صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام شيردادن
موضوع: کتب استفتائی

 

احكام شيردادن

 

مسأله 2818: اگر زن با شرايطى كه در « مسأله 2828 » گفته مى شود بچّه اى را شير دهد، آن بچّه با افراد زير محرم مى شود، اوّل: خود زن، و او را مادر رِضاعى مى گويند. دوم: شوهر زن كه شير مال اوست و او را پدر رضاعى مى گويند. سوم: پدر و مادر آن زن، هرچه بالا روند، اگرچه پدر و مادر رضاعى او باشند. چهارم: بچّه هايى كه از آن زن، به دنيا آمده اند، يا به دنيا مى آيند. پنجم: بچّه هاى اولاد آن زن هرچه پايين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده و يا اولاد او آن بچّه ها را شير داده باشند. ششم: خواهر و برادر آن زن، اگرچه رضاعى باشند، يعنى بر اثر شير خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند. هفتم: عمو و عمّه آن زن، اگرچه رضاعى باشند. هشتم: دايى و خاله آن زن، اگرچه رضاعى باشند. نهم: اولاد شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هرچه پايين روند اگرچه اولاد رضاعى او باشند. دهم: پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هرچه بالا روند. يازدهم: خواهر و برادر شوهرى كه شير مال اوست، اگرچه خواهر و برادر رضاعى او باشند. دوازدهم: عمو، عمّه، دايى و خاله شوهرى كه شير مال اوست هرچه بالا روند، اگرچه رضاعى باشند. و نيز عده ديگرى كه در مسائل بعد بيان مى شود، به سبب شير دادن محرم مى شوند.

 

مسأله 2819: اگر زن با شرايطى كه در « مسأله 2828 » گفته مى شود بچّه اى را شير دهد، پدر آن بچّه نمى تواند با دخترهايى كه از آن زن به دنيا آمده اند ازدواج كند و نيز نمى تواند دخترهاى شوهرى را كه شير مال اوست، اگرچه دخترهاى رضاعى او باشند براى خود عقد نمايد، ولى جايز است با دخترهاى رضاعى آن زن ازدواج كند، اگرچه بنابر احتياط مستحب با آنان ازدواج نكند و نگاه محرمانه، يعنى نگاهى كه انسان مى تواند به محرمهاى خود كند، به آنان ننمايد.

 

مسأله 2820: اگر زن با شرايطى كه گفته مى شود بچّه اى را شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است، به خواهرهاى آن بچّه محرم نمى شود، ولى بنابر احتياط مستحب با آنان ازدواج ننمايد. و نيز خويشان شوهر، به خواهر و برادر آن بچّه محرم نمى شوند.

 

مسأله 2821: اگر زن بچّه اى را شير دهد، به برادرهاى آن بچّه محرم نمى شود و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچّه اى كه شير خورده، محرم نمى شوند.

 

مسأله 2822: اگر انسان با زنى كه دخترى را شير كامل داده ازدواج كند و با آن زن نزديكى نمايد، ديگر نمى تواند آن دختر را براى خود عقد كند.

 

مسأله 2823: اگر انسان با دخترى ازدواج كند، ديگر نمى تواند با زنى كه آن دختر را شير كامل داده ازدواج نمايد.

 

مسأله 2824: انسان نمى تواند با دخترى كه مادر يا مادر بزرگ انسان، او را شير كامل داده ازدواج كند. و نيز اگر زن پدر انسان، از شير پدر او، دخترى را شير داده باشد، انسان نمى تواند با آن دختر ازدواج نمايد. و چنانچه دخترِ شيرخوارى را براى خود عقد كند، سپس مادر، يا مادر بزرگ و يا زن پدر او، آن دختر را شير دهد، عقد باطل مى شود.

 

مسأله 2825: با دخترى كه خواهر يا زن برادر انسان، او را شير كامل داده، نمى شود ازدواج كرد. و همچنين است اگر خواهرزاده، يا برادرزاده، يا نوه خواهر و يا نوه برادر انسان، آن دختر را شير داده باشد.

 

مسأله 2826: اگر زن، بچّه دختر خود را شير كامل دهد، آن دختر بر شوهر خود حرام مى شود. و همچنين است اگر بچّه اى را كه شوهر دخترش، از زن ديگرى دارد شير دهد. ولى اگر بچّه پسر خود را شير دهد، زن پسرش كه مادر آن طفل شيرخوار است، بر شوهر خود حرام نمى شود.

 

مسأله 2827: اگر زن پدر دخترى، بچّه شوهر آن دختر را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مى شود، چه بچّه از همان دختر، يا از زن شوهر او باشد.

 

شرايط شيردادنى كه باعث محرم شدن است

مسأله 2828: شير دادنى كه باعث محرم شدن مى شود، هشت شرط دارد، اوّل: بچّه، شير زن زنده را بخورد، پس اگر از سينه زنى كه مرده است شير بخورد فايده ندارد. دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچّه اى را كه از زنا به دنيا آمده به بچه ديگر بدهند، بر اثر آن شير، بچّه با كسى محرم نمى شود. سوم: بچّه شير را از پستان بمكد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند، نتيجه ندارد. چهارم: شير، خالص بوده و يا چيز ديگرى مخلوط نباشد. پنجم: شير از يك شوهر باشد، پس اگر زن شير دهى را طلاق دهند، بعد شوهر ديگرى كند و از او آبستن شود و تا هنگام زاييدن، شيرى كه از شوهر اوّل داشته باقى باشد و مثلا هشت دفعه پيش از زاييدن، از شير شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاييدن، از شير شوهر دوم به بچّه اى بدهد، آن بچّه با كسى محرم نمى شود. ششم: بچّه به جهت بيمارى، شير را قى نكند. و اگر قى كند، بنابر احتياط كسانى كه بر اثر شير خوردن با آن بچّه محرم مى شوند، با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه نيز به او ننمايند. هفتم: پانزده مرتبه، يا يك شبانه روز به طورى كه در مسأله بعد گفته مى شود، شير سير بخورد، يا مقدارى شير به او بدهند كه بگويند از آن شير، استخوانش محكم شده و گوشت در بدنش روييده است بلكه اگر ده مرتبه نيز به او شير دهند، بنابر احتياط مستحب كسانى كه بر اثر شير خوردن، با او محرم مى شوند، با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه نيز به او ننمايند. هشتم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال، او را شير دهند با كسى محرم نمى شود. بلكه اگر مثلا پيش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن، يك مرتبه شير بخورد، به كسى محرم نمى شود ولى چنانچه از هنگام زاييدن زن شيرده، بيشتر از دو سال گذشته و شير او باقى باشد و بچّه اى را شير دهد كه هنوز دوسال او تمام نشده، آن بچّه بنابر احتياط واجب، با كسانى كه گفته شد، محرم مى شود.

 

مسأله 2829: بايد بچّه در بين يك شبانه روز، غذا يا شير زن ديگرى را نخورده، ولى اگر كمى غذا بخورد كه نگويند در بين، غذا خورده، اشكال ندارد. و نيز بايد پانزده مرتبه، از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه، شير زن ديگرى را نخورده و هر دفعه بدون فاصله شير بخورد، ولى اگر در بين شير خوردن نفس تازه كند، يا كمى صبر كند كه از اوّلى كه پستان در دهان مى گيرد تا وقتى سير مى شود، يك دفعه حساب شود، اشكال ندارد.

 

مسأله 2830: اگر زن از شير شوهر خود، بچّه اى را شير دهد، بعد شوهر ديگرى كند و از شير آن شوهر نيز بچّه ديگرى را شير دهد، آن دو بچّه با يكديگر محرم نمى شوند، اگرچه بهتر است باهم ازدواج نكنند و نگاه محرمانه به يكديگر ننمايند.

 

مسأله 2831: اگر زن از شير يك شوهر، چندين بچّه را شير دهد، همه آنان به يكديگر و به شوهر و به زنى كه آنان را شير داده، محرم مى شوند.

 

مسأله 2832: اگر كسى چند زن داشته باشد و هر كدام آنان، با شرايطى كه بيان شد، بچّه اى را شير دهد، همه آن بچّه ها به يكديگر و به آن مرد و به همه آن زنها محرم مى شوند.

 

مسأله 2833: اگر كسى دو زن شيرده، داشته باشد و يكى از آنان بچّه اى را مثلا هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد، آن بچّه با كسى محرم نمى شود.

 

مسأله 2834: اگر زنى از شير يك شوهر، پسر و دخترى را شير كامل بدهد، خواهر و برادر آن دختر، با خواهر و برادر آن پسر، محرم نمى شوند.

 

مسأله 2835: انسان نمى تواند بدون اجازه زن خود، با زنهايى كه بر اثر شيرخوردن، خواهرزاده يا برادرزاده زن او شده اند ازدواج كند. و نيز اگر با پسرى لواط كند، بنابر احتياط واجب دختر، خواهر، مادر و مادر بزرگ رضاعى آن پسر را، يعنى كسانى كه بر اثر شير خوردن، دختر، خواهر و مادر او شده اند، براى خود عقد نكند.

 

مسأله 2836: زنى كه برادر انسان را شير داده، با انسان محرم نمى شود، اگرچه بنابر احتياط مستحب خوب است با او ازدواج نكند.

 

مسأله 2837: انسان نمى تواند با دو خواهر، اگرچه رضاعى باشند، يعنى به جهت شير خوردن خواهر يكديگر شده باشند، ازدواج كند و چنانچه دو زن را عقد كند و بعد بفهمد خواهر بوده اند، در صورتى كه عقد آنان در يك وقت بوده، هردو باطل است و اگر در يك وقت نبوده، عقد اوّلى صحيح و عقد دوّمى باطل مى باشد.

 

مسأله 2838: اگر زن از شير شوهر خود، افراد زير را شير دهد، شوهرش بر او حرام نمى شود، اگرچه بهتر است احتياط كند و آنها را شير ندهد. اوّل: برادر و خواهر خود زن. دوم: عمو، عمه، دايى و خاله خود زن. سوم: اولاد عمو و اولاد دايى آن زن. چهارم: برادر زاده آن زن. پنجم: برادر شوهر، يا خواهر شوهر آن زن. ششم: خواهرزاده آن زن، يا خواهرزاده شوهرش. هفتم: عمو، عمه، دايى و خاله شوهرش. هشتم: نوه زن ديگر شوهرش.

 

مسأله 2839: اگر كسى دختر عمّه يا دخترخاله انسان را شير دهد، به انسان محرم نمى شود، ولى بنابر احتياط مستحب از ازدواج با او خوددارى نمايد.

 

مسأله 2840: مردى كه دو زن دارد، اگر يكى از آن دو زن، فرزند عموى زن ديگر را شير دهد، زنى كه فرزند عموى او شير خورده، به شوهر خود حرام نمى شود.

 

آداب شير دادن

مسأله 2841: براى شيردان بچّه، بهتر از هر كس مادر اوست. و مستحب است مادر، از هر دو پستان خود، به نوزاد شير بدهد.

 

مسأله 2842: سزاوار است مادر، براى شير دادن از شوهر خود مزد نگيرد و خوب است شوهر مزد بدهد و اگر مادر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد، شوهر مى تواند بچّه را از او گرفته و به دايه بدهد.

 

مسأله 2843: مستحب است دايه اى كه براى طفل مى گيرند، دوازده امامى، داراى عقل، عفّت و صورت نيكو باشد. و مكروه است كم عقل، يا غير دوازده امامى، يا بد صورت، يا بد خلق و يا زنازاده باشد و نيز مكروه است دايه اى بگيرند كه از زنا بچّه دار شده و شيرش از زنا باشد.

 

مسأله 2844: مستحب است نگذارند زنها هر بچّه اى را شير دهند، زيرا ممكن است فراموش شود به چه كسانى شير داده اند و بعد دو نفر محرم با يكديگر، ازدواج نمايند.

 

مسأله 2845: كسانى كه به سبب شير خوردن، خويشى پيدا مى كنند، مستحب است يكديگر را احترام نمايند ولى از يكديگر ارث نمى برند و حقوق خويشاوندى كه انسان با خويشان خود دارد، براى آنان نيست.

 

مسأله 2846: در صورتى كه ممكن باشد، احوط آن است، بچّه را دو سال تمام شير بدهند و پس از دو سال او را از شير بگيرند.

 

مسأله 2847: بهترين شير براى نوزاد، شير مادر است، اگرچه بر مادر واجب نيست نوزاد خود را شير دهد، بلكه سير كردن نوزاد به عهده پدر است، بنابراين، مادر مى تواند در مقابل شيردادن به نوزاد خود از پدر نوزاد، اُجرت مطالبه نمايد، امّا اگر پدر نوزاد مرده باشد و يا پدر، امكان سير كردن فرزند يا پرداخت اُجرت را نداشته باشد، بر مادر واجب است، به نوزاد خود شير دهد.

 

مسأله 2848: اگر فرزند داراى مال و ثروت باشد، پدر مى تواند از مال فرزند، اُجرت شير دادن او را بپردازد.

 

مسأله 2849: اگر مادر حاضر شود مجانى و يا به اندازه اى كه ديگران اُجرت مى گيرند، به نوزاد شير دهد، پدر نمى تواند فرزند را از مادر بگيرد.

 

مسأله 2850: مادر حق دارد، فرزند پسر را تا دو سال و دختر را تا هفت سال، تربيت كند، البتّه اگر مادر، مسلمان، آزاد، عاقل، امين و همسر پدر همين نوزاد باشد، در اين صورت پدر نمى تواند در اين مدّت، فرزند را از مادر جدا كند.

 

مسأله 2851: بعد از مدّت ياد شده در مسأله پيش، حقّ تربيت و نگهدارى فرزند به پدر مى رسد و اگر پدر مرده باشد، بنابر احتياط اين حق، به مادر باز مى گردد و وصىّ نمى تواند، مزاحمتى براى مادر به وجود آورد.

 

مسائل متفرّقه شيردادن

مسأله 2852: اگر بر اثر شير دادن، حقّ شوهر از بين نرود، زن مى تواند بدون اجازه شوهر، بچّه شخص ديگرى را شير دهد، ولى جايز نيست نوزادى را شير دهد كه بر اثر شير دادن به او، بر شوهر خود حرام شود، مثلا اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد كرده باشد، زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد، خودش مادر زن شوهر مى شود و بر او حرام مى گردد.

 

مسأله 2853: اگر كسى بخواهد زن برادرش، با او محرم شود، بايد دختر شيرخوارى را با شرايطى كه بيان شد، براى خود متعه كند و زن برادرش آن دختر را شير دهد.

 

مسأله 2854: اگر مرد پيش از آنكه زنى را براى خود عقد كند، بگويد: به جهت شير خوردن، آن زن بر او حرام شده، مثلا بگويد: شير مادر او را خورده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمى تواند با آن زن ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن نيز حرف او را قبول نمايد، عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده باشد ولى در وقت نزديكى، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از نزديكى بفهمد بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مانند او هستند، بدهد.

 

مسأله 2855: اگر زن پيش از عقد، بگويد: به جهت شير خوردن بر مردى حرام شده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمى تواند با آن مرد ازدواج كند، امّا اگر بعد از عقد بگويد، مانند آن است كه مرد بعد از عقد بگويد و حكم آن، در مسأله پيش گفته شد.

 

مسأله 2856: شيردادنى كه سبب محرم شدن مى باشد، با دو چيز ثابت مى گردد: اوّل: خبر دادن عدّه اى كه انسان، از گفته آنان يقين پيدا كند. دوم: شهادت دو مرد عادل، يا چهار زن عادل، كه بنابر احتياط واجب بايد شرايط شيردادن را نيز بگويند، مثلا بگويند: ما ديده ايم فلان بچّه يك شبانه روز كامل از سينه فلان زن، شير خورده و چيزى نيز در بين آن نخورده است.

 

مسأله 2857: اگر شك كنند، بچّه به مقدار مَحرم شدن، شير خورده يا نه، يا گمان داشته باشند به آن مقدار شير خورده و يا گمان داشته باشد كه شير نخورده، نوزاد با كسى محرم نمى شود ولى بهتر است احتياط كنند و در صورت امكان، فحص لازم است احتياطاً.

 

آداب نوزاد

مسأله 2858: مستحب است، نوزاد را هنگام تولّد، غسل دهند، اذان در گوش راست، اِقامه در گوش چپ او بگويند، كام كودك را با آب فرات و تربت حضرت سيّدالشهدا(عليه السلام) باز كنند، به او جامه سفيد بپوشانند و براى وى نامى خوب انتخاب نمايند، مانند نامهاى پيامبران، ائمّه اطهار، حضرت زهرا، حضرت زينب، حضرت معصومه و حضرت نرجس(عليهم السلام)همچنين مستحب است در روز هفتم سر نوزاد را بتراشند و به وزن موى او طلا يا نقره صدقه بدهند و اگر روز هفتم اين كار انجام نشود، استحباب آن ساقط مى شود.

 

مسأله 2859: مستحب است، در روز هفتم براى نوزاد، گوسفند يا شترى را عقيقه كنند، عقيقه هرچه بزرگتر و نيكوتر باشد، بهتر است. و مستحب است پا و كفل عقيقه را به قابله دهند و اگر قابله اى نداشته باشد، آن را به مادر نوزاد بدهند تا به هركسى كه مى خواهد ببخشد. و اگر قابله يهودى باشد كه از قربانى مسلمانان نمى خورد، يك چهارم قيمت گوسفند را به وى دهند. و مستحب است قسمتى از گوشت حيوان ذبح شده را، صدقه داده و بقيّه آن را پخته و ده نفر از مؤمنان را به اطعام دعوت كنند، البته هرچه بيشتر دعوت كنند بهتر است.

 

مسأله 2860: اگر در روز هفتم براى نوزاد عقيقه نكنند، تا آخر عمر و بلكه پس از مرگ وى نيز مستحب است عقيقه نمايند.

 

مسأله 2861: بهتر است عقيقه پسر، حيوان نر و در عقيقه دختر، مخيراست چه حيوان ماده باشد و چه نر، اگرچه اصل عقيقه ولو ماده باشد براى نر هم كافى است و در عقيقه، شرايط گوسفند قربانى كه در احكام حج بيان شده، لازم نيست.

 

مسأله 2862: اگر عقيقه اى يافت نشد، بايد صبر كنند تا پيدا شود و كفايت نمى كند كه قيمت آن را صدقه بدهند.

 

مسأله 2863: مكروه است پدر و مادر از عقيقه فرزند خود بخورند، بلكه خوردن عقيقه بر كسانى كه تحت كفالت پدر هستند نيز كراهت دارد، امّا كراهت خوردن عقيقه فرزند براى مادر بيشتر است.

 

مسأله 2864: بهتر است عقيقه را قطعه قطعه كنند ولى استخوانهاى آن را نشكنند، امّا آنچه بين عوام شهرت دارد كه بايد استخوان عقيقه را دفن كنند، دليلى براى آن نيافتيم.

 

مسأله 2865: جايز است عقيقه را قطعه قطعه كنند و به ارحام همسايگان و ديگران هديه نمايند، امّا بهتر است عقيقه را پخته و جمعى از ارحام، همسايگان و ديگر مؤمنان را براى اطعام دعوت نمايند يا آن طعام را براى آنها بفرستند.

 

مسأله 2866: عقيقه، تنها به فقرا، اختصاص ندارد، بلكه جايز است آن را به ثروتمندان نيز بدهند و همچنين جايز است عقيقه را به سادات بدهند، اگرچه عقيقه دهنده غير سيّد، يا از غير سيّد باشد.

 

مسأله 2867: اگر پدرى براى فرزندش عقيقه نكرد، بر خود فرزند مستحب است عقيقه بدهد و قربانى كردن در روز عيد قربان به جاى عقيقه كفايت مى كند.

 

مسأله 2868: مستحب است براى نوزادى كه تا روز هفتم زنده مى ماند، عقيقه دهند، اگرچه بعد از ظهر روز هفتم بميرد، امّا اگر پيش از ظهر روز هفتم بميرد، عقيقه ساقط مى شود.

 

مسأله 2869: مستحب است، نوزاد را در روز هفتم ختنه كنند، بلكه بنابر احتياط واجب بايد ولىّ، پيش از بلوغ بچّه، او را ختنه كند و اگر ختنه را انجام نداد، بر خود طفل واجب است وقتى بالغ شد ختنه نمايد.

 

مسأله 2870: مستحب است، هنگام ختنه كردن، اين دعا را بخوانند:

« اللّهُمَّ هذِهِ سُنَّتُكَ وَ سُنَّةُ نبَيِّكَ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتِّباعٌ مِنّا لَكَ وَ لنَبِيِّكَ بِمَشيَّتِكَ و بِإرادَتِكَ وَ قَضائِكَ لأمْر أرَدْتَهُ وَ قَضاء حَتَمْتَهُ وَ أمْر أنْفَذْتَهُ و أذَقْتَهُ حَرَّ الْحَديدِ في خِتانِهِ وَ حِجامَتِهِ لأمْر أنْتَ أعْرَفُ بِهِ مِنّي، اللّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ زِدْ في عُمْرِهِ وَ ادْفَعِ الآفات عَنْ بَدَنِهِ وَ الأوْجاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَ زِدْهُ مِنَ الْغِنى وَ ادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ، فَإنَّكَ تَعْلَمُ وَ لا نَعْلَمُ ». از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است: « اگر اين دعا را در هنگام ختنه كردن نخوانده باشد، مستحب است تا پيش از رسيدن، به بلوغ اين دعا را بر آن بچّه قرائت كنند، زيرا خداوند گرمى آهن چه كشته شدن و چه غير آن را، از نوزاد دفع مى كند. »