صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
شرايط طواف
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی صانعی

 

شرايط طواف

در صحيح بودن طواف چند چيز شرط مى باشد:

اول، نيّت: يعنى بايد طواف را همانند نماز و روزه با قصد قربت براى اطاعت خداوند به جا آورد نه براى ريا و خودنمايى.

(مسئله 445 )به زبان آوردن نيّت و در قلب و دل گذراندن آن لازم نيست، بلكه همان كه هنگام هر عملى از اين اعمال كه بنا دارد آن را براى خدا به جا آورد و انگيزه اش خدايى است كفايت مى كند، گرچه به زبان آوردن نيّت در اعمال عمره مفرده و عمره تمتّع و حجّ تمتّع گفته شده كه مستحب است.

(مسئله 446 )در طواف لازم است نوع طواف - گرچه به طور اجمال - معلوم باشد.

(س 447 )كسى كه نيّت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف مقدارى حركت مى كند، سپس گمان مى كند نيّت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا بر مى گردد و نيّت را با زبان مى گويد و طواف را از نو شروع مى كند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟

ج ـ صحيح است.

(مسئله 448 )اگر كسى در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است، ريا كند; يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همچنين هر چه را اين طور به جا آورده، باطل است، و در اين عمل معصيت خدا هم كرده است.

(مسئله 449 )رياىِ بعد از عمل و تمام كردن طواف يا اعمال ديگر، موجب بطلان آن نمى شود.

(مسئله 450 )اگر در عملى كه عبادى است رضاى ديگران را نيز شركت دهد و خالص براى  خدا نباشد، عمل او باطل است.

(مسئله 451 )در قصد قربت كه شرط صحّت طواف و ساير عبادات مى باشد فرق نمى كند كه عمل را براى خدا به جا آورد و يا براى رضا و خوشنودى او، يا براى اطاعت امر خدا، يا براى ترس و فرار از غضب خدا و اينكه او را به جهنم نبرد، يا براى اينكه خدا به او ثواب دهد و او را به بهشت ببرد. خلاصه آنكه به نحوى رابطه با خدا باشد (نه ريا و به رخ ديگران كشيدن) كفايت مى كند.

دوم; طهارت از حدث: پس طواف كننده بايد پاك باشد، هم از حدث اكبر كه موجب غسل است «مانند جنابت و حيض و نفاس و مسّ ميّت»، و هم از حدث اصغر كه موجب وضوست، يعنى بايد با وضو باشد.

(مسئله 452 )طهارت از حَدَث اكبر و حَدَث اصغر در طواف واجب، شرط صحّت است و بدون آن، طواف باطل است «چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء» حتّى در عمره و حج مستحبّى.

(مسئله 453 )كسى كه حدث اكبر يا اصغر از او سر زده باشد اگر طواف واجب به جا آورد باطل است; خواه از روى علم و عمد باشد يا از روى غفلت يا فراموشى يا ندانستن مسئله مانند نماز كه اگر بى طهارت به جا آورده شود، در هر حال باطل است و بايد از سر بگيرد.

(مسئله 454 )طهارت از حَدَث اصغر در طواف مستحبّى (يعنى طوافهاى مستقل كه جزء حج و عمره نيست) شرط نيست، ليكن براى نماز آن شرط است; و امّا، كسى كه جنب يا حائض است، چون جايز نيست به مسجدالحرام وارد شود، و اگر غفلتاً يا نسياناً وارد شد و طواف مستحبّى انجام داد، طوافش صحيح نمى باشد.

(مسئله 455 )اگر در اثناى طواف حَدَث عارض شود، پس اگر بعد از تجاوز از نصف بوده، شخص بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همان جا كه طواف را قطع كرده، تمام كند; و اگر پيش از تمام شدن دور چهارم، و بعد از گذشتن از نصف، حَدَث عارض شود، احتياط مستحب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند، و اين حكم در حَدَث اصغر است، و اگر پيش از رسيدن به نصف طواف باشد در اين صورت طواف باطل است و بايد پس از وضو آن را از سر بگيرد، خواه حدث به اختيار او خارج شود يا بدون اختيار، و در هر صورت اگر طواف را در تمام صُور از سر بگيرد مجزى است و راحت ترهم مى باشد.

(مسئله 456 )كودكى كه مميّز است و خودش محرم شده باشد حكم بزرگسالان را دارد و بايد مانند آنها شرايط طواف را رعايت نمايد، چون خود طواف مى كند و اعمال را انجام مى دهد، نه آنكه طوافش مى دهند و سعيش مى برند، بنابراين در ابتداى طواف و سعى و بين سعى و طواف بايد بيدار باشد، امّا اگر كودك غير مميّز باشد چنانچه در بين طواف يا سعى بخوابد مانعى ندارد، چون «يطاف بهم» علاوه بر قاعده صورى بودن طوافش حجت بر صحت و عدم مانعيّت است.

(س 457 )كسى كه بعد از تقصير در عمره تمتّع، متوجه شود كه وضويش باطل بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف كرده و نماز طواف خوانده است، وظيفه اش چيست؟

ج ـ طواف و نماز را اعاده كند و عمره او صحيح است.

(س 458 )كسى كه در شوط آخر، مُحدث شده است و بدون طهارت شوط را تمام كرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعى و تقصير را انجام داده است، آيا عمل او صحيح است و وظيفه او چيست؟

ج ـ صحيح است، و حكم به بنا، و اتمام كه در مرسله ابن ابى عمير يا جميل[1] آمده، حكم ترخيصى است نه عزيمتى; چون مقام، مقامِ توهّم حَظْر بوده است. پس گرچه مى تواند همان يك شوط را دو مرتبه با طهارت بياورد، ليكن همان از سرگرفتن كافى است.

(مسئله 459 )اگر در اثناى طواف، حَدَث اكبر، مثل جنابت يا حيض عارض شود بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود پس، اگر پيش از نصف دور چهارم باشد، پس از غسل طواف را اعاده كند، و اگر بعد از نصف دور چهارم باشد، بعد از غسل اِتمام نمايد و نيازى به اعاده نيست، هر چند احوط اعاده مى باشد، و اگر طواف را از سر بگيرد مجزى است.

(مسئله 460 )اگر كسى از وضو گرفتن و غسل كردن عذر داشته باشد، اگر اميد دارد كه عذرش برطرف شود و بتواند طواف را با وضو و يا با غسل به جا آورد بايد صبر كند، و اگر اميد ندارد واجب است بدل از وضو يا بدل از غسل تيمّم كند; و اگر جهلاً بدون تيمّم طواف و نماز را به جا آورد، باطل است و بايد اعاده نمايد.

(مسئله 461 ) اگر با تمكّن از آب به اعتقاد صحّت اعمال، تيمّم كند، و اعمال را انجام دهد بعد از انجام كليه اعمال فهميد كه وظيفه او غسل يا وضو بوده است، از احرام خارج شده چون همه اعمال را آورده، ولى بايد طواف و نماز طواف را اعاده كند، چون باطل بوده و در اين جهت حكم كسى را دارد كه طواف و نماز آن را غير عمدى به جا نياورده و با فرض عدم تمكّن، نايب بگيرد.

(مسئله 462 )اگر كسى بدل از غسل تيمّم كرد و حَدَث اصغر بر او عارض شد، براى حَدَث اكبر لازم نيست تيمّم كند، بلكه براى حَدَث اصغر بايد تيمّم كند، و تا حَدَث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است، همان تيمّم اول كافى است و به منزله غسل است، ليكن احتياط مستحب آن است كه تيمّم بدل از غسل هم بكند.

(مسئله 463 )كسى كه براى تيمّم كردن نيز عذر دارد و اميد هم ندارد كه عذرش برطرف شود، در اين صورت بايد براى طواف نايب بگيرد.

(مسئله 464 )اگر زن در حال احرام حائض باشد يا پس از احرام حائض شود بايد صبر كند تا پاك شود و طواف خود را به جا آورد; همچنين است زن نفساء. و اگر در احرام عمره تمتع است و وقت تنگ شده به گونه اى كه مى ترسد به وقوف ركنى عرفات نرسد، بايد نيّت خود را به حج اِفراد برگرداند و پس از تمام شدن حج يك عمره مفرده به جا آورد.

(مسئله 465 )اگر زن با احرام عمره تمتع وارد مكه شد و با اينكه فرصت طواف و ساير اعمال را داشت، عمداً و بدون عذر تأخير انداخت تا اينكه حائض شد و وقت هم تنگ شده است، در اين صورت نيّت خود را به حج افراد برگرداند.

(مسئله 466 )زنى در غير روزهاى عادت خود، لك ديده و با اعتقاد به پاكى، طواف و نماز آن را انجام داده و شب بعد خونى با شرايط حيض ديده است، اين حالت، دو صورت دارد. صورت اول: اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك، خون در باطن فَرْج بوده و قطع نشده، در اين صورت، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست، ولى حجّ او صحيح است و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كند، و اگر در عمره تمتّع بوده، در صورت ضيق وقت بايد از عمره تمتّع به حج اِفراد عدول كند و پس از حج، عمره مفرده به جا آورد; صورت دوم: اگر شك دارد يا يقين كند كه خون قطع شده، در اين صورت حيض نبوده و اعمالش صحيح است.

(مسئله 467 )اگر صاحب عادت وقتيّه و عدديّه، كه عددش مثلا هفت روز است، در روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال حج را به جا آورد، ولى بعداً لك ديد، اگر خون از روز دهم تجاوز نكرده در وسعت وقت بايد طواف و نماز را اعاده كند و در ضيق وقت، اعاده ندارد و عمل به اماريّت عادت موجب اجزاء در ضيق وقت مى باشد.

(س 468 ) آيا خوردن قرص براى جلوگيرى از عادت زنانه در ايّام حج، جايز است يا خير؟

ج ـ جايز مى باشد، ولى بهتر است كه از مصرف آن خوددارى نمايند، چون گاهى با خوردن قرص، باز در ايّام حج و عمره خون و لك مى بينند و تشخيص حيض و استحاضه براى آنان مشكل مى گردد و شارع مقدّس، تكليف آنان را در ايّام حج و عمره روشن نموده است.

(مسئله 469 )اگر زنى به علّت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه اش به هم بخورد، به طورى كه گاهى در مدّت طولانى مرتّب خون و لك مى بيند، اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، گرچه به اين صورت كه تا سه روز باطن فَرْج آلوده باشد، حكم حيض را دارد، وگرنه بايد به وظايف مستحاضه عمل كند.

(س 470 ) زنى كه حيض بوده و نمى دانسته و اعمال عمره را به جا آورده، بفرماييد آيا بايد دوباره آن را به جا آورد يا كافى است؟

ج ـ اگر در وسعت وقت است، بايد طواف و نماز را اعاده كند، ولى اگر وقت ندارد، در اينكه وظيفه مبدّل شده يا نه، اشكال است و احتياطاً با گفتن تلبيه براى حجّ اِفراد محرم شود و بعد از آن هم عمره مفرده به جا آورد، مانند ديگر زنان حائض كه نمى رسند عمره تمتّع را تمام كنند; و گفتن تلبيه احتياطاً براى آن است كه شايد فرد از احرام خارج شده باشد.

(مسئله 471 )اگر زنى در عمره تمتّع، قبل از سه شوط و نيم حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات پاك نشد، مورد عدول به حج اِفراد است; و اگر بعد از سه شوط و نيم در طواف عمره تمتّع حائض شد، بايد سعى و تقصير را انجام دهد و براى حج تمتّع محرم شود و در وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد از آن، بقيّه طواف عمره تمتّع و نماز آن را به جا آورد.

(مسئله 472 )اگر زنى عمره تمتّع را انجام داد و بعد از عمل متوجه شد كه طواف او باطل بوده است و بعداً عذر زنانه پيدا كرد و تا وقوف به عرفات پاك نشد، بايد براى حج مُحرم شود و پس از آمدن به مكّه و رفع عذر، طواف و نماز آن را انجام دهد.

(مسئله 473 )زنها چه سيّده و چه غير سيّده، بعد از گذشت پنجاه سال قمرى اگر خون حيض نبينند و عادت ماهانه آنها كلا قطع شود يا خونى كه مى بينند شك داشته باشند كه حيض است يا غير آن، يائسه مى باشند يعنى خونى كه مى بينند محكوم به حيض نيست ولى اگر خونى كه مى بينند يقين داشته باشند كه همان خون عادت قبل از پنجاه سالگى است، تا هر زمانى كه يقين دارند همان خون است، يائسه نشده اند و بايد به وظيفه حائض عمل كنند.

(مسئله 474 )اگر زنى در اثناى طواف، مستحاضه قليله شود، دو صورت دارد. صورت اول: اگر بعد از تمام شدن نصف شوط چهارم باشد، پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام كند; صورت دوم: اگر قبل از نصف شوط چهارم باشد، بنا بر احتياط مستحب، پس از تجديد وضو و تطهير، آن را اتمام و سپس اعاده نمايد، و در هر دو صورت، طواف از سرگرفته شده، مجزى مى باشد.

(مسئله 475 )اگر زنى بعد از وقوفين حيض شود، ولى با مصرف كردن قرص خون قطع گردد و اعمال را انجام دهد، ولى بعد از آن لك ببيند، در اين صورت اگر خون سه روز مستمرّ نبوده و حتّى در باطن فَرْج هم قطع شده بود، حيض نبوده و با انجام وظايف زن مستحاضه، عمل او صحيح است. و همين طور اگر شك دارد كه استمرار داشته يا نه و فحص هم لازم نيست.

(مسئله 476 ) طواف و نماز آن براى زن در مستحاضه كثيره، هر كدام مستقل است و براى هر كدام يك غسل لازم است، مگر آنكه از وقت غسل كردن براى طواف تا آخر نماز، خون قطع شود.

(مسئله 477 )مستحاضه اى كه خون او قطع نمى شود، بايد براى هر يك از طواف و نماز غسل كند، و بايد طورى باشد كه بعد از غسل، مبادرت به عمل نمايد.

(مسئله 478 )مستحاضه اى كه بايد براى هر نماز و طواف، غسل كند اگر با عمل به وظيفه، طواف را شروع كند و در اين حال، نماز فريضه آغاز شود، در صورتى كه بعد از خواندن نماز فريضه، با همان طهارت اول، طواف را ادامه دهد، و از هنگام غسل تا آخر طواف، خون قطع بوده، طواف او صحيح است.

(مسئله 479 )اگر شخصى غسل مسّ ميّت به گردنش باشد و بعد از اعمال متذكّر شود، اگر بعد از مسّ ميّت غسل جنابت انجام داده باشد كفايت مى كند و عملش صحيح است، و در غير اين صورت بايد طواف و نماز آن را اعاده كند.

(س 480 )زن مستحاضه اى بعد از غسل مشغول طواف مى شود، در اثناى طواف لك مى بيند، وظيفه او چيست؟

ج ـ اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل كرده، با تحفّظ از خروج خون، چيزى بر او نيست و در غير اين صورت، حكم حَدَث جديد را دارد.

(س 481 )زنى به تصوّر اينكه پاك شده طواف انجام مى دهد و در اثناى سعى متوجه مى شود كه هنوز پاك نشده، آيا سعى او نيز باطل است؟ اگر بعد از سعى متوجه شود، چگونه است؟

ج ـ در فرض اول، سعى را قطع كند و پس از پاك شدن از حيض، طواف و نماز و سعى را هم اعاده كند، گرچه احتياط مستحب در آن است كه پس از اعاده طواف و نماز، سعى را اِتمام و اعاده نمايد، و در هر دو صورت اعاده كفايت مى كند; در فرض دوم، اعاده طواف  و نماز نيز لازم است و احتياط مستحب در اعاده سعى مى باشد.

(مسئله 482 ) اگر زنى اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، احتياط واجب آن است كه صبر كند تا وقتى كه وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.

(مسئله 483 )اگر شخصى با وضو بوده و شك كند كه حَدَث عارض شده است يا نه، بنا را بر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد.

(مسئله 484 ) اگر از حَدَث اكبر پاك بوده و شك كند كه حَدَث عارض شده يا نه، لازم نيست غسل كند.

(مسئله 485 )اگر كسى مُحدث به حَدَث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو يا غسل به جا آورده يا نه، بايد بنا را بر باقى بودن حدث بگذارد، و وضو يا غسل را به جا آورد.

(مسئله 486 )اگر كسى بعد از تمام شدن طواف، شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه، يا شك كند با غسل آن را به جا آورده يا نه، طواف او صحيح است، ليكن براى نماز طواف يا طواف نساء و نماز آن بايد تحصيل طهارت كند.

(مسئله 487 )اگر در اثناى طواف، كسى شك كند كه وضو داشته يا نه پس اگر بعد از نصف دور چهارم باشد، طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همان جا تتمّه طواف را به جا آورد، و اگر قبل از تمام شدن نصف دور چهارم است، طواف را اعاده كند، گرچه در هر دو صورت اگر طواف را از سر بگيرد مجزى است.

(س 488 )بعضى از معلولين طهارت از حَدَث اصغر براى آنها ممكن نيست، چون قوّه ماسكه خود را از دست داده اند، چگونه طواف و نماز را انجام دهند؟

ج ـ بايد به همان نحوى كه براى نمازهاى يوميّه عمل مى كنند براى هر يك از طواف و نماز طواف نيز عمل نمايد، يعنى براى هر كدام يك وضو مى گيرد و خروج حدث اصغر بعد از آن مضرّ به صحّت طواف و نمازش نمى باشد.

(س 489 )مُحرمى مبتلا به خروج ريح است، يعنى مرتّب ريح از او خارج مى شود، و در عرض سال شايد يكى دو ماه فى الجمله تخفيف پيدا مى كند، ولى نوعاً به فاصله يكى دو دقيقه وضويش باطل مى شود، تكليف چنين شخصى در طواف و نماز چيست؟ چند وضو بايد بگيرد؟

ج ـ حكم مبطون[2] را دارد، و يك وضو براى طوافش و يكى هم براى نماز طوافش قطعاً كافى است.

(س 490 )شخصى مسلوس[3] است، براى طواف و نماز آن، وظيفه او چيست؟

ج ـ بايد به همان نحوى كه براى نمازهاى يوميّه عمل مى كرد براى هر يك از طواف و نماز طواف يك وضو بگيرد و قطعاً كافى است، و خروج حدث بعد از آن مضرّ نمى باشد، آرى، اگر مى تواند بدون زحمت طواف يا نماز آن را در حالى كه با وضو است و حدث خارج نمى شود انجام دهد بايد همان نحو عمل نمايد، چون عدم مضرّ به خروج حدث براى امثال مسلوس به حكم مشقّت و ضرورت است.

(س 491 )شخصى عمل جراحى انجام داده است و فعلاً كيسه اى بسته است كه بول او قطره قطره در آن كيسه مى ريزد، ليكن نه از مجراى بول، بلكه از موضع جرّاحى كه در پهلوى او قرار داده اند، آيا اين شخص حكم مسلوس را دارد؟

ج ـ حكم مسلوس را دارد.

(مسئله 492 )در تمام صورتهايى كه در مسائل  شكّ وضو و غسل گفته شد يا بعداً گفته مى شود كه بنا را بر طهارت بگذارد يا طوافش صحيح است، بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجائاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا شود. و چه بهتر كه هميشه انسان قبل از طواف يك غسل احتياطى مستحبّى بياورد، يعنى غسل مى كند به انگيزه آنكه اگر غسلى بر ذمّه اش بوده اين غسل به جاى آن باشد، نتيجتاً اگر بعد معلوم شود كه غسل بر ذمّه او بوده همين غسل احتياطى جايش را مى گيرد.

(مسئله 493 ) شخص محدث به حَدَث اكبر، اگر در اثناى طواف شك كند كه غسل جنابت يا حيض يا نفاس انجام داده يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود. در اينجا دو صورت دارد. صورت اول: اگر نصف شوط چهارم را تمام كرده بود سپس شك كرد، بايد غسل كند و برگردد و تتمّه آن طواف را به جا آورد و احتياط آن است كه آن را نيز اعاده كند; صورت دوم: اگر قبل از نصف شوط چهارم شك كرده بود، بايد بعد از غسل كردن، طواف را اعاده كند، و اگر طواف را ـ در هر دو صورت ـ از سرگرفت، مجزى است.

سوم، طهارت بدن و لباس از نجاست، يعنى بايد بدنش و لباسش پاك باشد و اگر با بدن و يا با لباس نجس طواف كند، طوافش باطل است.

(مسئله 494 )احتياط مستحب آن است كه طواف كننده از نجاساتى كه در نماز عفو شده «مثل خون كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند; مثل عرقچين و جوراب، حتى انگشتر نجس» اجتناب كند. و همچنين محمول متنجس در طواف مانعى ندارد.

(مسئله 495 )در خون قروح و جروح، تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند، و اگر تطهير آن مشقّت و زحمت داشته باشد و تأخير طواف هم ميسّر نباشد طواف با آن مانعى ندارد و لازم نيست تطهير كند.

(مسئله 496 )اگر طهارت بدن و لباس معلولين زحمت داشت، لازم نيست تطهير كنند و اگر با همان وضع با كم كردن نجاست به قدر مقدور، طواف و نماز طواف را به جا آورند، صحيح است.

(مسئله 497 )اگر تأخير طواف براى معلولين يا ساير ذوى الاعذار ممكن است و وقت تنگ نيست، يا اينكه شستن آن مشقّت ندارد و يا لباس را مى تواند عوض نمايد، بنا بر احتياط واجب با آن لباس طواف نكند.

(مسئله 498 )اگر كسى طواف كند و بعد از آنكه از طواف فارغ شد، به نجاست در حال طواف علم پيدا كند ولى قبلاً آن را نمى دانسته، طوافش صحيح است.

(مسئله 499 )اگر نجاست بدن يا لباس را مى دانست ولى فراموش كرد، و پس از طواف يا در بين آن يادش بيايد، طواف را اعاده نمايد.

(مسئله 500 )اگر كسى شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، مى تواند با آن حال طواف كند و صحيح است، چه بداند كه قبل از اين پاك بوده يا نداند و چه اين شك قبل از شروع در طواف باشد يا در اثناء و چه منشأ شك احساس نجس شدن يا غير آن باشد; ليكن اگر بداند كه قبلاً نجس بوده و نداند كه تطهير كرده است يا نه، نمى تواند با آن بدن يا آن لباس طواف كند، بلكه بايد خود را تطهير كند و سپس طواف كند.

(مسئله 501 )اگر در بين طواف، نجاستى به بدن يا لباس او عارض شود، و يقين كند كه از أول بوده  طواف را از همانجا قطع كند و پس از شستن يا عوض كردن لباس طواف را از همان جا كه قطع كرده است، تمام كند، به شرط اينكه موالات عرفى به هم نخورد. و اگر موالات به هم مى خورد، پس اگر بعد از نصف طواف باشد طواف را از همانجا ادامه دهد و اگر پيش از تمام شدن نصف طواف باشد طواف را از سر بگيرد همچنين اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه الآن عارض شده است همان حكم جارى است، گر چه در هر دو صورت اگر طواف را از سر بگيرد مجزى است.

(س 502 )شخصى در حين طواف، اندكى خون در بينى خود مى بيند و آن را با دستمال پاك مى كند و طواف خود را تمام مى نمايد، آيا اين طواف صحيح است؟

ج ـ اگر بينى او نجس شده، بايد بينى خود را آب بكشد و طواف را تكميل كند، و در صورتى كه موالات به هم خورده باشد، احتياطاً بعد از تكميل آن، طواف و نماز را اعاده كند، و اين حكم در صورتى است كه قبل از نصف شوط چهارم بوده باشد، هر چند استيناف خالى از قوّت نيست; و در صورت ديگر، اگر بعد از شوط چهارم بوده تكميل مجزى است، كما اينكه كفايت از سر گيرى هم خالى از قوّت نيست; هر چند احتياط در تكميل و خواندن نماز طواف و اعاده آن مطلوب است; و اگر بدون تطهير بينى، طواف را ادامه داده، احتياط آن است كه بعد از تكميل طواف و خواندن نماز، آنها را اعاده كند، و محمول متنجّس مانعى ندارد.

چهارم، «ختنه» در مردها است.

(مسئله 503 )طواف كننده اگر مرد است، و همچنين بچه هاى نا بالغ (چه مميز و چه غير مميز) در طواف واجب يا مستحب بايد مختون باشد و اين شرط در زنها نيست، ولى اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد، طواف او صحيح است.

(مسئله 504 )اگر شخصى مستطيع شد، امّا ختنه كردن براى او ممكن نيست يا برايش خطر دارد، بايد مُحرم شود و بنا بر احتياط واجب، خودش طواف و نماز آن را به جا آورد و براى طواف نايب هم بگيرد و پس از طواف نايب، خودش نيز نماز طواف را به جا آورد، و در صورتى كه دو طواف با هم انجام شود، خودش يك نماز بخواند، كفايت مى كند.

(س 505 ) اگر كودك مميّز يا غير مميّزى كه ختنه نشده طواف به جا آورد، چه حكمى دارد؟ در صورتى كه پس از طواف متوجه شوند ختنه نشده، طواف انجام شده چه حكمى دارد؟

ج ـ طوافش صحيح نيست، چون ختنه شرط صحّت در طواف مى باشد و براى صحيح شدن طوافش بايد ختنه نمايد و در صورت عدم امكان، طوافش به همان نحو صحيح است و شرطيّت ختنه براى طواف به جهت عدم امكان ساقط مى باشد، و در صورتى كه پس از طواف متوجّه شود كه ختنه نشده يا متوجه مسئله شود، طواف انجام شده صحيح مى باشد «الناس في سعة مالايعلمون».

پنجم، پوشاندن عورت است. پس اگر كسى بدون پوشاندن عورتين طواف كند، طوافش باطل است.

(مسئله 506 )لباس محرم در حال طواف بايد مباح باشد، ليكن شرطيت اباحه در محمول و غير ساتر بنا بر احوط مى باشد، بلكه عدم شرطيت اباحه در محمول و غير ساتر بعيد نيست بلكه در محمول خالى از قوّت نمى باشد.


[1]. وسائل الشيعة، 13/ 378، أبواب الطواف، باب 40/1.

[2]. «مبطون» كسى است كه به اسهال شديد مبتلا شده و بدون اختيار از مخرج غائط او مدفوع خارج مى شود.

[3]. «مسلوس» كسى است كه بدون اختيار از او ادرار خارج مى شود.