موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
حـج
(489)
(490)
حَجّة الاسلام
سؤال 1 : كسى كه حَجّة الاسلام به جا نياورده و در ماههاى حج، براى انجام عمره مفرده به مكه رفته، آيا لازم است در مكه باقى بماند و مراسم حج را به جا آورد و سپس به وطنش بازگردد؟
پاسخ : ماندن در مكه براى به جا آوردن حج، بر او واجب نيست، مگر اين كه در آن سال مستطيع باشد و يا از قبل مستطيع بوده و به حج نرفته است و تنها راه انجام دادن حج اين است كه بماند و حج را انجام دهد كه در اين صورت واجب است در مكه بماند و مراسم حج را به جا آورد.
سؤال 2 : بنده تاكنون سه بار به عنوان مبلّغ زباندان به مكه معظّمه مشرّف شدهام و هر سه بار، مأموريت كارى محسوب شده است و علاوه بر مخارج سفر، مبلغى هم به عنوان حقّ مأموريت دريافت كردهام. با توجه به اين كه در آن سه بار، مستطيع نبودهام و اكنون مستطيع شدهام، آيا بايد باز هم حجّ واجب را به جا آورم و اگر به حجّ تمتّع مشرّف شدم، نيّت اين جانب چه بايد باشد؟ حجّ واجب، مستحبّى يا ما في الذمّه؟
پاسخ :در مفروض سؤال، اگر در سفرهاى قبلى قصد حَجّة الاسلام و يا قصد وظيفه فعلى كرده باشيد و وظايف مأموريت، با انجام مناسك حج منافاتى نداشته و صحيح انجام شده باشد، از حَجّة الاسلام كفايت مىكند و اگر قصد حَجّة الاسلام نداشتهايد، بنا بر احتياط پس از استطاعت، قصد «ما فى الذمّه» كنيد.
(491)
سؤال 3 : شخصى يك بار به حج مشرّف مىشود؛ ولى مىگويد: «حج را آن طور كه دلخواه من باشد، انجام ندادم» و اراده مىكند كه حج را براى بار دوم انجام دهد. آيا در بار دوم، بايد نيّت احتياط كند يا نيّت «ما فى الذمّه»؟
پاسخ : هر دو نيّت صحيح است.
سؤال 4 : شخصى در سالى كه مستطيع شده است، قبل از فرا رسيدن ماههاى حج، قصد توطّن در مكه معظّمه را مىنمايد. آيا وى به جاى حجّ تمتّع بايد حجّ اِفراد به جا آورد؟
پاسخ : در فرض مذكور، حجّ تمتّع واجب است.
سؤال 5 : كسى كه وظيفهاش حجّ اِفراد است، اگر از روى جهل به حكم مسأله، حجّ تمتّع انجام دهد، چه بايد بكند؟
پاسخ : بايد حج را اعاده كند.
سؤال 6 : براى اين كه كسى حكم مجاور خانه خدا را پيدا كند، بايد چه مدت در مكه بماند؟ و آيا لازم است در اين مدت، قصد و نيّت مجاورت هم داشته باشد يا خير؟ پس از تحقّق حكم مجاورت، اگر بخواهد حج انجام دهد، كدام نوع حج را به جا آورد؟
پاسخ : كسى كه دو سال تمام در مكه به قصد مجاورت بماند و وارد سال سوم شود و پس از دو سال مستطيع شود، وظيفه او حجّ قِران يا اِفراد است.
سؤال 7 : زنى بر اثر خوف از مقارنت عمره تمتّع او با ايّام حيض، در مسجد شجره به قصد حجّ اِفراد مُحرم شده است؛ ولى پس از ورود به مكه مكرّمه حيض نمىشود. آيا با همان احرام بايد حجّ اِفراد انجام دهد يا عمره تمتّع؟
پاسخ : در فرض مذكور كه پس از ورود به مكه، كشف خلاف شده است، بايد نيّت خود را به عمره تمتّع برگرداند و تجديد احرام لازم نيست.
(492)
استطاعت
استطاعت مالى
سؤال 8 : كسى كه مدت ده سال از ديگران ربا گرفته است و اكنون توبه كرده و مىخواهد به حج برود، چه بايد بكند؟
پاسخ : بايد مقدارى را كه مطمئن است از راه ربا به دست آورده، به صاحبانش بازگرداند و رضايت آنها را به دست آورد و اگر آنها را نمىشناسد، با مراجعه حضورى مشكل خود را مطرح كرده و اموال خود را حساب كند و پس از آن، اگر مستطيع بود، واجب است به حج برود، وگرنه واجب نيست.
سؤال 9 : شخصى مىخواهد به حج برود و اموالش با حرام مخلوط شده است؛ چون مشروب فروشى مىكرده است. آيا رفتن به حج، با اين اموالى كه از راه حرام به دست آورده، صحيح است؟
پاسخ : چنانچه با اخراج اموال حرام، با بقيه اموال مستطيع شود و لباس احرام و قربانى او از مال حلال تهيه شده باشد، حجّ او صحيح است.
سؤال 10 : اگر انسان، اثاث منزل و مايحتاج خود از كتاب و غير آن را بفروشد و در راه حج مصرف كند، آيا مجزى از حَجّة الاسلام است يا خير؟
پاسخ : در فرض سؤال، مجزى از حَجّة الاسلام نيست، مگر آن چه را كه فروخته، زايد بر حاجت او باشد.
سؤال 11 : كسى كه وقت گرفتن طلبش از بدهكار نرسيده و يا اگر زمانش فرارسيده، اكنون بدهكار طلب او را پس نمىدهد. در صورتى كه مقدار طلبش آن قدر است كه مستطيع مىشود و پس از ايّام حج نيز مىتواند طلب خود را دريافت كند، آيا لازم است كه اكنون قرض كند و به حج برود يا هنوز مستطيع محسوب نمىشود؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه قرض كردن به مقدار هزينه سفر براى او مشكل نباشد، مستطيع است.
(493)
سؤال 12 : كسى به واسطه داشتن ملك بزرگى مستطيع شده، ولى فعلاً كسى ملك او را نمىخرد تا به مكه برود. آيا لازم است براى رفتن به مكه قرض كند تا در فرصت مناسب ملك خود را به فروش رساند و قرضش را ادا كند يا مىتواند تا زمان فروش ملك، رفتن به حج را به تأخير اندازد؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه قرض كردن براى او مشكل نباشد و پس از بازگشت بتواند به آسانى آن را پرداخت كند، مستطيع است و بايد قرض كند و تأخير حج جايز نيست.
سؤال 13 : كسى مالى دارد كه به وسيله آن مستطيع مىشود؛ ولى آن مال در دسترس او نيست. وظيفه اين فرد در مورد حج چيست؟
پاسخ : چنانچه مطمئن است كه مال مذكور قابل تحصيل است، مستطيع است و موظّف است در صورتى كه قرض گرفتن براى او مشكل نباشد و به آسانى بتواند آن را بپردازد، قرض بگيرد و حج را انجام دهد، والاّ لازم نيست.
سؤال 14 : آيا كسى كه با قرض كردن حج به جا مىآورد، كفايت از حَجّة الاسلام مىكند يا خير؟
پاسخ : اگر مستطيع نباشد و براى حج قرض كند، حجّ او مجزى از حَجّة الاسلام نيست، هر چند بتواند به سهولت قرض خود را ادا نمايد و اگر بدون قرض كردن، مستطيع باشد، ولى قرض كند و با پول قرضى حج را به جا آورد، مجزى از حَجّة الاسلام است.
سؤال 15 : اگر كسى كه براى حج مستطيع شده، قبل از رفتن به حج، همسرش مهريه خود را مطالبه نمايد و با پرداخت مهريه او از استطاعت خارج شود، آيا باز هم رفتن به حج بر او واجب است يا خير؟
پاسخ : اگر در سالهاى قبل مستطيع بوده و مىتوانسته به حج برود و نرفته و حج بر او مستقر شده و سپس همسرش از او طلب مهريه نموده، چنانچه امكان
(494)
اداى مهريه، بعد از حج وجود داشته باشد و همسرش راضى به تأخير در پرداخت باشد، بايد به حج برود، وگرنه اگر راه ديگرى براى رفتن به حج، ولو با زحمت و مشقت نداشته باشد، بين انجام حج و اداى مهريه مختار است، گر چه پرداخت مهريه اَولى است و اگر امسال مستطيع شده و قبل از وقت حج، همسرش مهريه را طلب كرده و او نمىتواند هم به حج برود و هم مهريه را پرداخت كند، در اين صورت، حج بر او واجب نيست.
سؤال 16 : اگر زمان وجوب پرداخت زكات يا خمس، مقارن با ايّام حج شود، چنانچه با پرداخت زكات يا خمس از استطاعت براى حج خارج شود، رفتن به حج مقدّم مىشود يا پرداخت زكات و خمس؟
پاسخ : اگر رفتن كاروان به حج، با تمام شدن سال، مقارن هم باشند و يا حركت كاروان پس از تمام شدن سال باشد، زكات را بايد بدهد و چون بنا بر فرض سؤال، با پرداخت زكات از استطاعت خارج مىشود، حج بر او واجب نيست و اگر تمام شدن سال، بعد از حركت كاروان حج باشد، بايد به حج برود و چنانچه تا تمام شدن سال، نصاب زكات باقى مىماند، بايد زكات را بپردازد و اگر باقى نمىماند، زكات واجب نيست. راجع به خمس نيز مسأله به همين ترتيب است، با اين تفاوت كه در خمسى كه بعد از گذشتن سال واجب مىشود، ديگر نصاب مطرح نيست.
سؤال 17 : كسى دَين و قرض مدت دار دارد و از طرفى مالى دارد كه اگر آن را در امر حج صرف كند، نمىتواند دَين و قرض خود را در وقت معيّن شده بپردازد. آيا به جهت اين كه فعلاً مستطيع است، بايد مالش را در راه حج صرف كند يا بايد آن را صرف پرداخت دَين و قرض خود نمايد يا اين كه مخيّر بين دو كار است؟
پاسخ : در فرض سؤال، مستطيع نيست.
سؤال 18 : كسى كه براى ساختن يا خريد و يا تعمير خانه از بانك وام گرفته و در
(495)
همان موقع، ايّام حج فرا رسيده است، آيا بايد به حج برود؟
پاسخ : اگر با قطع نظر از اين وام، مستطيع نباشد، با گرفتن وام مستطيع نمىشود.
سؤال 19 : شخص بدهكارى كه وقت پرداخت بدهى او رسيده و طلبكار هم طلب خود را از او مىخواهد، آيا حق دارد به حج برود؟ در صورت رفتن، حجّش صحيح است يا باطل؟
پاسخ : در فرض مذكور، بر بدهكار واجب است بدهى خود را بپردازد و مجاز به رفتن به حج نيست؛ ولى چنانچه به حج رفت، گرچه بر اثر ترك اداى دَين معصيت كرده؛ ولى حجّ او صحيح است و چنانچه در صورت پرداخت بدهى خود، با بقيه اموالش مستطيع باشد، حجّ او مجزى از حَجّة الاسلام است.
سؤال 20 : شخصى كه «ردّ مظالم» بر عهده اوست و از طرفى براى حج مستطيع شده است، آيا بايد مالى را كه در نزد اوست، در حج صرف كند يا اقدام به ردّ مظالم نمايد؟
پاسخ : اگر علاوه بر مقدار مالى كه براى ردّ مظالمِ واجب لازم است، به اندازه مخارج حج مال نداشته باشد، مستطيع محسوب نمىشود، مگر اين كه مجتهد جامع الشرائط اجازه تأخير در اداى حق را بدهند و او بداند كه بعد از حج، قدرت اداى آن را دارد.
سؤال 21 : كسى كه اهل خمس دادن نيست و در ماه شوال حقوق خود را دريافت كرده و مىخواهد با آن به حج مشرّف شود، آيا لازم است خمس اين پول را بدهد؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه از قبل، بر ذمّه او بدهى از بابت خمس بوده و نپرداخته، تصرّف در مبلغ مذكور، بدون كسب اجازه اشكال دارد؛ ولى چنانچه از قبل، بدهى از بابت خمس بر ذمّه او نبوده، مصرف كردن مبلغ مذكور براى
(496)
حج اشكالى ندارد.
سؤال 22 : شخصى كه پولهاى خود را پس انداز مىكند تا منزل مسكونى خود را به منزلى بزرگتر تبديل كند تا بتواند راحتتر زندگى كند، چنانچه قبل از تبديل خانه بتواند با آن پولها به حج مشرّف شود، كدام يك از رفتن به حج يا تبديل منزل را مقدّم نمايد؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه منزل موجود، پايينتر از شأن عرفى اوست، رفتن به حج بر او واجب نيست و مىتواند وجوه مذكور را در تبديل منزل صرف كند.
سؤال 23 : خانمى پس از عقد ازدواج، مهريه خود را كه مقدارش وافى به حج است، از شوهرش مىگيرد؛ لكن نيازمند به جهيزيه است و از طرفى ايّام حج هم فرارسيده است. آيا او مستطيع شده و واجب است به حج برود يا مىتواند با مهريه خود جهيزيه تهيه كند؟
پاسخ : در فرض مذكور، جهيزيه متناسب با شأن زن، جزء مؤونه او محسوب مىشود و لذا مستطيع نشده است و حج بر او واجب نيست.
سؤال 24 : زنى مقدارى طلا و زيور آلات دارد و از آنها استفاده مىكند و مال ديگرى ندارد. اگر زيور آلات خود را بفروشد، مىتواند حج به جا آورد. آيا اين زيور آلات، مستثناى از استطاعت محسوب مىشود يا واجب است آنها را بفروشد و با پول آنها حج به جا آورد؟
پاسخ : اگر داشتن و استفاده از اين مقدار از زيور آلات، فوق شأن او نباشد، لازم نيست براى حج آنها را بفروشد و مستطيع محسوب نمىشود.
سؤال 25 : زنى مستطيع است؛ اما اگر دارايى خود را براى حج به مصرف برساند، به جهت اين كه شوهرش نمىتواند تمام مخارج منزل را فراهم نمايد، پس از بازگشت از
(497)
حج، زندگى اين زن و شوهر دچار مشكل مىشود. آيا اين زن بايد به حج برود يا مخيّر بين رفتن و ماندن است يا اصلاً حقّ رفتن به حج را ندارد؟
پاسخ : اگر با صرف نمودن دارايى خود براى حج، اداره زندگى او پس از بازگشت از حج حرجى مىشود، حج بر او واجب نمىشود و اگر به حج برود، حَجّة الاسلام به حساب نمىآيد، گر چه رفتن به حج بر او حرام نيست.
سؤال 26 : آيا حج بر زنى كه شوهرش مديون است و ماهانه مبلغ زيادى را از بابت ديون خود مىپردازد، واجب است يا خير؟
پاسخ : اگر زن، مستطيع باشد و ديون شوهرش موجب حرج بر زن نگردد، حج بر او واجب است.
سؤال 27 : پدرى كه به اندازه هزينه حج مال دارد، ولى فرزندش ازدواج نكرده يا مريض است و احتياج به درمان دارد، بايد حج را مقدّم كند يا ازدواج و درمان فرزندش را؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه هزينه ازدواج فرزند و معالجه او، از مخارج عرفى پدر محسوب مىشود، مستطيع نشده است و حج بر او واجب نيست.
سؤال 28 : اگر بچه يا ديوانهاى براى انجام حجّ استحبابى به مكه برود و در حج، بچه نابالغ، بالغ شود و يا ديوانه، عاقل شود، آيا براى اين كه حجّ آنها مجزى از حَجّة الاسلام باشد، استطاعت شرط است يا خير؟
پاسخ : در بعضى از صورتها كفايت از حَجّة الاسلام مىكند، به شرط آن كه شرايط استطاعت را نسبت به بقيه اعمالى كه بعد از بلوغ يا عاقل شدن انجام مىدهد، دارا باشد.
سؤال 29 : كسى كه مقدارى مال دارد و براى انجام دادن حج، بدون احتساب پول قربانى كافى است و مىتواند به جاى قربانى كردن روزه بگيرد، آيا مستطيع محسوب مىشود؟
(498)
پاسخ : در فرض سؤال، مستطيع نيست.
سؤال 30 : اگر كسى از وجوه شرعى، نظير خمس و زكات ارتزاق مىكند، اگر از آن وجوه مقدارى اضافه بيايد كه به اندازه مخارج حج باشد، آيا با وجود ساير شرايط، اين شخص مستطيع محسوب مىشود يا خير؟
پاسخ : اگر كسى كه حقّ پرداخت و تمليك اين گونه وجوه را دارد، به او تمليك نمايد و ساير شرايط استطاعت را نيز دارا باشد، مستطيع محسوب مىشود.
سؤال 31 : اگر كسى با پول خمس نداده به حج برود، حجّش چه حكمى دارد؟
پاسخ : حجّش صحيح است؛ ولى بايد فورا خمس را پرداخت نمايد، مگر اين كه با عين پولى كه خمس آن را نداده، لباس احرام و يا قربانى خريده باشد و بناى پرداخت خمس را نيز نداشته باشد، كه در اين صورت حجّش اشكال دارد.
حجّ بذلى
سؤال 32 : زن و شوهر آبرومندى فقير نيستند؛ ولى توانايى براى به رفتن حج را ندارند. چنانچه از طرف خواهر زن كه متمكّن است، پيشنهاد رفتن به حج به آنها داده شود؛ ولى به علت مناعت طبع اين زن و شوهر، قبول اين پيشنهاد براى آنها سخت و ناگوار باشد، آيا مىتوانند اين پيشنهاد را رد كنند يا خير؟
پاسخ : قبول حجّ بذلى واجب است، مگر اين كه واقعا موجب حرج باشد.
سؤال 33 : زن و شوهرى فقير هستند و پسر آنها قصد دارد كه مادر را به حج ببرد؛ ولى پدر راضى به اين امر نيست. آيا با عدم رضايت شوهر، حج بر زن واجب مىشود؟
پاسخ : در فرض مذكور، با تحقّق حجّ بذلى براى زن، حج بر او واجب مىشود و عدم رضايت شوهر او شرعا مانع وجوب حج بر زن نمىشود.
سؤال 34 : آيا بر كسى كه بدهى دارد و مالى به او بخشيده شده است و وقت پرداخت بدهى رسيده است و طلبكار نيز پول خود را مىخواهد، پرداخت بدهى واجب
(499)
است يا رفتن به حج؟
پاسخ : چنانچه بخشنده، مال مذكور را براى صرف در خصوص حج به او نبخشيده، مستطيع نيست و حج بر او واجب نمىشود.
سؤال 35 : كسى كه خمس و زكات بدهكار است و مالى را به او مىبخشند، آيا رفتن به حج را بايد مقدّم كند يا پرداخت خمس و زكات را؟ در صورتى كه پس از حج بتواند خمس و زكات را پرداخت كند، حكمش چيست؟
پاسخ : در فرض مذكور، مستطيع نيست و بر او واجب است بدهى مربوط به خمس و زكات را بپردازد، مگر اين كه براى تأخير در پرداخت آنها اجازه بگيرد و متمكّن از پرداخت در وقت مقرّر باشد.
سؤال 36 : كسى كه خمس بدهكار است و مالى به او بذل مىشود تا با آن حج به جا آورد، آيا مىتواند به حج برود؟ و آيا حجش، حَجّة الاسلام محسوب مىشود؟
پاسخ : بلى، حج بر او واجب مىشود و مجزى از حَجّة الاسلام است.
سؤال 37 : حكم شرع اسلام در مورد كسى كه مالى براى به جا آوردن حج به او بخشيده شده و با آن حج به جا آورده و سپس فهميده كه آن مال از راه حرام به دست آمده بوده، چيست؟
پاسخ : حجّ مزبور كفايت از حَجّة الاسلام نمىكند، هر چند حجّ او صحيح است و اگر قربانى را با اين عين اين پول خريده باشد، نه به صورت معامله كلّى، قربانى او نيز كفايت نمىكند و بايد در سال بعد، در روز عيد قربان در منى، خودش و يا نايبش قربانى كنند و نسبت به اموالى كه در اين راه خرج كرده، ضامن است.
سؤال 38 : كاروان دارى كه حجّاج را به مكه معظّمه مىبرد، به شخصى مىگويد كه تو ده نفر از حجّاج را براى قافله و كاروان من آماده كن و من هم در عوض تو را مجانا به حج
(500)
مىبرم. با توجه به اين كه اين كاروان دار، در حقّ حجّاج اجحاف مىكند، آيا رفتن اين شخص با اين روش به حج كه سبب اجحاف در حقّ حجّاج شده، شرعى است و كفايت از حَجّة الاسلام مىكند؟
پاسخ : اگر عمل او اجحاف در حقّ حجّاج محسوب شود، جايز نيست و اگر به سبب آن به حج برود، صحّت حجّش محلّ اشكال است.
استطاعت بدنى
سؤال 39 : كسى كه مأيوس از به دست آوردن استطاعت بدنى است و براى خود، جهت انجام دادن حج نايب مىگيرد و بعدها استطاعت بدنى پيدا مىكند، آيا دوباره لازم است حَجّة الاسلام را خودش به جا آورد يا خير؟
پاسخ : با عدم استطاعت بدنى، چنانچه قبلاً حج بر او مستقر نشده باشد،نايب گرفتن براى حج، واجب نيست و در صورتى كه استطاعت بدنى براى او حاصل شود، چنانچه استطاعت مالى و طريقى او باقى باشد، بر او واجب است حج انجام دهد و چنانچه حج بر او مستقر شده بوده و سپس استطاعت بدنى را از دست داده و نايب گرفته است و بعدا استطاعت بدنى پيدا كرده، چنانچه استطاعت مالى هم داشته باشد، به احتياط واجب خودش حَجّة الاسلام به جا آورد؛ ولى اگر استطاعت مالى نداشته باشد، وجوب انجام دادن حج بر او معلوم نيست.
سؤال 40 : كسى كه بعد از انجام عمره تمتّع و قبل از مُحرم شدن براى حج، بر اثر سكته يا تصادف بى هوش مىشود و او را با همان حال به وطنش بر مىگردانند و بعد از ماه ذى الحجّه به هوش مىآيد، آيا تكليفى دارد يا خير؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه اولين سال حصول استطاعت او بوده، چون قدرت بدنى نداشته، حج بر او واجب نبوده است و هر گاه در آينده، ساير شرايط استطاعت او باقى باشد و سلامتى خود را نيز باز يابد، بايد حج به جا
(501)
آورد، وگرنه تكليفى ندارد؛ ولى اگر حج از سالهاى قبل بر او مستقر شده باشد، بايد به هر نحوى كه مىتواند، در آينده حج را به جا آورد و اگر خودش نمىتواند و از بهبودى خود نيز نااميد است، بايد نايب بگيرد و در هر حال، احتياط مستحب اين است كه در صورت توانايى، خود شخص و در صورت عدم توانايى، نايب او طواف نساء به جا آورد.
استطاعت طريقى و زمانى
سؤال 41 : شخصى اگر از ساير ورثه اجازه بگيرد، مىتواند با استفاده از فيش ميّت به حج مشرّف شود. آيا اجازه گرفتن از ساير ورثه به عنوان مقدّمه، مثل ثبت نام و تهيه بليط و امثال آن واجب است يا خير؟ و با فرض اجازه نگرفتن، چنانچه با همان فيش به حج برود و ساير شرايط را داشته باشد، حجّ او صحيح است و كفايت از حَجّة الاسلام مىكند يا نه؟
پاسخ : اجازه گرفتن از ساير ورثه واجب است و اگر بدون اجازه آنان با استفاده از آن فيش به حج برود، صحّت حجّش خالى از اشكال نيست.
سؤال 42 : شخصى براى حج، استطاعت مالى و بدنى داشته؛ ولى راه براى رفتن باز نبوده و الآن كه نوبت رفتن او شده است، ديگر توانايى مالى و بدنى براى رفتن به حج را ندارد. آيا او حق دارد نوبت خود را به فرزندش بدهد تا او به حج برود؟
پاسخ : در فرض سؤال، جايز است.
سؤال 43 : اگر تمام شرايط وجوب حج براى كسى فراهم باشد، به جز زمان كافى و يا باز بودن راه، آيا لازم است استطاعت مالى خود را تا سال بعد حفظ كند يا خير؟
پاسخ : در صورت تنگ بودن وقت براى حج، حفظ استطاعت مالى تا سال بعد لازم است؛ و در مورد باز نبودن راه، چنانچه باز شدن راه در سال آينده، بسته به اين باشد كه در همان سالِ حصولِ استطاعت مالى، هزينه حج را بپردازد يا در ثبت نام و قرعه كشى شركت كند، لازم است اقدام كند و اگر اقدام نكرد، حفظ
(502)
استطاعت مالى تا سال بعد واجب است.
رجوع به كفايت
سؤال 44 : شخصى كه پس از روانه شدن به حج، «مخارج عائله» يا «رجوع به كفايت» او از بين برود، حجش چه حكمى دارد؟
پاسخ : چنانچه پيش از احرام، رجوع به كفايت از بين برود، در صورت احرام بستن كفايت از حَجّة الاسلام نمىكند؛ ولى اگر پس از پايان اعمال باشد، حجّ او كفايت از حَجّة الاسلام مىكند؛ بلكه چنانچه در بين اعمال نيز باشد، بعيد نيست كفايت كند.
سؤال 45 : چنانچه شركت بيمه با دريافت مبلغ اندكى از حجّاج، متعهد شود كه اگر در طول سفر براى حاجى حادثهاى پيش آيد كه منجر به فوت يا نقص عضو او گردد و يا پس از بازگشت از سفر، قادر به كار كردن نباشد و يا شرايط اقتصادى به گونهاى شود كه كسب و كارش از رونق بيفتد، در مقابل، شركت بيمه مقرّرى ماهانهاى به اين حاجى و يا خانواده او تا مدت يك سال بدهد، آيا اين گونه بيمه شدن، سبب حصول «رجوع به كفايت» كه يكى از شرايط وجوب حج است، مىشود؟
پاسخ : اگر ترديد در «رجوع به كفايت» از ناحيه امور مذكور در سؤال باشد، با بيمه معتبر حاصل مىشود، به شرط آن كه تضمين (از نظر مقدار و زمان)، متناسب با حادثه و خسارت باشد.
مسائل ديگر استطاعت
سؤال 46 : شخص ناشنوايى كه به تنهايى نمىتواند سفر كند، اگر استطاعت مالى پيدا كند، حج بر او واجب مىشود يا خير؟ اگر به فرزندش بگويد كه از طرف من حج به جا بياور، آيا نيابت از طرف او صحيح است؟
پاسخ : ناشنوايى، به تنهايى عذر شرعى محسوب نمىشود، مگر اين كه سفر كردن براى حج، موجب حرج براى او شود و كسى هم نباشد كه او را در سفر
(503)
همراهى كند و متكفّل امور او شود و چنانچه از اين كه در آينده نيز توانايى رفتن به حج را پيدا كند، مأيوس باشد، نايب گرفتن شخص ديگر صحيح و موافق با احتياط استحبابى است؛ ولى اگر بعدا بتواند به حج برود و شرايط ديگر استطاعت نيز باقى باشد، خودش بايد حج به جا آورد.
سؤال 47 : شخص بالغى ديوانه شده و گاهى براى مدت بسيار كوتاهى حالش خوب مىشود؛ ولى اكثر اوقات در حالت جنون به سر مىبرد. در صورتى كه پس از ديوانه شدن استطاعت مالى پيدا كند، حكم شرعى دربارهاش چيست؟
پاسخ : وظيفهاى بر عهده او يا وليّش نيست.
سؤال 48 : آيا كسى كه ايّام حج با زمان امتحانات او مصادف شده و اگر به حج برود، نتيجه يك سال زحمات او از بين مىرود، مىتواند رفتن به حج را ترك كند؟ در صورتى كه ترك حج براى او جايز باشد، وظيفه بعدى او چيست؟
پاسخ : در فرض سؤال، به جا آوردن حج براى او در آن سال واجب نيست؛ ولى بايد استطاعت خود را حفظ كند و در سال بعد، حج به جا آورد.
سؤال 49 : خدمه حج كه عمره تمتّع را به جا آوردهاند و سپس به خاطر مأموريت، از انجام حج منع شدهاند، چه تكليفى دارند؟
پاسخ : با عدم تمكّن از انجام حج، وظيفه ديگرى ندارند؛ ولى احتياط مستحب اين است كه طواف نساء انجام دهند.
استقرار حج
سؤال 50 : شخصى مقدارى مال داشته كه براى انجام حج كافى بوده؛ ولى او نمىدانسته و پس از اين كه مالش از بين رفته، متوجه اين موضوع شده است. آيا بر اين شخص، حج مستقر شده است يا خير؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه عدم علم او به استطاعت، بر اثر تقصير و
(504)
كوتاهى از فحص بوده، حج بر او مستقر شده و اگر قاصر بوده و كوتاهى نكرده، حج بر او مستقر نشده است.
سؤال 51 : آيا كسانى كه در سالهاى گذشته فيش سفر حج را خريدهاند، ولى به خاطر تراكم متقاضيان نتوانستهاند به حج مشرّف شوند و امروز نيز استطاعت لازم را ندارند، حج بر آنها مستقر شده است يا اصلاً مستطيع محسوب نمىشوند و مىتوانند فيش خود را به ديگران واگذار نمايند؟
پاسخ : اگر از قبل، حج بر آنان مستقر نشده باشد و در سال اول استطاعت، فيش خريده باشند، اكنون واگذار نمودن فيش به ديگران بلا مانع است، وگرنه نمىتوانند فيش را واگذار كنند، بلكه به هر نحوى بايد به حج بروند، گرچه اكنون مستطيع نباشند.
سؤال 52 : حكم شرعى نسبت به كسى كه حج بر او مستقر شده و انجام نداده و سپس ديوانه شده است، چيست؟
پاسخ : با عارض شدن جنون، خود او تكليفى ندارد؛ ولى پس از فوت، بايد از تركه وى براى او نايب بگيرند تا به نيابت از او حج انجام دهد و انجام دادن حجّ نيابى براى او، اگر اميد به خوب شدن او وجود ندارد، در حال زنده بودن او هم صحيح است.
سؤال 53 : كسى كه حج بر او مستقر شده و انجام نداده و اكنون انجام دادن حج براى او غير مقدور و يا موجب عسر و حرج است، چه بايد بكند؟
پاسخ : در فرض مذكور، حج بر ذمّه اوست و تا مىتواند بايد انجام دهد، ولو متسكّعا باشد و اگر به علت پيرى يا بيمارى يا عذرى كه اميد به برطرف شدن آن نيست، نتواند خودش به حج برود، واجب است ديگرى را نايب بگيرد و كسى كه حج بر او مستقر شده است، چنانچه تا موقع مرگ، خودش حج را به جا نياورد و يا اگر وظيفهاش نايب گرفتن بوده، نايب نيز نگرفته باشد، بر ورثه
(505)
واجب است اگر مالى از او به جا مانده باشد، از طرف او حج انجام دهند.
حجّ نذرى
سؤال 54 : آيا در حجّ نذرى هم لازم است نذر كننده، استطاعت شرعى داشته باشد تا عمل به نذر بر او واجب شود؟
پاسخ : اگر حَجّة الاسلام را نذر كرده، بايد استطاعتى را كه شرط وجوب حَجّة الاسلام است، داشته باشد و چنانچه فاقد استطاعت باشد، بايد جهت تحصيل آن كوشش نمايد، مگر اين كه نذر او مقيد به حصول استطاعت باشد و اگر غير از حَجّة الاسلام را نذر كرده، استطاعت، شرط وجوب وفاى به نذر نيست؛ولى بايد حرجى نباشد.
سؤال 55 : در تزاحم بين حجّ نذرى و حَجّة الاسلام، كدام يك مقدّم است و بايد زودتر انجام شود؟ اگر در همان سالى كه نذر كرده، مستطيع شود چه بايد بكند؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه قصد نذر كننده به هنگام انشاى نذر اين بوده كه حجّ مستقلّى جداى از حَجّة الاسلام به جا آورد، حَجّة الاسلام مقدّم است، و چنانچه قصد او اعم از حَجّة الاسلام و غير آن بوده، مىتواند با انجام يك حج، هر دو را قصد كند.
سؤال 56 : شخصى نذر كرده تا عمره به جا آورد و پس از نذر كردن، مستطيع شده است. آيا عمره تمتّع او كفايت از نذر هم مىكند؟
پاسخ : اگر در قصد نذر كننده، عمره به صورت مطلق نذر شده و مقيّد به مفرده بودن نشده است، مىتواند با انجام دادن عمره تمتّع، قصد وفاى به نذر هم بنمايد.
سؤال 57 : شخصى دو نذر كرده است، يك نذر براى انجام دادن حجّ تمتّع و نذر ديگر
(506)
براى به جا آوردن عمره مفرده در ماه رجب؛ ولى اكنون توانايى مالى براى انجام دادن هر دو را ندارد. در اين صورت كدام يك را بايد مقدّم كند؟ و آيا نسبت به نذر ديگر كه توانايى انجام دادنش را ندارد، تكليفى دارد يا نه؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه مستطيع نبوده، هر يك از دو نذر را كه زمان به جا آوردن مورد نذر آن جلوتر است، بايد مقدّم بدارد و به نذر ديگر پس از تمكّن عمل كند.
سؤال 58 : اگر كسى نذر كند كه امسال يك عمره مفرده در ماه رمضان به جا آورد و همچنين به جا آوردن حجّ تمتّع در همين سال را نيز نذر كرده باشد و قدرت مالى براى انجام دادن هر دو را در امسال نداشته باشد، وظيفهاش چيست؟ اگر يكى را مطلق و ديگرى را مقيّد به امسال نذر كرده باشد، حكمش چيست؟
پاسخ : در فرض اول، بايد عمره مفرده در ماه رمضان را انجام دهد و در فرض دوم، نذرى كه مقيد به امسال است، بايد به جا آورده شود و نذر ديگر را بعدا انجام دهد.
حجّ استحبابى
سؤال 59 : افرادى هستند كه حَجّة الاسلام را به جا آوردهاند و سالهاى بعد به عنوان حجّ استحبابى يا به نيابت از معصومين عليهمالسلام و يا به عنوان حجّ تبرّعى از طرف بعضى از مؤمنين حج به جا مىآورند. با توجه به اين كه ذبح و قربانى در كشتارگاه فعلى، خارج از منى است و حجّ اِفراد قربانى ندارد، آيا براى افراد فوق، احوط، انجام دادن حجّ اِفراد است؟
پاسخ : مورد مذكور در سؤال، موجب احتياط براى به جا آوردن حجّ اِفراد نمىشود و اشخاص مذكور مىتوانند هر يك از اقسام سه گانه حج را انجام دهند، بلكه به جا آوردن حجّ تمتّع افضل است.
(507)
سؤال 60 : آيا تكرار حج در هر سال، براى مردان و زنان مستحب است يا در اين مسأله تفصيل وجود دارد، خصوصا دراين سالها كه تركِ تكرار حج، موجب اعطاى فرصت به كسانى مىشود كه حج به جا نياوردهاند؟
پاسخ : تكرار حج در هر سال، اگر از راه خلاف شرع حاصل نشود، مستحب است؛ ولى آن حجّ مستحبّى كه سبب تأخير و يا عدم توفيق انجام دادن حج براى كسانى كه حج بر آنها واجب شدهاست، مىگردد، ترك كردنش به جهت ايجاد فرصت براى آنان امر مطلوبى است.
سؤال 61 : شخصى كه وظيفهاش حجّ تمتّع است و آن را به جا مىآورد و در سال بعد با احرام عمره مفرده وارد مكه مىشود و پس از به جا آوردن عمره مفرده، اراده حج اِفراد به عنوان حجّ استحبابى مىنمايد، آيا حقّ اين كار را دارد؟ و در صورت صحيح بودن، در مكه مُحرم شود يا در غير مكه؟
پاسخ : در فرض سؤال، اين كار جايز است و قدر متيقّن، احرام بستن در يكى از ميقاتهاى پنجگانه است.
وصيت به حج
سؤال 62 : اگر كسى وصيت كند كه فرزند بزرگش از جانب او حج انجام دهد، آيا زاد و راحله و مصارف سفر، از اصل تركه برداشته مىشود يا از ثلث آن؟
پاسخ : اگر وصيت به اداى حَجّة الاسلام كرده، از اصل تركه او برداشته مىشود، وگرنه از ثلث تركهاش بايد مصرف شود.
سؤال 63 : كسى در زمان حياتش حَجّة الاسلام را انجام داده و بعد وصيت كرده كه از طرف او حج به جا آورند و معلوم نيست به جهت اين كه حَجّة الاسلام خود را باطل مىدانسته، وصيت كرده يا احتياط نموده يا حجّ نذرى برعهده اوست يا مرادش انجام
(508)
حجّ استحبابى است. در اين صورت، حجّ او را به چه نيّتى بايد انجام دهند؟
پاسخ : چنانچه قرينهاى كه دال بر نوع حج است، همراه وصيت مذكور نباشد، بايد حج را به قصد آنچه در نيّت وصيت كننده است، انجام داد.
سؤال 64 : شخصى وصيت كرده كه وقتى نوبت حجّش فرا رسيد، عالمى دينى از طرف او حج انجام دهد؛ ولى بعد از فوت او قانونى وجود ندارد كه بتوان نوبت را به فرد اجنبى ديگرى منتقل نمود. بنا بر اين ورثه تصميم گرفتند كه يكى از آنها از نوبت استفاده كند. آيا وارثى كه از نوبت استفاده مىكند، جايز است براى خودش حج انجام دهد و براى ميّت نايب بگيرد؟
پاسخ : اگر با اجازه ورّاث باشد، اشكالى ندارد؛ ولى كسى را كه براى پدرش به عنوان نايب انتخاب مىكند، بايد داراى شرايطى كه در وصيت پدرش ذكر شده است، باشد.
سؤال 65 : كسى پس از استقرار حج بر او از دنيا رفته و وصيت كرده كه شخص معيّنى از طرف او حج انجام دهد؛ ولى آن شخص، امسال براى كس ديگرى اجير شده است. آيا بايد شخص ديگرى را اجير كنند يا صبر كنند تا سال بعد، همين شخص حج را انجام دهد و يا اين كه بايد از او درخواست كنند تا اجارهاش را با ديگران فسخ كند و از طرف اين ميّت، در همين سال، حج به جا آورد؟
پاسخ : با عدم تمكّن از استنابه شخص مذكور از اين كه در سال اول، حجّ نيابتى براى موصى انجام دهد، وصيت نسبت به انجام گرفتن حج توسط آن شخص باطل است و واجب است شخص ديگرى براى انجام دادن حج اجير شود.
سؤال 66 : ميّت وصيت كرده كه شخص معيّنى را براى انجام دادن حجّ استحبابى، در سال اول پس از فوت او نايب بگيرند و يا از مكان معيّنى در سال اول پس از فوت، نايب گرفته شود. اگر عمل به وصيت ممكن نشد، چه بايد كرد؟
(509)
پاسخ : با عدم تمكّن از استنابه شخص معيّن و رعايت مكان معيّن، نايب گرفتن ساقط نمىشود و واجب است شخص ديگر و از مكان ديگر براى انجام دادن حج، نايب گرفته شود، مگر اين كه با توجه به قرائن و شواهد قطعى اطمينان حاصل شود كه حجِّ وصيت شده، مقيّد به شرايط مذكور بوده كه در اين صورت، وصيت باطل است.
سؤال 67 : ميّتى مبلغى را براى انجام دادن حج، وصيت كرده كه كمتر از ثلث اموالش و بسيار بيشتر از هزينه حج است. ورثه نسبت به مازاد از هزينه حج چه بايد بكنند؟
پاسخ : چنانچه غرض موصى از صرف كردن مبلغ مذكور در حج، اين بوده كه فقط يك حج انجام شود، مقدار زايد، ملك ورثه است؛ ولى چنانچه غرض او اين بوده كه تمام مبلغ مذكور، صرف در امر حجّ نيابى او شود، بايد مطابق غرض ميّت عمل شود و اگر مقصود او به هيچ وجه روشن نيست، نايبى كه به واسطه داشتن امتيازاتى اجرتش از ديگر نايبها بيشتر است، به نيابت گرفته شود و مازاد بر اجرت او به ورثه مىرسد.
نيابت در حج
سؤال 68 : مادرى براى حج ثبت نام كرده و قبل از اين كه نوبت او براى اعزام به حج برسد، فوت كرده است. اين مادر به فرزند معلول خود كه از برخى اعمال حج معذور است، وصيت كرده تا برايش حج به جا آورد و او پس از رسيدن نوبت مادرش با استفاده از فيش ثبت نام مادر و با دادن مبلغى بيشتر از آنچه مادرش پرداخته بود، به حج مىرود. حكم اين مسأله چيست؟
پاسخ : عمل به وصيت مذكور واجب است و حجّ نيابى فرزند معلول از طرف مادرش صحيح است، مگر اين كه احراز شود حج از قبل، بر مادر واجب شده كه در اين صورت وصيت مادر نسبت به انجام دادن حج توسط فرزند باطل است
(510)
و بايد شخص غير معذورى را براى حجّ او اجير كنند.
سؤال 69 : اگر دست يا پاى فردى قطع باشد و سبب نقص در وضو و سجده گردد، آيا جايز است كه از طرف فرد ديگرى نايب در حج شود؟
پاسخ : صحّت نيابت و مجزى بودن از حَجّة الاسلام، محلّ اشكال است؛ ولى نيابت در حج استحبابى مانعى ندارد.
سؤال 70 : زنى كه به عنوان نيابت از شخص ديگرى به حج رفته و قادر بر رمى جمرات نيست، آيا نيابتش صحيح است؟
پاسخ : اگر هنگام نايب شدن، قادر بر رمى جمرات نبوده يا مىدانسته كه تا قبل از رمى نمودن، از انجام دادن آن عاجز خواهد شد، نيابت او باطل است؛ ولى اگر بعد از قبول نيابت، عاجز شود، ضررى به نيابت وارد نمىشود.
سؤال 71 : اگر نايب از روى عصيان، رمى در روز را ترك كند، نيابت او چه حكمى پيدا مىكند؟ اگر به تصوّر اين كه مىتواند به منى برگردد، به مكه برود و روز دوازدهم نتواند براى رمى به منى برگردد، نيابتش چه حكمى دارد و وظيفهاش چيست؟
پاسخ : در هر دو صورت، بايد رمى را قضا كند و نيابتش صحيح است. البته اگر رمى جمره عقبه را در روز دهم با علم و عمد، ترك كرده باشد، چنانچه اخلال عمدى در ترتيب اعمال پيش آيد، از اين جهت اشكال پيدا مىكند.
سؤال 72 : نايب مىداند براى حجّ تمتّع اجير شده است؛ اما نمىداند براى حَجّة الاسلام نايب شده يا حجّ نذرى يا حجّ مستحب. اگر نيّت كند كه «حجّ تمتّع به جا مىآورم براى منوبٌ عنه» يا «حجّى به جا مىآورم كه براى آن اجير شدهام»، آيا كافى و صحيح است؟
پاسخ : كافى است.
سؤال 73 : كسى كه با دريافت مبلغى پول، انجام حجّ نيابتى را پذيرفته است، ولى
(511)
از رفتن به حج منع شده و نتوانسته شخص ديگرى را هم به جاى خود، براى انجام دادن حجّ نيابتى بفرستد، آيا جايز است كه در سال بعد، اين حج را انجام دهد؟
پاسخ : اگر پرداخت كننده پول، راضى به اين كار باشد، صحيح است، وگرنه صحيح نيست.
سؤال 74 : كسى با احرام عمره مفرده وارد مكه شده و پس از به جا آوردن عمره مفرده خودش، به جهت انجام دادن حجّ تمتّع از طرف شخص ديگرى نايب شده است؛ ولى به دليل ممانعت مأمورين نمىتواند براى احرام عمره تمتّع نيابتى به ميقات برود. آيا مىتواند از ادنى الحل براى عمره تمتّع نيابتى مُحرم شود؟
پاسخ : نيابت او اشكال ندارد و مىتواند از ادنى الحل مُحرم شود.
سؤال 75 : كسى كه حج بر او مستقر شده و سپس استطاعت خود را از دست داده است، آيا جايز است كه نايب شخص ديگرى در حج شود؟
پاسخ : جايز نيست، مگر اين كه انجام دادن حج در آن سال از طرف خودش به هيچ وجه مقدور نباشد كه در اين صورت، نيابت جايز است.
سؤال 76 : اگر پدرى وصيت كند كه فرزندش از طرف او حجّ استحبابى انجام دهد و سپس خودِ فرزند مستطيع شود، آيا جايز است با استفاده از نوبت پدرش، براى خودش حج به جا آورد و براى پدرش نايب بگيرد؟ و آيا در اين حال، حجّ فرزند، حَجّة الاسلام محسوب مىشود؟
پاسخ : اگر فرزند از راه ديگرى غير از استفاده از نوبت پدرش بتواند حج به جا آورد، بايد از طرف خودش حج انجام دهد و نمىتواند نايب پدرش شود، وگرنه چنانچه بداند كه نظر پدرش اين نبوده كه فقط اين فرزندش حج را از طرف او به جا آورد، بلكه نظرش انجام شدن مطلق حج از طرف او بوده، اگر باقى ورثه اجازه دهند، با استفاده از نوبت پدرش براى خودش حج انجام دهد و براى پدرش نايب بگيرد.
(512)
سؤال 77 : شخصى نفر ديگرى را براى انجام دادن حج، نايب گرفته و پس از آن، خود نايب مستطيع شده است. در صورتى كه نايب، منوبٌ عنه را نشناسد، وظيفهاش چيست؟
پاسخ : اگر استطاعت او به واسطه دريافت پول اجاره نيابت در حج حاصل شده باشد، بايد حجّ نيابتى را به جا آورد و سال بعد، اگر استطاعت او باقى بود، براى خودش حج به جا آورد، وگرنه اجاره او باطل است و بايد حَجّة الاسلام خود را به جا آورد و اگر صاحب پول را نمىشناسد، احتياط اين است كه با نظر حاكم شرعى شخص ديگرى را براى انجام دادن حجّ نيابتى اجير بگيرند و يا با نظر حاكم شرعى خودش در سال بعد حج نيابتى را انجام دهد.
سؤال 78 : آيا جايز است كه حاجى يك حجّ مستحبّى را هم از طرف خودش و هم از طرف ديگران انجام دهد؟
پاسخ : جايز است.
سؤال 79 : اگر كسى بخواهد به نيابت از ميّتى كه مستطيع نبوده، حجّ تمتّع انجام دهد، بايد قصد وجوب بنمايد يا استحباب؟
پاسخ : اگر مىخواهد وجوب يا استحباب را معيّن كند، قصد استحباب نمايد؛ ولى بايد توجه داشت كه در فرض سؤال، قصد حجّ تمتّع كافى است و قصد وجوب و استحباب لازم نيست.
سؤال 80 : شخصى به نيابت از مادرش براى عمره تمتّع مُحرم مىشود و عمره را به جا مىآورد و سپس از طرف خودش، نه به نيابت از مادرش، براى حجّ تمتّع مُحرم مىشود. حكم اين مسأله چيست؟
پاسخ : احرام از طرف خودش براى حج، باطل است و بايد با احرام مجدّد به نيابت از مادرش حج را تمام كند.
(513)
سؤال 81 : مقدارى از مال كسى پيش شخص ديگرى است و اين مقدار مال براى انجام دادن حجّى كه بر عهده صاحب مال است، كافى است. كسى كه مال پيش اوست، مىداند كه اگر مال را به ورثه بدهد، حج را انجام نمىدهند. در اين صورت وظيفهاش چيست؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه مال مزبور به عنوان امانت نزد اوست، واجب است از طرف صاحب مال، حج انجام دهد؛ ولى چنانچه مال مذكور به عنوان امانت نيست؛ بلكه به عنوان ديگرى در نزد اوست، در اين صورت به احتياط واجب بايد پس از مراجعه حضورى و اخذ اجازه، از طرف صاحب مال، حج انجام دهد.
سؤال 82 : جوانى هر دو پايش صدمه خورده و از زير زانو، پاى مصنوعى دارد. اگر با اين حال، نتواند مناسك حجّ و عمره را به جا آورد، چگونه بايد آن را تمام كند؟
پاسخ : در هر موردى كه خودش نتواند اعمال را به جا آورد، نايب مىگيرد، مگر در وقوفين كه واجب است خودش انجام دهد و نايب گرفتن مجزى نيست و تفصيل بحث در كتاب مناسك حج آورده شده است.
سؤال 83 : حكم حج به نيابت از طرف چهارده معصوم عليهمالسلام و بخصوص از طرف حضرت صاحب العصر والزمان عليهالسلام چيست؟
پاسخ : صحيح است.
سؤال 84 : آيا كسى كه براى اعمال عمره يا حج يا خصوص طواف، از طرف شخصى اجير شده است، مىتواند به نيابت از نفر دوم، به صورت تبرّعى يا استيجارى قرآن تلاوت كند؟
پاسخ : اگر قرائت قرآن او منافاتى با انجام اعمالى كه براى آنها از طرف شخص اول، نائب شده، نداشته باشد، اشكالى ندارد.
(514)
سؤال 85 : اگر كسى از طرف شخص زنده يا مردهاى حجّ نيابتى به جا آورد، ثواب حج، براى كسى است كه حج را انجام داده يا براى كسى كه حج براى او انجام شده است؟
پاسخ : خداوند متعال به هر دو ثواب عطا مىكند، ان شاء اللّه.
سؤال 86 : آيا لازم است منوبٌ عنه، خمس پولى را كه به نايب براى انجام دادن حج مىدهد، بپردازد؟
پاسخ : اگر مبلغ مذكور را از درآمد بين سال خود پرداخته است، خمس ندارد.
ميقات
احرام قبل از ميقات
سؤال 87 : آيا احرام بستن از ميقات بهتر است يا احرام بستن به واسطه نذر، قبل از رسيدن به ميقات؟
پاسخ : احرام بستن از ميقات، افضل و احوط است.
سؤال 88 : كسى كه با حالت احرام به جدّه مىآيد و بعد وسايل سفر به مدينه منوّره برايش فراهم مىشود و احرام خود را باطل مىنمايد و به مدينه مىرود و تصميم مىگيرد كه در بازگشت به سوى مكه در مسجد شجره مُحرم شود، حكمش چيست؟
پاسخ : اگر قبل از رسيدن به جدّه به طور صحيح مُحرم شده باشد (مانند مُحرم شدن با نذر)، تا انجام دادن اعمال عمره و تقصير كردن، بر احرامش باقى است و احرامش با نيّت و در آوردن لباس احرام، باطل نمىشود؛ ولى اگر احرامِ قبل از جدّه او به هر دليلى صحيح نبوده، احرام او از مسجد شجره صحيح و براى انجام دادن اعمال كافى است.
(515)
سؤال 89 : عدهاى بدون نذر كردن در هواپيما مُحرم شدهاند، حكم آن چيست؟
پاسخ : احرامشان صحيح نيست.
سؤال 90 : اگر كسى براى انجام دادن عمره، به واسطه نذر، در خانهاش مُحرم شود و پس از اعمال متوجه شود كه نذرش منعقد نشده بوده، حكم حجّش چيست؟
پاسخ : اگر بعد از اعمال حج يا در بين اعمال حج متوجه شود، عمرهاش صحيح است و همچنين است اگر بعد از اتمام عمره تمتّع متوجه شود و وقت اعاده عمره را نداشته باشد و اگر بعد از عمره و قبل از اعمال حج متوجه شود و وقت اعاده داشته باشد، بايد به همان ترتيبى كه در مسأله 212 مناسك حج آمده، مُحرم شود و عمره تمتّع را اعاده كند؛ ولى اگر قبل از اتمام عمره تمتّع متوجه شود، در صورت وسعت وقت، به همان ترتيبِ مسأله 212 مناسك حج مُحرم شود و عمره تمتّع را اعاده كند و اگر وقت تنگ است، عمره تمتّع او باطل است و براى حج، بايد به نيّت حجّ اِفراد مُحرم شود و مجزى است.
ميقات عمره تمتّع و عمره مفرده
سؤال 91 : آيا مىتوان در حال اختيار، براى عمره تمتّع از حديبيه يا جعرانه يا تنعيم مُحرم شد و به جُحفه نرفت؟
پاسخ : در حال اختيار و با امكان رفتن به يكى از ميقاتهاى پنجگانه، احرام بستن از محلهاى ذكر شده صحيح نيست؛ بلكه بايد به يكى از مواقيت پنجگانه رفت و از آن جا براى عمره تمتّع احرام بست.
سؤال 92 : آيا زائرين مىتوانند با نذر از داخل شهر مكه و يا مسجد الحرام براى انجام عمره مفرده مُحرم شود؟
پاسخ : نمىتوانند و براى احرام عمره مفرده بايد به ادنى الحل بروند.
سؤال 93 : كسانى كه در ايّام عمره به زيارت بيت اللّه مشرّف مىشوند، گاهى مىشود
(516)
كه در اواخر ماه قمرى، عمره مفرده انجام مىدهند و در هفته بعدى كه ماه قمرى ديگرى داخل شده، به عنوان زيارت دوره به عرفات كه خارج از حرم است، مىروند. برخى از مراجع معظّم تقليد قائل به اين هستند كه اگر كسى بخواهد در خارج از حرم مُحرم شود، بايد به يكى از مواقيت معروف برود. آيا نظر جناب عالى هم همين طور است يا از ادنى الحل (مثل مسجد تنعيم) نيز مىتوان مُحرم شد؟
پاسخ : در فرض مذكور، رفتن به يكى از مواقيت معروف لازم است و احرام بستن از ادنى الحل كافى نيست.
سؤال 94 : اگر كسى در ماه ذىالحجّه عمره تمتّع خود را به جا آورد و سپس از مكه خارج شود، آيا مىتواند در خارج از مكه با نذر براى حجّ تمتّع مُحرم شود؟
پاسخ : نمىتواند و بايد براى حجّ تمتّع از مكه مكرّمه مُحرم شود.
ميقات مسجد شجره
سؤال 95 : آيا احرام بستن در خارج مسجد شجره، در منطقه «ابيار على» صحيح است؟ و اگر جواب منفى است، اگر اخيرا وصل شده باشد، چه حكمى دارد؟
پاسخ : اگر منطقه «ابيار على» در محاذات مسجد شجره باشد، احرام بستن در آن كافى است، وگرنه واجب است به «ذوالحليفه» بازگردد و در مسجد شجره يا در دو طرف آن مُحرم شود.
سؤال 96 : آيا مىتوان به مسجد شجره رفت و مُحرم شد و به مدينه بازگشت و سپس به وسيله هواپيما براى انجام دادن اعمال حج از مدينه خارج شد؟
پاسخ : اشكال ندارد؛ ولى پس از مُحرم شدن، نبايد كارى كند كه مستلزم استظلال باشد.
سؤال 97 : اگر زن حائض در داخل مسجد شجره مُحرم شود، احرامش صحيح است يا باطل؟
(517)
پاسخ : در صورتى كه زن حائض، در حال عبور از داخل مسجد شجره احرام ببندد، اشكال ندارد و احرام او صحيح است و در صورتى كه در حال مكث نمودن مُحرم شود، چنانچه جاهل به حكم يا غافل از آن باشد، احرامش صحيح است و در صورتى كه از روى علم و عمد، در حال مكث كردن احرام ببندد، گرچه مرتكب معصيت شده است، ولى باز هم احرامش صحيح است.
ميقات يلملم
سؤال 98 : اگر نيّت ما در ابتدا زيارت رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم و سپس مرور از «يلملم» باشد، آيا بر ما واجب است كه در «يلملم» مُحرم شويم يا در مدينه منوّره (مسجد شجره)؟
پاسخ : چنانچه نيّت شما رفتن از مدينه به مكه باشد، بايد در مسجد شجره مُحرم شويد؛ ولى اگر قصد شما اين باشد كه از مدينه به محل ديگرى غير از مكه برويد و سپس از آنجا به مكه برويد و يلملم در مسير شما باشد، مىتوانيد احرام را تا ميقات يلملم به تأخير بيندازيد.
احرام از وادى السيل
سؤال 99 : كسى كه در مسجد ميقات وادى السيل مُحرم مىشود و بعد، براى تنظيم راه، حدود پانصد متر در جهت خلاف مكه مكرّمه به عقب بر مىگردد و دوباره به طرف مكه حركت مىكند، چه حكمى دارد؟
پاسخ : بازگشتن به جهت عكس مكه مكرّمه، بعد از احرام در ميقات و سپس بازگشت به سوى مكه اشكالى ندارد؛ ولى در اين كه وادى السيل، همان قرن المنازل (يكى از مواقيت) باشد، بايد به اهل خبره موثّق مراجعه نمود.
احرام از جدّه و رابُغ
سؤال 100 : آيا مُحرم شدن در شهر جدّه، به سبب نذر كردن جايز است؟ در
(518)
صورت جواز، صيغه نذر چگونه است؟
پاسخ : اگر احراز شود كه جدّه قبل از محاذى ميقات است، احرام به سبب نذر در جدّه صحيح است و صيغه آن، اظهار كردن مفاد «براى خداوند است بر من كه مُحرم شوم از فلان مكان» است و در صيغه نذر، عربى بودن شرط نيست.
سؤال 101 : كسى كه مىتوانسته به يكى از مواقيت برود، ولى در جدّه مُحرم شده و عمره مفرده به جا آورده است، آيا عمرهاش صحيح است و محرّمات احرام پس از انجام دادن اين عمره بر او حلال مىشود؟
پاسخ : صحّت عمره مذكور، در صورتى كه احراز كند جدّه محاذى ميقات است، بعيد نيست؛ ولى احراز آن مشكل است و در هر صورت محرّمات احرام، پس از انجام اين عمره، بر او حلال است.
سؤال 102 : من از اهالى كشور مصر هستم و در كشور سعودى مشغول به كار مىباشم و مقيم شهر جدّه هستم. چند سال قبل كه مىخواستم حَجّة الاسلام به جا آورم، به گمان اين كه شهر «رابُغ» ميقات است، در آن جا مُحرم شدم. آيا حجّ تمتّعى كه به جا آوردهام، صحيح است؟
پاسخ : اگر علم حاصل شود كه شهر «رابُغ» محاذى جُحفه است، اشكالى ندارد، وگرنه احرام از آن جا صحيح نيست؛ ولى در فرض مسأله، اگر بعد از اتمام مناسك حجّ تمتّع بفهمد كه احرام عمرهاش صحيح نبوده، حجّ او صحيح است.
احرام از مكه
سؤال 103 : اگر مجتهد اعلم نسبت به احرام از مكه قديم احتياط واجب داشته باشد، ولى مجتهد فالأعلم چنين احتياطى نداشته باشد، و مقلّد مجتهد اعلم از مكه جديد مُحرم شود و بعد از اعمال حج بفهمد كه مجتهد اعلم چنين احتياطى داشته است،
(519)
آيا عملش صحيح است يا خير؟
پاسخ : در فرض سؤال، عملش مجزى است و اشكالى ندارد.
احرام از غير ميقات
سؤال 104 : كسى كه اشتباها از محلّى غير از ميقات مُحرم شده است و بعد از عمره تمتّع متوجه اشتباه خود مىشود، چه كار بايد بكند؟
پاسخ : اگر بعد از عمره تمتّع و قبل از اعمال حج متوجه شود، واجب است به يكى از ميقاتهاى پنجگانه برود و از آن جا مُحرم شود و اگر از رفتن به آن جا معذور است، لازم است به بيرون حرم برود و به احتياط واجب هر چه مىتواند به طرف ميقات برگردد و از آن جا مُحرم شود و اگر وقت، ضيق است، از همان جا كه هست، بايد احرام ببندد و اعمالى را كه انجام داده، اعاده نمايد؛ ولى چنانچه فرصت اعاده نداشته باشد يا در بين اعمال حج يا پس از اعمال حج بفهمد، عمرهاش صحيح است.
سؤال 105 : كسى از محلّى غير از ميقات، به گمان اين كه ميقات است، مُحرم مىشود و عمره مفرده به جا مىآورد و به شهرش باز مىگردد. آيا عمره مفرده او صحيح است؟ و آيا وظيفه ديگرى دارد؟
پاسخ : در فرض مذكور، چنانچه احرام از محاذى ميقات هم نبوده است، صحّت عمره مفرده او ثابت نيست و در هر صورت، چنانچه عمره مفردهاى كه انجام داده است، بر او واجب نبوده، فعلاً وظيفهاى ندارد.
سؤال 106 : يك بار هنگام بازگشت از كشور آلمان تصميم گرفتم كه عمره مفرده انجام دهم و در جدّه مُحرم شوم؛ ولى تعيين نكردم كه به سبب نذر مُحرم شوم يا خير. در هواپيما يكى از ساكنان مكه را ديدم كه به من گفت: ميقات كسانى كه مسير آنها از طرف كشور مصر و از راه درياست در داخل درياست. من چون با هواپيما از طريق آسمان مصر
(520)
و بالاى دريا حركت مىكردم و مكان ميقات را نمىشناختم، از وسط دريا نيّت خود را تكرار كردم تا اين كه به جدّه رسيدم. آيا صحيح است كه در دريا ميقاتى براى كسانى كه از مصر و سودان مىآيند، وجو د دارد و آيا عمره من صحيح است؟
پاسخ : در دريا ميقاتى وجود ندارد و در فرض سؤال كه احرام، بدون نذر انجام شده است، صحيح نيست و آثار احرام بر آن مترتّب نمىشود و صحّت اين عمره محلّ اشكال است.
اعمال عمره و حج
احرام
مستحبّات و واجبات احرام
غسل احرام
سؤال 107 : آيا مىتوان قبل از ميقات، غسل احرام را انجام داد، ولى غسل را تمام نكرد؛ مثلاً بخشى از دست چپ را نشويد و لباس مخيط بپوشد و به ميقات بيايد و در آن جا بقيه دست چپ را بشويد و لباس احرام بپوشد؟ آيا اين نحوه غسل احرام، صحيح است؟
پاسخ :ظاهرا اشكالى ندارد؛ ولى بهتر است به اين صورت انجام ندهد.
نيّت احرام
سؤال 108 : كسى قصد عمره مفرده مىكند و مىداند كه مرتكب محرّمات احرام مىشود، مثل اين كه قصد عمره مىكند و با نذر از شهر خودش يا در داخل هواپيما محرم مىشود كه موجب تظليل است. آيا نيّت ارتكاب محرّمات احرام، به قصد قربت در احرام ضرر نمىزند؟
پاسخ : اگر بداند كه مرتكب محرّماتى مثل تظليل مىشود كه حج و عمره را
(521)
باطل نمىكند، در اين صورت، ضررى براى صحّت احرام ندارد؛ ولى محرّماتى مثل جماع كه گاهى حج و عمره را باطل مى كند، قصد ارتكاب آنها مبطل احرام است؛ بلكه منافى با نيّت احرام است.
سؤال 109 : شخصى جاهل به احكام حج است؛ ولى اجمالاً مىداند كه اعمال حج، مشتمل بر عمره و حج است و تصميم مىگيرد كه به حج برود و به نزديكى يكى از مواقيت و محاذى با آن مىآيد و مىگويد: «مُحرم مىشوم براى عمره و حج» و سپس تلبيه مىگويد و بعد داخل مكه مىشود و طواف و سعى را به جا مىآورد و در روز عرفه به سرزمين عرفات مىرود. در صورتى كه نتواند به يكى از مواقيت برگردد، بلكه نتواند از عرفات خارج شود، وظيفهاش چيست؟
پاسخ : اگر با رعايت شرايط، در ميقات يا محاذى با آن، به قصد وظيفه فعلى احرام بسته و لبيك گفته و مانند بقيه مردم شروع به عمل عمره نموده، احرامش صحيح است، هر چند گفته باشد كه براى عمره و حج احرام مىبندم و خيال كرده باشد كه يك احرام براى هر دو عمل عمره و حج كافى است؛ و در فرض ذكر شده، اگر اعمال عمره، غير از تقصير را به جا آورد و براى حج مُحرم نشود و وقت وقوف اختيارى در عرفات تنگ شود، بايد تقصير كند و از همان مكانى كه هست، براى حج مُحرم شود و مناسك حج را به جا آورد و اگر وقت تنگ نشده باشد، تقصير كند و به مكه بر گردد و در مكه براى حج احرام ببندد؛ ولى اگر قبل از تقصير، براى حج احرام ببندد، وظيفهاش به حجّ اِفراد تبديل مىشود و پس از اعمال حج، بايد عمره مفرده به جا آورد.
سؤال 110 : شخصى كه به خاطر ندانستن مسأله، در موقع احرام عمره تمتّع، نيّت احرام حجّ تمتّع كرده و بعد، اعمال عمره را به جا آورده و از احرام خارج شده، آيا لازم است عمره خود را تكرار كند يا خير؟
پاسخ : اگر در نظرش اين بوده كه آنچه وظيفه اوست، انجام دهد، ولى گمان
(522)
مىكرده نام بخش اول حج، حجّ تمتّع است و نيّت آن را كرده است، عمل او صحيح و عمرهاش عمره تمتّع است؛ ولى اگر گمان مىكرده كه حجّ تمتّع بر عمره تمتّع مقدّم است و لذا قصد احرام براى حج نموده، عملش باطل است و بايد مجدّدا به ميقات برگردد و براى عمره تمتّع احرام ببندد.
لباس احرام
سؤال 111 : اگر لباس احرام مرد كوتاهتر از مقدارى باشد كه در شرع مقدّس اسلام تعيين شده است، احرامش صحيح است يا نه؟
پاسخ : كوتاه بودن لباس احرام از مقدار واجب، در صورت جهل، اشكالى به احرام وارد نمىكند و در صورت علم و عمد نيز گرچه معصيت كرده است، ولى احرام او صحيح است.
سؤال 112 : اگر مردى بدون درآوردن لباسهاى دوخته خود، لباس احرام را بر روى آنها بپوشد و تلبيه بگويد، احرامش صحيح است يا خير؟
پاسخ : احرامش صحيح است و در صورت عمد، كار حرام مرتكب شده و كفّاره (يك گوسفند) بر او واجب است.
سؤال 113 : در مسأله 266 مناسك حجّ جناب عالى آمده است كه اگر كسى عمدا در لباس دوخته مُحرم شود، صحّت احرامش اشكال دارد و در مسأله 271 مناسك آمده كه اگر در پيراهن مُحرم شود، همين كه آن را بيرون آورَد و لباس احرام بپوشد، كافى است و احرامش صحيح است، جمع بين اين دو مسأله چگونه است؟
پاسخ : مسأله 266 نظر به صورت تعمّد بر مُحرم شدن در لباس دوخته دارد؛ ولى مسأله 271 نظر به صورت غير عمد دارد.
سؤال 114 : اگر در غير از حالت احرام بستن و طواف و نماز طواف، لباس احرام حاجى نجس شود، آيا براى احرام يا حجّ او مضر است؟
(523)
پاسخ : در فرض سؤال، گرچه تطهير و يا تبديل لباس احرام لازم است (به جز مواردى از نجاست كه در نماز بخشيده شده است)؛ ولى اگر تطهير و يا تبديل ترك شود، ضررى به احرام و حجّ او نمىرسد.
سؤال 115 : اين جانب به همراه برخى از همكاران، به عنوان شركت در نمايشگاه انواع سنگها به حجاز آمديم. در ماه ذى القعده به مكه رفتيم و عمره مفرده انجام داديم. اكنون براى انجام مناسك حجّ تمتّع قصد داريم از مسجد شجره مُحرم شويم؛ ولى شنيدهايم كسانى كه گذرنامه آنها مربوط به حج نيست، مجاز نيستند با لباس احرام وارد مكه شوند و در بازرسىها از ورود آنها به مكه جلوگيرى مىشود. آيا ما مىتوانيم عمره مفرده را به عنوان عمره تمتّع به حساب آوريم و بدون لباس احرام وارد مكه شويم و از آنجا براى حجّ تمتعّ مُحرم شويم؟
پاسخ : در فرض مذكور كه پس از انجام دادن عمره مفرده از مكه خارج شدهايد، نمىتوانيد عمره مفرده مزبور را عمره تمتّع قرار دهيد؛ ولى مىتوانيد در مسجد شجره براى عمره تمتّع مُحرم شويد و در مراكز بازرسى و غيره كه احساس ضرورت مىكنيد، لباس احرام را درآورده، لباس دوخته بپوشيد و در اين صورت، واجب است يك گوسفند كفّاره بدهيد.
سؤال 116 : در عربستان قانونى وجود دارد كه مسلمانان خود عربستان هر پنج سال يك بار مجازند به حج بروند و چنانچه قبل از گذشتن پنج سال مُحرم شوند، آنان را برمىگردانند. آيا راهى براى مُحرم شدن و انجام دادن اعمال حج براى آنان وجود دارد؟
پاسخ : در فرض مذكور، مىتوانند در يكى از مواقيت حج، احرام ببندند و در مواردى كه ضرورت داشته باشد، لباس احرام را درآورند و لباس ديگرى بپوشند؛ ولى واجب است براى پوشيدن لباس دوخته، كفّاره بدهند.
سؤال 117 : كسى كه خمس لباس احرام خود را نداده و اعمال عمره و حج را به جا آورده، حكم عمره و حج او در حالات علم و عمد يا جهل و نسيان چيست؟
(524)
پاسخ : اگر به خودِ لباس خمس تعلّق گرفته باشد خمس آن را نداده باشد، ولى دادن خمس را به عهده و ذمّه گرفته باشد، حجّش صحيح است؛ ولى مديون مستحقّين خمس باقى مىماند و اگر دادن خمس را به عهده و ذمّه نگرفته باشد، در حالت علم و عمد و جهل تقصيرى، چنانچه وقت جبران باقى نمانده باشد، عمره و حج او باطل است و در صورت نسيان و جهل قصورى، صحيح است.
سؤال 118 : آيا واجب است هنگام داخل شدن به مكه مكرّمه، به بچه نابالغ لباس احرام پوشاند؟
پاسخ : واجب نيست؛ اما اگر ولىّ بچه نابالغ او را مُحرم كند، لازم است بچه را از محرّمات احرام باز دارد و او را وادار به انجام واجبات و مناسك عمره و حج نمايد.
تلبيه (لبيك گفتن)
سؤال 119 : كسى كه گمان مىكرد تلبيه گفتن يك امر مستحب است كه حجّاج انجام مىدهند و در موقع احرام عمره تمتّع يا احرام حجّ تمتّع يا در هر دو احرام، تلبيه نگفت و پس از پايان اعمال متوجه وجوب تلبيه به هنگام احرام شد، حجّش صحيح است يا باطل؟
پاسخ : در مفروض سؤال كه پس از تمام شدن اعمال، متوجه شده تلبيه را نگفته است، اعمال او صحيح است.
سؤال 120 : اگر زن تلبيه را با صداى بلند بگويد، آيا احرام او باطل مىشود؟
پاسخ : خير، ضررى براى احرام او ندارد.
محرّمات احرام
سؤال 121 : كسى مىداند كه اگر براى انجام عمره مفرده استحبابى به مكه برود،
(525)
مجبور مىشود كه مرتكب بعضى از محرّمات احرام شود. آيا جايز است با اين وضعيت، عمره را انجام دهد؟
پاسخ : در مفروض سؤال، اشكال ندارد.
مسائل زناشويى
سؤال 122 : زنى در حال احرام، مجنون مىشود. نزديكى زوج با زوجه مجنون كه مُحرم است، چه حكمى دارد؟
پاسخ : با جنون كشف مىشود كه احرام از ابتدا باطل بوده و بنا بر اين زن مُحرم نيست.
سؤال 123 : آيا بوسيدن همسر در حال احرام، بدون شهوت و لذّت، جايز است؟
پاسخ : جايز نيست و كفّاره آن بنا بر احتياط واجب يك گوسفند است و دادن شتر، احوط است.
استعمال بوى خوش
سؤال 124 : آيا براى مُحرم جايز است سيگارى را كه داراى بوى خوش است، بكشد؟
پاسخ : اگر كشيدن اين نوع سيگار، عرفا استعمال بوى خوش محسوب شود، جايز نيست؛ بلكه در صورت عمد، بعيد نيست كفّاره داشته باشد.
سؤال 125 : كسى كه حسّ بويايى ندارد يا به علت سرما خوردگى بويى را احساس نمىكند، براى او استعمال عطر يا چيزى كه بوى خوش دارد و گرفتن بينى از بوى بد، چه حكمى دارد؟
پاسخ : استعمال عطر يا چيزى كه بوى خوش دارد، حرام است؛ ولى گرفتن بينى از بوى بد اگر تأثيرى در عدم استشمام آن بو نداشته باشد، حرام نيست.
ماليدن روغن به بدن
سؤال 126 : آيا در عمره و حج، مىتوان كرِم به صورت ماليد؟ استعمال چيزى كه زايل
(526)
كننده عرق بدن است و بو ندارد، چه حكمى دارد؟
پاسخ : استفاده از كرِم جايز نيست؛ چون در حكم روغن است؛ ولى زايل كننده عرق، اگر روغنى نباشد، مانعى ندارد.
زينت كردن
سؤال 127 : در كتاب مناسك آمده است كه بر زن در حال احرام، پوشيدن زيور آلات حرام است، مگر زيور آلاتى كه پيش از احرام به استفاده كردن از آنها عادت داشته است. آيا زياد يا كم بودن زيور آلاتى كه به آنها عادت داشته است، تأثيرى در حكم دارد يا خير؟
پاسخ : فرقى بين آن دو (زياد بودن يا كم بودن) نيست.
سؤال 128 : عدسىهاى رنگى كه در چشم كار گذاشته مىشود (لنز)، با توجه به اين كه گاهى استفاده از آن به خاطر ضعف چشم است و عينك محسوب مىشود و گاهى براى مجرد زيبايى چشمها از آن استفاده مىگردد، آيا براى مرد يا زن مُحرم جايز است و در صورت عدم جواز، كفّاره دارد يا نه؟
پاسخ : اگر به قصد جمال و زينت باشد، استفاده از آن جايز نيست؛ ولى موجب كفّاره نمىشود.
نگاه كردن در آينه
سؤال 129 : اگر مُحرم، به موى زن نامحرم در آينه نگاه كند، حكمش چيست؟
پاسخ : حرام است؛ ولى موجب كفّاره نمىشود.
جدال
سؤال 130 : زنى در مراسم حج، در حالت احرام با شوهرش مشاجره كرده و بين آنها جدال و داد و فرياد به وجود آمده است. آيا حجّ آنها باطل است و اعاده لازم دارد؟
پاسخ : به صرفِ مشاجره كردن، جدال گفته نمىشود؛ بلكه جدال عبارت است
(527)
از قسم خوردن به مثل «لا واللّه» و «بلى واللّه» براى اثبات يا رد كردن مطلبى و با اين كه جدال از محرّمات احرام است؛ ولى موجب بطلان حج نمىشود؛ اما با شرايطى كه در كتاب مناسك حج آمده، موجب كفّاره مىگردد.
پوشيدن لباس دوخته
سؤال 131 : كسى كه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله يا خجالت كشيدن، در حال احرام بستن، شورت دوخته را در نياورده و به همين صورت به مكه آمده، چه حكمى دارد؟
پاسخ : اگر در نياوردن لباس دوخته به هنگام احرام بستن از روى علم و عمد نباشد، اشكالى ندارد و كفّاره نيز واجب نيست؛ اما به محض التفات بايد لباس دوخته را درآورد و اگر از روى علم و عمد اين كار را كرده باشد (مثل اين كه با علم به مسأله به جهت خجالت كشيدن لباس دوخته را در نياورده باشد)، صحّت احرامش محلّ اشكال است.
سؤال 132 : آيا جايز است حاجيان براى حفظ خود از سرما، در عرفات و مشعر و منى بر روى خودشان ملحفه يا پتوى دوخته شده بكشند؟
پاسخ : انداختن ملحفه و پتوى دوخته بر روى خود در حال دراز كشيدن، چنانچه به صورت لباس نباشد، اشكال ندارد و موجب كفّاره هم نيست و در حال نشستن و ايستادن، بر دوش خود نيندازند، مگر اين كه ضرورت داشته باشد؛ ولى انجام دادن اين كار در حال ضرورت هم موجب كفّاره است.
سؤال 133 : اگر حاجى، هميان را به قصد محكم شدن لنگ بر كمر ببندد، نه براى حفظ پول خود، آيا اين كار، بخصوص هنگامى كه هميان دوخته شده باشد، جايز است؟
پاسخ : اشكال ندارد.
سؤال 134 : استفاده از ماسك بهداشتى براى مردان در حج ـ با توجه به اين كه
(528)
بعضى از ماسكها دوخته شده است و نخى دارد كه براى نگهدارى ماسك بر روى صورت، بايد نخ را به پشت گوش و يا پشت سر انداخت ـ چه حكمى دارد؟ و استفاده از آن براى زنان، با توجه به پوشيده شدن صورتشان حكمش چيست؟ و چنانچه به خاطر حفظ بهداشت و جلوگيرى از امراض، استفاده از آن حرام نباشد، آيا كفّاره دارد يا خير؟
پاسخ : استفاده از ماسك دوخته، براى مرد اشكال ندارد و موجب كفّاره نيست؛ ولى براى زن، با عدم ضرورت جايز نيست و در حال ضرورت اشكال ندارد؛ ولى در هر صورت اگر با علم و عمد صورت خود را بپوشاند، بنا بر احتياط بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.
پوشاندن تمام روى پ
سؤال 135 : جوانى هر دو پايش صدمه خورده و از زير زانو، پاى مصنوعى دارد و بر روى پاى مصنوعى، جوراب پارچهاى دوخته شده قرار دارد و نمىتواند جوراب دوخته شده را از پا درآورد. اين جوان مىخواهد عمره و حج به جا آورد. حكم پوشيدن جوراب مذكور كه نمىتواند از پا در آورد، چيست؟
پاسخ : در فرض سؤال، اشكالى ندارد.
سؤال 136 : آيا در حال احرام، پوشيدن جوراب براى زنان جايز است يا بايد مانند مردان روى پاى خود را نپوشانند؟
پاسخ : پوشيدن جوراب براى زنان جايز است؛ بلكه واجب است تمام بدن خود حتى پاها را (به جز وجه و كفّين) از مرد اجنبى بپوشانند.
پوشاندن سر
سؤال 137 : در موقع سر تراشيدن در حج، مقدارى خمير مخصوص تراشيدن مو را بر روى سر خود گذاشتم و سرم را تراشيدم. آيا كفّاره بر من واجب شده است؟
پاسخ : احوط اين است كه از پوشاندن سر با چيزى مثل خمير مخصوص تراشيدن مو اجتناب شود و اگر عالم به حكم باشيد، كفّاره آن يك گوسفند
(529)
است و اگر استعمال بوى خوش بر آن صدق كند، با علم به حكم، كفّاره آن نيز يك گوسفند است و با عدم علم، كفّاره آن سير كردن يك مسكين و استغفار است.
سؤال 138 : اگر به جهت ضرورتى پوشاندن سر در حالت احرام جايز شود، آيا لازم است پارچهاى كه با آن سر را مىپوشانند، مانند لباس احرام، دوخته نباشد؟
پاسخ : در فرض مذكور، با امكان استفاده از پارچه دوخته نشده، واجب است از آن استفاده شود و در صورت عدم امكان، استفاده از پارچه دوخته شده اشكال ندارد.
سؤال 139 : اگر مرد مُحرم به غير مُحرم بگويد كه وقتى به خواب رفتم، پتو را بر روى سرم بينداز، حكمش چيست؟ و اگر او به اين درخواست عمل كند، كفّاره واجب مىشود يا خير؟
پاسخ : حرام است و بنا بر احتياط كفّاره واجب مىشود و كفّاره آن بر عهده مُحرم است.
سؤال 140 : آيا براى كسى كه خودش مُحرم نيست، جايز است چيزى را روى سر شخص مُحرم بيندازد؟ و چنانچه مُحرم باشد، چه حكمى دارد؟
پاسخ : حرام نيست، مگر اين كه موجب اذيّت وى شود.
پوشاندن صورت
سؤال 141 : صورت كه پوشاندن آن در حال احرام بر زن حرام است، از نظر شرعى، مقدار و حدّ آن چيست؟
پاسخ : حدّ صورت، آن چيزى است كه عرفا صورت بر آن صدق مىكند.
سؤال 142 : شخصى به خانمى گفته كه صورت زن در حال احرام بايد باز باشد و از باب مقدّمه علميه بايد مقدارى از مو هم معلوم باشد تا يقين حاصل شود كه تمام
(530)
صورت باز بوده است. اين خانم، اعمال حج و حتى طواف و نماز آن را با همين وضع انجام داده است. حجّ او صحيح است يا خير؟
پاسخ : چنانچه در حال انجام طوافها و نمازهاى آن، جاهل به وظيفه بوده يا اعتقاد داشته وظيفهاش همين است، حجّ او محكوم به صحّت است.
سايه بر سر قرار دادن
سؤال 143 : اگر مُحرم در ماشين سقف دار، سر خود را بيرون از ماشين نگه دارد، آيا باز هم كفّاره دارد يا خير؟
پاسخ : صرف بيرون بودن سر از ماشين، كافى نيست و در مواردى كه موجب كفّاره مىشود، بايد كفّاره پرداخت كند.
سؤال 144 : آيا مُحرم مىتواند در شب، از ماشين سقف دار، بدون قصد تحفّظ از باد و باران استفاده كند؟ و در صورت جواز، اگر باد و باران گرفت، تكليفش چيست؟
پاسخ : مىتواند استفاده كند و اگر باد بوزد، اشكالى ندارد؛ ولى اگر باران ببارد و امكان رفع سقف و يا نگه داشتن ماشين نباشد، بايد گوسفندى به عنوان كفّاره قربانى نمايد.
سؤال 145 : آيا براى مُحرم جايز است كه با ماشين سقف دار به مسجد الحرام برود؟
پاسخ : هنگام آفتابى بودن هوا و هنگام باران، احتياط واجب در ترك آن است.
سؤال 146 : ما كارگرانى هستيم كه در محلّى مشغول به كار هستيم. سعودىها تعدادى از ما را به عمره بردند و بعد از مُحرم شدن در ميقات، ما را سوار بر اتوبوسها كردند و به مكه بردند. هيچ يك از ما نمىدانست كه تظليل در حالت احرام، حرام است و كسى هم به ما تذكّر نداد و بر فرض تذكّر هم ترك تظليل ممكن نبود؛ چون سفر بايد با شرايط آنها انجام مىشد. آيا در اين صورت كفّاره دادن يك گوسفند بر عهده ما آمده است يا خير؟
(531)
در صورتى كه عمره ما باطل شده باشد، آيا كفّاره ساقط است؟
پاسخ : اگر تظليل از روى علم و عمد نباشد، چيزى بر عهده شما نيست و چنانچه از روى علم و عمد باشد، موجب كفّاره مىگردد، هر چند عمره به جهتى باطل شود.
حمل سلاح
سؤال 147 : مىدانيم كه حمل سلاح در حال احرام جايز نيست. آيا به همراه داشتن چاقويى كه حاجى به آن احتياج پيدا مىكند، از اين مورد محسوب مىشود يا بىاشكال است؟
پاسخ : اين گونه ابزار، سلاح شمرده نمىشود و همراه داشتن آن در حال احرام اشكال ندارد.
كشتن حيوانات
سؤال 148 : اگر مُحرم پشهاى را بكشد، حكمش چيست؟
پاسخ : اگر موذى باشد، كشتن آن اشكال ندارد.
مسائل ديگر احرام
سؤال 149 : خانمى براى عمره مفرده مُحرم شده است و قبل از انجام اعمال عمره، حيض مىشود و به جهت اين كه قبل از پاك شدن از حيض كاروان آنها بر مىگردد، خودش نمىتواند اعمال را انجام دهد و از طرفى نتوانسته نايب بگيرد و همين طور به وطن خود بازگشته است. حكم شرعى او چيست؟
پاسخ : در فرض مذكور، زن بر احرام خود باقى است و واجب است به مكه برگردد و اعمال عمره مفرده را انجام دهد و اگر نمىتواند، بايد نايب بگيرد تا اعمال عمره را به نيابت از او انجام دهد؛ ولى تقصير را بايد خود او انجام دهد.
سؤال 150 : بعضى از حجّاج، بعد از انجام عمره مفرده يا بعد از اتمام مناسك حج
(532)
از مكه خارج مىشوند. آيا وقتى كه بخواهند وارد مكه شوند، واجب است احرام ببندند؟ و اگر حكم مسأله را ندانند، كفّاره برعهده آنها مىآيد يا خير؟
پاسخ : اگر در همان ماهى كه عمره را انجام دادهاند به مكه بازگردند، مُحرم شدن لازم نيست؛ ولى اگر در ماه بعد برگردند، لازم است كه در ميقات مُحرم شوند و اگر احرام نبندند، چه در صورت علم به مسأله كه معصيت كردهاند و چه در صورت جهل به مسأله، كفّاره برعهده آنها نمىآيد.
سؤال 151 : فردى از روى غفلت يا فراموشى، بدون احرام وارد مكه مىشود و سپس ميل پيدا مىكند كه در مكه باقى بماند. آيا جايز است به همين صورت در مكه بماند يا بايد خارج شود؟ اگر واجب است كه خارج شود، آيا مىتواند پس از خروج از مكه به وطنش باز گردد يا حتما بايد در ميقات مُحرم شود و عمره به جا آورد؟
پاسخ : احتياط واجب اين است كه از مكه خارج شود؛ ولى چنانچه قصد بازگشت به مكه را ندارد، واجب نيست براى انجام عمره در يكى از مواقيت مُحرم شود.
سؤال 152 : كسى كه عمدا و بارها بدون احرام وارد مكه شده، آيا فعلاً وظيفهاى شرعى بر عهدهاش هست يا خير؟ و آيا امور زناشويى بر او حلال است يا حرام؟
پاسخ : گرچه شخص مذكور، مرتكب معصيت شده است و بايد از آن توبه كند، ولى وظيفهاى برعهده او نيست و هيچ يك از محرّمات احرام و از آن جمله امور زناشويى بر او حرام نيست.
سؤال 153 : آيا مىتوان بچه مميّز را بدون احرام، وارد مكه نمود؟
پاسخ : جايز است.
كفّارات
سؤال 154 : گوسفندى را كه به عنوان كفّاره مىدهند، آيا مىتوان تنها به يك فقير
(533)
داد؟ و آيا فروش آن براى فقير جايز است يا نه؟
پاسخ : جايز است بعد از ذبح، تمام گوسفند را به يك فقير بدهند و فروش آن نيز براى فقير جايز است.
سؤال 155 : در جايى كه كفّاره، ذبيحهاى است كه بايد به فقرا داده شود، اگر دهنده كفّاره بداند كه فقير پس از گرفتن ذبيحه پاهاى آن را دور مىاندازد، آيا جايز است كه پاهاى ذبيحه را به فقير ندهد؟ و در صورت ندادن، ضامن است يا خير؟
پاسخ : لازم است كفّاره را به طور كامل به فقير بدهد و اگر چيزى از آن را كم كند، بايد عوض آن را به فقير بدهد.
طواف
شرايط و واجبات طواف
پاك بودن از حدث اكبر و اصغر
سؤال 156 : شخصى انزال را سبب وجوب غسل مىدانسته نه دخول را، نماز و روزه رمضان و حجّ او چگونه است؟
پاسخ : نمازهاى واجب را كه مىداند در حال جنابت خوانده است، بايد قضا كند. در مورد روزه رمضان، اگر جاهل مقصّر باشد، بنا بر اقوى و اگر جاهل قاصر باشد، بنا بر احتياط، قضاى روزههايى كه مىداند با حال جنابت طلوع فجر را در آنها درك كرده بر او واجب است؛ ولى كفّاره ندارد، مگر اين كه جاهل مقصّر باشد و در هنگام عمل نيز ملتفت باشد؛ يعنى احتمال ابطال روزه را بدهد كه در اين صورت بايد كفّاره نيز بدهد. براى طواف و نماز آن، اگر مىداند كه آنها را در حال جنابت به جا آورده و زمان تدارك آن گذشته است، حجّ او باطل است.
سؤال 157 : سه سال قبل به حج رفتم و نمىدانستم كه زن هم مانند مرد محتلم مىشود
(534)
و اين حالت در عرفات براى من پيش آمد و من جاهل به حكم بودم و از اين كه در حال احرام، اين مسأله برايم پيش آمد، متأثّر شدم و سعى كردم كه غسل كنم؛ ولى در عرفات نتوانستم غسل نمايم و در مقابل خيمه تيمّم كردم و پس از چند روز مسئول كاروان ما را براى طواف آورد. اكنون نمىدانم كه وظيفهام را انجام دادهام يا خير؟
پاسخ : در مفروض سؤال، چنانچه در صورت علم به اين كه غسل بر شما واجب بوده نيز نمىتوانستهايد غسل كنيد تا بتوانيد طواف و نماز آن را پس از غسل به جا آوريد، حجّ شما صحيح است، وگرنه حجّتان خالى از اشكال نيست.
سؤال 158 : اگر خانمى در حين طواف شك كند كه حيض شده است يا نه، چه بايد بكند؟
پاسخ : با شك در عروض حيض، مىتواند بنا را بر پاك بودن بگذارد.
سؤال 159 : زنى به تصوّر اين كه مستحاضه است، در ميقات مُحرم شده و با انجام وظايف مستحاضه، اعمال عمره تمتّع را به جا آورده و پس از اعمال متوجه شده كه حائض بوده است. وظيفه او نسبت به اعمال عمره و حج چيست؟
پاسخ : اگر پس از اعمال عمره تمتّع بفهمد كه طواف و نماز آن را در حال حيض انجام داده، بايد نماز و طواف آن و بنا بر احتياط سعى و تقصير را اعاده كند؛ ولى اگر تا هنگامى كه وقت براى احرام حج تنگ مىشود، طهارت براى او حاصل نمىشود، نيّت خود را به حجّ اِفراد باز گرداند و با همان احرام، حجّ اِفراد به جا آورد و پس از حج، عمره مفرده انجام دهد و اگر قبل از حج، طهارت حاصل شود، ولى وقتى متوجه مسأله شود كه ديگر وقتى براى اعاده طواف و نماز آن ندارد، بايد احتياطا به نيّت اعم از تمتّع و اِفراد براى حج مُحرم شود و پس از اعمال حج، علاوه بر اعاده طواف عمره تمتّع و نماز آن، يك عمره مفرده نيز به جا آورد.
سؤال 160 : زنى داراى عادت وقتيه است و با خوردن قرص از عادت شدن جلوگيرى
(535)
كرده؛ ولى در ايّام عادت خود در هر روز لحظاتى را خون مىبيند. آيا او مىتواند طواف و نماز آن را در اين حال انجام دهد؟
پاسخ : در فرض مذكور، مستحاضه است و با انجام وظائف مستحاضه، طواف و نماز او صحيح است.
سؤال 161 : آيا بر مستحاضه كثيره واجب است كه يك غسل براى طواف و يك غسل براى نماز طواف كند يا يك غسل براى هر دو كافى است؟ و آيا مىتواند نماز فريضه را بعد از اتمام نماز طواف، با همان غسل بخواند؟
پاسخ : براى هر يك از طواف و نماز طواف، غسل جداگانه لازم است، مگر آن كه از وقت شروع غسل براى طواف تا آخر نماز طواف، خون، در داخل نيز قطع شده باشد كه در اين صورت يك غسل براى هر دو كافى است و مىتواند نمازهاى بعدى را هم با اين غسل بخواند، به شرط اين كه تا پايان نماز، اين حالت ادامه داشته باشد.
سؤال 162 : شخص مسلوس و يا مبطونى، اگر خودش طواف كند، مقدار زيادى بول يا غائط از او خارج مىشود و اگر با چرخ ويلچر و يا تخت روان طواف داده شود، مقدار كمى بول يا غائط خارج مىشود و يا هيچ خارج نمىشود. آيا چنين شخصى براى طواف، بايد خودش طواف كند يا بايد طواف داده شود و يا اين كه وظيفهاش گرفتن نايب است؟
پاسخ : در صورتى كه با استفاده از چرخ ويلچر و يا تخت روان بتواند طواف را با حفظ وضو انجام دهد، بايد اين چنين طواف كند و در صورتى كه استفاده از ابزار مذكور، موجب كمتر شدن خروج بول و غائط شود، احوط اين است كه با استفاده از آنها طواف كند و احتياط اين است كه نايب هم بگيرد.
سؤال 163 : كسى بنا دارد تا آخر ذى الحجّه در مكه بماند و پس از اتمام اعمال حج متوجه مىشود كه وضويش به هنگام طواف حج باطل بوده است. در اين صورت چه بايد بكند؟
(536)
پاسخ : در فرض مذكور، واجب است طواف حج و نماز آن را اعاده كند و نيز به احتياط واجب، سعى و طواف نساء را نيز اعاده كند و حجّ او صحيح است.
پاك بودن بدن و لباس از نجاست
سؤال 164 : شخصى در حال طواف، بچهاى را در بغل دارد كه نجس شده است، آيا ضررى به طواف او مىرسد؟
پاسخ : مادامى كه نجاست از بچه به بدن يا لباس طواف كننده سرايت نكرده است، اشكالى ندارد.
ستر
سؤال 165 : آيا طواف كردن با لنگ تنها و بدون داشتن ردا صحيح است؟
پاسخ : طواف در حالت مذكور صحيح است، گرچه خلاف احتياط است.
بيرون بودن از كعبه و اجزاى آن
سؤال 166 : اگر طواف كننده به هنگام طواف، دست خود را بر روى ديوار خانه كعبه بگذارد و مقدارى از طواف را با اين حالت انجام دهد، طوافش صحيح است يا خير؟
پاسخ : اگر در حال توقّف، دست بر روى ديوار كعبه بگذارد، اشكال ندارد و اگر در حال راه رفتن دست بر آن گذارد، در صورتى كه در قسمتهايى كه شاذروان است، اين كار را كند، بنا بر احتياط واجب بايد آن مقدار را اعاده نمايد.
سؤال 167 : شخصى بعد از اتمام اعمال عمره مفرده و به جا آوردن طواف نساء مىفهمد كه در محلّ طواف و در شاذروان، نبايد دست به ديوار خانه كعبه بگذارد و يقين دارد كه در يكى از دو طواف عمره يا نساء، اين كار را كرده است. اكنون وظيفهاش چيست؟
پاسخ : در فرض سؤال، يك طواف به نيّت «ما فى الذمّه» به جا آورد و وظيفه
(537)
ديگرى ندارد.
گرديدن به دور حجر اسماعيل
سؤال 168 : آيا تماس با ديواره حجر اسماعيل، در حال طواف جايز است؟
پاسخ : تماس بدن با ديوار حجر اشكال ندارد؛ ولى گذاشتن دست بر بالاى ديوار حجر، به احتياط وجوبى بايد ترك شود و اگر دست گذاشت، بايد احتياطا همان مقدار را اعاده كند.
هفت دور طواف كردن
سؤال 169 : اگر حاجى بعد از تمام شدن طواف، يك يا دو دور ديگر به احتمال كمبود دورهاى طواف و جبران نمودن آنها به دور خانه خدا بگردد، آيا اشكالى دارد يا خير؟
پاسخ : چنانچه اطمينان دارد طواف را به طور كامل انجام داده، انجام شوطهاى بعدى مضر به صحّت طواف نيست؛ ولى چنانچه شك دارد طواف را به طور كامل انجام داده و دورهاى بعدى را به قصد تكميل مقدار مشكوك به جا آورده، طوافش باطل است.
سؤال 170 : دخترى شش يا هفت ساله، در دور ششم طواف يا سعى، از ادامه آن خوددارى مىكند. حكم آن چيست؟
پاسخ : ولىّ او تكليفى ندارد و براى خروج از احرام، احتياطا تقصير كند.
سؤال 171 : زن و شوهرى با هم شروع به طواف حج يا طواف نساء مىكنند. يكى از آنها يقين دارد كه هفت دور تمام شده و طواف را تمام مىكند و ديگرى يقين دارد كه شش دور تمام شده و يك دور ديگر اضافه مىكند و طواف را تمام مىنمايد. آنها نسبت به طواف و نسبت به يكديگر چه وظيفهاى دارند؟
پاسخ : طواف هر دو آنها كه بر حسب اعتقاد خود، صحيح انجام شده، مجزى است و وظيفه ديگرى ندارند.
(538)
مستحبّات طواف
سؤال 172 : آيا خواندن دعاهايى كه به هنگام طواف خوانده مىشود، واجب است يا مستحب؟
پاسخ : مستحب است.
سؤال 173 : آيا «هروله» در طواف هم مانند سعى مستحب است؟
پاسخ : هروله در طواف استحباب ندارد، بلكه افضل اين است كه در حال طواف، به طور متعارف قدم بردارد.
حدّ مطاف
سؤال 174 : اخيرا دولت سعودى از طواف افراد ناتوان با تخت روان و يا ويلچر در صحن مسجد الحرام ممانعت به عمل مىآورد و آنها را براى طواف به طبقه دوم هدايت مىكند. وظيفه اين افراد براى طواف و نماز طواف چيست؟
پاسخ : وظيفه اين گونه افراد اين است كه نايب بگيرند تا طواف را در مطاف، به نيابت از آنها انجام دهد و پس از انجام دادن طواف توسط نايب، بايد خود آنها نماز طواف را در پشت مقام ابراهيم بخوانند و انجام طواف در طبقه بالا توسط خود آنها واجب نيست، گرچه موافق احتياط مستحب است.
شك در طواف
سؤال 175 : اگر حاجى پس از انجام طواف و قبل از نماز طواف، در طواف شك كند، چه وظيفهاى دارد؟
پاسخ : اگر پس از انجام دادن و انصراف از طواف، شك كند كه صحيح انجام داده يا نه، محكوم به صحّت است.
انجام دادن كارهاى حرام در حال طواف
سؤال 176 : حكم حمل كردن چيز غصبى در حال احرام و در حال طواف عمره يا
(539)
طواف حج و يا طواف نساء چيست؟ در حال نماز طواف چه طور؟
پاسخ : حمل شىء غصبى در حال احرام، مخلّ به احرام نيست؛ ولى در حال طواف و نماز طواف، در صورتى كه با حركت طواف كننده و يا نمازگزار، آن شىء حركت مىكند، به احتياط واجب بايد حمل آن ترك شود.
سؤال 177 : آيا فعل حرام در بين طواف (مثل دروغ و غيبت و نگاه حرام)، موجب باطل شدن طواف است؟
پاسخ : گناه كردن در بين طواف، گرچه حرام است؛ ولى موجب بطلان طواف نمىشود.
سؤال 178 : آيا ريا كردن در ادعيه طواف، مبطل طواف است؟
پاسخ : ريا كردن در ادعيه طواف، حرام است؛ ولى طواف را باطل نمىكند.
مسائل ديگر طواف
سؤال 179 : جوانى هر دو پايش صدمه خورده و از زير زانو، پاى مصنوعى دارد. آيا طواف و سعى او با تخت روان و صندلى چرخدار مجزى است؟ و آيا اين گونه طواف و سعى كردن افضل است يا نايب گرفتن؟
پاسخ : اگر مىتواند به گونه مذكور، طواف و سعى كند، مقدّم بر نايب گرفتن است و اگر نمىتواند، واجب است نايب بگيرد.
سؤال 180 : اگر طواف حج و نماز آن يا طواف نساء و نماز آن به جهتى باطل باشد، قضاى آن بايد در ماه ذى الحجّه باشد يا در هر وقت ديگرى كفايت مىكند؟
پاسخ : طواف نساء و نماز آن را هر وقتى مىتوان به جا آورد؛ ولى طواف حج و نمازش را بايد در ماه ذى الحجّه انجام دهد و اگر آن را تا پايان ذى الحجّه به جا نياورد، حج او باطل است.
سؤال 181 : عمره مفردهاى به نيابت از حضرت ولى عصر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف)
(540)
انجام دادم و بعد از بازگشت به وطنم متوجه شدم كه طوافم صحيح نبوده است. به همين خاطر كسى را نايب گرفتم تا طواف و نماز آن را به نيابت از من به جا آورد. آيا اين كار صحيح است؟
پاسخ : اشكال ندارد.
سؤال 182 : آيا مىتوان پس از انجام دادن طواف و نماز آن و قبل از سعى بين صفا و مروه، از طرف شخص ديگرى طواف انجام داد؟
پاسخ : به احتياط واجب ترك شود؛ ولى چنانچه انجام داد، ضررى به عمره يا حجّ او نمىزند.
سؤال 183 : طواف كنندهاى در شوط هفتم از طواف، ركن يمانى را مىبوسد، آيا اين كار ضررى به طواف مىرساند؟
پاسخ : بوسيدن ركن يمانى ضررى به طواف نمىرساند؛ ولى واجب است طواف را با شرايط آن از محلّى كه براى بوسيدن قطع كرده است، ادامه بدهد.
سؤال 184 : به هنگام طواف، به سبب ازدحام شديد جمعيت، مقام ابراهيم عليهالسلام در مقابل من قرار گرفت و مقدارى به طرف راست رفتم تا از مقام دور شدم و بعد بقيه طواف را تكميل كردم، آيا طوافم صحيح است؟
پاسخ : طواف شما صحيح است.
سؤال 185 : اگر حاجى بعد از يك روز يا بيشتر بفهمد كه سعى او باطل بوده است و جاهل به حكم بوده، آيا واجب است كه طواف را هم اعاده كند يا خير؟
پاسخ : اعاده طواف واجب نيست.
طواف نساء
سؤال 186 : اگر حاجى اعمال حج، مثلاً طواف نساء را به مانند ديگر اعمال حج كه حاجيان با راهنمايى روحانى كاروان انجام مىدهند به جا آورد، ولى نيّت طواف نساء
(541)
نكند، آيا طوافش صحيح است؟
پاسخ : اگر عمل را به قصد آنچه وظيفه فعلى اوست، انجام دهد، مجزى است و نيّت تفصيلى، شرط نيست.
سؤال 187 : اگر كسى با علم و عمد، طواف نساء را ترك كند و با زنش نزديكى نمايد و بچه دار شود، آيا عملش زنا محسوب مىشود و اين بچه زنازاده است؟
پاسخ : گرچه عمل حرامى مرتكب شده است؛ ولى اين عمل، زنا محسوب نمىشود و بچه هم زنا زاده نيست.
سؤال 188 : كسى به حج رفته و طواف نساء انجام نداده و پس از بازگشت از حج ازدواج كرده است. آيا ازدواجش باطل است يا فقط حقّ استمتاع از همسر خود را ندارد؟
پاسخ : در فرض مذكور، عقد ازدواج او صحيح است؛ ولى استمتاع از همسر براى او تا زمانى كه طواف نساء را خودش و در صورت تعذّر، نايبش انجام نداده، جايز نيست.
سؤال 189 : آيا به كسى كه نماز طوافش صحيح نيست، بعد از انجام دادن طواف نساء مىتوان زن داد يا زنى را برايش عقد كرد؟
پاسخ : اگر مُحرم، به وظيفه فعلى خودش عمل كرده باشد، كافى است و ازدواج با او و عقد كردن براى او اشكال ندارد.
سؤال 190 : فردى مناسك حج را انجام مىدهد و تنها طواف نساء باقى مىماند. آيا جايز است قبل از طواف نساء، به نيابت از شخص ديگرى عمره مفرده به جا آورد؟
پاسخ : جايز است.
سؤال 191 : شروع كردن عمره مفرده دوم، قبل از انجام دادن طواف نساء در عمره مفرده اول و سپس انجام دادن دو طواف نساء، صحيح است يا خير؟
پاسخ : اشكالى ندارد.
(542)
نماز طواف
شرايط و واجبات نماز طواف
مكان نماز طواف
سؤال 192 : آيا لازم است نماز طواف در پشت مقام ابراهيم عليهالسلام و در نزديكى مقام باشد؟ اگر كسى با اختيار خود، حدود سى يا چهل متر از مقام فاصله بگيرد و نماز بخواند، چه حكمى دارد؟
پاسخ : نماز طواف واجب را در جايى كه عرفا پشت مقام، صدق كند، بايد انجام داد و بهتر است نزديكتر به مقام باشد؛ ولى نماز طواف مستحبّى را در هر جاى مسجد الحرام مىتوان خواند.
سؤال 193 : در هنگام ازدحام و يا تشكيل صفوف نماز صبح، مأمورين مسجدالحرام از خواندن نماز طواف در پشت مقام، به ويژه براى خانمها ممانعت مىكنند. در چنين شرايطى، نماز خواندن در محدوده مقابل ركن حجر تا مقابل ركن عراقى كافى است يا خير؟
پاسخ : اگر طواف واجب باشد، نماز طواف بايد پشت مقام ابراهيم عليهالسلام خوانده شود، ولو اين كه از مقام فاصله داشته باشد؛ ولى بهتر است تا جايى كه ممكن است نماز را نزديكتر به مقام بخواند و نماز طواف مستحبّى، در هر جاى مسجد الحرام كه خوانده شود، مجزى است.
قرائت در نماز طواف
سؤال 194 : قرائت شخصى صحيح نبوده و به همان صورت نماز طواف را خوانده و كسى را هم كه نمىدانسته قرائتش صحيح است يا نه، نايب گرفته و برايش نماز خوانده است. اكنون كه به وطنش بازگشته، آيا وظيفهاى برعهدهاش باقى مانده يا خير؟
پاسخ : چنانچه با سعى كردن در تصحيح قرائت خود، متمكّن از تصحيح كامل آن نشود، نماز او صحيح است و استنابه لازم نيست، گرچه موافق با احتياط
(543)
است.
سؤال 195 : آيا مىتوانيم براى اين كه خيالمان راحت باشد، نماز طواف را به روحانى كاروان كه اطمينان به قرائت صحيح او داريم، اقتدا نماييم؟
پاسخ : صحّت جماعت در نماز طواف، محلّ اشكال است.
موالات بين طواف و نماز طواف
سؤال 196 : وقتى هفت دور طواف را تمام كردم، شروع به پيدا كردن جايى كه نزديكتر به مقام ابراهيم عليهالسلام باشد، كردم تا نماز طواف را در آن جا بخوانم و اين جستجو حدود پانزده دقيقه طول كشيد و سپس نماز طواف را خواندم، حكم اين نماز چيست؟
پاسخ : صحيح است.
سؤال 197 : اگر نايب، نماز طوافِ منوبٌ عنه را با فاصله از طواف انجام دهد، حكم آن چيست؟
پاسخ : چنانچه منوبٌ عنه، نماز طواف را خوانده و نماز نايب كه با فاصله از طواف انجام شده، به صورت احتياط بوده، اشكال ندارد؛ ولى چنانچه نايب، در اصلِ طواف و نماز آن نيابت داشته، در صورتى كه عمدا فاصله انداخته و به موالات اخلال وارد شده است، احتياطا طواف و نمازش را اعاده كند.
شك در نماز طواف
سؤال 198 : اگر كسى در اثناى سعى يا بعد از آن شك كند كه نماز طواف خوانده يا نه، چه حكمى دارد؟
پاسخ : به شكّ خود اعتنا نكند و اعاده نماز طواف لازم نيست.
نماز طواف نايب
سؤال 199 : كسى كه به نيابت از جماعتى عمره مفرده انجام مىدهد، آيا در اين حال، يك نماز طواف كفايت مىكند؟
(544)
پاسخ : يك نماز به نيابت از آن جماعت كفايت مىكند.
سؤال 200 : آيا كسى كه براى نماز طواف نايب شده است، جايز است خواندن نماز را تا وقتى كه منوبٌ عنه، سعى بين صفا و مروه را تمام مىكند، به تأخير اندازد؟
پاسخ : جايز نيست و بايد مراعات ترتيب بين نماز طواف و سعى بين صفا و مروه بشود.
مسائل ديگر نماز طواف
سؤال 201 : آيا نماز طواف، واجب نفسى است، يا واجب غيرى كه صحّت طواف به صورت شرط متأخّر، متوقّف بر آن است؟
پاسخ : گر چه نماز طواف، واجب نفسى است؛ ولى چنانچه بين نماز و طواف، فاصله انداخته شود، به طورى كه موالات عرفى از بين برود، احتياطا طواف و نماز آن اعاده شود.
سؤال 202 : مردى پس از طواف، در پشت مقام ابراهيم عليهالسلام نماز مىخواند و ازدحام جمعيت زياد است و موقع نماز طواف، زنى در كنار يا در جلو او مشغول نماز خواندن است. آيا در اين صورت، اشكالى به نماز طواف و حجّ او وارد مىشود؟
پاسخ : اشكالى ندارد.
سؤال 203 : كسى كه بعد از انجام دادن اعمال عمره و تقصير كردن و خارج شدن از احرام، به يادش مىآيد كه نماز طواف را نخوانده است، آيا نماز را بايد با لباس احرام بخواند يا لباس معمولى و آيا وظيفه ديگرى به جز خواندن نماز طواف دارد؟
پاسخ : به جا آوردن نماز طواف كافى است و اعاده ساير اعمال لازم نيست، هر چند احتياط مستحب است كه آنها را اعاده كند و پوشيدن لباس احرام در حال نماز نيز لازم نيست، هر چند مطابق با احتياط مستحب است.
سؤال 204 : آيا درست كردن حلقهاى از افراد كه مزاحم طواف كنندگان است و
(545)
خواندن نماز در آن حلقه صحيح است؟ و اگر ديديم كه حلقهاى تشكيل شده، آيا در صورت امكان، خواندن نماز در آن حلقه بر ما واجب است؟
پاسخ : مزاحمت براى طواف كنندگان جايز نيست؛ ولى اگر در آن حلقه نماز خوانده، نمازش باطل نيست.
سؤال 205 : فردى شروع به نماز طواف مىكند، لكن ازدحام جمعيت مانع از استقرار و آرامش بدن او مىشود و نماز را به هم زده، دوباره شروع به نماز مىكند و با سختى و به قدر امكان دو ركعت نماز مىخواند و بعد از تمام شدن نماز، براى بار سوم نماز مىخواند. آيا خواندن بيش از يك بار نماز، ضررى به حج مىزند يا خير؟
پاسخ : در فرض سؤال، تكرار نماز، ضررى براى حج ندارد.
سؤال 206 : كسى كه به علت ازدحام جمعيت نمىتواند نماز طواف را نزديك به مقام ابراهيم عليهالسلام بخواند و آن را در پشت مقام و در فاصله دورتر مىخواند، اگر قبل از انجام دادن سعى بين صفا و مروه بتواند نزديك به مقام نماز بخواند، آيا تكرار نماز لازم مىشود؟
پاسخ : تكرار نماز طواف لازم نيست.
سؤال 207 : خواندن نماز طواف در طواف مستحبّى، مستحب است يا واجب؟ و اگر كسى نماز طواف را در طواف مستحبّى نخواند، آيا به مستحب عمل كرده و ثوابى مىبرد يا مانند اين است كه در نماز دو ركعتى مستحبّى، بعد از خواندن يك ركعت، نماز را رها كند؟
پاسخ : بعيد نيست ترك نماز طواف مستحب، از روى عمد جايز باشد؛ ولى ترتّب ثواب بر طواف مستحبِّ بدون نماز، معلوم نيست.
سؤال 208 : آيا نماز طواف مستحب را مىتوان در حال حركت خواند؟
پاسخ : جايز است.
(546)
سؤال 209 : در حال طواف، خواندن نماز مستحب، چه حكمى دارد؟
پاسخ : اگر به گونهاى نباشد كه صورت طواف به هم بخورد، اشكال ندارد.
سعى
سؤال 210 : اگر مُحرم در حال سعى، در ارابه به خواب برود، حكمش چيست؟
پاسخ : از همان جا كه به خواب رفته بوده، قصد سعى كند و آن را اعاده نمايد و اگر معيّنا جاى خواب را نمىداند، لازم است احتياط كند و به هر مقدارى كه احتمال مىدهد در خواب بوده، برگردد و نيّت كند از همان جا كه به خواب رفته است، محسوب شود.
سؤال 211 : كسى بعد از شوط چهارم در سعى، به جهت رفع حاجت برادر مؤمن خود، سعى را ترك كرده و موالات در سعى از بين رفته است و بعد برگشته و بقيه سعى را انجام داده است. آيا در سعى نيز تفصيلاتى كه در ترك كردن طواف گفته شده، وجود دارد؟ در رمى چه طور؟
پاسخ : تفصيلى كه نسبت به موالات در طواف گفته شده، در سعى و رمى وجود ندارد؛ ولى در سعى، هنگامى كه آن را در شوط اول ترك كند و موالات عرفى از بين برود، احتياطا بايد سعى را دوباره از اول انجام دهد.
سؤال 212 : حاجى در سعى بين صفا و مروه، اشتباها معتقد به وجوب هروله در بين دو مناره است و بعد از فراغ از سعى، مىفهمد كه در يكى از شوطها از روى غفلت هروله را انجام نداده و در اين حال براى جبران آن، يك شوط از صفا به همراه هروله انجام مىدهد و دوباره در صفا تمام مىكند. با توجه به اين كه به اعتقاد او اين دو شوط زايد، صحيح است، آيا سعى او صحيح انجام شده است يا خير؟
پاسخ : اگر بعد از فراغ از سعى بوده، اشكالى ندارد و سعى او صحيح است.
سؤال 213 : كسى مىدانسته سعى را بايد از صفا شروع كند؛ ولى اشتباها خيال كرده كه
(547)
مروه همان صفا است و در نتيجه سعى خود را از مروه شروع كرده و قبل از اتمام هفت دور سعى، متوجه شده و براى تصحيح اشتباه خود، يك دور ديگر هم به سعى اضافه نموده تا در نتيجه، سعى در مروه تمام شود. آيا سعى او صحيح است؟
پاسخ : در فرض مذكور، سعى او صحيح است.
سؤال 214 : اگر مادر از فرزندش تقاضا كند كه سعى بين صفا و مروه را از طرف او اعاده كند، آيا اعاده سعى توسّط فرزند، به نيابت از مادر مجزى است؟
پاسخ : انجام دادن سعى توسّط فرزند و يا هر نايب ديگرى به نيابت از مادر مجزى نيست، مگر اين كه عاجز باشد و حتى با چرخ و كالسكه هم نتواند سعى كند و يا اين كه در مكه نباشد و نتواند به مكه بيايد.
سؤال 215 : در كتاب مناسك آمده كه اگر كسى در روز طواف كند، تا آخر شب براى انجام دادن سعى بين صفا و مروه مجاز است. مراد از آخر شب در اين جا، طلوع فجر است يا طلوع آفتاب؟ و اگر كسى در شب طواف كند، تا چه مقدارى مىتواند سعى را به تأخير بيندازد؟ وچنانچه كسى در هر دو صورت مذكور، سعى را تا روز بعد به تأخير بيندازد، وظيفهاش چيست؟
پاسخ : مقصود از آخر شب، همان طلوع فجر است و تأخير سعى در هر دو فرض سؤال، تا طلوع فجر اشكال ندارد و چنانچه تا روز بعد سعى را به تأخير بيندازد، انجام دادن سعى كافى است و اعاده طواف لازم نيست، هر چند تأخير عمدى سعى تا روز بعد جايز نيست.
سؤال 216 : كسى طواف را فراموش كرده و در مكه به ياد مىآورد؛ ولى به علت بيمارى يا عذر ديگرى نمىتواند طواف كند و براى طواف نايب مىگيرد. آيا در اين صورت، اعاده سعى هم لازم است يا خير؟
پاسخ : در فرض مذكور، به احتياط واجب بايد خودش و در صورتى كه نمىتواند، نايب، سعى را هم انجام دهد و منوبٌ عنه (در صورتى كه طواف
(548)
مربوط به عمره مفرده يا عمره تمتّع بوده) پس از سعى، بنا بر احتياط تقصير نمايد.
مسائل بين عمره تمتّع و حجّ تمتّع
سؤال 217 : آيا جايز است حجّاج پس از انجام دادن عمره تمتّع و قبل از شروع حجّ تمتّع، به جهت درك فيوضات معنوى به عرفات و مشعر و منى بروند؟
پاسخ : بنا بر احتياط واجب، خارج شدن از مكه پس از عمره تمتّع و قبل از حجّ تمتّع جايز نيست و در صورت ضرورت، بايد براى حج مُحرم شوند و با حالت احرام از مكه بيرون بروند.
سؤال 218 : اگر كسى بعد از انجام دادن عمره تمتّع، عمدا مكه را ترك كند و بقيه اعمال را انجام ندهد، حكمش چيست؟
پاسخ : بر او واجب است به مكه برگردد و پس از احرام، اعمال حجّ تمتّع را انجام دهد و چنانچه برنگردد تا وقت حج فوت شود، معصيت كرده است و عمره تمتّع او باطل است؛ ولى احوط اين است كه يك طواف نساء به قصد «ما فى الذمّه» انجام دهد.
سؤال 219 : آيا پس از انجام دادن عمره تمتّع، خروج از مكه مكرّمه و داخل نشدن به مكه تا پايان ماهى كه عمره تمتّع را در آن ماه انجام داده، عمره تمتّع را باطل مىكند؟ آيا انجام دادن عمره ديگرى پس از ورود به مكه، در غير ماهى كه عمره تمتّع را در آن انجام داده است، مبطل عمره تمتّع است؟
پاسخ : در نزد اين جانب، باطل شدن عمره تمتّع، ولو با انجام دادن عمره ديگر، ثابت نشده است؛ ولى اگر در غير ماهى كه عمره تمتّع را انجام داده، به مكه بازگردد، واجب است به نيّت «ما في الذمّه» مُحرم شود و بعد از انجام عمره، طواف نساء به جا آورد.
(549)
سؤال 220 : شخصى در ماه شوال يا ذى القعده عمره تمتّع به جا مىآورد و به مدينه برمىگردد و در ماه جديد دوباره به مكه مىرود. وظيفه او نسبت به احرام در مسجد شجره چيست؟ عمره مفرده يا عمره تمتّع مجدّد يا عمره به قصد «ما فى الذمّه»؟
پاسخ : به قصد «ما فى الذمّه» احرام ببندد و طواف نساء و نماز آن را نيز بدون اين كه معيّن كند براى عمره اول است يا دوم، به جا آورد.
سؤال 221 : كسى كه در ماه ذى القعده عمره تمتّع به جا مىآورد و در ماه ذى الحجّه به محلّى خارج از مكه مىرود، ولى از حرم خارج نمىشود، آيا براى بازگشت به مكه بايد مُحرم شود؟ اگر لازم است مُحرم شود، از كجا مُحرم شود؟ به يكى از مواقيت عمره تمتّع برود يا به ادنى الحل؟ و به چه نيّتى احرام ببندد؟
پاسخ : در فرض سؤال، اگر قبل از به جا آوردن اعمال حجّ تمتّع از مكه خارج شود و بخواهد دوباره به مكه باز گردد، بايد به نيّت «ما فى الذمّه» از يكى از مواقيت عمره تمتّع مُحرم شود و طواف نساء و نماز آن را نيز بدون اين كه معيّن كند براى عمره اول است يا دوم، به جا آورد؛ ولى در فرض سؤال،اگر بعد از اعمال حجّ تمتّع از مكه خارج شود و بخواهد دوباره به مكه باز گردد، بايد از ادنى الحل مُحرم شود و عمره مفرده به جا آورد.
تقديم اعمال مكه
سؤال 222 : معذورين، مانند زنان و بيماران و افراد ناتوان، مىتوانند در شب عيد قربان جمره عقبه را رمى كنند. اگر اين افراد خوف اين را داشته باشند كه بر اثر ازدحام جمعيت نتوانند اعمال مكه را به جا آورند، آيا جايز است در شب عيد، بعد از رمى به مكه بروند و اعمال خود را انجام دهند و به منى برگردند؟ آيا اين افراد بايد اعمال مكه را بر وقوفين مقدّم كنند يا بين تقديم اعمال مكه بر وقوفين و انجام دادن اعمال مكه در شب عيد، پس از رمى جمره عقبه مخيّرند؟
پاسخ : در فرض مذكور كه خوف دارند پس از اعمال منى نتوانند اعمال مكه
(550)
را انجام دهند، مىتوانند قبل از وقوف در عرفات اعمال مكه را به جا آورند و انجام دادن اعمال مكه در شب عيد، مجزى نيست.
سؤال 223 : به سبب ازدياد تعداد حجّاج در سالهاى اخير، موانعى براى اداى اعمال پيش آمده است و از آن جمله است به جا آوردن اعمال مكه بعد از اعمال منى. آيا به جهت رعايت صحّت اعمال حجاج، جايز است حجّاج بعد از رمى جمره عقبه و قبل از قربانى و حلق و تقصير، اعمال مكه را انجام دهند؟ اگر براى همه جايز نيست، آيا براى كسانى مثل خائف، زنانى كه خوف از حيض شدن دارند، كسى كه مسئول آب و غذاى حجّاج است، پير مردان، زنان، مريضها، بچهها، پرستاران مريض، پزشكان و... جايز است؟
پاسخ : تقديم اعمال مكه، بعد از وقوفين و قبل از اعمال منى، يا در بين اعمال منى جايز نيست و فقط بعد از احرام و قبل از وقوفين، براى چهار گروه كه در كتاب مناسك آمده، جايز است.
سؤال 224 : كسى كه وظيفهاش اين است كه اعمال مكه را بعد از وقوفين انجام دهد، ولى به جهت ندانستن مسأله، اعمال مكه را قبل از وقوفين انجام داده است، چه حكمى دارد؟
پاسخ : چنانچه ماه ذى الحجّه باقى است، بايد اعمال مكه را تدارك كند و حجّ او صحيح است؛ ولى در صورتى كه ذى الحجّه گذشته است و اعمال را تدارك نكرده، حجّ او باطل است و بايد يك شتر به عنوان كفّاره قربانى كند و در سال آينده حج را اعاده نمايد.
عرفات، مشعر الحرام و منى
سؤال 225 : آيا سرزمينهاى عرفات و مشعر و منى، جزء حرم مكه محسوب مىشوند و احكام حرم را دارند؟
(551)
پاسخ : عرفات، جزء حرم نيست و احكام آن را ندارد؛ ولى مشعر و منى جزء حرم هستند.
سؤال 226 : آيا حدودى كه فعلاً براى مشاعر مقدّسه، مثل عرفات و منى معيّن شده، معتبر است و مىتوان بر آن اعتماد كرد؟
پاسخ : در اين موضوع، براى حصول اطمينان بايد به اهل خبره موثّق رجوع شود.
سؤال 227 : اگر احتمال دهيم كه در حدّ عرضى مشعر الحرام كوه وجود داشته و به جهت توسعه مشعر الحرام آن را از بين بردهاند، آيا اين احتمال منجّز است و موجب احتياط مىشود؟
پاسخ : صرفِ احتمال از بين بردن كوه و توسعه موقف، منجّز نيست و موجب احتياط نمىشود.
سؤال 228 : آيا ارتفاعات و كوههاى محيط به منى، جزء منى محسوب مىشوند يا خير؟ آيا ذبح قربانى در روز عيد در ارتفاعات و كوههاى مذكور، حكم ذبح در منى را دارد يا خير؟
پاسخ : حدود منى از طرف وادى مُحسّر و جمره عقبه روشن است؛ ولى كوهها و ارتفاعات طرفين، ظاهرا جزء منى نيستند و ذبح در آن مكانها احتياطا كفايت نمىكند، مگر در دامنه ارتفاعات. در بعضى از نقشهها كه در مكه مىفروشند، بعضى از ارتفاعات را از منى محسوب داشتهاند؛ ولى ثبوت مطلب با اين نقشهها خالى از اشكال نيست.
سؤال 229 : آيا حدّ منى، جمره عقبه است يا خود عقبه كه گردنه بزرگى است؟
پاسخ : قدر متيقّنِ حدّ منى، جمره عقبه است.
سؤال 230 : وقتى كه هلال ماه ذى الحجّه براى ما ثابت نشود، ولى قاضى مكه حكم
(552)
به ثبوت هلال كند، چه بايد كرد؟ به اين جهت، در مراسم حج براى تعيين روز عرفه و وقوف در عرفات براى ما مشكل پيش آمد و از اين بابت نمىدانيم كه آيا واجبات حج را درست انجام دادهايم يا خير و آيا اين حج را حَجّة الاسلام قرار دهيم يا نه؟
پاسخ : اگر قاضى مكه مكرّمه، حكم به ثبوت هلال كرد، تبعيت از او لازم است، ولو اين كه علم به خلاف وجود داشته باشد و حج هم صحيح است.
سؤال 231 : پس از وقوف در عرفات، آيا حاجى مجاز است در شب عيد به مشعرالحرام نرود، مثلاً چند ساعتى به مكه برود و پيش از اذان صبح يا پيش از نيمه شب خود را به مشعر برساند يا بايد مستقيم به مشعر برود؟
پاسخ : بنا بر احتياط واجب بايد مستقيم به مشعرالحرام برود و شب را به قصد قربت در مشعر بگذراند.
سؤال 232 : اگر معذور پس از وقوف اضطرارى مشعر الحرام، از مشعر خارج شد و پيش از طلوع فجر عذر او برطرف شد، آيا بازگشت به مشعر الحرام براى درك وقوف اختيارى لازم است؟
پاسخ : بايد براى درك وقوف اختيارى به مشعر باز گردد.
سؤال 233 : مسئولين حج در عرفات و منى، منطقهاى را بين حجّاج تقسيم مىكنند و هر گروهى داراى جاى مخصوصى مىشود. آيا اختصاص مكان خاصّى به يك گروه، براى آنها حقّى ايجاد مىكند؟ و آيا قرار گرفتن در مكان مخصوص ديگران، براى وقوف مضر است يا خير؟
پاسخ : چنانچه با وقوف در مكان خاصّى كه ديگران به آن سبقت گرفتهاند، حقّ ديگران تضييع شود، احوط ترك وقوف در آن جاست؛ ولى وقوف، صحيح است.
سؤال 234 : چند تن از خدمه كاروانى مقدارى از اثاثيه كاروان را از عرفات به
(553)
مكه معظّمه مىبردند و سپس از مكه به مشعر باز مىگردند و تا صبح در مشعر باقى مىمانند. آيا در اين صورت حجّشان صحيح است؟
پاسخ : در فرض مذكور، حجّ آنها صحيح است؛ ولى چنانچه خروج آنها از عرفات قبل از غروب بوده، معصيت كردهاند و به ترتيبى كه در كتاب مناسك حج آمده، بايد كفّاره بدهند.
سؤال 235 : خارج شدن از مكه و منى و مثلاً رفتن به جدّه، طائف و مدينه در موارد ذيل چگونه است؟
الف. پس از اعمال روز عيد قربان و پيش از اعمال مكه؛
ب. در روز يازدهم، پس از رمى جمرات؛
ج. پس از بيتوته نيمه اول شب يازدهم يا دوازدهم؛
د. پس از اعمال ايّام تشريق و پيش از اعمال مكه.
پاسخ : در تمام موارد مذكور جايز است.
سؤال 236 : حاجيانى كه به سبب قربانى كردن، بدن و لباس احرامشان خونى و نجس مىشود و گاهى تا بازگشت به مكه نيز امكان تطهير و پاكيزگى براى آنها نيست، چه كار بايد كنند؟ و نمازى كه با اين حالت در منى مىخوانند، چه حكمى دارد؟
پاسخ : اگر تطهير يا تبديل لباس احرام، ولو با رفتن به مكه، حرجى نباشد، بايد تطهير يا تبديل كنند و اگر حرجى باشد، تأخير آن تا بازگشت به مكه و نماز با آن حالت اشكال ندارد.
واجبات منى
رمى
سؤال 237 : آيا رمى جمرات را مىتوان از روى پلى كه نزديك جمرات ساخته شده است انجام داد و اين عمل مجزى است؟
(554)
پاسخ : رمى جمرات از روى پُل مانع ندارد و مجزى است؛ ولى بايد از رسيدن سنگها و اصابت آنها به جمرات، اطمينان حاصل كند.
سؤال 238 : جمرات از شكل سابق آن خارج شده و تغيير كرده و به صورت ديوارى با طول و عرض زيادتر نسبت به قبل درآمده است. آيا رمى جمرات فعلى مجزى است؟
پاسخ : رمى كلّ ديوار مجزى است. البته در جمره عقبه اگر بخشى از ديوار، خارج از منى واقع شده باشد، بايد قسمتى از آن رمى شود كه در داخل منى واقع شده است.
سؤال 239 : شخصى در بعد از ظهر عيد قربان كه جمره عقبه خلوت است، خودش مىتواند رمى كند؛ ولى ديگر نمىتواند قربانى را در روز عيد انجام دهد. آيا براى اين كه بتواند قربانى را در روز عيد انجام دهد، جايز است براى رمى جمره، در صبح روز عيد نايب بگيرد؟ اگر چندين سال در صبح روز عيد نايب گرفته باشد، حكمش چيست؟
پاسخ : بايد خودش در عصر روز عيد رمى كند و اگر با توانايى از رمى در عصر، در صبح نايب گرفته باشد، عمل نايب باطل است و بايد خودش آن رمىها را قضا كند و اگر نمىتواند، نايب بگيرد.
سؤال 240 : پرستار مريضى كه به همراه مريض خود، شبانه به منى مىرود، آيا مىتواند مانند مريض، در همان شب دهم ذى الحجّه (شب عيد قربان) رمى را انجام دهد؟
پاسخ : اگر پرستار مريض، زن باشد، چون براى زنها حتى در حال اختيار هم رمى در شب دهم جايز است، براى او نيز جايز است و اگر پرستار، مرد باشد، چنانچه نتواند در روز، رمى كند، براى او نيز رمى در شب جايز است؛ ولى چنانچه از رمى در روز معذور نباشد، بايد در روز، رمى كند.
(555)
سؤال 241 : جوانى هر دو پايش صدمه خورده و از زير زانو، پاى مصنوعى دارد. آيا بايد براى رمى نمودن، نايب بگيرد و به هنگام رمى نايب، حضور او در آن جا لازم است؟
پاسخ : اگر خودش قادر بر رمى كردن نيست، نايب بگيرد و احتياط مستحب آن است كه در صورت امكان، هنگام رمى نمودنِ نايب، در محلّ رمى حاضر شود.
سؤال 242 : زنان كه در شب عيد قربان به صورت اختيارى مىتوانند رمى جمره عقبه را انجام دهند، چنانچه از رمى در شب عيد معذور باشند، آيا جايز است مردى را نايب بگيرند تا در شب عيد از طرف آنها رمى جمره عقبه را انجام دهد؟
پاسخ : رمى مردى كه نايب شده، در شب اشكال دارد و مجزى نيست.
سؤال 243 : با توجه به اين كه بانوان مىتوانند رمى روز دهم را در شب انجام دهند، آيا لازم است رمى آنها در شب عيد باشد يا در شب يازدهم نيز جايز است؟ و در فرض جواز، در صورتى كه زن در اعمال حج، نايب ديگرى باشد، چه حكمى دارد؟
پاسخ : با فرض توانايى از رمى در شب عيد يا روز آن، رمى در شب يازدهم جايز نيست.
سؤال 244 : آيا كسى كه براى رمى جمرات نايب شده است، مىتواند قبل از انجام دادن رمى خودش، براى منوبٌ عنه رمى كند؟
پاسخ : بلى، جايز است.
سؤال 245 : آيا جايز است رمى جمرات روز يازدهم ذى الحجّه را در شب قبل آن (شب يازدهم) انجام داد؟
پاسخ : براى كسى كه نتواند در روز، رمى كند، جايز است.
سؤال 246 : هنگام رمى يا پيش از آن، يك ريگ مستعمل در كيسه ريگ ما مىافتد و با ريگهاى بكر، مخلوط و مشتبه مىشود. آيا همين كه هشت ريگ به جمره
(556)
بزنيم و اجمالاً علم پيدا كنيم كه هفت ريگ بكر به جمره زدهايم، كافى است يا علم تفصيلى لازم است؛ يعنى به هنگام رمى بايد بدانيم كه كدام ريگ بكر و كدام مستعمل است؟
پاسخ : اگر اجمالاً يقين به زدن هفت ريگ بكر به جمره داشته باشيد، كافى است.
سؤال 247 : مردى به هنگام رمى جمره عقبه، در تعداد سنگهاى برخورد كرده كه بايد به هفت عدد برسد، بسيار شك مىكند، به طورى كه 21 سنگ پرتاب مىنمايد. آيا پرتاب اين تعداد كافى است يا بايد اطمينان حاصل كند؟
پاسخ : اگر قبل از رمى، قصد پرتاب بيش از هفت سنگ را نداشته، اشكالى ندارد، هر چند بعد از آن، به جهت احتياط، بيشتر از هفت عدد پرتاب كند؛ ولى بايد از اصابت و برخورد هفت سنگ به جمره مطمئن شود؛ اما اگر شك او به حدّ وسواس برسد، نبايد به شكّ خود اعتنا كند.
سؤال 248 : در روز عيد، به هنگام رمى جمره عقبه اطمينان پيدا نكردم كه هفت سنگ به جمره برخورد كرده و به همين جهت، چهار بار رمى جمره را تكرار كردم؛ ولى باز هم يقين پيدا نكردم و در بار چهارم، قسم خوردم كه ديگر رمى را تكرار نكنم و بعد، اعمال حج را به پايان رساندم. آيا حجّ من صحيح است يا باطل؟ و كفّاره قسمى كه خوردهام چيست؟
پاسخ : در مفروض سؤال، حجّ شما صحيح است و چيزى بر شما لازم نيست.
قربانى
سؤال 249 : اگر كسى عمدا در مراسم حج، قربانى نكرده باشد، وظيفه او چيست؟
پاسخ : اگر نمىدانسته كه بين ذبح و حلق، ترتيب، شرط است و با جهل به اين موضوع، حلق كرده و بقيه اعمال را به جا آورده، حجّ او صحيح است؛ ولى بايد در سال آينده در روز عيد قربان در منى يا در جايى كه حجّاج، گوسفند ذبح
(557)
مىكنند، خودش يا نايبش گوسفندى را قربانى كنند.
وقت قربانى
سؤال 250 : بر اساس تحقيقات به عمل آمده، عمل به وظيفه قربانى در منى و يا نزديكترين نقطه به آن، تنها در كشتارگاههاى تحت پوشش بانك توسعه اسلامى كه همگى خارج از منى هستند، امكانپذير است. اين بانك با سرمايه كشورهاى عضو سازمان كنفرانس اسلامى تأسيس شده تا پس از انجام دادن وظيفه قربانى توسط حجّاج، ذبيحه آنها را آماده و منجمد سازد تا به تدريج به كشورهاى مختلف، جهت توزيع بين نيازمندان و فقيران ارسال شود. حال به دليل محدوديت مكانى، زمانى و روند رو به افزايش تعداد حجّاج و مشكلاتى از اين قبيل، امكان ذبح تمامى قربانىها در روز اول مقدور نيست. آيا مىتوان براى دستيابى به اين امر مهم و عدم اتلاف ذبيحهها تعدادى از قربانىها را در روز دوم انجام داد؟
پاسخ : بنا بر احتياط واجب قربانى بايد در روز دهم انجام گيرد و اگر ذبح در روز دهم براى حاجى مقدور نشد، بنا بر احتياط بايد تا روز دوازدهم قربانى كند و اگر تا اين وقت هم انجام نداد، در روز سيزدهم قربانى كند و اگر نتوانست، در بقيه ماه ذى الحجّه انجام دهد و اگر كسى قربانى را به تأخير اندازد، بايد حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد و پس از ذبح، آن را انجام دهد.
سؤال 251 : شخصى با اعتقاد به اين كه قبل از ساعت نُه صبح روز عيد مىتواند رمى جمره را انجام دهد، عدهاى را براى قربانى كردن از طرف خود در ساعت نُه صبح روز عيد، وكيل كرده است؛ ولى بعد، غافل شده يا فراموش مىكند و يا اين كه براى رمى كردن اقدام مىكند، اما نمىتواند قبل از ساعت نُه صبح رمى كند و رمى در ساعت يازده صبح انجام مىشود و نمىتواند به قربانى كنندگان نيز خبر دهد كه قربانى كردن را به تأخير بيندازند و قربانى در ساعت نُه صبح انجام مىشود. حكم اين مسأله چيست؟
پاسخ : در فرض سؤال، اشكال ندارد.
(558)
شرايط حيوان قربانى
سؤال 252 : اگر قربانى، مادّه باشد و احتمال باردارى آن برود، حكم اين قربانى چيست؟
پاسخ : در فرض سؤال، اگر قربانى، واجد ساير شرايطى كه براى آن ذكر شدهاست، باشد، اشكال ندارد.
سؤال 253 : آيا ذبح كردن گوسفندى كه شيرش خشك شده، به عنوان قربانى حج جايز است؟
پاسخ : اگر داراى شرايط ذكر شده در كتاب مناسك حج باشد، خشك شدن شير ضررى ندارد.
نيابت در قربانى
سؤال 254 : اگر نايب، در حجّ نيابتى از طرف خودش قربانى كند و از روى نسيان يا جهل، نيّت نكند كه قربانى از طرف منوبٌ عنه است، حكمش چيست؟
پاسخ : اگر قصد نيابت، ولو ارتكازى داشته باشد كه نوعا نيز چنين است، كافى است، وگرنه بايد اعاده كند.
سؤال 255 : اگر حاجى براى قربانى كردن شخصى را نايب بگيرد، ولى بعدا بفهمد كه يا قربانى را انجام نداده و يا ذبح او صحيح نبوده، چه بايد بكند؟
پاسخ : در فرض مذكور، واجب است قربانى را ولو تا آخر ذى الحجّه انجام دهد و حجّ او صحيح است و چنانچه پس از ذى الحجّه متوجه شد كه نايب قربانى نكرده يا ذبح او صحيح نبوده، واجب است در سال آينده در روز عيد، در منى يا خودش يا ديگرى به نيابت از او قربانى را انجام دهد.
مصرف قربانى
سؤال 256 : اگر حاجى به جاى يك سوم از قربانىِ حج كه بايد به فقير صدقه بدهد
(559)
و نتوانسته اين كار را بكند، يك قربانى كامل ديگر به فقير بدهد، كافى است؟
پاسخ : اگر از دادن صدقه معذور بوده يا صدقه دادن حرجى بوده، تكليف او ساقط است و واجب نيست كه قربانى ديگرى به جاى آن بدهد و اين كار، اگر چه كار نيكويى است، ولى بدل از قربانى حج محسوب نمىشود.
مسائل ديگر قربانى
سؤال 257 : آيا جايز است به جاى قربانى كردن در منى، قيمت آن را در راه خير مصرف نمود؟
پاسخ : صرف قيمت به جاى قربانى در مصارف ديگر مجزى نيست.
سؤال 258 : مىدانيم كه در موقع ذبح كردن، حيوان بايد رو به قبله باشد. اگر حيوان را به طرف راست يا چپ بخوابانند و يا ايستاده به طرف قبله آن را ذبح كنند، حكمش چيست؟
پاسخ : در فرض هر يك از حالات مذكور، چنانچه حيوان رو به قبله باشد، حلال و مجزى است.
سؤال 259 : آيا در كشتارگاههاى صنعتى كه ذابح آن شيعه نيست، مىتوان قربانى كرد؟
پاسخ : اگر ذابح، مسلمان باشد، كفايت مىكند، هر چند شيعه نباشد.
حلق و تقصير
وقت حلق و تقصير در حج
سؤال 260 : اگر حاجى كسى را براى قربانى كردن، نايب خود قرار دهد و تا غروب روز عيد، خبرى از نايب به او نرسد، آيا مىتواند سر خود را بتراشد؟
پاسخ : تا از قربانى مطمئن نشود، سر تراشيدن جايز نيست.
سؤال 261 : مىدانيم كه مقدّم كردن حلق و تقصير بر ذبح جايز نيست. حال اگر براى
(560)
كسى ذبح كردن ميسّر نباشد و ماندن در احرام نيز مستلزم عسر و حرج باشد، تكليفش چيست؟
پاسخ : در صورتى كه به هر دليلى قربانى از روز عيد تأخير بيفتد، بنا بر احتياط نبايد حلق يا تقصير كند و از احرام بيرون بيايد؛ ولى چنانچه ماندن در احرام، مستلزم عسر و حرج باشد، مىتواند با حلق يا تقصير و قبل از قربانى كردن از احرام خارج شود.
مكان حلق و تقصير در حج
سؤال 262 : كسى به خاطر جهل به مسأله و يا غفلت و نسيان، حلق و تقصير را در غير سرزمين منى انجام داده؛ ولى هنوز اعمال مكه را به جا نياورده است. آيا با وجود فرصت، تكرار حلق و تقصير در منى لازم است يا خير؟
پاسخ : حلق و تقصير بايد در منى باشد و اگر از باب جهل به مسأله و يا غفلت و نسيان، در غير منى حلق و تقصير نمايد، عمل او صحيح و مجزى است و مستحب است موى حلق شده خود را به منى بفرستد و در آن جا دفن شود.
مسائل ديگر حلق و تقصير در حج و عمره
سؤال 263 : اگر وظيفه شخصى حلق نمودن باشد نه تقصير، و حلق نمودن، باعث خونريزى شود، تكليفش چيست؟
پاسخ : در صورتى كه بتواند بدون خونريزى، سر را با ماشين ته زنى كه با استعمال آن عرفا حلق صدق مىكند، بتراشد، تيغ زدنى كه موجب خونريزى است، اشكال دارد و در صورت عدم امكان، به احتياط واجب بايد سر را با تيغ بتراشد.
سؤال 264 : كسى كه هنوز حلق يا تقصير نكرده، سر حاجى ديگر را مىتراشد. آيا براى اين كار بايد كفّاره بدهد يا نه؟ و آيا اين سر تراشيدن، براى كسى كه سرش تراشيده شده، كافى است يا خير؟
(561)
پاسخ : گرچه عمل او جايز نيست، ولى كفّاره ندارد و اكتفا كردن به حلق يا تقصيرى كه توسط چنين كسى انجام شده، محلّ اشكال است.
سؤال 265 : من خيلى وقت پيش، دو بار عمره به جا آوردم و در آن موقع با واجبات عمره به درستى آشنا نبودم. در عمره اول، تقصير را انجام دادم؛ ولى در عمره دوم نمىدانم كه تقصير را به جا آوردهام يا نه؛ اما مىدانم كه اعمال عمره را به همراه راهنمايى كه آشناى به مسائل شرعى بود، انجام دادم. اكنون سؤالم اين است كه عمره دوم، چه حكمى دارد؟
پاسخ : در مفروض سؤال، عمره شما صحيح است و تقصير كردن لازم نيست.
سؤال 266 : آيا مىتوان پس از پايان سعىِ عمره تمتّع در ماه ذى الحجّه و پيش از تقصير نمودن، از مكه خارج شد و مثلاً به جدّه رفت و در جدّه تقصير نمود و پس از چند روز و نزديك به اعمال حجّ تمتّع به مكه آمد؟
پاسخ : ظاهرا اشكال ندارد.
سؤال 267 : كسى كه در عمره مفرده، از روى جهل يا فراموشى، تقصير را بعد از طواف نساء انجام داده است، آيا عمرهاش صحيح است؟
پاسخ : در فرض مذكور، عمرهاش صحيح است؛ ولى احتياطا بايد طواف نساء و نماز آن را اعاده كند و اگر خودش نمىتواند برگردد، بايد كسى را نايب بگيرد تا آنها را از جانب او انجام دهد.
بيتوته در منى
سؤال 268 : آيا بيتوته در منى و رمى جمرات در روز يازدهم و دوازدهم ذى الحجّه از اعمال و مناسك حج است يا از واجبات مستقل؟ و اگر كسى از ابتدا نسبت به اعمال غير ركنى حج و يا واجبات مستقل آن، قصد واجب غير ركنى و يا واجب مستقل نكند، حجّش صحيح است يا خير؟
(562)
پاسخ : بيتوته در منى و رمى جمرات از واجبات حج است؛ ولى ترك عمدى آنها موجب بطلان حج نيست و در خصوص بيتوته، ترك عمدى آن موجب كفّاره است و هنگام احرام بستن براى حج، بايد قصد انجام آنها را (ولو به صورت اجمالى) داشته باشد.
سؤال 269 : كسى كه بعد از ظهر روز دوازدهم از منى كوچ كرده، اگر به جهتى مجدّدا از روى جهل يا سهو يا عمد به منى برگردد و غروب شب سيزدهم را در منى درك كند، آيا بيتوته آن شب در منى يا رمى روز سيزدهم بر او واجب است؟
پاسخ : بيتوته و رمى بر او واجب است.
سؤال 270 : شخصى در شب دوازدهم ذى الحجّه به جاى بيتوته در منى به مكه آمده و تا صبح در آن جا عبادت مىكند و قصد دارد جهت رمى روز دوازدهم، بعد از ظهر روز دوازدهم به منى برود و رمى را انجام دهد. آيا واجب است قبل از ظهر روز دوازدهم در منى باشد و بعد از زوال، نَفْر انجام دهد يا لازم نيست؟
پاسخ : در فرض مذكور، بازگشت به منى جهت نَفْر (كوچ كردن) لازم نيست.
مسائل ديگر مربوط به عمره تمتّع، عمره مفرده و حج
سؤال 271 : آيا خروج از مكه معظّمه را در اثناى عمره تمتّع و عمره مفرده جايز مىدانيد؟ و آيا تفاوتى بين مسافت نزديك و دور وجود دارد؟
پاسخ : با علم به اين كه توان بازگشتن را دارد، مطلقا جايز است؛ ولى خارج شدن در بين طواف، به جهت قطع شدن طواف واجب، مكروه است.
سؤال 272 : كسى كه عمره مفرده نيابتى انجام داده و در مكه تا يوم الترويه (روز هشتم ذى الحجّه) باقى مانده و اراده انجام دادن حج را براى خود يا حجّ نيابتى از طرف شخص ديگرى را دارد، آيا عمره مفرده او به عمره تمتّع تبديل مىشود؟ اگر عمره مفرده را براى خود انجام داده باشد و بخواهد حجّ نيابتى به جا آورد، حكمش چگونه
(563)
است؟
پاسخ : در فرضهاى ذكر شده در سؤال، عمره مفرده به عمره تمتّع تبديل نمىشود.
سؤال 273 : آيا كسى كه براى اولين بار و براى حجّ تمتّع مشرّف مىشود، مىتواند در ماه ذى الحجّه وقبل از عمره تمتّع، عمره مفرده انجام دهد و بعد دوباره به يكى از ميقاتها برگردد و براى عمره تمتّع مُحرم شود؟
پاسخ : اشكالى ندارد.
سؤال 274 : آيا انجام دادن بيش از يك عمره مفرده در يك ماه قمرى، به قصد ورود، جايز و صحيح است؟ خواه عمرهها از طرف خود انسان باشد يا از طرف فرد يا افراد ديگر؟
پاسخ : احوط آن است كه در يك ماه قمرى براى يك نفر، بيش از يك عمره مفرده انجام نشود؛ ولى به نيابت از افراد مختلف اشكال ندارد.
سؤال 275 : شخصى كه از قبل، حج بر او واجب شده و هنوز حجّش را به جا نياورده است، آيا مىتواند قبل از انجام حج واجب خود، عمره مفرده انجام دهد؟
پاسخ : چنانچه انجام عمره مفرده او مزاحمتى براى انجام حجّ واجب او نداشته باشد، اشكال ندارد.
سؤال 276 : آيا زائر بيت اللّه الحرام مىتواند بعد از پايان يافتن اعمال حجّ تمتّعش، بلا فاصله يك عمره مفرده به جا آورد؟
پاسخ : اشكالى ندارد.
سؤال 277 : كسى كه مشغول حجّ تمتّع استحبابى است و عمره تمتّع را به جا آورده، آيا جايز است نيّت خود را به عمره مفرده برگرداند و پس از انجام طواف نساء از مكه بيرون برود؟ در صورتى كه در وطن، كارى ضرورى برايش پيش آمده كه بايد به آن جا
(564)
بازگردد، مسأله چه حكمى پيدا مىكند؟
پاسخ : در فرض عدم ضرورتِ خروج از مكه، واجب است حجّ تمتّع را انجام دهد و در فرض ضرورتِ خروج، تكميل حجّ تمتّع واجب نيست؛ ولى به احتياط مستحب يك طواف نساء انجام دهد.
سؤال 278 : آيا قاعده تجاوز، در اعمال عمره و حج جارى مىشود يا خير؟
پاسخ : قاعده تجاوز، همچون قاعده فراغ، در اعمال عمره و حج جارى است.
سؤال 279 : اگر براى مقلّدين شما در مثل عرفات و منى مسألهاى شرعى پيش آمد و نتوانستند فتواى جناب عالى را به دست آورند، چه بايد بكنند؟
پاسخ : اگر براى به دست آوردن فتوا تأخير ممكن نيست، مخيّر هستند كه احتياط كنند و يا به مجتهد مساوى رجوع نمايند و در صورت نبودن مجتهد مساوى و يا در دسترس نبودن او به مجتهد ديگر با رعايت الأعلم فالأعلم رجوع نمايند.
سؤال 280 : زنى كه عمر او از پنجاه سال گذشته و مدت يك سال و نيم است كه خون نمىبيند، ولى در عرفات، خون مشاهده مىكند، آيا صحيح است كه در يائسه شدن خود ترديد كند؟ و در هر حال، وظيفهاش چيست؟
پاسخ : اگر زن قرشيه نباشد و بداند كه سنّش از پنجاه سال گذشته است، يائسه است و بايد به وظيفه استحاضه عمل كند.
سؤال 281 : اگر در مكه مكرّمه، بعضى از سنّىها از شيعيان در مورد احكام حج سؤال كنند، آيا بايد بر طبق مذهب آنها جواب داد يا بر طبق احكام شيعه؟
پاسخ : پاسخ گفتن بر اساس مذهب اماميه جايز است.
سؤال 282 : آيا استحباب سه روز روزه مستحبّى در مدينه منوّره براى برآورده شدن حاجات، اختصاص به مسافر دارد يا براى اهالى مدينه و كسى كه قصد عشره دارد
(565)
نيز مستحب است؟
پاسخ : براى كسى كه قصد اقامت ده روز كرده نيز مستحب است؛ ولى معلوم نيست كه اين حكم، شامل اهالى مدينه هم بشود.
سؤال 283 : كسى كه كارهاى حج را به حاجيان آموزش مىدهد، آيا مىتواند در مقابل آن پول دريافت كند يا نه؟
پاسخ : فى نفسه اشكال ندارد، گرچه اَولى ترك آن است، مگر اين كه مقرّرات خاصّى در ميان باشد.
سؤال 284 : در برخى موارد زائران بيت اللّه الحرام يا ساير مسافران، در وقت نماز در هواپيما هستند. با توجه به اين كه نماز در هواپيما معمولاً مانع استقرار و طمأنينه نيست، در صورتى كه ساير شرايط، مثل قيام و قبله و ركوع و سجود مراعات شود، آيا در صورت احتمال يا علم به اين كه پيش از اتمام وقت نماز به مقصد مىرسند و مىتوانند نماز را پس از پياده شدن از هواپيما بخوانند، نماز در هواپيما كفايت مىكند يا خير؟ و در صورتى كه نماز را در آن حال بخوانند و پيش از اتمام وقت نماز پياده شوند، اعاده نماز لازم است يا نه؟
پاسخ : اگر نماز را با شرايط آن بخوانند، جايز است و اعاده لازم نيست.
سؤال 285 : كسى كه چندين سال نماز و روزه قضا بدهكار است و حج به جا آورده، آيا پس از بازگشت از حج، بايد قضاى نماز و روزهها را به جا آورد يا بخشيده مىشود و ديگر چيزى بر عهده او نيست؟
پاسخ : به جا آوردن حج، هر چند موجب آمرزش گناهان مىگردد، ولى موجب سقوط قضاى نماز و روزه و ديگر واجباتى كه بر عهده و ذمّه حاجى است، نمىشود.
سؤال 286 : مدير كاروان، پول قربانى همه زوار خود را جهت دريافت فيش قربانى،
(566)
به بانك برده است؛ ولى قبل از پرداخت، از او سرقت شده است. آيا او ضامن است؟
پاسخ : اگر در حفظ وجوه مذكور، كوتاهى نكرده باشد و از طرف زائرانى كه صاحب پول هستند نيز شرط ضمان نشده باشد، ضامن نيست.
سؤال 287 : ما از طرف جماعتى در حج به مسلخ رفتيم تا ذبح گوسفندان را از طرف حجّاج انجام دهيم و يقين داريم كه به تعدادى كه لازم بوده، گوسفند سر بريدهايم؛ ولى به اندازه پول سه گوسفند در دست ما باقى مانده و اكنون مطمئن هستيم كه پول صاحب گوسفندان را به طور كامل پرداخت نكردهايم. حالا چه وظيفهاى داريم؟
پاسخ : بايد پول گوسفندان را به صاحب گوسفندان بدهيد و در صورتى كه او را نمىشناسيد، از طرف او صدقه بدهيد.
سؤال 288 : گفته مىشود كه زيارت امام رضا عليهالسلام اجر و ثواب چندين حج و چندين عمره را دارد. آيا دليلى بر افضليت زيارت امام رضا عليهالسلام بر حجّ مستحبّى وجود دارد؟ و اگر حجّ مستحبّى افضل است، پس معناى اعطاى ثواب چند حج و عمره به زائر امام رضا عليهالسلام چيست؟
پاسخ : احتمال دارد به حسب شرايط و موارد مختلف، بتوان قائل به فرق و تفاوت شد.
مساجد مكه و مدينه و نماز در آنها
سؤال 289 : آيا استحباب غسلِ ورود به مسجد الحرام تنها براى قادم و كسى است كه اعمال عمره به جا مىآورد يا براى هر مرتبه رفتن به مسجد الحرام نيز مستحب است؟
پاسخ : براى هر بار رفتن به مسجد الحرام، غسل كردن مستحب است.
سؤال 290 : حاجى اگر بخواهد به استحباب وارد شدن با غسل به مسجد الحرام يا حرم مطهر نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم عمل كند، با عنايت به اين كه در شبانه روز گاهى چندين بار
(567)
مشرّف مىشود، آيا لازم است كه براى هر بار، غسل جداگانه كند؟
پاسخ : يك غسل در اول روز، براى روز و در اول شب، براى شب كافى است؛ بلكه كفايت كردن غسل شب، براى آن شب و روز بعد و كفايت كردن غسل روز، براى آن روز و شب بعد متصل به آن هم خالى از قوّت نيست.
سؤال 291 : آيا نماز جماعت كه به صورت دايرهاى در مسجد الحرام خوانده مىشود، صحيح است؟
پاسخ : صحيح است؛ ولى بنا بر احتياط واجب، امام جماعت بايد بر حسب دايره از مأموم جلوتر و به خانه كعبه نزديكتر باشد.
سؤال 292 : خروج از مسجد الحرام و مسجد النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم هنگام اقامه نماز جماعت كه گاهى موجب وهن است، چه صورتى دارد؟
پاسخ : اگرموجب وهن باشد، خروج از مسجد، حرام است و در غير اين صورت نيز بهتر است در هنگام نماز از مسجد خارج نشود.
سؤال 293 : آيا تقدّم زن بر مرد، در حال نماز جايز است؟ اگر جايز نيست، در مسجد الحرام كه رعايت اين امر، قريب به محال است، تكليف چيست؟
پاسخ : بنا بر احتياط تقدّم زن بر مرد، در حال نماز جايز نيست؛ ولى در مسجد الحرام اشكال ندارد.
سؤال 294 : آيا خواندن نماز واجب و مستحب در حجر اسماعيل عليهالسلام جايز است؟ در صورت جواز، نماز خواندن در حجر اسماعيل عليهالسلام افضل است يا در ديگر نقاط مسجد الحرام؟
پاسخ : خواندن نماز واجب و مستحب در حجر اسماعيل عليهالسلام جايز است و افضليت آن از جاهاى ديگر مسجد الحرام ثابت نيست.
سؤال 295 : وضو گرفتن از آبهاى خنك مسجد الحرام و اطراف آن كه
(568)
براى آشاميدن اختصاص داده شده، چه حكمى دارد؟
پاسخ : اگر از وضو گرفتن با آن آبها منع شده باشد، ظاهرا وضو با آنها صحيح نيست.
سؤال 296 : در صورتى كه لباس نمازگزار از پنبه يا كتان باشد، در جايى كه بر فرض تقيّه سجده بر فرش صحيح است، چنانچه بتواند بدون محذور، بر لباس خود سجده كند، آيا سجده بر فرش كه از پشم يا مواد پلاستيكى است، مجزى است؟
پاسخ : اگر بتواند بدون محذور بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است، سجده كند، سجده بر فرش مجزى نيست.
(569)
(570)