صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
الف ـ محرّمات مشترك بين زن و مرد
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی صانعی

 

الف ـ محرّمات مشترك بين زن و مرد

بايد شخص مُحرم از محرمات احرام اجتناب كند، كه در صورت ارتكاب آنها در بعضى موارد موجب اعاده عمره يا حج، و ارتكاب بسيارى از آنها موجب كفّاره مى شود و محرمات و تروك احرام عبارت اند از:

1. شكار حيوان صحرايى كه وحشى باشد

(مسئله 256 )در حال احرام شكار كردن حيوان وحشى صحرايى و كمك كردن به صياد در صيد آن، حرام است، چه صياد در حال احرام باشد يا نباشد.

(مسئله 257 )شكار حيوان وحشى در حرم جايز نيست، هر چند شكارچى در حال احرام نباشد.

(مسئله 258 )خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، چه خودش شكار كند يا ديگرى، شكار كننده در حال احرام باشد يا نباشد، شكار از حرم باشد يا از خارج حرم.

(مسئله 259 )ذبح و خوردن گوشت حيوانات اهلى مانند مرغ خانگى، گوسفند، گاو و شتر در حال احرام مانعى ندارد.

(مسئله 260 )پرندگان، جزء شكار صحرايى هستند و شكار آنها بر محرم حرام است.

(مسئله 261 )جايز نيست محرم، حيوانات صحرايى وحشى را شكار كند، و يا اذيت نمايد، مگر اينكه از آنان وحشت كند و بر خود بترسد، كه در اين صورت كشتن آنها مانعى ندارد.

(مسئله 262 )احتياط واجب آن است كه زنبور را اگر قصد اذيّت او را نداشته باشد نكشد، امّا كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران، اشكالى ندارد.

(س 263 )كشتن ملخ در حال احرام چطور است؟

ج ـ كشتن ملخ حرام، بلكه مواظبت نمودن براى آنكه زير دست و پا كشته نشود واجب است، و در صورت عدم مراقبت و كشته شدن ملخ، احتياط مستحب آن است كه پنجاه گرم طعام كه تقريباً يك كف مى شود صدقه بدهد.

(س 264 )كشتن مگس و مورچه در حال احرام چه حكمى دارد؟

ج ـ حرام است، مگر آنكه موجب اذيّت و آزار باشند، كه براى جلوگيرى از اذيّت به قدر حاجت و ضرورت مانعى ندارد.

(مسئله 265 ) مسائل و فروع صيد و كفّاره هر يك از آنها بسيار زياد مى باشد و چون براى حجاج كمتر مورد نياز است، لذا از تفصيل و بيان آنها صرفنظر مى كنيم.

2. مسائل زناشويى

(مسئله 266 ) يكى ديگر از محرمات احرام نزديكى كردن با زن بلكه هرگونه لذت جنسى بردن از قبيل، بوسيدن، و لمس و نگاه به شهوت است، و در حرام بودن آن فرقى بين احرام عمره تمتّع و عمره مفرده و اقسام حج نيست. پس در عمره تمتّع پس از تقصير، و در احرام حج و عمره مفرده پس از طواف نساء زن بر او حلال مى شود، همچنين است حكم زن نسبت به حلال شدن شوهر بر او.

(مسئله 267 )اگر كسى در احرام عمره تمتّع از روى علم و عمد با زن قُبُلا و دُبُراً نزديكى كند، دو صورت دارد، صورت اول: اگر پس از فراغت از سعى آميزش كرده است، عمره اش باطل نمى شود، ليكن موجب كفّاره است، و كفّاره آن  يك شتر است چه فقير باشد و چه غنى صورت دوم: اگر پيش از سعى آميزش كرده است، عمره اش باطل نمى شود و احتياط مستحب آن است كه عمره را تمام كند و آن را دو مرتبه به جا آورد، و اگر وقت تنگ است و نمى تواند دو مرتبه عمره را به جا آورد، حج اِفراد به جا آورد و بعد از آن عمره مفرده به جا آورد; و همچنين احتياط آن است كه سال ديگر حج را اعاده كند، گرچه اكتفا به اتمام عمره و حج خالى از قوت نمى باشد، و كفّاره اين صورت مثل صورت  قبل است.

(مسئله 268 )اگر محرم در احرام حجِ تمتّع، از روى علم و عمد با زن، قُبُلا نزديكى كند، چه قبل از وقوف در عرفات باشد و چه بعد از وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعرالحرام، واجب است آن حج را گرچه حجِ مستحب باشد تمام كند و در سال بعد هم از باب عقوبت موظف است دو مرتبه آن حج را بياورد و يك شتر هم به عنوان كفاره بدهد. و در صورت جهل حج او صحيح است و دو مرتبه به جا آوردن حج در سال آينده و همچنين كفاره بر او واجب نمى باشد. و اگر نزديكى دبراً باشد فقط كفاره كه آن هم يك شتر است بر او واجب مى شود، گرچه احتياط مستحب در آن است كه حج را تمام كند و سال بعد هم دو مرتبه حج انجام دهد.

(مسئله 269 )جايز نيست شخص محرم زن خود را و همچنين زن اجنبيّه را از روى شهوت ببوسد و اگر زنى را از روى شهوت ببوسد، چه منى خارج شود و يا خارج نشود كفّاره آن يك شتر است، و اگر بدون شهوت ببوسد، كفاره آن يك گوسفند است، و احتياط مستحب آن است كه يك شتر كفّاره بدهد.

(مسئله 270 )كسى كه از احرام در آمده است اگر همسر خود را ـ كه در حال احرام است ـ ببوسد، مانعى ندارد، و بر زن هم اگر از خود اختيارى نداشته باشد چيزى نيست، در غير اين صورت بر او هم حرام است و بايد كفّاره بدهد و كفّاره اش مثل كفّاره مرد است كه در مسئله قبل بيان  شد.

(مسئله 271 )دست گرفتن يا بوسيدن مادر و خواهر از محارم كه از روى محبت و مهربانى اوست، مانعى ندارد و جايز است.

(مسئله 272 )شوهر پس از مُحِلّ شدن مى تواند زوجه محرم خود را از روى كامجويى  دست بزند، ولى اگر زن نيز لذّت مى برد، نبايد حاضر شود.

(مسئله 273 ) جايز نيست محرم از روى شهوت حتى به زن خود نگاه كند، ولى بدون شهوت مانعى ندارد و اگر محرم عمداً نگاه كند و انزالش شود، مرتكب حرام شده و احوط آن است كه اگر مى تواند يك شتر كفّاره بدهد، و اگر نمى تواند يك گاو، و اگر آن را هم نمى تواند، يك گوسفند كفّاره بدهد.

(مسئله 274 )اگر مرد مُحرم به زن خود و يا زن مُحرم به شوهرش از روى شهوت نگاه كند، حرام است. و نسبت به مرد، اگر منى از او خارج شد، مشهور آن است كه يك شتر كفّاره دارد، ولى اگر از روى شهوت نباشد، كفّاره ندارد.

(مسئله 275 )جايز است مرد و زن مُحرم، بدن همديگر را بدون شهوت لمس كنند يا مثلاً همديگر را براى سوار شدن يا پياده شدن كمك كنند، ولى لمس بدن همديگر يا بازى با هم اگر از روى شهوت باشد، جايز نيست و حرام مى باشد.

3. عقد ازدواج و گواه شدن بر عقد ازدواج                               

(مسئله 276 )بر محرم جايز نيست در حال احرام براى خود زن بگيرد يا زنى را براى ديگرى عقد نمايد، چه عقد دايم باشد يا مُتعه، و شخص ديگر، در حال احرام باشد يا نباشد، در تمام اين صُوَر عقد باطل است.

(مسئله 277 )بر محرم جايز نيست به عنوان شاهد و گواه در مجلس عقدِ ازدواج حاضر شود، هر چند آن عقد براى غيرمُحرم باشد.

(مسئله 278 )احتياط آن است كه شهادت ننمايد بر عقد، اگر چه قبل از احرام شاهد عقد بوده، گرچه جواز خالى از قوّت نيست.

(مسئله 279 )اَقوى آن است كه خواستگارى كردن در حال احرام جايز است، و احتياط مستحب در ترك آن است.

(مسئله 280 )رجوع كردن مُحرم به زنى كه او را طلاق رجعى داده است، مانعى ندارد.

(مسئله 281 )اگر محرم زنى را در حال احرام براى خود عقد كند، با علم به مسئله (جايز نبودن)، آن زن بر او حرام دايمى مى شود.

(مسئله 282 )اگر محرم زنى را با جهل به مسئله براى خود عقد كند، عقدى كه كرده، باطل است، ليكن حرام دايمى نمى شود، ولى احتياط مستحب آن است كه آن زن را نگيرد، خصوصاً اگر با او نزديكى كرده باشد.

(مسئله 283 )اگر كسى زنى را براى مُحرمى عقد كند و مُحرم با آن زن آميزش كند، پس اگر هر سه عالمِ به حكم باشند، بر هر يك از آنها يك شتر كفّاره است، و اگر دخول نكند، كفّاره ندارد، و در اين حكم فرقى نيست بين آنكه زن و عاقد مُحلّ باشند يا مُحرم، و اگر بعضى از آنها حكم را مى دانند و بعضى نمى دانند، بر آنكه مى داند، كفّاره است.

4. استمنا

يعنى انجام كارى كه موجب خروج منى از انسان شود، خواه به دست باشد يا غير آن. پس اگر منى خارج شود، كفّاره آن يك شتر است.

(مسئله 284 )احتياط واجب آن است كه در جايى كه جماع موجب بطلان است، استمنا نيز، به نحوى كه در جماع گفته شد سبب بطلان مى باشد.

5. استعمال بوى خوش

(مسئله 285 )استعمال چيزهاى خوشبو مانند مشك و زعفران و عود و كافور و عنبر، بلكه مطلق عطر از هر قسم كه باشد، حرام است، به خوردن باشد يا بوييدن يا ماليدن به بدن يا لباس، بنابراين، استفاده از هر نوع بوى خوش، بر محرم حرام است.

(مسئله 286 )پوشيدن لباسى كه از قبل اثرى از بوى خوش در آن مانده باشد، براى مُحرم حرام است.

(مسئله 287 )همراه داشتن شيشه عطر و ظرفى كه بوى خوشى در آن است اگر موجب هيچ نحو از استعمال بوى خوشى كه قبلاً بيان شد نباشد، مانعى ندارد و حرام نيست.

(مسئله 288 )اگر محرم به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد اضطرار پيدا كند، بايد جلوى بينى خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.

(مسئله 289 )واجب است محرم از گلها و سبزيهايى كه بوى خوش دارند مثل ريحان و گلهايى كه از آنها گلاب و عطريات تهيه مى شود، اجتناب كند، مگر بعضى از انواع آن كه صحرايى است، مثل «بُو مادَران» و «دِرْمَنِه» و «خَزامى»، كه مى گويند از خوشبوترين گلهاست; و احتياط آن است كه از خوردن و استعمال دارچين و زنجبيل و هِل و امثال آنها نيز اجتناب كند، اگر چه حرام نبودن آنها اقوى است.

(مسئله 290 ) خوردن ميوه هاى خوشبو از قبيل سيب، بِه و پرتغال در حال احرام مانعى ندارد، ليكن احتياط آن است كه از بوييدن آنها حتى در حال خوردن اجتناب كند.

(مسئله 291 ) خوردن نعنا و ساير سبزيهاى خوشبو در حال احرام مانعى ندارد ولى آنها را نبويد.

(مسئله 292 ) از صابون و بعضى از شامپوهاى خوشبو و معطّر و خمير دندان كه داراى بوى خوش مى باشند، بايد اجتناب نمود و استفاده از آنها براى مُحرم حرام است، آرى، اگر بوى خوش آنها بسيار ناچيز باشد كه نگويند بوى خوش دارد، استفاده از آنها مانعى ندارد.

(مسئله 293 )اگر بدن يا لباس محرم به چيزهاى خوشبو آلوده شود، بايد بوى خوش را از بين ببرد و يا لباس احرام را عوض كند.

(مسئله 294 ) جايز نيست محرم بينى خود را از بوى بد بگيرد، ولى تند رفتن براى رهايى از بوى بد، مانعى ندارد.

(مسئله 295 )خريد و فروش عطريّات در حال احرام اشكال ندارد، ليكن نبايد آنها را براى امتحان بُو كند يا از آنها استفاده نمايد چون حرام است.

(مسئله 296 )مشهور آن است كه استفاده از خَلوق كعبه (عطر خاصى بود كه بيشترين اجزائش از زعفران تشكيل شده و كعبه را به آن خوشبو مى كنند)، حرام نيست. و بعيد نيست كه اجتناب از عطرى كه كعبه را با آن خوشبو مى كنند - گرچه خلوق نباشد - لازم نباشد.

(مسئله 297 )اگر كسى حسّ بويايى نداشته باشد و يا به علت ذكام و سرماخوردگى بويى را احساس نكند استعمال طيب و عطر زدن بر او هم حرام است.

(مسئله 298 )اگر محرم بوى خوش را مكرّر در يك جلسه، مورد استفاده قرار دهد بعيد نيست يك گوسفند به عنوان كفّاره كفايت كند، ليكن احتياط مستحب در تعدّد كفّاره است، و اگر در چند نوبت مورد استفاده قرار دهد، احتياط واجب در تعدّد كفّاره است، و اگر بعد از استفاده كفّاره داد و دوباره استفاده نمود، واجب است كه دوباره كفّاره بدهد.

(مسئله 299 )بنا بر اقوى، كفّاره استفاده از بوى خوش، يك گوسفند است.

(مسئله 300 )كسى كه براى حج احرام بسته است، اگر پيش از تمام كردن سعى بين صفا و مروه بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند، و بايد به جاى آن با آب خالص غسلش دهند، همچنين نبايد او را با كافور حنوط[1] كنند، همچنين است حكم محرم به احرام عمره اگر پيش از تقصير فوت كند.

6. سرمه كشيدن

(مسئله 301 )بر محرم حرام است سرمه كشيدن به سرمه سياهى كه معمولاً براى زينت استعمال مى شود، هر چند قصد زينت نكند; و احتياط واجب اجتناب از مطلق سرمه اى است كه در آن زينت باشد، بلكه اگر بوى خوش داشته باشد، گرچه زينت هم نباشد از باب استفاده از بوى خوش بنا بر اقوى حرام است.

(مسئله 302 )حرام بودن سرمه كشيدن، به زن اختصاص ندارد و براى مرد نيز حرام است.

(مسئله 303 )اگر براى معالجه چشم ناچار باشند سرمه بكشند، جايز است از سرمه هايى كه در آنها چيزهاى خوشبو به كار نرفته است، استفاده نمايند.

(مسئله 304 )سرمه كشيدن گرچه حرام است امّا در آن كفّاره نيست، ولى اگر در سرمه چيزهاى خوشبو به كار رفته باشد، كفّاره به جهت بوى خوشش واجب و لازم است، على الاقوى.

7. نگاه كردن در آينه

(مسئله 305 )نگاه كردن در آينه، براى زينت كردن  بر مرد و زن در حال احرام، حرام است.

(مسئله 306 )نگاه كردن محرم به اجسام صاف و صيقل داده شده كه عكس انسان در آن پيداست و نگاه كردن در آب صاف اشكال ندارد، مگر آنكه براى زينت باشد، كه حرمت آن خالى از وجه نيست.

(مسئله 307 )عينك زدن محرم، اگر براى زينت نباشد اشكال ندارد، ولى اگر به قصد زينت باشد، جايز نيست.

(مسئله 308 )اگر در اتاقى كه شخص محرم سكونت دارد آينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهواً به آينه مى افتد، اشكال ندارد، ليكن احتياط مستحب آن است كه آن را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد.

(مسئله 309 ) نگاه كردن در آينه اگرچه به قصد زينت نباشد احتياط مستحب در ترك آن است، و در موارد ضرورت مانند علاج درد و يا نگاه كردن راننده هنگام رانندگى اشكال ندارد و حرام نيست.

(مسئله 310 )نگاه كردن به دوربين عكاسى در حال عكس گرفتن در حال احرام جايز است; چون معلوم نيست كه به آينه نگاه مى كند، بلكه اگر معلوم هم باشد، چون به قصد زينت نيست، جايز است.

(مسئله 311 )نگاه كردن در آينه براى زينت گرچه حرام است امّا كفّاره ندارد، ليكن مستحب است پس از نگاه كردن در آينه تلبيه بگويد.

8. فُسوق

(مسئله 312 )در قرآن فسوق از محرّمات شمرده شده، ولى حرمت آن در حال احرام شديدتر است و فسوق فقط دروغ گفتن نيست; بلكه در اخبار وارده فحش دادن و فخر به ديگران كردن نيز فسوق است. و براى فسوق كفّاره نيست، فقط فرد بايد استغفار كند، و مستحبّ است چيزى كفّاره بدهد و اگر گاو ذبح كند، بهتر است.

9. جدال

(مسئله 313 )جدال و ستيزه جويى كه همراه قسم خوردن به كلمه «لا واللّه» يا «بلى واللّه» باشد، در حال احرام حرام است، خواه قسم راست باشد يا دروغ، و فرقى نمى كند محرم مرد باشد يا زن و احوط آن است كه محرم از هر نوع قسم به خدا پرهيز كند.

(مسئله 314 )قسم اگر به لفظ «اللّه» باشد يا مرادف آن مثل «خدا» در زبان فارسى، جدال است; و امّا قسم به غير خدا، به هر كس كه باشد، ملحق به جدال نيست و از محرّمات احرام نيست.

(مسئله 315 )احتياط واجب، الحاق ساير اسماءالله به لفظ جلاله است، پس اگر كسى به رحمان و رحيم و خالق سماوات و ارض قسم بخورد، جدال محسوب مى شود.

(مسئله 316 )شخص در مقام ضرورت، براى اثبات حقّى يا دفع باطلى جايز است به لفظ جلاله و غير آن قسم بخورد.

(مسئله 317 )اگركسى در جدال راستگو باشد، در قَسَم اول و دوم چيزى بر او نيست مگر استغفار، و در قَسَم سوم بايد كفّاره بدهد، و كفّاره آن يك گوسفند است.

(مسئله 318 )اگر در جدال و قسم دروغگو باشد، احتياط واجب آن است كه در قَسَم اول يك گوسفند كفّاره بدهد و در قَسَم دوم يك گاو و در قَسَم سوم يك شتر، بلكه خالى از قوّت نيست. و اگر به دروغ ده مرتبه يا بيشتر جدال كند، كفّاره آن يك شتر است، ظاهراً، مگر آنكه پس از سه مرتبه يا زيادتر، كفّاره را ذبح كند، كه در اين صورت، كفّاره در دفعه اول گوسفند، در دفعه دوم گاو و در دفعه سوم شتر است.

(مسئله 319 )اگر در جدال به دروغ در دفعه اول يك گوسفند كفّاره ذبح كند، بعيد نيست كه اگر بعد از آن به دورغ، جدال كند كفّاره آن يك گوسفند باشد نه گاو.

(مسئله 320 )اگر در جدال به دروغ، دو مرتبه جدال كند و يك گاو ذبح بكند و بعد يك مرتبه ديگر به دروغ، جدال كند، ظاهراً يك گوسفند كفّاره است، و اگر بعد از ذبح گاو دو بار دروغ گفت و جدال كرد، ظاهراً يك گاو كفّاره آن است.

10. كشتن حشرات ساكن در بدن

(مسئله 321 )بر محرم  جايز نيست شپش و يا كك و يا كنه كه از عرق و چرك بدن انسان به وجود مى آيد، با دست يا سمّ يا به وسيله اى ديگر آن را بكشد و يا از بدن و يا لباس خود آن را جدا كند و يا آن را در بدن خود جا به جا كند، مگر آن را به جايى كه امن تر باشد، منتقل كند; و همچنين اين حكم بنا بر احتياط واجب در حيواناتى كه از عرق و چرك بدن انسان به وجود نمى آيند ولى در بدن و لباس انسان وجود دارند جارى است.

(مسئله 322 ) بعيد نيست كه در كشتن يا انتقال دادن كفّاره نباشد گرچه حرام است، ليكن بنا بر احتياط مستحب يك مشت از طعام به فقير صدقه بدهد.

11. انگشتر به دست كردن به قصد زينت

(مسئله 323 )بر مُحرم حرام است به قصد زينت انگشتر به دست كند، ولى اگر به قصد عمل به استحباب باشد يا براى شمردن شوطهاى طواف و يا براى استفاده از خواصّ نگين باشد، در اين موارد مانعى ندارد.

(مسئله 324 )انگشتر به دست كردن، به قصد زينت كفّاره ندارد، گرچه حرام است.

12. روغن ماليدن به بدن

(مسئله 325 )شخص محرم بنا بر اقوى نبايد در حال احرام بدن خود را روغن مالى كند، هر چند روغن بوى خوش نداشته باشد; ولى اگر از روى اضطرار يا براى معالجه باشد، مثل پمادهايى كه روى زخمها و تَرَك خوردگيها ماليده مى شود، مانعى ندارد، اين، در صورتى است كه بوى خوش نداشته باشد; و اگر در روغن بوى خوش باشد، كفّاره آن يك گوسفند است، گرچه از روى اضطرار باشد.

(س 326 )ماليدن كرمهاى معطّر و غير معطّر آرايشى به دست و صورت در حال احرام چه حكمى دارد؟

ج ـ ماليدن هر نوع كرم به بدن در حكم ماليدن روغن به بدن است كه بر محرم حرام است، اگرچه بوى خوش در آن نباشد.

(مسئله 327 )جايز نيست شخص پيش از احرام، روغنى كه بوى خوش در آن است و اثرش  تا وقت احرام باقى مى ماند، استعمال كند، ولى خوردن روغن در حال احرام اگر در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد، مانعى ندارد.

13. ازاله مو از بدن خود يا ديگرى

(مسئله 328 )بر محرم جايز نيست سر خود يا ديگرى را بتراشد و يا موى بدن خود يا ديگرى را ازاله كند، خواه شخص ديگر در حال احرام باشد يا نباشد; و در حرمتِ ازاله مو، ميان كم و زياد فرقى نيست، بلكه ازاله يك مو نيز حرام است، خواه ازاله به تراشيدن با تيغ باشد يا با ماشين برقى يا قيچى يا كندن يا با دارو يا غير اينها، مگر در دو مورد:

1. ازاله مو اگر از روى ضرورت باشد عيب ندارد، مثل اينكه وجود مو كه باعث زيادى شپش و يا سر درد گردد و يا مثل اينكه مو در پلك چشم روييده باشد و موجب ناراحتى او شود، و چاره اى جز تراشيدن نباشد;

2. در وقت غسل يا وضو، در اثر دست كشيدن به صورت يا بدن، خود به خود و بدون قصد، مو از بدن جدا شود.

(مسئله 329 )كفّاره سر تراشيدن اگر به جهت ضرورت باشد، دوازده مدّ[2]طعام است كه بايد به شش مسكين بدهد، يا سه روز روزه بگيرد، يا يك گوسفند قربانى كند.

(مسئله 330 )اگر تراشيدن سر از روى ضرورت نباشد،  احتياط واجب آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد، بلكه تعيّن گوسفند در اين صورت، بعيد نيست.

(س 331 )اگر غير مُحرم از محرم ازاله مو كند يا يكى از كارهايى كه بر مُحرم حرام است و كفّاره دارد انجام دهد، چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر مُحرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلاً مُحلّى سر او را بتراشد، حرام است و بايد كفّاره بدهد، ولى چنانچه بدون اختيار او باشد كفّاره ندارد.

(مسئله 332 )اگر مُحرم از زير هر دو بغل خود ازاله مو كند، كفّاره آن يك گوسفند است، بلكه احتياط آن است كه اگر از زير يك بغل هم ازاله مو كند، يك گوسفند كفّاره بدهد.

(مسئله 333 )اگر محرم به سر يا ريش خود دست بكشد «نه به قصد كندن و يا ريختن » و يك مو يا بيشتر بيفتد، احتياط آن است كه يك مشت طعام صدقه بدهد.

(مسئله 334 )جايز است محرم سر يا بدن خود را بخاراند، ولى بايد به گونه اى باشد كه نه خون خارج گردد و نه مويى از بدن او كنده شود.

(مسئله 335 )در حرمت ازاله مو در حال احرام بين مرد و زن فرقى نيست.

(مسئله 336 )اگر محرم از روى فراموشى يا ندانستن مسئله سر خود را بتراشد يا مويى از بدن خود زائل كند، كفاره واجب نيست.

14. بيرون آوردن خون از بدن خود

(مسئله 337 )جايز نيست بر محرم خون از بدن خود بيرون آورد، خواه به خراشيدن باشد  يا به مسواك نمودن يا رگ زدن يا خون گرفتن و يا به هر راه ديگر.

(مسئله 338 )مُحرم مى تواند از بدن شخص ديگرى خون خارج نمايد، مثل اينكه او را حجامت كند يا از او خون بگيرد يا مثلاً دندان او را بكشد.

(س 339 )آيا مى توان پوستهاى زايد كه از لبها يا كنار ناخنها بر آمده است را در حال احرام از بدن جدا كرد؟

ج ـ در صورتى كه خون نيايد مانعى ندارد.

(مسئله 340 )مسواك كردن در حال احرام اگر بداند سبب بيرون آمدن خون از لثه ها مى گردد، حرام است.

(مسئله 341 )تزريق آمپول در حال احرام مانعى ندارد، ولى اگر موجب آمدن خون از بدن شود، حرام است، مگر در مورد حاجت و ضرورت.

(مسئله 342 )جايز است از محرم در حال احتياج با حجامت و غير آن خون بگيرند، و همين طور خون دُمَل را بيرون آورد.

(مسئله 343 )خون از بدن در آوردن، در مواردى كه حرام است «يعنى موارد اختيار و نبود ضرورت» كفّاره ندارد، چه رسد به حال ضرورت كه حرام نمى باشد و كفاره هم ندارد.

(مسئله 344 )خون گرفتن از بدن با سرنگ اگر ضرورت اقتضا كند، مانعى ندارد.

15. ناخن گرفتن

(مسئله 345 )گرفتن ناخن يا قسمتى از آن در حال احرام جايز نيست، خواه از دست باشد يا از پا، با قيچى بگيرد يا با ناخنگير يا چاقو، بلكه بنا بر احتياط واجب با سوهان آن را نسايد و با دندان نيز آن را جدا نكند; مگر اينكه باقى ماندن ناخن موجب اذيت و ضرر باشد پس در اين صورت جايز است آن را جدا كند و كفاره آن را بدهد.

(مسئله 346 )اگر محرم انگشت زيادى يا دست زيادى داشته باشد، بنا بر احتياط جايز نيست ناخن آن را بگيرد، اگر چه جواز آن بعيد نيست.

(مسئله 347 )گرفتن ناخن توسط مُحرم از غير مُحرم جايز است، و همچنين مُحرم مى تواند ناخن مُحرم ديگر را به قصد تقصير بگيرد.

(مسئله 348 )اگر يك ناخن از دست يا پا بگيرد، يك مدّ طعام بايد كفّاره بدهد، و براى هر ناخن دست و يا ناخن پا تا به ده نرسيده، بايد براى هر ناخن يك مدّ طعام بدهد، و اگر همه ده ناخن دستها را بگيرد يك گوسفند كفاره آن است، و همچنين اگر همه ده ناخن پاها را بگيرد. ولى اگر تمام ناخنِ دستها و پاها را در يك مجلس بگيرد، تنها يك گوسفند كفّاره آن است.

(مسئله 349 )اگر ناخن دستها را تماماً در يك مجلس يا چند مجلس بگيرد و در محلّ ديگر يا چند محلّ ديگر ناخن پاها را بگيرد، دو گوسفند كفّاره آن است.

(مسئله 350 )اگر ناخن تمام دستها را بگيرد و ناخن پاها را تا كمتر از ده ناخن بگيرد، يك گوسفند براى همه آنها كافى است (همان گونه كه شهيد ثانى(قدس سره) در مسالك[3] فرموده است) و همچنين است اگر ناخن پاها را تماماً بگيرد و ناخن دستها را تا كمتر از ده انگشت بگيرد.

(مسئله 351 )اگر تمام ناخن دستها را گرفت و كفّاره آن را داد و بعد در همان مجلس ناخن پاها را تماماً گرفت، بايد يك گوسفند ديگر كفّاره بدهد.

(مسئله 352 )اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و تمام آنها را گرفت، براى هر يك، يك مدّ طعام بايد بدهد، و احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند ذبح كند.

(مسئله 353 )اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسئله در حال احرام ناخنهاى خود را بگيرد، كفّاره واجب نيست.

16. كندن دندان

(مسئله 354 )بنا بر احتياط، مُحرم در حال احرام دندان خود را نكشد، هر چند خون بيرون نيايد و در صورت كشيدن مرتكب حرام شده و بنا بر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.

(مسئله 355 )كشيدن دندانِ ديگرى، مانعى ندارد، هر چند خون بيايد.

(س 356 )آيا در حال احرام مى توان دندانى را كه شديداً درد دارد و دندان پزشك سفارش به كشيدن آن مى كند، كشيد، گرچه باعث خونريزى شود؟

ج ـ اگر دندان او را اذيّت مى كند، مانعى ندارد آن را بكشد، ولى بنا بر احتياط كفّاره آن را بدهد.

17. كندن و بريدن درخت و يا گياهى كه در حرم روييده باشد[4]

(مسئله 357 )كندن و بريدن و چيدن هر چه در حرم خدا روييده و مى رويد، درخت باشد يا گياه بر محرم و غير محرم بر مرد و زن، حرام است; و در حقيقت اين امر از محرمات حرم است.

(مسئله 358 )از حرمت كندن و يا بريدن درختان و گياهان چند چيز استثنا شده:

1. گياه و درختى كه خود شخص در منزلش كشت نموده باشد. و اگر درخت را در منزل كشت نكرده باشد بلكه خودش روئيده باشد احتياط آن است كه آن درخت را قطع نكند، گرچه اقوى جواز قطع و كندن آن است. و اما نسبت به گياهان كه خودشان روئيده باشند، على الاصح كندن آن جايز است.

2. درختهاى ميوه و خرما;

3. اِذخر و آن نام گياهى است خوشبو.

4. گياهانى كه در اثر راه رفتن انسان و حيوانات و وسيله هاى نقليه بدون قصد كنده يا لِه مى شوند.

(مسئله 359 )در مورادى كه كَندن يا بريدن گياه و درخت در حرم جايز نباشد، اگر شخصى بكَند بنا بر احتياط، كفّاره كندن درخت بزرگ، ذبح يك گاو است و كفّاره كندن درخت كوچك يك گوسفند است; و اگر بعض درخت را قطع كند، اقوى آن است كه قيمت آن را كفّاره بدهد، امّا در قطع گياهان، كفّاره آن استغفار است.

18. سلاح در برداشتن

(مسئله 360 ) حمل سلاح چه به صورت آويزان نمودن بر بدن و لبس باشد، و چه به صورت حمل به نحوى كه شخص مسلّح شمرده شود عرفاً در غير مورد ضرورت براى مُحرم، حرام است. گرچه احوط آن است كه اگر مسلّح هم شمرده نشود حمل سلاح حرام باشد.

(مسئله 361 )كسى كه از روى ندانستن مسئله يا نسيان از حكم يا موضوع يا غفلت، بعضى از محرّمات احرام  را انجام دهد، كفّاره ندارد و به عمره و حج ضرر نمى رساند، مگر در صيد كه در هر صورت كفّاره دارد. پس در غير صيد ارتكاب از روى عمد و علم، موجب كفّاره است.


[1]. ماليدن كافور بر مواضع سجده ميّت.

[2]. مد يك چارك (ده سير) است، تقريباً.

[3]. مسالك الأفهام 2: 484.

[4]. اين مسئله تنها از محرّمات احرام نيست، بلكه بر همه اشخاصى كه در حرم هستند حرام است، چنانكه خواهد آمد.