بازدید این صفحه: 3105 تاریخ انتشار: 1393/12/1 ساعت: 01:22:17
ديدار طلاب و فضلای مرند با حضرت آيت الله موسوی اردبیلی
در ابتدای این دیدار که در مورخ 93/11/30 در حسینیه معظم له در قم برگزار گردید نماینده طلاب و فضلای مرند بیان داشت...
موضوع: دیدار
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له؛
در ابتدای این دیدار که در مورخ 93/11/30 در حسینیه معظم له در قم برگزار گردید نماینده طلاب و فضلای مرند بیان داشت: جمع حاضر، طلاب و فضلای مرند و جلفا كه در حوزه علميه مشغول به تحصيل هستند. افرادی از اين جمع جزو اساتيد حوزه هستند، افرادی جزو هيئتهای علمی مؤسسات مرند و جلفا می باشند. طلاب حوزههای علمی مرند عمدتا افرادی هستند كه در بخشهای مختلف در نظام جمهوری اسلامی مشغول به خدمت هستند.
در ادامه این دیدار حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی(مدظله العالی) با استناد به آیه «إنما يخش الله من عباده العلماء» فرمودند: در اين آيه إنما كلمه حصر است، منحصر كرده خشيت را در ميان عباد به علماء، دیگران خوف دارند اما خشیت ندارند اما علما علاوه بر خوف خشیت هم دارند. مگر چه فرقی بین خوف و خشیت است در حالی که هر دو به یک معنا می باشند؛ خشيت همان خوف است، منتها با تعزير. فرق بین علماء و دیگران این است که دیگران از عذاب خدا می ترسند ولی علما از عظمت خدا ميترسند.
مرجعیت دینی در ادامه فرمودند: برای طلبه قبل از هر چیزی لازم است که آداب المتعلمین را بخواند و به کار ببندد. به دروس ادبیات اهمیت بدهید و یک طلبه در بدو ورود باید یک دوره خوب رساله را بخواند.به دنبال استاد خوب باشید. طلبهای كه نتواند مقايسه كند نتواند كتاب را بخواند نتواند درس بگويد منبر هم نميتونه برود، منبر نرود آخوند نمیشود.
معظم له در ادامه فرمودند: یک فردی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت:من سواد درستی ندارم، يکجمله كوتاهی به من بگویيد تا من ياد بگيرم و بتوانم آن را حفظ كنم و عمل نمایم.، اين روايت معتبر است هم در كافی آمده و هم در كتابهای ديگر هست، امام صادق فرمود: «علوم مردم را همه اش را اگر بخواهيم يک جمع جامعی داشته باشيم چهار كلمه است. اين چهار كلمه را ميتوانی ياد بگيری يا اين را هم نمیتوانی؟ «أولها أن تعرف ربك» اولش اين است خدا را بشناسي، خدا را مگر ميشود شناخت؟ به حضرت علی يكی گفت: شما خدا را كه عبادت میكنيد ديديد؟ گفت: «لم أعبد ربا لم يره، خدايی كه من او را نديده باشم عبادتش نمیكنم. ما رأيت شيئا إلا و رأيت الله قبله و بعده و معه. من هيچ چيز را نمیبينم مگر خدا را با او میبينم، قبل از او خدا را میبينم، بعد از او هم خدا را می بينم، با او هم خدا را میبينم». ولكن اين چشم كه شما نگاه میكنيد فقط دنيا را میبيند عالم شهادت، عالم غيب را نمیبيند، با اينكه تقوا جز با ديدن عالم غيب حاضر نمیشود، «الف ل ميم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدی للمتقين، الذين يؤمنون بالغيب، اول غيب را ديدن است، خدا را ديدن. «و ثانی أن تعرف ما صنع بك» دومش اين است بدانيد خداوند چه نعمتی به شما داده است. «الثالث أن تعرف ما أراد بك» سومی اين است اينهايی كه به شما داده از شما چه خواسته؟ پس اينها به چه درد می خوره؟«الرابع أن تعرف ما يخرجك من دينك» چهام چه چیزی تو را از دینت خارج می کند.
کد خبر: 1393121302862
1393/12/1
|