«قَوْمٍ يَعْلَمُونَ» چه کسانی هستند؟چه کسانی میتوانند معارف قرآن را بفهمند ؟
حضرت آیتالله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: قوم یعلمون قوم عرب و فارس و عجم و حتی قوم علما نیستند بلکه قوم یعلمون کسانی هستند که قائم به علم هستند، همانطور که بین عادل و قائم به عدل فرق است بین عالم و قائم به علم نیز فرق است چرا که قائم به عدل کسی است که اگر احیاناً بی عدلی ببیند خوابش نمیبرد، بر این اساس قوم یعلمون کسانی هستند که قوامشان به علم و دانش است، آنهایی که فرهیخته فهم هستند
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 1 تا 7 سوره «فصلت» روز شنبه، 23 اسفند ماه، بیان کرد: سوره مبارکه فصلت یکی از حوامیم سبعه است که درباره قرآن کریم و رهآورد قرآن کریم نازل شده است. این سوره به قرینه محتوای آن که عناصر محوری آن اصول دین است در مکه نازل شده است. این کتاب از طرف ذات اقدس اله نازل شده است، مبدأ تنزیل این کتاب رحمت رحمانیه خداوند و رحمت رحیمیه الهی است « تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» یعنی هم برای عموم مردم است در یک سطحی و هم برای خواص است در یک سطحی بالاتر و عمیقتر. دلیل این مطلب این است که معلم این کتاب رحمن است که رحمت او «وسعت کل شی» است و رحیم است که «فساکتبها للذین یتقون».
وی ادامه داد: مطلب دیگر در مورد نزول قرآن همان طور که بارها اشاره کردیم مانند نزول باران نیست بلکه نزول باران به صورت انداختن است ولی نزول قرآن به صورت آویختن است خداوند قرآن را به زمین آویخت و از آن با عنوان حبل متین یاد کرده است. این حبل متین اگر قرار باشد مانند باران به زمین انداخته شده باشد که این حبل مشکل خود را نمیتواند حل کند چه برسد به اینکه متین باشد و بخواهد محل اعتصام مردم باشد «واعتصموا بحبل الله جمیعاً» حبل افتاده را نمیتوان گرفت و بالا رفت. پس یک طرف این کتاب دست خداوند است علیم و حکیم است و طرف دیگر آن دست انسان است که عربی مبین است. بنابراین این عربی مبین، این کلمات و این ظواهر پایه و مقدمه است و هر کس این پایه و مقدمه را حفظ کرد و روی آن ایستاد و ظواهر را حفظ کرد میتواند بالا برود و اگر این ظواهر را رها کرد همانجا سقوط میکند چرا که این ظواهر پله و پایه است برای مراحل میانی و بالاتر.
این مرجع تقلید عنوان کرد: دو روایت نورانی از حضرت امیر (ع) در باره تنزیل رحمان و رحیم که یکی در مورد اصل خلقت و دیگری در مورد نازل کردن قرآن کریم است نقل شده است. درباره اصل خلقت فرموده است « الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ» کل آفرینش صحنه هستی تجلی پروردگار است لذا هر موجودی به منزله آینه است کما اینکه از موجودات به آیت یاده شده است که در این آینه میشود میتوان اوصاف الهی را مشاهده کرد. بیان نورانی دیگر آن حضرت در خصوص قرآن کریم است « فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي کِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَکُونُوا رَأَوْهُ، بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ» با اینکه سراسر جهان خلقت، تجلیات الهی است درباره خصوص قران کریم فرمود ذات اقدس اله در این کتاب تجلی کرده است ولی مردم آن را نمیبینند این تعبیر در کل عالم نیست بلکه در خصوص قرآن است چرا که قرآن یک آینه شفاف تری از آسمان و زمین است و زمانی که شفاف تر بود پس آیت بودنش بالاتر از آیت بودن آسمان و زمین است. در حقیقت قرآن کریم علم الهی است که ظهور کرده است لذا فرمود توقع آن است که مردم آثار متکلم را در کلام بینند، آثار کاتب را کتاب ببینند، آثار قائل را در قول ببینند. این قرآن چون قول، کلام، کتاب خداست خدای سبحان در مقام فعل تجلی ویژه کرده است اما متاسفانه اهل قرآن این تجلی را نمیبییند. پس تنزیلی که خداوند در قرآن دارد تنزیل ویژهای است.
وی افزود: این تنزیل به صورت کتاب در آمده است خداوند گفت و پیامبر گرامی اسلام آن را نوشت، تمام آیات و احکام الهی در آن به صورت شفاف بیان شده است، ابهام و اجمالی در آن نیست اگر احیاناً ابهام و اجمالی در آن وجود داشته باشد محکماتی در آن وجود دارد که سرپرستی آن آیات مجمل و مبهم را بر عهده دارند و در حقیقت مادر آن متشابهات هستند. این مجموعه درست است که جمع است اما همه احکام آن مبین و مشخص و روشن است « كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ؛ كتابى كه آياتش به طور مشروح بيان شده است. قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه اهل دانشاند.»
آیتالله جوادی آملی در خصوص اینکه چرا قرآن به زبان عربی نازل شده است بیان کرد: که دلیل این مطلب این است زبان فارسی که یکی از غنیترین زبانها در کلمات است وقتی به عربی میرسد در بیان برخی از مطالب کم میآورد مثلاً ما در زبان فارسی میان صیغه زن و مرد فرقی نداریم یعنی هم به زن و همه به مرد تو میگوییم اما در عربی این تفاوت وجود دارد، ما میان فرد و جمع در زبان فارسی چیزی نداریم یعنی تثنیه معنایی ندارد این در حالی است که در زبان عربی برای وسط و میانه صیغه جداگانهای به نام تثنیه وجود دارد. در مورد زمان و مکان نیز همینطور است یعنی ما در زبان فارسی دور و نزدیک داریم چه زمانی و چه مکانی و چیزی میان دور و نزدیک ندارم در حالی که در زبان عربی این وجود دارد. از همین رو است که ترجمه قرآن بسیار سخت است در برخی از موارد برای ترجمه قرآن حتماً باید از کلمات دیگری برای تشریح مطلب استفاده کنیم. فخر رازی در مورد این مساله میگوید که برخی از حروف خشن هستند و برخی نرم و در عربی هیچ وقت دو حرف خشن کنار هم جمع نمیشود لذا عربی سهل المقال است، کلمات یا دو حرفی یعنی ناقصاند یا چهار حرفی یعنی زائدهاند و یا سه حرفی یعنی کاملاند که غالب کلمات عرب سه حرفی هستند این توجیهاتی است که مرحوم فخر رازی برای مبین بودن و فصیح بودن زبان عربی ذکر میکند.
وی اضافه کرد: در مورد اینکه چرا عربی مبین است روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است که در آن آمده است «لانه یبیّن الألسن و لا تبیّنه الألسن» این زبان میتواند زبانهای دیگر را ترجمه کند ولی زبانهای دیگر نمیتوانند آن را ترجمه کنند به عبارت دیگر علت مبین بودن زبان عربی این است که این زبان میتواند زبانهای دیگر را ترجمه کند در حالی که عکس آن اینطور نیست مخصوصاً در مورد قرآن کریم که معارفی که در آن وجود دارد سابقه ندارد.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: کسانی میتوانند معارف قرآن را بفهمند که اهل علم باشند و خود علم به تنهایی برای آنها کافی نباشد، علما نمیتوانند معارف قرآن بفهمند چرا که نفرمود این کتاب برای علما نازل شده است بلکه فرمود این کتاب برای «لقوم یعلمون» نازل شده است این در حالی است که قوم یعلمون قوم عرب و فارس و عجم و حتی قوم علما نیست بلکه قوم یعلمون کسانی هستند که قائم به علم هستند، همانطور که بین عادل و قائم به عدل فرق است بین عالم و قائم به علم نیز فرق است چرا که قائم به عدل کسی است که اگر احیاناً بی عدلی ببیند خوابش نمیبرد این در حالی است که عادل در جایش خوابیده است. بنابراین قوم یعلمون عرب و عجم نیست و حتی عقلا هم قوم یعلمون نیستند. بنابراین کسی که قوامش به علم و دانش است و فرهیخته فهم است میتواند قرآن را بفهمد. اما خشیت و ترس و مسائل اخلاقی نیز مال علماست اما کسی که بتواند این طناب را بگیرد و بالا برود و از بالا برای انسانها خبر دهد ار قوم یعلمون است این برای رحمت رحمانیه است اما وقتی به رحمت رحیمیه میرسد میفرماید: «بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ؛ كتابى كه نويدبخش و هشداردهنده است، ولى بيشتر آنان ( مردم مكّه ) روى برتافتند؛ پس آنان نمیشنوند و حق را نمیپذیرند.»