حجت الاسلام والمسلمین مهدی بهرامی در نوشتاری با عنوان «حلقه مفقوده موفقیت تبلیغ دین در سینما و تلویزیون» به مناسبت روزتبلیغ واطلاع رسانی دینی آورده است...
موضوع: دیدگاه
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛
حجت الاسلام والمسلمین مهدی بهرامی در نوشتاری با عنوان «حلقه مفقوده موفقیت تبلیغ دین در سینما و تلویزیون» به مناسبت روزتبلیغ واطلاع رسانی دینی آورده است:
مهمترین مشکل و به عبارتی دلیل عدم موفقیت ما در استفاده از رسانههایی چون سینما و تلویزیون در امر تبلیغ دین این است که دستاندکاران و مجریان این ابزار کسانی نیستند که دغدغه تبلیغ دین داشته باشند و مساله تبلیغ دین برای آنها به عنوان یک وظیفه شرعی و دینی مسلم باشد.
تبلیغ و ابلاغ جزء لا ینفک دین هستند، اساساً هدف دین ارائه برنامه خداوند به انسانهاست که از طریق نزول وحی به پیامبر محقق میشود، پیامبری که وظیفه دارد آنچه را از طریق فرشته وحی از خداوند دریافت کرده است را عیناً به دیگران ابلاغ کند. این وظیفه همان تبلیغ است بنابراین بدون تردید میتوان گفت که تبلیغ یکی از مفاهیم مهمی است که مکمل وحی و نهادینه کردن دین الهی است و اساساً کار پیامبران همانطور که از عنوانشان معلوم است چیزی به جز تبلیغ و پیام آوری از طرف خداوند نیست.
این مفهوم در اولین آیاتی که خداوند به پیامبرش، حضرت محمد (ص)، نازل کرد وجود دارد آنجایی که خداوند به برگزیدهاش در غار حرا دستور به خواندن میدهد و میفرماید «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» اگر چه در مفهوم این آیه نوعی تبلیغ نهفته است اما در آخرین آیهای که خداوند اولین بار به پیامبر (ص) نازل میکند مفهوم تبلیغ که ابزاری برای تعلیم و تعلم است به وضوح روشن است خداوند در این آیه میفرماید: «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» چرا که تعلیم دین چیزی جز تبلیغ آن نیست. علاوه بر این قرآن کریم وظیفه اصلی پیامبران را تبلیغ آیین الهی دانسته است و میفرماید: «فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ اِلَّا الْبَلاغُ الْمُبین؛ آیا بر (عهده) پیامبران، چیزی جز تبلیغ آشکار است.» اهمیت تبلیغ تا آن جاست که خداوند در قرآن کریم به پیامبر خود میفرماید: «اگر آنچه را برتو نازل کردیم تبلیغ نکنی، (در واقع) رسالت خود را انجام نداده ای.»
این تاکید و اهمیت به تبلیغ در طول تاریخ ادیان باعث شده است که همه پیروان ادیان در ادوار مختلف برای تبلیغ دین خود از ابزارها و راهکارهای مختلفی استفاده کنند که به نظر میرسد مذهب تشیع با وجود روحانیت در طول تاریخ و با توجه به زمینههایی تبلیغی از جمله ماه رمضان و ماه محرم توانسته از این ظرفیت مناسب استفاده کند به نحوی که استفاده از این ظرفیت باعث شکل گیری انقلابی بر مبنای اندیشه سیاسی اسلام شیعی شده است. بدون تردید تبلیغ روحانیون برای تشریح اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در آن دوران نقش بسیار اساسی و مهمی داشت و باعث شده بود که فهم سیاسی مردم رشد کند و انقلاب به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.
نمونههای فراوانی در مورد تبلیغ در تاریخ اسلام و تشیع یافت میشود که تأثیر گذاریی آنها تا حدی بوده است که در برخی از مواقع جمعیت زیادی از یک ملت یا کشور را مسلمان کرده است. برای نمونه به نظر میرسد اولین تبلیغ بین المللی دین اسلام دعوتنامههایی بود که حضرت رسول اکرم (ص) به سران کشورهاى یمن، حبشه، روم، ایران و یمامه ارسال کردند. از دیگر نمونههای تبلیغ تأثیر گذار مسمان شدن مردم کشور تانزانیا و زنگبار در آفریقا بود که از طریق تجّار فارس که با کشتى به آنجا سفر کرده بودند مسلمان شدند. یک عالم مسلمان در قرن یازدهم در جنگى که اتفاق افتاد اسیر شد، او را به روم بردند و این فقیه با تبلیغ خود اسلام را به روم برد. با هجرت یک عالم قزوینى به کشور چین اسلام به چین وارد شد. و مردم شمال کشور چاد از طریق چند زن مسلمان با اسلام آشنا شدند. زمانى مسلمانانى نظیر مَصعَب با هجرت به مدینه و جعفر طیّار به حبشه و على بن ابیطالب علیه السلام به یمن، اسلام را ترویج مىکردند.
اما با این وجود آنچه در عصر کنونی مهم است این است که دنیای کنونی با دنیای یک قرن و حتی نیم قرن و حتی دو دهه گذشته بسیار متفاوت است. عصر کنونی را در حقیقت عصر سیطره تکنولوژی، رسانه و به عبارت ساده تر عصر سیطره تبلیغ دانست. امروزه ابزارهای اطلاع رسانی و تبلیغ آنقدر زیاد شدهاند که گویی انسان را خوردهاند و او را هضم کردهاند. به طوری که انسان به غیر از چارچوبی که آنها تعیین میکنند حتی نمیتواند فکر کند. فکر انسان همواره با اطلاعات و دیتایی که از این ابزارها میگیرد نمیتواند رها باشد و همه آنچه در درون اوست به نوعی از یکی از این ابزارهای اطلاع رسانی نشأت گرفته است.
از همین روست که کشورهای پیشرفته هزینههای بسیار زیادی را صرف امور تبلیغاتی خود میکنند. اینکه بودجه تبلیغاتی آمریکا در سراسر جهان حدود 90 میلیارد دلار باشد فقط بخشی از برنامههای این کشور برای در اختیار گرفتن اذهان عمومی مردم است. این کشور سالیانه با ساخت و فروش محصولاتی همچون فیلم سینمایی، سریال و بازیهای رایانهای به مردم جهان در حقیقت با پول خود آنها، برنامههای تبلیغاتی فراوانی را دنبال میکند.
اگر چه تبلیغ سنتی در بسیاری از مواقع مفید و حتی ضروری است اما توجه به رسانههای نوین در عصر کنونی بسیار ضروری و مهم است چرا که علاوه بر اینکه این رسانههای محدود به قوم و ملت نیستند بلکه جهانی و بین المللی هستند تأثیر گذاری آنها نیز بسیار بیشتر است. تبلیغ و اطلاع رسانی به وسیله ابزارهای جدید میتواند دین را در درون انسانها نهادینه کند و در بسیاری از مواقع اگر به صورت حرفهای و تخصصی باشد بسیاری از مسائل حل نشده مردم در خصوص شبهات دینی را رفع کند.
عدم توجه، تمرکز و تأمل دینداران و مخصوصاً روحانیت در رسانههای صوتی و تصویری باعث شده است که با وجود صرف هزینههای زیاد در کشور هنوز این ابزار به اندازهای که شایسته است تأثیر گذار نباشد. به نظر میرسد مهمترین نکتهای که در این مساله وجود دارد عدم ورود تخصصی دینداران و متعهدانی که به امر دین واقف هستند به این عرصه است. واقعیتی که در کشور ما وجود دارد این است که علاوه بر اینکه رسانههایی مانند تلویزیون یا سینما یا رادیو ابزاری برای تبلیغ دین شدهاند بلکه بسیاری از دست اندرکاران این رسانهها نیز افرادی هستند که ابزاری برای این امر شدهاند. به عبارت سادهتر حقیقت این است که بسیاری از کسانی که در این چرخه یعنی تبلیغ دین به وسیله صدا و سیما اعم از رادیو، تلویزیون و سینما فعالیت میکنند علاوه بر اینکه به مسائل دینی آنچنان که باید واقف نیست بلکه حتی در برخی از موارد خودشان هم آنچنان دغدغه دینی ندارند و حتی به نوعی دیندار هم نیستند.
ابزاری بودن دست اندرکاران و مجبور بودن آنها به کاری که بعضاً حتی به آن اعتقادی ندارند باعث شده است که یک شکاف بسیاری بزرگی در استفاده مناسب از این ابزار برای تبلیغ دین وجود داشته باشد. آنچه صدا و سیما و سینمای کشور را به ظاهر دینی نشان میدهد آیین نامهها و قوانینی است که بر آن مسلط است. به عبارت دیگر در بسیاری از موارد عوامل دیگری غیر از دغدغه دینی باعث شده است که برخی از افراد رو به ساختن فیلمهای به اصطلاح دینی بیاورند که در بسیاری از موارد پر از تعارضات و حتی در برخی از موارد ضد تبلیغ دین باشد. این آیین نامههای باعث ساخته شدن و انتشار فیلمهایی شدهاست که به ظاهر موارد دینی را رعایت کردهاند اما از درون و محتوا کاملا آموزههای غیر دینی را تبلیغ میکنند.
این در حالی است که امر تبلیغ دین اگر چه باید به همراه برنامه و قانون و برخی از الزامات باشد اما به طور کلی بیشتر از اینکه بخواهد بر پایه این امور باشد امری قلبی، اعتقادی و وظیفه دینی است و تا زمانی که تبلیغ دین از طریق سینما و تلویزیون به یک دغدغه مهم توسط دینداران و مخصوصاً نهاد مرجعیت و حوزه علمیه تبدیل نشود تبلیغ دین در این رسانه مشکلات بسیاری را به همراه خواهد داشت که در برخی موارد حتی به جای این که تبلیغ دین صورت بگیرد تبلیغ ضد دین با صورتی دینی خواهد بود.
اینکه علما و روحانیون و مخصوصاً حوزه علمیه توقع داشته باشند فیلمهای فاخر دینی تولید شود و خودشان راه را برای ورود دیندارن به این عرصه باز نکنند تفکر صحیحی نیست چرا که تا زمانی که آنها مراتب حضور دینداران و دین شناسان را به این عرصه باز نکنند تبلیغ دین به امری درونی و عقلانی در این رسانهها تبدیل نخواهد شد. لذا در عصر کنونی که عصر سیطره تبلیغات و رسانهها بر مردم است علاوه بر اینکه مراجع تقلید خود باید به سمت استفاده هر چه بهتر از این رسانهها حرکت کنند باید زمینههای حضور طلاب و روحانیون را نیز در به دست گرفتن این ابزارها و استفاده هر چه بهتر و صحیح تر از آن را فراهم کنند.