صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
 احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كنند  آنچه براى روزه‏دار مكروه است  مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى‏شود
 كفّاره روزه  مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى‏شود  احكام روزه قضا
 احكام روزه مسافر  كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست  راه ثابت شدن اوّل ماه
 روزه‏هاى حرام و مكروه  روزه‏هاى مستحب  مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود
احكام روزه
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

احكام روزه 

 

 

روزه از جمله عباداتى است كه در اديان توحيدى به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هديه‏اى است الهى كه خداوند به امت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم عطا فرموده است تا به وسيله آن بتوانند پليدى را از روح و جسم خويش دور سازند و جان خويش را به زيور تقوى آراسته كنند و با چشيدن طعم گرسنگى و تشنگى، رنج و محروميت فقرا را با تمام وجود درك نمايند و در صدد دستگيرى از آنان برآيند و بر مؤمنان است كه از بركات روزه و ماه رمضان بهره‏مند گردند.

 

امام سجاد عليه‏السلام در دعاى چهل و چهارم صحيفه سجاديه مى‏فرمايد: «خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار كن و اوقات آن را به توفيق عبادتت مزيّن گردان و ما را در اين ماه به روزه‏دارى و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت يارى فرما چنانكه هيچ روز آن گواه بر غفلت ما و هيچ شب آن شاهد تقصير ما نگردد.»

 

«روزه» آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كند ـ و شرح آنها بعدا گفته مى‏شود ـ خوددارى نمايد.

 

 

نيّت 

 

«مسأله 1624» لازم نيست انسان نيّت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلاً بگويد: «فردا روزه مى‏گيرم»، بلكه همين مقدار كه براى انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدّت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى نيز بعد از مغرب، از

 

(292)

 

 

انجام اعمالى كه روزه را باطل مى‏كنند خوددارى نمايد.

 

«مسأله 1625» انسان مى‏تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نيّت كند و بهتر است كه شب اوّل ماه، نيّت روزه همه ماه را نيز بنمايد.

 

«مسأله 1626» آخرين وقتى كه مى‏توان براى روزه رمضان و يا هر روزه واجب معيّن ديگر نيّت نمود، هنگام اذان صبح است.

 

«مسأله 1627» چنانچه در روزه ماه رمضان و يا هر روزه معيّن ديگرى كه بر انسان واجب شده است ـ مثل اين كه نذر كرده باشد كه روز معيّنى را روزه بگيرد ـ عمدا تا اذان صبح نيّت نكند، روزه‏اش باطل است و اگر به جهت ندانستن و يا فراموشى تا اذان صبح نيّت نكند، چنانچه پيش از ظهر متوجه شود و تا آن هنگام عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد احتياط واجب اين است كه نيت كند و آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد.

 

«مسأله 1628» اگر كسى در روزه رمضان و يا روزه واجب معيّن ديگر، پيش از اذان صبح بدون نيّت روزه بخوابد و پيش از ظهر بيدار شود، بنابر احتياط واجب بايد نيّت كند و آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد و اگر بعد از ظهر بيدار شود، روزه آن روز او باطل است.

 

«مسأله 1629» اگر براى روزه واجب غير معيّنى مثل روزه كفّاره، عمدا تا نزديك ظهر نيّت نكند، اشكال ندارد بلكه اگر پيش از نيّت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه و يا قصد كند عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد يا مردّد شود كه آن عمل را بجا آورد يا نه، چنانچه عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيّت كند، روزه او صحيح است و چنانچه تا پيش از ظهر نيّت نكند، بنابر احتياط واجب ديگر نمى‏تواند آن روز را به نيّت روزه واجب غير معيّن روزه بگيرد.

 

«مسأله 1630» آخرين وقتى كه مى‏توان براى روزه مستحبّى نيّت نمود، هنگامى است كه به اندازه نيّت كردن به مغرب وقت باقى‏مانده باشد، بنابراين اگر تا اين هنگام عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد و نيّت روزه مستحبّى كند، روزه او صحيح است.

 

(293)

 

 

«مسأله 1631» اگر بخواهد غير از روزه رمضان، روزه ديگرى بگيرد، بايد آن را معيّن نمايد، مثلاً نيّت كند كه روزه قضا يا روزه كفّاره مى‏گيرد، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيّت كند كه روزه رمضان مى‏گيرد و اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيّت كند، روزه ماه رمضان محسوب مى‏شود.

 

«مسأله 1632» اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نيّت روزه غير رمضان كند، نه روزه ماه رمضان حساب مى‏شود و نه روزه‏اى كه قصد كرده است.

 

«مسأله 1633» اگر مثلاً به نيّت روز اوّل ماه روزه بگيرد بعد بفهمد روز دوم يا سوم بوده، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1634» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بى‏هوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و بعدا قضاى آن را نيز بنابر احتياط واجب بجا آورد و اگر آن را تمام نكند، بايد قضاى آن روز را به جا آورد.

 

«مسأله 1635» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و مست شود و در بين روز از مستى خارج شود، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را نيز بجا آورد.

 

«مسأله 1636» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1637» اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر متوجّه شود، چنانچه عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، بايد نيّت كند و روزه او صحيح است و اگر عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام داده باشد يا بعد از ظهر متوجّه شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل مى‏باشد؛ ولى بايد تا مغرب عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد و بعد از رمضان نيز آن روزه را قضا نمايد.

 

«مسأله 1638» اگر بچّه‏اى پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.

 

«مسأله 1639» روزه و ساير عبادات بچّه نابالغى كه خوب و بد را تشخيص مى‏دهد صحيح است.

 

(294)

 

 

«مسأله 1640» اگر كسى كه براى بجا آوردن روزه ميّتى اجير شده، روزه مستحبّى بگيرد، اشكال ندارد؛ ولى كسى كه روزه قضاى رمضان به ذمّه دارد، نمى‏تواند روزه مستحبّى بگيرد و اگر روزه واجب غير معيّن ديگرى نيز به ذمّه داشته باشد، بنابر احتياط واجب همين حكم را دارد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبّى بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر به خاطر آورد، روزه مستحبّى او به هم مى‏خورد و مى‏تواند نيّت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر متوجّه شود، روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب به خاطر آورد، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1641» كسى كه روزه قضا دارد، چنانچه وقت آن وسعت داشته باشد، مى‏تواند روزه استيجارى بگيرد.

 

«مسأله 1642» اگر كافر در ماه رمضان پيش از ظهر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن هنگام نيز عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، نمى‏تواند روزه بگيرد و قضا نيز ندارد.

 

«مسأله 1643» اگر بيمار بعد از ظهر ماه رمضان بهبود يابد، اگرچه از اذان صبح تا آن وقت عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، روزه آن روز بر او واجب نيست و اگر پيش از ظهر بهبود يابد، چنانچه از اذان صبح تا آن هنگام عملى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب بايد آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد.

 

«مسأله 1644» واجب نيست انسان روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان، روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى‏تواند نيّت روزه رمضان كند؛ ولى اگر نيّت روزه قضا و مانند آن را بنمايد، چنانچه بعد معلوم شود اوّل رمضان بوده، روزه رمضان حساب مى‏شود.

 

«مسأله 1645» اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبّى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيّت روزه رمضان كند.

 

(295)

 

 

«مسأله 1646» اگر در روزه واجب معيّنى، مثل روزه رمضان، از نيّت روزه گرفتن برگردد، روزه او باطل است و همچنين اگر نيّت كند چيزى را كه روزه را باطل مى‏كند بجا آورد، اگرچه آن را انجام ندهد روزه او باطل مى‏شود.

 

 

اعمالى كه روزه را باطل مى‏كنند 

 

«مسأله 1647» نُه چيز روزه را باطل مى‏كند:

 

اوّل: خوردن و آشاميدن. دوم: جِماع. سوم: اِستمناء، (استمناء آن است كه انسان با خود عملى انجام دهد كه منى از او بيرون آيد.) چهارم: دروغ بستن به خدا و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و جانشينان ايشان عليهم‏السلام . پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان. نهم: قى كردن؛ واحكام آنها در مسائل آينده بيان مى‏شود.

 

 

1 ـ خوردن و آشاميدن 

 

«مسأله 1648» اگر روزه‏دار عمدا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مى‏شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز مثل نان و آب، معمول باشد يا مثل خاك و شيره درخت، معمول نباشد، چه كم باشد و چه زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مى‏شود، مگر آن كه رطوبت مسواك در آب دهان به گونه‏اى از بين برود كه به آن رطوبت خارج گفته نشود.

 

«مسأله 1649» اگر هنگامى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد فورا لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمدا فرو ببرد، روزه او باطل مى‏شود و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد، كفّاره نيز بر او واجب است.

 

«مسأله 1650» اگر روزه‏دار سهوا چيزى را بخورد يا بياشامد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1651» احتياط واجب آن است كه روزه‏دار از استعمال آمپول دارويى و آمپولى كه به جاى غذا به كار مى‏رود، خوددارى كند؛ ولى تزريق آمپولى كه عضوى را

 

(296)

 

 

بى‏حس مى‏كند و آمپولى كه مانند برخى واكسن‏ها زير پوست تزريق مى‏شود، اشكال ندارد؛ بنابر اين اگر انسان بيماريى داشته باشد كه روزه براى او ضرر نداشته ولى به آمپول دارويى نياز داشته باشد و ناچار باشد آن را در روز تزريق كند، بايد پس از تزريق آمپول، روزه آن روز را بگيرد و بنابر احتياط واجب قضاى آن را نيز بجا آورد.

 

«مسأله 1652» اگر روزه‏دار چيزى را كه لاى دندان او مانده است عمدا فرو ببرد، روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1653» كسى كه مى‏خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان صبح دندان‏هاى خود را خلال كند؛ ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى‏رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود، روزه او باطل مى‏شود بلكه اگر فرو نيز نرود، بايد روزه آن روز را قضا كند.

 

«مسأله 1654» فرو بردن آب دهان، اگرچه به واسطه تصوّر كردن مزه ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى‏كند.

 

«مسأله 1655» فرو بردن اخلاط سر و سينه، اگر به فضاى دهان نرسيده باشند، روزه را باطل نمى‏كند؛ ولى اگر داخل فضاى دهان شود، نبايد آن را فرو برد.

 

«مسأله 1656» اگر روزه‏دار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، واجب است به اندازه‏اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل مى‏شود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيّه روز از بجا آوردن عملى كه روزه را باطل مى‏كند، خوددارى نمايد و نيز اگر بترسد كه در اثر نخوردن آب، به او ضرر قابل توجهى برسد يا نخوردن آب براى او موجب مشقّتى باشد كه قابل تحمّل نيست، مى‏تواند به اندازه رفع ضرر و مشقّت آب بياشامد و در هر صورت بايد روزه آن روز را قضا نمايد.

 

«مسأله 1657» جويدن غذا براى بچّه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند آنها كه معمولاً از حلق پايين نمى‏رود، اگرچه اتّفاقا پايين رود، روزه را باطل نمى‏كند؛ ولى اگر انسان از اوّل بداند كه از حلق پايين مى‏رود، چنانچه پايين رود، روزه‏اش باطل مى‏شود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره نيز بر او واجب است و اگر پايين نرود نيز روزه‏اش

 

(297)

 

 

باطل است، ولى كفّاره ندارد.

 

«مسأله 1658» انسان نمى‏تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى باشد كه نتواند آن را تحمّل كند، خوردن روزه اشكال ندارد.

 

«مسأله 1659» اگر روزه براى انسان ضرر داشته باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر با وجود ضرر روزه گرفت، روزه او باطل است و بايد قضاى آن را بجا آورد و همچنين اگر احتمال بدهد كه روزه براى او ضرر دارد و احتمال او در نظر مردم عقلايى و بجا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه گرفت، باطل است و قضا دارد.

 

 

2 ـ جِماع 

 

«مسأله 1660» جماع روزه را باطل مى‏كند، اگرچه فقط به مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد.

 

«مسأله 1661» اگر كمتر از مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد، روزه باطل نمى‏شود، ولى كسى كه آلتش را بريده‏اند، اگر كمتر از ختنه‏گاه را نيز داخل كند، بنابر احتياط روزه‏اش باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1662» اگر شك كند كه به اندازه ختنه‏گاه داخل شده يا نه و يا كسى كه آلتش را بريده‏اند، شك كند كه دخول صورت گرفته يا نه، چنانچه قصد دخول نداشته، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1663» در صورتى كه تصميم به جماع و دخول گرفته و توجّه داشته باشد كه روزه او باطل مى‏شود ـ هر چند جماع انجام نگرفته يا به اندازه ختنه‏گاه داخل نشده و منى نيز بيرون نيامده باشد ـ روزه او اشكال دارد و بايد قضاى آن را بجا آورد.

