صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | چرا خداوند قصه پیامبران شرق و غرب دور را در قرآن کریم بیان نکرده است؟
بازدید این صفحه: 3387          تاریخ انتشار: 1393/12/20 ساعت: 03:01:44
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
چرا خداوند قصه پیامبران شرق و غرب دور را در قرآن کریم بیان نکرده است؟

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: دلیل عدم نقل قصه پیامبران شرق و غرب دور به واسطه این است که چون مردم دسترسی به کشف آن نداشتند ممکن بود بگویند ما که دسترسی به آن نداریم و ممکن بود آن را کتمان کنند.

موضوع: تفسیر

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 77 تا 80 سوره «غافر» روز سه شنبه، 19 اسفند ماه، بیان کرد: قرآن کریم محکمات دین را با برهان قطعی بیان می‌کند و آن‌ها را منبع و مرجع سایر مطالب می‌داند و اگر متشابهاتی باشد آن‌ها را به محکمات ارجاع می‌دهد. مساله‌ای که در این بین وجود دارد این است که همه مردم توانایی درک براهین و در نتیجه محکمات را ندارند لذا قرآن و دیگر‌ کتاب‌های آسمانی برای تبیین محکمات خود مثل‌هایی را ذکر می‌کنند که سهم این مثل‌ها دو چیز است اول اینکه پایین آوردن دامنه مطلب بلند و دیگر بالا بردن دست فهم مخاطب. از همین رو تا مطلب با مثل پایین نیاید و با تمثیل دست فهم مخاطب بالا نرو انسان به دامنه مطلب نمی‌رسد و چیزی عاید او نمی‌شود لذا قرآن کریم زمانی که مباحث عقلی و معارف عقلی عروج، سماوات و لدی‌اللهی را ذکر می‌کند مثل‌هایی را بیان می‌کند که این مسائل را برای مخاطب و انسان‌ها قابل فهم کند. این مثل‌ها در قرآن کم نیست. اگر تمثیل و تشبیه و مانند آن شد بالاخره با فرهنگ محاوره هماهنگ است یعنی از فرهنگ علمی خارج می‌شود. و نیاز است که با زبان محاوره‌ای بیان شود.

وی در تشریح علم خداوند و اختیار انسان تصریح کرد: همانطور که بیان شد بر اساس آیه «فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ» وقتی اجل کسی مشخص شد آن وقت و آن لحظه نه تقدیم پذیر است و نه تأخیر پذیر و محال است که مقدم یا مؤخر از آن زمان شود. البته همانطور که در بحث اوایل سوره انعام گذشت انسان دو اجل دارد یک اجل مغزی و یک اجل مسمی، تمام کارها برابر اجل مسمی است که در لوح محفوظ تثبیت شده است ولی مقدرات در اختیار خود انسان است خود ذات اقدس اله فرمود اگر شخصی بهداشت را رعایت کند، صله رحم بکند، صدقه بدهد، دعا را فراموش نکند عمر با برکت و طولانی خواهد داشت و اگر هر کدام این کارها را انجام ندهد ممکن است عمر کمتری داشته باشد. اما اینکه انسان کدامیک از این راه‌ها را انتخاب می‌کند به اختیار خودش است یعنی اوست که انتخاب می‌کند بهداشت را رعایت کند یا نکند، اوست که انتخاب می‌کند صله رحم بکند یا نکند اما به هر حال چون خداوند از اختیار انسان خبر دارد و به آنچه انسان انتخاب می‌کند علم دارد، لدی الله همه این‌ها معلوم است و چون این‌ها معلوم است پس زمان مرگ انسان را نیز او می‌داند و در لوح محفوظ محفوظ است و این همان قضا است این برابر آن چیزی است که در آیه دوم سوره انعام به آن اشاره شده است «هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ او کسی است که شما را از گل فرید؛ سپس مدتی مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از ن گاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید می‌کنید!» بنابراین این انسان است که راه خود را انتخاب می‌کند یعنی اوست که راه خوب را انتخاب می‌کند تا عمر طولانی‌تری داشته باشد و خود اوست که راه بد را انتخاب می‌کند تا عمر کوتاه‌تری داشته باشد و همه این‌ها را چون خدا می‌داند در لوح محفوظ ثبت کرده است.

این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: ذات اقدس سه مقطع در مورد زندگی بشر و ارتباط آن با خداوند را در قرآن کریم بازگو می‌کند در مقطع اول می‌فرماید که بشر بدون پیامبر نمی‌شود و در مقطع دوم می‌فرماید پس ما برای بشر پیامبر فرستادیم و به پیامبر معجزه و آیت دادیم و در نهایت در مقطع سوم می‌فرماید اما هر کس این معجزه و وحی را انکار کند را به عذاب الهی دچار می‌کنیم. برای اینکه بشر یک عمر جاودانه دارد و بشر مرگ را می‌میراند و وقتی به جهان آخرت منتقل می‌شود آنجا نه رابطه حاکم است و نه ضابطه. یعنی نه با ضابطه می‌شود خرید و فروش کرد و مشکل را حل کرد و نه رابطه پدر و پسری و یا هر چیزی دیگر که بتوان با آن مشکل بشر را حل کرد، همه از خاک بر می‌خیزند و بر اساس آيه «لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ» هیچ معامله‌ای در آنجا نیست و علاوه بر این هیچ رفاقت، رحامت، بزرگی، کوچکی و خانوادگی نیست چرا که همه از خاک بر می‌خیزند. کسی پدر کسی نیست، کسی پسر کسی نیست کسی زن کسی نیست و هیچ چیزی نیست که بخواهد حقی برای کسی نسبت به کس دیگر جایز بشمارد. پس هر کسی مهمان سفره خودش است و چون احدی خبر ندارد که آنجا چه هست و چگونه است پس باید ره‌توشه خودش را خودش ببرد. اگر چنانچه کسی خبر ندارد که ما بعد الموت چیست الا و لابد راهنما می‌خواهد این دقیقاً همان چیزی است که خداوند در آیه 165 سوره نساء آن را بیان کرده است «رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا؛ پيامبرانی مژده دهنده و بيم دهنده تا از آن پس مردم را بر خدا حجتی نباشد، و خدا پيروزمند و حکيم است»

وی اضافه کرد: بنابراین نبوت عامه برای همه قطعی است و برهان آن نیز همان چیزی است که خداوند در آیه 165 سوره نساء به آن اشاره کرده است. خداوند به نبوت عامه در چند جا چه سوره نحل چه غیر سوره نحل اشاره کرده است و فرموده است که هیچ امت و قومی بدون پیامبر نبوده و نخواهد بود. بر همین اساس در سوره نساء که مدنی است و همچنین سوره غافر که مکی است فرمود انبیاء فراوان هستند که قصص برخی را برای شما بیان کردیم و قصه برخی از آنان را بیان نکردیم. شاید اینکه خداوند قصه پیامبران غرب و شرق دور را بیان نکرده است به خاطر این است که خداوند وقتی قصه پیامبران را نقل می‌کند به دنبال آن دستور می‌دهد که بروید و عاقبت آن‌ها را ببیند و در آن زمان که امکان دسترسی به شرق و غرب دور نبود. لذا غالب انبیاء ذکر شده در قرآن در خاور میانه‌اند و دلیل عدم نقل قصه دیگر پیامبر به واسطه این است که چون مردم دسترسی به کشف آن نداشتند ممکن بود بگویند ما که دسترسی به آن نداریم و ممکن بود آن را کتمان کنند.

آیت‌الله جوادی بیان کرد: هر پیامبر برای اینکه ثابت کند از طرف خدا آمده است کاری باید از طرف خدا در دستش باشد به نام معجزه. همانطور که رسالت پیامبر بر اساس قدرت و علم خداوند است آیت و معجزه او نیز بر اساس اذن و خواست خداوند است. کافران نیز مرتب به پیامبر می‌گفتند که معجزه بیاورد که پیامبر بارها فرمود این قرآنی که من آورده‌ام معجزه است. پیامبران نیز معجزه آوردند اما این‌ها نپذیرفتند. از همین رو خداوند در قرآن می‌فرماید اگر پیامبران ما معجزه آوردند و شما نپذیرفتید دچار عذاب خواهید شد. این عذاب برای برخی از اقوام در دنیاست و خداوند به آن قومی که معجزه و آیت الهی را تکذیب کرده است مهلت نداده و آن‌ها را دچار عذاب کرده است اما در مورد دین اسلام به پیامبر فرمود این‌ها قطعاً عذاب خواهند شد اگر چه در این دنیا عذاب نشوند در آن دنیا در حالی که شما آن‌ها را می‌شناسید و به یاد می‌آورید عذاب خواهند شد «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ؛ پس اى پيامبر، بر آزار كافران شكيبا باش كه وعده خدا راست است. و اگر بخشى از كيفرهايشان را كه به آنان وعده می‌دهیم، به تو بنمايانيم، يا پيش از آن جانِ تو را بستانيم، در هر صورت به سوى ما باز گردانده می‌شوند و نمی‌توانند از عذابى كه به آنان وعده داده‌ایم خود را برهانند.»

کد خبر: 13931220303071
1393/12/20

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن