بازدید این صفحه: 5112 تاریخ انتشار: 1394/9/21 ساعت: 07:26:24
زبان امام رضا(ع) در گفت وگوها زبان تحقیر و توهین نبود / مهراب صادق نیا
امام رضا علیه السلام در مدت حضور در خراسان با بزرگان ادیان گفت وگوهایی را انجام دادند که برخی از کارشناسان با استناد به این گفت وگوها از آن حضرت به عنوان یکی از موثرترین شخصیتهای مذهبی در شکل گیری گفتگوی بین ادیان یاد می کنند.
موضوع: اندیشه نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین مهراب صادق نیا
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
امام رضا علیه السلام در مدت حضور در خراسان با بزرگان ادیان گفت وگوهایی را انجام دادند که برخی از کارشناسان با استناد به این گفت وگوها از آن حضرت به عنوان یکی از موثرترین شخصیتهای مذهبی در شکل گیری گفتگوی بین ادیان یاد می کنند.
خبرنگارشفقنا در ایام شهادت امام هشتم علیه السلام در گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین «مهراب صادق نیا» استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب شهر قم را این موضوع را بررسی کرده است.
دکتر صادق نیا دگرپذیری را از ویژگی شاخص گفت وگوهای امام رضا علیه السلام می داند و در تعریف دگرپذیری می گوید: دگرپذیری یعنی شما دین طرف مقابل را اینقدر به رسمیت بشناسید که باورهای خودتان را با استناد به آن دین موجه نشان دهید.
وی با استناد به موقعیت اجتماعی و جایگاه حضرت در ساختار قدرت می گوید: حضرت از ابزار اجتماعی و سیاسی برای تهدید مخاطب خود استفاده نمی کند که اگر حرف مرا نپذیرید شما را به زندان می اندازم.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین «مهراب صادق نیا» استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب شهر قم رادر ادامه می خوانید:
امروزه دو معنای متفاوت از گفتگو و مناظره در ذهن جامعه متبادر می شود. به عنوان مثال می توان گفت بنای گفتگو تقریب است و بنای مناظره، مغلوب کردن طرف مقابل. این موردهای تاریخی که در مورد امام رضا علیه السلام نقل شده است گفتگو است یا مناظره؟
گفتگو
دلیلتان چیست؟
اخلاقی که در متن گفتگوها حاکم است. حضرت به دنبال خود اثباتی نیست. مثلا حضرت وقتی با جاثلیق گفتگو می کند می گوید ای نصرانی این سخن مسیح را در انجیل به خاطر داری که می گوید من به سوی پرورگار خود می روم و بارقلیط می آید و درباره من شهادت می دهد؟ جاثلیق می گوید بله من این را میدانم. حضرت می گوید ما معتقدیم پیامبر همان کسی است که مسیح به آمدنش بشارت داد. حضرت اگر می خواست مناظره کند می گفت این انجیلی که شما دارید قابل قبول نیست و بشارت به رسول اکرم صل الله در انجیلِ تحریف نشده آمده و غیره. یعنی او را از اصل می کوبید و انکار می کرد و به دنبال تفوق بر جاثلیق بود.
اگر مناظره بود حضرت اینها را به متون دینی خود ما هم ارجاع می داد.
برخی از پژوهشگران قائل به نقش آفرینی موثر امام رضا علیه السلام در گفتگوی بین ادیانند. آیا شما این موضوع را تایید می کنید؟
این یک واقعی تاریخی است. روایتهای تاریخی به ما می گویند امام رضا علیه السلام در مدت اقامت کوتاهی که در خراسان داشتند هفت مناظره مختلف با گروههای مختلف داشته اند.
آنچه که در این مناظره ها جالب است تسلط حضرت بر نصوص و منابع موجود ادیان و مذاهب است.
بر این اساس با این روایتهای تاریخی، امام رضا علیه السلام به عنوان یکی از مهمترین چهره هایی است که گفتگوی بین ادیانی را آغاز کرده و سیره آن بزرگوار می تواند مورد استناد قرار گیرد.
با توجه به هفت مناظره می توان شخصیتی را به عنوان یکی از مهمترین افراد نقش آفرین در گفتگوی بین ادیان مطرح کرد؟
قطعا می توان چنین عنوانی را برای حضرت استفاده کرد.
چرا؟
در اینجا به سه موضوع باید توجه کرد. اول موقعیت علمی حضرت و پس از آن موقعیت اجتماعی و حضورشان در ساختار قدرت و سوم انتصاب ایشان به حضرت رسول صل الله علیه و آله است.
این سه مورد که کنار هم می آید عظمت کار حضرت را مشخص می کند. شخصی با چنین جایگاهی حاضر می شود که با ادیان دیگر به گفتگو بنشیند. حضرت برای اینکه ادیان دیگر را قانع کند راههای دیگری غیر از گفتگو هم داشت و اگر ما بودیم شاید خود را بالاتر از آن می دانستیم که با ادیان دیگر گفتگو کنیم.
نظر به این سه شاخصه که نام بردید، آیا انجام چند گفتگو در طول این مدت، امری متعارف نیست؟
اولا مدت زیادی نبود که ایشان در خراسان اقامت کردند و این گفتگو ها در این مدت کوتاه رخ داده. امروزه به خاطر تعاملات بیشتری که بین پیروان ادیان وجود دارد این گفتگوها ممکن است. ما امروز مسیحی و یهودی زیاد می بینم اما در زمان حضرت این همیابی کمتر و به ندرت رخ می داده است. الان به خاطر عصر ارتباطات گفتگوها ساده تر شده و نباید این زمان را با آن زمان مقایسه کرد.
در آن زمان به کم بودن همیابی گفتگوی بین ادیانی کم پیش می آمد لذا این هفت گفتگو نسبت به آن زمان عدد قابل توجهی است.
از سوی دیگر وقتی امکان گفتگو نباشد، بدبینی بیشتر است و امام در زمانی این گفتگوها را انجام داده که این بدبینی ها به اوج خود رسیده است.
برای این سخن، شاهد تاریخی دارید؟
همین جنگها و منازعاتی که بین گروههای دینی بوده.
آیا در آن مقطع از تاریخ جنگِ بین ادیانی در خراسان رخ داده است؟
جنگ بین ادیان به عنوان جنگ بین دینها سراغ ندارم اما مشاجرات بین افراد و دینداران وجود داشته است. حاضر نبودند که درباره موضوعات دینی با هم به گفتگو بنشینند.
اما در طول تاریخ به خصوص در زمان امام صادق علیه السلام که فضای جامعه کمی باز می شود ما نمونه های تاریخی زیادی می بینم که حضرات با دانشمندان ادیان و مذاهب مختلف به بحث و گفتگو پرداخته اند. بر چه اساسی می فرمایید امکان گفتگوی دو طرفه کم بوده است؟
شما یک نمونه از امام صادق علیه السلام فرمودید که این نمونه هم کرسی درس بوده است. اما به این کیفیت که پیروان ادیان بیایند و با پیرو دین دیگر وارد گفتگو شوند کم بوده. البته من نمی خواهم ادعا کنم که نمونه امام رضا علیه السلام اولین گفتگو بوده یا در سیره ائمه علیهم السلام مهمترین بوده است.
اگر بخواهیم قائل به نقش آفرینی حضرت در گفتگوی بین ادیان باشیم طبیعتا شخص ایشان باید پایه گذار این گفتگوها باشند. اما تاریخ نشان می دهد که مامون – با هر هدفی که داشته- پایه گذار این گفتگوها بوده اند.
برای شکل گیری گفتگو باید دغدغه و موقعیت آن به وجود بیاید. البته ممکن است علت نقل این گفتگوها برای ما نقشی بوده که مامون در آن داشته است و اگر شرایط بود حضرت گفتگوهای بیشتری را انجام می دادند چنانکه این گفتگوها را انجام داده اند.
گفتگوهای حضرت چه شاخصه های بارزی را دارد؟
در این گفتگوها دو ویژگی شاخص وجود دارد؛ اول اینکه زبان حضرت در این گفتگوها زبان تحقیر و توهین و انکار طرف مقابل نیست. حضرت با زبان دگرپذیرانه با این دانشمندان سخن می گوید. یعنی آنها را به عنوان یک گروه دینی به رسمیت می شناسد. آنها را منحرف و محرِّف و پست نمی خواند. به جاثلیق می گوید « شما که عالم در دین خود هستید»، « شما که به کتاب آسمانیتان مسلط هستید» و تعبیراتی از این قبیل. نگاه احترام آمیز در گفتگوهای حضرت نمایان است. این شرط، اولین شرطی است که امروزه در گفتگوی ایده آل یا آرمانی معرفی می شود. امام با دیده خصم و تحقیر و دگرانکارانه وارد گفتگو نمی شود.
نکته دوم تسلط حضرت به منابع دینی یهویان است؛ آن هم یهودیت به قرائت خود آنها، نه یهودیت به قرائت قرآن. حضرت دقیقا با استناد به کتاب مقدس موجود آنها حرف می زند و این نکته مهمی است که نشان دهنده اشراف حضرت به همه منابع است .این شاخصه درسی برای همه کسانی است که می خواهند در گفتگوهای دینی شرکت کنند.
حضرت به یک حرف شاذ در یک کتاب نادر ارجاع نمی دهد. ما الان که با مسیحیان گفتگو می کنیم به انجیل « برنابا» ارجاع می دهیم، درحالی که مسیحیان به این انجیل هیچ باوری ندارند. حضرت مسیحیان را به متن دینی موجود و قابل دسترس ارجاع دادند.
کدام یک از این شاخصه ها در گفتگوهای کنونی کمرنگ است؟
دگرپذیری؛ البته هر دوشاخصه مورد اشاره شده مهمند اما آنچه نیاز گفتگوهای امروز است همین دگرپذیری است. دگرپذیری یعنی شما دین طرف مقابل را اینقدر به رسمیت بشناسید که باورهای خودتان را با استناد به آن دین موجه نشان دهید. حضرت اینقدر تورات و انجیل را به رسمیت می شناسند که رسالت حضرت رسول صل الله علیه و آله را با کمک این متون موجه نشان می دهند.
چگونه می شود این دگرپذیری را ایجاد کرد؟
دگرپذیری وقتی ایجاد می شود که سوء تفاهم ها برطرف شود و آگاهی به متون دیگر ادیان تقویت شود. نباید از پشت عینک ظن و گمان خودمان به سراغ ادیان دیگر برویم.
ما وقتی می توانیم به دگرپذیری برسیم که مشکلات پیروان یک دین را به نصوص اولیه دینی آنها ارجاع ندهیم. برای مثال در متون یهود توصیه های اخلاقی زیادی وجود دارد اما گروهی از یهودیانی که امروز ما می بینیم خون ریزی می کنند و در مزارع دیگران شهرک سازی می کنند. نصوص دینی اینها می گوید شما حق ندارید یک گاو لاغر را به یک گاو چاق ببندید و زمین را شخم بزنید چرا که به این گاو لاغر فشار می آید. من نمی توانم بگویم چون این صیهونیستها بد می کنند پس دینشان هم بد است. لذا اگر من باشم و صهیونیستها با استدلال به کتاب مقدسی که می گوید خشم گرفتن به دیگری مثل کشتن اوست با آنها روبرو می شوم.
دگرانکاری خصلت نامطلوبی است که باعث می شود گفتگو به نتیجه نرسد.
گفتگوهای حضرت برهانی است یا جدلی؟
اگر منظورتان از برهان استدلال قیاسی و استنتاجی مطرح در منطق ارسطویی است باید بگویم برهانی نیست. حضرت وقتی با مسیحیان گفتگو می کند در نقش یک عالمی است که با استناد به متون دینی آنها دین را به آنها تعلیم می دهد. حضرت می گوید در این نصوص یک مسائلی از چشم شما دور مانده است. این روش در سیره پیامبر و سایر ائمه علیهم السلام هم دیده می شود.
هدف حضرت از این گفتگوها چیست؟
حضرت نه قصد دارد آنها را مسلمان کند و نه قصد دارد بگوید دین شما غلط است و نه قصد دارد علم خودش را به رخ دیگران بکشد، اگر چه همه اینها می تواند کارکرد پنهان و ضمنی این گفتگوها باشد. اما کارکرد اصلی گفتگوها این بود که ایمان اسلامی را با ارجاع به باورهای دینی طرف مقابل موجه کند. حضرت به دنبال این بودند که بگویند ایمان اسلامی و اعتقاد ما به رسالت حضرت رسول صل الله علیه و آله با استناد به کتابهای شما اعتبار دارد.
در گفتگوهایی که الان صورت می گیرد تلاش پیدا و پنهانی برای مغلوب کردن طرف مقابل وجود دارد. آیا این موارد در گفتگوهای امام رضا علیه السلام دیده می شود؟
هرگز؛ حضرت اصلا به نیت انکار طرف مقابل وارد گفتگو نشده و شما شاهدی بر تایید این موضوع در گفتگوها نمی بنید.
حضرت یکی از شخصیت های صاحب قدرت اند. چقدر از ابزار قدرت در این گفتگوها استفاده کردند؟
هیچ موردی مشاهده نمی شود، شما عنصر موقعیت علمی وعنصر موقعیت اجتماعی و عنصر موقعیت معنوی حضرت را که کنار هم می گذارید به عظمت کار حضرت پی می برید. حضرت هرگز موقعیت معنوی خود را به رخ طرف نمی کشید و به او نمی گفت من موجود قدسی هستم و شما منحرف.گفتگوها از موقعیت همطراز انجام می شد.حضرت از ابزار اجتماعی و سیاسی برای تهدید مخاطب خود استفاده نمی کند که اگر حرف مرا نپذیرید شما را به زندان می اندازم.
در این مناظره موقیعیت علمی هم به رخ کشیده نمی شود. می گوید این مطلب را در متون دینی دیده اید؟ و بعد می گوید این تفسیر از دید شما مغفول مانده است.
آیا حضرت توانستند از نتیجه این گفتگوها و مغلوب شدن مخاطب برای تبلیغ دین و تحقیر طرف مقابل استفاده کنند؟
حضرت هرگز این کار را نکرده اند و موردی در تاریخ ندیده ام. اگر می خواستند اینها را تحقیر کند به منابع خودشان ارجاع نمی دادند.
حاصل این گفتگوها چه بود؟
حضرت با این گفتگوها ثابت کرد که اسلام آمده تا فی الجمله ادیان دیگر را تصدیق کند و دینداری بشر را یک گام به جلو ببرد. حضرت قرائتی از رابطه بین اسلام و یهودیت و اسلام و مسیحیت را آنجا بیان می کند. قرآن در مقایسه با تورات و انجیل مصدقا لما بین یده و مهیمنا علیه است.
کد خبر: 13949214515
1394/9/21
|