بازدید این صفحه: 4895 تاریخ انتشار: 1394/7/19 ساعت: 06:50:08
مروری بر نشریات ادیان و عرفان (1)
سایهروشنها و حاشیههای زندگی اولیاءالله
در نوشته پیشرو دوازدهمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه عرفان را پی میگیریم.
موضوع: اندیشه
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
در نوشته پیشرو دوازدهمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه عرفان را پی میگیریم. مقالات این شماره عبارتند از: نگاهي به عرفان مانوي و تطبيق آن با عرفان و تصوف اسلامي، «خيال» از ديدگاه ابن عربي و مولوي، پژوهشي در حقيقت قرب به خدا در اسلام، شهادت از ديدگاه مولوي، سازگاري اختيار انسان با توحيد افعالي در پرتو مباني عرفاني ملاصدرا، زبان عرفان از منظر ذات گرايان و ساختارگرايان با نظر به ديدگاه علامه طباطبائي، سايه روشن ها و حاشيه هاي زندگي اولياءالله در تصوف و عرفان اسلامي.
نخستین مقاله، «نگاهی به عرفان مانوی و تطبیق آن با عرفان و تصوف اسلامی» نوشته فرشته جعفری است. وی معتقد هست که آیین مانوی كه ازسوی مانی بنیان نهاده شد، آیینی است گنوسی كه جزء فرقه های عرفانی به شمار میرود. اصل اساسی این آیین، هبوط روح از عالم علوی و گرفتاری آن در عالم ماده است، و رسالت انسان در این دنیا این است كه با زهد و امساك از این دنیای پلید مادی دست بردارد تا با پاكی باطن، روح علوی گرفتار خود را از آن نجات بخشد. آرا و عقاید مانوی در میان فرقه های اسلامی نیز تاثیراتی برجای نهاده كه این تاثیر را در میان صوفیان مسلمان بارزتر دانسته اند. علاوه برآن میان عقاید مانوی و آرای عرفانی اسلامی، مشتركات و مشابهاتی به چشم می خورد. در این پژوهش ابتدا تحقیقی در زمینه مانویت و عقاید آن صورت گرفته و پس از آن به بررسی تاثیر مانویت بر آداب و رسوم صوفیان پرداخته شده و مقایسه ای تطبیقی میان عقاید و آرای مانوی و عقاید عارفان مسلمان صورت گرفته است.
دومین مقاله «"خیال" از دیدگاه ابن عربی و مولوی» اثر قاسم كاكائی و ابراهیم رضایی است. نگارندگان معتقدند که در آثار ابن عربی، ازجمله فتوحات مكیه و فصوص الحكم و در مثنوی معنوی مولانا، اصطلاح «خیال» به معانی متعددی ظاهر شده است. ابن عربی، سیاهه روشن تر و مفصل تری از خیال، هم به عنوان یكی از قوای پنج گانه نفس و هم به مثابه یكی از ساحات گسترده وجود، ارائه می دهد؛ و درنهایت، او به حیث آفاقی و انفسی خیال، به منزله گستره وقوع تجربیات دینی، توجه بیشتری مبذول كرده است. ازسوی دیگر، مولوی به جنبه دنیوی و نفسانی خیال نظر دارد كه با تعبیه و تشكیل صور متكثر، راهبنه طی طریق عرفانی است. پس میان این دو عارف در شعب معانی خیال اختلافی وجود ندارد، اما هریك به جنبه ای از جنبه های آن پرداخته است. ابن عربی آن را در حوزه تتبع علمی حفظ می نماید و مولوی در حوزه تحقیق عقلی با آن ستیز می كند.
سومین مقاله «پژوهشی در حقیقت قرب به خدا در اسلام» اثر اسماعیل علی خانی است. وی برآن است که از موضوعات مهم درباره انسان، سعادت و كمال است. از نگاه اسلام این سعادت چیزی جز تقرب به خدای متعال نیست؛ تقربی ارزشی، سلوكی و از راه عمل به شریعت، كه با واژگان قرآنی «فوز»، «فلاح»، «عند» و «لقاء» بیان می شود. از پرسش های مطرح درباره این موضوع اینكه این نزدیكی به چه معنا و از چه سنخی است و چه رخ می دهد كه به سالك الی الله مقرب می گویند؛ آیا تحولی حقیقی و كمالی در او رخ می دهد یا تشریفاً او را مقرب می خوانند؟ شاخصه های این قرب چیست؟ هدف این پژوهش بیان چیستی قرب به خدا و ویژگی های آن است. در اسلام این سلوك عرفانی و كمالی، تحولی حقیقی و وجودی است و با به فعلیت رسیدن استعدادهای ذاتی شخص با سیر و حركت اختیاری برق آسا یا متوسط یا كُند، در قالب هجرت به سوی خدای متعال و دگرگونی درونی، یافتن حیات طیبه و وارد شدن به عالم نور جلوه می كند و امری حقیقی، تشكیكی و اكتسابی است.
چهارمین مقاله «شهادت از دیدگاه مولوی» از عبدالرحیم عناقه و محمد زمانی است. این پژوهش با روش اسنادی در صدد بررسی دیدگاه مولانا در زمینه شهادت است. بررسی ها نشان داده است كه مولانا شهادت را مرگ آگاهانه و اختیاری انسان برای نیل به سرچشمه نور و هستی می داند. او شهید را عاشق والامقامی می داند كه با حركتی ارادی به خاطر هدفی مقدس جان را نثار معشوق می كند. معرفت و ایمان، در انسان عشق پدید می آورد؛ و عشق باعث شجاعت و درنهایت منجر به جانبازی عاشق برای رسیدن به معشوق می گردد. معشوق حقیقی خود خریدار جان جانبازانی است كه در راه وصالش تمام بلاها و مشقات را به جان خریده اند. به عقیده وی جانبازی و فداكردن جان ارزشش بستگی به ارزش كسی دارد كه برایش جان می بازد. وی میزان قدر و منزلت هر فرد به ویژه عاشق را هم سنگ محبوب و معشوق او معرفی می كند. به همین سبب معتقد است كه چون معشوق شهید، ارزشمندترین موجود یعنی خداوند است؛ شهید جایگاه بلند و شریفی دارد. از نظر پیر بلخ كشنده نفس چه در جهاد اصغر باشد یا جهاد اكبر، شهید محسوب می شود، چراكه در هردو عاشق به مشاهده معشوق رسیده پس از فنا به مقام بقا نائل گشته ضمن رهایی از رنج نزد حق رزق و روزگاری شیرین دارد.
پنجمین مقاله «سازگاری اختیار انسان با توحید افعالی در پرتو مبانی عرفانی ملاصدرا» نوشته محمدكاظم فرقانی و ابراهیم راستیان است. آنها معتقدند در طول تاریخ، متفكران مسلمان براساس مبانی مقبول خود تلاش كرده اند، سازگاری اختیار انسان با توحید افعالی را تبیین كنند. ملاصدرا براساس مبانی عرفانی خود كه همان وحدت شخصی وجود و تشكیك در مظاهر است، تلاش می كند كه توحید افعالی و اختیار انسانی را تبیین كند. براساس تمایز احاطی كه از لوازم تشكیك در مظاهر است، تمام مراتب مافوق بعینه در مرتبه مادون حاضر است. حضرت حق نیز كه فوق تمام تعینات است، بعینه در تمام مراتب مادون خود حاضر است.از سوی دیگر، مرتبه مادون، با لحاظ تعینش در مرتبه مافوق حاضر نیست. براین اساس، انسان جسمانی كه از بالاترین مرتبه تعینات نازل شده است، تمام مراتب مافوق را در خود دارد. همچنین، هر نشئه نیز گرایش های خاص خود را به همراه دارد. درنتیجه، انسان كه از بالاترین مرتبه نازل شده، برخلاف سایر موجودات، تمام گرایش های الهی و عقلی و حیوانی را دارا می باشد و بالطبع چنین موجودی مضطر به اختیار است. براساس تبیین فوق می توان بیان كرد، همان طور كه اِسناد اراده و افعال به انسان جسمانی، حقیقی است، اِسناد اراده و افعال انسان به خدا نیز حقیقی می باشد.
ششمین مقاله «زبان عرفان از منظر ذاتگرایان و ساختارگرایان با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی» اثر علی فلاح رفیع است. نگارنده معتقد است که بحث و بررسی در زمینه متعلق تجربه عرفانی، برخورداری از واقعیت یا عدم آن، ازجمله مباحث مهم فلسفی در دین بوده است. درصورت اثبات واقعیت متعلق تجربه عرفانی می توان سخن از ویژگی ها و صفات آن به میان آورد. این موضوع به ویژه از قرن 19 به این سو در مغرب زمین مورد توجه فیلسوفان دین قرار گرفت. مسئله اصلی در این زمینه اثبات امر متعالی و به تعبیر متكلمان در حوزه ادیان ابراهیمی «وجود خداوند» است. درصورت اثبات ذات و واقعیت داری در تجربه عرفانی سخن از وجود خداوند و اثبات آن به میان می آید. درصورت عدم اثبات متعلق تجربه عرفانی و یا اثبات واقعیت ناداری آن، اثبات وجود باری از راه این استدلال منتفی است. نظریه پردازان در این زمینه در یك نگاه كلی به دو دسته ذات گرایان و ساختارگرایان قابل تفكیك هستند. دسته اول به عینیت تجربه عرفانی قائلند، درحالی كه گروه دوم عینیت متعلق تجربه عرفانی را منكر هستند. در این نوشتار با طرح موضوع متعلق تجربه عرفانی به نقد مهم ترین نظریه های فلسفی در مغرب زمین پرداخته شد و سپس با طرح نظریه علامه طباطبائی و ذكر مبانی فلسفی وی در این زمینه كاری تطبیقی صورت گرفت.
هفتمین مقاله «سایهروشنها و حاشیههای زندگی اولیاءالله در تصوف و عرفان اسلامی» از امیرحسین همتی است. وی معتقد است با رشد و تقویت نظریه ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، پیرامون زندگی اولیاءالله و خصوصاً درباره نحوه زندگی قطب، سایهروشنهایی فراوان و حواشیای گوناگون نیز شكل گرفت. هركدام از این سایه روشنها، بخشی از كنجكاوی مردم برای آشنایی هرچه بیش تر با اولیاء الله و چگونگی زندگی ایشان را بیان می كنند. این حواشی، اموری متعدد نظیر نحوه زندگی اولیا، مسكن و مدفن اقطاب، مرگ قطب و چگونگی انتخاب جانشین، میزان قدرت اولیا در تصرف احوال و امور خارجی، سیر و سیاحت ایشان و مسائلی نظیر آن را شامل میشوند. در این مقاله سعی برآن خواهد بود تا ضمن تبیین مهمترین نمونههای این سایهروشنها، معروفترین مسائل مرتبط با این مفاهیم، مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند.
کد خبر: 13947194463
1394/7/19
|