بازدید این صفحه: 3393 تاریخ انتشار: 1393/11/8 ساعت: 02:03:28
حضرت آیتالله سبحانی تشریح کرد:
استصحاب حکم تعلیقی چیست؟
حضرت آیتالله جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: حکم تعلیقی زمانی محقق است که حکم شرع معلق به چیزی باشد مثلاً اینکه اگر مسجد نجس شد باید پاک شود زمانی استصحاب حکم محقق میشود که مثلاً ما در سابق در محلی مسجد داشتیم اما به دلایلی الان هیئت مسجد در آنجا وجود ندارد و به عبارتی مسجد تخریب شده است و مثلاً خیابان کشیدهاند حال مساله این است که اگر چه در آن مکان دیگر مسجدی وجود ندارد آیا با وجود این اگر آن مکان نجس شد واجب است ازاله نجاست یا خیر؟ آنهایی که قائل به استصحاب حکم تعلیقی هستند ازاله نجاست از آن مکان را واجب میدانند.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جعفر سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «استصحاب» روز دوشنبه، 6 بهمن ماه، بیان کرد: در ادامه تنبیهات استصحاب به تنبیه هفتم رسیدم. این تنبیه در مورد استصحاب تعلیقی است. قبل از اینکه بخواهیم وارد این بحث شویم لازم است چند مقدمه را بررسی کنیم. مقدمه اول این است که حکم شرعی گاهی تنجیزی است یعنی اصلاً در آن شرطی وجود ندارد مثلاً میگوید الغنم حلال این حکم تنجیزی است و هیچ شرطی در آن وجود ندارد. گاهی نیز حکم شرع تعلیقی است یعنی میگویید اگر مستطیع شدی حج به جا بیاور که این حکم تنجیزی است یعنی وجود حج مطلق نیست. تعلیق نیز بر دو قسم است گاهی به صورت انشائیه است مانند همان حکم حج و «اجتنب عن العصیر العنبی اذا غلی» و گاهی نیز به صورت خبریه است مانند اینکه شارع گفته «العصیر العنبی اذا غلی یحرم».
وی ادامه داد: مقدمه دوم این است که شک در بقاء حکم بر دو قسم است گاهی در سعه و زیق حکم شک میکنیم که آیا حکم وسیع است یا نیست مانند حکم متعه که همه مسلمین اتفاق دارند که تا جنگ خیبر حلال بوده است اما پیامبر بعد از جنگ خبیر آن را حرام کرده است اما ما حلیت آن را استصحاب میکنیم و میگوییم شما باید برای حلیت آن دلیل بیاورید. قسم دوم جایی است که شک ما در سعه حکم نیست بلکه در موضوع تبدلاتی رخ داده است و حال نمیدانیم حکم باقی است یا نیست. مثلاً ما میدانیم که انگور اگر بجوشد حرام میشود حال شک میکنیم که آیا این حکم بر کشمش نیز با وجود تبدلاتی که در موضوع اتفاق افتاده است صادق است یا نه.
آیتالله سبحانی در تشریح مقدمه سوم گفت: گاهی صورت نوعیه در حرمت دخالت دارد مانند الکلب نجس، بنابراین اگر کلب خاک یا نمک شود حلال است چرا که صورت نوعیه کلب از بین رفته است. گاهی صورت نوعیه مدخلیت ندارد و صورت جسمیه برای حکم کافی است مانند اینکه گفته میشود گندم حلال است حال صورت آن میخواهد گندم باشد، آرد باشد یا در نهایت نان شود چون ميزان حنطه بودن نيست بلكه ميزان اين صورت جسمي او است از همین رو در همهي اين مراحل باز بر همان حليت و ملكيتش باقي ميماند. اما تشخیص اینکه کجا حکم روی صورت نوعی رفته است یا کجا روی صورت جسمیه رفته است به تشخیص و اجتهاد فقیه است. مقدمه چهارم درباره این است که اولین کسی که از استصحاب تعلیق استفاده کرد مرحوم بحر العلوم بود که اگر کشمش هم اگر بجوشد حکم جوشیدن انگور دارد. اما به نظر میرسد این مثال صحیح نیست و مخالف روایات است چرا که در روايات يك چیزی به نام جوشیدن انگور نداریم بلكه آنچه كه در روايات ما آمده آب انگور است نه خود انگور يعني اگر آب انگور جوشيد حرام ميشود. پس حکمی روی خود انگور نیست که ما بخواهیم حکم آن را به کشمش استصحاب کنیم. مثال صحیح در مورد این مساله جایی است که شارع گفته است «جنبوا مساجدکم عن النجاست» از این حکم شارع یک حکم تنجیزی و یک حکم تعلیقی میتوان کشف کرد اما حکم تنجیزی این است که «لاتنجس المسجد» و حکم تعلیقی نیز این است که «لو تنجس فجنبوه» حال استصحاب حکم تعلیقی زمانی جاری است که مسجدی بر پا نباشد یعنی مسجد به دلایلی به صورت ظاهر مسجد نباشد مثلاً مسجدی در طرح خیابان و وسط خیابان بوده است و علما حکم به تخریب مسجد و ساختن مسجد در همان نزدیکی دادهاند حال حکم زمین آن مسجد چگونه است در مورد استصحاب تنجیزی یعنی اینکه نباید آنجایی که سابقاً مسجد بوده را نجس کرد هیچ مناقشهای وجود ندارد اما استصحاب تعلیقی این مساله اینگونه است که حال که آن زمین هیئت مسجد را ندارد اگر کسی آنجا را نجس کرد آیا برای همه واجب است که آن را پاک کنند؟ در صورتی که قائل به استصحاب حکم تعلیقی باشیم بله این لزوم استصحاب میشود و لازم است که زمین آن مسجد را پاک کنیم اما اگر قائل به استصحاب حکم تعلیقی نباشیم نیازی به ازاله نجاست از آن زمین نیست.
وی ادامه داد: اما برخی قائل به عدم اجرای استصحاب تعلیقی هستند اینها چند اشکال به استصحاب تعلیقی دارند که ما بر اساس همان مثال غلط این اشکالات را طرح میکنیم و به آنها پاسخ میدهیم. اشکال اول عدم حکم تقدیری است مرحوم صاحب مناهل در این زمینه میفرماید: مستصحب باید امری باشد که موجود است. در استصحاب تنجیزی چنین است و حال آنکه در استصحاب تعلیقی چنین نیست. مثلاً می گوییم: فلانی اگر درس میخواند ملأ میشد. این در واقع حکم نیست زیرا واقعیتی ندارد و فلانی هم درس نخوانده است. نه معلق حاصل است و نه معلق علیه نه عنبی در کار است و نه جوشیده است. مرحوم محقق خراسانی اینطور این دلیل را رد میکند که گاهی از اوقات مولی به پسرش میگوید: اکرم الضیف و مهمان هم در خانه نشسته است و گاه به پسرش میگوید: اذا جاء الضیف فاکرمه. دومی که تعلیقی است هم یک نوع حکم است بنابراین وقتی مهمان آمد دیگر احتیاج نیست که مولی امر دیگری صادر کند و همان حکم اول کافی است. بله، تعلیقی حکم فعلی نیست زیرا هنوز نجوشیده است ولی این به این معنا نیست که حکم نباشد. البته در پاسخ به این اشکال جواب دومی نیز ارائه شده است که ما حکم تعلیقی را استصحاب نمیکنیم تا بگوییم که تعلیق در دنیا، حکم نیست بلکه ما حکم تنجیزی را استصحاب میکنیم که عبارت است از الملازمة بین الغلیان و الحرمة. یعنی سابقاً که انگور بود، بین غلیان و حرمت ملازمه بود و الآن هم که کشمش شده است همان ملازمه را استصحاب میکنیم.
این مرجع تقلید بیان کرد: به جواب دوم اشکال شده است که انه یشترط فی الاستصحاب ان یکون المستصحب حکما شرعیا او موضوعا لحکم شرعی و ملازمه هیچ یک از این دو نیست بلکه حکم عقل است. که در پاسخ به این اشکال بیان شده است که گاهی ملازمه به اعتبار منشأ انتزاع حکم شرعی میباشد. مثلاً جزئیت امری است انتزاعی که حکم شرعی نیست ولی منشأ انتزاع آن حکم شرعی است بنا بر این وقتی مولی میفرماید: اقرأ السورة فی صلاتک و یا میفرماید: لا صلاة الا بفاتحة الکتاب، از آن جزئیت انتزاع میشود. بنا بر این جزئیت حکمی شرعی میشود.
کد خبر: 1393118302678
1393/11/8
|