موضوع: حوزه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
آخوند ملا محمدکاظم خراسانی(1255-1329ق)؛ مرجع تقلید عالیقدر شیعه و بزرگترین شخصیت مذهبی خاور میانه در انتهای عصر قاجار است. وی که از رهبران اصلی مشروطیت ایران نیز به شمار می رود، حوزه درس پر برکتی داشته که بیش از سه هزار شاگرد برجسته و افزون بر پانصد مجتهد و مرجع تقلید در آن حوزه تربیت شده اند. در این مقاله به مناسبت یکصد و پنجمین سالگرد وفات ایشان، صفحاتی از دفتر زندگی وی را تورق می نماییم:
ولادت
آیت الله شیخ محمدکاظم هروی خراسانی، معروف به «آخوند خراسانی»، عارف، اصولی، حکیم و فقیه بزرگ شیعه در سال 1255 هجری قمری در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود. پدر وی آخوند ملا حسن هروی خراسانی بود که در ابتدای قرن سیزدهم هجری از هرات به مشهد هجرت کرده بود و در آن زمان هرات جزو خاک ایران بود که بعدها بر اثر خباثت انگلیس و بی کفایتی شاهان قاجار، این منطقه که مروارید خراسانش می گفتند، از خراسان بزرگ جدا شد.
تحصیلات مقدماتی
آخوند خراسانی در سن 11 سالگی تحصیلات حوزوی را آغاز نمود و تا سال 1277 هجری قمری در حوزه مشهد به تحصیل اشتغال داشت و از این رو که صدایی رسا و بیانی جذاب و دلنشین داشت، در کنار تحصیل به تدریس نیز می پرداخت. مثلا در زمانی وی مشغول خواندن کتاب حاشیۀ ملاعبدالله یزدی در علم منطق بود و صبح ها به درس استاد حاضر می شد و مجموعا سه شاگرد در درس استاد حضور می یافتند. اما بعداز ظهر که آخوند خراسانی منطق تدریس می کرد، تعداد شاگردانش در حدود ده برابر جمعیت درس استاد بود و این حاکی از بیان قوی آخوند خراسانی و توانایی بالای او در عرصه تدریس داشت. امری که در نهایت او را به بزرگترین مدرّس عالم تشیع مبدل کرد. نهایتا آخوند خراسانی در سن 22 سالگی برای درک محضر شیخ انصاری راهی نجف اشرف شد.
پیش بینی ملاهادی سبزواری
آخوند خراسانی زمانی که مشهد را ترک گفت از مسیر سبزوار-تهران-کرمانشاه راهی عتبات شد. او وقتی به سبزوار رسید مدتی در مکتب فیلسوف بزرگ و پرآوازه ایرانی، ملاهادی سبزواری شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد. این مدت را از حضور یک جلسه ای تا دورۀ شش ماهه نیز گفته اند. در هر صورت اصل ملاقات آخوند خراسانی و ملاهادی سبزواری مسلّم است و نکته مهم در این بین پیشگویی ملاهادی سبزواری درباره آخوند خراسانی است که چند ده سال بعد به وقوع می پیوندد و این حاکی از طهارت باطنی مرحوم سبزواری است. حوزه درس حاجی سبزواری مشحون از فضلایی بوده که پس از سال ها سوابق تحصیل، اجازه حضور در دروس معقول حاجی را داشتند. آخوند خراسانی در سکوی کنار در مجلس درس می نشیند و به درس حاجی گوش فرا می دهد. حضور یک طلبه جوان در این مجلس باعث می شود برخی حضار به حضور این طلبه اعتراض کنند و پس از اتمام درس اعتراض خود را به حاجی برسانند. حاجی در پاسخ آن ها می فرماید: «این جوانی را که به دیده حقارت در او می نگرید روزی به پایگاهی از علم خواهد رسید که هزاران نفر از دریای علم او بهره مند شده و تربیت می گردند؛ و این شخص به جایی خواهد رسید که به حکم او پادشاهی از سلطنت خلع می گردد.»
فلسفه آموزی در حوزۀ تهران
آخوند خراسانی راهی عتبات می شود ولی زمانی که به تهران می رسد، مایحتاجش تمام شده و توان مالی ادامۀ سفر را ندارد. از این رو مجبور می شود در تهران بماند و یک سال و چند ماه در مدرسه صدر تهران ساکن شده و به درس فلسفه بزرگانی چون ملاحسن خویی و میرزا ابوالحسن جلوه حاضر می گردد. هم حجره ای او در این زمان علامه ملا عبدالرسول فیروزکوهی(پدر علی عبدالرسولی و شیخ الملک اورنگ) است. بعدها به وسیله همین ملا عبدالرسول قضیه ای روی می دهد که آخوند خراسانی توان حرکت به سوی قبله علمی خویش یعنی نجف اشرف و درس شیخ انصاری را یافته و راهی عتبات می شود. اما زمانی که به کرمانشاه می رسد باز هم مجبور به توقف می شود. معلوم نیست بر اثر ضعف مالی یا بسته بودن راه این بار وقوف اضطراری دارد. در هر حال پس از مدتی راهی نجف اشرف شده و در سال 1279هجری وارد شهر علم و اجتهاد می شود.
استادان نجف و کربلا
آخوند خراسانی از سال 1279 تا 1290 هجری در نجف و مدتی اندک در کربلا به تحصیل پرداخته و زمانی کوتاه هم در زمان هجرت میرزای شیرازی به سامرا در دروس فقه و اصول و اخلاق و عرفان اساتید مطرح نجف حاضر شده و توشه علمی فراوان بر می گیرد. اساتید او در عتبات عراق عبارتند از:
1. شیخ مرتضی انصاری(فقه و اصول)
2. سید علی شوشتری(فقه و اخلاق)
3. میرزای شیرازی(فقه)
4. شیخ راضی نجفی(فقه)
5. سید مهدی حلی قزوینی(حدیث)
6. ملا حسین اردکانی(اصول)
7. ملا حسینقلی همدانی(اخلاق)
توصیه مهم و مؤثر سید علی شوشتری به آخوند خراسانی
سید علی شوشتری وصی علمی شیخ انصاری است. آخوند خراسانی که در زمان زندگی شیخ انصاری به درس اخلاق سید حاضر می شد پس از رحلت شیخ، علاوه بر درس اخلاق در درس فقه سید علی شوشتری نیز حضور می یابد و می گوید ما تا آن زمان نمی دانستیم که عیار علمی سید چه اندازه است و پس از حضور در درس او بود که فهمیدیم: سید «دریای علم» است. زمانی که آخوند در درس سید شرکت می یافت روزی سید به وی می فرماید: جناب آخوند! تو بهتر است هر روز درسی را که قرار است من تدریس کنم از پیش خودت بنویسی تا در جلسه درس بهتر بتوانیم با هم بحث کنیم. اگر موافق و هم رأی بودیم که چه خوب، و الا با مباحثه یکی نظر دیگری را می پذیرد. آخوند خراسانی می گفت: همین توصیه سید به پیش نویسی دروس بود که مرا به این جایگاه از علم رساند. مقصود اینکه آخوند خراسانی با تلاش به گونه ای خاص مقتضی رشد علمی خود را فراهم کرده و عنایت حضرت حجت(عج) به او باعث رشد علمی عجیب او شده است. همچنین آخوند خراسانی اجازه استخاره ای هم از سید علی شوشتری دارد که منتهی به حضرت ولی عصر(عج) می شود.
آخوند خراسانی؛ عرفان و فلسفه
آخوند خراسانی که استاد مراجع قرن چهاردهم هجری است، میانه خوبی با فلسفه و عرفان داشت و حتی سالیان سال به تدریس فلسفه صدرایی می پرداخت. به علاوه وی محضر اساتید بزرگی در فلسفه و عرفان را درک نموده و در زمان او مخالفان فلسفه و عرفان چندان توان تحت فشار قرار دادن فلاسفه و عرفا را نداشتند و می دانیم که زمان آخوند خراسانی زمان رونق فلسفه و عرفان در عتبات عراق به ویژه نجف اشرف وبده است. آخوند خراسانی خود در حین تحصیل در کنار ملا حسینقلی همدانی -عارف و عارف ساز بزرگ- در درس سید علی شوشتری شرکت می کرد و پس از رحلت سید در درس اخلاق ملاحسینقلی همدانی حضور یافت.
حتی نقل است: در زمان رحلت ملا حسینقلی همدانی در سال 1311 هجری مرحوم خراسانی در مجلس فاتحۀ ملا حسینقلی شرکت جسته بود و چون دید خطیب مجلس چندان در ذکر مناقب و فضایل ملا حسینقلی همدانی داد سخن نداد، همان وقت از جا برخاست و فصلی طویل در ذکر فضایل آخوند همدانی سخنرانی کرد. همچنین علامه سید جلال الدین آشتیانی از میرزا احمد کفایی نقل می کرد که: در زمان آخوند خراسانی فلسفه در نجف رواج داشت و ایشان خودش خیلی تبلیغ می کرد و اگر کسی در جهت مخالفت با فلسفه اظهار نظر می کرد، آخوند به تندی با او برخورد می نمود و یا مثلا درباره روایات در اصول و عقاید توحید و نبوت می گفته است که بدون تخصص در فلسفه هیچ کسی حق ندارد وارد این مباحث شود و اگر کسی حکمت نداند نمی تواند احادیث عقیدتی منقول از ائمه اطهار(ع) را به درستی درک کند. زنده یاد هانری کربن، مستشرق شهیر فرانسوی نیز در انتهای کتاب تاریخ فلسفه اش این مطلب را نقل می نماید. «ملا کاظم خراسانی(1329ق/1911م) حکیم کامل شیعی، بر این نظر بود که هر کسی آگاهی کافی از فلسفه و الهیات نداشته باشد، نمی تواند احادیث امامان معصوم[ع] را دریابد»
تربیت 3000 شاگرد برجسته
یکی از برجسته ترین نقاط زندگی علمی آخوند خراسانی حوزۀ تدریس وسیع و شگفت انگیز او بوده است. وی در سالیان ابتدایی حضور در نجف، رسائل شیخ انصاری و مکاسب او و نیز منظومه ملاهادی سبزواری را تدریس می کرد. یعنیع لاوه بر فقه و اصول، به تدریس فلسفه نیز اهتمام خاصی داشت و از شاگردان برجسته وی در علم فلسفه باید سید احمد کربلایی(استاد علامه سید علی قاضی) را باید نام برد. آخوند خراسانی در دهه آخر قرن سیزدهم و در دهه ابتدایی قرن چهاردهم به همراه دو تن دیگر از بزرگان نجف به نام میرزا حبیب الله رشتی و شیخ هادی تهرانی سه مدرس و استاد برجسته نجف به شمار می رفت. ولی اندک اندک سلطان اقلیم تدریس شد و به تنهایی استاد برجسته حوزوی تمام جهان تشیع شد و حوزه درسی استوار و حیرت زایی ایجاد نمود که از حیث کمیت و کیفیت نظیرش را تاریخ اسلام پس از حوزه تدریس امام صادق(ع) سراغ ندارد.
تحول در علم اصول فقه
پس از رفع غلبه اخباریان و مخالفان اجتهاد و اصول فقه بر حوزه های علمیه، در انتهای قرن دوازدهم و با مساعی وحید بهبهانی و شاگردانش، اجتهاد و اصول فقه رونق دوباره ای گرفت، ولی تحول عظیم و بزرگ در این علم توسط شیخ انصاری(متوفای1281ق) ایجاد شد. پس از شیخ انصاری کسی که توانست مبانی و ساختار علم اصول فقه را دچار تحول چشمگیر کند، آخوند خراسانی بود و کتاب مشهور وی که «کِفایه الاصول» نام دارد، مدار و محور تدریس اصول فقه در جهان تشیع به شمار می رود. از خصوصیت های مهم کفایه الاصول، مختصر بودن و ایجاز عبارات و فرار از تورم و فربه¬گی کاذبی بود که به اصول فقه عارض گشته بود. ناگفته نماند که بیش از ششصد شرح و حاشیه به زبان های فارسی، عربی و اردو بر این اثر نگاشته شده است.
تعدادی از شاگردان آخوند خراسانی
تعداد شاگردان حوزه تدریس آخوند خراسانی را تا سه هزار تن گفته اند. البته در ادوار مختلف تعداد شاگردان متفاوت بوده، ولی روایت حضور سه هزار شاگرد در درس آخوند خراسانی نیز توسط برخی شاگردان وی نقل شده است و اصل قضیه یعنی تربیت چندین هزار عالم و مجتهد توسط آخوند خراسانی امری روشن و یقینی است و حجم قابل اعتنایی از شخصیت های کتاب 5 جلدی «نُقباء البشر» شیخ آقابزرگ تهرانی که در رابطه با علمای قرن چهاردهم هجری است، به شاگردان آخوند خراسانی اختصاص دارد. البته صدای رسا و بیان روشن آخوند خراسانی در ایجاد این حوزه عظیم درسی بی اثر نبوده است. در این جا فقط اسامی تعداد اندکی از صدها مجتهد درس آخوند خراسانی که از مراجع تقلید، فلاسفه بزرگ، عرفای اهل دل و سیاستمداران برجسته بوده اند، را ذکر می کنیم:
1. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (استاد امام خمینی)
2. شيخ محمد علي شاه آبادي(استاد امام راحل)
3. سيد محمد پيغمبر تفرشي(عموي حضرت آيت الله خامنه ای)
4. سيد هاشم نجف آبادي ميردامادي (جد مادری مقام معظم رهبری)
5. سيد حسن مدرس(شهيد بزرگوار و مجاهد كبير)
6. سید حسن صدر(نویسنده تأسیس الشیعه)
7. ميرزا حسين نائينی(متفكر بزرگ شیعه)
8. سيد ابوالحسن اصفهانی(مرجع تقليد عاليقدر)
9. آیت الله بروجردي(مرجع مطلق جهان تشيع)
10. آقا حسين قمي( مجاهد شهير)
11. شيخ عبدالله گلپايگاني(دانشمند كم نظير)
12. شيخ محمد حسين كاشف الغطاء( مصلح بزرگ)
13. شيخ محمد حسين غروي اصفهاني(استاد علامه طباطبایی و آیت الله بهجت)
14. آقا ضياء عراقي(استاد بزرگ حوزه نجف)
15. سيد احمد كربلايي(عارف مشهور و استاد آیت الله قاضی)
16. سيد علي آقا قاضي( عارف گرانقدر)
17. شيخ محمد تقي بافقي(مجاهد عظيم القدر)
18. شيخ مرتضي طالقاني(عارف اهل دل)
19. شيخ هادي جليلي كرمانشاهي
20. شيخ عبدالكريم حائري يزدي(مؤسس حوزه قم)
21. شيخ محمد تقي خوانساري(مرجع تقليد بزرگ. از مراجع ثلاثه قم)
22. سيد صدر الدين صدر(از آیات ثلاث قم)
23. ميرزا علي شيرازي(استاد شهيد مطهري)
24. ميرزا علي آقا شيرازي(فرزند ميرزاي شيرازي)
25. شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني(عالم صاحب كرامت)
26. شيخ محمد حرزالدين(صاحب معارف الرجال)
27. شيخ محمد كاظم شيرازي(جد مادري آيت الله سيد رضي شيرازي)
28. شيخ عباس قمي(صاحب سفينه البحار و مفاتيح الجنان)
29. شيخ محمد جواد بلاغي(مولف محقق و پركار)
30. ميرزا ابوالحسن مشكيني(محشي كفايه)
31. سيد محمد سعيد حبّوبي(عارف و شاعر و مجاهد بزرگ)
32. سيد محسن امين عاملي(صاحب اعيان الشيعه)
33. سید شرف الدين عاملي(صاحب المراجعات)
34. سيد هبه الدين شهرستاني(سياستمدار شهير)
35. سيد ابوالقاسم كاشاني(رهبر نهضت نفت)
36.سيد عبدالهادي شيرازي(مرجع زاهد بزرگوار)
37.سيد محمود شاهرودي(از دوستان امام راحل)
38.سيد محسن حكيم(مرجع تقليد)
39. ميرزا فتاح شهيدي(صاحب حاشيه معروف بر مكاسب)
40. سيد احمد خوانساري (مرجع تقليد)
41. شيخ علي قوچاني(مقرر درس آخوند)
42. سيد علي نجف آبادي(شارح كفايه)
43. شيخ مهدي مازندراني
44. سيد يونس اردبيلي(مرجع تقليد)
45. ميرزا احمد كفايي(فرزند سوم آخوند خراساني)
46. ميرزا محمد آقازاده كفايي(فرزند آخوند و شهيد توسط رضاخان)
47. سلطان العلماء عراقي(صاحب حاشيه مشهور بر كفايه)
48. آقا نورالدين عراقي(مفسر بزرگ)
49. سيد حسين بادكوبه اي( فيلسوف گرانقدر)
50. سيد جمال الدين گلپايگاني(عالم اخلاقی)
51. شيخ علي زاهد قمي(عارف بزرگ)
52. ميرزا محمد فيض قمي
53. امام جمعه خويي(سیاستمدار برجسته)
54. سيد عبدالغفار مازندراني( اخلاقي مشهور)
55. شيخ محمد بهاري(عارف بزرگ)
56. شيخ محمد باقر بهاري( مجاهد و عارف سترگ)
57. شيخ محمد مهدي كرمانشاهي(ركن مشروطه كرمانشاه)
58. آقا نجفي قوچاني( صاحب سياحت شرق و غرب)
59. شيخ محمد رضا تنكابني(پدر مرحوم فلسفي واعظ)
60.شيخ آقا بزرگ طهراني(صاحب كتاب الذريعه)
تألیفات آخوند خراسانی
آخوند خراسانی علاوه بر اشتغال فراوان به تدریس، در زمینه نگارش کتب نیز دارای کارنامه درخشانی است. وی آثار فقهی و اصولی و نیز فلسفی و اخلاقی ارزنده ای از خویش بر جای نهاده است. حاشیه موجز و مختصر ایشان بر مکاسب شیخ انصاری به عقیده بسیاری از بزرگان، بهترین و عالمانه ترین حاشیه بر مکاسب است. همچنین وی دو شرح بر فرائد الاصول استاد خویش شیخ انصاری نگاشته است. حاشیه بر منظومه سبزواری و اسفار مرحوم ملاصدرا از آثار فلسفی وی است. شرح برخی خطبه های توحیدی نهج البلاغه و تقریرات درس اخلاق ایشان هم از آثار عرفانی فلسفی اش می باشد. به علاوه تلگراف های سیاسی و بیانیه های آخوند خراسانی که به تنهایی یا به همراه همفکرانش در غوغای مشروطه صادر شده، از آثار ارزنده باقی مانده توسط آخوند خراسانی است که نظام حکومتی اسلام از منظر وی را به نمایش می گذارد. شایان ذکر است که موسوعه آخوند خراسانی در سال 1390 شمسی و در کنگره بین المللی آخوند خراسانی در قم منتشر شد. موسوعه ای که چندین مجلدش مقالاتی است در رابطه با جهات مختلف زندگی علمی، سیاسی و اجتماعی آخوند خراسانی و زدودن شبهات مطرح شده پیرامون او. برگزاری این کنگره از سالها قبل یکی از منویات مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) بود.
آخوند خراسانی و مشروطه
آخوند خراسانی رهبر اصلی مشروطه است و مورخین با انصاف به این مطلب اقرار کرده اند. به گونه ای نقش آخوند خراسانی در مشروطه مهم است که به عقیده موافق و مخالف اگر پشتیبانی وی از مشروطه نبود مشروطه ای شکل نمی گرفت. وی به همراه میرزا حسین خلیلی تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی که به «آیات ثلاث نجف» شهره اند، اصلی ترین مراجع تقلید مدافع مشروطه بودند. آخوند خراسانی نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران حساس بود و حتی قبل از مشروطه حکم به خلع صدر اعظم ایران میرزا علی اصغر اتابک داد و او از مقام خود برکنار شد. در زمان تأسیس مشروطه با شیخ فضل الله نوری و دیگر علمای آزادی خواه تهران همکاری داشت و پس از به توپ بسته شدن مجلس در ابتدای استبداد صغیر شاه را ابتدا نصیحت و توعید نمود ولی سپس شاه را از مقام سلطنت خلع و تکفیر نمود و این زمان قسمتی دیگر از پیش بینی ملا هادی سبزواری که نیم قرن قبل بیان نموده بود، محقق گشت. پس از مشروطه دوم نیز سعی بسیار در زدودن انحرافات داشته و طراز اول های مجلس را با حضور امثال «شهید مدرس» عملی نمود. در زمان هجوم روس به ایران و ایتالیا به لیبی فتوای جهاد صادر نمود و خود نیز به همراه خیل زیاد عالمان و مردم برای نجات ایران عازم موطن خویش شد. منظور اینکه نقش وی در مشروطه بسیار پر رنگ بوده و حتی امثال تقی زاده اقرار داشته اند که آخوند خراسانی از اصلی ترین رهبران مشروطه ایران است. نقشی که اغلب توسط ناآگاهان یا مغرضان مخفی می شود. امام راحل نیز در این زمینه می فرماید: «در مشروطه ... یک ملّا یا چند ملّا در نجف و چند معمّم و ملا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه ای که در آن وقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقرکردند» و «همین علما در رأس بودند و اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما و در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت».
یکی از مظلومیت های آخوند خراسانی شبهات زیادی است که در رابطه با عملکرد و اندیشه های وی صورت می گیرد و بر محققان اهل فن است که از تارک منور این مجتهد کم نظیر که از مفاخر جهان تشیع و عالم اسلام است، غبارروبی کنند. امری که محتاج بازنگری دقیق ووسیع در مشروطه و بررسی نقش علمای شیعه است. امری که حضرت آیت الله العظمی خامنه ای آن را یک خلأ می دانند: «آنچه من بر آن اصرار دارم، مسأله تاریخ نگاری مشروطه است. ... ما واقعاً احتیاج داریم به یک تاریخ مستند قوی روشنی از مشروطیت، مشروطیت را باید درست تبیین کنیم ... حقیقت این است که ما هنوز از مشروطیت یک تاریخ کامل و جامعی نداریم»
حکایاتی آموزنده از آخوند خراسانی
مفید و مستفید
آخوند خراسانی مقدمات و سطوح حوزوی را در حوزه مشهد گذراند. وی وقتی در حوزه مشهد مشغول فراگیری علم منطق بوده، صبح ها نزد استادش حاشیه ملاعبدالله یزدی بر تهذیب المنطق تفتازانی را می خوانده است و چون بعد از ظهرها اقدام به تقریر همان درس می نموده است، چندین برابر شاگردان درس صبح، پای تقریر او می نشسته اند. این مطلب علاوه بر اینکه حاکی از بیان توانمند و رسای آخوند خراسانی است، نشانگر اهمیت دادن ایشان به تدریس در کنار تحصیل است.به قول حکیم انوری ابیوردی: با بزرگان مستفیدم، با فرودستان مفید/عالَم تحصیل را هم وارد و هم صادرم.
زود ببر برو!
آیت الله بهجت نقل می کرد که برخی را شنیده ایم که در انفاق بسیار عجیب بوده اند و مثال به آخوند خراسانی می زد که روزی مستحقی به در خانه اش می آید و از ایشان درخواست کمکی کند. ولی مرحوم آخوند وجهی در اختیار نداشت تا به آن سائل بدهند. از این رو قالیچه اتاق خود را بدو می دهد و می فرماید: «زود ببر،برو، تا مهدی نبیند». مرحوم میرزا مهدی آیت الله زاده خراسانی بزرگترین فرزند آخوند بود و از بخشندگی بسیاری برخوردار بوده است،لکن شاید در این داستان اگر حضور می داشته، به جهت عدم سختی بیشتر مرحوم آخوند در کار اعطای زیرانداز به سائل خلل وارد می کرده است. شبیه همین داستان برای شیخ عبدالکریم حائری- از اعاظم شاگردان آخوند خراسانی- اتفاق افتاده است. ایشان عقیده شان این بوده که طلبه باید «اعمی مسلک و لا قید» باشد. یعنی به فکر این نباشد که خورد و خوراک و پوشاک و لباسش چگونه باشد. باید هم و غم اصلی اش درس و فهم دین باشد. اتاق شیخ عبدالکریم یک زیر انداز وسط و دو کناره و یک رو انداز داشت. یک روز شخصی آمده و ادعا کرد اینها مال من است و دزدیده شده! شیخ بدون درنگ آنها را بدو داد و گفت بیا برای تو. یعنی در بند عوارض و حواشی زندگی نبود و نگفت بیّنه و شاهد بیاور و بدین صورت وقت خودش را تلف نکرده و از درس باز نمی ماند. از ملا هادی سبزواری نیز داستانی در همین قاعده نقل شده است.
عسرت شدید
آخوند خراسانی بیشتر زندگانی خود را با فقر گذراند. حتی در دورانی که حوزه درسی اش مملو از شاگرد بود باز در نهایت عسرت بود. ولی در عین حال توکلش بر خدا بود و به وظیفه خود مشغول بود. آیت الله بهجت از شخصی که پدرش از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی است نقل می کرد که زمانی سقاها با مشک آب به خانه آورده و می فروختند روزی یک سقا به خانه آخوند آمد و ظرف مخصوص آب را پر نمود. ولی مرحوم آخوند حتی اندک پولی نیز نداشت که وجه آب را بپردازد، لذا سقا با کاسه تمام آب را به مشک برگرداند.
با کودکان
مرحوم آخوند خراسانی مردی بردبار و گشاده رو بود. نسبت به شیطنت بچه ها اصلا ناراحت نمی شد و در هوای گرم تابستان عراق که به خانه می آمد، و می خواست استراحتی بکند، چنانچه کودکان مشغول بازی و سر و صدا بودند متعرض آنها نمی شد و اگر کسی می خواست برای رعایت حال او کودکان را سرزنش کند، می فرمود هیچ وقت مانع بازی آنها نشوید طبیعت کودک اقتضای سر و صدا و بازی را دارد و اجازه می داد که بچه¬ها راحت باشند. کودکان نیز علاقه بسیاری به ایشان داشتند و همیشه درب منزل می ایستادند تا پدر بزرگ بیاید و با آنها بازی کند. در زمستان و تابستان کودکانی را که بی خوابی داشتند بدون اینکه مادرشان را بیدار کند به آغوش می گرفت و راه می رفت و لالائی می خواند و آنها را خوابانیده و سپس خود می خوابید. فرزندان بزرگش را محمد و احمد صدا می زد ولی دو کودک کوچش را که مادرشان فوت کرده بود، حسین آقا و حسن آقا صدا می زدند و ظهرها تا آن دو بر سر سفره نمی آمدند لب به غذا نمی زد.
دعای خیر برای کافر
علمای راستین دین نه تنها درد حفاظت از عقاید حقه شیعیان و مسلمین را دارا می باشند بلکه تمایل دارند که مردم سایر ادیان و مذاهب نیز راه حق را بازیافته و به بیراهه عمر خود را طی نکنند. اوژن اوبن فرانسوی که شخصی مسیحی و غیر مسلمان است در سفری که از طریق ایران به عتبات نموده، پس از ذکر گزارشی از وضع علمای عتبات و ترجیح علمای روشن بین نجف نسبت به علمای کربلا می نویسد که: چهار تن در این زمان مجتهد برجسته شیعه اند و یکی از آنها آخوند ملا محمد کاظم خراسانی است. «در میان آنان برتری بلامنازع با آخوند ملاکاظم است که در واقع زعیم عالم تشیع و در نتیجه بزرگترین شخصیت مذهبی سراسر خاور میانه محسوب می شود». او پس از ذکر کوچکی خانه آخوند خراسانی و توصیف مقداری از شمایل ظاهری وی، از ملاقات خود با اخوند سخن می گوید و می نویسد: «او در باب تعالیم عالیه قرآن با من صحبت کرد و بالخصوص روی جنبه های بشردوستانه و خصوصیات فراگیر بودن احکام آن تکیه کرد. ضمنا با حالت محجوبانه ای در حق من دعا کرد که انشاء الله روزی چشمانم به حقایق اسلام باز و روشن شود». شاید جواب مسالمت آمیز و نرم آخوند خراسانی به «ادوارد براون» برای عفو برخی مانند تقی زاده را بتوان بر همین جهت حمل نمود، چه اینکه مرحوم آخوند با اینکه درخواست براون را نمی پذیرد، ولی جوابی ملاطفت آمیز و محترمانه به وی می دهد.
فقط برای جناب آخوند خراسانی
مرحوم میرزای شیرازی که از اساتید آخوند خراسانی است، بسیار به وی علاقمند بود و به ایشان احترام می نهاد. آیت الله سید کاظم اخوان مرعشی از ابوالزوجه شان میرزا عبدالهادی شیرازی نقل کرده که غالب اوقات درس میرزا در واقع مباحثه دو طرفینی بین استاد و آخوند می شد و اگر هم طلاب گاهی اعتراض به این قضیه داشتند، میرزا می فرمود: من درس را فقط برای جناب آخوند می گویم. اگر کسی دیگر هم می خواهد می تواند در درس شرکت کند. آخوند خراسانی علاوه بر تحقیق و مطالعه بسیار در امر حضور در درس اساتید نیز جدیت فراوان داشت. این امر استمرار حضور و اهمیت به درس استاد از عوامل مهم رشد ادمی است.به قول صائب تبریزی اصفهانی: «کی مربع می نشیند در صف دانشوران/ پیش استاد آن که ننشیند دو زانو بر زمین؟»
احترام به فرزند استاد
میرزا علی شیرازی فرزند میرزای شیرازی از شاگردان آخوند خراسانی بود. آخوند در مجالس و محافل همیشه میرزا علی آقا را به همراه خود داشت و مدام او را بر خود مقدم داشته و پشت سر او راه می رفت. شاگردان آخوند خراسانی که مشاهده می کردند استادشان-که کمتر از میرزای شیرازی نبود- به دنبال طلبه ای جوان حرکت می کند و او را بر خود مقدم می دارد از این امر ناراحت بودند، تا جایی که روزی یکی از شاگردان آخوند خراسانی به ایشان ناراحتی خود را ابراز داشت. مرحوم آخوند نگاه تندی به ایشان نموده و فرمودند: ایشان پسر استاد من است و احترام او بر من لازم است. شما اگر می خواهید می توانید همراه ما نیایید.
عشق به طلبه
یکی از دلایل شلوغ بودن درس آخوند خراسانی- علاوه بر عیار بالای علمی، بیان شیوا و نیز صدای غرای ایشان- رفتار محبت آمیز آخوند با طلاب علوم دینی بود. مرحوم شیخ حیدر علی همدانی- پدرزن شهید مفتح- می گفت: آخوند خراسانی به طلبه عشق می ورزید و برخوردش با طلبه با عطوفت بود و حتی بعد از قضیه مشروطه نیز درس ایشان مقام اول را در نجف داشت.
اعتنا به میرزای نائینی
مرحوم علامه میرزا محمد حسین نائینی از مفاخر عالم تشیع و تئوریسین و نظریه پرداز نهضت مشروطه است. ایشان نزد آخوند خراسانی بسیار مقرب بوده و جزو هیئت استفتای ایشان و از خواص اصحاب آخوند بودند. کافی است انسان تقریظ مفاخره آمیز آخوند بر تنبیه الامه نائینی را ببیند تا مقام میرزا را اندکی درک نماید. مقام علمی ایشان به حدی بوده که گویند: روزی شخصی نزد مرحوم آخوند رفته و از میرزای نائینی بدگویی نموده است. مرحوم آخوند فرموده بود چرا در مورد یک مجتهد جامع الشرایط بدگویی و غیبت می کنی؟ گویا آن شخص می گوید: اهمیتی ندارد! آخوند بر می آشوبد و می گوید: اهمیت ندارد؟ چگونه اهمیت ندارد درحالی که اگر ایشان به من حکم کند که مثلا گردن تو را بزنم بر من واجب می شود امتثال نمایم.
عطار نیشابوری و آخوند خراسانی
مرحوم تائب تبریزی از استادش آخوند خراسانی(ره) معنای یک بیت عرفانی از عطار نیشابوری خراسانی را می پرسد. «سؤال: بسم الله الرحمن الرحیم؛ شیخ عطار در منطق الطیر می گوید: «دائــمــا او پـــادشــاه مطلــق است /در کمــال عــز خود مستغـرق است...او به سر ناید ز خود آنجا که اوست/کی رسد عقل وجود آنجا که اوست، معنی بیت دوم را بیان کنید.»
«جواب: بسم الله الرحمن الرحیم؛ چون که او قائم به ذات خود است،مکان، حاجت ندارد، پس عقل و خیال انسان هم به « آنجا که اوست» نمی رسد، چنانکه عقل به ذات او نمی رسد و ادراک نمی کند؛ چه غیر ذات اقدس در آن مقام و جا، چیزی نیست.کان الله و لم یکن معه شیء، و الآن کما کان. مقام بیش از این گنجایش اطاله کلام ندارد. محمد کاظم الخراسانی»
این سوال و جواب منشأ مکاتبات عرفانی و فلسفی ارزنده ای بین دو تن دیگر از شاگردان آخوند خراسانی یعنی سید احمد کربلایی و شیخ محمدحسین غروی مفتقر می شود که بارها چاپ شده است.
آخوند خراسانی و امام حسین(ع)
آخوند خراسانی بیش از نیم قرن در نجف اشرف سکونت داشت و در عین حال یکی از دلبستگی هایش زیارت کربلا بود. حتی چند روز مانده به رحلت شهادت گونه شان هم در عرفه حسینی حاضر بود.
آیت الله وحید خراسانی نقل می کند: شخصی در عالم رویا دید که نماز جماعتی منعقد است و امام جماعت، آخوند خراسانی بود. تمام شبستان مملو از مامومین بوده و صفوف جلویی همه روحانی بودند و در صفوف بعدی مومنین غیر روحانی جای گرفته بودند. نماز ظهر و عصر بود. آخوند بعد از دو نماز از جا برخاسته و قبل از متفرق شدن مردم رو به جمعیت کرده و فرمودند: مردم بدانید که سعادت دنیا و آخرت شما در گرو ارادت شما به حضرت سیدالشهداء(ع) است و تا به این عالم نیایید نمی توانید بفهمید که حضرت سید الشهدا کیست و شخصیت ایشان چیست؛ ولی وقتی منتقل شوید عظمت مقام حضرت را مشاهده خواهید کرد.
ولی بدانید سعادت دنیا و اخرت شما وابسته به اظهار ارادت شما به آقاست. به هر شیوه ای که می توانید؛ چه زیارت در کربلا، چه زیارت از راه دور، چه اقامه عزاداری، چه خدمت در مجالس ایشان و چه با اطعام به نام ایشان؛ که سعادت دنیا و آخرت شما مرهون ارادت به سید الشهداء علیه السلام است.
تشرف به محضر ولی عصر(عج)
آیت الله سید ابوالقاسم بلخی به نقل از مرحوم سید حیدر شمشیری بلخی می گفت: من(سید حیدر بلخی) روزی از استادم آخوند خراسانی علت رشد فوق العاده زیاد علمی ایشان و پیش افتادن از معاصران و اسلاف را جویا شدم. مرحوم خراسانی چیزی نگفت، اما پس از اصرار من عاقبت فرمود: در ابتدای طلبگی و ورود به نجف، زمانی در مسجد سهله یک اتاق مشرف به حیاط برای ریاضت خودم انتخاب کرده بودم و در آن مشغول مراقبه و امور ریاضتی بودم. یک اتاق دیگر در کنار این اتاق قرار داشت که به وسیله یک درب به این اتاق متصل بود. ولی این درب همیشه بسته بود و من هیچگاه به داخل آن نرفته بودم. در یک زمان که در حال مراقبه بودم سر و صدای زیادی که ناشی از رفت و آمد تعدادی اشخاص بود از اتاق کناری به گوشم رسید. در حالی که در آن وقت کسی در اتاق نبود. صداهایی هم می آمد که حاکی از چینش سفره ی غذا بود. بعد ناگهان درب بین دو اتاق از طرف داخل باز شد و شخصی نزد من آمد و گفت امام فرموده اند: جئنی بالکاظم. کاظم را پیش من بیاورید. من وارد اتاق شدم. نور فوق العاده وجه مبارک امام عصر مانع از نگاه خیره به ایشان می شد. دو طرف سفره -که حالتی مستطیلی داشت- افرادی بودند و امام عصر هم در طرف مقابل و در ضلع بالا دست نشسته بودند و ظرف غذایی مقابل روی مبارکشان بود و مقداری از غذای درون آن را تناول فرموده بودند. آقا دستور فرمود که من در سمت مقابل ایشان -یعنی ضلع کوچک سفره مستطیلی و به قرینه ایشان- بنشینم و دستور دادند که ظرف غذای ایشان را برای من بیاورند. ظرف غذا را آورده و من باقیمانده غذای مبارک حضرت را تناول کردم. بعد امر به بیرون رفتن شد و من به اتاق خودم بازگشتم و در بسته شد و از پنجره اتاق خودم که مشرف بر حیاط مسجد کوفه بود چند اسب را دیدم که سرپا ایستاده اند. امام و افراد همراهشان سوار بر اسب ها شدند و رفتند. از همان زمان بود که در خودم تحول علمی عجیبی را مشاهده کردم.
آیت الله سید حیدر شمشیری بلخی از شاگردان آخوند خراسانی و از علمای مجاهد افغانستان است که در سال 1315ش توسط عمال انگلیس به شهادت می رسد.
رحلت مشکوک آخوند خراسانی
آخوند خراسانی زمانی که خطر حمله روس به ایران را مشاهده کرد با گرد هم آوردن علمای شهرهای عراق و عشایر و مردم مبارز عزم حرکت به سوی ایران را داشت که در ذی حجه سال 1329 قمری(آبان 1290شمسی) در سن 74 سالگی و در شب قبل از حرکت به طرز مشکوکی دار فانی را وداع گفت. وفاتی که طبق عقیده برخی مورخان و نیز دسته ای از شاگردان آخوند خراسانی، بر اثر توطئه روس بود. مقام معظم رهبری نیز اشاره ای به این موضوع داشته و در همین رابطه می فرمایند: «امروز صد و پنجاه سال است كه برجستهترين و شريفترين عناصر سياسى و دينى ملت ما پرچم حاكميت اسلام را بلند كردهاند و پايش سينه زدهاند و بسيارى در اين راه جان دادند؛ امثال مدرسها، آخوند خراسانىها و سيد جمال الدينها...». جسد مبارک آخوند خراسانی را بعد از تشییع عظیمی که پس از رحلت شیخ مفید در سال 413 هجری قمری، در عراق نظیر نداشت، در یکی از حجرات صحن مطهر حضرت علی(ع) به خاک سپردند.
سالم ماندن جسد پس از نیم قرن
آخوند خراسانی 5 پسر و یک دختر داشت. تنها دختر ایشان عروس میرزا حبیب الله رشتی بود و به همراه شوهر دانشمند خویش در تهران می زیست. در سال 1375ق(1335ش) که 46 سال از وفات آخوند خراسانی گذشته بود، زهرا در تهران وفات کرده و او را برای دفن به نجف برده و در کنار مزار پدر دفن می کنند. زمانی که قبر کنده می شود دیواره قبر آخوند خراسانی فرو ریخته و بدن وی به صورت کاملا سالم پس از حدود نیم قرن مشاهده می شود. این حادثه باعث شده علمای حاضر در حرم و تعدادی از مردم به دیدن بدن آخوند خراسانی بشتابند و برخی از علمای حاضر در آن قضیه در حال حاضر زنده می باشند. همین امر سالم ماندن بدن پس از وفات برای بزرگان دیگری همچون شیخ فضل الله نوری نیز رخ داده است.
بر تقلید آخوند خراسانی باقی بمان!
آیت الله بهجت نقل می فرمود: در همین اواخر اتفاق افتاده که شخصی هندی در تقلید و تعیین مرجع شایسته شک و تردید داشت، در خواب چهره مرحوم سید علی آقا قاضی را به او معرفی کردند. به نجف رفت و پس از مدتی جست و جو او را پیدا کرد. هم چنین برای شخصی که از مقلدین آخوند خراسانی بود اتفاق افتاده که در بقا بر تقلید مرجع درگذشته یا عدول به مرجع حی تردید داشته، از مرقد مطهر حضرت علی(ع) شنیده است که «بر تقلید باقی باش». البته این مطلب بقای بر مرجع راحل، یک حجت شخصیه است و کلیت ندارد. همچنین حاکی از مقام بلند آخوند خراسانی است.
فرزندان
از میان فرزندان آخوند خراسانی دو تن بیش از همه نامبردار شدند. یکی آیت الله میرزا محمد آقازاده که در جریان کشف حجاب و قیام گوهرشاد با نظام پلید رضاخانی در افتاد و بعدها به تهران فراخوانده شد و امام خمینی نیز وی را در حین اسارت مشاهده نموده بود. آقازاده زمانی که با رضاخان همکاری نمی کند توسط پزشک احمدی به شهادت می رسد. آیت الله میرزا احمد کفایی نیز دیگر فرزند آخوند خراسانی بود که اگر چه با دربار مرتبط بود ولی در باطن مخالف رژیم پهلوی بود و از دوستان امام خمینی(س) به شمار می رفت. وی در سال 1350 شمسی در مشهد درگذشت و در حرم مطهر امام رضا(ع) دفن گردید.
منبع : شفقنا