موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل چهارم:
واجبات منى
مسأله 811) در روز عيد قربان در منى سه عمل بر حاجى واجباست:
1 ـ سنگ زدن به جمره عقبه.
2 ـ قربانى كردن.
3 ـ حلق يا تقصير.
و اقوى آن است كه اين سه عمل را بايد به همين ترتيب كه ذكر شد، انجام دهد؛ بنابر اين اگر از روى علم و عمد بر خلاف اين ترتيب عمل كند بايد به گونهاى اعاده كند كه ترتيب حاصل شود، ولى اگر از روى غفلت يا فراموشى يا ندانستن مسأله ترتيب را مراعات نكند، اعاده لازم نيست.
الف ـ سنگ زدن به جمره عقبه
جمره به معناى ستون سنگى است و عقبه به معناى آخر. چون اين
(278)
ستون از سمت منى، آخرين ستون است آن را جمره عقبه مىگويند. حاجى در روز عيد بايد هفت سنگريزه به اين ستون بزند. در اصطلاح به اين عمل «رمى جمره» گفته مىشود. مسايل مربوط به رمى جمره عقبه در فصل هفتم و ضمن مسايل رمى جمرات بيان خواهد شد.
ب ـ قربانى كردن
مسأله 812) دومين عمل واجب در منى قربانى كردن است. كسى كه حجّ تمتّع انجام مىدهد واجب است در روز عيد دست كم يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند قربانى كند و شتر افضل است و پس از آن، گاو بهتر است. كسى كه نه قربانى داشته باشد و نه پول آن را، بايد به جاى قربانى ده روز روزه بگيرد. شرايط وجوب اين روزه و احكام آن در آينده خواهد آمد.
مسأله 813) اگر كسى نه قربانى داشته باشد و نه پول آن را ولى بتواند بدون زحمت و مشقّت قرض كند و قربانى تهيّه كند و بعدا بدهى خود را بپردازد، بايد قرض كند و قربانى كند.
مسأله 814) اگر حاجى بتواند بدون اين كه دچار سختى و مشقّت شود چيزهايى را كه بيش از خرج سفر اوست بفروشد و قربانى تهيّه كند، بايد اين كار را انجام دهد، خواه چيزهاى اضافى، لباس باشد يا غير لباس.
قربانى كردن (279)
مسأله 815) اگر چيزهايى را كه اضافى و بيش از هزينه سفر او نيست بفروشد، بايد قربانى كند و احتياط واجب آن است كه در اين صورت، روزه هم بگيرد.
مسأله 816) كسى كه براى قربانى كردن پول ندارد، لازم نيست براى تهيّه پول قربانى كسب و كار كند، ولى اگر كسب و كار كرد و پولى به دست آورد، واجب است قربانى كند.
مسأله 817) قربانى كردن، عبادت است و بايد با نيّت خالص و به قصد اطاعت خداوند متعال انجام گيرد.
مسأله 818) سر بريدن حيوان با هر فلزى كه عادتا از آن چاقو ساخته مىشود جايز است و لازم نيست كه چاقو از آهن ساخته شده باشد.
مسأله 819) در حال اختيار نمىتوان يك حيوان را به عنوان شراكت براى چند نفر ذبح كرد، بلكه صحّت اين كار در حالت اضطرار نيز محلّ اشكال است.
مسأله 820) اگر اصلاً حيوانى براى قربانى يافت نشود، بايد قيمت آن را نزد شخص امينى بگذارد تا در بقيّه ماه ذىحجّه، حيوانى برايش بگيرد و در منى از طرف او ذبح كند و اگر در اين سال ممكن نشود، در سال بعد اين كار را برايش انجام دهد.
مسأله 821) اگر براى چند حاجى بيش از يك قربانى پيدا نشود، يكى از آنها بايد قربانى كند و ديگران بايد به آنچه در مسأله قبل گفته
(280) مناسك حج و عمره
شد عمل كنند، ولى احتياط مستحبّ آن است كسانى كه حيوانى براى قربانى ندارند، با پرداخت مبلغى خود را در قربانى ديگرى هم شريك كنند.
مسأله 822) يك گوسفند، حدّاقل چيزى است كه براى قربانى كفايت مىكند و هرچه انسان بتواند تعداد بيشترى حيوان ذبح كند افضل است. در روايت آمده است كه پيامبر صلىاللهعليهوآله صد شتر با خود به حجّ آوردند، شصت و شش عدد از آنها را از طرف خود و بقيّه را از طرف اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب عليهالسلام ذبح نمودند.(1)
وقت قربانى
مسأله 823) ميان رمى جمره عقبه و قربانى، ترتيب شرط است، يعنى قربانى بايد پس از سنگ زدن به جمره عقبه انجام گيرد، ولى اگر از روى جهل يا نسيان ذبح را مقدم بدارد، اعاده لازم نيست.
مسأله 824) ذبح را مىتوان تا روز دوازدهم به تأخير انداخت اگرچه احتياط مستحب آن است كه قربانى كردن را از روز عيد تأخير نيندازد.
مسأله 825) كسى كه قربانى را تا روز دوازدهم به تأخير مىاندازد،
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعه، باب 10 از ابواب الذبح، روايت 4 و 6.
قربانى كردن (281)
بايد حلق يا تقصير را هم به تأخير بيندازد، ولى چنانچه ذبح از روز دوازدهم به تأخير افتاد، مىتواند قبل از ذبح حلق كرده و باقى اعمال را انجام دهد.
مسأله 826) اگر كسى به علّت عذرى مانند فراموشى يا از روى عمد تا روز دوازدهم ذبح نكرد، بنابر احتياط واجب بايد روز سيزدهم قربانى كند و اگر نتوانست در بقيّه ماه ذىحجّه انجام دهد و ذبح در شب بنابر احتياط كفايت نمىكند.
مسأله 827) اگر كسى قربانى كردن را فراموش كند و پس از پايان ماه ذىحجّه متوجّه شود، حجّش صحيح است ولى قربانى در ذمّه اوست و بايد در سال بعد خودش يا نايبش در ماه ذىحجّه در منى قربانى كند.
مسأله 828) اگر كسى براى سنگ زدن به جمره نايب بگيرد و با اعتماد به اين كه او رمى را انجام داده ذبح و حلق نمايد و سپس متوجّه شود كه نايب رمى را انجام نداده است، ذبح و حلق او صحيح است، ولى بايد رمى را انجام دهد.
مكان قربانى
مسأله 829) عمل قربانى بايد در «منى» انجام گيرد و در حال اختيار، ذبح در خارج از منى كافى نيست.
(282) مناسك حج و عمره
مسأله 830) در شرايط فعلى كه قربانگاه خارج از منى ساخته شده است و با توجه به وضعيت موجود و كثرت حجاج و عدم امكان ذبح براى تمامى آنان در منى، ذبح در قربانگاه كنونى كافى است.
مسأله 831) اگر در جايى كه واقعا جزء منى است، به عنوان توسعه شهر مكّه يا هر عنوان ديگرى خانه ساخته شود، ذبح در آن جا كافى است ولى اگر جزء منى بودن منطقهاى ثابت نشود، ذبح در آن جا كفايت نمىكند.
شرايط حيوان قربانى
مسأله 832) از ميان حيوانات، تنها شتر، گاو و گوسفند را مىتوان به عنوان قربانى ذبح نمود و ساير حيوانات كفايت نمىكند و گاوميش هم براى قربانى، كافى است ولى كراهت دارد.
مسأله 833) در حيوان قربانى امور زير معتبر است و بايد رعايتشود:
1 ـ آن كه اگر قربانى شتر است، سنّش بايد كمتر از پنج سال نباشد، بلكه بايد پنج سال را تمام كرده و وارد سال ششم شده باشد، و اگر گاو يا بز است، بنابر احتياط واجب سنّش نبايد كمتر از دو سال باشد و بايد وارد سال سوّم شده باشد، و اگر ميش است، بنابر احتياط واجب سنّش نبايد كمتر از يك سال باشد و بايد وارد سال
قربانى كردن (283)
دوّم شده باشد.
2 ـ اين كه صحيح و سالم باشد و حيوان مريض در صورتى كه مريضى آن آشكار باشد احتياطا كافى نيست، حتّى اگر بيمارى او «كچلى» باشد.
3 ـ بنابر احتياط واجب خيلى پير نباشد.
4 ـ بايد اجزاى بدنش تمام باشد، يعنى همه اعضا را داشته باشد، پس حيوان ناقص، حيوان گوش بريده، دُم بريده و حيوان شاخدارى كه شاخ داخلش شكسته كافى نيست. همچنين اگر حيوان داراى كورى يا لنگى آشكار باشد بنابر اقوى كافى نيست و اگر كورى و لنگىاش آشكار نباشد نيز بنابر احتياط واجب كفايت نمىكند و احتياط آن است كه چشمش سفيد نشده باشد.
5 ـ بايد لاغر نباشد، و اگر در گُرده او مقدارى پيه باشد كافى است و احتياط آن است كه حيوان به گونهاى باشد كه در عرف به آن لاغر نگويند.
6 ـ بايد خصى نباشد يعنى تخمهايش را بيرون نياورده باشند.
7 ـ در اصل خلقت بىدم نباشد به احتياط واجب، ولى اگر در خلقت اصلى گوش يا شاخ نداشته باشد كافى است.
8 ـ در اصل خلقت، بىبيضه نباشد.
مسأله 834) اگر جز حيوان ناقص، حيوانى براى قربانى كردن يافت
(284) مناسك حج و عمره
نشود، چنانچه نقص حيوان خصىّ بودن باشد، اقوى اين است كه قربانى كردن آن كفايت كند، ولى احتياط مستحبّ آن است كه حيوان خصىّ را ذبح كند و حيوان سالمى را هم در بقيّه ماه ذىحجّه همان سال و اگر ممكن نشد در سال ديگر ذبح كند، يا اين كه پس از ذبح حيوان خصىّ، ده روز هم روزه بگيرد. ولى اگر نقص حيوان چيزى جز خصىّ بودن باشد، بنابر احتياط واجب بايد علاوه بر ذبح حيوان ناقص يك قربانى سالم هم در بقيّه ماه ذىحجّه همان سال و اگر ممكن نشد در سال ديگر ذبح كند. و احتياط بهتر آن است كه علاوه بر اين، ده روز هم روزه بگيرد.
مسأله 835) اگر شاخ خارجى حيوان بريده يا شكسته باشد مانعى ندارد. مقصود از شاخ خارج، شاخ سخت و سياهى است كه به منزله غلاف و جلد شاخ داخل ـ كه سفيد رنگ است ـ مىباشد.
مسأله 836) اگر گوش حيوان قربانى، شكاف يا سوراخ داشته باشد، مانعى ندارد، ولى احتياط آن است كه اين گونه نباشد.
مسأله 837) اگر بيضه حيوان كوبيده يا تابانده شده باشد، اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه چنين نقصى نداشته باشد.
مسأله 838) اگر حيوانى را به گمان اين كه صحيح و سالم است ذبح كرد و بعد معلوم شد كه بيمار يا ناقص بوده، بنابر احتياط واجب كافى نيست و بايد دوباره قربانى كند.
قربانى كردن (285)
مسأله 839) اگر حيوانى را به گمان اين كه چاق است خريد و پس از آن معلوم شد كه لاغر است، كفايت مىكند.
مسأله 840) اگر حيوانى را كه به لاغرى آن گمان دارد بخرد و به اميد اين كه چاق درآيد براى اطاعت خداوند و به اميد اين كه مطلوب خداوند متعال باشد ذبح نمايد و پس از ذبح معلوم شود كه چاق است، كفايت مىكند. ولى اگر احتمال نمىداده كه حيوان چاق باشد يا احتمال مىداده ولى آن را از روى بىمبالاتى و سهلانگارى و نه به اميد فرمانبرى از امر خداوند ذبح كرده باشد، كفايت نمىكند.
مسأله 841) اگر به علّت ندانستن مسأله، حيوانى را كه به لاغر بودن آن اعتقاد دارد براى اطاعت فرمان خداوند ذبح كند، چنانچه بعدا معلوم شود كه حيوان چاق است، كفايت مىكند، ولى احتياط مستحبّ آن است كه قربانى را اعاده كند.
مسأله 842) اگر به علّت ندانستن مسأله حيوانى را كه به ناقص بودن آن اعتقاد دارد براى اطاعت خداوند ذبح كند، چنانچه بعدا معلوم شود كه حيوان، صحيح و سالم است كفايت مىكند.
مسأله 843) بنابر احتياط اگر حاجى احتمال بدهد حيوانى كه مىخواهد آن را ذبح كند بيمار يا ناقص است، بايد آن را معاينه كند، هرچند در مورد عيبهايى كه پس از تولّد حاصل مىشود مانند بريدگى گوش يا دُم يا خصىّ بودن، اقوى آن است كه معاينه لازم
(286) مناسك حج و عمره
نيست، ولى در مورد عيبهاى مادر زادى احتياط ترك نشود.
مسأله 844) اگر پس از قربانى كردن احتمال بدهد كه حيوان ناقص بوده يا شرايط لازم را نداشته، در صورتى كه احتمال بدهد هنگام ذبح، شرايط آن را احراز كرده به شكّ خود اعتنا نكند؛ البته اگر نقصى كه احتمال آن را مىدهد از نقصهاى مادرزادى نباشد، به هر حال به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 845) اگر پس از قربانى متوجّه شود كه سنّ قربانى كمتر از مقدار لازم بوده، بايد قربانى را اعاده كند.
مسأله 846) حيوانى كه حاجى مىخواهد قربانى كند بايد مباح باشد، بنابر اين اگر حيوان قربانى از عين مالى خريدارى شود كه خمس به آن تعلّق گرفته و خمسش داده نشده و قصدش نيز اين باشد كه خمس آن را نپردازد، كفايت نمىكند، ولى اگر قربانى را به ثمن كلّى بخرد، قربانى صحيح است هرچند بدهكار اهل خمس است.
نيابت و وكالت در قربانى
مسأله 847) حاجى حتّى در حال اختيار هم مىتواند كسى را نايب بگيرد، تا از طرف او ذبح را انجام دهد و لازم نيست خودش سر حيوان را ببرد.
مسأله 848) اگر حاجى كسى را براى خريدن قربانى و ذبح آن
قربانى كردن (287)
نايب بگيرد نيت ذبح را بايد خودش انجام دهد ولى چنانچه خودش هنگام ذبح حضور نداشته باشد، احتياط اين است كه ذابح نيز نيت كند.
مسأله 849) كسى كه به نيابت از ديگرى ذبح مىكند، اگر مسلمان باشد كافى است و لازم نيست شيعه باشد.
مسأله 850) اگر كسى را نايب گرفت تا برايش گوسفند بخرد و قربانى كند، بايد علم يا اطمينان پيدا كند كه نايب اين كار را انجام داده و ظنّ و گمان به انجام عمل كفايت نمىكند.
مسأله 851) اگر پس از آن كه نايب گوسفند را خريدارى كرد و ذبح نمود، منوبعنه احتمال بدهد كه نايب شرايط قربانى را مراعات نكرده باشد، در صورتى كه نايب مورد اطمينان بوده به اين احتمال اعتنا نكند و ذبحى كه نايب انجام داده كافى است.
مسأله 852) اگر كسى كه براى قربانى كردن نايب شده، در مورد اوصاف حيوان قربانى يا در كشتن آن از روى عمد يا فراموشى يا ندانستن مسأله بر خلاف دستورات شرع عمل كند، ضامن است و بايد دو مرتبه قربانى كند.
مسأله 853) كسى كه در حال احرام است و هنوز براى خود حلق يا تقصير نكرده، مىتواند وكيل شود و براى ديگرى قربانى نمايد.
مسأله 854) كسى كه حجّ نيابتى انجام مىدهد، مىتواند براى قربانى شخص ديگرى را وكيل كند. در اين صورت نايب نيت مىكند
(288) مناسك حج و عمره
كه قربانى از طرف منوب عنه انجام شود و اگر در قربانگاه حضور نداشته باشد، احتياطا وكيل نيز نيّت مىكند كه قربانى مربوط به حجّى است كه موكّل او از طرف موكّلش انجام مىدهد.
مسأله 855) اگر كسى بدون وكالت گرفتن از ديگرى برايش قربانى كند، بنابر احتياط كفايت نمىكند.
مسأله 856) كسى كه بايد براى خود قربانى كند يا از طرف ديگرى براى قربانى كردن وكيل شده، هرگاه شك كند كه آيا ذبح را انجام داده يا نه، بايد قربانى كند.
مسأله 857) كسى كه براى قربانى كردن از طرف ديگرى وكيل شده، مىتواند وكالت ذبح را به ديگرى واگذار كند، مگر اين كه وكيل شده باشد كه خودش شخصا عمل را انجام دهد.
مسأله 858) اگر كسى پس از بريدن رگهاى چهارگانه و در حالى كه حيوان هنوز زنده است سر آن را جدا كند، مرتكب كار حرام شده ولى ذبيحه حلال است و كفايت از قربانى مىكند.
مصرف گوسفند قربانى
مسأله 859) احتياط واجب اين است كه حاجى قدرى از گوشت قربانى را هديه بدهد و قدرى از آن را نيز به فقير مؤمن صدقه بدهد و احتياط مستحب آن است كه خودش نيز مقدارى از آن را بخورد.
قربانى كردن (289)
مسأله 860) چنانچه حاجى قدرت بر اين كه مقدارى از گوشت قربانى را هديه و مقدارى از آن را صدقه بدهد نداشته باشد، تكليف از وى ساقط است، ولى اگر بتواند نسبت به سهم فقير مؤمن و قسمتى كه بايد هديّه بدهد از طرف آنان وكالت در قبول و اعراض بگيرد و پس از ذبح از طرف آنها قبول و قبض نمايد و سپس از آن اعراض نمايد، بنابر احتياط واجب اين كار را انجام دهد.
روزه بدل قربانى
مسأله 861) اگر كسى نتواند قربانى كند، يعنى نه قربانى داشته باشد و نه پول خريدن آن را، بايد سه روز در حجّ و هفت روز پس از بازگشت از حجّ روزه بگيرد.
مسأله 862) سه روزى كه در حجّ روزه گرفته مىشود، بايد پشت سر هم باشد و بين آن فاصله نباشد.
مسأله 863) اين سه روز بايد در ماه ذىحجّه باشد و احتياط واجب آن است كه از هفتم تا نهم روزه بگيرد و جلوتر يا ديرتر از آن روزه نگيرد، ولى اگر از قدرت پيدا كردن بر قربانى نااميد باشد، مىتواند پيش از روز هفتم روزه را بگيرد، ولى روزه در هر حال بايد پس از احرام بستن براى عمره و در ماه ذىحجّه باشد.
مسأله 864) اگر نتوانست روز هفتم را روزه بگيرد، روز هشتم و
(290) مناسك حج و عمره
نهم روزه نگيرد و پس از ايام تشريق تا آخر ذىالحجه آن سه روز را روزه بگيرد و احتياط واجب اين است كه پس از ايام تشريق فورا روزه را شروع كند و بنابر اظهر مىتواند از روز سيزدهم شروع كند اگر چه در روز سيزدهم از منى به طرف مكه كوچ كند. و همين طور است اگر روز هشتم را روزه نگرفت.
مسأله 865) جايز نيست حاجى در ايّام تشريق در منى روزه بگيرد، بلكه هر كس در ايّام تشريق در منى باشد روزه بر او حرام است، خواه مشغول به انجام حجّ باشد يا نباشد.
مسأله 866) اين سه روز را در سفر هم مىتوان روزه گرفت، بنابر اين براى روزه گرفتن، قصد اقامت در مكّه لازم نيست، حتّى اگر براى ماندن در مكّه سه روز هم وقت ندارد مىتواند در بين راه روزه بگيرد.
مسأله 867) اگر پس از آن كه تمام سه روز را روزه گرفت نسبت به قربانى كردن قدرت پيدا كرد، لازم نيست ذبح كند ولى اگر پيش از پايان سه روز، قدرت پيدا كرد، بايد قربانى كند.
مسأله 868) اگر اين سه روز را روزه نگرفت و ماه ذىحجّه به پايان رسيد، بايد در سال آينده خودش يا نايبش قربانى را در منى ذبح كند و اگر سال آينده هم متمكّن از قربانى نباشد، وظيفهاش روزه است.
مسأله 869) هفت روزى كه بايد پس از بازگشت از سفر حجّ روزه بگيرد، احتياط مستحب اين است كه پشت سر هم باشد.
قربانى كردن (291)
مسأله 870) اين هفت روز را نمىتوان در مكّه يا در ميان راه روزه گرفت، ولى كسى كه پس از اتمام حجّ قصد ماندن در شهر مكّه را داشته باشد، پس از گذشتن مدّتى كه در آن مدّت مىتوانست به وطن خود بازگردد، مىتواند روزه بگيرد. همچنين اگر از زمان قصد اقامت در مكّه يك ماه بگذرد، مىتواند روزه بگيرد. و ابتداى يك ماه از زمانى شروع مىشود كه قصد اقامت در مكّه را نموده باشد.
مسأله 871) در دوران ما كه بسيارى از حجّاج با هواپيما از حجّ برمىگردند، بعيد نيست گفته شود براى كسى كه در مكّه اقامت كرده و مىخواهد روزه بدلِ قربانى را بگيرد، جايز است پس از گذشتن زمانى كه هواپيما حجّاج را به وطنشان مىرساند روزه بگيرد، ولى نبايد ميان سه روز و هفت روز جمع كند، يعنى دست كم بايد يك روز فاصله ميان آنها باشد.
مسأله 872) كسى كه مىخواهد به جاى قربانى، هفت روز روزه بگيرد، اگر در غير مكّه يا شهرى غير از وطن خودش اقامت كند، حتّى اگر به مقدارى صبر كند كه اگر راه مىپيمود به وطنش مىرسيد، نمىتواند در آن جا روزه بگيرد، ولى كسى كه به وطن خود بازگشته، لازم نيست در شهر خود روزه بگيرد، بلكه اگر در جاى ديگرى هم قصد اقامت كند مىتواند در آن جا روزه بگيرد.
مسأله 873) كسى كه وظيفهاش اين بوده كه به جاى قربانى، روزه
(292) مناسك حج و عمره
بگيرد و قادر بر روزه گرفتن بوده، هرگاه پيش از آن كه روزه بگيرد از دنيا برود، ولىّ او بايد سه روز روزه را بنابر اقوى و هفت روز را بنابر احتياط واجب از طرف او قضا كند.
مسأله 874) اگر نتوانست سه روز در مكّه روزه بگيرد و به محلّ خود بازگشت، در صورتى كه در ماه ذىحجّه باشد، مىتواند در محلّ خود روزه بگيرد، ولى بايد ميان سه روز با هفت روز فاصله بيندازد و اگر ماه ذىحجّه گذشته، بايد خودش يا نايبش در سال آينده در منى قربانى كند.
مستحبّات قربانى
مسأله 875) امور زير در قربانى، مستحبّ است:
1 ـ در صورت امكان، قربانى شتر باشد و اگر ممكن نيست گاو و چنانچه آن نيز ممكن نيست، گوسفند باشد.
2 ـ قربانى بسيار چاق باشد.
3 ـ اگر قربانى شتر يا گاو است از جنس مادّه باشد و اگر گوسفند يا بز است از جنس نر باشد.
4 ـ اگر قربانى شتر است از سر دستها تا زانويش را ببندد و در حالى كه ايستاده است، در سمت راست آن بايستد و كارد يا نيزه يا خنجر را به گودال گردنش فرو كند.
قربانى كردن (293)
5 ـ هنگام ذبح گاو يا گوسفند يا نحر كردن شتر اين دعا خوانده شود:
«وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَالاْءَرْضَ حَنيفا مُسْلِما وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ إِنَّ صَلاتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى للّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ، اَللّهُمَّ مِنْكَ وَلَكَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ أَكْبَرُ، اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.»
6 ـ اين كه خود حاجى قربانى را ذبح كند و اگر نمىتواند دست خود را بر روى دست كسى كه قربانى را ذبح مىكند بگذارد.
ج ـ حلق يا تقصير
مقصود از حلق، تراشيدن سر است و مقصود از تقصير، چيدن قدرى از موى سر يا ريش يا سبيل.
مسأله 876) همچنان كه گذشت در تقصير كوتاه كردن ناخن كفايت نمىكند و اگر خواست ناخن خود را بچيند، بنابر احتياط واجب پيش از آن بايد قدرى از موى خود را كوتاه كند.
مسأله 877) هر مكلّفى پس از قربانى كردن مخيّر است كه سر بتراشد يا تقصير كند مگر چند طايفه:
1 ـ زنها كه بايد تقصير كنند و سر تراشيدن براى آنها كافى نيست.
(294) مناسك حج و عمره
2 ـ صروره يعنى كسى كه سال اوّل حجّ اوست كه بنابر اظهر بايد سر بتراشد.
3 ـ كسى كه به منظور درمان يا رعايت مسايل بهداشتى، عسل يا شيره يا چيزهايى مانند آن به موى سر خود ماليده باشد كه بايد حلق كند.
4 ـ كسى كه موى سر خود را در جايى از سر جمع كرده و گره زده يا موها را بههم بافته است كه بنابر احتياط واجب بايد حلق كند.
5 ـ خنثاى مشكل (يعنى كسى كه روشن نيست مرد است يا زن) اگر از سه دسته اخير نباشد نبايد سر بتراشد، بلكه بايد تقصير كند و اگر از اين سه دسته باشد، بنابر احتياط بايد هم تقصير كند و هم سر بتراشد و احتياطا تقصير را پيش از تراشيدن سر انجام دهد.
مسأله 878) منظور از صروره كسى است كه براى اولين بار به حج آمده است، حتى اگر حج نيابتى يا استحبابى بجا بياورد.
مسأله 879) اگر كسى قبل از اين كه مستطيع شود، حج نيابتى يا استحبابى بجا آورد، هنگامى كه مستطيع شد و مىخواهد حجةالاسلام بجا آورد، لازم نيست سر بتراشد؛ بنابر اين كودك مميّزى كه حجّ بجا آورده و از احرام خارج شده، هرگاه پس از بالغ شدن حجّ بجا بياورد، لازم نيست حلق نمايد.
مسأله 880) بنابر احتياط، كسى كه سر مىتراشد بايد تمام آن ر
حلق يا تقصير (295)
بتراشد و تراشيدن مقدارى از موى سر كفايت نمىكند.
مسأله 881) در حلق كردن، ملاك استفاده از تيغ نيست، بنابر اين اگر ماشينى باشد كه مثل تيغ سر انسان را بتراشد كافى است، ولى كوتاه كردن مو كفايت از تراشيدن آن نمىكند.
مسأله 882) براى تقصير كردن، چيدن مقدارى از موى سر يا ريش يا سبيل با هر ابزارى كه باشد كفايت مىكند و بهتر است هم مقدارى از موى خود را كوتاه كند و هم مقدارى از ناخنها را بگيرد.
مسأله 883) سر تراشيدن و تقصير، عبادت است؛ بنابر اين بايد علاوه بر قصد، همراه با نيّت خالص از ريا و خودنمايى و به انگيزه اطاعت از فرمان خداوند انجام گيرد و اگر كسى در اين كار قصد و نيّت نداشته باشد يا آن را از روى ريا و خودنمايى انجام دهد، صحيح نيست و محرّمات احرام با تقصير يا حلق باطل، بر انسان حلال نمىشود.
مسأله 884) حاجى مىتواند خودش حلق يا تقصير را انجام دهد يا اين كار را به شخص ديگرى كه محرم نيست واگذار كند، ولى خودش بايد نيّت كند و بهتر است كسى هم كه كار به او واگذار شده نيّت كند.
مسأله 885) كسى كه وظيفه او سر تراشيدن است اگر سرش مو نداشته باشد، بنابر احتياط واجب علاوه بر كشيدن تيغ بايد تقصير هم بكند.
(296) مناسك حج و عمره
مسأله 886) كسانى كه ميان حلق و تقصير مخيّرند، اگر سرشان مو نداشته باشد بايد تقصير كنند و اگر اصلاً مويى در سر و ريش و سبيل نداشته باشند، بايد قدرى از ناخن خود را بگيرند و اگر ناخن هم ندارند، هرگاه تيغ را بر سر بكشند، كافى است.
مسأله 887) تراشيدن ريش كفايت از تقصير نمىكند علاوه بر اين كه تراشيدن موى روييده بر چانه احتياطا جايز نيست.
مسأله 888) در تقصير، اكتفا كردن به چيدن موى زير بغل و زير شكم، محلّ اشكال است.
مسأله 889) پس از آن كه محرم به وظيفه خود عمل كرد و حلق يا تقصير را انجام داد، تمام محرّمات احرام براى او حلال مىشود، مگر مسايل جنسى و استفاده از عطر و بوى خوش. امّا صيد از دو جهت حرام بود؛ اوّل؛ از آن رو كه در حرم، شكار كردن براى محرم و غير محرم جايز نيست، اين حرمت همچنان باقى است، دوّم؛ از آن رو كه شخص محرم است شكار كردن بر او حرام است، خواه در حرم باشد يا در خارج از آن. و بنابر احتياط واجب، حرمت شكار كردن از اين جهت پس از حلق يا تقصير نيز همچنان باقى است.
مسأله 890) كسى كه وظيفهاش حلق است، هرگاه عمدا به جاى حلق تقصير كند، مرتكب معصيت شده و بنابر احتياط بايد كفّاره بدهد، ولى اگر به علّت ندانستن مسأله يا از روى فراموشى اين كار را
حلق يا تقصير (297)
انجام دهد، كفّاره ندارد و در هر صورت بايد حلق كند.
مسأله 891) كسانى كه براى اوّلين بار به حجّ مىروند و وظيفه آنها سر تراشيدن است، بنابر احتياط نمىتوانند ابتدا موهاى سر خود را با ماشين كوتاه كنند و سپس آن را بتراشند، حتّى اگر تراشيدن بلا فاصله پس از كوتاه كردن موها با ماشين باشد. و اگر كسى از روى علم وعمد اين كار را انجام دهد، بايد كفّاره بدهد و كفّاره كوتاه كردن تمام موى سر بدون ضرورت بنابر اقوى يك گوسفند است.
مسأله 892) جايز نيست حاجى پس از آن كه مقدارى از موى سر خود را تراشيد، بقيّه آن را با ماشين كوتاه كند.
مسأله 893) براى محرمى كه هنوز حلق يا تقصير نكرده جايز نيست به عنوان حلق يا تقصير سر ديگرى را بتراشد يا موى او را بچيند و اكتفا كردن به حلق يا تقصيرى كه توسّط چنين كسى انجام شود، محلّ اشكال است، ولى محرم مىتواند ناخن ديگرى را به عنوان تقصير بگيرد.
مسأله 894) كسى كه به علّت شكستگى سر و مانند آن، تراشيدن موى سر حتى با ماشين تهزن برايش ضرر دارد، اگر اميد داشته باشد كه چنانچه حلق را تا پايان ايّام تشريق به تأخير بيندازد بهبود مىيابد و مىتواند تمام سر را بتراشد، بايد حلق را تا آخر ايّام تشريق به تأخير بيندازد و اگر چنين اميدى نداشته باشد يا به تأخير بيندازد و
(298) مناسك حج و عمره
بهبود نيابد، بنابر احتياط هر قدر از موى سر را كه مىتواند بتراشد و تقصير هم بكند.
مسأله 895) اگر حاجى بداند كه در اثر تراشيدن موى سر با تيغ، خون از سرش مىريزد، چنانچه ماشين تهزنى در اختيار داشته باشد كه موى سر را بدون خونريزى مىتراشد، بايد موهاى خود را با آن بتراشد و اگر ماشين تهزن ندارد يا تراشيدن با آن نيز موجب خونريزى مىشود، بنابر احتياط واجب بايد سر بتراشد و به خاطر اين كه خون از بدنش خارج مىشود مرتكب معصيت نمىشود.
مسأله 896) كسى كه وظيفهاش اين است كه سر بتراشد ولى عذر دارد، اگر تقصير كند كافى است، ولى در مورد دسته چهارم و پنجم كه در مسأله 877 ذكر شد موافقتر با احتياط اين است كه در احتياط به ديگرى مراجعه كند.
محلّ حلق و تقصير
مسأله 897) محلّ تراشيدن سر و تقصير نمودن سرزمين «منى» است و جايز نيست در حال اختيار اين عمل در جايى غير از منى انجام گيرد.
مسأله 898) اگر كسى حلق يا تقصير را در منى انجام نداد و از آن جا بيرون رفت، بايد به منى برگردد و در آنجا حلق يا تقصير نمايد، چه عمدا حلق يا تقصير نكرده باشد و چه از روى فراموشى يا
حلق يا تقصير (299)
ندانستن مسأله.
مسأله 899) اگر كسى به علّت ندانستن مسأله يا از روى فراموشى، حلق يا تقصير را در خارج از منى انجام دهد و اعمال پس از آن را نيز بجا آورد، اعاده حلق يا تقصير و اعمال پس از آن لازم نيست، هرچند اعاده مطابق با احتياط است.
مسأله 900) كسى كه بدون حلق يا تقصير از منى بيرون رفته، اگر نتواند به منى برگردد، بايد در هر جا كه هست سر خود را بتراشد يا تقصير كند و بنابر احتياط واجب در صورت امكان موهاى تراشيده را به منى بفرستد و مستحبّ است موها در منى در محلّ خيمه او دفن شود.
مسأله 901) كسانى كه براى آنها جايز است اعمال حجّ را بر وقوف در عرفات و مشعر مقدّم نمايند، پس از طواف حجّ و نماز آن و سعى نبايد تقصير كنند، و اگر تقصير كنند مُحلّ نمىشوند بلكه تقصير را بايد در منى انجام دهند، و اگر از روى ناآگاهى يا فراموشى تقصير كنند كفّاره ندارد.
وقت حلق و تقصير
مسأله 902) وقت حلق و تقصير پس از قربانى كردن در روز عيد است و جايز نيست پيش از قربانى كردن انجام شود و احتياط اين
(300) مناسك حج و عمره
است كه حلق يا تقصير را از روز عيد تأخير نيندازد، اگر چه بعيد نيست كه بتواند آن را تا آخر ايام تشريق به تأخير بيندازد.
مسأله 903) حلق در شب جايز است و كفايت مىكند اگرچه حلق در روز بهتر است.
مسأله 904) انجام طواف حجّ يا سعى پيش از تقصير يا سر تراشيدن جايز نيست.
مسأله 905) اگر پيش از تراشيدن سر يا تقصير كردن، طواف و سعى نمايد، چنانچه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله اين كار را انجام داده باشد، بايد به منى برگردد و حلق يا تقصير نمايد و اگر نمىتواند به منى برگردد، در هر جا كه هست حلق يا تقصير كند و پس از آن، بنابر احتياط واجب طواف و نماز آن و سعى را اعاده كند. و اگر از روى علم و عمد اين كار را انجام داده، بايد هم طواف و نماز و سعى را اعاده كند و هم يك گوسفند قربانى كند.
مسأله 906) اگر از روى علم و عمد تنها طواف را بر حلق و تقصير مقدّم نمايد، بايد يك گوسفند ذبح كند، ولى اگر تنها سعى را مقدّم نمايد، ذبح گوسفند لازم نيست ولى بايد پس از حلق يا تقصير و طواف و نماز آن، سعى را اعاده نمايد.
مسأله 907) همان گونه كه گذشت اگر قربانى كردن از روز عيد به تأخير افتاد، چنانچه تأخير آن تا روز دوازدهم باشد بايد حلق را بعد
حلق يا تقصير (301)
از ذبح انجام دهد و اگر از روز دوازدهم نيز تأخير افتد، مىتواند حلق كرده و باقى اعمال را بجا آورد و تا آخر ذىالحجه هر وقت كه توانست ذبح كند.
مسأله 908) اگر حاجى كسى را براى قربانى كردن و كيل كند، تا وكيل او قربانى نكرده نمىتواند حلق يا تقصير كند، ولى اگر با اعتقاد به اين كه وكيل برايش قربانى كرده، حلق يا تقصير نمايد و بعد معلوم شود كه وكيل هنوز برايش قربانى نكرده، حلق يا تقصيرى كه انجام داده، كافى است؛ حتّى اگر پس از حلق يا تقصير، اعمال مكّه را هم انجام دهد و سپس متوجّه شود، اعمالش صحيح است و اعاده آنها لازم نيست، ولى در هر حال بايد تا پايان ايّام تشريق و اگر ممكن نشد در باقيمانده ماه ذىحجّه قربانى كند.
مستحبّات حلق
مسأله 909) در حلق امور زير مستحبّ است:
1 ـ اين كه براى تراشيدن موى سر از سمت راست جلوى سر شروع كند.
2 ـ در هنگام تراشيدن سر «بسم اللّه» بگويد و اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ أَعْطِنى بِكُلِّ شَعْرَةٍ نُورا يَوْمَ الْقِيامَةِ»
3 ـ موى سر خود را در منى در خيمه خود دفن نمايد. (البتّه در
(302) مناسك حج و عمره
صورت امكان و با رعايت مسايل بهداشتى).
4 ـ پس از تراشيدن موى سر قدرى از اطراف ريش و شارب خود و نيز ناخنها را كوتاه كند.
حلق يا تقصير (303)