حضرت آیتالله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: این کتاب به عنوان کتاب علمی محض نازل نشده است بلکه به عنوان تذکره نازل شده است و چون تذکره است باید بماند و ذکر را در جامعه حفظ کند. این کتاب حرفهایی میزند که بر اساس فطرت است و اگر انسان کمی توجه کند در مقابل آن سر تکان میدهد.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 40 تا 43 سوره «فصلت» روز شنبه، 5 اردیبهشت، بیان کرد: آنچه در آیه چهلم سوره فصلت آمده سخن از الحاد است و الحاد یعنی به طرف لحد رفتن و لحد گوشه گور است، بنابراین «الحد» یعنی میل کردن از وسط راه و به گوشه رفتن و زمانی که انسان به گوشه میرود یعنی به خطر نزدیکتر میشود به عبارتی وقتی کسی که از هسته مرکزی عدل فاصله میگیرد و به کنار و گوشهای میرود اینها کسانی هستند که خداوند در این آیه تهدید کرده است، این تهدید شامل کسانی میشود که در آیات الهی چه در آیات تکوینی که راجع به مساله توحید بود که قبلاً در همین سوره مطرح شد و چه در آیات معاد و چه در آیات وحی الحاد ورزیدند «إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ به يقين، كسانى كه در پدیدههای هستى كه همه نشانههای ربوبيّت و الوهيّت ماست به انحراف میگرایند و آنها را میپرستند، و نيز در آياتِ وَحْيانى ما كجروى میکنند و آنها را دروغ مى شمرند، بر ما پنهان نمیمانند و به آتش دوزخ درمى آيند. اينك آيا كسى كه در آتش افكنده میشود بهتر است يا كسى كه روز قيامت ايمن از هر گزندى میآید؟ هر كارى خواستيد بكنيد، بى گمان او به آنچه انجام میدهید بيناست.»
وی ادامه داد: خداوند در این آیه چند تهدید را بیان میکند اول اینکه فرمود این الحاد از ما پوشیده نیست و اینها نمیتوانند خودشان را از ما پنهان کنند و دومین تهدیدی که در این آیه مطرح میشود این است که این افراد با کسانی که اهل بهشت هستند یکسان نیستند و خداوند نیز در سومین تهدید بیان میفرماید که اینهایی که به هیچ وجه حرف انبیاء را گوش نمیدهند به آنها میگوییم «هر کاری که دوست دارید انجام دهید» ما به این افراد دستور تقوا و پرهیزکاری نمیدهیم چرا که دستور تقوا و پرهیز برای بیمارانی است که در مسیر درمان هستند بیماری که درمانش گذشته است و در آستانه مرگ است پزشک معالجش به او میگوید شما پرهیز ندارید و این سخن یعنی اینکه کار گذشته است و انسان در آستانه مرگ است چرا که نمیشود که انسان بیمار باشد و پرهیزی غذایی و رژیم غذایی نداشته باشد. تهدید چهارمی که در آین آیه مطرح شده است این است که هر کاری که میکنید خداوند میبیند. چون بصیر است مخفی و مستور نیست و کیفر آن را خواهد داد.
آیتالله جوادی آملی عنوان کرد: خداوند فرمود که ما نظام عالم را به بهترین وجه آفریدیم و چون نظام هستی احسن المخلوق است پس این نظام عوض شدنی نیست نه الله عوض میکند چون به احسن وجه آفریده است و نه غیر الله عوض میشود چون قدرت ندارد. همین مطلب در مورد قرآن کریم نیز وجود دارد چرا که خداوند در قرآن میفرماید خداوند بهترین کتاب را آفرید، به عبارت دیگر اگر کتابی برای بشر از این کتاب کاملتر و جامعتر فرض میشد و ذات اقدس اله آن را نازل نمیکرد یا معاذالله بر اساس جهل او بود، یا علم داشت و توان آن را نداشت یا علم و توان داشت ولی آن جود و کرم و سخا را نداشت، اما چون خداوند به کل شی علیم است جهل خدا مستحیل است، همچنین چون خداوند علی کل شی قدیر است پس عجز او نیز مستحیل است و چون جود و سخای الهی نیز نا منتها است. بر این اساس چون خداوند قرآن را آفریده و فرض بهتر از قرآن بودن نیز مستحیل است و قرآن کریم محکمترین، متقنترین و مستدلترین کتابی است که میتوان تصور کرد. بر این اساس است که میتوان گفت «لا بطلان لکتاب الله» در حرم امن قرآن باطل راه ندارد و تغییر پذیر نیست، نه خدا تغییر میدهد و نه دیگری همانطور که در خلقت عالم تکوین بیان شد. از همین روست که خداوند در مورد قرآن کریم میفرماید: «لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ؛ نه اكنون كه عصر نزول است و نه در آينده، تا برپايى قيامت، باطل در آن راه نخواهد يافت و حقايق آن را دگرگون نخواهد ساخت، چرا كه آن از جانب حكيمى ستوده كه كارهايش همه استوار و نيكوست نازل شده است»
وی ادامه داد: همانطور که در کتابهای منطق بیان شده است اگر کسی بخواهد کتابی را نقد کند سه راه دارد یا میتوان نقض کند و بگوید اگر این مطلب درست است باید فلان مطلبی که یقیناً باطل است درست باشد، نقض نشان میدهد که دلیل بیان شده دلیل نیست چرا که همین دلیل را جای دیگر اقامه میکنیم و آنجا نتیجه نمیدهد بنابراین تخلف نتیجه از دلیل میشود نقض. راه دیگر نقد منع است و این راه این است که مقدمات بیان شده از درون پوسیده است و خود صغری و کبری احتیاج به اثبات دارد. راه سوم نقد آوردن معارض است یعنی از بیرون دلیل لشگر کشی میکند برای از بین بردن نتیجه. به عبارت دیگر در این روش ناقد دلایلی را معارض دلیل ارائه شده میآورد که این دلایل نتایجی را خلاف آنچه نتیجه گرفته شده را نشان میدهد. اما هیچ کدام از این سه روش در قرآن کریم راه ندارد بنابراین چون این سه در مورد قرآن کریم مستحیل بود خداوند در مورد قرآن فرمود که در آن باطل راه ندارد.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: برخی عنوان میکردند که مضامین قرآن کریم با آنچه در تورات و انجیل بیان شده است متفاوت است از همین رو خداوند به پیامبرش فرمود که به این افراد بگو «قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» اگر راست میگوید آن نسخههای خطی و اصلی تورات و انجیل را بیاورد و بخوانید و ببینید که قرآن کریم با آنها معارض نیست در حقیقت قرآن کریم تصیدق کننده همان حرفهایی است که کتابهای قبلی آن را بیان کردهاند. به عبارت دیگر قرآن بیان کرده است که آنچه در قرآن برای شما بیان شده است مطلب جدیدی نیست بلکه همان چیزی است که توسط پیامبران دیگر ارسال شده بود خداوند در این خصوص در آیه 9 سوره احقاف بیان کرده است «قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ؛ به آنان بگو: من در رفتار و كردارم راه تازه اى برخلاف پيامبرانِ پيشين برنگزیدهام و نمیدانم با من و شما چه خواهد شد و چه پيشامدى براى ما رخ خواهد داد، مگر اين كه در اين باره به من وحى شود، و من جز از آنچه به سويم وحى میشود، پيروى نمیکنم و جز پيامبرى هشداردهنده كه پيامش را به روشنى بيان میکند، نيستم.» بر این اساس خطوط کلی آن چیزی که پیامبران آوردند مشترک و یکی است اما تشریع آنان با یکدیگر فرق دارد. این در حالی است که مشکل ملحدان اختلاف در شریعت نیست بلکه آنها همان خطوط کلی و اصلی را نیز قبول ندارند.
وی اضافه کرد: خداوند در این آیات بیان میفرماید اگر بخواهند با هوچیگری و بدون دلیل و استدلال جلوی قرآن را بگیرند ما جلوی آنها را میگیریم «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» چرا که این کتاب به عنوان کتاب علمی محض نازل نشده است بلکه به عنوان تذکره نازل شده است و چون تذکره است باید بماند و ذکر را در جامعه حفظ کند. این کتاب حرفهایی میزند که بر اساس فطرت است و اگر انسان کمی توجه کند در مقابل آن سر تکان میدهد.