حضرت آیتالله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: امام خمینی (ره) در مساله 13 میفرماید: «يتحقق الحصر بما يتحقق به الصد» یعنی هر جایی که صد محقق باشد حصر هم محقق میشود این در حالی است که علما در کلام خود شش فرق بین احصار و صد بیانکردهاند.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله مکارم در ادامه سلسله جلسات در خارج فقه «حج» خود روز سهشنبه 5 خرداد ماه بیان کرد: بحث ما مربوط به مساله دوازدهم از مسائل مربوط به احصار و صد بود. در این مساله بیان شده بود که اگر شخص محصور قربانی یا پول آن را برای ذبح به محل قربانی فرستاد (قربانی حج در منی و قربانی عمره در مکه است.) بعد سر قراری که گذاشته بود از احرام بیرون آمد و منافیات احرام را مرتکب شد و بعد متوجه شد که قربانی از طرف او انجام نشده بود. امام خمینی (ره) در خصوص این مساله میفرماید: این فرد باید یک قربانی دیگر به محل قربانی بفرستد و محرماتی که انجام داده کفاره ندارد و از وقتی که متوجه شد قربانی نشده است باید از محرمات احرام اجتناب کند چرا که هنوز قربانی نکرده است.
وی ادامه داد: همانطور که در جلسه گذشته بیان کردیم اصولاً دلیل این مساله وجود برخی روایات بود که ما دو روایت از روایات مربوط به این بحث را خواندیم. روایت سوم در خصوص این مساله روایت دوم از باب دوم از ابواب احصار و صد است که روایت مضمرهای است در این روایت آمده است «الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أُحْصِرَ فِي الْحَجِّ قَالَ فَلْيَبْعَثْ بِهَدْيِهِ إِذَا كَانَ مَعَ أَصْحَابِهِ وَ مَحِلُّهُ أَنْ يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ وَ مَحِلُّهُ مِنًى يَوْمَ النَّحْرِ إِذَا كَانَ فِي الْحَجِّ وَ إِنْ كَانَ فِي عُمْرَةٍ نَحَرَ بِمَكَّةَ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَعِدَهُمْ لِذَلِكَ يَوْماً فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ فَقَدْ وَفَى وَ إِنِ اخْتَلَفُوا فِي الْمِيعَادِ لَمْ يَضُرَّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى» بر اساس آنچه در این روایت وجود دارد فردی که قربانی را برای قربانی در محلش (اگر حج واجب باشد منی و اگر عمره بوده باشد به مکه) ارسال کرده است باید زمانی را معین کند که قربانی در آن زمان انجام شود تا این شخص از احرام خارج شود بعد که آن لحظه فرا رسید او طبق قرارداد حکم به این میکند که قربانی انجام شده است و از احرام بیرون میآید. اگر این قربانی انجام شد که مسالهای نیست اما اگر مخالفت کردند یعنی در زمان مقرر قربانی را انجام ندادند انجام محرمات برای او کفاره را ثابت نمیکند. به هر حال در این روایت بیان نشده است که حال که قربانی انجام نشده است فرد در آینده باید چه کار کند.
این مرجع تقلید در ادامه گفت: در روایت اول و دوم آمده است که فرد باید از محرمات امساک کند که بحث است که آیا این امساک از زمان انکشاف خلاف است یا از حیث بعث. اگر از حیث انکشاف باید امساک کند یعنی از الآن باید تا یک سال تمامی محرمات احرام را ترک کند و حتی لباس دوخته نپوشد و هنگام سفر زیر سایه نباشد و مانند آن. این حکم عجیب است زیرا نمیشود تا یک سال در احرام بود. اما اگر از حین بعث باشد باید امساک را شروع کند این گونه میشود که در ایام حج که میخواهد بعث کند باید امساک کند. این نیز عجیب است زیرا یک سال منافیات احرام باید بر او حلال باشد و در سال بعد که در ایام ذی الحجة بعث میکند بدون اینکه به میقات رفته باشد لباس احرام بپوشد و محرم شود تا قربانی انجام گیرد. به نظر میرسد که قدر متیقن این است که من حین البعث باید از محرمات احرام اجتناب کند زیرا بسیار بعید است که شارع حکم کند که افراد یک سال در حال احرام باقی بمانند. حتی حکم به صدّ و حصر برای این است که افراد از احرام خارج شوند و معنا ندارد که حکم به بقاء در احرام آن هم به مدت یک سال کنیم و این بر خلاف فلسفهی صد و حصر است.
وی در تشریح مساله 13 اضافه کرد: امام خمینی در مساله 13 میفرماید: «يتحقق الحصر بما يتحقق به الصد» یعنی هر جایی که صد محقق باشد حصر هم محقق میشود. در مسالهی ششم بیان شد که مصدود در حج کسی است که ظالم جلوی او را گرفت و نگذاشت به موقفین برسد یا اگر به موقفین برسد ظالمی نگذاشت که اعمال مکه و منی را انجام دهد. محصور در حج نیز به همین معنا است؛ یعنی اگر کسی به واسطهی مرض نتواند آن اعمال را انجام دهد مصداق محصور میباشد مثلاً کسی به موقفین نرسید و یا به موقفین رسید و نتوانست اعمال مکه و منی را انجام دهد و نائب هم نتوانست بگیرد. اما در مورد مصدود در عمره، امام خمینی در مسالهی دوم و سوم به آن اشاره کرده فرمود: اگر ظالمی نگذاشت که فرد وارد مکه شود و یا اگر وارد مکه شده است نگذارد که طواف و سعی را انجام دهد. محصور نیز همانند آن است یعنی اگر کسی مریض شود و به مکه نیاید و یا اگر آمد نتوانست طواف و سعی را به جا آورد. دلیل این مساله واضح است زیرا اگر کسی به واسطهی بیماری نتواند به اعمال برسد، مصداق آیهی شریفهی «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ» میشود.
آیتالله مکارم بیان کرد: بنابراین میتوان گفت که صد و حصر در مسائل زیادی با هم مشابه هستند و هر آنچه موجب صد میشود حصر هم به همان حاصل میشود. این در حالی است که علمای بسیاری مانند صاحب جواهر و بسیاری دیگر اختلافات بین صد و حصر را بیان کردهاند. صاحب جواهر در جلد 20 صفحه 113 به شش فرق اشاره میکند و میفرماید: «وكيف كان فالحصر والصد يشتركان في ثبوت أصل التحلل عند المنع من إكمال النسك في الجملة، ويفترقان في أمور تعرفهما في تضاعيف الباب إنشاء الله وإن قيل هنا إن جملتها ستة» اول اینکه مصدود با قربانی از همهی از محرمات حتی زنان خارج میشود. اما زنان بر محصور حلال نمیشود باید طواف نساء را انجام دهد. دومین فرق احصار و صد این است که اجماع است که در محصور باید قربانی انجام شود ولی در مصدود این حکم محل خلاف است. بنا بر این اگر مصدود هدی به همراه ندارد از احرام خارج شود و بر میگردد. سومین اختلاف، اختلاف در مکان ذبح است چرا که مکان قرانی مصدود در همان جایی که جلویش گرفته شده است ولی محصور باید قربانی را به منی یا مکه بفرستد. اختلاف چهارم این است که محصور باید حلق و تقصیر کند ولی در مصدود اختلاف وجود دارد. پنجمین اختلاف این است که مصدود در همان محلی که هست از احرام بیرون میآید ولی محصور هدی را بعث کند و قرار بگذارد و وقتی قربانی انجام شد از احرام خارج شود. آخرین و ششمین اختلاف بیان شده بین احصار و صد این است که در احرام میتوان شرط کرد و آن اینکه فرد بگوید که من وارد احرام میشوم ولی اگر مشکلی برایم پیش آمد بتوانم از احرام خارج شود. چنین شرطی در مورد محصور وجود دارد و با حصر از احرام خارج میشود ولی در مورد مصدود محل خلاف است که چنین شرطی فایده دارد یا نه.