 

«مسأله 1664» اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد يا او را به جماع مجبور نمايند به طورى كه از خود اختيار نداشته باشد، روزه او باطل نمى‏شود؛ ولى چنانچه در بين جماع به خاطر آورد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فورا از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است و چنانچه مثلاً او را تهديد نمايند كه در صورت

 

(298)

 

 

جماع نكردن، ضرر جانى قابل توجه به وى وارد خواهند كرد و به همين جهت ناچار به جماع گردد، اگرچه معصيت نكرده و معذور بوده است، ولى بايد روزه آن روز را قضا نمايد.

 

 

3 ـ اِستمناء 

 

«مسأله 1665» اگر روزه‏دار اِستمناء كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1666» هرگاه روزه‏دار بداند كه اگر در حال روزه بخوابد محتلم مى‏شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى‏آيد، اگر موجب حرج و مشقت نباشد، بنابر احتياط نبايد بخوابد.

 

«مسأله 1667» اگر روزه‏دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

 

«مسأله 1668» روزه‏دارى كه محتلم شده، مى‏تواند ادرار كند و به دستورى كه در مسأله 246 گفته شد اِستبراء نمايد، ولى در صورتى كه بداند به واسطه بول يا اِستبراء كردن، منى از مجراى ادرار بيرون مى‏آيد، چنانچه غسل نكرده باشد، مى‏تواند استبراء كند و اگر غسل كرده باشد، بنابر احتياط جايز نيست.

 

«مسأله 1669» روزه‏دارى كه محتلم شده، اگر بداند منى در مجرا مانده و چنانچه پيش از غسل ادرار نكند، بعد از غسل منى از او بيرون مى‏آيد، بنابر احتياط واجب بايد پيش از غسل ادرار كند.

 

«مسأله 1670» اگر به قصد بيرون آمدن منى عملى انجام دهد، چنانچه بداند بيرون آوردن منى باطل كننده روزه است، اگرچه منى هم از او خارج نشود، روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1671» اگر بى‏اختيار منى از روزه‏دار بيرون آيد، روزه او باطل نمى‏شود، ولى اگر عملى انجام دهد كه به حسب عادت با آن عمل منى از او خارج مى‏شود و يا احتمال دهد كه با آن عمل منى از او خارج شود، روزه‏اش باطل است، هرچند منى از او خارج نشود.

 

(299)

 

 

«مسأله 1672» اگر روزه‏دار بدون قصد بيرون آوردن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، بلكه اطمينان داشته باشد كه خارج نخواهد شد، اگرچه اتفاقا منى بيرون آيد، روزه او صحيح است، ولى اگر شوخى را تا آنجا ادامه دهد كه نزديك باشد منى خارج شود و خوددارى نكند تا خارج گردد، روزه او باطل است.

 

 

4 ـ دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم‏السلام 

 

«مسأله 1673» اگر روزه‏دار با گفتن يا با نوشتن يا با اشاره و مانند آنها به خدا و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و جانشينان آن حضرت عليهم‏السلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگويد: «دروغ گفتم» يا توبه كند، روزه او بنابر احتياط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا عليهاالسلام و ساير پيامبران و جانشينان آنان عليهم‏السلام موجب دروغ بستن به خدا يا پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم يا جانشينان آن حضرت عليهم‏السلام گردد نيز همين حكم را دارند.

 

«مسأله 1674» اگر بخواهد خبرى را كه نمى‏داند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه خبر را گفته يا از كتابى كه آن چيز در آن نوشته شده نقل نمايد، لكن اگر خودش نيز خبر بدهد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1675» اگر چيزى را با اعتقاد به اين كه راست است از قول خدا يا معصومان عليهم‏السلام نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1676» اگر بداند دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم‏السلام روزه را باطل مى‏كند و چيزى را كه مى‏داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعد بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده، به احتياط واجب بايد آن روز را امساك كند و سپس روزه را قضا نمايد.

 

«مسأله 1677» اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و معصومان عليهم‏السلام نسبت دهد، روزه او بنابر احتياط باطل مى‏شود؛ ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.

 

«مسأله 1678» اگر از روزه‏دار بپرسند: «آيا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چنين مطلبى فرموده‏اند؟»

 

(300)

 

 

و او جايى كه در جواب بايد بگويد: «نه»، عمدا بگويد: «بلى»، يا جايى كه بايد بگويد: «بلى»، عمدا بگويد: «نه»، بنابر احتياط روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1679» اگر از قول خدا يا معصومان عليهم‏السلام حرف راستى را بگويد و بعد بگويد: «آنچه گفتم دروغ بود» يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه مى‏باشد بگويد: «آنچه ديشب گفتم راست است»، بنابر احتياط روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1680» نسبت دادن دروغ به خدا و معصومان عليهم‏السلام از روى شوخى، به نحوى كه به هيچ وجه معناى آن را قصد نكند و شوخى بودن آن براى شنونده و گوينده معلوم باشد، هر چند بى‏ادبى است ولى روزه را باطل نمى‏كند.

 

 

5 ـ رساندن غبار غليظ به حلق 

 

«مسأله 1681» رساندن غبار غليظ به حلق بنابر احتياط روزه را باطل مى‏كند، چه غبار چيزى مثل آرد باشد كه خوردن آن حلال است، يا غبار چيزى مانند خاك باشد كه خوردن آن حرام است.

 

«مسأله 1682» اگر به واسطه باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين كه متوجّه است، مواظبت نكند و به حلق برسد، بنابر احتياط روزه‏اش باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1683» احتياط واجب آن است كه روزه‏دار بخار غليظ، دود سيگار و تنباكو و مانند آنها را نيز به حلق نرساند و اگر بخار غليظ در دهان به صورت آب درآيد و آن را فرو برد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1684» اشخاصى كه به خاطر بيمارى تنگى نفس، به دستور پزشك از وسيله‏اى استفاده مى‏كنند كه توسط آن از راه دهان يا بينى استنشاق مى‏نمايند، چنانچه بدون آن نتوانند روزه بگيرند، استفاده آنان از آن وسيله اشكال ندارد؛ ولى بنابر احتياط بايد هر وقت توانستند روزه خود را قضا كنند.

 

«مسأله 1685» اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند آنها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى‏رسد، روزه او صحيح است.

 

(301)

 

«مسأله 1686» اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند يا بى‏اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه او باطل نمى‏شود و چنانچه ممكن باشد بايد آن را از حلق بيرون آورد.

 

 

6 ـ فرو بردن سر در آب 

 

«مسأله 1687» حرام است كه روزه‏دار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد و چنانچه عمدا تمام سر را در آب فرو برد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد، ولى اگر تمام بدن را زير آب ببرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1688» اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1689» اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه، روزه او صحيح است؛ ولى اگر قصد داشته كه تمام سر را زير آب فرو برد، بنابر احتياط روزه‏اش باطل است.

 

«مسأله 1690» اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، بنابر احتياط روزه باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1691» احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب و آب‏هاى مضاف ديگر فرو نبرد، ولى فرو بردن سر در چيزهاى ديگرى كه روان هستند، اشكال ندارد.

 

«مسأله 1692» اگر روزه‏دار بى‏اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب فرا بگيرد يا فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو ببرد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

«مسأله 1693» اگر عادتا با افتادن در آب سرش زير آب مى‏رود، چنانچه با توجّه به اين مطلب خود را در آب بيندازد، بنابر احتياط روزه‏اش باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1694» اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا شخص ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب به خاطر آورد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد، بنابر

 

(302)

 

 

احتياط روزه‏اش باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1695» اگر فراموش كند كه روزه است و به نيّت غسل، سر خود را در آب فرو ببرد، روزه و غسل او صحيح است.

 

«مسأله 1696» اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل سر خود را در آب فرو برد، چنانچه روزه او روزه مستحبى و يا روزه واجب غير رمضان باشد، غسل او صحيح و بنابر احتياط روزه او باطل مى‏باشد و اگر روزه ماه رمضان باشد، بنابر احتياط هم غسل و هم روزه او باطل است.

 

«مسأله 1697» اگر براى آن كه كسى را از غرق شدن نجات دهد سر خود را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزه او باطل مى‏شود.

 

«مسأله 1698» ريختن آب روى سر اشكال ندارد، ولى اگر مثل آب لوله‏هاى بزرگ يا آبشار باشد كه يك مرتبه تمام سر را مى‏پوشاند، اشكال دارد.

 

«مسأله 1699» اگر روزه‏دار سر خود را در محفظه‏اى مانند كلاه غواصى قرار دهد و زير آب برود، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

 

 

7 ـ باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 

 

«مسأله 1700» در روزه رمضان و قضاى آن اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمّم است عمدا تيمّم ننمايد، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب، حكم بقيه روزه‏هاى واجب نيز همين است.

 

«مسأله 1701» كسى كه جنب است و مى‏خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معيّن است، چنانچه عمدا غسل نكند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كرده و آن روز را روزه بگيرد و سپس بنابر احتياط قضاى آن را نيز به جا آورد.

 

«مسأله 1702» اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از اذان صبح به خاطر آورد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز به خاطر آورد، بايد روزه تمام روزهايى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، پس اگر نمى‏داند سه روز جنب

 

(303)

 

 

يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.

 

«مسأله 1703» كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ‏كدام از غسل و تيمّم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزه او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى‏شود؛ امّا اگر براى تيمّم وقت داشته باشد، چنانچه خود را جنب كند گناهكار است و بايد تيمم كند و علاوه بر روزه آن روز، احتياطا قضاى آن را نيز بگيرد.

 

«مسأله 1704» اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه با بررسى كردن و توجه به وقت، اين گمان براى او حاصل شده باشد، بايد تيمّم كند و روزه او صحيح است، وگرنه بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و سپس احتياطا قضاى آن روزه را نيز به جا آورد.

 

«مسأله 1705» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى‏شود، قبل از غسل كردن نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى‏شود.

 

«مسأله 1706» هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، چنانچه احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مى‏شود، مى‏تواند بخوابد.

 

«مسأله 1707» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1708» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، بايد روزه آن روز را بگيرد و بنابر احتياط آن را قضا نيز بنمايد، ولى كفّاره ندارد.

 

«مسأله 1709» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزه او

 

(304)

 

 

باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب است.

 

«مسأله 1710» اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند، ولى كفّاره ندارد و اگر از خواب دوم بيدار شود و با احتمال بيدار شدن براى مرتبه سوم بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، علاوه بر قضا احتياطا كفّاره نيز بر او واجب مى‏شود و خواب‏هاى بعد از خواب سوم كه تا اذان صبح ادامه پيدا مى‏كنند نيز حكم خواب سوم را دارند.

 

«مسأله 1711» احكامى كه در مورد خوابيدن پس از جنابت در روزه رمضان در چند مسأله قبل گفته شد، بنابر احتياط واجب در بقيه روزه‏هاى واجب معيّن، مثل روزه نذر معيّن نيز جارى است.

 

«مسأله 1712» خوابى كه در آن محتلم شده، خواب اوّل محسوب نمى‏شود، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اوّل حساب مى‏شود.

 

«مسأله 1713» اگر روزه‏دار در روز رمضان محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.

 

«مسأله 1714» هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1715» باقى ماندن بر جنابت در روزه رمضان و بقيه روزه‏هاى واجب معيّن، چنانچه از روى عمد نباشد، باعث باطل شدن روزه نمى‏شود؛ ولى كسى كه مى‏خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگرچه از روى عمد نيز نباشد، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم بقيه روزه‏هاى واجب غير معيّن (مثل روزه كفّاره) نيز مثل قضاى روزه رمضان است.

 

«مسأله 1716» كسى كه مى‏خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ باشد، مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان داشته باشد و پنج روز نيز به

 

(305)

 

 

رمضان مانده باشد، بايد بعد از رمضان عوض آن را بجا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نباشد، بايد روز ديگرى روزه بگيرد و در هر صورت لازم نيست اين روز را روزه بگيرد.

 

«مسأله 1717» باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح در روزه مستحبى باعث باطل شدن روزه نمى‏شود.

 

«مسأله 1718» اگر زن در روزه رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمدا غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمّم است عمدا تيمّم نكند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم قضاى روزه رمضان و بقيه روزه‏هاى واجب نيز همين است.

 

«مسأله 1719» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و تا اذان صبح غسل نكند، چنانچه غسل نكردن او از روى عمد نباشد، روزه‏اش صحيح است و در روزه مستحبى چنانچه عمدا نيز غسل نكند، اشكالى به روزه او وارد نمى‏شود.

 

«مسأله 1720» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود، ولى به اندازه غسل كردن وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه رمضان و يا روزه واجب معين ديگرى را بگيرد، بايد تيمم كند و روزه او صحيح است و همچنين اگر براى هيچ‏كدام از غسل و تيمّم وقت نداشته باشد يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، مى‏تواند روزه رمضان و يا روزه واجب معيّن ديگرى را بگيرد و روزه او صحيح است؛ ولى بنابر احتياط واجب در هيچ يك از دو صورتى كه گفته شد، نمى‏تواند روزه واجب غير معيّن مثل روزه قضاى رمضان را بگيرد.

 

«مسأله 1721» اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگرچه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.

 

«مسأله 1722» اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز به خاطر آورد، روزه‏هايى كه گرفته صحيح است.

 

«مسأله 1723» خواب دوم و سوم حائض يا نفساء در شب ماه رمضان پس از پاك شدن، حكم خواب دوم و سوم جنب را ندارد، بلكه اگر براى بيدار شدن و غسل كردن كوتاهى نكرده باشد، خواب سوم او نيز اشكال ندارد؛ وچنانچه تا اذان صبح بيدار نشود،

 

(306)

 

 

روزه او صحيح است و در صورتى كه كوتاهى كرده باشد، خواب اوّل او نيز اشكال دارد و چنانچه تا اذان صبح بيدار نشود، روزه او باطل است.

 

«مسأله 1724» اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و بنابر احتياط واجب بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد و اگر تيمّم نيز نكند، روزه او باطل است؛ ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمّام زنانه شود يا آب آن گرم شود و وقت براى غسل كردن تنگ شود، بايد تيمّم كند و روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1725» كسى كه بايد بدل از غسل جنابت، حيض يا نفاس براى روزه، تيمّم كند، بنابر احتياط واجب پس از تيمّم نبايد تا اذان صبح بخوابد و حدث ديگرى نيز نبايد از او سر بزند.

 

«مسأله 1726» اگر زنى كه در حال استحاضه است غسل‏هاى خود را به تفصيلى كه در مسأله 523 گفته شد بجا آورد، روزه او صحيح است.

 

«مسأله 1727» كسى كه مسّ ميّت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميّت رسانده، مى‏تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد و اگر در حال روزه ميّت را مس نمايد، روزه او باطل نمى‏شود.

 

 

8 ـ اِماله كردن 

 

«مسأله 1728» اماله كردن با مايعات اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مى‏كند؛ ولى استعمال شياف، چه براى معالجه و چه براى غير آن اشكال ندارد.

 

 

9 ـ قِى كردن 

 

«مسأله 1729» اگر روزه‏دار عمدا قى (استفراغ) كند ـ اگرچه به واسطه بيمارى و مانند آن ناچار به اين عمل باشد ـ روزه او باطل مى‏شود، ولى اگر سهوا يا بى‏اختيار قى كند، اشكال ندارد.

 

(307)

 

 

«مسأله 1730» اگر در شب چيزى بخورد كه مى‏داند به واسطه خوردن آن در روز بى‏اختيار قى مى‏كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.

 

«مسأله 1731» اگر روزه‏دار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقّت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.

 

«مسأله 1732» اگر حشره‏اى در گلوى روزه‏دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه ديگر به فرو بردن آن، خوردن نگويند، اگرچه آن را فرو برد، روزه او صحيح است هر چند بنابر احتياط در صورت امكان بايد آن را خارج كند، مگر آن كه خارج كردن آن باعث قى كردن شود كه در اين صورت نبايد قى كند و اگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قى كند و روزه او باطل شود كه در اين صورت بايد آن را قضا كند و چنانچه فرو ببرد روزه او باطل مى‏شود و علاوه بر قضاى روزه، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد.

 

«مسأله 1733» اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از آن كه كاملاً پايين رود، به خاطر آورد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه ديگر به فرو بردن آن خوردن نگويند، مى‏تواند آن را فرو برد و روزه او باطل نمى‏شود و اگر به اين حد نرسيده باشد، بايد در صورت امكان آن را خارج كند، مگر اين كه خارج كردن آن موجب قى كردن شود.

 

«مسأله 1734» اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى‏آيد، بنابر احتياط واجب نبايد عمدا آروغ بزند؛ ولى اگر احتمال بدهد، آروغ زدن اشكال ندارد.

 

«مسأله 1735» اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد؛ ولى اگر بى‏اختيار فرو رود، روزه‏اش صحيح است.