهني و اهانت از جمع اهل ايمان نخراج ميشود .
ونقض ديگر آنكه: چرا حضرت امیر (ع) در خطبه معروف و زیبای خود که در مقام نصیحت و ارشاد مؤمنین بود ، فرمود :"........ الا ان المسلم اخوالمسلم و لا تنابزوا و لاتخاذلوا فان شرائع الدین واحدة و سبیله قاصدة ......" (18) ؟
آفرین بر حضرت صادق (ع) که فرمود : " لاخير في اللقب" (19) که همان "هتک حرمت" است که بوسیله نامگذاری منفی برای دیگران محقق ميشود .
از اين مبناي متين به يك مطلب ديگر پي ميبريم كه بدون شک آنانکه كلمه "باهتوم" رادر حدیث معروف(20) به معنای بهتان زدن به افراد فاسد معنا كردند اشتباه فاحشی نمودند .(21) بلكه "باهتوم" يعني در استدلال و نظريه پردازي به گونه اي عمل كنيد كه قدرت برهمن شما آنان را "مات و مبهوت "سازد . (22)
واقعیت این است که جوهره حیات دین با فطرت آدمی عجين است و فطرت آدمی از اهانت و توهین بی زار بوده و حتما چنين است كه یک امر غیر فطری نمیتوان به عنوان ابزاری برای تقویت وحفظ "دین" نقش آفرین باشد همانطوری که در تاریخ اسلام که عده ای بنام خوارج مشي اهانت و بي حرمتي و لعن را در پیش گرفتند به هیچ کجا نرسیده و فقط باعث ضربه جدی به دین شدند که در نهج البلاغه از آنان تعبير به فتنه خطرناک شده که حضرت امیر(ع) مقابله و پیروزی خود بر اينان را از افتخارات خود میشمرد .(23)
عالمان مؤدب و محترم
اگر "عالمان دینی" داعيه تبلیغ و ارشاد در دعوت به حق و حقیقت دارند راهش "خشونت زبانی" نيست بلکه راهش را قرآن روشن فرموده :
"ادع الي ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي احسن " (24)
پس به تعبیر استاد مطهری :
"ادع باسیف" به این معنا که بايد با خشونت همگان را دعوت به خیر و حق کنید چیزی جزء خلط مبحث و سوءاستفاده از منابع ديني نيست (25).
و سر اینکه "عالم " باید مؤدب باشد این است که انتقال حقیقت و فضلیت باید بر جان شنونده فرود آید و بدون ادب امکان پذیر نیست لذا در نهج البلاغه امام علي (ع) راه انتقال فقه و علم به ديگري را بدين شكل فرمود كه بايد پيچيده در ادب باشد و آن عالم و فقيه جلوه ادب و احترام به ديگران باشد:
"ممن ينبغي ان یفقه و یودب و یعلم و یدرب .........."(26)
پس فقه و فقاهت در کنار ادب آمده است.
ادب گفتاري عنصر اصلی فقاهت
نه تنها دستور قرآن به هر سخنوري به "خوش گوئي " و "زيبا گوئي" است بلكه در بیان بسیار زیبائی حضرت باقر (ع) یک "فقیه و عالم" را در خوش زبانی و ادب گفتاری او معرفی می کند و غیر از آن اگر باشد از" فقيهان وعالمان مکتب اهل بیت" نمی داند :
" انا لانعد الرجل فقیها عالما حتی يعرف لحن القول" (27)
و جالب این جاست که دربیان دیگری "عالم بی ادب را بعنوان فرد غیرعاقل معرفی می فرماید "(28) . چون فرد عاقل هیچگاه خود و داشته های خود را در معرض خطر نابودی قرار نمی دهد و عالم بی پروا و بی ادب با سبک و شیوه ناپسند خود را در معرض قهر الهی قرار می گيرد .
بی حرمتی وبی ادبی نشانه" دیکتاتوریت"
خطر ديگري كه در كمين "عالم متهتك" جا خوش كرده وصف بسيار منزجر كننده اي بنام "ديكتانوريت"است .
امیر المؤمنین (ع) امر فرمود وقتی در مقام سخن به دیگران هستی از خدا بترس(29) و با توجه به آیه" انما يخشي الله من عباده العلماء "(30) به یک نتیجه گیری آسانی دست میابیم که هرشخص به ظاهر "عالم" اگر از خدا پروائی در قضاوت و سخن خود نسبت به دیگران نداشته باشد از جرگه عالمان واقعی خارج است و بلکه بالاتر در جمع عالمان منفی و خسارت دیده و خسارت زننده قرار می گیرد.
همانانیکه امام صادق (ع) فرمود :"برخیروش و سيره شان در گفتار و عمل روش سلاطین و دیکتاتوران است"(31) .
و نيز در بيان ديگري روي به سخنوران دینی نموده و فرمود: از عالمان دیکتاتور منش نباشيد .(32)
نتیجه : عالم دینی غیر مؤدب از سطح "خطبه و خطابه" تا سطح" فقاهت و مرجعيت " از دیدگاه عقل ، فطرت، شرع مقدس مردود و منزوی باید باشد .
* استاد حوزه علمیه قم
-------------------------------------------
پي نوشت ها:
(1) مجلسی از پیامبر و شهید ثانی در منيةالمريد از حضرت امیرو ابن ابي جمهوراز امام صادق (ع) نقل کرده اند. ر. ك:بحار 2/111 و نیز 1 /65
(2)غرر الحكم 48 ، شرح نهج البلاغه ابي الحديد20/284 – حضال 1/69 احیاء العلوم 1/452 – میزان الاعمال /136 و..........
(3) صحیفه امام 11/314
(4) صحیفه امام 17/186
(5) صحیفه امام 18/410
(6)مهرتابان/ 124 و الشمس الساطعه/123
(7)مجموعه آثار 4/820
(8) فقیه 4/399 ودر امالی صدوق حدیث 168 ودر امالي طوسي از پیامبر (ص) نقل شده حدیث 521
(9) و (10) قاموس القرآن 1/92 "النفر" اگر با(باء) استعمال شود بمعناي خروج است
(11)شرح اصول کافی ملاصدراء 1/339
(12)مجموعه آثار 4/820
(13) مجموعه آثار 25/193
(14) غررالحكم - 240
(15) مجموعه آثار 16/111
(16) نهج البلاغه خطبه 206
(17)حجرات/11
(18) بحارالانوار 74/398
(19)الاحتجاج 2/352
(20)کافی 2/375 باب مجالسة اهل المعاصي
(21) المكاسب2/118 – مصباح الفقاهه 1/458 و الدرالمنضود2/148
(22)الوافي 1/245 و مجموعه آثار 16/102 به بعد
(23) نهج البلاغه خطبه /92
(24) نحل /125
(25) مجموعه آثار 16/180
(26) نهج البلاغه خطبه / 238
(27)الحياة 2/241 از بحارالانوار
(28)بحارالانوار 2/137
(29) نهج البلاغه /حكمت 458
(30) فاطر /28
(31)الروضة الواعظین /7 از حضال صدوق
(32)بحارالانوار2/41 ازامالی طوسی
کد خبر: 1393334163
1393/3/3
آخرین مطالب 1393/2/19:
معامله با خدا در بهار ماه رجب / هادی سروش
1392/6/30:
نماز جمعه ي با روح ، نماز جمعه ي قرباني شده و نماز جمعه ای که فاجعه است
|