صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | عدل الهی در هدایت اقتضای مساوات و در تکوین اقتضای اختلاف می‌کند
بازدید این صفحه: 3962          تاریخ انتشار: 1394/2/29 ساعت: 00:09:53
حضرت آیت‌الله جوادی آملی تشریح کرد:
عدل الهی در هدایت اقتضای مساوات و در تکوین اقتضای اختلاف می‌کند

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: نظام تکوین بر پایه عدل الهی خلق شده است و این عدل به معنای مساوات نیست چرا که اگر قرار بود همه مخلوقات مساوی باشند نظام تکوین به هم می‌ریخت و چنین نظمی به طور حتم از دل یک اختلافی حاصل شده است اما در خصوص هدایت عدل الهی اقتضای مساوات دارد از همین روست که هیچ انسانی در مغرب یا مشرق عالم بدون سرمایه خلق نشده و سرمایه آن نیز فطرت توحیدی است که کمال آن به تربیت خانوادگی و محیط اجتماعی است

موضوع: دروس

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

حضرت آیت‌الله  جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 7 تا 12 سوره «شوری» روز دو‌‌شنبه 28 اردیبهشت، بیان کرد: خداوند در این آیات سوره شوری به این مطلب اشاره می‌کند که انسان در هر مقطعی که بخواهد کار کند ولی الله است، اگر انسان در دنیا به خاطر دفع خطر کار کنند و به این مساله توجه داشته باشد، اگر انسان در دنیا همواره دنبال جذب منعفت باشد و نهایت حتی اگر انسان در دنیا به برتر از خوف و رجا فکر می‌کند و به کمالات انسانی فکر می‌کند همه این‌ها در دست الله و تحت پوشش الله است چرا که او تنها ولی است. اما به هر حال همه در دنیا این سخنان را نمی‌پذیرند لذا اهل نکول هستند و جهنم جایگاه آن‌هاست و یا اینکه می‌پذیرند و بهشت جایگاه ‌آن‌هاست. این در حالی است که اگر خداوند می‌خواست و مصلحت می‌دید همه این‌ها را می‌توانست یک امت بکند یعنی یا بهشتی بکند و یا جهنمی.

 

وی ادامه داد: ذات اقدس اله با اسماء الهی کار می‌کند که مهم‌ترین اسماء الهی در اسم ذات و صفات ذات الله و الرحمن هستند که این‌ها اسم اعظم هستند و سایر اسماء تحت پوشش این اسماء هستند و مهم‌ترین اسم اعظم در افعال و کارهای خداوند عدل است که «بالعدل قامت السماوات و الارض» و اسمائی چون رازق، باسط، قابض، احیا، شفا، اماته و مانند آن همه تحت این اسم هستند. ذات اقدس اله با عدل عالم را آفرید و با عدل اداره می‌کند نه با مساوات و مواسات و امثال آن چرا که همه این‌ها تحت پوشش عدل هستند. اگر خداوند افراد را مساوی خلق می‌کرد عالم هرگز منظم نبود و همواره در اختلال بود مثلاً اگر همه استعداد مهندسی، طبی و یا ... داشتند یقیناً عالم مختل می‌شد. پس عدل اقتضای اختلاف دارد نه تساوی. این در حالی است که در مورد هدایت همه از نصاب لازم هدایت به اندازه مساوی برخوردارند و هیچ انسانی در مغرب یا مشرق عالم بدون سرمایه خلق نشده و سرمایه آن نیز فطرت توحیدی است که کمال آن به تربیت خانوادگی و محیط اجتماعی است اما به هر حال آن نصاب لازم فطرت را همه دارند. پس عدل در مساله هدایت اقتضا می‌کند که همه از نصاب لازم هدایت برخوردار باشد اما همین عقل در نظام تکوین اقتضای اختلاف را می‌کند چرا که اگر اختلاف نباشد نظام جهان مختل می‌شد.

 

این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: بر این اساس اگر خداوند همه را به رفتن به سمت دوزخ یا بهشت مجبور می‌کرد کمالی در کار نبود چرا که کمال در جایی محقق است انسان با اختیار خود انتخاب کند. به عبارت دیگر تکامل یعنی اینکه انسان کاری بکند که به درجه بالاتر برسد نه اینکه بدون اینکه خودش کاری بکند به جایی رسیده باشد. براین اساس چون قیامت جای عمل و ایمان نیست پس تکامل هم در قیامت مقدور نیست و اگر به انسان نعمتی می‌رسد به واسطه‌ کارهایی گذشته‌ای است که در زمان اختیار و با اراده خود انجام داده است. انسان اگر در دنیا به جایی نرسیده باشد که مرتضی المذهب باشد در قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرد. بر این اساس تمام رنج و درد تبهکاران این است که در قیامت حق و حقیقت را می‌بینند اما نمی‌توانند برای خود کار بکنند چون در دنیا که دار اختیار و اداره بود از تکذیب کنندگان بودند.

 

وی افزود: در جریان ولایت یک ولایت عامه است که ذات اقدس اله ولی کل عالم است که بر اساس رحمت رحمانیه شامل همه موجودات عالم می‌شود و یک ولایت، ولایت خاصه است که بر اساس رحمت رحیمیه شامل مؤمنین می‌شود چرا که رحیم در مقابل غضب است و برخی مورد غضب الهی هستند. بر این اساس برخی «الله ولی الذین آمنوا» هستند یعنی تحت ولایت خاصه الهی هستند و برخی نیز «مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ» تحت سرپرستی و ولایت آتش هستند و چون اینطور هستند ولی و ناصر خاصی برای این‌ها وجود ندارد «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» در حالی که خداوند سرپرست ولایت عامه بر همه چیز دارد کافران غیر خدا را اولیا انتخاب می‌کنند در حالی که این‌ها دنبال هر چه که باشند و هر طور که فکر کنند باز هم همه چیز در دست خداوند است. بر این اساس ولایت مانند دیگر اوصاف الهی مخصوص خداوند و مختص به خداوند است و اگر خداوند این ولایت را به برخی از افراد یا حتی مؤمنین اعطا کرده است، ولایت آن‌ها به تبع و به عرض است چرا که خداواند در این آیه با حصر به این مطلب اشاره می‌کند که خداوند فقط ولی همه چیز است. او ولی همه چیز است چرا که همه چیز را او زنده می‌کند و همچنین او به همه چیز تواناست. پس وقتی که ولایت منحصر به او باشد هم حاکمیت و هم حکمیت منحصر به او خواهد بود اگر ولیی نیز حکم می‌کند از طرف خودش حکم نمی‌کند بلکه از طرف اوست که حکم می‌کند. بنابراین اگر فرمود او خیر الحاکمین است، خیر الفاصلین است خیر الفاتحین است نشان می‌دهد که دیگران اگر این کمالات را دارند بالعرض و التبع است.

 

 

آیت‌الله جوادی بیان کرد: در آیه 59 سوره نساء نیز به این مساله اشاره شده است در ابتدای این آیه یک تثلیث وجود دارد که این تثلیت به تثنیه و در نهایت به توحید می‌انجامد، به عبارت دیگر می‌توان گفت که آن تثلیث صدر و تثنیه ذیل ولایتشان بالعرض و بالتبع است و ولایت حقیقی و اصیل برای ذات اقدس اله است در صدر این آیه به سه مطاع اشاره می‌کند و می‌فرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» بعد در ذیل آیه به دو ضلع از مطاع اشاره می‌کند و می‌فرماید «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» یعنی اگر در مورد سقیفه و غدیر اختلاف پیدا کردید باید به پیامبر مراجعه کرد چرا که در صورت تنازع در ولایت که به امام نمی‌توان مراجعه کرد همانطور که در صورت تنازع در رسالت نیز نمی‌شود به پیامبر مراجعه کرد بلکه باید به خود خدا مراجعه کرد که الله چگونه نبوت پیامبرش را امضا کرده است «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» و در حقیقت این ذات اقدس اله است که باید حجیت را به پیامبر بدهد و به عبارت دیگر نبوت پیامبر با امضا، تصدیق و معجزه الهی حاصل می‌شود. در سوره مبارکه شوری نیز خداوند می‌فرماید: «وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ؛ در هر چه اختلاف مى‌كنيد حكمش با خداست. اين خداى يكتا پروردگار من است. بر او توكل كردم و به او روى مى‌آورم.» خداوند در صدر این آیه از وحدت آغاز کرده است و فرموده است که حال که اینطور است اول کار را خودم می‌کنم و شما هم به دنبال من بیایید. معنای توکل این نیست که انسان در کارهای خود مرز بندی کند و قسمتی از کار را خودش انجام دهد و بقیه را به خدا توکل کند بلکه باید با توکل فکر کرد و کار کرد، یعنی انسان وقتی که برای انجام کاری فکر هم می‌کند باید توکل کند، توکل یعنی انسان همان کاری که انجام می‌دهد را نیز با متوکلا الی الله انجام دهد. به هر حال مرزبندی باعث شرک می‌شود چرا که اگر انسان قسمتی از کارش را به خدا نسبت دهد و قسمتی دیگری را به خودش نسبت دهد یعنی شرک. برهان این مطلب بر اساس آنچه که در آیه بعد بیان می‌شود این است که خداوند همه چیز را خلق کرده است و برای هر چیزی کلیدی قرار داده است و کلید آن نیز در دست خداوند است. اینکه خداوند برای آسمان‌ها و زمین کلیدی قرار داد نشان دهنده این است که اینها همه مخزن هستند چرا که صندوق باز و خالی که کلید نمی‌خواهد.

کد خبر: 1394229303326
1394/2/29

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن