بازدید این صفحه: 4752 تاریخ انتشار: 1392/4/27 ساعت: 04:21:49
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه ششم)
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و طلاب و فضلای حوزه در بیت ایشان برگزار شد.
موضوع: اخبار دفتر مرجع
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و طلاب و فضلای حوزه در بیت ایشان برگزار شد. در این محفل علمی از محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی سؤال های متعددی شد:
س1) اگر گوسفندی را برای خدا در جهت عزای امام حسین علیه السلام نذر کند و سر سالش فرا برسد آیا خمس آن را باید بدهد؟
ج) این مسأله دو صورت دارد: یک وقت فقط قصد کرده که این گوسفند را برای خدا در جهت عزاداری امام حسین علیه السلام صرف کند در این صورت از ملک او خارج نشده و سر سال باید خمس آن را بدهد. صورت دوم این است که آن را برای خدا جهت صَرف عزاداری امام حسین علیه السلام نذر کند، در این صورت این گوسفند از ملک او خارج می شود و خمس به آن تعلق نمی گیرد، بلکه از نماء آن هم نمی تواند استفاده کند، همچنانکه نمی تواند در آن نیز تصرف متلف کند مثل اینکه آن را بفروشد یا به دیگری هدیه نماید.
بنابراین گوسفندِ نذر شده جهت اینکه از ملک نذر کننده خارج می شود خمس ندارد البته به شرط این که گوسفند معیّن را نذر کند اما اگر تعیین نشده و فقط به نحو «کلّی در معیّن باشد» خمس دارد. البته شکّی نیست که نذر تابعِ نیّت ناذر است. اگر نیّت او این بوده که از همان زمانِ نذر، این گوسفند را در جهتی که نذر کرده است باشد اما مثلاً دو ماه بعد ذبح کند در این صورت در نماء آن هم نمی تواند تصرف کند و تابع عمومات خواهد بود. اما اگر نیّت او این بوده که همان دو ماه بعد این گوسفند در جهتی که نذر کرده است بشود، در این صورت می تواند از نماء آن استفاده کند. بله تصرّفی که منافی با نذر است نباید انجام دهد مثل اینکه آن را بفروشد و نیز جهت اینکه این منذور در این مدّت امانت در دست اوست لذا نباید در حفظ آن کوتاهی و تقصیر داشته باشد، و اگر در حفظ آن کوتاهی و تقصیر کند و تلف شود، ضامن خواهد بود.
س2) شخصی در شب ماه مبارک رمضان ساعت را می بیند که مثلاً سه را نشان می دهد و چیزی می خورد و می خوابد بعد بیدار می شود می بیند ساعت روی سه ایستاده، شک می کند که آن وقت که چیزی خورده آیا قبل از فجر بوده یا بعد از آن، حکم چیست؟
ج) روایت شریفه می فرماید: «کلما شککت فیه ممّا قد مضی فامضِه کما هو» احراز می خواهد که أکل بعد از فجر بوده است و استصحاب عدم فجریّت تا زمان اکل جاریست و روزه او مشکلی ندارد.
س3) در لمعه عبارتی دارد که می گوید: یجوز فی «إیاک نعبد و ایاک نستعین» القراءة باشباع کسر الهمزة وبلا اشباع کسر الهمزة. مراد چیست؟
ج) مراد این است که جایز است کسره ی همزه را در «إیّاک» خفیف تلفظ کند یا غلیظ یعنی: طوری تلفظ کند کسره را که از آن یاء تولید شود. صاحب لمعه می خواهد بفرماید: اگر کسره را اشباع کرد و حرف یاء تولید شد، این یاء حرف زائد به حساب نمی آید عند أهل اللسان، بلکه همان کسره ی مُشبَعه است. البته این مسأله اختلافی است. اما به نظر می رسد فرمایش لمعه تامّ باشد و وجهِ آن هم این است که: حرکت هم یک امر تکوینی است و مراتب دارد. یک مرتبه ی آن ضعیف است و یک مرتبه غلیظ، به اضافه مساعدت اهل لسان بر آن.
مثلاً نسبت به تلفّظ حرف ضادّ همین خلاف نیز موجود است. صاحب جواهر می فرماید: ضادی که اهل سوریه و لبنان تلفّظ می کنند صحیح نیست و در واقع متولّد از سه حرف است. اما ظاهراً چنانچه عرفی شد تلفّظ حروف امر تکوینی است و مراتب دارد تلفّظ ضاد هم اینگونه است خفیف و غلیظ دارد و هر دو بالحمل الشایع تلفّظ حرف است. لذا حضرت فرمودند: «أنا أفصح من نطق بالضادّ» یعنی: در بین نطقهای ضادّ که همه فصیح است، نطق من فصیح تر است. بله اگر حرفی را طوری تلفّظ کند که تبدیل به حرف دیگر شود کما اینکه برخی جیم را گاف تلفّظ می کنند، صحیح نیست.
س4) روایت دارد: «امر کنید فرزندانتان را به نماز و آنان را بر ترک آن تنبیه کنید» مراد از آن چیست؟
ج) این روایت با روایات دیگری که در این زمینه آمده باید بررسی شود و سپس نتیجه گیری نمود و لذا نمی شود ادلّه عامّه را با این روایت تخصیص زد. بنابراین باید این روایت را با ادلّه عامّه تطبیق دهیم.
س5) آیا همچنانکه توسعه در مکان داده می شود مانند همان روایت «الصلوة عند الحسین علیه السلام» که «عند» را فرمودید توسعه دارد و کل کربلا را شامل می شود، آیا در زمان هم می توانیم این را بگوییم مثل اینکه گفته شود اگر روز 19 صفر هم به کربلا رسید و زیارت کرد و برگشت زیارة الاربعین صدق می کند؟
ج) این مسأله تابع ظهور لفظ «زیارة الاربعین» است، لذا باید دید ظهور عرفی از عبارت «زیارة الاربعین» چیست؟ اگر عرف از عبارت «زیارة الاربعین» یک موسم را بفهمد نه خصوص روز اربعین، توسعه در زمان هم مانند توسعه در مکان صحیح خواهد بود. اما به نظر می رسد عرف چنین نمی فهمد. اما در مکان عرف این توسعه را می فهمد و این توسعه حقیقت هم است (حقیقةٌ عرفیّه). بالنتیجه ادلّه القاء به عرف شده است و باید دید ظهور عرفی چیست؟
س6) مقابل روایاتی که می فرماید: کل کربلا حرم امام حسین علیه السلام است و بنابراین نماز در کل کربلا تخییر است، روایات دیگری آمده که حائر را به «26» ذراع تحدید فرموده است، آیا این روایات، روایات دسته ی اول را تقیید نمی کند؟
ج) این دو طائفه از روایات، مثبتین هستند و یکی آن دیگری را تقیید نمی کند و جمهره ای از فقهاء طبق روایات «کربلا حرم الحسین علیه السلام» فتوا دادند و تخییر را در کل کربلا قائل شدند کما اینکه در کل مکه و مدینه و کوفه قائل شدند. از جمله صاحب عروه که در عروه می فرماید: فصل: فی احکام صلاة المسافر، مسأله 11: «الاقوی کون المسافر مخیّراً بین القصر والتمام فی الاماکن الاربعة وهی: المسجد الحرام، ومسجد النبی صلی الله علیه وآله، ومسجد الکوفه، والحائر الحسین علیه السلام، وما ذکرنا هو القدر المتیقن، والاّ فلا یبعد کون المدار علی البُلدان الاربعة وهی: مکة، والمدینة، والکوفة، وکربلاء». ولا یبعد که صاحب عروه فرموده، فتوی است.
س7) روایتی است که: «من خرج یوم الاربعاء لا یَدور» مقصود چیست؟
ج) اینگونه روایات که در احکام لا اقتضائی و غیر الزامی آمده تسامح هست و معانی متعددی را می توان برای آن بیان کرد، از جمله اینکه بگوئیم لا یدور یعنی: گرفتار نمی شود و در قرآن هم دارد: علیهم دائرة السوء. البته نسبت به یوم الاربعاء روایتی دیگر هست که می گوید: «اربعاء یوم نحسن مستمر» و در مقابل آن نیز روایاتی وجود دارد، لذا جمع بین این روایات باید گردد، بنابراین روایات در لا اقتضائیات از این قبیل بسیار است و مرحوم اخوی در کتاب «الآداب والسنن» این لا اقتضائیات را جمع آوری کردند و جاهایی که نیاز به توضیح و تعلیق بوده مختصراً توضیح و تعلیق فرمودند و آن کتاب مفیدی است، و نیز کتاب مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، نوشته سید عبدالله شبّر که بعضی از آقایان فقهاء از ایشان به «علامه مجلسی دوم» تعبیر نمودند در این زمینه نافع است.
س8) نسبت به شخصی که نمی دانیم احکام تطهیر را خوب می داند، اگر شیء متنجّسی را به او دادند و گفت: تطهیر کردم آیا از او قبول می شود؟
ج) درباره این مسأله صاحب عروه تصریح فرمودند که: قبول می شود و اعتماد بر قول او صحیح است و جماعتی هم پذیرفتند. و بازگشت این مسأله به مقدار دلالت اصل صحّت است. اگر گفتیم اصل صحّت با احتمال ضعیف هم جاری می شود در اینجا هم جاری است، زیرا احتمال می رود که تطهیر أو مطابق با واقع بوده و صحیح واقع شده باشد. معلوم باشد که صاحب عروه نسبت به اصل صحت در عروه مسأله دیگری را عنوان کرده و فرموده است که اگر کسی وضو گرفت یا غسل کرد و انگشتر در دستش بود که عادةً با حرکت دادن آب زیر آن می رود، حال اگر این شخص بعد از وضو و غسل شک کرد آب زیر انگشتر رفته یا نه و در حین وضو و غسل هم می داند ملتفت نبوده امّا احتمال می دهد که آب زیر انگشتر رسیده باشد، ایشان می فرماید: وضو و غسل او صحیح است و مشکلی ندارد گرچه جماعتی هم اشکال کردند.
کد خبر: 139242730395
1392/4/27
|