بازدید این صفحه: 4728 تاریخ انتشار: 1392/4/30 ساعت: 04:43:38
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه نهم)
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و طلاب و فضلای حوزه در بیت ایشان برگزار شد.
موضوع: اخبار دفتر مرجع
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و طلاب و فضلای حوزه در بیت ایشان برگزار شد. در این محفل علمی از محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی سؤال های متعددی شد:
جلسه علمی (27/4/92) مصادف شده بود با شب رحلت غمبار حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، همسر با وفای رسول خدا صلی الله علیه وآله، و والده ی ماجده حضرت صدیقه ی کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، لذا حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در ابتدای این محفل، سالروز مصیبت غمبار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها را به مسلمانان جهان و علی الخصوص شیعیان و فضلای محفل تسلیت گفتند و از یکی از آقایان حاضر در مجلس تقاضا نمودند که فضای مجلس را با یاد آن بانوی بزرگ اسلام معطر سازد، لذا به همین مناسبت قبل از شروع جلسه مجلس سوگواری برپا شده و معظم له و آقایان حاضر، به سوگ آن حضرت نشستند و در مصیبت رحلت آن حضرت اشک ریختند، و بعد از پایان این مراسم سؤال شروع شد و معظم له جواب فرمودند.
س1) شخصی انگشتری در دستش است که آیه ی قرآن روی آن نوشته و حک شده آیا جایز است این شخص با فردی که می داند متطهر نیست مصافحه کند به گونه ای که دست او روی انگشتر را لمس کند؟
ج) آیه کریمه می فرماید: «لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» یعنی: قرآن را جز مطهّرون مس نکنند و مورد مسِّ غیر متطهر قرار نگیرد که ظاهراً این اعم از مباشرت و تسبیب است. یعنی: اگر دست غیر متطهر را بگیرد و روی خط قرآن بکشد، درست است که این خودش مسّ قرآن نکرده اما امساسِ غیر متطهر بوده و تسبیب است اما نسبت به مورد سؤال عرفاً تسبیب گفته نمی شود، لذا اصل اولی برای امثال این مورد جواز است مگر اینکه از ادلّه و قرائن محرز شود که شارع مقدس این شیء را نخواسته در خارج تحقق پیدا کند و به وقوع بپیوندد و نسبت به این مورد خاصی که مورد سؤال است محرز نیست که شارع مقدس تحقق وقوع آن را در خارج نخواسته باشد و هرکجا شک در سعه و ضیق جعل شد، اصل عدم است.
س2) آیا در اجاره تحدید زمان شرط است؟
ج) صاحب عروه در عروه می فرماید: از شرائط صحّت اجاره معلوم بودن زمان اجاره است. لذا ایشان تصریح می کنند که اگر در اجاره مدّت مجهول باشد، اجاره باطل است و غالباً هم پذیرفتند و در بیان دلیل آن فرمودند به جهت اینکه غرر و جهل لازم می آید و حدیث شریف می فرماید: «نهی النبی عن الغرر». لذا برخی اشکال کردند که اگر شخصی به هتلی یا مسافرخانه ای برود و مشخص نکند چند روز بخواهد اجاره کند به جهت اینکه او نمی داند که چند روز می خواهد بماند و فقط بگوید چند روزی هستم، فرمودند: این اجاره صحیح نیست زیرا طرفین این معامله: موجر و مستأجر، هردو جهل به زمان اجاره و مدت آن دارند. اما به نظر می رسد اشکال نداشته باشد زیرا عرفاً و از نظر عقلاء این نوع اجاره مجهول و غرری نیست و سایر اجاره های از این قبیل، اینگونه است و این خودش یک نوع معلومیّت است و لذا اگر یک مسافر جدید بیاید صاحب هتل حق ندارد او را بیرون کند. بالنتیجه مسأله ی ما نحن فیه دلیل خاص ندارد و دلیل آن همان جهل و غرر است که آقایان فقهاء در این زمینه به آن استدلال فرمودند و یا حدیث شریف «نهی النبی عن الغرر» بوده با بحث های سندی و دلالی که در این روایت است که فرمودند: سند ندارد، اما خوب معمول بهاست. بله برخی فرمودند: غرر به معنای خطر است که مسأله را از ما نحن فیه خارج می کند. حال بنابر اینکه غرر همان جهل باشد. باید دید آیا عرفاً در چنین مواردی جهل است یا خیر، در صورتی که «جهل کل شیء، و غرر کل شیء بحَسَبه» می باشد.
س3) گفته شد: بالنتیجه ندانستن مدت زمان اجاره یک نوع جهل و غرر است و روایت از مطلق غرر نهی فرموده است.
ج) گرچه جهل به مدتِ اجاره در صورتِ عدم تعیین مدت وجود دارد، ولی هر جهلی مضرّ به صحّت عقد اجاره نیست بلکه غرر و جهلی مضر است که جهل و غرر به اصل اجاره سرایت کند و آن را عرفاً مجهول سازد، در صورتی که جهل به مدت اجاره اینگونه نبوده و سرایت نخواهد کرد و اجاره غرری نخواهد شد، و به تعبیر دیگر: زمان جزء مقوّم ماهیّت و از ارکان اجاره نیست تا اینکه اگر مبهم و مجهول شد، اجاره مجهول گردد و خلاصه: ادّعا همین است که این جهل، عرفاً ابهام، غرر و جهل مضرّ به عقد اجاره نیست.
س4) در مورد هلال، اگر فرضاً غالب افراد برای استهلال بروند و آسمان هم فرضاً صاف باشد و مانعی نباشد و احدی از آن جمعیت زیاد ادّعای رؤیت هلال را نکند مگر دو نفر مثلاً و عادی هم باشند آیا باز هم قول آنها حجیّت دارد؟
ج) اگر آن دو نفر عادل باشند چرا حجّت نباشد؟ عمومات بیّنه شامل آن می شود. مگر به روایت: «اذا رآه واحد رآه مائة، واذا رآه مائة رآه ألف»(1) بخواهید تمسک کنید که این روایت را فقهاء عمل نکردند.
س5) گفته شد، چه بسا رؤیت هلال به گونه ای است که شارع خواسته مشهود عام باشد و مخفی از رؤیت اکثر مردم نباشد.
ج) اینکه هلال باید مشهود باشد بله، اما اینکه مشهود عام باشد دلیل بر آن نداریم چراکه ادلّه ی حجیّت بیّنه اطلاق دارد و دلیل بر تقیید حجیّت آن به غیر هلال نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائل الشیعة، ج10، ص289، کتاب صوم ابواب احکام شهر رمضان، باب11، حدیث10.
کد خبر: 139243030416
1392/4/30
آخرین مطالب 1392/4/26:
دروس اخلاقی آیتالله شبیری زنجانی در ماه رمضان+تصاویر
1392/4/27:
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه ششم)
|