بازدید این صفحه: 7112 تاریخ انتشار: 1392/2/10 ساعت: 08:54:16
حجةالاسلام مهریزی
جایگاه امروز زنان در اجتماع متناسب با آنچه که در فقه آمده، نیست
حجتالاسلام والمسلمين مهدي مهريزي، عضو هيات علمي دانشگاه و نويسنده بيش از 40 عنوان کتاب است که کتاب های نظیر «شخصيت و حقوق زن در اسلام»، «نوانديشي ديني و مساله زن»، «زن و فرهنگ ديني»، از جمله آنهاست. با این استاد ح
موضوع: اجتماعی نویسنده: حجةالاسلام مهریزی
او معتقد است: وجود شخصیتهای نمونه مانند حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب(س)، حکیمه خاتون، نرجس در تاریخ اسلام و تشیع یکی از منابعی است که اهمیت جایگاه زنان را در اسلام نشان می دهد و با وجود این الگوهای دینی، دیگر نمیتوان گفت زنها ذاتاً ناقصالعقل هستند؛ در حقیقت ظرفیت کمالات زن کمتر از مرد نیست از این رو این نوع نگاه به زنان باید اصلاح شود.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی در گفتوگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، برای پی بردن به دیدگاه اسلام نسبت به زنان به پنج منبع موجود در اسلام و معارف تشیع اشاره و اظهار کرد: اولین منبع قرآن کریم، دوم سنت قولی، سوم سیره عملی پیامبر و پیشوایان دینی، چهارم زنها و شخصیتهایی است که به عنوان الگوهای برتر در دین مورد قبول واقع شدهاند و پنجم نمادهای دینی هستند. در مورد منبع اول یعنی آیات قرآن وضعیت روشن است، وقتی میخواهیم ببینیم قرآن چه میگوید، نمیشود فقط یک یا دو آیه را در نظر گرفت. حدود 300 آیه در مورد زن داریم که بخشی از آن مربوط به جنبههای تکوینی و بخشی راجع به افراد و حقوق زنهاست. در واقع مجموعه این آیات میتواند به ما نشان دهد که رویکرد قرآن راجع به زن چیست. وقتی همه این آیات از تمام جنبهها مورد بررسی صحیح قرار گرفت آن زمان میتوانیم بگوییم که رویکرد کلی قرآن این است که زن ناقصِ وابسته یا کاملِ مستقل است.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: دومین منبع شناخت دیدگاههای اسلام و تشیع درخصوص زنان، سنت قولی است، یعنی گفتههای پیشوایان دینی که به ما رسیده و دارای حجم زیاد و متفاوت هستند و چون برخی از این روایات نادرست است باید بعد از پالایش، به آنها بپردازیم.
او در مورد سومین منبع مهم موجود یعنی سیره عملی پیامبر و پیشوایان دینی تصریح کرد: در سیره عملی جای خدشه و مناقشه کمتر وجود دارد و این بخش مغفول مانده است. به عنوان مثال در خطبه 80 نهج البلاغه امام علی(ع) فرمودند: "زنان ناقص العقل هستند" این سخن از امام علی(ع) وجود دارد، اما ما بر روی تعامل حضرت علی(ع) با زنان در دوره زندگی و حکومتشان کار نکردیم. آیا امام علی(ع) در رفتارشان کاری کردند که نشان دهند زنان ناقص العقل هستند؟ پاسخ به این سؤال هم میتواند تحلیل سخن امام علی(ع) محسوب شود و هم اندیشیدن به این مساله که امیرمؤمنان در دوران زندگی خود چقدر این سخن را اجرایی کردند. پیامبر(ص) و امام علی(ع) با زنان چطور رفتار میکردند؟ آیا امام علی(ع) و پیامبر(ص) در حکومتشان فعالیتی را به زنان واگذار میکردند؟ رفت و آمد، حرف زدن و معاشرت این دو بزرگوار با زنان چگونه بود؟ به عنوان مثال آیا زمانی که زنان در خانه پذیرایی میکردند، آنها را به اسم صدا میزدند؟ آیا رفت و آمد یا سفر میکردند؟ در واقع با تحلیل صحیح همه مسائل از این قبیل میتوان به نتیجه درست درخصوص جایگاه زنان رسید.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: اینکه یک مرد نمیخواهد اسم همسر خود را بگوید با اینکه دین این حکم را دهد، فرق دارد. اگر بخواهیم بگوییم چنین حکمی را دین گفته است باید مستندات تاریخی و دینی بیاوریم. به عنوان مثال پیامبر در خانه صدا میزدند" حمیرا"، اگر اسم همسر خود را بگوید که باید میگفتند "عایشه"، اما پیامبر لقب را گفتند. در واقع حمیرا یک وصف و توصیف است و رسول اکرم(س) همسر خود را این طور صدا میزد.
او به وجود شخصیتهایی به عنوان بانوان بزرگ عالم در تاریخ اسلام اشاره کرد و افزود: چهارمین منبع موجود در اسلام برای جایگاه زنان، وجود شخصیتهای نمونه در تاریخ اسلام و تشیع است. ما در شیعه حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب(س)، حکیمه خاتون، نرجس و دیگر پیشوایان دینی داریم. میگوییم امامت امام زمان(عج) با شهادت یک زن است و یکی از منابع اصلیمان این است که حکیمه خاتون گفت: "من دیدم این فرزند به دنیا آمد." زمانی که در مورد این مساله مهم شهادت یک زن را قبول میکنیم در مسائل دیگر نمیتوان شهادت یک زن یا خود زن را نادیده گرفت.
مهریزی در مورد منبع پنجم یعنی نمادها گفت: منظور از نمادها بیشتر حج است. به نظر میآید حج باید تحلیل نمادی شود. ما از حج برای بسیاری از مسائل دینی میتوانیم دستور العملهای کلی بگیریم. مثلاً میگوییم هر کس به مکه میرود، اگر یک روز هم آنجا باشد نمازش تمام است یعنی مکه وطن هر مسلمان است. در مسجد الحرام تقدم و تأخر زن و مرد در صف جماعت مانند مکانهای دیگر نیست و همه مذاهب این مساله را قبول دارند یا در زمان احرام زنها باید صورتشان باز باشد؛ با ابنکه در غیر احرام عدهای پوشاندن صورت را مستحب و عدهای واجب میدانند. باید توجه داشت حج عالیترین سفر معنوی است پس یک نماد است، لذا حج همانطور که نمادی است برای رفع تبعیض نژادی و ثروت، رفع تبعیض جنسیتی است.
او تحلیل درست سخنان و سیرة پیشوایان دینی را ضروری دانست و اظهار کرد: در مورد شخصیتها گاهی مواقع یک یا دو داستان و نمونه تاریخی نقل میکنیم، اما از همین مطالب کم نیز میتوانیم جایگاه انسانی و شخصیتی افراد را استخراج کنیم. فرض کنیم دوره زندگی حضرت فاطمه(س) کوتاه بوده است و منقولاتی که ما از ایشان داریم خیلی زیاد نیست، ولی سخنان ایشان در حد یک جلد کتاب حدیث جمع شده است از این رو خود تحلیل این احادیث کم و حرفهایی که حضرت فاطمه(س) از پدرشان نقل کردند، توجه و تحلیل اینکه چه سخنانی را خود حضرت فاطمه(س) گفتهاند یا بررسی اینکه نگاه حضرت به زندگی، عبادت و نظام حکومتی چگونه بوده است؛ همه اینها را میتوان از این احادیث و منقولات استخراج کرد.
پیامبر فرمودند: حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) کفو هم هستند. یعنی اگر فاطمه(س) نبود علی(ع) همتا نداشت و اگر فاطمه(س) نبود علی(ع) همتا نداشت. طبق اعلام مشهور، زمان ازدواج این دو بزرگوار، حضرت فاطمه(س) 9 سال و امام علی(ع) 21 ساله بودند. در مورد سن ازدواج این دو بزرگوار یک استنباط ذوقی هم وجود دارد که عقلی نیست. در این مورد استنباطشان این است که ظرفیت زنها برای رشد، بیشتر از مردهاست. یعنی یک مرد بعد از 21 سال میتواند به درکی از مسائل برسد که زن در طی 9 سال به این درک میرسد. حال علت این تفاوت چیست؟ گاهی میگویند زنها زودتر میتوانند از تعلقات سیاسی و اجتماعی بگذرند.
او افزود: در کربلا زمانی که امام حسین(ع) آمدند حضرت ابوالفضل(ع) را دیدند، فرمودند: "الان انکسر ظهری، اکنون کمرم شکست" اما حضرت زینب(س) مصیبتهای دو تا برادر و چند فرزند را دید و حتی بعد از آن نیز مصیبتهای بسیاری را متحمل شد، اما هیچگاه نگفتند "الان انکسر ظهری" بلکه گفتند "ما رایت الا جمیلا" اینها قابل تحلیل هستند. از این رو تحلیل و تفاوت زن از نظر شخصیت، سیر و سلوک و نگاه او به زندگی، انسان، هستی و جهان لازم است.
این کارشناس امور مذهبی با بیان اینکه در جامعه مسلمانی نسبت به زن، نگاههای بسیار پایینی داریم، تصریح کرد: این نگاه با الگوهای دینی سازگار نیست. اگر زنان بزرگی در الگوهای دینی داریم دیگر نمیتوان گفت زنها ذاتا ناقصالعقل هستند. زیرا اگر زنها ذاتاً ناقص العقل هستند پس نمیشود چند زن را به استثناء از میان آنها خوب عنوان کرد. این اصل و موضوع در حقیقت ظرفیتها را نشان میدهد یعنی زن ظرفیت کمالاتش کمتر از مرد نیست از این رو این نوع نگاه به زنان باید اصلاح شود.
او به سه عنصر نارسایی جا افتاده در جامعه اشاره کرد و افزود: سه نوع نارسایی درباره زن مطرح است که این سه نوع نارسایی در حقوق و فقه نیز کاملاً رسوخ کرده است. اول اینکه میگوییم زن در درک و تشخیص ناتوان است. دوم میگوییم زن ناتوان از اراده و تدبیر است و سوم اینکه زن ناتواناییهای جسمی دارد. این سه عنصر در فقه بسیار ردپا برجای گذاشته است. زمانی که می خواهند بگویند سرپرستی خانواده برعهده مرد است، یا شهادت زن نصف شهادت مرد است و وقتی میخواهند بگویند زن نمیتواند حاکم بشود به این سه عنصر استناد میکنند، اما مساله این است که ما این موارد را چگونه با تحلیل شخصیت حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب(س)، حضرت معصومه(س)، حکیمه خاتون و دیگران در بعد معرفت شناختی زن و مرد وفق دهیم.
مهریزی در پاسخ به اینکه آیا شکافها و تفاوت های میان زن و مرد در متون دینی وجود دارد، گفت: متون دینی یا احادیث چیزی است که افراد در دورههای مختلف آنها را نوشتهاند. در واقع نمیتوانیم بگوییم که این کتاب امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) است بلکه این کتابها را یک نفر در قرن 4 نوشته و سخنان منقول از امامان را جمع کرده است. در این میان مهم این است که ابتدا بتوانیم این نسبت را اثبات کنیم و سپس بفهمیم که این سخن مختص آن زمان گفته شده است یا به منظور استفاده برای همیشه به کار رفته است و سوم اینکه با قرآن سنجیده شود، چرا که هر مجموعهای برای خود یک تراز دارد و تراز دین ما قرآن است و سایر سخنان و حدیث و روایت باید با آن تراز سنجیده شود. ما در جامعه ناسازگاری و تعارضهای بسیاری میان نمونهها و قوانینی که داریم، میبینیم.
او افزود: ناسازگاری را گاهی در شعار و عمل خود نیز میبینیم بدین صورت که میگوییم "زنها خیلی مهم هستند به همین دلیل نباید در جامعه بیایند و باید بچه تربیت کنند"، در این صورت چرا زمانی که یک زوج میخواهند از یکدیگر طلاق بگیرند حضانت فرزند به پدر سپرده میشود؟ اگر این همان زنی است که شما به استدلالی که "باید بچه تربیت کند نباید در جامعه بیاید "پس چرا یک مرتبه همه اینها از بین میرود و در زمان طلاق فرزند 2 ساله را به پدر میدهیم، اگر مادر آنقدر نقش دارد که شما حضور اجتماعیاش را این به دلیل منع میکنید زمان طلاق هم بگوییم فرزند به مادر سپرده شود و پدر موظف است خرجی بدهد. از این نمونهها میتوان فهمید که قوانین با هم ناسازگارند و باید این موارد را حل کرد و به لوازم و دلالتهای التزامی یک مسئله توجه کرد.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند: روایتی است که حضرت زهرا(س) فرمودند کمال زن این است که مردی او را نبیند و او هم مردی را نبیند. این روایت مرسل است و قابل استناد نیست و این روایت را یک فقیه نقل کرده است و در این مورد فتوا نداده است؛ از طرف دیگر شخصی در منبر این مطلب را میگوید و بسیار راجع به آن حرف میزند سپس میگوید" سلمان آمد دید صورت حضرت فاطمه(س) کبود است؛" اگر بناست مرد، زنی را نبیند و زن، مردی را نبیند پس چرا در روضه اینطور خوانده میشود. در واقع شخصی که بر روی منبر رفته است نیز گرفتار تناقض میشود. این تناقضها و ناسازگاریها کم نیستند و نشان میدهد که ما یک جنبه هر مطلب و موضوعی را مورد توجه قرار میدهیم و به دلالتهای التزامی و تضمنی اهمیت نمیدهیم.
او در مورد جایگاه فعلی زنان از نظر حقوق - اجتماعی اظهار کرد: پیامبر(ص) در همه سفرهای خود یکی از همسرانش را به همراه میبرد، اما برخی حضور زن را در خارج از منزل محدود کنند و به حداقل و ضرورت میرسانند در صورتی که در زمان پیامبر اینگونه نبود یا بیرون منزل رفتن حضرت زینب(س) و زنهای دیگر طبق ضرورت نبود با تحلیل این نمونهها نمیتوان نتیجهای که امروز در جامعه وجود دارد را گرفت. البته دیدگاههای اهل سنت و همچنین در این 30 سال گذشته دیدگاههای شیعی بسیار تغییر کرده و به سمتی غیر از آن جریان سنتی گذشته حرکت میکند و نتایج نسبتاً خوبی داشته است البته باید همین روال در چارچوبهای اجتهادی و فقاهتی به پیش رود.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی دین را یک منظومه سازگار دانست و تصریح کرد: اگر دین بر پایه فطرت و عقل بنا شده باشد، نمیتواند متعارض، ناسازگار و ناهمگون باشد. معنای سازگاری دین این است که قوانینش با هم بسازد. با تاریخ بسازد این تاریخ و قوانین با ساختار اجتماعی که پیشنهاد میکند، بسازد، همه اینها با منظومه فکری و معارف آن بسازد. اگر همه اینها با هم جفت شوند میتوان یک فرهنگ و منظومه مستحکم و سازگار داشت در غیر این صورت، فرهنگ مورد نقد و تعارض قرار میگیرد.
او در مورد چگونگی تشخیص نگاه افرادی که در راستای حقوق زنان تلاش میکنند با کسانی که نگاه حداقلی به این موضوع دارند، اظهار کرد: این مباحث لغزنده است یعنی ممکن است انسان به سادگی گرفتار خطا شود. آنچه که می تواند معیار باشد این است که ما از ساختار الفاظ قرآن خارج نشویم و ظرفیت زبانی را در نظر بگیریم. ما با تحلیل برون متنی نمیتوانیم به این نتیجه برسیم که این قوانین مختص زمان گذشته است. داشتن نگاه حداقلی با یک تحلیل جامعه شناختی و بیرونی اشتباه است باید توجه داشت که ممکن است شخص قبلی که بر روی آیات و روایات کار و تحقیق کرده است به برخی از جنبههای آن دقت نکرده یا اشتباه متوجه شده است. کجا دلیل داریم که هر چه در قرآن هست برای همیشه و همه زمانهاست. در همین قرآن سخن از ناسخ و منسوخ آمده است. منسوخ یعنی مختص به الان نیست. دو حکم در قرآن داریم که تدریجی گفته شده است یکی ربا و دیگری حرمت شراب است پس در همین کتاب حکمی است که برای گذشته است. قرآن کتابی است جاودانه که ناسخ ندارد و بعد از این کتاب کتاب دیگری نمیآید، اما تک تک احکامی که در این کتاب هست چنین حکمی ندارد، لذا عدهای صد تا آیه ناسخ و منسوخ گفتند یعنی شما صد تا حکم داری که زمانش گذشته است و عدهای هم معتقدند سه حکم داریم که برای زمان گذشته است.
این کارشناس امور مذهبی ادامه داد: از این مطالب میتوان چند نتیجه گرفت: ما حق نداریم با تحلیلهای برون متنی داوری کنیم که احکام برای زمان گذشته است و جاودانه نیست. اصل این است که احکام جاودانه است. اگر ما قرائن درون متنی پیدا کردیم هیچ منعی نداریم که حکم را بگوییم مربوط به آن زمان است. بحث ما اصلاً موقت و غیر موقت نیست بحث گاهی روی فهم درست و نادرست احکام است. به عنوان مثال در این آیه سوره نساء "يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا" عده از مفسرین گفتهاند "خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا" یعنی زن را از مرد خلق کردیم. حالا اگر ما امروز با خود قرائن درونی گفتیم فهم اشتباه است دیگر بحث موقت و دائم بودن حکم نیست یعنی برداشتهای نادرست از خود متن شده است. زوج به معنی مرد نیست چون قرآن زوجه به کار نبرده است. در تعبیر عربی فصیح برای زن "زوجه" به کار نمیرود بلکه برای زن و مردم از کلمه "زوج" استفاده میکند، در حقیقت این آیه از قرآن میخواهد بگوید که این دو (زن و مرد) جفت هم و از یک هویت و جنس هستند. ما اگر آیه را برخلاف نفر قبلی اینطور معنی کنیم دیگر بحث حداقلی و حداکثری نیست بلکه مسئله فهم اشتباه مفسر از آیه است.
مهریزی به تناقض برخی از آیات با تفسیر امروزی آن ها اشاره کرد و گفت: آیه 282 سوره بقره که راجع به شهادت زن و مرد است بحث سر این است که یک کسی آمده از شما قرض بگیرد قرآن میگوید بنویس "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْيَکْتُبْ * ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که دینی را تا مدت معینی (به خاطر گرفتن وام یا داد و ستد) به یکدیگر بدهکار شدید آن را بنویسید" سپس میفرماید کسانی که مینویسند دو نفر باشند "وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ يَکُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى * و دو گواه از مردانتان (مردان مسلمان) را به شهادت بطلبید، و اگر دو مرد نباشد، یک مرد و دو زن را از میان گواهانی که (از دینشان) رضایت دارید گواه بگیرید، تا اگر یکی از آن دو زن فراموش نمود آن دیگری او را یادآوری نماید" در این آیه بحث بر سر ادای شهادت نیست بلکه بحث تحمل شهادت است. به چه دلیل گفته میشود که برای شهادت در دادگاه باید دو زن باشند تا بشوند یک مرد؟! در واقع ما آیه را نادرست معنی میکنیم.
او سه آیه اول سوره نساء را مورد تحلیل و بررسی قرار داد و گفت: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء(1) " اي مردمان ! از ( خشم ) پروردگارتان بپرهيزيد . پروردگاري كه شما را از يك انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد، و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني ( بر روي زمين ) منتشر ساخت" وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ... (2) "و به يتيمان اموالشان را (بدان گاه كه پا به رشد گذاشتند و به حدّ بلوغ رسيدند) بازپس بدهيد وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ ... (3) "و اگر ترسيديد كه درباره يتيمان نتوانيد دادگري كنيد با زنان ديگري كه براي شما حلالند و دوست داريد، دو يا سه يا چهار تا ازدواج كنيد" در این سه آیه از سوره نساء بحث این است که نظام خانواده یک نظام تک همسری است و بحث از بچهها و دخترهای یتیم شروع میشود و مفسران ربط میان آنها را توضیح ندادهاند و از آن گذشتهاند. این آیه در مقام این نیست که مشکل جنسی مردها که نیاز بیشتری دارند را مطرح کند. در واقع مسئله این است که در آن زمان گذشته نظام قبیلهای بوده است وقتی سرپرست خانواده در جنگ کشته میشد زن و بچهها معلق میماندند قرآن میفرماید: اینها را زیر پوشش بگیرید در حقیقت چند همسری در این فضا تشریع میشود. اگر ما میخواهیم برای چند همسری یک مرد انگیزههای دیگری هم درست کنیم نباید از این آیه استفاده کنیم چرا که فضای اصلی چند همسری در این آیه حل مشکل جنسی مردها نیست بلکه حل مشکل خانوادههای بیسرپرست است بنابراین اصل این است و نباید این اصل نادیده گرفته شود و باید به این مباحث که در مورد آنها اختلاف پیدا شده به عنوان حداقلی و حداکثری توجه شود.
مهریزی تدبر بیشتر در نظرات فقهای پیشین را لازم و ضرری دانست و افزود: مفسران امروزه مطالبی را میگویند که فقها در زمان گذشته نگفتند و یا خلاف آن را مطرح کردهاند. به عنوان مثال تا زمان محقق همه معتقد بودند که آب چاه نجس است. در آن زمان محقق به متن دقت بیشتری کرد و مسئله دیگری را فهمید. پیامبر میفرمایند: "نضّر الله عبداً سمع مقالتی فوعاها و بلغها من لم یسمعها فربّ حامل فقه الی من هو افقه منه، ربّ حامل فقه الی غیر فقیه خداوند شاد گرداند بنده ای را كه گفتارم را شنیده و بفهمد و به كسی كه آن را نشنیده برساند، كه چه بسیار است كسی كه فهم (و دانشی) را به كسی می رساند كه از خود او فهیم تر است و چه بسیار كسی كه فهم (و دانشی) را به كسی كه فهیم نیست می رساند" اگر بنا باشد که فقهای بعدی همهی آن چیزی را بگویند که در گذشته گفته شده است پس این سخن پیامبر کجا مصادق پیدا میکند. اگر این طور بود که هر کسی سخن فقیه پیشین را بپذیرد فقه 8 جلدی شیخ طوسی فقه 43 جلدی صاحب جواهر نمیشد؛ در حقیقت فقه صاحب جواهر 35 جلد افزایش یافته است در صورتی که منابع اولیه تغییری نکرده، روایات جعل نشده و کتاب نیز همان قرآن است اصل این است که جواهر مطالبی را فهمیده بود که فقهای پیشین به آنها توجه نکرده بودند. وقتی میگوییم باب اجتهاد باز است منظور این است که مسائل نو را جواب بدهیم و یا شاید مسائل قبلی اشتباه فهمیده شده باشد از این رو لازم و ضروری است که این مسائل را مورد بررسی و توجه بسیار قرار دهیم.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه جایگاه امروز زنان در عرصههای اجتماع متناسب با آنچه که در فقه آمده نیست، اظهار کرد: جایگاه و حضور زنان در عرصههای اجتماع نسبت به آنچه در فقه آمده جلوتر است. به عنوان مثال در فقه میگوییم که زن حق ندارد طلاق دهد و طلاق به دست مرد است. از سوی دیگر در عقد نامهها با وکالت این کار را انجام میدهیم.
او یکی از مشکلات موجود در فقه را نسبت دادن تقدس به آن عنوان کرد و گفت: بیان ماهیت علوم از سوی ما انسانهای غیر معصوم است که در باب آن تلاش میکنیم بنابراین نباید به تلاش ما انسانهای غیر معصوم حالت قدسی داده شود تا بعدها نتوان در آن مناقشه کرد در این صورت این اختلافها را نمیتوان توجیه کرد. یک شخصی میگوید "در ماه رمضان سیگار کشیدن روزه را باطل میکند،" دیگری میگوید "باطل نمیکند" کدامیک مقدستر است؟ هیچکدام چرا که این دو نظریه حاصل تلاش دو عالم است که انسانهای خوبی هستند. نمونه ای دیگر که میتوان ذکر کرد بحث مصرف خمس است. فقیهی میگفته است "خمس خود را زیر خاک کنید امام زمان(عج) آنها را پیدا خواهد کرد." در همین مورد شخص دیگری میگوید "خمس در عصر غیبت واجب نیست پرداخت شود و برای شیعه حلال شده است." شخص دیگری معتقد است که "خمس را باید به مرجع تقلید بدهید دیگری میگوید باید خمس به ولی فقیه تعلق میگیرد." در همین یک مبحث 15 قول وجود دارد حال کدام یک قول خداست.
آقای محمدعلی انصاری به امام خمینی(ره) نامه نوشتند که اختلافات بسیار زیاد شده است. امام در پاسخ به نامه فرمودند: اختلاف از قبل بوده است چرا که ماهیت عمل همین است. در گذشته متنها عربی بوده و عموم آنها را نمیخواندند اما امروز به فارسی ترجمه شده و در صدا و سیما نیز پخش شده است به همین دلیل شما گمان میکنید که اختلافها زیاد شده است.
او نمونه ای از تغییر نظرات فقها با گذشت زمان را بیان کرد و افزود: امام خمینی(ره) در مورد رأی دادن زنان ابتدا نظرشان این بود که زنها نمیتوانند رأی دهند و به مرور زمان نظرشان عوض شد. از این مسئله نهایتاً دو تحلیل میشود یک عده میگویند "امام(ره) همان زمان هم نظرش این بود که زنان میتوانند رأی دهند، اما چون زمان شاه فساد بود میگفتند زنان رأی ندهند." عدهای دیگر معتقدند "نظر امام(ره) به مرور زمان تحول پیدا کرد." اینکه مورد اول نظر امام(ره) بوده است اثبات میخواهد شاید به مرور زمان با توجه به شرایط جامعه و پیشروی دانش نظر ایشان تغییر کرده است.
مهریزی در زمینة حقوق زن و مرد تصریح کرد: اگر زن و مرد را یکسان ببینیم شرایط برای فعالیت هر دو آنها وجود دارد. اگر به روند کلی زندگیها نگاه کنیم متوجه میشویم عواملی که می تواند شرایط را کنترل کند و رو به جلو ببرد خوب جهت دهی شدهاند و نباید اینها را نادیده گرفت در واقع در نگاه کلی حضور زنان در اجتماع نشان میدهد که زنها قدرت فهم دارند.
او در پاسخ به اینکه آیا بالا رفتن سطح تحصیلات زنان و حضور آنان در عرصه های مختلف اجتماع، سبب سستی بنیان خانواده می شود یا نه، گفت: ما نمیگوییم که اگر زن درس بخواند مشکلات حل میشود. زنان تحصیل کرده در صورتی موفق هستند که شرایط اجتماعی، اقتصادی، رفاه و امنیت در جامعه برای آنها فراهم باشد. اینکه برخی می گویند" زنان درس نخوانند، به این علت که با درس خواندن و شاغل شدن آنان پسرها در خانه بیکار هستند" این نظریه و استدلالها درست و منطقی نیست چرا که ما به جای اینکه مانع درس خواندن زنان شویم باید زمینههای شغلی مردها را فراهم کنیم تا مردی بیکار نماند.
مهریزی در پایان گفت: نیمی از جامعه انسانی را زنان تشکیل میدهند. در جامعه باید ابزار و شرایط تحصیل و اشتغال آنان فراهم شود اگر این تلاش صورت نگیرد و برای زنان اشتغال زایی نشود بازخورد خوبی نخواهد داشت و باید توجه کرد که فساد عالم از جاهل بیشتر است چرا که بیکار جاهل میتواند یک خطا انجام دهد ولی عالم بیکار چند خطا.
منبع : شفقنا
کد خبر: 1392210429
1392/2/10
|