صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | طواف نساء بر همه واجب است
بازدید این صفحه: 3480          تاریخ انتشار: 1393/11/7 ساعت: 02:06:13
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
طواف نساء بر همه واجب است

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: مطابق با آیات و روایات و اجماع و قاعده اشتراک تکلیف، طواف نساء در حج بر همه واجب بوده و تنها مختص به مردان نیست. یعنی بر همه واجب است برای خروج از احرام طواف نساء را انجام دهند، چه زن باشند و یا مرد و یا خصی و یا خنثی و یا کودک.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در ادامه سلسله جلسات در خارج فقه خود روز دو شنبه، 6 بهمن ماه، بیان کرد: بحث ما در مسئله 7 از مسائل مربوط به اعمال حج بود، گفتیم که طواف نساء مخصوص زن نبوده و شامل خنثی، خصی و طفل ممیز و غیر ممیز هم می‌شود، مرحوم نراقی در این مسئله ادعای اجماع محصل و منقول کرده است، مرحوم شهید اول نیز در دروس در این مسئله ادعای اجماع کرده است، مرحوم شهید ثانی در مقابل اجماع، در مسئله اشکال کرده و در رابطه با زنان می‌فرماید: «اما المرئه فلا اشکال فی تحریم الرجال علیها بالاحرام لکن هل یکون طواف النساء هو المحلل لها کالرجال» و در ادامه از قول مرحوم علامه در مختلف ادعای اشکال کرده و می‌گوید، دلیل اشکال، این است که همه روایات در رابطه با رجال است و در روایات برای رابطه با خروج زنان از احرام به چیزی اشاره نشده است، خود ایشان نیز در انتهای بحث می‌فرماید: «فالمسئله موضع اشکال»، البته گویا برخی از ادله در اختیار ایشان نبوده است چرا که مسئله مسلم است.

وی ادامه داد: همان گونه که گذشت، از آیه 197 سوره بقره که می‌فرمود: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» استفاده کردیم و گفتیم از آنجا که این موارد ذکر شده در آیه هم شامل زنان می‌شود هم شامل مردان، می‌شود، باید راهی برای خارج شدن از محرمات احرام وجود داشته باشد، که راهی جز طواف نساء در این رابطه وجود ندارد.

آیت‌الله مکارم شیرازی افزود: در این مسئله 6 روایت وجود دارد که برخی از آن‌ها راجع به نساء و یا برخی راجع به اطفال و یا خصی و ... وارد شده‌اند و ما از مجموع این روایات، استفاده می‌کنیم که طواف نساء بر همه واجب است. روایت اول صحیحه علی بن یقطین است که می‌فرماید: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن علي بن يقطين، عن أخيه الحسين بن علي بن يقطين، قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عن الخصيان والمرأة الكبيرة أعليهم طواف النساء؟ قال: نعم عليهم الطواف كلهم.» یعنی در این روایت از امام در رابطه با وجوب طواف نساء برای خصی و زنی که نمی‌خواهد ازدواج کند، (یعنی حلیت رجال محل ابتلای او نیست)، سؤال شده است، امام در پاسخ می‌فرمایند که، بر همه این افراد طواف نساء واجب است. روایت بعد، روایت اسحاق بن عمار است که می‌فرماید: «ورواه الشيخ باسناد عن موسى بن القاسم، عن عبد الله بن سنان، عن إسحاق ابن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لولا ما من الله به على الناس من طواف الوداع لرجعوا إلى منازلهم ولا ينبغي لهم أن يسموا نسائهم يعني لا تحل لهم النساء حتى يرجع فيطوف بالبيت أسبوعا آخر بعد ما يسعى بين الصفا والمروة، وذلك على الرجال والنساء واجب.» یعنی اگر نبود که خداوند بر اهل سنت منت گذاشته و آن‌ها طواف وداع انجام می‌دهند، زمانی که از حج به خانه خود باز می‌گشتند نمی‌توانستند با زنانشان هم بستر شوند چرا که زنانشان بر آن‌ها حلال نمی‌شدند، یعنی طواف وداع جایگزین طواف نساء شده است. در ادامه روایت نیز راه حلال شدن زنان آن‌ها را در صورتی که طواف وداع انجام نمی‌دادند، بیان می‌کند و در آخر روایت می‌فرماید، این طواف نساء هم بر زنان و هم بر مردان واجب است. روایت بعد، صحیحه ای از علاء و جمعی از علماء است که می‌فرماید: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن أبي عمير، عن حفص بن البختري، عن العلاء بن صبيح وعبد الرحمان بن الحجاج وعلي بن رئاب وعبد الله بن صالح كلهم يروونه عن أبي عبد الله عليه السلام قال: المرأة المتمتعة إذا قدمت مكة ثم حاضت تقی‌ام ما بین‌ها وبين التروية، فإن طهرت طافت بالبيت وسعت بين الصفا والمروة، وإن لم تطهر إلى يوم التروية اغتسلت واحتشت ثم سعت بين الصفا والمروة ثم خرجت إلى منى، فإذا قضت المناسك وزارت بالبيت طافت بالبيت طوافا لعمرتها، ثم طافت طوافا للحج، ثم خرجت فسعت فإذا فعلت ذلك فقد أحلت من كل شئ يحل منه المحرم إلا فراش زوج‌ها، فإذا طافت طوافا آخر حل لها فراش زوج‌ها.» همان گونه که مشخص است این روایت مفصل است اما در ذیل آن می‌فرماید، زمانی که زن اعمال منا را انجام داد همه محرمات احرام بر او حلال می‌شود مگر نزدیکی با شوهرش، زمانی که طواف دیگری انجام داد، نزدیکی با همسرش نیز برای او حلال خواهد شد. روایت بعد، روایت عجلان ابی صالح است که می‌فرماید: «وعنهم، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن درست الواسطي، عن عجلان أبي صالح قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن امرأة متمتعة قدمت مكة فرأت الدم، قال: تطوف بين الصفا والمروة، ثم تجلس في بیت‌ها فان طهرت طافت بالبيت، وإن لم تطهر فإذا كان يوم التروية أفاضت عليها الماء وأهلت بالحج من بیت‌ها، وخرجت إلى منى وقضت المناسك کل‌ها، فإذا قدمت مكة طافت بالبيت طوافين، ثم سعت بين الصفا والمروة، فإذا فعلت ذلك فقد حل لها كل شئ ما خلأ فراش زوج‌ها.» البته با توجه به این که عجلان در علم رجال، نام 5 نفر از روات است که 4 نفر از آن‌ها مجهول هستند و تنها یک نفر از این افراد ظاهراً ثقه است، این روایت تنها به صورت موید می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. به هر صورت در این روایت از امام در رابطه با زنی سؤال شده که در حج تمتع به مکه آمده و حیض شده است، امام می‌فرماید که سعی بین صفا و مروه را انجام دهد و بعد استراحت ‌کند، اگر قبل از رفتن به عرفات پاک شد طواف عمره را بجا ‌آورد و اگر هم پاک نشده، در روز هشتم ماه ذی الحجه غسل احرام ‌کند و از خانه خود برای حج محرم ‌شود و به منا ‌آید و همه مناسک را بجا ‌آورد، بعد به مکه ‌رود و دو طواف را بجا ‌آورد، که یکی طواف عمره و دیگری طواف زیارت حج است، بعد سعی صفا و مروه را بجا ‌آورد، بعد از انجام این اعمال همه چیز بر او حلال می‌شود مگر نزدیکی با همسرش، همان گونه که مشخص است به دلالت التزامی از ذیل روایت استفاده می‌شود که برای حلیت وطی باید طواف نساء را نیز بجا بیاورد. روایت بعد نیز، روایت عجلان است که می‌فرماید: «وعنهم، عن أحمد بن عبد الله، عن علي بن أسباط، عن درست، عن عجلان أبي صالح أنه سمع أبا عبد الله عليه السلام يقول: إذا اعتمرت المرأة ثم اعتلت قبل أن تطوف قدمت السعي وشهدت المناسك، فإذا طهرت وانصرفت من الحج قضت طواف العمرة وطواف الحج وطواف النساء، ثم أحلت من كل شئ.» همان گونه که مشخص است در روایت نیز به مفهوم روایت قبل اشاره شده، با این تفاوت که در این روایت تصریح به طواف نساء شده است. روایت بعد، روایت اسحاق بن عمار است که می‌فرماید: «وبالاسناد عن صفوان، عن إسحاق بن عمار قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن غلمان لنا دخلوا معنا مكة بعمرة وخرجوا معنا إلى عرفات بغير إحرام، قال: قل لهم: يغتسلون ثم يحرمون واذبحوا عنهم كما تذبحون عن أنفسكم.» در این روایت از امام پیرامون بچه‌هایی سؤال شده که به مکه رفته‌اند و بدون احرام وارد عرفات شده‌اند، امام می‌فرماید که باید غسل احرام کرده و سپس احرام ببندند، و ولی آن‌ها باید از طرف آن‌ها ذبح کند. اگرچه در این روایت به طواف نساء اشاره نشده است اما عرف از این روایت می‌فهمد که هر کاری را که برای خود انجام می‌دهید را برای بچه‌ها نیز باید انجام دهید. روایت بعد صحیحه معاویه بن عمار است که می‌فرماید: «محمد بن علي بن الحسين باسناده عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم، يطاف بهم ويرمى عنهم، ومن لا يجد الهدي منهم فليصم عنه وليه.» در این روایت به صراحت به همان نکته ای که در روایت قبل گفتیم اشاره شده است، یعنی می‌فرماید هر کاری را که برای خود انجام می‌دهید برای کودکان نیز انجام دهید. در روایتی از زراره نیز پیرامون طفل صغیر صحبت شده و می‌فرماید که، هر کاری که برای خود انجام می‌دهید، برای او نیز باید انجام دهید.

وی بیان کرد: در این مسئله گذشته از روایات و آیه شریفه، دلیل دیگری نیز برای اثبات وجوب طواف نساء برای غیر مردان وجود دارد که عبارت است از قاعده اشتراک در تکلیف، این قاعده می‌گوید: چیزی که برای یک نفر ثابت شد، در همان شرایط، برای همه ثابت می‌شود، یعنی در این تکلیف همه مشترک هستند مگر مواردی که استثنا شده باشد، مثل حکم ازدواج‌های متعدد پیامبر صل الله علیه و آله وسلم که مستثنی است، یعنی اگر این حکم در رابطه با پیامبر استثنا نبود، بر همه جایز بود که ازدواج‌های متعدد انجام دهند. اولین دلیل برای اثبات قاعده اشتراک در تکلیف اجماع مسلمین است، یعنی همه مسلمانان قبول دارند که اگر حکمی برای کسی اثبات شده، برای همه بوده و اختصاص به فرد خاصی ندارد. دلیل دوم این است که مردم وقتی کاری از امام و یا پیامبر می‌دیدند، مطابق با آن عمل می‌کردند و آن را مختص پیامبر و یا امام نمی‌دانستند، یعنی قول و فعل و تقریر امام را حجت می‌دانستند. دلیل سوم این است که، زمانی که مردم از امام مسئله ای را سؤال می‌کردند، هیچ یک از آن‌ها سؤال نمی‌کرد که این حکم در رابطه با من است و یا این که در رابطه با همه است. دلیل چهارم نیز این است که اکثریت قریب به اتفاق احکام مشترک است و احکام غیر مشترک بسیار کم است، حال اگر در موردی شک کردیم، باید محلق به اکثریت شود.

کد خبر: 1393117302679
1393/11/7

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن