صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | خمس و زکات را نباید داد بلکه باید به دست امام (ع) رساند
بازدید این صفحه: 3455          تاریخ انتشار: 1393/11/7 ساعت: 02:08:42
حضرت آیت‌الله نوری همدانی :
خمس و زکات را نباید داد بلکه باید به دست امام (ع) رساند

حضرت آیت‌الله نوری همدانی در درس خارج فقه خود بیان کرد: در روایات بیان نشده است که شیعیان خمس و زکات خود را پراداخت کنید بلکه تاکید شده است که خمس و زکات خود را به دست امام برسانید و این خودش دلیل مهمی است که بودجه عظیم خمس و زکات باید تحت نظر امام (ع) در جهت امور مسلمین و آنچه ایشان صلاح می‌دانند مصرف شود یعنی این بودجه عظیم باید یک‌جا جمع شود تا جهت اداره یک کشور و حکومت مورد استفاده قرار بگیرد.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله  نوری همدانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ولایت فقیه» روز دوشنبه، 6 بهمن ماه، بیان کرد: بیان شد که در اسلام طرح ریزی بودجه‌ای عظیم برای امام (ع) شده است یعنی انفال، خمس و زکات بودجه‌ای عظیمی را در اسلام محقق می‌ساخته که همه این‌ها دست امام بوده است. به نظر امام خمینی (ره) این است که این بودجه عظیم برای ایجاد یک حکومت اسلامی است چرا که حکومت اسلامی است که نیاز به این بودجه عظیم و منابع مالی دارد. در این رابطه در مورد انفال و خمس و مختصراً زکات مطالبی را بیان کردیم. مطلب دیگر در این رابطه این است که ائمه نفرمودند که زکات یا خمس خود را بدهید بلکه بیان شده است که زکات یا خمس خود را به دست ما برسانید این در حالی است که حکومت‌ها در آن زمان برای شیعیان بسیار سخت می‌‌گرفتند و به طور کلی شیعیان در تقیه بودند. البته ائمه معصومین نسبت به نصب نماینده در شهرهای مختلف عنایت داشتند و مردم نیز خمس و زکات خود را به این نمایندگان می‌دادند و نمایندگان امام نیز موظف بودند که این اموال را به امام برسانند و یا تحت نظر آن‌ها از این اموال استفاده کنند. حتی در زمان غیبت صغری تلاش می‌کردند این اموال را به نواب خاص امام زمان (ع) برسانند.

وی ادامه داد: نمایندگان ائمه (ع) وقتی به همراه این اموال و سوال‌ها خدمت امام می‌رسیدند امام (ع) قبل از اینکه سوال‌ها را ببیند به سوال‌ها پاسخ می‌داد به همین دلیل در غیبت صغری وقتی خدمت نواب خاص می‌رسیدند اول پاکت نامه سؤالات را می‌دادند تا امام (ع) به آن‌ها پاسخ دهد بعد این اموال را به نواب خاص تحویل می‌دادند. بنابراین جمع آوری این اموال توسط امام و جمع شدن آن در یک جا و مصرف آن‌ها تحت نظر امام خود دلیلی دیگری برای این است که این اموال جهت تشکیل حکومت اسلامی بوده است.

آیت‌الله نوری همدانی عنوان کرد: بحث ما در اینجا این است که روایاتی را ذکر کنیم که در آن‌ها تاکید شده است که خمس و زکات را باید به امام تحویل داد. در نهج البلاغه نامه 25 اشاره شده است که حضرت امیر (ع) افرادی را برای گرفتن خمس و زکات به نقاط مختلف می‌فرستند و توصیه‌هایی به آن‌ها می‌کنند که بسیار لطیف هستند. سید رضی که نهج البلاغه را گردآوری کرده است در اول این نامه اشاره می‌کند که «و من وصية له ع كانَ يَكْتُبُها لِمَنْ يَسْتَعْمِلْهُ عَلَى الصَّدَقاتِ، وَ إ نَّما ذَكَرْنا هُنا جُمَلا مِنْها لِيُعْلَمَ بِها اءَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كانَ يُقيمُ عِمادَ الْحَقِّ وَ يَشْرَعُ اءَمْثِلَةَ الْعَدْلِ فِي صَغِيرِ الاُمورِ وَ كَبِيرِها، وَ دقیق‌ها وَ جلیل‌ها؛ سفارشى از آن حضرت (ع) آن را براى كسى می‌نوشت كه به گرفتن زكاتش می‌فرستاد. جمله‌هایی از آن را در اينجامى‌آوريم تا همگان بدانند كه على (ع) ستون حق را برپاى می‌داشت و نشانه‌های عدالت را در كارهاى خرد و كلان و كلى و جزئى آشكار می‌نمود» بنابراین این نامه فقط قسمتی از این توصیه‌ها و سخنان حضرت در این مورد بوده است.

وی ادامه داد: در این نامه حضرت (ع) به مأمور جمع مالیات می‌فرماید: «اِنْطَلِقْ عَلى تَقْوَى اللّهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ لا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً، وَ لاتَجْتازَنَّ عَلَيْهِ كارِهاً، وَ لا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللّهِ فى مالِهِ؛ بر مبناى تقواى خداوندى كه يكتا و بى شريك است حركت كن، مسلمانى را به وحشت نينداز، و بدون رضاى او بر وى گذر مكن، و اضافه تر از حقّى كه خداوند در مالش قرار داده از او نگير. فَاِذا قَدِمْتَ عَلَى الْحَىِّ فَانْزِلْ بِمائِهِمْ مِنْ غیران تُخالِطَ اَبْياتَهُمْ، ثُمَّ امْضِ اِلَيْهِمْ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقارِ حَتّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ، فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ، وَ لاتُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ، ثُمَّ تَقُولُ: عِبادَ اللّهِ اَرْسَلَنى اِلَيْكُمْ وَلِىُّ اللّهِ وَ خَليفَتُهُ، لاِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللّهِ فى اَمْوالِكُمْ، فَهَلْ لِلّهِ فى اَمْوالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ اِلى وَلِيِّهِ؟؛ چون به قبيله اى رسيدى در منطقه آب آنان درآى و به خانه‌هایشان مرو، با آرامش و وقار به جانب آنان برو تا در ميانشان قرار گيرى، و به آنان سلام كن، و در تحيّت به ايشان كوتاهى مكن، بگو: بندگان خدا! ولىّ و خليفه خدا مرا به سوى شما فرستاده تا حق خدا را كه در اموال شما نهفته از شما بگيرم، آيا در اموال شما خداوند را حقّـى هست تـا آن را به ولىّ او ادا كنيـد؟ فَاِنْ قالَ قائِلٌ: لا، فَلا تُراجِعْهُ. وَ اِنْ اَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غیران تُخيفَهُ اَوْ تُوعِدَهُ اَوْ تَعْسِفَهُ اَوْ تُرْهِقَهُ. فَخُذْ ما اَعْطاكَ مِنْ ذَهَب اَوْ فِضَّة. فَاِنْ كانَ لَهُ ماشِيَةٌ اَوْ اِبِلٌ فَلاتَدْخُلْها اِلاّ بِاِذْنِهِ، فَاِنَّ اَكْثَرَها لَهُ. فَاِذا اَتَيْتَها فَلاتَدْخُلْ عَلَيْها دُخُولَ مُتَسَلِّط عَلَيْهِ؛ اگر كسى گفت: حقّى نيست، به او مراجعه مكن. و اگر كسى گفت: هست، همراهش برو بدون اينكه او را به وحشت اندازى يا تهديد كنى يا قرين سختى و فشار نمايى، و آنچه از طلا و نقره به عنوان زكات می‌دهد بگير. اگر براى او گاو و گوسپند و شتر باشد بدون اجازه‌اش كنار حيوانات مرو، چرا كه بيشتر آن‌ها مال اوست. وقتى نزد چهارپايان رسيدى نه مانند مالكى كه بر آن‌ها سلطه دارد به آن‌ها نظر كن، وَ لاعَنيف بِهِ، وَ لاتُنَفِّرَنَّ بَهيمَةً، وَ لاتُفْزِعَنَّها، وَ لا تَسُوءَنَّ صاحب‌ها فی‌ها. وَاصْدَعِ الْمالَ صَدْعَيْنِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَاِذَا اخْتارَ فَلاتَعَرَّضَنَّ لِمَا اخْتارَهُ، ثُمَّ اصْدَعِ الْباقِىَ صَدْعَيْنِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَاِذَا اخْتارَ فَلاتَعَرَّضَنَّ لِمَا اخْتارَهُ. فَلاتَزالُ كَذلِكَ حَتّى يَبْقى ما فيهِ وَفاءٌ لِحَقِّ اللّهِ فى مالِهِ، فَاقْبِضْ حَقَّ اللّهِ مِنْهُ؛ و نه مثل كسى كه بر او سختگيرى نمايد، چهارپايان را رم مده و به وحشت مينداز، و مالكش را به خاطر آن‌ها ناراحت مكن. حيوانات را دو دسته قرار داده، سپس صاحبش را آزاد بگذار، هر قسمت را پذيرفت تو هم بپذير و بر او ايراد مگير، سپس باقيمانده را دو قسمت كن، و باز مالكش را آزاد بگذار، او هر دسته را اختيار كرد متعرضش مشو. پيوسته اين تقسيم كردن را ادامه بده تا به اندازه حقى كه از خداوند در مال اوست بماند، سپس حق خدا را از او دريافت دار. فَاِنِ اسْتَقالَكَ فَاَقِلْهُ، ثُمَّ اخْلِطْهُما، ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذى صَنَعْتَ اَوَّلاً، حَتّى تَأْخُذَ حَقَّ اللّهِ فى مالِهِ. وَ لا تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لا هَرِمَةً وَ لا مَكْسُورَةً وَ لا مَهْلُوسَةً وَ لا ذاتَ عَوار. وَ لاتَأْمَنَنَّ عَلَيْها اِلاّ مَنْ تَثِقُ بِدينِهِ، رافِقاً بِمالِ الْمُسْلِمينَ، حَتّى يُوَصِّلَهُ اِلى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ. وَ لا تُوَكِّلْ بِها اِلاّ ناصِحاً شَفيقاً، وَ اَميناً حَفيظاً، غَيْرَ مُعْنِف وَ لا مُجْحِف، وَ لا مُلْغِب وَ لا مُتْعِب. ثُمَّ احْدُرْ اِلَيْنا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ اَمَرَ اللّهُ؛ و اگر به هم خوردن آن تقسيم را درخواست كرد بپذير، و دو قسمت را يكى كن، دوباره برنامه تقسيم را از سر بگير، تا حق خدا را از مال او دريافت دارى. شتر پير و از پاافتاده و دست و پا شكسته و بيـمار و مسلول و عيب دار را به عنـوان زكات قبـول مكن. غير از كسى را كه به او اعتماد دارى بر آن‌ها امين قرار مده، امينى كه نسبت به اموال مسلمانان درستكار باشد، تا جايى كه آن اموال را به حاكم مسلمانان برساند و حاكم هم بين مردم پخش كند. جز خيرخواه و مهربان و امين و حافظْ چوپانى بر حيوانات مگمار، كه با حيوانات درشتى نكند و آن‌ها را به جبر و مشقّت نراند، و نرنجانده و خسته ننمايد. هر آنچه نزد تو جمع شد به سرعت به سوى ما فرست تا آن را در محلى كه خدا دستور داده مصرف كنيم. فَاِذا اَخَذَها اَمينُكَ فَاَوْعِزْ اِلَيْهِ اَلاّ يَحُولَ بَيْنَ ناقَة وَ بَيْنَ فَصيلِها، وَ لا يَمْصُرَ لبن‌ها فَيَضُرَّ ذلِكَ بِوَلَدِها، وَ لايَجْهَدَنَّها رُكُوباً، وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَواحِباتِها فى ذلِكَ وَ بین‌ها، وَلْيُرَفِّهْ عَلَى اللاّغِبِ، وَلْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ الظّالِعِ، وَلْيُورِدْها ما تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ، وَ لا يَعْدِلْ بِها عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ اِلىَ جوادِّ الطُّرُقِ، وَلْيُرَوِّحْها فِى السّاعاتِ، وَلْيُمْهِلْها عِنْدَ النِّطافِ وَ الاَْعْشابِ، حَتّى تَأْتِيَنا بِاِذْنِ اللّهِ بُدَّناً مُنْقِيات غَيْرَ مُتْعَبات وَ لا مَجْهُودات، لِنَقْسِمَها عَلى كِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَاِنَّ ذلِكَ اَعْظَمُ لاَِجْرِكَ، وَ اَقْرَبُ لِرُشْدِكَ؛ وقتى آن اموال را به امين سپردى به او سفارش كن بين شتر و بچّه شیرخواره‌اش فاصله نيندازد، و آن قدر شيرش را ندوشد كه به بچّه او زيان رسد، شتر را با سوارى گرفتن خسته و درمانده نكند، و در دوشيدن شير و سوارى گرفتن بين آن شتر و شترهاى ديگر مساوات را رعايت نمايد، بايد زمينه استراحت حيوان خسته را فراهم كند، و آن شترى را كه به پايش آسيب رسيده و از حركت ناتوان شده آرام و آهسته براند، و آن‌ها را به آبگاه‌هایی كه شتران بر آن عبور می‌کنند وارد سازد، و از كناره راههاى علف دار به به جاده‌های بى گياه نبرد، و ساعاتى به آنان استراحت دهد، و بايد آن‌ها را كنار آب‌های كم و گياهان بيابان واگذارد، تا به اذن حق چاق و استخوان دار و پر مغز نزد ما آيند، نه رنجيده و خسته، تا آن‌ها را به فرمان قرآن و روش پيامبر صلّى اللّه عليه وآله تقسيم كنيم، كه اين عمل باعث بزرگى اجر توست، و به رشد و هدايتت نزديك تر است.»

این مرجع تقلید بیان کرد: برای نهج البلاغه شروح مختلفی نوشته شده است که هر کدام مزیت خاص خودش را دارد مثلاً تفسیر نهج البلاغه خویی که 23 جلد است بیشتر به بیان روایات اهل بیت (ع) در شرح نهج‌البلاغه می‌پردازد و مطالب اخلاقی بسیاری خوبی را تشریح می‌کند. شرح ابن ابی الحدید نیز که سنی است از منظر دیگری قابل توجه است چرا که این شخص سنی بوده و تلاش کرده در برخی از موارد با عدالت و انصاف در شرح نهج البلاغه رفتار کند. این شرح تاریخی است و از منظر تاریخی مطالب بسیار خوبی را بیان می‌کند. شرح فی ضلال نیز که شرح معاصری است نظر خاص و ویژه‌ای به جهان اسلام و وضعیت اسرائیل

کد خبر: 1393117302681
1393/11/7

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن