صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | سروده مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی
بازدید این صفحه: 3827          تاریخ انتشار: 1394/3/2 ساعت: 00:35:53
حکایت مهربانی امام حسین علیه السلام با "صافی" غلام و باغبان خود
سروده مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی

سروده مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی در مورد مهربانی امام حسین علیه السلام با "صافی" غلام و باغبان خود.

موضوع: مناسبت

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

شنيدستم سر و سالار ابرار * حسين بن علي سلطان احرار

يکي باغ وسيع دلگشا داشت * غلامي باغبان و با وفا داشت

که اسمش همچو رسمش بود «صافي» * غلام او هزاران بُشر حافي

غلام شاه بود و پادشه بود * فراتر شأن او از مهر و مه بود

سگي نيز اندر آنجا پاسبان بود * غلام، او را به احسان مهربان بود

يکي از روزها آن شاه خوبان * نمود آن باغ، رشک باغ رضوان

به پنهاني قدم در باغ بنهاد * نگاهش از قضا بر «صافي» افتاد

که مشغول غذا و صرف نان بود * مر آن بسته زبان را ميزبان بود

چو خود يک لقمه‌اي مي‌خورد زان نان* به سگ هم لقمه‌اي مي‌کرد احسان

نبُد آگه که نور چشم زهرا علیهاالسلام* نموده باغ را فردوس اعلي

نباشد باغ، ميعاد حضور است * تو گويي موسي عمران به طور است

به ناگه آن وليّ حق تعالي* جمال حقّ نما کرد آشکارا

به «صافي» طلعت ميمون نشان داد * ز بند هر غم و محنت امان داد

سلامش کرد و مهر و مرحمت کرد * به عبد خويش، بذل مکرمت کرد

غلام باغبان از جاي برخاست* ز روي شرمساري معذرت خواست

که اي مولا نبودم آگه از حال* که گرديده مبارک بخت و اقبال

تو اي درياي عفو و جود و احسان* ببخشا بر غلامِ جان به فرمان

جوابش داد آن محبوب داور* که تو ما را ببخش اي نيک اختر

کمال حُسن اخلاق اين چنين است* بزرگان را ره و برنامه اين است

بپرسيد آنگه از آن نيک رفتار* که با سگ از چه مي‌کردي تو ايثار؟

بگفت: اين سگ در اينجا پاسبان است * نگهبان حريم بوستان است

سگ از تو، باغ از تو، صافي از تو * جلال و مجد و جود وافي از تو

سگ است امّا سگ اهل تميز است* به اين نسبت به پيش من عزيز است

امام، آن آيت کبراي خلّاق * خداوند کمال و حُسن اخلاق

چو از صافي چنين رحم و وفا ديد* جوانمردي و ايثار و صفا ديد

چنان در وجد و اندر شوق افتاد * که از آن حال نيکو گريه سر داد

گرفتش زير بال مهر و اکرام * به او لطف و عنايت کرد اتمام

نمود او را لوجه الله، آزاد * به او بخشيد آن بستان آباد

که اين پاداش آن رحم است و آن خوي * دلا تا مي‌تواني باش دلجوي

به حيوانات احسان و ترحّم * سزاوار و نکو باشد ز مردم

به هر جنبنده و انسان و حيوان * ترحّم هست کار نيک مردان

ز عالم گر تو مي‌خواهي تبسّم * ترحّم کن، ترحّم کن، ترحّم

تشکّر کرد صافي زان عنايت* از آن آقايي و جود و رعايت

بگفتا بنده اين آستانم * غلام و جان نثار و باغبانم

مرا آزادگي در اين غلامي است* به آن بس افتخار و نيکنامي است

نمودم وقف، اين بُستان آباد * نثار شيعيان و دوستان باد

خورند از ميوه اين باغ، اصحاب * همه اخوان صدق و شيعه ناب

کنم تا زنده‌ام من رايگاني * در اين بستان خرّم باغباني

حسين اي بحر رحم و جود و انصاف* حسين اي معدن انعام و الطاف

الا اي اسوه ايمان و ايثار * الا اي دين حقّ را ياور و يار

به حقّ الحق که حقّ پاينده از توست * به عالم، شمس دين، تابنده از توست

ز تو، اسلام و ايمان برقرار است* حقيقت از قيامت آشکار است

سراپاي تو مجد است و شرافت * شهامت در شهامت در شهامت

ابوالاحرار و مولاي شهيدان * بيان ظاهر و تأويل قرآن

تو اسم اعظم پروردگاري * تو روح دين و عالم را مداري

سزد گر حق به تو با اين مقامات * نمايد فخر و اعلام مباهات

غلام صافي تو صافيان اند* پر از مهر تو از پير و جوان‌اند

همه از مرد و زن اهل ولايند * محبّ و جان نثاران شمايند

به الطاف شما امّيدوارند * غلامان شما را بنده‌وارند

 

به اين اسم و به اين عنوان «صافي» * ز حق خواهند هر يک فيض وافي

کد خبر: 139432303383
1394/3/2

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن