صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | آیا خشوع و خضوع جهنمیان در قیامت در مقابل آتش جهنم باعث کمال آنهاست؟
بازدید این صفحه: 3452          تاریخ انتشار: 1393/12/11 ساعت: 02:04:20
حضرت آیت‌الله جوادی آملی تشریح کرد:
آیا خشوع و خضوع جهنمیان در قیامت در مقابل آتش جهنم باعث کمال آنهاست؟

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: ترس ذاتاً محبوب نیست ترس از عذاب الهی باعث تکامل است و گرنه صرف ترس کمال نیست چرا که در قیامت گنهکاران وقتی که آتش را می‌بینند هراسناک می‌شوند، خاشع می‌شوند، خاضع می‌شوند این ترس عبادت و کمال نیست. ترس از عذاب، تر از جهنم در قیامت برای کفار کمال نیست بلکه ترس از عذاب الهی در دنیا کمال است.

موضوع: تفسیر

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 55 تا 59 سوره «غافر» روز ‌یک‌‌شنبه، 10 اسفند ماه، بیان کرد: ترس ذاتاً محبوب نیست ترس از عذاب الهی باعث تکامل است و گرنه صرف ترس کمال نیست چرا که در قیامت گنهکاران وقتی که آتش را می‌بینند هراسناک می‌شوند، خاشع می‌شوند، خاضع می‌شوند این ترس عبادت و کمال نیست. خداوند در سوره مبارکه حشر فرمود عده‌ای در هنگام برخورد با قدرت اهل ایمان هراسناک هستند و این هراس‌ آن‌ها هراس دینی نیست، هراس دینی آن است که با معرفت و علم به خدای سبحان و اعتقاد به خدای سبحان محقق شود «لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ؛ وحشت شما در دل آن‌ها بيشتر از بيم خداست زيرا مردمی هستند که به فهم در نمی‌یابند» تبهکاران و کافران چون خیال می‌کنند قدرت مومنان بیش از تاثیرات الهی اثر دارد از آنها می‌ترسند در حالی که اینطور نیست. ترس از دشمن ظاهری را بیشتر از ترس ذات اقدس اله دارند در حالی که ترس از دشمن ظاهری، ترس از عذاب، تر از جهنم در قیامت برای کفار کمال نیست بلکه ترس از عذاب الهی در دنیا کمال است. بنابراین اگر در برخی از سوره‌های قرآن مانند سوره شوری به این مساله اشاره می‌شود که وقتی تبهکاران به جهنم و آتش عرضه می‌شوند می‌ترسند و خاشع و خاضع می‌شوند این ترس و هراس عبادت نیست چرا که این ترس منجر به عبادت نمی‌شود در آیه 45 سوره شوری آمده است «وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ؛ آنان را مى‌بينى [كه چون‌] بر [آتش‌] عرضه مى‌شوند، از [شدت‌] زبونى، فروتن شده‌اند: زيرچشمى مى‌نگرند. و كسانى كه گرويده‌اند مى‌گويند: در حقيقت، زيانكاران كسانى‌اند كه روز قيامت خودشان و كسانشان را دچار زيان كرده‌اند. آرى، ستمكاران در عذابى پايدارند.»

وی ادامه داد: بیان شد که کافران دو هدف دارند که یکی از اهدافشان نابودی حق است و دیگر هدف‌شان کبر در دنیاست که خداوند نمی‌گذارد آن‌ها به هدفشان برسند. خداوند برای اینکه نمی‌گذارد آنها به هدف‌شان برسند تعلیل آورده است که چون او کارهای بسیار بزرگ از مدیریت انسان را می‌تواند انجام دهد پس این کار کوچک را نیز انجام می‌دهد. خداوند در این رابطه می‌فرماید که خلق آسمان و زمین سخت از خلق انسان است و وقتی که خداوند آسمان و زمین را خلق کرده است پس به راحتی انسان را می‌تواند مدیریت کند و اینکه بخواهد به کسی اجازه ندهد که کبر بورزد و بخواهد حق را نابود کند برای او بسیار آسان است «لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» اما به هر حال با وجود اینکه همه می‌دانند خلق آسمان و زمین اکبر و بزرگتر از خلق مردم است لکن آن فردی که کفر می‌ورزد و کبر دارد و روز و شب در حال نقشه کشیدن برای باطل کردن و از بین بردن حق است نمی‌خواهد این را بفهمد. بنابراین آن کسی که در درونش کبر است و در دنیا می‌خواهد کبریایی کند نمی‌داند که خداوند او را سر جایش می‌نشاند چون چشم دل او کور شده است و نمی‌تواند خدا و این قدرتش را ببیند.

آیت‌الله جوادی آملی اظهار کرد: این آیه در حقیقت استدلالی است برای اینکه وقتی که خداوند کار قوی که خلق آسمان و زمین است را می‌تواند انجام دهد بدون تردید کار ضعیف که مدیریت انسان‌ها باشد را نیز می‌تواند انجام دهد. البته باید این نکته نیز تذکر داده شود که قوی و ضعیف برای خدا فرض ندارد چرا که قدرت او نامتناهی است و در قدرت نامتناهی ضعیف و قوی مطرح نیست از همین روست که در این مواقع می‌فرماید «و له المثل الاعلی» یعنی زمانی که سخنت از سهل و آسان می‌کند می‌فرماید اینها فقط مثل‌هایی است برای فهم بشر. اما دلیل اینکه سختی و آسانی برای او راه ندارد این دلیل است که او با اراده کار می‌کند و کسی که با اراده کار می‌کند نه با ابزار، دیگر تصور سختی و آسانی برای او معنایی ندارد چرا که در اراده سختی و آسانی وجود ندارد و صرف تحقق اراده عمل و فعل انجام می‌شود.

وی اضافه کرد: بنابراین مدیریت انسان بسیار راحت‌‌تر و آسان تر از خلق آسمان و زمین برای خداوند است و این مدیریت است که باعث شده خون هفتاد و دو نفر در هزار و چهارصد سال پیش بیست میلیون انسان را در روز اربعین مدیریت کند این در حالی است که مدیریت انسان‌ها نتیجه‌ای جز جنگ‌های جهانی نخواهد داشت جنگ‌هایی که بیش از هفتاد میلیون نفر در آن‌ها کشته شدند. لذا در عصر کنونی اوباما و امثال او روی قبر حدود هفتاد میلیون انسان قد کشیده‌اند و می‌گویند ما مدیر عالم هستیم. معلوم نیست این‌ها در حالی که هفتاد میلیون انسان زیر پای آن‌هاست چگونه ادعای مدیریت جهانی می‌کنند این‌ها همان کسانی بودند که گالیله را سوزاندند و در حال حاضر نیز قرآن سوزی به راه انداخته‌اند. اگر شما عقلی و منطقی داشتید مشکلی نبود و می‌شد مدیریت جهانی را به شما داد اما شما نشان دادید که به جز با خون و شمشیر نمی‌خواهید و نمی‌توانید دهکده جهانی را مدیریت کنید لذا شما لیاقت مدیریت این دهکده جهانی را ندارید.

این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: انسان برای رستگاری یک سلسله مسائل علمی لازم دارد که تبهکاران ندارند و یک سلسله عمل صالح نیاز دارد که باز هم تبهکاران آن را ندارند. برخی اهل تحقیق و درس و دانش هستند منتها کج راهه رفته‌اند و برخی نیز با وجود اینکه اهل تحقیق و علم نیستند راه درست را می‌روند و عمل صالح کسب می‌کنند. آنکه نمی‌فهمد و در مسائل علمی قدم بر نداشت این کور است و اهل معرفت نیست و کور هم با بینا یکسان نیستند. بنابراین انسان یک چشم باطنی دارد و یک چشم ظاهری و آن چیزی که جبرئیل و وحی آورده است همین است و گرنه این که بسیار واضح است که کور و بینا یکسان نیستند و کسی در زمین نیست که این مساله را نداند. در سوره حجر فرموده است آن کسی که نمی‌فهمد واقعاً کور است. وحی آمده است که کسی که چشم درونی آن بینا با کسی که چشم درونی‌اش کور است فرق می‌کند «وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَّا تَتَذَكَّرُونَ». پس برای همه تعلیم واجب است تعلیمی که آن‌ها را عالم کند تا چشم دلشان کور نباشد. بر علما نیز واجب است که دیگران و مردم را هدایت کنند. مرحوم کلینی نقل می‌کند که ذات اقدس اله از بر هیچ کس واجب نکرد که تعلیم بینند و از آن‌ها تعهد نگرفت که تعلیم ببینند مگر اینکه قبلش از علما تعهد گرفت که دیگران و مردم را تعلیم دهند. پس همیشه یک عالم و یک رسولی برای تعلیم وجود دارد چرا که اگر عالم و رسولی نباشد مردم معذور خواهند و چون قرار است که این عذر برای مردم وجود نداشته باشد حتماً عالم و رسولی برای تعلیم وجود دارد.

کد خبر: 13931211302957
1393/12/11

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن