بازدید این صفحه: 4799 تاریخ انتشار: 1393/2/20 ساعت: 02:07:47
هشدار نسبت به اثر رفتار کژفهمان و سوء استفاده کنندگان از دین / آیت الله قائم مقامی
سومین اجلاس عمومی – سراسری اتحادیه اروپایی اسلامی علما و تئولوگهای شیعه با عنوان «نقش عالمان دینی اسلام در تبیین اعتدال و عقلانیت اسلامی» طی دو روز در مرکز اسلامی هامبورگ...
موضوع: اندیشه نویسنده: آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی
سومین اجلاس عمومی – سراسری اتحادیه اروپایی اسلامی علما و تئولوگهای شیعه با عنوان «نقش عالمان دینی اسلام در تبیین اعتدال و عقلانیت اسلامی» طی دو روز در مرکز اسلامی هامبورگ و به ریاست آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی برگزار شد.
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از انصاف نیوز؛ قائم مقامی در سخنرانی افتتاحیۀ خود ضمن اشاره به ظرفیت های ویژه اتحادیه به عنوان تنها تشکل رسمی و سراسری شیعیان در اروپا و نیز تلاش هایی که در جهت انجام مراحل قانونی ثبت اتحادیه و تثبیت آن در اروپا صورت گرفته است ، به بیان برخی از مبانی نظری ای که انگیزه های اولیه مؤسسان این اتحادیه را تشکیل می دهد پرداخت و با اشاره به دو مفهوم " عقلانیت و اعتدال دینی " که موضوع اجلاس سوم بود، گفت:
در میانه دو جریان سکولار و متحجر که اولی بر جدائی "عقل و عرف " از دین و دومی بر حذف و نفی "عقل " از دین تأکید دارد ، وفاداری بر عنصر " عقلانیت دینی " و تبیین روشمند و قاعده مند حضور "عقل و عرف بشری " در مجموعه منابع و معارف دین بگونه ایکه در تعامل سیستماتیک و متوازن با سایر اجزا و عناصر این مجموعه قرار دارد ، از سوی گفتمان اهل بیت (ع) ، ویژه گی ای افتخار برانگیز است که باید به تفصیل از آن سخن گفت و بی تردید برای مخاطبان جهانی اسلام نیز بَس شنیدنی و پر جاذبه خواهد بود.
در ذیل عقلانیت ، اعتدال در رفتار و عمل نیز ویژه گی و مشخصه مهم دیگری است که بر مبنای آن می توان و باید میزان وفاداری و سازگاری عمل و رفتار ما شیعان را با آموزه های اهل بیت (ع) مورد سنجش و داوری قرار گیرد.
وی مفهوم " اعتدال" در ارتباط با مفهوم های دیگری چون " توازن " و تعادل " دانست و افزود:
هرگاه ما با حقوق متعددی مواجه باشیم برای آنکه بتوانیم همه این حقوق را ادا نمائیم ، ناگزیر باید از اینکه یک طرف ، از محدوده حق خود فراتر رفته و بر اطراف دیگر تعدی و تجاوز نماید جلوگیری کنیم. هرگونه طغیان در یک طرف ، موجب تضییع حق وظلم در اطراف دیگر خواهد شد. و " اعتدال " تلاش برای ایجاد توازن و تعادل میان همه اطراف در محدوده حقی که دارند می باشد ، بدون هیچگونه کاستی و فزونی ! افراط و تفریط محصول و زائیده همان طغیان و تعدی است و اعتدال ، اعطای حق بدون افراط و تفریط و بدون زیاده و نقص است.
قائم مقامی با اشاره به اینکه نیاز های انسان نیازهایی متکثر و متفاوت است و همانگونه که اگر یکی از این نیازها نادیده گرفته شده و پاسخگویی به آن تعطیل گردد در جامعیت و کمال شخصیت انسان اختلال ایجاد می شود ، یادآور شد :
از دیگر سو نیز اگر پاسخگویی به بعضی از نیازها آنچنان فزونی یابد که موجب کاستی و نقص در پاسخگویی و ادای حق دیگر نیازها گردد، نتیجه آن آسیب و اختلالی است که در شخصیت انسان پدید می آید. در اعتقاد ما ، "دین" با ایجاد تعادل میان تمام نیازهای انسان و در نظر گرفتن همه عناصر شخصیت او ، پاسخی کامل به این نیازها ارایه می دهد. بنابراین مهمترین و اصلی ترین پیام دین برای انسان ، ایجاد تعادل و توازن بمنظور رشد و شکوفائی شخصیت کامل انسانی اوست.
وی در ادامه وجود معیارهایی عقلانی و بین الاذهانی که قابل فهم برای همه اذهان و منطبق با عقل جمعی باشد را برای داوری میان درستی تفسیرهای مختلفی که از دین وجود دارد ضروری دانست و یکی از این معیارها را تطابق با " طراز تعادل و جامعیت " بیان کرد و گفت:
هرگونه تفسیری از دین که شخصیت جامع انسان را نادیده بگیرد و به جای ایجاد تعادل و توازن ، فقط به برخی نیازهای او توجه کرده و برخی را فدای برخی دیگر کند ، با " حقیقتِ دین" انطباق ندارد و فرقی نمی کند که نفی این جامعیت با رویکرد سکولاریستی و به انگیزه های روشنفکرانه و با بهانه حفظ قدسیت دین صورت بگیرد و یا ناشی از نگاههای متحجرانه و ظاهر گرایانه به دین باشد. " دین " که مهمترین رسالتش ایجاد تعادل و توازن در انسان است ، خود نمی تواند فاقد تعادل و توازن باشد . دین پاسخی متعادل به نیازهای انسان در همه حوزه های زند گی همچون سیاست ، اقتصاد، خانواده، تربیت، عبادت ، امور شخصی و... می باشد و هرکدام از این عناصر در جای خود ، وبه تعبیر قرآن کریم در" محدوده و اندازه " خود ضروری و مطلوب می باشند . اما اگر در این میان یک عنصر از عناصر شخصیت انسان و یا یک عنصر از عناصر دین ، فراتر از اندازه و حدّ مُقدَّر خود آنچنان برجسته گردد که بر سایر عناصر و اجزا غلبه و سیطره یابد ، در اینصورت تصویری کاریکاتوری و غیر واقعی جایگزین حقیقت شده و به دام " افراط گرایی " گرفتار می شویم. "اعتدال دینی" به معنای وفاداری و اصرار بر همین توازن و ایمن ماندن از دام افراط و تفریط است. وغلبه جنبه های فردی بر جنبه های اجتماعی و بالعکس، و غلبه جنبه های اخروی بر جنبه های دنیوی و بالعکس ، در تفسیرهای دینی آفت هایی است که نشانه خروج از تعادل و فاصله گیری از اصالت دین می باشد.
وی با انتقاد از نظریه ای که همه آموزه ها و معارف اسلامی را تحت سیطره و غلبه سیاست و کسب قدرت قرار می دهد، آن را با حقیقت اسلام و آموزه های اهل بیت(ع) بیگانه دانست و افزود:
بی تردید " سیاست به عنوان بخشی از رفتار اجتماعی انسان ، به سان سایر حوزه های رفتاری انسان مورد توجه دین قرار دارد اما اگر همین عنصر از جایگاه و محدوده خود به عنوان یک جزء در کنار اجزای دیگر همچون اخلاق ، حقوق ، معنویت ، و... از یک ساختار متعادل خارج گردد و سایه سنگین آن بر سر همه آن اجزا و سایر معارف و آموزه های دین گسترده شود ، ساختار متعادل دین مختلّ می گردد و نتیجه این اختلال ، تولد " افراطگری دینی " خواهد بود.
پیشتر نیز گفته ام که اگر منظور از اصطلاحی که در این سالها در ادبیات سیاسی ، به عنوان " اسلام سیاسی " رواج یافته ، همین اندیشه افراطی باشد که همه آموزه ها و معارف اسلامی را تحت سیطره و غلبه سیاست و کسب قدرت قرار می دهد ، بی تردید چنین رویکردی با حقیقت اسلام و اندیشه و روش اهل بیت (ع) کاملا بیگانه است. اسلام سیاسی در مفهومی که رواج یافته سیاست بر سایر اجزا و عناصر دین غلبه و سیطره دارد و غلبه سیاست بر سایر حوزه های تفکر دینی به این معناست که اخلاق ، حقوق ، شریعت ، مناسک و عبادات ، و... همه و همه در خدمت عناصر و اهداف سیاسی درآیند و چون سیاست خود نیز در نسبت با " قدرت" معنا پیدا می کند ، سرانجام این فرایند آن خواهد بود که " دین " بسان ابزاری برای کسب قدرت درآید. و چون قدرت ذاتاً زیاده خواه و مطلق گراست ، مهار ناشده گی و لجام گسیختگی آن موجب خواهد شد تا آفت هایی همچون تحمیل بر دیگران ، ستیزه جویی و خشونت را به همراه خود وارد حریم قدسی و عقلانی " دین " نماید. جریان موسوم به " تکفیری ها " امروز مصداق و نمونه ای روشن و در عین حال تأسف بار از این " یک جانبه گرایی و افراط گرایی دینی " در جهان اسلام می باشند.
قائم مقامی با استناد به قرآن و سنت یادآور شد:
حتی اگر اندیشه ای خود را دارای حقانیت می داند، نمی تواند و حق ندارد به استناد حقانیتی که برای خود قائل است حکم به کفر و باطل بودن دیگران نماید. چراکه در مقام عمل آنچه که اهمیت دارد برخورداری از " شناخت برآمده از " روش های عقلائی " است. بسا کسی در تکاپو و تلاش فکری خود به شناختی دست یابد که از نظر ما بطور کامل منطبق بر حقیقت نیست اما بادر نظر گرفتن شرایط ، امکانات و موقعیتی که او در آن قرار دارد ، آنچه را که بدست آورده برایش قانع کننده است و باید این شناخت و باور او محترم شمرده شود. به همین دلیل در آموزه های اسلامی میان " حقانیت " یعنی انطباق پذیری بر حقیقت ، با " حجیت " به معنی دستیابی به خود إقناعی و شناخت ، با بهره گیری از روش های معتبر عقلائی تفکیک قائل شده و بر عدم خلط میان آن دو هشدار داده شده است. توجه به این تفکیک و جداسازی مهم ، از ویژه گی های انحصاری و هویت بخش تفکر اسلامی- شیعی است. و فهم و توجه مستمر به این دوگانه یکی از موثر ترین عوامل مصون ماندن از ابتلای به " انحصار گرایی فکری" ( الحسم الفکری) و نیز از اصلی ترین مبانی فکری نظریه " همزیستی جهانی" ( التعایش السلمی العالمی ) می باشد که در جای دیگر به تفصیل از آن سخن گفته ایم.
از این تفکیک که بگذریم ، حتا اگر کسی با خلط میان دو حوزه حقانیت و حجیت ، دچار انحصار فکری گردد و خود را حق مطلق بپندارد ، باز بر اساس آموزه های اسلامی حق ندارد نسبت به مخالفان فکری و عقیدتی خود دشمنی و خشونت روا دارد. تا چه رسد که بخواهد به قتل و نابودی شان فتوا دهد!
آنکس که از دیدگاه خود به شناختی درست دست یافته است ، در برابر دیگرانی که فاقد چنان شناختی هستند هیچ حق و مسولیتی جز روشنگری و یا به تعبیر قرآن کریم " دعوت " و " بلاغ مبین " ندارد. بارها گفته ام در اسلام حتی آنچه که در میان پیروان برخی ادیان دیگران به عنوان مسیونری نامیده می شود و به معنای تلاش برای تغییر عقیده دیگران می باشد ، هرگز وجود ندارد. دعوت و بلاغ " ماهیتی اگاهی بخش و روشنگرانه دارد که با حفظ و احترام کامل به اصل " انتخابگری " انسان (که ناشی از اندیشه و اراده اوست) انجام می پذیرد.
از این رو همانطور که بارها گفته ام واژه " تکفیری " واژه مناسبی برای نامبردن از این جریانهای افراطی و خشونت طلب نیست. چراکه گویا به آنان حق داده ایم که اگر کسی " کافر" و مخالف عقیده ما بود باید به قتل برسد! در حالیکه حتی اگر به آنان حق دهیم که مخالفان فکری و عقیدتی خویش را " کافر" بنامند _ که البته قطعا چنین حقی ندارند!_ ولی به چه دلیل به خود حق می دهند که کافران را به قتل برسانند و یا مورد آزار و خشونت قرار دهند؟ آیا قرآن و سنت جز برای دفع خشونت و در مقام دفاع که یک اصل روشن عقلائی است ، اجازه إعمال خشونت داده اند؟ هرگز ، هرگز! قرآن کریم آشکارا یکی از اصلی ترین علل و فلسفه های " دفاع " را حفظ آزادیهای دینی و مذهبی پیروان ادیان مختلف می داند که از مهمترین شوون آزادیهای فردی است.
وی در پایان نسبت به اثر رفتار کژفهمان و سوء استفاده کنندگان از دین هشدار داد و گفت:
برادران و خوهران بزرگوار! امروز یک خطر جدی ما شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) را تهدید می کند و آن فاصله گرفتن از اسلام عقلانی و متعادل به عنوان میراث گرانبها و بی بدیل آموزه های اهل بیت و ابتلای به " فرقه شده گی " است. من در شگفتم از برخی کسانیکه احیاناً صادقانه از یکسو بر جامعیت دین تأکید می کنند و همزمان به تناقض " اسلام سیاسی " تن می دهند. و از دگرسو نیز به جهانی بودن اسلام باور دارند ولی دائماً تفسیرهای خاص و محدود از مفاهیم دینی از دامنه شمول و فهم پذیری عقلانی آن می کاهند. این رفتار آنان هماره برای من تناقضی لاینحلّ بوده است. محتوای عقلانی دین، آن را برای مخاطب جهانی فهم پذیر می نماید و به میزانی که از آن محتوای عقلانی کاسته شود و بر عناصرخودساخته و تفسیرهای شخصی افزوده گردد از قدرت تفاهمی و در نتیجه از امکان مخاطبه ( گفتگو و ارتباط ) جهانی آن کم کرده ایم. و اتحادیه اروپائی اسلامی علما و روحانیان شیعه که از ابتدا براساس همین مبانی فکری و رفتاری تأسیس گردید ، انشاءالله امید دارد با اتکا به آموزه های عقلانی و اعتدالی اهل بیت(ع) به نیکی به وظیفه روشنگری خود خصوصا در این سرزمین که به هرحال در حافظه تاریخی خود سوء تفاهم ها یی را در مورد دین و بصورت خاص اسلام ثبت کرده است عمل نماید.
بیشتر: پایگاه خبری انصاف: هشدار نسبت به اثر رفتار کژفهمان و سوء استفاده کنندگان از دین
کد خبر: 13932204153
1393/2/20
آخرین مطالب 1392/9/7:
اسلام "قدرت" مدار، اسلام اموی است / حسینی قائم مقامی
|