حضرت آیتالله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: مهندسی چهار گانهای که خداوند در آیات سی به بعد سوره فصلت در مورد احسن الاقوال ذکر کرده است در مورد مسائل نظامی هم بیان کرده است اولین مرحله این است که میفرماید شما جنگ را با آنها آغاز نکنید، در دومین مرحله میفرماید ولی خود را آنقدر قوی و مستحکم کنید که آنها حتی خیال حمله به شما را نکنند، در سومین مرحله میفرماید دشمنان خداوند را بترسانید یعنی به گونهای باشید و رفتار کنید که آنها از شما بترسند و در آخرین مرحله داستان یحیی با قوت قلب و داوود و سلیمان با قوت بدن را ذکر میفرماید.
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 30 تا 36 سوره «فصلت» روز دوشنبه، 31 فروردین، بیان کرد: بیان شد که ائمه معصومین و انبیاء در جریان علم معصوم از خطا و در جریان عمل نیز معصوم از خطیئه میباشند اسرار الهی را ذات اقدس اله به آنها آموخت چون خداوند این عالم را با اسماء حسنی اداره میکند و این اسماء حسنایی که «ملأت ارکان کلشی» هستند الفاظی از قبیل «علیام، قدیر، حی لایموت» نیستند، اینها مفاهیم ذهنی هم نیستند زیرا با مفهوم نمیشود جهان را اداره کرد، مصادیق خارجی هم نیستند بلکه آن حقایقی هستند که ظاهر در این مصادیق هستند و این مصادیق مظهر آن حقایق اسماء الهی هستند که جهان با آنها اراده میشود.
وی ادامه داد: این حقایقی که عالم با آنها اداره میشود را خداوند در هر دوره و زمانی به خلیفه خود که در حال حاضر امام زمان (عج) میباشد تعلیم میدهد، مرحله بعد آن است که این اسماء در حد انباء (خبر) نه در حد تعلیم به دست فرشتهها میرسد اما نکتهای که در این جریان وجود دارد این است که اگر چه انباء مادون تعلیم است اما چون فرشتهها صلاحیت شنیدن خبر این اسماء را از خداوند ندارند خبر این اسماء الهی توسط خلیفه الهی به اینها میرسد و فرشتگاه با این اسمائی که به صورت خبر دریافت کردهاند عالم را اداره میکنند. این جریان در آیات 31 به بعد سوره بقره مطرح شده است. بنابراین فرشتگان با انباء انسان کامل که خلیفه خداوند است به این اسماء دسترسی پیدا میکنند و از آن به بعد مدبرات امر میشوند.
این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: بنابراین این ذوات مقدسه توسط خداوند به اسماء الهی دست یافتند و اسرار عالم را درک کردند و چون مصلحت الهی بر حفظ این اسرار است اینها این اسرار را به کسی نمیگویند و حتی از آن در عالم ظاهر استفاده هم نمیکنند، بلکه همانطور که بیان شد به علم ظاهری خود اکتفا میکنند چرا که اگر قرار باشد این اسرار فاش شود ممکن است اختیار انسان سلب شود.
وی اضافه کرد: همانطور که در بحث دیروز بیان شد مردم دو قسماند؛ در قسمت اولی همه یکسان هستند و همه را خداوند با گنجینه آفریده است و هیچ کس را بدون سرمایه خلق نکرده است و به همه فطرت و عقل داده است و بیان کرده است که در درون همه انسانها توحید، وحی و نبوت و حقیقتی وجود دارد از همین رو علمی که از خارج وارد میکنید مهمان است لذا مهمانی را به خانه بیاورید که با صاحب خانه بسازد. درسی بخوانیدکه با این صاحبخانه هماهنگ باشد نه اینکه با این شما همیشه با او درگیر باشید و همیشه در حیرت و تلاش و نا آرامی باشید و در نهایت خدای نکرده آن را خفه کنید. اگر علم الحادی شد دیگر با آن گنجینه هماهنگ نیست.
آیتالله جوادی بیان کرد: در آیات قبلی سخن از کسانی بود که با ورود علم الحادی به درون خود، فطرتشان را خاموش کردند و در نتیجه صاحب خانه را کشتند خداوند در این آیات سخن از مؤمنین میکند کسانی که آنچه مطابق فطرتشان بود به خانه راه دادند « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ همانا كسانى كه گفتند: پروردگارِ ما خداست؛ سپس بى هيچ انحرافى بر اين سخن ثابت قدم ماندند، فرشتگان با اين پيام بر آنان فرود میآیند كه: نترسيد و اندوه مداريد و مژده باد شما را به بهشتى كه آن را به شما وعده میدادند.» علت عدم حزن و خوف مومنان این است که حزن و خوف زمانی حاصل میشود که انسان به چیزی دل ببندد که در دسترس دیگری یا در معرض از بین رفتن باشد در حالی که مومنان به آنچه به آن دل بستهاند از بین رفتنی نیست و همچنین آنچه از بین رفتنی و از دست دادنی است محبوب آنها نیست. به اینها گفته میشود «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فیها مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فیها مَا تَدَّعُونَ؛ ما فرشتگان در زندگى دنيا عهده دار كار شما بوديم پس در سراى آخرت نيز كارتان را برعهده میگیریم، و آنچه دلهایتان بخواهد در آن جا براى شما خواهد بود، و هر چه درخواست كنيد در آن جا براى شما فراهم است.» سپس خداوند فرمود حالا که خودتان را دریافتید جامعه را نیز دریابید و این قول و استقامتتان (که در این آیات مطرح شد) را به جامعه منتقل کنید تا همه مردم از تنزل فرشتهها بهره ببرند.
وی افزود: آیه 33 در حقیقت مصداق آن آیات وکلیاتی است که خداوند در آنها بیان کرده بود که از احسن القول و اقوال طبیعیت کنید در آیه خداوند معنای احسن القول را بیان کرده است « وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ؛ و كيست نيكو گفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت كرد و كارى شايسته انجام داد و گفت: من از كسانى ام كه در برابر خدا تسلیماند.» و آیه بعدی مصداق عینی این مساله است « وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ اى پيامبر، خوى نيكو در تأثيرگذارى با خوى زشت برابر نيست؛ پس با نيكوترين خصلت بدیهای آنان را دفع كن كه ناگاه آن كسى كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى دلسوز است.» براین اساس خداوند در این آیات با مهندسی خاص خودش احسن الاقوال را مطرح کرده است در آیه اول بیان کرد که بشارت بدهید به پژوهشگران، بعد گفت پیروی کنید، بعد گفت قول احسن چیست و در نهایت مصداق عینی آن را بیان کرد و فرمود قول احسن قول کیست؟. همین مهندسی خداوند در مسائل نظامی هم انجام داده است در بخش اول میفرماید شما حمله نکنید اما طوری خود را مجهز کنید و طوری خود را بسازید و ستبر باشید که بیگانه جرات نکند به شما حمله کند « وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً» درست است که بیگانه ممکن است کافر باشد اما عقل که دارد بنابراین وقتی ببیند که ما همانند سلسله جبال البرز هستیم که به ما حمله نمیکند، و همچنین آنجا که میفرماید: « وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ؛ تا آنجا که میتوانید نيرو و اسبان سواری آماده کنيد » مربوط به بخش دوم است و اینکه فرموده است «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ؛ تا دشمنان خدا، ودشمنان خود و جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد را بترسانيد» بخش سوم است و در پایان این مهندسی داستان حضرت یحیی را بیان میکند. اینکه خداوند به یحیی و امثال یحیی میفرماید «خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ» مخصوص یحیی و امثال یحیی نیست بلکه مخاطب این آیه بسیجیان و نظامیها ما نیز هست که یعنی اسلحههای خود را محکم بگیرید. ذیل این آیه از امام صادق (ع) نقل شده است که این قوت هم قوت قلبی است که مخصوص یحیی بود که نه حاکم بود و نه حکومتی داشت و جنگ آور نبود هم قوت بدن است که مخصوص داوود و سلیمان بود که حکومت و لشگر داشتند. بنابراین وظیفه همه ما این است که معارف الهی را یحیی گونه بگیریم و بدانیم با سواد شدن معصیت کبیره نیست و هم کار یحیی را باید انجام داد هم کار داوود.
این مرجع تقلید تصریح کرد: بر این اساس باید با قوت قلب و بدن با دشمن جنگید و اسیر وسوسههای شیطان که بزرگی آها را مینمییاند نشد. چرا که همان خداوندی که مسلمانان را فاتحانه وارد مکه کرد به نحوی که مورد شگفتی ابوسفیان بود و با خود میگفت ما شتر و اسب داشتیم ما کباب به نیروهای خود میدادیم در حالی که مسلمانان پیاده بودند و با خرما روزی خود را سپری میکردند پس چطور شد وارد مکه شدند که پیامبر که از کنار او گذشت فرمود این قدرت خدا بود که شما را مغلوب کرد. این همان خدایی است که ما را در دفاع مقدس پیروز کرد قطعاً همین خدا یمنیها را حفظ خواهد کرد.