صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
واجبات نماز
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

واجبات نماز يازده چيز است : 

«اول» نيّت . «دوم» قيام يعنى ايستادن . «سوم» تكبيرة الاحرام يعنى گفتن اللّه‏ اكبر در اول نماز . «چهارم» ركوع . «پنجم» سجود . «ششم» قرائت . «هفتم» ذكر . «هشتم» تشهّد . «نهم» سلام . «دهم» ترتيب . «يازدهم» موالات يعنى پى در پى بودن اجزاء نماز . 

مسأله 928 ـ بعضى از واجبات نماز ركن است ، يعنى اگر انسان آنها را بجا نياورد ـ عمداً باشد يا اشتباهاً ـ نماز باطل مى‏شود . و بعضى ديگر ركن نيست ، يعنى اگر اشتباهاً كم گردد نماز باطل نمى‏شود . و ركن نماز پنج چيز است : 

اول : نيّت . 

دوم : تكبيرة الاحرام . 

سوم : قيام متّصل به ركوع ، يعنى ايستادن پيش از ركوع . 

چهارم : ركوع . 

پنجم : دو سجده از يك ركعت . 

و اما نسبت به زيادى در صورتى كه عمدى باشد ، مطلقاً نماز باطل مى‏شود ، و در صورتى كه از روى اشتباه باشد اگر زيادى در ركوع يا در دو سجده از يك ركعت باشد ، نماز ـ بنابر احتياط لازم ـ باطل است ، و الاّ باطل نيست . 

 

 

 

نيّت

 

مسأله 929 ـ انسان بايد نماز را به نيّت قربت ـ يعنى براى تذلّل و كرنش در پيشگاه خداوند عالم ـ بجا آورد ، و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند ، يا مثلاً به زبان بگويد : چهار ركعت نماز ظهر مى‏خوانم قربةً إلى اللّه‏ . 

مسأله 930 ـ اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيّت كند كه چهار ركعت نماز مى‏خوانم ، و معيّن نكند ظهر است يا عصر ، نماز او باطل است ولى كافى است . نماز ظهر را به عنوان نماز اول ، و نماز عصر به عنوان نماز دوم تعيين كند . و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است ، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند ، بايد نمازى را كه مى‏خواند ، در نيّت معيّن كند . 

مسأله 931 ـ انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيّت خود باقى باشد ، پس اگر در بين نماز بطورى غافل شود كه اگر بپرسند چه ميكنى ؟ نداند چه بگويد ، نمازش باطل است . 

مسأله 932 ـ انسان بايد فقط براى تذلّل در پيشگاه خداوند عالم نماز بخواند ، پس كسى كه ريا كند ـ يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند ـ نمازش باطل است ، خواه فقط براى مردم باشد ، يا خدا و مردم ، هر دو را در نظر بگيرد . 

مسأله 933 ـ اگر قسمتى از نماز را براى غير خدا بجا آورد ، چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد ، يا مستحب باشد مثل قنوت ، اگر آن قصد غير خدائى به تمام نماز سرايت كند مثلاً قصد ريا در عملى باشد كه مشتمل بر آن جزء است ، يا آنكه از تدارك آن قسمت زيادى مبطل لازم آيد ، نمازش باطل است . و اگر نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد ، يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت ، يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند ، نمازش باطل است . 

 

 

 

تكبيرة الاحرام

 

مسأله 934 ـ گفتن «اللّه‏ اكبر» در اول هر نماز ، واجب و ركن است ، و بايد حروف «اللّه‏» و حروف «اكبر» و دو كلمه «اللّه‏» و «اكبر» را پشت سر هم بگويد ، و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود ، و اگر به عربى غلط بگويد ، يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست . 

مسأله 935 ـ احتياط مستحب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى‏خواند ، مثلاً به اقامه يا به دعائى كه پيش از تكبير مى‏خواند نچسباند . 

مسأله 936 ـ اگر انسان بخواهد «اللّه‏ اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مى‏خواند ، مثلاً به «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم» بچسباند ، بهتر آن است كه «راء» اكبر را پيش بدهد ، ولى احتياط مستحب آن است كه در نماز واجب نچسباند . 

مسأله 937 ـ موقع گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب بايد بدن آرام باشد ، و اگر عمداً در حالى كه بدنش حركت دارد ، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است . 

مسأله 938 ـ تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش لااقل همهمه خود را بشنود ، و اگر بواسطه سنگينى يا كرى گوش ، يا سر و صداى زياد نمى‏شنود ، بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود . 

مسأله 939 ـ كسى كه بواسطه عارضه‏اى لال شده ، يا زبان او مرضى پيدا كرده كه نمى‏تواند «اللّه‏ اكبر» را بگويد ، بايد به هر طورى كه مى‏تواند بگويد ، و اگر هيچ نمى‏تواند بگويد بايد تكبير را در قلب خود بگذراند ، و براى او بطورى كه مناسب حكايت لفظش باشد با انگشتش اشاره كند ، و زبان و لبش را هم اگر مى‏تواند حركت دهد . و اما كسى كه لال مادر زاد است بايد زبان و لبش را بطورى كه شبيه كسى است كه تلفظ به تكبير مى‏كند حركت دهد ، و در آن حال با انگشتش نيز اشاره نمايد . 

مسأله 940 ـ خوب است قبل از تكبيرة الاحرام به قصد رجأ بگويد : «يا مُحْسِنُ قَدْ اَتاكَ المُسِى‏ءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ المُسِى‏ءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِى‏ءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِيحِ ما تَعْلَمُ مِنّى» يعنى : اى خدائى كه به بندگان احسان مى‏كنى ، بنده گنهكار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر كرده‏اى كه نيكوكار از گناهكار بگذرد ، تو نيكوكارى و من گناهكار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بديهائى كه مى‏دانى از من سر زده بگذر . 

مسأله 941 ـ مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز ، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد . 

مسأله 942 ـ اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه ، چنانچه مشغول خواندن چيزى از قرائت شده ، به شك خود اعتنا نكند ، و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد . 

مسأله 943 ـ اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه ، چه مشغول خواندن چيزى شده باشد يا نه ، به شك خود اعتنا نكند . 

 

 

 

قيام (ايستادن)

 

مسأله 944 ـ قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام ، و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متّصل به ركوع مى‏گويند ، ركن است ، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ، ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند ، نمازش صحيح است . 

مسأله 945 ـ واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه تكبير را در حال ايستادن گفته است . 

مسأله 946 ـ اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده ، بايد بايستد و به ركوع رود ، و اگر بدون اينكه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد ، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده ، كفايت نمى‏كند . 

مسأله 947 ـ موقعى كه براى تكبيرة الاحرام يا قرائت ايستاده است بايد راه نرود و به طرفى خم نشود ـ و بنابر احتياط لازم ـ بدن را حركت ندهد ، و در حال اختيار به جائى تكيه نكند ، ولى اگر از روى نا چارى باشد اشكال ندارد . 

مسأله 948 ـ اگر موقعى كه ايستاده ، از روى فراموشى قدرى راه برود ، يا به طرفى خم شود ، يا به جائى تكيه كند ، اشكال ندارد . 

مسأله 949 ـ احتياط واجب آن است كه در موقع ايستادن ، هر دو پا روى زمين باشد ، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد ، و اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد . 

مسأله 950 ـ كسى كه مى‏تواند درست بايستد ، اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه ايستادن بر او صدق نكند ، نمازش باطل است . بلكه ـ بنابر احتياط لازم ـ نبايد پاها را خيلى گشاد بگذارد هر چند ايستادن صدق كند . 

مسأله 951 ـ موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزى از اذكار واجب است ، بايد بدنش آرام باشد و همچنين ـ بنابر احتياط لازم ـ وقتى كه مشغول چيزى از اذكار مستحب مى‏باشد . و در موقعى كه مى‏خواهد كمى جلو يا عقب رود ، يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد ، بايد چيزى نگويد . 

مسأله 952 ـ اگر در حال حركت بدن ذكر مستحبّى بگويد ، مثلاً موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد ، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده‏اند بگويد ، آن ذكر صحيح نيست ولى نمازش صحيح است و «بَحَوْلِ اللّه‏ِ وَقُوَّتِهِ اَقُومُ وَاَقْعُدُ» را بايد در حال بر خاستن بگويد . 

مسأله 953 ـ حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد ، اگر چه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد . 

مسأله 954 ـ اگر موقع خواندن حمد و سوره ، يا خواندن تسبيحات ، بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود ، احتياط مستحب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن ، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند . 

مسأله 955 ـ اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود ، بايد بنشيند ، و اگر از نشستن هم عاجز شود ، بايد بخوابد ، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از ذكرهاى واجب رانگويد . 

مسأله 956 ـ تا انسان مى‏تواند ايستاده نماز بخواند ، نبايد بنشيند ، مثلاً كسى كه در موقع ايستادن ، بدنش حركت مى‏كند ، يا مجبور است به چيزى تكيه دهد ، يا بدنش را مختصرى كج كند ، بايد به هر طور كه مى‏تواند ايستاده نماز بخواند ، ولى اگر به هيچ قسم نتواند بايستد ، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند . 

مسأله 957 ـ تا انسان مى‏تواند بنشيند ، نبايد خوابيده نماز بخواند ، و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه مى‏تواند ، بنشيند ؛ و اگر به هيچ قسم نمى‏تواند بنشيند ، بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد به پهلو بخوابد به طورى كه جلوى بدنش رو به قبله باشد ، و تا وقتى كه ممكن است به پهلوى راست بخوابد نبايد ـ بنابر احتياط لازم ـ به پهلوى چپ بخوابد ، و اگر اين دو ممكن نباشد ، بايد به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد . 

مسأله 958 ـ كسى كه نشسته نماز مى‏خواند ، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد ، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود ، و اگر نتواند بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد . 

مسأله 959 ـ كسى كه خوابيده نماز مى‏خواند ، اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقدارى را كه مى‏تواند ، نشسته بخواند . و نيز اگر مى‏تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى‏تواند ، ايستاده بخواند ، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از اذكار واجب را نخواند . اما اگر بداند مقدار كمى مى‏تواند بايستد بايد آن را به قيام متصل به ركوع اختصاص دهد . 

مسأله 960 ـ كسى كه نشسته نماز مى‏خواند اگر در بين نماز بتواند بايستد ، بايد مقدارى راكه مى‏تواند ، ايستاده بخواند ، ولى تا بدنش آرام نگرفته ، بايد چيزى از ذكرهاى واجب را نخواند . اما اگر بداند مقدار كمى مى‏تواند بايستد بايد آن رابه قيام متصل به ركوع اختصاص دهد . 

مسأله 961 ـ كسى كه مى‏تواند بايستد ، اگر بترسد كه بواسطه ايستادن ، مريض شود يا ضررى به او برسد ، مى‏تواند نشسته نماز بخواند ، و اگر از نشستن هم بترسد ، مى‏تواند خوابيده نماز بخواند . 

مسأله 962 ـ اگر انسان مأيوس نباشد كه در آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند ، چنانچه اول وقت نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت بر ايستادن حاصل نمايد بايد نماز را دوباره بجا آورد . ولى اگر مأيوس از آن باشد كه بتواند نماز را ايستاده بخواند ، اگر در اول وقت نماز را بخواند و سپس قدرت بر ايستادن پيدا كند ، لازم نيست نماز را اعاده كند . 

مسأله 963 ـ مستحب است در حال ايستادن ، بدن را راست نگهدارد ، و شانه‏ها را پائين بيندازد ، و دستها را روى رانها بگذارد ، و انگشتها را بهم بچسباند ، و به جاى سجده نگاه كند ، و سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد ، و با خضوع و خشوع باشد ، و پاها را پس و پيش نگذارد ، و اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد ، و اگر زن است پاها را بهم بچسباند . 

 

 

 

قرائت

 

مسأله 964 ـ در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميّه ، انسان بايد اول حمد و بعد از آن سوره و ـ بنابر احتياط واجب ـ يك سوره تمام بخواند . و سوره «الضحى» و «الم نشرح» و همچنين سوره «فيل» و «لاِيلاف» در نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ يك سوره حساب مى‏شود . 

مسأله 965 ـ اگر وقت نماز تنگ باشد ، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند ، مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند ، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند ، يا آنكه كار ضرورى داشته باشد ، مى‏تواند سوره را نخواند ، بلكه در صورت تنگى وقت و در بعض از موارد ترس نبايد سوره را بخواند . 

مسأله 966 ـ اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند ، نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد ، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد ، سوره را از اول بخواند . 

مسأله 967 ـ اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد ، نمازش صحيح است . 

مسأله 968 ـ اگر پيش از آنكه براى ركوع خم شود ، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده بايد بخواند . و اگر بفهمد سوره را نخوانده ، بايد فقط سوره را بخواند . ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده ، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند . و نيز اگر خم شود و پيش از آنكه به ركوع برسد بفهمد حمد و سوره ، يا سوره تنها ، يا حمد تنها را نخوانده ، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد . 

مسأله 969 ـ اگر در نماز فريضه يكى از چهار سوره‏اى راكه آيه سجده دارد و در مسأله (354) گفته شد عمداً بخواند ، واجب است كه پس از خواندن آيه سجده ، سجده نمايد ، ولى اگر سجده را بجا آورد نمازش ـ بنابر احتياط ـ باطل مى‏شود و لازم است كه آن را دوباره بخواند مگر اين كه سهواً سجده كند ، و اگر سجده را بجا نياورد ميتواند نماز را ادامه دهد اگر چه در ترك سجده گناه كرده است . 

مسأله 970 ـ اگر مشغول خواندن سوره‏اى شود كه سجده واجب دارد ـ چه عمداً خوانده باشد چه سهواً ـ چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد ، ميتواند سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند ، و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد ، بايد آنطورى كه در مسأله پيش گفته شد عمل كند . 

مسأله 971 ـ اگر در نماز آيه سجده را گوش دهد ، نمازش صحيح است ، و اگر در نماز واجب باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ به سجده اشاره نمايد ، و بعد از نماز سجده آن را بجا آورد . 

مسأله 972 ـ در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست اگر چه آن نماز بواسطه نذر كردن واجب شده باشد ، ولى در بعضى از نمازهاى مستحبى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد ، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد ، بايد همان سوره را بخواند . 

مسأله 973 ـ در نماز جمعه و در نماز صبح و ظهر و عصر روز جمعه ، و عشاى شب جمعه ، مستحب است در ركعت اول بعد از حمد سوره جمعه ، و در ركعت دوم بعد از حمد سوره منافقون را بخواند ، و اگر مشغول يكى از اينها در نمازهاى روز جمعه شود ـ بنابر احتياط واجب ـ نمى‏تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند . 

مسأله 974 ـ اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللّه‏ احد» يا سوره «قل يا ايّها الكافرون» شود ، نمى‏تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند ، ولى در نماز جمعه و نمازهاى روز جمعه ، اگر از روى فراموشى بجاى سوره جمعه و منافقون ، يكى از آن دو سوره را بخواند ، مى‏تواند آن را رها كند و سوره جمعه و منافقون را بخواند ، و احتياط واجب آن است كه بعد از رسيدن به نصف ، رها ننمايد . 

مسأله 975 ـ اگر در نماز جمعه يا نمازهاى روز جمعه عمداً سوره «قل هو اللّه‏ احد» يا سوره «قل يا ايّها الكافرون»» بخواند ، اگر چه به نصف نرسيده باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ نمى‏تواند رها كند و سوره جمعه و منافقون را بخواند . 

مسأله 976 ـ اگر در نماز ، غير سوره «قل هو اللّه‏ احد» و «قل يا ايّها الكافرون» سوره ديگرى بخواند ، تا به نصف نرسيده مى‏تواند رها كند و سوره ديگر بخواند ، و پس از رسيدن به نصف ـ بنابر احتياط ـ مطلقاً رها كردن آن و عدول به سوره ديگر جايز نيست . 

مسأله 977 ـ اگر مقدارى از سوره را فراموش كند ، يا از روى ناچارى مثلاً بواسطه تنگى وقت يا جهت ديگر نشود آن را تمام نمايد ، مى‏تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند اگر چه به نصف هم رسيده باشد ، يا سوره‏اى كه مى‏خوانده «قل هو اللّه‏ احد» يا «قل يا ايّها الكافرون» باشد ، و در صورت فراموشى مى‏تواند به همان مقدار كه خوانده است اكتفا نمايد . 

مسأله 978 ـ بر مرد ـ بنابر احتياط ـ واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند ، و بر مرد و زن ـ بنابر احتياط ـ واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند . 

مسأله 979 ـ مرد ـ بنابر احتياط ـ بايد در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتى حرف آخر آنها را بلند بخواند . 

مسأله 980 ـ زن مى‏تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند ، ولى اگر نامحرم صدايش را بشنود و موردى باشد كه شنواندن صدا به نامحرم حرام است ، بايد آهسته بخواند ، و اگر عمداً بلند بخواند ـ بنابر احتياط واجب ـ نمازش باطل است . 

مسأله 981 ـ اگر در جائى كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند ، يا در جائى كه بايد آهسته بخواند عمداً بلند بخواند ـ بنابر احتياط واجب ـ نمازش باطل است . ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد ، صحيح است . و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده ، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند . 

مسأله 982 ـ اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند ، مثل آنكه آنها را با فرياد بخواند ، نمازش باطل است . 

مسأله 983 ـ انسان بايد قرائت نماز را صحيح بخواند ، و كسى كه به هيچ قسم نمى‏تواند همه سوره حمد را صحيح بخواند ، بايد به همان نحو كه مى‏تواند بخواند ، اگر مقدارى را كه صحيح مى‏خواند معتنابه باشد ، ولى اگر آن مقدار ناچيز باشد ، بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ مقدارى از بقيه قرآن را كه مى‏تواند صحيح بخواند و به آن ضميمه كند ، و اگر نمى‏تواند بايد تسبيح را به آن ضميمه كند . و اما كسى كه نمى‏تواند به كلى سوره را صحيح بخواند ، لازم نيست چيزى عوض آن بخواند . و در هر صورت احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت بجا آورد . 

مسأله 984 ـ كسى كه حَمد را بخوبى نمى‏داند بايد سعى كند وظيفه خود را انجام دهد ، چه با ياد گرفتن يا تلقين باشد ، و چه با اقتدا در جماعت ، يا تكرار نماز در مورد شك باشد ، و اگر وقت تنگ شده است ، چنانچه نماز را بطورى كه در مسأله پيش گفته شد بخواند ، نمازش صحيح است . ولى در صورتى كه در ياد گرفتن كوتاهى كرده باشد اگر ممكن باشد ، براى فرار از عقوبت ، نمازش را به جماعت بخواند . 

مسأله 985 ـ مزد گرفتن براى ياد دادن واجبات نماز ـ بنابر احتياط ـ حرام است ، ولى مزد گرفتن براى ياد دادن مستحبّات آن جايز است . 

مسأله 986 ـ اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را عمداً يا از روى جهل تقصيرى نگويد ، يا به جاى حرفى حرف ديگر بگويد ، مثلاً بجاى «ض» «ذ» يا «ز» بگويد ، يا زير و زبر حروف را رعايت نكند به گونه‏اى كه غلط شمرده شود ، يا تشديد را نگويد ، نماز او باطل است . 

مسأله 987 ـ اگر انسان كلمه‏اى را كه ياد گرفته صحيح بداند و در نماز همانطور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده ، لازم نيست دوباره نماز را بخواند . 

مسأله 988 ـ اگر زير و زبر كلمه‏اى را نداند ، يا نداند مثلاً كلمه‏اى به «هـ» است يا به «ح» ، بايد وظيفه خود را به نحوى انجام دهد ، مثلاً ياد بگيرد يا به جماعت بخواند ، يا آن را دو جور يا بيشتر بخواند كه يقين كند صحيح آن را خوانده است ، ولى در اين صورت نماز او بر فرضى صحيح است كه آن جمله غلط باز هم قرآن يا ذكر به حساب بيايد . 

مسأله 989 ـ علماى تجويد گفته‏اند اگر در كلمه‏اى واو باشد و حرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه باشد ، مثل كلمه «سوء» بايد آن واو را مدّ بدهد يعنى آن را بكشد . و همچنين اگر در كلمه‏اى «الف» باشد وحرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد ، و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد ، مثل «جآء» بايد الف آن را بكشد . و نيز اگر در كلمه‏اى «ى» باشد ، و حرف پيش از «ى» در آن كلمه زير داشته باشد ، و حرف بعد از «ى» در آن كلمه همزه باشد ، مثل «جىء» بايد «ى» را با مدّ بخواند . و اگر بعد از اين حروف «واو و الف و يا» بجاى همزه حرفى باشد كه ساكن است ، يعنى زير و زبر و پيش ندارد ، باز هم بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند ، ولى ظاهراً صحت قرائت در اينچنين موارد توقف بر مدّ ندارد ، پس چنانچه به دستورى كه گفته شد رفتار نكند ، باز هم نماز صحيح است ، ولى در مثل «ولا الضآلين» كه تحفّظ بر تشديد ، و الف توقف بر مقدارى مدّ دارد ، بايد به همان مقدار الف را مدّ دهد . 

مسأله 990 ـ احتياط مستحب آن است كه در نماز ، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد ، و معناى وقف به حركت آن است ، كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه‏اى را بگويد ، و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد ، مثلاً بگويد : «الرحمن الرحيم» و ميم «الرحيم» را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد : «مالك يوم الدين» . و معناى وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه‏اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند ، مثل آنكه بگويد : «الرحمن الرحيم» و ميم «الرحيم» را زير ندهد و فوراً «مالك يوم الدين» را بگويد . 

مسأله 991 ـ در ركعت سوم و چهارم نماز مى‏تواند فقط يك حمد بخواند ، يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد ، يعنى يك مرتبه بگويد : «سُبْحانَ اللّه‏ِ وَ الْحَمْدُ للّه‏ِ وَ لا إِلهَ إِلاَّ اَللّه‏ُ و اللّه‏ُ اَكْبَرُ» ، و بهتر آن است كه سه مرتبه بگويد . و مى‏تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد . و بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بخواند . 

مسأله 992 ـ در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد ، و اگر به مقدار آن هم وقت ندارد ، كافى است يك مرتبه «سبحان اللّه‏» بگويد . 

مسأله 993 ـ بر مرد و زن ـ بنابر احتياط ـ واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز ، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند . 

مسأله 994 ـ اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند ، واجب نيست «بسم اللّه‏» آن را هم آهسته بگويد مگر آنكه مأموم باشد كه در اين صورت احتياط واجب آن است ، كه «بسم اللّه‏» را هم آهسته بگويد . 

مسأله 995 ـ كسى كه نمى‏تواند تسبيحات را ياد بگيرد يا درست بخواند ، بايد در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند . 

مسأله 996 ـ اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اينكه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد ، چنانچه پيش از ركوع بفهمد ، بايد حمد و سوره را بخواند ، و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد ، نمازش صحيح است . 

مسأله 997 ـ اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اينكه در دو ركعت اول است حمد بخواند ، يا در دو ركعت اول نماز با اينكه گمان مى‏كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند ، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن ، نمازش صحيح است . 

مسأله 998 ـ اگر در ركعت سوم يا چهارم مى‏خواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد ، يا مى‏خواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد ، چنانچه به كلى خالى از قصد نماز بوده ـ حتى در ضمير ناخود آگاه ـ بايد آن را رها كند و دوباره حمد ، يا تسبيحات را بخواند ، ولى اگر خالى از قصد نبوده مثل آنكه عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده ، مى‏تواند همان را تمام كند ، و نمازش صحيح است . 

مسأله 999 ـ كسى كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبيحات بخواند ، اگر از عادت خود غفلت نمايد و به قصد اداء وظيفه مشغول خواندن حمد شود ، كفايت مى‏كند ، و لازم نيست دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند . 

مسأله 1000 ـ در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات ، استغفار كند ، مثلاً بگويد : «اَسْتَغْفِرُ اللّه‏َ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ» يا بگويد : «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى» ، و اگر نمازگزار پيش از استغفار و خم شدن براى ركوع ، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه ، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند . و اگر در حال گفتن استغفار يا بعد از آن شك كند ، باز هم ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد حمد يا تسبيحات را بخواند . 

مسأله 1001 ـ اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم ، يا در حال رفتن به ركوع شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه ، به شك خود اعتنا نكند . 

مسأله 1002 ـ هر گاه شك كند كه آيه يا كلمه‏اى را درست گفته يا نه ، مثلاً شك كند كه «قل هو اللّه‏ احد» را درست گفته يا نه ، مى‏تواند به شك خود اعتنا نكند ، ولى اگر احتياطاً آن آيه يا كلمه را دوباره به طور صحيح بگويد اشكال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شك كند ، مى‏تواند چند بار بگويد . امّا اگر به وسواس برسد بهتر است تكرار نكند . 

مسأله 1003 ـ مستحب است در ركعت اول ، پيش از خواندن حمد بگويد : «اَعُوذُ بِاللّه‏ِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ» . و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بسم اللّه‏» را بلند بگويد ، و حمد و سوره را شمرده بخواند ، و در آخر هر آيه وقف كند ، يعنى آن را به آيه بعد نچسباند ، و در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجّه داشته باشد ، و اگر نماز را به جماعت مى‏خواند ، بعد از تمام شدن حمد امام ، و اگر فرادى مى‏خواند ، بعد از آنكه حمد خودش تمام شد ، بگويد «الحَمْدُ للّه‏ِ رَبّ الْعالَمِينَ» ، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللّه‏ احد» ، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللّه‏ُ رَبِّى» يا «كَذلِكَ اللّه‏ُ رَبُّنا» بگويد ، و بعد از خواندن سوره كمى صبر كند ، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد ، يا قنوت را بخواند . 

مسأله 1004 ـ مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول ، سوره «إنّا أنزلناه» ، و در ركعت دوم ، سوره «قل هو اللّه‏ احد» بخواند . 

مسأله 1005 ـ مكروه است انسان در هيچ يك از نماز هاى يك شبانه روز سوره «قل هو اللّه‏ احد» را نخواند . 

مسأله 1006 ـ خواندن سوره «قل هو اللّه‏ احد» به يك نفَس مكروه است . 

مسأله 1007 ـ سوره‏اى را كه در كعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند ، ولى اگر سوره «قل هو اللّه‏ احد» را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست . 

 

 

 

ركوع

 

مسأله 1008 ـ در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه‏اى خم شود كه بتواند سر همه انگشتهايش را ـ از جمله ابهام ـ به زانو بگذارد . و اين عمل را «ركوع» مى‏گويند . 

مسأله 1009 ـ اگر به اندازه ركوع خم شود ، ولى سر انگشتان را به زانو نگذارد ، اشكال ندارد . 

مسأله 1010 ـ هر گاه ركوع را به طور غير معمول بجا آورد ، مثلاً به چپ يا راست خم شود ، يا زانوها را به جلو بياورد ، اگر چه دستهاى او به زانو برسد ، صحيح نيست. 

مسأله 1011 ـ خم شدن بايد به قصد ركوع باشد ، پس اگر به قصد كار ديگر مثلاً براى كشتن جانورى خم شود ، نمى‏تواند آن را ركوع حساب كند ، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود ، و بواسطه اين عمل ، ركن زياد نشده و نماز باطل نمى‏شود . 

مسأله 1012 ـ كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد ، مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مى‏رسد ، يا زانوى او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد ، بايد به اندازه معمول خم شود . 

مسأله 1013 ـ كسى كه نشسته ركوع مى‏كند ، بايد بقدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد ، و بهتر است بقدرى خم شود كه صورت مقابل جاى سجده برسد . 

مسأله 1014 ـ بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع سه مرتبه «سُبْحانَ اللّه‏ِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبّى العَظِيم وَبِحَمْدِهِ» بگويد ، گر چه گفتن هر ذكرى كفايت مى‏كند ـ و بنابر احتياط واجب ـ بايد به همين مقدار باشد ، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سُبْحانَ اللّه‏ِ» كافى است . و كسى كه نمى‏تواند «سُبْحانَ رَبِّى العَظِيِم» را خوب ادا كند بايد ذكرى ديگر مانند سه بار «سُبْحانَ اللّه‏ِ» را بگويد . 

مسأله 1015 ـ ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود ، و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند . 

مسأله 1016 ـ در حال ركوع بايد بدن نمازگزار آرام باشد ، و نبايد بدن خود را به اختيار بطورى حركت دهد كه از حال آرام بودن خارج شود حتى ـ بنابر احتياط ـ زمانى كه مشغول به ذكر واجب نيست ، و اگر عمداً اين استقرار را رعايت نكند نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است حتى اگر ذكر را در حال استقرار اعاده كند . 

مسأله 1017 ـ اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مى‏گويد سهواً يا بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود ، بهتر اين است كه بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد . ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد ، ضررى ندارد . 

مسأله 1018 ـ اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر ركوع را بگويد ، نمازش باطل است . مگر اينكه دوباره ذكر را در حال استقرار در ركوع بگويد ، و اگر سهواً باشد لازم نيست آن را دوباره بگويد . 

مسأله 1019 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب ، عمداً سر از ركوع بر دارد نمازش باطل است . و اگر سهواً سر بر دارد اعاده ذكر لازم نيست . 

مسأله 1020 ـ اگر نتواند به مقدار ذكر و لو يك «سبحان اللّه‏» در حال ركوع بماند ، هر چند بدون آرامش ، واجب نيست بگويد ، ولى احتياط مستحب آن است كه ذكر را بگويد هر چند بقيّه آن را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگويد ، يا قبل از آن شروع كند . 

مسأله 1021 ـ اگر بواسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نمازش صحيح است ولى بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود ، ذكر واجب رابه نحوى كه گذشت بگويد . 

مسأله 1022 ـ هر گاه نتواند به اندازه ركوع خم شود ، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند ، و اگر موقعى هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند ، بايد به اندازه‏اى كه عرفاً به آن ركوع گفته شود خم شود ، و اگر به اين مقدار نيز نتواند خم شود ، بايد براى ركوع با سر اشاره نمايد . 

مسأله 1023 ـ كسى كه براى ركوع بايد با سر اشاره كند اگر نتواند با سر اشاره كند ، بايد به نيّت ركوع چشمها را بر هم بگذارد و ذكر آن را بگويد ، و به نيّت برخاستن از ركوع چشمها را باز كند ، و اگر از اين هم عاجز است بايد در قلب خود نيّت ركوع كند ـ و بنابر احتياط واجب ـ با دست خود براى ركوع اشاره كند و ذكر آن را بگويد و در اين صورت اگر ممكن است ـ بنابر احتياط واجب ـ جمع كند بين اين عمل و اشاره به ركوع در حال نشستن . 

مسأله 1024 ـ كسى كه نمى‏تواند ايستاده ركوع كند ولى براى ركوع مى‏تواند در حالى كه نشسته است خم شود ، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد ، و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند ، و موقع ركوع آن بنشيند و براى ركوع خم شود . 

مسأله 1025 ـ اگر عمداً بعد از رسيدن به حدّ ركوع سر بر دارد ، و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود ، نمازش باطل است . 

مسأله 1026 ـ بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد ـ و بنابر احتياط واجب ـ بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود ، و اگر عمداً پيش از ايستادن به سجده رود ، نمازش باطل است . و همچنين ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر عمداً پيش از آرامش گرفتن بدن به سجده رود . 

مسأله 1027 ـ اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد يادش بيايد ، بايد بايستد بعد به ركوع رود ، و كفايت نمى‏كند به حالت خميدگى به ركوع برگردد. 

مسأله 1028 ـ اگر بعد از آنكه پيشانى به زمين رسيد ، يادش بيايد كه ركوع نكرده لازم است برگردد و ركوع را بعد از ايستادن بجا آورد ، و در صورتى كه در سجده دوم يادش بيايد ، نمازش ـ بنابر احتياط لازم ـ باطل است . 

مسأله 1029 ـ مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد ، و در ركوع زانوها را به عقب دهد ، و پشت را صاف نگهدارد ، و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد ، و بين دو قدم را نگاه كند ، و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد ، و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد در حال آرامى بدن بگويد «سَمِعَ اللّه‏ُ لِمَنْ حَمِدَهُ» . 

مسأله 1030 ـ مستحب است در ركوع ، زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند . 

 

 

 

سجود

 

مسأله 1031 ـ نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب بعد از ركوع دو سجده كند ، و سجده محقق مى‏شود به اين كه به هيئت مخصوص پيشانى را به قصد خضوع به زمين بگذارد . و در حال سجده در نماز ، واجب است كه كف دو دست ، و دو زانو ، و دو انگشت بزرگ پاها را ، بر زمين بگذارد ، ومنظور از پيشاني ـ بنابر احتياط واجب ـ وسط آن است ، وآن مستطيلى است كه از كشيدن دو خط فرضى بين دو ابرو در وسط پيشانى تا مرز موى سر به دست مى‏آيد . 

مسأله 1032 ـ دو سجده روى هم يك ركن است ، و اگر كسى در نماز واجب ـ هر چند از روى فراموشى يا جهل به مسأله ـ در يك ركعت هر دو را ترك كند ، نمازش باطل است و همچنين است ـ بنابر احتياط لازم ـ اگر دو سجده در يك ركعت از روى فراموشى يا جهل قصورى اضافه كند . (جهل قصورى اين است كه جاهل در جهل خود معذور باشد) . 

مسأله 1033 ـ اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند ، نمازش باطل مى‏شود و اگر سهواً يك سجده كم يا زياد كند نمازش باطل نمى‏شود . و در صورت كم شدن حكم آن در احكام سجده خواهد آمد . 

مسأله 1034 ـ كسى كه مى‏تواند پيشانى را به زمين بگذارد ، اگر آن را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد ، سجده نكرده است اگر چه جاهاى ديگر به زمين برسد . ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند ، يا سهواً ذكر نگويد ، سجده صحيح است . 

مسأله 1035 ـ بهتر آن است كه در حال اختيار در سجده سه مرتبه «سُبْحانَ اللّه‏ِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبَّى الاَعْلَى وَبِحَمْدِهِ» بگويد ، وبايد اين كلمات دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود ، گر چه گفتن هر ذكرى كفايت مى‏كند ، ولى ـ بنابر احتياط لازم ـ بايد به اين مقدار باشد . و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىَ الاَعْلَى وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه يا بيشتر بگويد . 

مسأله 1036 ـ در حال سجود بايد بدن نمازگزار آرام باشد ، و نبايد بدن خود را به اختيار طورى حركت دهد كه از حال آرام بودن خارج شود حتى ـ بنابر احتياط واجب ـ در زمانى كه مشغول به ذكر واجب نيست . 

مسأله 1037 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد ، نماز باطل است ، مگر اين كه ذكر را دوباره در حال آرامش بگويد ، و اگر پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بر دارد ، نماز باطل است . 

مسأله 1038 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد سهواً ذكر سجده را بگويد ، و پيش از آنكه سر از سجده بر دارد ، بفهمد اشتباه كرده است ، بايد آرام بگيرد و دوباره ذكر را بگويد . ولى اگر پيشانى به زمين رسيده باشد و سهواً پيش از آرامش ذكر را بگويد تكرار لازم نيست . 

مسأله 1039 ـ اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت ، بفهمد پيش از آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته ، نمازش صحيح است . 

مسأله 1040 ـ اگر موقعى كه ذكر سجده را مى‏گويد ، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بر دارد ، اگر با استقرارى كه در سجود معتبر است منافات داشته باشد ، نماز باطل مى‏شود . و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ در موقعى كه مشغول ذكر نيست . 

مسأله 1041 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده ، سهواً پيشانى را از زمين بر دارد ، نمى‏تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند . ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين بر دارد ، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد . 

مسأله 1042 ـ بعد از تمام شدن ذكر سجده اول ، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود . 

مسأله 1043 ـ جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوها و سر انگشتان پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست‏تر نباشد ، بلكه احتياط واجب آن است كه جاى پيشانى او از جاى ايستادنش نيز بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست‏تر نباشد . 

مسأله 1044 ـ در زمين سراشيب ـ هر چند كه سراشيبى آن درست معلوم نباشد ـ اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و انگشتهاى پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست‏تر باشد ، نماز او محل اشكال است . 

مسأله 1045 ـ اگر پيشانى را اشتباهاً بر چيزى بگذارد كه از جاى زانوها و انگشتهاى پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد ، چنانچه بلندى آن بقدرى است كه نمى‏گويند در حال سجده است بايد سر را بر دارد و به چيزى كه بلندى آن بيش از چهار انگشت بسته نيست بگذارد . و اگر بلندى آن بقدرى است كه مى‏گويند در حال سجده است ، چنانچه پس از انجام ذكر واجب ملتفت شود مى‏تواند سر از سجده بر دارد ونماز را تمام كند ، واگر قبل از انجام ذكر واجب مُلتفت شد بايد پيشانى را از روى آن بر روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد و ذكر واجب را بجا آورد ، و اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد مى‏تواند ذكر واجب را در همان حال بجا آورد و نماز را تمام كند ، و لازم نيست نماز را دوباره بخواند . 

مسأله 1046 ـ بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده صحيح است ، چيز ديگرى فاصله نباشد ، پس اگر مهر بقدرى چرك باشد كه پيشانى به خودِ مهر نرسد سجده باطل است ، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد . 

مسأله 1047 ـ در سجده بايد دو كف دست را بر زمين بگذارد ـ و بنابر احتياط واجب ـ در صورت امكان همه كف دست را بگذارد ، ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد ، و اگر پشت دست هم ممكن نباشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد مچ دست را بر زمين بگذارد ، و چنانچه آن را هم نتواند ، تا آرنج هر جا را كه مى‏تواند بر زمين بگذارد ، و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافى است . 

مسأله 1048 ـ در سجده بايد دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد ، ولى لازم نيست كه سر دو انگشت را بر زمين بگذارد بلكه گذاشتن پشت يا روى آنها نيز كفايت مى‏كند . و اگر انگشت بزرگ را نگذارد و انگشتهاى ديگر پا يا روى پا را بر زمين بگذارد ، يا بواسطه بلند بودن ناخن ، شست به زمين نرسد نماز باطل است ، و كسى كه از روى تقصير و ندانستن مسأله نمازهاى خود را اينطور خوانده ، بايد دوباره بخواند . 

مسأله 1049 ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده ، بايد بقيه آن را بر زمين بگذارد ، و اگر چيزى از آن نمانده ، يا اگر مانده خيلى كوتاه است كه نمى‏توان آن را به هيچ وجه بر زمين يا چيز ديگرى گذاشت ، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد بقيه انگشتان را بگذارد ؛ و اگر هيچ انگشت ندارد ، هر مقدارى كه از پا باقى مانده بر زمين بگذارد . 

مسأله 1050 ـ اگر بطور غير معمول سجده كند ، مثلاً سينه و شكم را بر زمين بچسباند ، يا پاها را مقدارى دراز كند ، چنانچه بگويند سجده كرده نمازش صحيح است . ولى اگر بگويند دراز كشيده و سجده صدق ننمايد ، نماز او باطل است . 

مسأله 1051 ـ مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مى‏كند به مقدارى كه سجده بر آن صحيح است ، بايد پاك باشد . ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس بگذارد ، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد ، يا قسمتى از روى مهر پاك باشد و قسمتى نجس باشد اگر پيشانى را نجس نكند ، اشكال ندارد . 

مسأله 1052 ـ اگر در پيشانى دمل يا زخم و مانند آن باشد كه نتواند آن را هر چند بدون فشار بر زمين بگذارد ، چنانچه آن دمل مثلاً همه پيشانى را فرا نگرفته باشد بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند ، و اگر سجده كردن با جاى سالم پيشانى توقف بر آن داشته باشد كه زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد بر زمين بگذارد بايد اين كار را انجام دهد . (منظور از پيشانى در اول فصل سجده ذكر شد) . 

مسأله 1053 ـ اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را ـ به معنايى كه گفته شد ـ فرا گرفته باشد بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ دو طرف آن را كه ما بقى پيشانى است يا يكى از آنها را به هر نحو كه مى‏تواند بر زمين بگذارد ، و اگر نتواند بايد به بعضى از اجزاء صورت خود سجده كند . و احتياط لازم آن است كه اگر مى‏تواند به چانه سجده كند ، و اگر نمى‏تواند به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند ، و اگر سجده كردن به صورت بهيچ وجه ممكن نبود بايد براى سجده اشاره كند . 

مسأله 1054 ـ كسى كه مى‏تواند بنشيند ولى نمى‏تواند پيشانى را بر زمين برساند ، اگر بتواند بقدرى خم شود كه عرفاً سجده بر آن صدق كند بايد به آن مقدار خم شود ، و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است ، روى چيز بلندى گذاشته و پيشانى را بر آن بگذارد ، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را در صورت امكان بطور معمول بر زمين بگذارد . 

مسأله 1055 ـ در فرض مذكور اگر چيز بلندى نباشد كه مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد ، و كسى هم نباشد كه مثلاً مهر را بلند كند و بگيرد تا آن شخص بر آن سجده كند ، بايد مهر يا چيز ديگر را با دست بلند كرده و بر آن سجده نمايد . 

مسأله 1056 ـ كسى كه هيچ نمى‏تواند سجده نمايد ، و مقدارى كه مى‏تواند خم شود بر آن سجده صدق نمى‏كند ، بايد براى سجده با سر اشاره كند ، و اگر نتواند بايد با چشمها اشاره نمايد ، و اگر با چشمها هم نمى‏تواند اشاره كند بايد در قلب نيت سجده كند ـ و بنابر احتياط لازم ـ با دست و مانند آن براى سجده اشاره كند ، و ذكر واجب را بگويد . 

مسأله 1057 ـ اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود ، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد ، و اين يك سجده حساب مى‏شود ـ چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه ـ و اگر نتواند سر را نگهدارد و بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد ، همان يك سجده حساب مى‏شود ، ولى اگر ذكر نگفته باشد احتياط مستحب آن است كه آن را بگويد ، ولى بايد به قصد قربت مطلقه باشد و قصد جزئيت نكند . 

مسأله 1058 ـ جائى كه انسان بايد تقيّه كند ، مى‏تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد ، و لازم نيست براى نماز به جاى ديگر برود يا نماز را تأخير بيندازد تا در همانجا بعد از رفع سبب تقيّه بجا آورد ، ولى اگر بتواند در همان مكان بر حصير يا چيزى كه سجده بر آن صحيح مى‏باشد ، طورى سجده كند كه مخالفت تقيّه نكرده باشد ، نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد . 

مسأله 1059 ـ اگر روى تشك پر و مانند آن سجده كند ، در صورتى كه بدن روى آن آرام نگيرد ، باطل است . 

مسأله 1060 ـ اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند ، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براى او مشقّت ندارد ، بايد سجده و تشهّد را به طور معمول بجا آورد ، و اگر مشقّت دارد ، در حالى كه ايستاده ، براى سجده با سر اشاره كند ، و تشهّد را ايستاده بخواند ، و نمازش صحيح است . 

مسأله 1061 ـ در ركعت اول و ركعت سومى كه تشهّد ندارد ، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا ، احتياط واجب آن است كه بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد . 

 

 

 

چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است :

 

مسأله 1062 ـ بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى و پوشاكى كه از زمين مى‏رويد ، مانند چوب و برگ درخت ، سجده كرد . و سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى مانند ، گندم و جو و پنبه و آنچه كه از اجزاء زمين شمرده نشود ، مانند طلا و نقره و امثال اينها صحيح نيست ، ولى قير و زفت (كه نوع پستى از قير است) در موقع ناچارى بر چيزهاى ديگرى كه سجود بر آنها صحيح نيست ، مقدم مى‏باشند . 

مسأله 1063 ـ سجده كردن بر برگ درخت انگور در زمانى كه لطيف است و خوردن آن معمول مى‏باشد ، جايز نيست ، و در غير اين صورت سجده كردن بر آن اشكال ندارد . 

مسأله 1064 ـ سجده بر چيزهائى كه از زمين مى‏رويد و خوراك حيوان است مثل علف و كاه ، صحيح است . 

مسأله 1065 ـ سجده بر گلهائى كه خوراكى نيستند ، صحيح است ، بلكه سجده بر داروهاى خوراكى كه از زمين مى‏رويد و آن را دم كرده يا مى‏جوشانند و آبش را مى‏نوشند ، مانند گل بنفشه و گل گاو زبان نيز صحيح است . 

مسأله 1066 ـ سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول نيست ، در صورتى كه در آنجاها هم خوردنى محسوب شود ، صحيح نيست . و نيز سجده بر ميوه نارس ـ بنابر احتياط ـ صحيح نيست . 

مسأله 1067 ـ سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است ، بلكه سجده بر گچ و آهك پخته ، و آجر و كوزه گلى نيز اشكال ندارد . 

مسأله 1068 ـ اگر كاغذ نوشتن را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است ـ مانند چوب و كاه ـ ساخته باشند ، مى‏شود بر آن سجده كرد . و همچنين اگر از پنبه يا كتان ساخته شده باشد . ولى اگر از حرير يا ابريشم و مانند اينها ساخته باشند ، سجده بر آن صحيح نيست . و اما دستمال كاغذى فقط در صورتى مى‏توان بر آن سجده كرد كه معلوم باشد از چيزى ساخته شده است كه سجده به آن صحيح است . 

مسأله 1069 ـ براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيد الشهداء عليه‏السلام مى‏باشد ، بعد از آن خاك ، بعد از خاك سنگ ، و بعد از سنگ گياه است . 

مسأله 1070 ـ اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد ، يا اگر دارد بواسطه سرما يا گرماى زياد و مانند اينها نمى‏تواند بر آن سجده كند ، سجده بر قير و زفت مقدم بر سجده بر غير آنهاست ، ولى اگر سجده بر آنها ممكن نباشد بايد بر لباسش يا هر چيز ديگر كه در حال اختيار سجده بر آن جايز نيست ، سجده نمايد . ولى احتياط مستحب آن است كه تا سجده بر لباسش ممكن است ، بر چيز ديگر سجده نكند . 

مسأله 1071 ـ سجده بر گل و خاك سستى كه پيشانى روى آن آرام نمى‏گيرد ، باطل است . 

مسأله 1072 ـ اگر در سجده اول ، مهر به پيشانى بچسبد ، بايد براى سجده دوم مهر را بر دارد . 

مسأله 1073 ـ اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى‏كند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد ، مى‏تواند به ترتيبى كه در مسأله (1071) گفته شد عمل نمايد ، خواه وقت تنگ باشد يا آنكه وسعت داشته باشد كه نماز را بشكند و آن را دوباره بخواند . 

مسأله 1074 ـ هر گاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است ، چنانچه پس از بجا آوردن ذكر واجب ملتفت شود مى‏تواند سر از سجده بر دارد و نمازش را ادامه دهد ، و اگر قبل از بجا آوردن ذكر واجب ملتفت شود بايد پيشانى خود را به چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد و ذكر واجب را انجام دهد ، ولى اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد مى‏تواند ذكر واجب را در همان حال بجا آورد ، و نمازش در هر دو صورت صحيح است . 

مسأله 1075 ـ اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است ، اشكال ندارد . 

مسأله 1076 ـ سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام مى‏باشد ، و بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهم‏السلام پيشانى را به زمين مى‏گذارند اگر براى شكر خداوند متعال باشد ، اشكال ندارد ، و گر نه مشكل است . 

 

 

 

مستحبّات و مكروهات سجده :

 

مسأله 1077 ـ در سجده چند چيز مستحب است : 

1 ـ كسى كه ايستاده نماز مى‏خواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد ، و كسى كه نشسته نماز مى‏خواند بعد از آنكه كاملاً نشست ، براى رفتن به سجده تكبير بگويد . 

2 ـ موقعى كه مى‏خواهد به سجده برود ، مرد اول دستها را ، و زن اول زانوها را به زمين بگذارد . 

3 ـ بينى را بر مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد . 

4 ـ در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد ، بطورى كه سر آنها رو به قبله باشد . 

5 ـ در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند : «يا خَيْرَ المَسْؤُلِينَ وَيا خَيْرَ المُعْطِينَ ، ارْزُقْنِى وَارْزُقْ عِيالِى مِنْ فَضْلِكَ ، فَاِنَّكَ ذُو الفَضْلِ العَظِيمِ» يعنى : اى بهترين كسى كه از او سؤال مى‏كنند ! و اى بهترين عطا كنندگان ! از فضل خودت روزى بده به من و عيال من ، پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى . 

6 ـ بعد از سجده بر ران چپ بنشيند ، و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد . 

7 ـ بعد از هر سجده ، وقتى نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد . 

8 ـ بعد ا ز سجده اول بدنش كه آرام گرفت «اَسْتَغْفِرُ اللّه‏َ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ» بگويد . 

9 ـ سجده را طول بدهد و در موقع نشستن ، دستها را روى رانها بگذارد . 

10 ـ براى رفتن به سجده دوم ، در حال آرامى بدن «اللّه‏ اكبر» بگويد . 

11 ـ در سجده‏ها صلوات بفرستد . 

12 ـ در موقع بلند شدن ، دستها را بعد از زانوها از زمين بر دارد . 

13 ـ مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند ، و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند . وزنها آرنجها و شكم را بر زمين بگذارند ، و اعضاء بدن را به يكديگر بچسبانند . 

ومستحبّات ديگر سجده در كتابهاى مفصّل گفته شده است . 

مسأله 1078 ـ قرآن خواندن در سجده مكروه است . و نيز مكروه است براى برطرف كردن گرد و غبار ، جاى سجده را فوت كند ، و اگر در اثر فوت كردن ، دو حرف از دهان عمداً بيرون آيد ، نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است . 

وغير از اينها مكروهات ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصّل گفته شده است . 

 

 

 

سجده‏هاى واجب قرآن :

 

مسأله 1079 ـ در هر يك از چهار سوره و«النجم» و «اقرأ» و «الم تنزيل» و «حم سجده» يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند يا گوش دهد ، بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند ، و اگر فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد . و در شنيدن بدون اختيار سجده واجب نيست ، اگر چه بهتر سجده نمودن است . 

مسأله 1080 ـ اگر انسان موقعى كه آيه سجده را گوش دهد ، خودش نيز بخواند ، بايد دو سجده نمايد . 

مسأله 1081 ـ در غير نماز اگر در حال سجده ، آيه سجده را بخواند يا گوش كند ، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند . 

مسأله 1082 ـ اگر انسان از شخص خواب يا ديوانه ، يا از بچه‏اى كه قرآن را تشخيص نمى‏دهد ، آيه سجده را بشنود يا گوش دهد ، سجده واجب است . ولى اگر از گرامافون يا ضبط صوت بشنود ، سجده واجب نيست ، و همچنين است راديو اگر بطور نوار ضبط صوت باشد ، ولى اگر شخصى در ايستگاه راديو آيه سجده را بخواند و انسان بوسيله راديو گوش دهد ، سجده واجب است . 

مسأله 1083 ـ در سجده واجب قرآن ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد جاى انسان غصبى نباشد ، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ جاى پيشانى او از جاى زانوها و سر انگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست‏تر نباشد ، ولى لازم نيست با وضو يا غسل و رو به قبله باشد ، و عورت خود را بپوشاند ، و بدن و جاى پيشانى او پاك باشد . و نيز چيزهائى كه در لباس نمازگزار شرط مى‏باشد در لباس او شرط نيست . 

مسأله 1084 ـ احتياط واجب آن است كه در سجده واجب قرآن ، پيشانى را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است گذاشته ، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد . 

مسأله 1085 ـ هرگاه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده بر زمين بگذارد اگر چه ذكر نگويد كافى است . و گفتن ذكر مستحب است ، و بهتر اين است كه بگويد : «لا إلهَ إلاَّ اللّه‏ُ حَقّاً حَقاً ، لا إلهَ إلاَّ اللّه‏ُ إيماناً و تَصْدِيقاً ، لا إلهَ إلاَّ اللّه‏ُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً ، سَجَدْتُ لَك يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً ، لا مُسْتَنْكِفاً وَلا مُسْتَكْبِراً ، بَلْ اَنْا عَبْدٌ ذَلِيلٌ ضَعِيفٌ خائِفٌ مُسْتَجِيرُ» . 

 

 

 

تشهد

 

مسأله 1086 ـ در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب و مستحب ، و ركعت سوم نماز مغرب ، و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا ، بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن ، تشهّد بخواند ، يعنى بگويد : «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» ، واگر بگويد : «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صلّى اللّه‏ُ عَلْيه وآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» كفايت مى‏كند . ودر نماز وتر هم تشهد لازم است . 

مسأله 1087 ـ كلمات تشهّد بايد به عربى صحيح و به طورى كه معمول است پشت سر هم گفته شود . 

مسأله 1088 ـ اگر تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهّد را نخوانده ، بايد بنشيند و تشهّد را بخواند و دوباره بايستد ، و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام كند ، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ بعد از نماز براى ايستادن بيجا ، دو سجده سهو بجا آورد ، و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد ، بايد نماز را تمام كند ، و بعد از سلام نماز ـ بنابر احتياط مستحب ـ تشهّد را قضا كند و بايد براى تشهّد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد . 

مسأله 1089 ـ مستحب است در حال تشهّد بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد ، و پيش از تشهّد بگويد : «اَلْحَمْدُ للّه‏ِ» يا بگويد : «بِسْمِ اللّه‏ِ وَبِاللّه‏ِ وَالحَمْدُ للّه‏ِ وَخَيْرُ الأَسْماءِ للّه‏ِ» ، ونيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد وانگشتها را به يكديگر بچسباند ، و به دامان خودنگاه كند و بعد از صلوات در تشهّد بگويد «وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ» . 

مسأله 1090 ـ مستحب است زنها در وقت خواندن تشهّد ، رانها را بهم بچسبانند . 

 

 

 

سلام نماز

 

مسأله 1091 ـ بعد از تشهّد ركعت آخر نماز مستحب است در حالى كه نشسته و بدن آرام است بگويد : «السَّلامُ عَلَيَكَ اَيُّهَا النَّبِى ، وَرَحْمَةُ اللّه‏ِ وَبَرَكاتُهُ» وبعد از آن بايد بگويد : «السَّلامُ عَلَيْكُمْ» ـ و احتياط مستحب آن است كه جمله «وَرَحْمَةُ اللّه‏ِ وَبَرَكاتُهُ» را به آن اضافه كند ـ و يا آنكه بگويد : «السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلَى عِبادِ اللّه‏ِ الصّالِحينَ» ، ولى اگر اين سلام را بگويد احتياط واجب آن است كه بعد از آن «السَّلامُ عَلَيْكُمْ» را هم بگويد . 

مسأله 1092 ـ اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم نخورده ، و كارى هم كه عمدى و سهوىِ آن نماز را باطل مى‏كند مثل پشت به قبله كردن ، انجام نداده ، بايد سلام را بگويد ، و نمازش صحيح است . 

مسأله 1093 ـ اگر سلام نماز را فراموش كند موقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم خورده است ، يا آنكه كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى‏كند ، مثل پشت به قبله كردن ، انجام داده باشد ، نمازش صحيح است . 

 

 

 

ترتيب

 

مسأله 1094 ـ اگر عمداً ترتيب نماز را بهم بزند ، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند ، يا سجود را پيش از ركوع بجا آورد ، نمازش باطل مى‏شود . 

مسأله 1095 ـ اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلاً پيش از آنكه ركوع كند دو سجده نمايد ، نمازش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است . 

مسأله 1096 ـ اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و ركن نيست بجا آورد ، مثلاً پيش از آنكه دو سجده كند ، تشهّد بخواند ، بايد ركن را بجا آورد و آنچه اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند . 

مسأله 1097 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلاً حمد را فراموش كند مشغول ركوع شود ، نمازش صحيح است . 

مسأله 1098 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند ، و چيزى را كه بعد از آن است و آن هم ركن نيست بجا آورد ، ، مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند ، بايد آنچه را فراموش كرده بجا آورد ، و بعد از آن چيزى را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند . 

مسأله 1099 ـ اگر سجده اول را به خيال اينكه سجده دوم است ، يا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول است بجا آورد ، نمازش صحيح است ، و سجده اول او سجده اول وسجده دوم او سجده دوم حساب مى‏شود . 

 

 

 

موالات

 

مسأله 1100 ـ انسان بايد نماز را با موالات بخواند ، يعنى كارهاى نماز مانند ركوع وسجود و تشهّد را پى در پى و پشت سر هم بجا آورد ، و چيزهائى را كه در نماز مى‏خواند به طورى كه معمول است پشت سر هم بخواند ، و اگر بقدرى بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى‏خواند ، نمازش باطل است . 

مسأله 1101 ـ اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد ، و فاصله بقدرى نباشد كه صورت نماز از بين برود ، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد ، بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول بخواند ، و در صورتى كه چيزى بعد از آن خوانده شده لازم است تكرار نمايد ، و اگر مشغول ركن بعد شده باشد ، نمازش صحيح است. 

مسأله 1102 ـ طول دادن ركوع و سجود ، و خواندن سوره‏هاى بزرگ ، موالات را بهم نمى‏زند . 

 

 

 

قنوت

 

مسأله 1103 ـ در تمام نمازهاى واجب و مستحب ، پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند . ولى در نماز شفع بايد آن را رجاءً انجام دهد . و در نماز وتر با آنكه يك ركعت مى‏باشد ، خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است . و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد . و نماز آيات پنج قنوت ، و نماز عيد فطر و قربان در دو ركعت چند قنوت دارد ، به تفصيلى كه در محل خود خواهد آمد . 

مسأله 1104 ـ مستحب است در قنوت دستها را مقابل صورت ، و كف آنها را رو به آسمان و پهلوى هم نگهدارد ، و غير شست انگشتهاى ديگر را به هم بچسباند و به كف دستها نگاه كند . بلكه ـ بنابر احتياط واجب ـ بدون دست بلند كردن قنوت صحيح نيست ، مگر در مورد ضرورت . 

مسأله 1105 ـ در قنوت ، هر ذكرى بگويد اگرچه يك «سُبْحانَ اللّه‏ِ» باشد كافى است ، وبهتر است بگويد : «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ الحَلِيمُ الكَرِيمُ ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ العَلِىُّ العَظِيمُ ، سُبْحانَ اللّه‏ِ رَبِّ السَّمواتٍ السَّبْعِ ، وَرَبِّ الاَرَضِينَ السَّبْعِ ، وَما فِيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ العَرْشِ العَظِيمِ ، وَالْحَمْدُ للّه‏ِ رَبِّ العالَمِينَ» . 

مسأله 1106 ـ مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ، ولى براى كسى كه نماز را به جماعت مى‏خواند ، اگر امام جماعت صداى او را بشنود ، بلند خواندن قنوت مستحب نيست . 

مسأله 1107 ـ اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد ، و اگر فراموش كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد ، مستحب است بايستد و بخواند ، و اگر در ركوع يادش بيايد ، مستحب است بعد از ركوع قضا كند ، و اگر در سجده يادش بيايد ، مستحب است بعد از سلام آن را قضا نمايد .