صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آخرین استفتائات >>
مرجع ما | کیفیت روزه قضا ازنظر11 تن ازمراجع عظام تقلید
بازدید این صفحه: 5766          تاریخ انتشار: 1392/4/23 ساعت: 08:38:12
کیفیت روزه قضا ازنظر11 تن ازمراجع عظام تقلید

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرجع ما به نقل از شفقا، کیفیت وچگونگی انجام روزه قضا و آنجا که گرفتن روزه قضا واجب است ،مطابق با فتواهای 11 تن از مراج عظام تقلیدبه شرح ذیل می باشد:

موضوع: روزه

 


ـ اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه‏هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
ـ اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه‏هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه‏هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
ـ روزه‏اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزى را كه بواسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد.
ـ اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او بر طرف شده، واجب نيست مقدار بيشترى را كه احتمال مى‏دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى‏داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، و يا اينكه مثلاً در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمى‏داند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، در هر دو صورت مى‏تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضا نمايد.
ـ اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد، و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، بهتر آن است كه اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.
ـ اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيّت معيّن نكند روزه‏اى را كه مى‏گيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى آخرين سال حساب نمى‏شود كه كفاره تأخير از او ساقط شود.
ـ در قضاى روزه رمضان مى‏تواند پيش از ظهر، روزه خود را باطل نمايد ؛ ولى اگر وقتِ قضا تنگ باشد، بهتر آن است كه باطل ننمايد.
ـ اگر قضاى روزه ميّتى را گرفته باشد، بهتر آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
ـ اگر بواسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از گذشت زمانى كه بتواند آن روزه‏هائى را كه نگرفته قضا كند بميرد، آن روزه‏ها قضا ندارند.
ـ اگر بواسطه مرضى، روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه‏هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مُد (750 گرم تقريباً) طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلاً براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه‏هائى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
ـ اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه‏هائى را كه نگرفته قضا نمايد، ـ و بنابر احتياط واجب ـ براى هر روز يك مُد طعام نيز به فقير بدهد. و همچنين است اگر در ماه رمضان غير از مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد.
ـ اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مُد طعام هم به فقير بدهد.
ـ اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضا را بگيرد ـ و بنابر احتياط ـ براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد، وهمچنين است اگر بعد از بر طرف شدن عذر تصميم داشته باشد كه روزه‏هاى خود را قضا كند، ولى پيش از آنكه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند.
ـ اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه خوب شد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مُد طعام به فقير بدهد.
ـ كسى كه بايد براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد، مى‏تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
ـ اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و از جهت تأخير در سال اول براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و امّا از جهت تأخير چند سال بعدى چيزى بر او واجب نيست.
ـ اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد ـ بنابر احتياط لازم ـ براى هر روز يك مُد طعام نيز كفاره بدهد.
ـ اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكرّر جماع يا استمناء كند، كفاره مكرّر نمى‏شود ؛ و همچنين اگر چند مرتبه كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، مثلاً چند مرتبه غذا بخورد يك كفاره كافى است.
ـ بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر ـ بنابر احتياط لازم ـ بايد قضاى روزه ماه رمضان او را به تفصيلى كه در نماز در مسأله (1371) گفته شد بجا آورد، و مى‏تواند بجاى هر روز (750 گرم) طعام را به فقيرى بدهد هر چند از مال ميت اگر ورثه راضى باشند.
ـ اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، يا اجير شده و نگرفته باشد، قضاى آن بر پسر بزرگتر لازم نيست

ـ در چند مورد ـ غير از مواردى كه قبلاً به آنها اشاره شد ـ فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
- آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله (1602) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
- عملى كه روزه را باطل مى‏كند بجا نياورد ولى نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، و همچنين اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد به تفصيلى كه در مسأله (1551) بيان شد.
- آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
- آنكه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
- آنكه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
- آنكه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى‏كند، و خودش هم تحقيق نكند و كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
- آنكه به گفته كس ديگرى كه گفته او شرعاً برايش حجت است، يا او به اشتباه معتقد باشد كه خبر او حجت است، افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
- آنكه يقين يا اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى ومانند آن به گمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، و جوب قضا در اين صورت بنابر احتياط است.
نهم: آنكه از جهت تشنگى مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى غير جهت تشنگى مثل مواردى كه مضمضه در آنجاها مستحب است، مانند وضو مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا ندارد.
- آنكه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيّه افطار كند، اگر مورد اكراه و تقيه، خوردن ياآشاميدن يا جماع باشد، و همچنين در غير آنها بنابر احتياط واجب.
ـ اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
ـ مضمضه زياد براى روزه‏دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
ـ اگر انسان بداند كه بواسطه مضمضه، بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى‏شود، نبايد مضمضه كند، و اگر در اين صورت مضمضه كرد ولى آب فرو نرفت ـ بنابر احتياط واجب ـ قضا لازم است.
ـ اگر در ماه رمضان، بعد از تحقيق، براى او معلوم نشود كه صبح شده وكارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
ـ اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى‏تواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مى‏تواند كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد.
 

 

 


ـ در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نیست:

اوّل) آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلى كه در مسأله «۱۶۳۸» گذشت تا اذان صبح از خواب دوم و سوم بیدار نشود.

دوم) آن كه عملى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نیت روزه نكند، یا ریا كند، یا قصد كند كه روزه نباشد، یا قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

سوم) آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت یك روز یا چند روز روزه بگیرد.

چهارم) آن كه در ماه رمضان بدون این كه خودش تحقیق كند صبح شده یا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، و نیز اگر بعد از تحقیق گمان داشته باشد كه صبح شده، یا شكّ كند كه صبح شده یا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است.

پنجم) آن كه كسى بگوید صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده است.

ششم) آن كه كسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نكند یا خیال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده است.

هفتم) آن كه كور و مانند او به گفته كسى دیگر افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است.

هشتم) آن كه در هواى صاف به واسطه تاریكى یقین كند كه مغرب شده و افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان این كه مغرب شده افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست.

نهم) آن كه براى خنك شدن یا بى جهت مضمضه كند ـ یعنى آب در دهان بگرداند ـ و بى اختیار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، یا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بى اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.

دهم) آن كه كسى از جهت اكراه یا اضطرار یا تقیه افطار كند.

ـ اگر غیر آب چیز دیگرى را در دهان ببرد و بى اختیار فرو رود، یا آب داخل بینى كند و بى اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.

ـ استنشاق و مضمضه زیاد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد.

ـ اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه یا استنشاق بى اختیار یا از روى فراموشى آب وارد گلویش مى شود، نباید مضمضه یا استنشاق كند.

ـ اگر در ماه رمضان بعد از تحقیق یقین كند كه صبح نشده، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نیست.

ـ اگر انسان شكّ كند كه مغرب شده یا نه، نمى تواند افطار كند، ولى اگر شكّ كند كه صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.



احكام روزه قضا

ـ اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه هاى وقتى را كه دیوانه بوده قضا نماید.

ـ اگر كافر مسلمان شود، واجب نیست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نماید، ولى اگر مسلمانى كافر شود، روزه هایى را كه در زمان كفر از او فوت شده باید قضا نماید، و اگر مسلمان شود به اسلام از او ساقط نمى شود.

ـ روزه اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده باید قضا نماید، اگر چه چیزى را كه به واسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد.

ـ اگر براى عذرى چند روز روزه نگیرد، و بعد شكّ كند كه چه وقت عذر او بر طرف شده، بنابر احتیاط واجب مقدار بیشترى را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نماید، مثلا كسى كه پیش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم ماه از سفر برگشته یا ششم، بنابر احتیاط واجب شش روز روزه بگیرد، ولى كسى كه نمى داند چه وقت عذر برایش پیدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نماید، مثلا اگر در آخر ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از ماه رمضان برگشته و نمى داند كه بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت كرده یا بیست و ششم، مى تواند مقدار كمتر یعنى پنج روز را قضا كند، اگر چه احتیاط مستحبّ این است كه مقدار بیشتر را قضا نماید.

ـ اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اوّل بگیرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، بنابر احتیاط واجب اوّل قضاى ماه رمضان آخر را بگیرد.

ـ اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد، واجب نیست معین كند روزه اى را كه مى گیرد قضاى كدام ماه رمضان است، مگر اینكه بین آن دو در اثر اختلاف باشد.

ـ در قضاى روزه ماه رمضان مى تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید، ولى اگر وقت قضا تنگ باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ نمى تواند باطل نماید.

ـ اگر قضاى روزه میتى را گرفته باشد، احتیاط مستحبّ این است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

ـ اگر به واسطه مرض یا حیض یا نفاس روزه ماه رمضان را نگیرد، و پیش از تمام شدن ماه رمضان یا بعد از تمام شدن ماه و قبل از تمكّن از قضا بمیرد، روزه هایى را كه نگرفته قضا ندارد.

ـ اگر به واسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگیرد، و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هایى را كه نگرفته بر او واجب نیست، و باید براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد، ولى اگر به واسطه عذر دیگرى ـ مثلا براى مسافرت ـ روزه نگرفته باشد، و عذر او تا ماه رمضان بعد باقى بماند، روزه هایى را كه نگرفته باید قضا كند، و احتیاط واجب این است كه براى هر روز یك مُد طعام هم به فقیر بدهد.

ـ اگر به واسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگیرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر دیگرى پیدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگیرد، باید روزه هایى را كه نگرفته قضا نماید، و نیز اگر در ماه رمضان غیر از مرض عذر دیگرى داشته باشد، و بعد از ماه رمضان آن عذر بر طرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگیرد، روزه هایى را كه نگرفته باید قضا كند، و در هر دو صورت احتیاط واجب این است كه براى هر روز نیز یك مُد طعام به فقیر بدهد.

ـ اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگیرد، و بعد از ماه رمضان عذر او بر طرف شود، و تا ماه رمضان آینده عمداً قضاى روزه را نگیرد، باید روزه را قضا كند، و براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد.

ـ اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذر پیدا كند، باید قضا را بگیرد و براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد، و همچنین اگر موقعى كه عذر دارد تصمیم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر، روزه هاى خود را قضا كند، ولى پیش از آن كه قضا نماید در تنگى وقت عذر پیدا كند، باید روزه ها را قضا كند، و براى هر روز هم ـ بنابر احتیاط واجب ـ یك مُدطعام بدهد.

ـ اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد، باید قضاى ماه رمضان آخر را بگیرد، و براى هر روز از سالهاى پیش یك مُدّ طعام به فقیر بدهد.

ـ كسى كه باید براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد، مى تواند كفّاره چند روز را به یك فقیر بدهد.

ـ اگر قضاى روزه ماه رمضان را چند سال تأخیر بیندازد باید قضا را بگیرد و از جهت تأخیر در سال اوّل براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد، و امّا از جهت تأخیر سال بعدى چیزى بر او واجب نیست.

ـ اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگیرد، باید قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز یك بنده آزاد كند، یا شصت فقیر را طعام بدهد، یا دو ماه روزه بگیرد، و چنانچه تا ماه رمضان آینده قضاى آن روزه را به جا نیاورد، باید براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد.

ـ اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگیرد، و در روز مكرّر جماع یا استمناء كند، بنابر احتیاط واجب كفّاره هم مكرّر مى شود، ولى اگر چند مرتبه كار دیگرى از مفطرات روزه را انجام دهد ـ مثلا چند مرتبه غذا بخورد ـ یك كفّاره كافیست.

ـ بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر باید قضاى روزه او را به تفصیلى كه در مسأله «۱۳۹۸» گذشت به جا آورد.

ـ اگر پدر غیر از روزه ماه رمضان، روزه واجب دیگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نماید، ولى اگر براى روزه اجیر شده و نگرفته باشد قضاى آن بر پسر بزرگ لازم نیست

 

 


- در چند صورت فقط قضاى روزه واجب است و كفاره واجب نيست:
اول: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله «1639» گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم يا بيشتر بيدار نشود و كسى كه در خواب محتلم شود و بعد بيدار شود و ببيند جنب شده و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود بايد روزه آن روز را قضا كند چنانچه در مسأله 1640 گفته شد.
دوم: عملى كه روزه را باطل مى‌كند بجا نياورد ولى نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، يا قصد كند كه كارى كه متوجّه است روزه را باطل مى‌كند انجام دهد.
سوم: آن كه در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش كند و بعد از گذشتن ماه‌ رمضان متوجه شود، و اگر در ماه رمضان بعد از گذشتن يك هفته متوجّه شود به احتياط مستحب روزه را قضا نمايد.
چهارم: آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
پنجم: آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او اطمينان نكند، يا خيال كند كه شوخى مى‌كند و كارى كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
ششم: آن كه براى خنك شدن يا بى‌جهت مضمضه كند؛ يعنى آب در دهان بگرداند، و بى‌اختيار فرو رود و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بى‌اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
هفتم: آن كه افطار كردن به جهتى؛ چون اكراه يا اضطرار يا تقيه يا رعايت واجب مهمتر يا مساوى، جايز يا واجب باشد.
هشتم: اگر در سحر ماه رمضان افق ابرى باشد و افطار كند، بعد معلوم شود كه در روز، افطار كرده است، در اين صورت بايد روزه آن روز را قضا نمايد؛ هر چند يقين داشته كه صبح نشده است.
نهم: آن كه در سحر ماه رمضان افق صاف باشد و بدون نگاه كردن به افق، كارى را كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد مثلًا غذا بخورد، همچنين اگر نگاه كرده و در حالى كه ترديد داشته كه صبح شده يا نه، كارى را انجام دهد كه روزه را باطل مى‌كند، و در هر دو صورت؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
دهم: اگر در ماه رمضان گمان كند كه مغرب شده، و به خيال اين كه مى‌تواند به گمان خود اعتماد كند، يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى‌كند بجا آورد، كه در اين صورت بايد روزه خود را قضا كند. مگر بعداً معلوم شود كه مغرب بوده است. و در اين مسأله فرقى نيست كه هوا صاف باشد يا ابرى، مكلّف بينا باشد يا كور. و روزۀ نذر معيّن در سه‌ مورد اخير حكم روزۀ ماه رمضان را دارد.
- اگر غير از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى‌اختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بى‌اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- مضمضه زياد، براى روزه‌دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
- اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بى‌اختيار يا از روى فراموشى، آب وارد گلويش مى‌شود نبايد مضمضه كند.
- اگر در ماه رمضان، بعد از نظر كردن خود به افق صاف مطمئن شود كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست. همچنين اگر اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا ندارد.
- روزه‌دار تا اطمينان به مغرب پيدا نكند، نبايد افطار كند، هر چند گمان به مغرب داشته باشد، ولى در هنگام سحر تا اطمينان به صبح شدن نداشته باشد جايز است كارى كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد و لازم نيست تحقيق كند، ولى در صورتى كه بدون اطمينان به صبح شدن كارى كه روزه راباطل مى‌كند انجام دهد، بعد معلوم شود كه صبح شده بوده، قضاى روزه واجب است ولى كفاره واجب نيست.
احكام روزۀ قضا‌
- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه‌هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه‌هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد؛ ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه‌هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
- روزه‌اى را كه از انسان به واسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزى را كه به واسطۀ آن مست شده، براى معالجه خورده باشد.
- اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد، بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، بنابر احتياط واجب بايد مقدار بيشترى را كه احتمال مى‌دهد روزه نگرفته قضا نمايد؛ مثلًا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى‌داند عصر پنجم ماه رمضان از سفر برگشته يا عصر ششم، به احتياط واجب بايد شش روز روزه بگيرد، ولى كسى كه نمى‌داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مى‌تواند مقدار كمتر را قضا نمايد؛ مثلًا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از ماه رمضان برگردد و نداند كه شب بيست و پنجم ماه رمضان مسافرت كرده، يا شب بيست و ششم، مى‌تواند مقدار كمتر- يعنى پنج روز (با فرض كامل بودن ماه)- را قضا كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر؛ يعنى شش روز، را قضا نمايد.
- اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد؛ مثلًا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، بايد اول قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد؛ ولى اگر قضاى ماه رمضانهاى قبل را بگيرد معصيت كرده ولى روزه‌اش صحيح است.
- اگر قضاى روزۀ چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيت معيّن نكند، روزه‌اى را كه مى‌گيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى سال آخر حساب نمى‌شود، بلكه از سالهاى قبل حساب مى‌شود.
- در قضاى روزه ماه رمضان، اگر از شب نيت روزه را داشته باشد يا وقت قضا تنگ باشد جايز نيست روزۀ خود را باطل كند؛ خواه پيش از ظهر باشد خواه بعد از ظهر، و اگر از شب نيت نكرده باشد و وقت هم داشته باشد مى‌تواند پيش از ظهر روزۀ خود را باطل نمايد ولى بعد از ظهر نمى‌تواند.
- اگر قضاى روزۀ ميتى را گرفته باشد، احتياط مستحب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
- اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه‌هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.
- اگر به واسطه مرضى روزۀ ماه رمضان را نگيرد و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه‌هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد- كه به احتياط واجب حدود 900 گرم است- طعام به فقير بدهد؛ ولى اگر به واسطه عذر ديگرى- مثلًا براى مسافرت- روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقى بماند، روزه‌هايى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
- اگر به واسطه مرضى روزۀ ماه رمضان را نگيرد و بعد از ماه رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه‌هايى را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه‌هايى را كه نگرفته بايد قضا كند و در هر دو صورت، بنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.
اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان عذر او برطرف شود و تا ماه رمضان آينده بدون عذر قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
- اگر در قضاى روزه سستى و مسامحه كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند كه موجب ترك روزه شود، بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و بعد از برطرف شدن عذر، قضا را بگيرد و اگر مسامحه نكند و تصميم داشته باشد كه روزه‌هاى خود را قضا كند، ولى پيش از آن كه قضا نمايد، در تنگى وقت عذر پيدا كند، پس از برطرف شدن عذر بايد قضا را بگيرد و بنابر احتياط براى هر روز يك مد‌ طعام به فقير بدهد.
- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد هر مقدارى كه تا ماه رمضان بعد براى گرفتن روزۀ قضاى ماه رمضان آخر زمان داشته باشد، بايد روزه بگيرد و اگر نگرفت در سالهاى بعد بگيرد و قضاى روزۀ سالهاى قبل و بقيۀ روزهاى سال آخر لازم نيست، بلكه براى هر روز از آن يك مد طعام به فقير بدهد.
- كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مى‌تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
- اگر قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و از جهت تأخير سالهاى بعد چيزى بر او واجب نيست.
- اگر روزۀ ماه رمضان را بدون عذر نگيرد، بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند (به تفصيلى كه در مسأله 1670 گذشت)، و چنانچه تا ماه رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد، بنابر احتياط، (علاوه بر كفارۀ پيشين) براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
- اگر روزۀ ماه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكررّ جماع يا استمنا كند، كفاره هم مكرر مى‌شود؛ ولى اگر چند مرتبه كار ديگرى كه روزه را باطل مى‌كند انجام دهد؛ مثلًا چند مرتبه غذا بخورد، يا هم غذا خورده و هم با مايع روان اماله كند، يك كفاره كافى است.
- بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى روزه او را؛ به تفصيلى كه در بخش احكام نماز در مسائل 1399 به بعد گفته شد، بجا آورد.
- اگر پدر غير از روزۀ رمضان، روزۀ واجب ديگرى را مانند روزۀ نذر نگرفته باشد، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، ولى اگر براى روزه‌اى اجير شده و نگرفته باشد، قضاى آن بر پسر بزرگتر لازم نيست.
 

 

 


- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه‎هاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
- اگر كافر پيش از ظهر روز ماه رمضان مسلمان شود و كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام نداده باشد احتياط واجب آن است كه آن روز را روزه بگيرد و اگر ترك نمود قضا نمايد و روزه‎هاي قبل قضا ندارد ولي اگر مسلماني كافر شود و دوباره مسلمان گردد روزهاي وقتي را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
- روزه‎اي كه از انسان به واسطه مستي فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزي را كه به واسطه آن مست شده، براي معالجه خورده باشد.
- اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده واجب نيست مقدار بيشتري را كه احتمال مي‎دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمي‎داند پنجم رمضان از سفر برگشته و يا ششم و يا اين كه مثلاً در اواخر ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمي‎داند كه بيست و پنجم مسافرت كرده يا بيست و ششم در هر دو صورت مي‎تواند مقدار كمتر ـ يعني: پنج روز ـ را قضا كند اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعني شش روز را قضا نمايد.
- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، هر كدام را كه اول بگيرد مانعي ندارد و اگر وقت قضاي رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، احتياط مستحب آن است كه اول قضاي رمضان آخر را بگيرد.
- اگر قضاي روزه چند رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نكند كه قضاي سال آخري است، قضاي آن سال حساب نمي‎شود و كفاره تأخير آن از او ساقط نمي‎گردد.
- كسي كه قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد، مي‎تواند پيش از ظهر، روزه خود را باطل نمايد.
- اگر قضاي روزه ميتي را گرفته باشد، احتياط مستحب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
- اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه‎هايي را كه نگرفته براي او قضا كنند.
- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاي روزه‎هايي را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مد كه تقريبا ده سير است طعام يعني: گندم يا جو و مانند اينها ـ به فقير بدهد، ولي اگر به واسطه عذر ديگري مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند، روزه‎هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط واجب آن است كه براي هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد، بايد روزه‎هايي را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد روزه‎هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و بنابر احتياط مستحب كفاره نيز بدهد.
- اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
- اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي وقت عذري پيدا كند كه پيش از ماه مبارك نتواند قضا نمايد، بايد قضا را بعد بگيرد و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، هر چند موقعي كه عذر دارد، تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه‎هاي خود را قضا كند.
- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد و براي هر روز از سال‎هاي پيش يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
-  كسي كه بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مي‎تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
-  اگر قضاي روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند و چنان چه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را به جا نياورد، براي هر روز، دادن يك مد بنابر احتياط لازم مي‎شود.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكرر جماع كند، بنابر احتياط واجب كفاره هم مكرر مي‎شود. ولي اگر چند مرتبه كار ديگري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، مثلاً چند مرتبه غذا بخورد، يك كفاره كافي است.
- بعد از فوت پدر و هم چنين بنابر احتياط واجب مادر، پسر بزرگ‎تر بايد قضاي نماز و روزه آنان را به تفصيلي كه در مسأله 1399 گفته شد به جا آورد.
- اگر پدر و مادر غير از روزه رمضان روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشند، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگ‎تر قضا نمايد

- در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
ـ آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه در مسأله 1640 گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود ولي در خواب سوم احتياط مستحب مؤكد، كفاره است.
ـ عملي كه روزه را باطل مي‎كند به جا نياورد ولي نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد.
ـ آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
ـ آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده قضاي آن روزه بر او واجب است. بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه يا ظن پيدا كند به آن كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده احتياط واجب آن است كه قضاي روزه آن روز را به جا آورد.
ـ آن كه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
ـ آن كه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخي مي‎كند و كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
ـ آن كه كور و مانند آن به گفته ديگري افطار كنند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
ـ آن كه در هواي صاف به واسطه تاريكي يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است و اگر شك داشته باشد كه مغرب شده و افطار كند و معلوم شود مغرب نبوده كفاره هم واجب است. ولي اگر در هواي ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
ـ آن كه براي خنك شدن، مضمضه كند يعني آب در دهان بگرداند و بي‎اختيار فرو رود و اگر بي‎جهت مضمضه كند و فرو رود احتياط لازم قضا است ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد يا براي وضو مضمضه كند و بي‎اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.
ـ آن كه روزه‎دار از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند كه در اين صورت لازم است قضا نمايد و كفاره ندارد.
- اگر غير آب چيز ديگري را در دهان ببرد و بي‎اختيار فرو رود يا آب داخل بيني كند و بي‎اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- مضمضه زياد براي روزه‎دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
-  اگر انسان بداند يا ايمن نباشد كه به واسطه مضمضه بي‎اختيار يا از روي فراموشي آب وارد گلويش شود، نبايد مضمضه كند.
-  اگر در ماه رمضان، بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
-  اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمي‎تواند افطار كند. ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مي‎تواند كاري كه روزه را باطل مي‎كند انجام دهد.

 

 

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

س: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموريت دينى بر عهده‏ام مى‏باشد، وظيفه من چيست؟ آيا قضاى آنها بر من واجب است؟

ج: قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.

س: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجير شود و بعد از زوال افطار کند، آيا کفّاره بر او واجب است يا خير؟

ج: کفّاره بر او واجب نيست.

س: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظيفه دينى در مسافرت هستند و به همين دليل نمى‏توانند روزه بگيرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخير، بخواهند روزه بگيرند، آيا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟

ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشند، قضاى روزه‏هايى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نيست براى هر روزى يک مدّ طعام فديه بدهند، هرچند احتياط در جمع بين قضا و فديه است. ولى اگر تأخير در قضاى روزه به خاطر سهل‏انگارى و بدون عذر باشد، جمع بين قضا و فديه بر آنها واجب است.

س: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصميم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانايى قضاى همه روزه‏هاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّاره‏هايش را بپردازد، آيا صحيح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟

ج: قضاى روزه‏هاى فوت شده در هيچ صورتى ساقط نمى‏شود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مى‏طلبم)».

س: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّاره‌هايى که بر من واجب شده بود روزه بگيرم و يا به مساکين اطعام نمايم و در نتيجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن يا اطعام نمودن دارم، وظيفه‏ام چيست؟

ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نيست گر چه احتياط مستحب آن است که انجام داده شود.

س: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آينده قضاى روزه‏هايش را به تأخير اندازد، چه حکمى دارد؟

ج: فديه تأخير قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمى‏شود.

س: فردى که به مدت صدو بيست روز روزه نگرفته، چه وظيفه‏اى دارد؟ آيا بايد براى هر روز شصت روز روزه بگيرد؟ و آيا کفّاره بر او واجب است؟

ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير و يا دادن شصت مد طعام به شصت مسکين که سهم هر کدام يک مدّ است.

س: تقريباً يک ماه روزه گرفته‏ام به اين نيت که اگر روزه‏اى بر عهده‏ام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزه‏اى بر عهده‏ام نيست به قصد قربت مطلق باشد، آيا اين يک ماه روزه به حساب روزه‏هاى قضايى که بر ذمّه دارم، محسوب مى‏شود؟

ج: اگر به نيت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بوده‏ايد، اعم از روزه قضاء يا مستحبى، روزه گرفته‏ايد و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مى‏شود.

س: کسى که نمى‏داند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگيرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آيا به عنوان روزه قضا محسوب مى‏شود؟

ج: روزه‏هايى را که به نيت استحباب گرفته به جاى روزه قضايى که بر عهده‏اش هست، محسوب نمى‏شود.

س: نظر شريف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزه‏اش را افطار کرده، چيست؟ آيا فقط قضا بر او واجب است يا اينکه کفّاره هم بايد بدهد؟

ج: اگر به سبب بى‌اطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند ـ مثل اينکه نمى‌دانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنيها روزه را باطل مى‌کند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.

س: کسى که در اوائل سن تکليف بر اثر ضعف و عدم توانايى، نتوانسته روزه بگيرد، آيا فقط قضا بر او واجب است يا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟

ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نيز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگيرد مريض شود، فقط قضاى روزه‏ها بر عهده او مى‏باشد.

س: کسى که تعداد روزهايى که روزه نگرفته و مقدار نمازهايى را که نخوانده نمى‏داند، وظيفه‏اش چيست؟ کسى هم که نمى‏داند روزه‏اش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و يا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟

ج: جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزه‏هايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.

س: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در يکى از روزها براى خوردن سحرى بيدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثه‏اى براى او اتفاق بيفتد و روزه را افطار کند، آيا يک کفّاره بر او واجب است يا کفّاره جمع؟

ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد.

س: اگر شک کنم در اينکه اقدام به گرفتن قضاى روزه‏هايى را که بر عهده‏ام بوده، کرده‏ام يا خير تکليف من چيست؟

ج: اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مى‏شود، روزه قضاء بگيريد.

س: کسى که هنگام بلوغ فقط يازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و يک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمى‏دانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟

ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، بايد علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اينکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و يا جاهل به آن باشد.

س: اگر پزشک به بيمارى بگويد که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگيرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخيص خود اشتباه کرده است، آيا قضا و کفّاره بر او واجب است؟

ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امين و يا از منشأ عقلايى ديگر، خوف از ضرر پيدا کند و روزه نگيرد، فقط قضا بر او واجب است

 

 


-  در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نيست، اول آنکه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قي کند. دوم آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي که در مساله 1630 گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. سوم عملي که روزه را باطل مي کند بجا نياورد ولي نيت روزه نکند، يا ريا کند، يا قصد کند که روزه نباشد، يا قصد کند کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد. چهارم آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت يک روز يا چند روزه بگيرد. پنجم آنکه در ماه رمضان بدون اينکه تحقيق کند صبح شده يا نه، کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده. و نيز اگر بعد از تحقيق با اينکه گمان دارد صبح شده، کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاي آن روز بر او واجب است، ولي اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين کند که صبح نشده و چيزي بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست بلکه اگر بعد از تحقيق شک کند که صبح شده يا نه و کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم آنکه کسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم آنکه کور و مانند به گفته کس ديگر افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم آنکه در هواي صاف به واسطه تاريکي يقين کند که مغرب شده وافطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولي اگر در هواي ابر به گمان اينکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست. دهم آنکه براي خنک شدن، يا بي جهت مضمضه کند يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرو برد ولي اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه کند و بي اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
-  اگر غير آب چيزي ديگري را در دهان ببرد و بي اختيار فرو رود يا آب داخل بيني کند و بي اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- مضمضه زياد براي روزه دار مکروه است. واگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
- اگر انسان بداند که به واسطه مضمضه بي اختيار، يا از روي فراموشي آب وارد گلويش مي شود، نبايد مضمضه کند.
- اگر در ماه رمضان، بعد از تحقيق يقين کند که صبح نشده و کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.
- اگر انسان شک کند که مغرب شده يا نه، نمي تواند افطار کند ولي اگر شک کند که صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مي تواند کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد.

- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاي وقتي را که ديوانه بوده قضا نمايد.
- اگر کافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاي وقتي کافر بوده قضا نمايد.
- روزه اي که از انسان به واسطه مستي فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزي را که به واسطه آن مست شده، براي معالجه خورده باشد بلکه اگر نيت روزه کرده و مست شده اگر در اثناء روز از مستي بيرون آيد بنابر احتياط واجب بايد روزه را تمام و نيز قضا نمايد و اگر در حال مستي روزه را تمام کرده باشد قضا نمايد.
- اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او بر طرف شده مي تواند مقدار کمتر را که احتمال مي دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً کسي که پيش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمي داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مي تواند پنج روزه بگيرد و نيز کسي هم که نمي داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مي تواند مقدا ر کمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخر هاي ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند که بيست و پنجم رمضان مسافرت کرده، يا بيست وششم، مي تواند مقدار کمتر يعني پنج روز را قضا کند.
- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاي هر کدام را که اول بگيرد مانعي ندارد. ولي اگر وقت قضاي رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد احتياط مستحب آن است که اول قضاي رمضان آخر را بگيرد.
- اگر قضاي روزه چند رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نکند، روزه اي را که مي گيرد قضاي کدام رمضان است، قضاي سال اول حساب مي شود.
- کسي که قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد، مي تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
- اگر قضاي روزه معيني را گرفته باشد، احتياط واجب آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.
- اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هائي را که نگرفته براي او قضا کنند.
- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضاي روزه هائي را که نگرفته بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يک مد که تقريباً ده سير است طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولي اگر به واسطه عذر ديگري مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند، روزهائي را که نگرفته بايد قضا کند و احتياط مستحب آن است که براي هر روز يک مد طعام هم به فقير بدهد.
- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان مرض او بر طرف شود ولي عذر ديگري پيدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد بايد روزه هائي را که نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هائي را که نگرفته بايد قضا کند.
- اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا کند و براي هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها هم بهفقير بدهد.
- اگر در قضاي روزه کوتاهي کند تا وقت تنگ شود و در تنگي وقت عذري پيدا کند، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد بلکه اگر موقعي که عذر دارد، تصميم داشته باشد که بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاي خود
را قضا کند و پيش از آنکه قضا نمايد در تنگي وقت عذر روز ه هاي خود را قضا کند و پيش از آنکه قضا نمايد در تنگي وقت عذر روز هاي خود را قضا کند و پيش از آنکه قضا نمايد در تنگي وقت عذر پيدا کند بايد قضاي آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است که براي هر روز يک مد غذا به فقير بدهد.
- اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آنکه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد و براي هر روز از ساللهاي پيش يک مد که تقريباً ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
- کسي که بايد براي هر روز يک مد طعام به فقير بدهد، مي تواند کفاره چند روز را به يک فقير بدهد.
- اگر قضاي روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد بايد قضا را بگيرد بگيرد و براي هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آن را بجا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا بنده آزاد کند و چنانچه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را بجا نياورد، براي هر روز نيز دادن يک مد طعام لازم است.
- اگر روزه رمضان را عمداً‌ نگيرد و در روز مکرر جماع کند کفاره هم مکرر مي شود ولي اگر چند مرتبه کار ديگري که روزه را باطل مي کند انجام دهد مثلاً چند مرتبه غذا بخورد يک کفاره کافي است.
- بعد از مرگ پدر ومادر پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه آنها را به تفصيلي که در مساله 1390 گفته شد بجا آورد.
- اگر پدر و مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشد بنابر احتياط واجب بايد پسر بزرگتر قضا نمايد ولي اگر براي روزه اجير شده و نگرفته باشند بر پسر بزرگ لازم نيست.


 

 


 

ـ در چند صورت فقط قضاى روزه لازم است و كفّاره واجب نيست:
ـ در صورتى كه در شب ماه رمضان جُنُب باشد و بخوابد و بيدار شود و براى بار دوم يا سوم بخوابد و بيدار نشود، در اين صورت احتياط واجب قضاى روزه است. امّا اگر در خواب اوّل بيدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحيح است.
ـ هرگاه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نيّت روزه نكرده باشد يا قصد كند كه روزه خود را بخورد، يا با ريا روزه را باطل نمايد.
ـ هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با همان حال يك يا چند روز روزه بگيرد بنابراحتياط واجب.
ـ در ماه رمضان بدون آن كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنين اگر بعد از تحقيق شك يا گمان كند كه صبح شده است; ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده، و چيزى بخورد، بعد معلوم شود كه صبح بوده، قضا واجب نيست.
ـ هرگاه كسى بگويد صبح نشده و هنوز وقت باقى است و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اينجا نيز قضا لازم است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.
ـ كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
ـ هرگاه شخص عادلى خبر دهد مغرب شده و او افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
ـ هرگاه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده.
ـ هرگاه براى خنك شدن، يا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود بايد قضا كند، امّا اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنين اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.
ـ كسى كه با همسر خود بازى كند بدون اين كه قصد استمناء داشته باشد و منى از او خارج شود، ولى اگر اطمينان داشت كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحيح است و قضا ندارد.

در چند صورت قضاى روزه لازم نيست:
الف: هرگاه چيز ديگرى غيراز مايعات را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود.
ب: در ماه رمضان اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده است.
ج: اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد.
د: اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود.
هـ : كسى با همسر خود بازى كند و اطمينان داشته باشد كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفاً خارج شود.
و: در صورتى كه در شب ماه رمضان جنب باشد و بخوابد ولى در خواب اوّل بيدار نشود.
- مضمضه كردن زياد براى روزه دار مكروه است و بعد از مضمضه بايد آب خارجى را از دهان بيرون بريزد و بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيندازد و اگر بداند به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود نبايد مضمضه كند.
- هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند و اگر افطار كند هم قضا دارد و هم كفّاره، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه مى تواند كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و تحقيق كردن نيز واجب نيست.

- روزه هايى كه در حال جنون به جا نياورده بعد از عاقل شدن لازم نيست قضا كند، همچنين اگر كافرى مسلمان شود قضاى روزه هاى گذشته واجب نيست، امّا اگر مسلمانى مرتد شود و دوباره برگردد و مسلمان شود روزه هاى دوران مرتد بودن را بايد قضا نمايد.
- هرگاه به واسطه مستى روزه او ترك شده بايد قضا كند، هرچند مادّه مست كننده را از روى اشتباه و يا براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيّت روزه را قبلاً كرده بعد در حال مستى روزه را تمام كند بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
- روزه هايى كه به خاطر مسافرت يا بيمارى و مانند آن ترك شده بايد قضا كند، امّا اگر نداند تعداد روزه هاى فوت شده چه اندازه بوده، كافى است مقدارى كه يقين دارد قضا كند و اضافه بر آن واجب نيست، هرچند احتياط مستحبّ است.
- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا بر ذمّه دارد قضاى هر كدام را اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت براى قضاى رمضان آخر تنگ شده باشد بايد بنابر احتياط اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.
- كسى كه روزه قضاى ماه رمضان را به جا مى آورد مى تواند پيش از ظهر روزه را افطار كند، به شرط اين كه وقت براى قضاى روزه تنگ نباشد، ولى بعد از ظهر جايز نيست، همچنين اگر قضاى روزه غير معيّنى (مانند قضاى روزه نذر) را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
- كسى كه به واسطه بيمارى يا حيض و نفاس روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از پايان ماه رمضان از دنيا برود لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا نمايند.
- هرگاه به واسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزه هايى را كه نگرفته واجب نيست، فقط بايد براى هر روز يك مد (تقريبا 750 گرم) گندم يا جو و مانند آن به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى (مثلاً بخاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتياط واجب آن است كه روزه هايى را كه نگرفته بعد از ماه رمضان قضا كند و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد، همچنين اگر ترك روزه بخاطر بيمارى بوده، بعد بيمارى رفع شده و عذر ديگرى مانند مسافرت پيش آمده است.
- هرگاه روزه ماه رمضان را به واسطه عذرى نگيرد و تا رمضان آينده عمداً قضاى آن را به جانياورد در حالى كه عذرش برطرف شده، بايد بعداً روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام كفّاره بدهد، همچنين اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد بعداً هم قضا به جا آورد و هم كفّاره دهد، امّا اگر كوتاهى نكرده و اتّفاقاً در تنگى وقت عذرى پيدا شده فقط قضا لازم است.
- هرگاه بيمارى انسان چند سال طول كشد و بعداً خوب شود اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت باقى است بايد فقط قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام بدهد.
- هرگاه قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير اندازد بايد قضا را به جا آورد و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد و با گذشت سالها كفّاره متعدّد نمى شود.
- لازم نيست كفّاره هر روز را به يك فقير بدهد، بلكه مى تواند كفّاره چندين روز را به يك نفر بدهد و اگر مقدارى نان دهد كه گندم آن به اندازه يك مد باشد كافى است، ولى پول آن را نمى تواند بدهد مگر اين كه اطمينان داشته باشد آن را براى خريد نان مصرف مى كند.
- بعد از مرگ پدر بايد پسر بزرگتر قضاى نماز و روزه او را به شرحى كه در مسائل قضاى نماز گفته شد به جا آورد و احتياط اين است كه قضاى نماز و روزه مادر را نيز انجام دهد.
- اگر ولى ميّت نداند كه ميّت قضاى روزه بر ذمّه دارد يا نه، واجب نيست براى او قضا بگيرد و اگر اجمالاً بداند مقدارى قضاى روزه بر ذمّه اوست بايد به اندازه اى كه يقين دارد به جا آورد و بيش از آن لازم نيست.

 

 

حضرت آیت الله العظمی سبحانی

-  در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نيست:
اول آن كه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قى كند.
دوم آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله1278 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
سوم عملى كه روزه را باطل مى كند، به جا نياورد. ولى نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.
چهارم آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
پنجم آن كه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده. و نيز اگر بعداز تحقيق با گمان به اين كه صبح شده، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر اوواجب است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست، و امّا اگر بعد از تحقيق گمان كند كه صبح نشده و يا شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روز واجب است.
ششم آن كسى كه مورد اعتماد و اطمينان نيست، بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم آن كه نابينا و مانند آن به گفته كس ديگر افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم آن كه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
دهم آن كه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

- اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى تواند افطار كند و همين طور اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق نمى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد.

- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاى دوران ديوانگى را قضا كند.

- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد. ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.

- روزه اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد. اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد.

- اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشت يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسى هم كه نمى داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده، يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند ولى اگر قبلاً عدد را مى دانست و بعداً فراموش كرده در اين صورت بايد احتمال بيشتر را بگيرد.

- اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد، مانعى ندارد. ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد بايد اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.

- كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى او تنگ نباشد، مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.

- اگر قضاى روزه معينى را (مانند قضاى روزه نذر) گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

- اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هائى را كه نگرفته براى او قضا كنند.

- اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مدّ كه تقريباً 750 گرم است، طعام يعنى آرد گندم به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى مثلاً براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد.

- اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان قضاى روزه را بگيرد بايد روزه هائى را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند.

- اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مدّ آرد گندم هم به فقير بدهد.

- اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد آرد گندم به فقير بدهد.

- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سال هاى پيش يك مدّ آرد گندم به فقير بدهد.

- كسى كه بايد براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد، مى تواند كفّاره چند روز را به يك فقير بدهد.

- اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مدّ آرد گندم به فقير بدهد.

- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، ـ علاوه بر كفّاره ـ بايد قضاى آن را به جا آورد و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، و براى هر روز نيز يك مدّ بايد به فقير بدهد.

- بعد از مرگ پدر و مادر; پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در مسأله1325 گفته شد، به جا آورد ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.

-  اگر پدر و يا مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، قضاى آن بر پسر بزرگتر واجب نيست.

 

 


اوّل: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
دوم: عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد ولى نيّت روزه نكند يا ريا كند يا قصد كند كه روزه نباشد يا اين كه قصد كند آنچه روزه را باطل مى كند، بجا آورد.
سوم: آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك يا چند روز روزه بگيرد.
چهارم: آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است، و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است. و اگر بعد از تحقيق، گمان كند كه صبح نشده يا شك كند كه صبح شده يا نه و عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط قضا بر او واجب است; اما اگر بعد از تحقيق و مراعات فجر اطمينان يابد كه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نمى شود
پنجم: آن كه كسى بگويد: «صبح نشده» و انسان به گفته او عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است.
ششم: آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا گمان كند شوخى مى كند و عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آن كه به گفته شخصى كه عادل است افطار كند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
هشتم: آن كه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان اين كه مغرب شده افطار كند و بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
نهم: آن كه براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند (يعنى آب در دهان بگرداند) و آب بى اختيار فرو رود; ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد يا براى وضوى واجب مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست
- گر غير از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست
- مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
- اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.
-  اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست
- اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى تواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق نيز مى تواند عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، ولى در صورتى كه صبح شده باشد به تفصيلى كه در مسأله 1768 گفته شد قضا دارد. احكام روزه قضا
-  اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاى هنگامى را كه ديوانه بوده قضا نمايد
- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى هنگامى را كه كافر بوده قضا نمايد. ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد بايد، روزه هاى هنگامى را كه كافر شده قضا نمايد
- انسان بايد روزه اى را كه به واسطه مستى از او فوت شده، قضا نمايد، اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيّت روزه كرده و مست شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعد قضا نمايد.
- اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه هنگام عذر او برطرف شده، مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد; مثلاً كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسى كه نمى داند چه هنگام عذر برايش پيدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند.
- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز نيز به رمضان مانده باشد، بايد اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.
- گر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، بايد در نيّت معيّن كند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام رمضان است، ولى اگر آثار روزه هاى قضا متفاوت نباشد تعيين لازم نيست، و اگر آثار روزه هاى قضا متفاوت باشد; مثلاً برخى از آنها داراى كفّاره و برخى بدون كفّاره باشند، از روزه هايى حساب مى شود كه كفّاره ندارند.
- اگر وقت قضاى روزه كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته تنگ نباشد، مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد
- اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
- اگر به واسطه بيمارى، حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند، اگرچه مستحب است; ولى اگر به علّت مسافرت روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، بايد براى او قضا كنند.
-  اگر به واسطه بيمارى روزه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا رمضان سال بعد ادامه يابد، قضاى روزه هايى كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مُد طعام (يعنى به احتياط واجب گندم، آرد يا نان، هرچند بعيد نيست قوت غالب كفايت كند) به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى; مثلاً براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز يك مُد طعام نيز به فقير بدهد
- اگر به واسطه بيمارى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان بيمارى او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد; و نيز اگر در ماه رمضان، غير بيمارى عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه بيمارى نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند.
- اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
- اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد، بلكه هنگامى كه عذر دارد، اگر تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مُدّ طعام نيز به فقير بدهد
- اگر بيمارى انسان چند سال طول بكشد، چنانچه پس از بهبود يافتن تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از روزه هاى سال هاى پيش يك مُدّ طعام به فقير بدهد
-  كسى كه بايد براى هر روزه يك مُدّ طعام به فقير بدهد، مى تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد
- اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد، براى هر روز دادن يك مُدّ طعام نيز لازم است
-  اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز عملى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، مثلاً چند مرتبه جماع كند، بايد احتياطاً به تعداد جماع كفّاره را متعدّد بدهد.
-  اگر پدر يا مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشند، بنابر احتياط پسر بزرگ تر بايد آن را قضا نمايد.

 

 


- در چند صورت، فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و آفّاره واجب نيست:
١. چنانچه روزه دار در روزه ماه رمضان، عمداً قى آند، یا سرش را زیر آب ببرد، یا حُقنه نماید، به تفصيلى آه در (مسئله ١۶۴١ ) گذشت;
٢. اگر در شب ماه رمضان جُنُب باشد و به تفصيلى آه در (مسئله ١۶١۴ ) گفته شد، تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود;
٣. چنانچه عملى آه روزه را باطل مى آند، به جا نياورد، ولى نيّت روزه نكند، یا ریا آند، یا قصد آند آه روزه نباشد;
۴. اگر در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش آند و با حال جنابت، یك یا چند روز روزه بگيرد;
۵. چنانچه در ماه رمضان، بدون اینكه تحقيق آند صبح شده یا نه، آارى آه روزه را باطل مى آند، انجام دهد و بعد معلوم شود آه صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق، با اینكه گمان دارد صبح شده، آارى آه روزه را باطل مى آند; انجام دهد و بعد معلوم شود آه صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است ; ولى اگر بعد از تحقيق با نگاه آردن، گمان یا یقين آند آه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود آه صبح بوده، قضا واجب نيست; بلكه اگر بعد از تحقيق شك آند آه صبح شده یا نه و آارى آه روزه را باطل مى آند، انجام دهد، بعد معلوم شود آه صبح بوده، قضا واجب نيست، و امّا اگر تحقيقش از راه دیگرى بوده، باید روزه آن روز را قضا نماید;
۶. اگر آسى بگوید صبح نشده و انسان به گفته او آارى آه روزه را باطل مى آند، انجام دهد و بعد معلوم شود آه صبح بوده است;
٧. چنانچه آسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقين نكند، یا خيال آند آه شوخى مى آند و آارى آه ر وزه را باطل مى آند، انجام دهد، بعد معلوم شود آه صبح بوده است;
٨. در صورتى آه به گفته شخص دیگرى آه عادل باشد، افطار آند، بعد معلوم شود آه مغرب نبوده است;
٩. چنانچه در هواى صاف، به واسطه تاریكى یقين آند آه مغرب شده و افطار آند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است ; ولى اگر در هواى ابرى به گمان اینكه مغرب شده افطار آند، بعد معلوم شود آه مغرب نبوده، قضا لازم نيست;
١٠ . در صورتى آه براى خنك شدن یا بى جهت، مَضمَضه آند، یعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود ; ولى اگر فراموش آند آه
روزه است و آب را فرو برد، یا براى وضو مَضمَضه آند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- اگر غير از آب چيز دیگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود یا آب داخل بينى آند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او
واجب نيست.
- مضمضه زیاد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضم ضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان
را بيرون بریزد.
-  اگر انسان بداند آه به واسطه مضمضه بى اختيار یا از روى فراموشى آب وارد گلویش مى شود، نباید مضمضه آند.
-  اگر انسان شك آند آه مغرب شده یا نه، نمى تواند افطار آند ، ولى اگر شك آند آه صبح شده یا نه، پيش از تحقيق هم مى تواند
روزه را باطل مى آند، انجام دهد.

 

 

حضرت آیت الله العظمی فیاض

-  قضا در مواردى واجب نيست:
١ - دوران كودكى. ٢ - دوران ديوانگى. ٣ - بيهوشى اگر پيش از نيت روزه باشد . ٤ – دوران كفراصلى. ٥ - پيرى كه موجب ناتوانى از روزه يا موجب ضرر برسلامتى باشد. ٦ - بيمارى تشنگى بنحوى كه نتواند روزه بگيرد. ٧ - كسى كه روزه ماه رمضان را به خاطر بيمارى نگرفته باشد وتا رمضان ديگربيمارى ادامه داشته باشد. درغير اين موارد قضاواجب است، مانند زمان ارتداد وحيض و نفاس وخوابيدن ومستى وبيمارى در صورتى كه تا ماه رمضان آينده ادامه پيدا نكند.
-  در چند مورد روزه ماه رمضان با قضاى آن فرق دارد:
اول: نيت روزه ماه رمضان همزمان با اذان صبح بايد باشد وتأخير آن جايز نيست، واگر تأخيربيفتد روزه باطل مى شود، ولى در قضاى آن مى تواند نيت را تا پيش از ظه ر تأخير بيندازد، وچنانچه درقضا نيت كند وبعد مردد شود يا نيت افطار نمايد ودوباره قبل از ظهر نيت كند، روزه اش صحيح است،و حال آنكه ترديد ويا نيت افطار، روزه ماه رمضان را باطل مى كند.
دوم: قصد قضاى ماه رمضان ولو اجمالاً در نيت معتبر است وبدون آن روزه قضا محقق نمى شود، ولى در روزه ماه رمضان قصد معتبر نيست، پس اگر نيت كند روزه واقع در اين ماه را قربتاً الى اللَّه بجاى آورد وغافل باشد كه اين ماه، ماه رمضان است، كفايت مى كند.
سوم: كسى كه در خواب جنب شده وبعد از اذان صبح بيدار شود، نمى تواند آن روز را روزه قضابگيرد، بخلاف ماه رمضان كه روزه چنين شخصى صحيح است.
چهارم: كسى كه روزه قضا گرفته است، مى تواند تا قبل از ظهر افطار كند، ولى اگر ظهر شد جايزنيست افطار نمايد، وحال آنكه در روزه ماه رمضان افطار اصلاً جايز نيست . كسى كه روزه استيجارى مى گيرد، مى تواند هر وقت از روز افطار كند وكفاره ندارد، البته اگر اجير در روز يا ماه معينى باشد، جايز نيست كه در آن روز يا آن ماه روزه اش را باطل كند.
- اگر سنى شيعه شود، بايد آنچه از او فوت شده است قضا كند، ولى آنچه كه بر اساس مذهب خود ادا كرده باشد قضا ندارد، و چنانچه مطابق مذهب حقّه جعفرى ادا كرده باشد اگرچه مطابق مذهب خود او باطل بوده است در صورتى كه ملتفت باشد وقصد قربت از او متمشى شود، آن عمل صحيح است وقضا ندارد.
- اگر در اداى روزه روز گذشته شك كند، بنا بر ادا بگذارد، و اگر در عدد روزه هاى فوت شده شك كند، بنا بر اقل بگذارد.
- وجوب قضاى روزه فورى نيست، وبنابراحتياط مستحبى قضاى ماه رمضان را تا ماه رمضان ديگر تأخير نيندازد. اگر روزه چند روز از يك ماه فوت شود، و يا اگر قضاء روزه از دو ماه رمضان در ذمه او باشد، تعيين و ترتيب لازم نيست و مى تواند هر كدام را زودتر يا ديرتر قضا نمايد، مگر آنكه در فرض دوم وقت قضاى ماه رمضان دومى با آمدن ماه رمضان سومى تنگ شود، كه در اين صورت بنابر احتياط مستحبى روزه هاى ماه رمضان دومى را بگيرد و اگر نيت قضاى ماه رمضان اولى رابكند، روزه اش صحيح است ولى فديه واجب مى شود.
- ترتيب بين روزه قضاى ماه رمضان وروزه هاى واجب ديگر مثل كفاره ونذر لازم نيست.
-  چنانچه چند روز از روزه ماه رمضان به سبب بيمارى فوت گردد وقبل ازآنكه خوب شود بميرد، واجب نيست از طرف او قضا كنند. و همچنين اگر به سبب حيض ويانفاس روزه فوت شودودر آن حال بميرد و يا بعد ازاينكه طاهر شد، به اندازه كه بتوان قضاء را انجام دهد زمان در اختيارنداشته باشد و بميرد، واجب نيست از طرف او قضا كنند.
- اگر ماه رمضان يا مقدارى از آن فوت شود چند صورت دارد:
١ - اگر فوت روزه به سبب بيمارى باشد وتا رمضان آينده اد امه پيدا كند، قضا ساقط مى شودوبايد يك مد طعام براى هر روز فديه دهد.
٢ - اگر فوت روزه به سبب غير بيمارى مانند سفر باشد، ولى تأخير قضاى آن تا رمضان آينده مانند كسى كه بعد از ماه رمضان بيمار شود وتا سال آينده بيمارى او ادامه « به جهت بيمارى باشد قضاى آن واجب نيست و بايد فديه دهد، اما بنابر احتياط بهتر است بين قضا و فديه ،» داشته باشد جمع نمايد.
٣ - اگر فوت روزه به سبب بيمارى باشد ولى تأخير قضاى آن تا رمضان آينده به جهت سفر ومانند آن باشد، بايد قضا كند اما فديه لازم نيست، ولى بنابر احتياط مستحبى بين قضا و فديه جمع نمايد.
- اگر ماه رمضان يا مقدارى از آن را به جهت عذر يا عمداً روزه نگرفته باشد و بعد از ماه رمضان عذر برطرف شود، ولى قضا را تا آخر سال از روى عمد و التفات به حكم شرعى يا از روى سهل انگارى به تأخير اندازد تا رمضان دوم فرا برسد بايد قضاكند و فديه دهد، تفاوتى نمى كند فوت ماه رمضان از روى عذر باشد يا نباشد. اگر تصميم بگيرد كه قضا را قبل از آنكه رمضان آينده بيايد بجا آورد، ولى اتفاقاً عذرى پيش آيدكه نتواند روزه هاى قضا را بگيرد، بايد قضا كند وبنابراظهر فديه دهد.
-  چنانچه بيمارى تا رمضان سوم ادامه پيدا كند، بايد براى ماه رمضان سال اول ودوم فديه دهد، واگر چهار رمضان ادامه پيدا كند، بايد براى رمضان سوم نيز فديه دهد و هكذا . كفاره براى يك ماه تكرار نمى شود.
-  مى توان فديه چند روز از يك ماه ويا فديه چند ماه را به يك فقير بدهد بشرط آنكه ازمصرف ساليانه او بيشتر نباشد.
- فديه همسر بر شوهر و فديه نان خور  عيال كسى كه نان او را مى دهد و واجب النفقه بركسى كه نفقه او را مى دهد واجب نيست.
- در فديه وكفاره بايد طعام داده شود ودادن قيمت آن كفايت نمى كند.
-  در روزه مستحبى مى تواند تا غروب افطار كند، ولى در قضاى ماه رمضان بعد از ظهرافطار جايز نيست، و اگر افطار نمود بنابراحتياط بايد كفاره دهد، واما در واجب موسع غير از قضاى ماه رمضان، افطار تا غروب جايز است، اگرچه بنابراحتياط مستحبى بعد از ظهر نبايد افطار كند.
-  پسر بزرگتر بايد آنچه كه از روزه پدر به سبب عذرى مانند بيمارى وسفر وغير آن فوت شده قضا كند، بلكه بنابراقوى بايد آنچه كه از روى عمد از او فوت شده يا فاسد به جا آورده نيز قضانمايد، مادر در حكم پدر است. آنچه كه قضاى آن بر پدر و مادر واجب نبوده، بر ولى نيز واجب نيست.و اگر ميت دو پسر هم سن وسال داشته باشد، وجوب قضا بر آنها به نحو واجب كفائى خواهد بود، به نحوى كه اگر يكى از آنها انجام داد از ديگرى ساقط مى شود، والاّ اگر قضا نكنند، هر دو گناهكارخواهند بود، واگر هر كدام قسمتى را انجام دهند واجب ساقط مى شود.
-  دو ماه روزه كفاره جمع ويا تخيير بايد پشت سرهم باشد، واگر يك ماه و يك روز راپشت سرهم بگيرد كافى است.
- در صورتى كه روزه ها را پشت سرهم بگيرد، چنانچه به سبب عذرى مانند سفراضطرارى يا حيض يا نفاس يا بيمارى افطار كند، مى تواند بعد از رفع عذر آن را ادامه دهد، ولى اگر به سفر غير اضطرارى برود، بايد روزه ها را از اول شروع كند. از موارد عذر اين است كه نيت را تا بعد ازظهر فراموش كند، يا از روى فراموشى روزه ديگرى را نيت كند وتا ظهر متوجه نشود، ويا آنكه قبل ازوجوب كفاره، نذر كرده باشد كه هر پنجشنبه اى را روزه بگيرد، در اينصورت روزه آن روز، ضررى به تتابع نمى رساند، بلكه اگر نذر مطلق باشد، از كفاره نيز به حساب مى آيد، وواجب نيست از روزه به موارد ديگر كفاره منتقل شود.
-  اگر نذر كند دو ماه پشت سرهم روزه بگيرد، حكم مذكور بر آن جارى است، مگر آنكه قصد كند تمامى روزها را پشت سرهم روزه بگيرد.
-  اگر روزه هاى پشت سرهم بر مكلف واجب شود، نمى تواند زمانى شروع كند كه روزعيد در بين آن باشد، مگر در كفاره قتل در ماههاى حرام كه قاتل بايد دو ماه پشت سرهم از آن ماههاحتى روز عيد وايام تشريق را روزه بگيرد و نيز روزه سه روز از ده روز عوض قربانى حج بايدپشت سرهم باشد وآن را روزهاى هفتم وهشتم ونهم ماه ذى حجه بگيرد، واگر نتوانست بايد بعد ازروز سيزدهم در مكه يا در راه يا در وطنش بگيرد، وروزه روز هشتم ونهم ويك روز بعد از عيد__ كفايت نمى كند. ومراد از دو ماهى كه قاتل بايد ازماههاى حرام روزه بگيرد ماههاى قمرى است وتلفيق ماههاصحيح نيست.
-  اگر نذر كند كه يك ماه يا چند روز روزه بگيرد، پشت سرهم بودن يا نبودن، به قصد اوبستگى دارد.
- اگر روزه نذر معين كه پشت سرهم بودن آن لازم است فوت شود، بنابراحتياط اولى قضاى آن را پشت سرهم بايد بگيرد.
- روزه از مستحبات مؤكد است ودر تمام روزهاى سال به جز روزه هاى واجب مانند ماه رمضان يا روزهايى كه روزه گرفتن در آن حرام است، روزه مستحب است، زيرا روزه سپر از جهنم وموجب رشد بدن وسبب ورود به بهشت است، خواب روزه دار عبا دت ونفس كشيدن وسكوت اوتسبيح وعملش قبول ودعايش مستجاب وبوى دهانش از بوى مشك نزد خدا خوشبوتر، وملائكه تا افطار براى وى دعا مى كنند، وبراى او دو خوشحالى است، يكى وقت افطار وديگرى هنگامى كه خداوند را ملاقات مى كند. روزه هاى مستحب فراوانند ولى آنچه كه بر آن تأكيد شده است عبارتند از:روزه سه روز از هر ماه وبهترين روزهاى آن پنجشنبه اول وآخر ماه، وچهارشنبه اول دهه دوم ماه است. وروز غدير كه برابر با صد حج وصد عمره مبروره ومقبول است، وروز تولد پيغمبر| وروزمبعث وروز دحو الارض كه بيست وپنجم ذى قعده است وروز عرفه براى كسى كه از دعا باز نمى ماندودر روز اول ماه شك ندارد، وروز بيست وچهارم ذى حجه كه همان روز مباهله است وتمام ماه رجب وشعبان و روز نوروز وروز اول وسوم وهفتم ماه محرم وهر پنجشنبه وجمعه چنانچه عيدنباشد.
- استحباب روزه براى هر فردى چند شرط دارد:
١ - بيمار نباشد يا روزه موجب بيمارى او نشود.
٢ - مسافر نباشد، اما از اين حكم، مسافر به مدينه منوره استثنا شده است، زيرا او مى تواند براى برآورده شدن حاجت خود سه روز - چهار شنبه، پنجشنبه و جمعه - در آنجا روزه بگيرد.
٣ - در حالت حيض ونفاس نباشد.
٤ - روزه واجب مانند كفاره وقضاى ماه رمضان بر ذمه اش نباشد ولى روزه اى كه به وسيله
نذرواجب شده مانع از روزه مستحبى نيست.
-  روزه درروز عرفه براى كسى كه روزه اورا ازدعا ناتوان مى كند يا در اول ماه شك داردواحتمال عيد مى دهد مكروه است، وهمچنين روزه مستحبى ميهمان بدون اجازه صاحب خانه وروزه فرزند بدون اجازه پدر، مكروه است.
- روزه عيد قربان وفطر حرام است، ونيز روزه ايام تشريق براى كسى كه در منى مناسك حج انجام مى دهد وروزه روز شك رابه نيت ماه رمضان گرفتن وروزه نذر معصيت، كه نذر كندچنانچه فعل حرام انجام دهد براى تشكر از خداوند روزه بگيرد حرام است، ولى براى انجام ندادن فعل حرام اشكال ندارد، ونيز روزه وصال - كه به نيت روزه، سه شبانه روز چيزى نخورد - حرام است، ولى تأخير افطار به شب دوم چنانچه به نيت روزه نباشد مانعى ندارد . روزه مستحبى بنده بدون اجازه صاحبش بنابراحتياط واجب حرام است، روزه همسر چنانچه حق شوهر را از بين نبرد بنابراقوى مانعى ندارد، اما بنابراحتياط مستحبى ترك آن بهتر است، واگر شوهر اورا منع نمود، بنابراحتياط نمى تواند روزه بگيرد.

 
کد خبر: 1392423434
1392/4/23

آخرین مطالب
1392/4/23: دیدگاه 10 تن از مراجع عظام تقلید درباره روزه های حرام و مکروه
1392/4/22: حضرت آیت الله بیات زنجانی / فتوای جدید معظم له درباره حفظ روزه با وجود نوشیدن آب و توضیحات ایشان
1392/4/16:  نظر11 تن از مراجع عظام تقلید درباره اثبات رؤيت هلال و ثابت شدن اول ماه