حضرت آیت الله شبیری زنجانی در درس خارج خود با اشاره به ادله «خبر ثقه» بیان کرد: یکی از ادله حجیت خبر واحد، خبر عادل و ثقه است که برای اثبات آن به بنای عقلا استدلال کردهاند، در مقابلش برخی گفتهاند بنای عقلا مثل حکم العقل نیست که حجت باشد بلکه باید ردعی از ناحیهی مولی نداشته باشد و در این صورت است که امضا شده و تقریر محسوب میشود.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله شبیری زنجانی دوشنبه، 21 اردیبهشت ماه، در درس خارج فقه خود در بحث اعتبار «خبر ثقه» بیان کرد: یکی از مباحث و ادلهای که در اصول برای اثبات حجیت خبر واحد، خبر عادل و ثقه مطرح شده است بنای عقلا میباشد، در مقابلش برخی گفتهاند بنای عقلا مثل حکم العقل نیست که حجت باشد بلکه باید ردعی از ناحیهی مولی نداشته باشد و در این صورت است که امضا شده و تقریر حساب شده و به حجیت بنای عقلا منتهی میگردد، چون این مقدمه جزء مقدمه حجیت بنای عقلا است یکی از ادله ای که صلاحیت دارد که رادع و مانع از حجیت بنای عقلا باشد عبارت از عمومات ناهیه در عمل به ظنّ است؛ اگر این نواهی نبود و از جانب شارع نهی دیگری نیامده بود در این صورت به عنوان سکوت قلمداد شده و سکوت هم علامت رضاست و اخذ به بنای عقلا اشکال نداشت ولی خداوند متعال و انبیا و اولیا به سکوت اکتفا نکرده و نهی از عمل به ظن کردهاند و چون خبر عادل هم که برای شخص قطع نمیآورد و بدین ترتیب ادله ناهیه از عمل به ظن جلوی عمل به این خبر را میگیرد و حجیتی پیدا نخواهد کرد. پاسخهای مختلفی به این اشکال دادهاند اما مرحوم آخوند در اینجا بیانی دارد.
ایشان تشریح کردند: بیان آخوند این است؛ اشکال مذکور از چند مرحلهای که ناظر به اصول دین است تنها آیات را مبنا قرار داده در حالی که مدعا مسلماً اعم از آیه و روایت است، مضاف بر اینکه رادعیت عمومات و مطلقات از بنای عقلا، دوری است چون مطلقات و عمومات که «تخصیص» را قبول نمیکند، این قدرت را دارد که جلوی بنای عقلا را بگیرد ولی عموماتی که قابل تخصیص است گرفتار اشکال «دور» هستند و عمومات ناهیه از عمل به ظنّ در مواردی تخصیص خورده و قطعاً قابل تخصیص است و قابلیت تخصیص بالجمله در غیر خبر واحد فی الجمله ثابت است، پس آیات و روایات ناهیه چون امکان تخصیص دارد، رادعیت این عمومات و مطلقات متوقف بر این است که بنا و سیره عقلا بر حجیت خبر واحد، مخصّص این عمومات نباشد و مخصّص نبودن این عمومات هم متوقف بر این است که این عمومات رادع از این سیره باشد و این مستلزم «توقف شی علی ما یتوقف علیه» و دور باشد. ان قلتی هست که این اشکالی شما در اعتبار خبر ثقه هم همین مشکل دور است و آن این است که اعتبار خبر ثقه ـ که این اعتبار ذاتی نیست ـ متوقف بر این است که عمومات و مطلقات رادع نباشد و عدم رادعیّت عمومات و مطلقات متوقف بر مخصّصیت سیره راجع به خبر ثقه و مخصصیّت خبر ثقه متوقف به عدم راعیّت است پس بنابراین اعتبار خبر ثقه متوقف بر یک امر دوری خواهد بود.
این مرجع تقلید بیان کرد: در مانحن فیه ما دو عرض داریم اول اینکه مرحوم آخوند میفرمایند؛ اعتبار ثقه متوقف بر عدم ثبوت راعیّت است نه عدم رادعیّت، اما به نظر ما ایشان عدم رادعیّت را گرفتار دوری بودن میدانند و ایشان دران قلتی که می زند «عدم رادعیّت» را متوقف بر «عدم رادعیّت» میکند منتهی ایشان معتقد است که اعتبار خبر ثقه متوقف بر این امر دوری نیست، بلکه بر عدم ثبوت رادعیّت متوقف است. سؤال این است که اگر یکی شیء ای محال شده نقیض او ضروری الثبوت است و امکان اینکه نقیض این شیء وجود نداشته باشد به این ترتیب که ما بگوییم ممکن است نقیض مذکور، نقیض شیء مذکور نباشد، چنین چیزی هم امکانپذیر نیست، عدم ثبوت رادعیّتی که ایشان تعبیر میکنند و اگر ما قبول کنیم که عدم الردع دوری است پس قطعاً ثبوت رادعیّت است، چرا که هر شیءای که منفی شد نقیض آن بالضرورة ثابت است پس مشکل با نظر ایشان حل نمیشود که معتقد است آنچه که محال است یک چیزی است و آنچه که ما درصدد اعتبار آن هستیم چیز دیگری است در حالی که این صحیح نیست و این شیء دوم هم محال است. دوم اینکه آخوند گفت که توقف یک شیء ای به امر محال لازمهاش محال بودن عدم ثبوت این امر محال نیست، سلّمنا حال اگر ما قبول کردیم و گفتیم خبر ثقه متوقف بر امر محال نیست بلکه متوقف بر امر ممکن است، از این ناحیه اشکال ندارد. اما خود ایشان اعتبار ثقه را فرمود که دوری است و دوریّت اعتبار خبر ثقه را هم قبول کرد که دوری است منتهی فرمود اعتبار خبر ثقه متوقف بر عدم رادعیّت نیست بلکه متوقف بر عدم ثبوت رادعیّت است.
استاد درس خارج حوزه افزود: به هر حال مرحوم آخوند قبول کرد که هم رادعیّت دوری است و هم عدم الرادعیّة دوری است هر چند که اضافه کرد این اشکالی به وجود نمیآورد چراکه اعتبار خبر ثقه متوقف بر امر دوری نیست منتهی این کلامی که ایشان قبول کرده که هم رادعیّت دوری است و هم عدم رادعیّت دوری است خودبه خود گرفتار «ارتفاع نقیضین» شدهاند. آقای آخوند شما می گویید ما راجع به اعتبار خبر ثقه حرفی نداریم، خوب حرفی نداشته باشین ولی شما یک چیز دوری را قبول کردید و این خود علامت مغالطه است، چراکه منتهی به «ارتفاع نقیضین» میشود. نکتهی آخر اینکه از اساس، مطلب ناتمام است اگر فرمایش مرحوم آخوند درست باشد باید بگوییم که در تمام منازعات و جنگها هیچ کسی غالب یا مغلوب نخواهد بود چراکه غلبهی این متوقف بر این است که دیگری غالب نباشد و غالب نبودن او متوقف بر غالب بودن این باشد پس بنابراین دور لازم میآید، در حالی غالبیّت و مغلوبیّت در عرض هم هستند و اینطور نیست که در طول هم باشند، اینکه غالب شد آن هم مغلوب است و این دو در عرض هم هستند و یکی متوقف بر دیگری نیست و هر دو از اینها معلول یک علت ثالثی هستند؛ چرا یکی غالب و دیگری مغلوب میشود به این دلیل است که نیروی یکی بیشتر است و کثرت نیرو منشأ میشود تا یکی بر دیگری که چنین نیرویی ندارد غلبه کند، حال در اینجا باید ببینیم نیروی کدامیک از رادعیّت عمومات نسبت به بنای عقلا و اعتبار خبر ثقه بیشتر است در این صورت دوری در کار نیست؛ پس چون نیروی عمومات و مطلقات اقوی است میتواند رادعیّت از بنای عقلا باشد.