بازدید این صفحه: 3410 تاریخ انتشار: 1393/10/17 ساعت: 02:53:46
حضرت آیتالله نوری همدانی بیان کرد:
آیا ولایتی که امام (ع) جعل میکند بعد از فوت ایشان هم باقی است؟
حضرت آیتالله نوری همدانی در درس خارج فقه خود بیان کرد جعل امام به جعل خداوند متعال بر میگردد و دائمی و همیشگی میباشد بنابراین اگر امام صادق علیه السلام بگوید «جعلته» یعنی خدا جعل کرده است و دیگر جای چنین بحثهائی نیست که بعد از فوت جاعل چه میشود و اصلاً خیلیها چیزی را مینویسند که بعد از فوتشان به آن عمل شود و امام صادق علیه السلام نیز برای بعدها که شیعه وسعت پیدا کند این مطلب را بیان کردهاند.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله نوری همدانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ولایت فقیه» روز سه شنبه، 16 دی ماه، بیان کرد: برخی اشکال کردهاند که آیه شریفهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» بر اساس تفاسیر قرآنی مخصوص اهل بیت علیهم السلام است لذا استدلال کردن به این آیه برای اثبات ولایت فقیه صحیح نیست، در پاسخ به این اشکال عرض میکنیم درست است که در تفاسیر این چنین بیانی مطرح شده است اما امام خمینی (ره) هم در صحیفهی نور و هم در بحث ولایت فقیه و هم در حکومت اسلامی به این آیه برای اثبات ولایت فقیه استدلال کرده و فرموده «اولی الامر» اعم از امام معصوم و فقیه میباشد، به هر حال چه قائل به دلالت این آیه بشویم و چه دلالتش را نپیذیریم دلائل بسیاری برای اثبات ولایت فقیه داریم و امام (ره) نیز در مقدمهی بحثهایشان میفرمایند ولایت فقیه با توجه به معارف اسلامی انقدر روشن است که اصلاً نیازی به اقامهی دلیل ندارد زیرا معلوم است که پیغمبر خدا حکومتی تأسیس کردند و سپس حضرت امیر علیه السلام را به عنوان جانشین بعد از خودشان جعل و نصب کردند و این مسئله ادامه داشت و همیشه در میان مسلمانان پیغمبر یا امام در رأس قرار میگرفتند و اگر اینها نباشند باید به یک نفر که از نظر علم و تقوی و عدالت و اسلام شناسی و تدبیر و شجاعت و امثال ذلک در حد رجوع شود، ایشان همچنین معتقد است که اگر کسی بگوید پس چرا تا به حالا این بحث ولایت فقیه مطرح نبوده میگوییم اگر شما به رسالههای عملیه مراجعه کنید میبینید که فقط عبادات ذکر شده ومسائل مربوط به حکومت و سیاست اصلاً ذکر نشده و مسلمانان در شرائطی بودهاند که اصلاً توجهی به این مسائل نداشتهاند و از طرفی اسلام تا به حالا گرفتار یهود شده بود و آنها با دشمنیهایشان نگذاشتهاند که اسلام درست معرفی و عملی شود.
وی ادامه داد: بحث ما در مقبولهی عمر بن حنظله بود که خبر اول از باب 11 از ابواب صفات قاضی میباشد و عرض کردیم که آیت الله خوئی و دیگران از محشین و شراح مکاسب معتقدند که این حدیث مربوط به قضاوت است که یکی از مناصب فقیه میباشد و بر ولایت فقیه به معنای مدیریت جامعه و تسلط بر اموال و أنفس دلالتی ندارد زیرا بخش نخست خبر آمده است که «عن رجلين من أصحابنا بينهما منازعة في دين أو ميراث» و معلوم است کسی که مرجع برای رفع منازعه قرار میگیرد قاضی میباشد و امام علیه السلام نیز میخواهد بگوید آن شخص با اوصافی که در خبر ذکر شده به عنوان قاضی از طرف ما منصوب میباشد بنابراین حدیث مربوط به قضاوت میباشد، اما در مقابل امام (ره) میفرمایند امام صادق علیه السلام در حدیث به سراغ آیهی قرآن رفته و فرموده این طاغوت است و خداوند متعال در قرآن فرموده که شما باید به طاغوت کفر بورزید و آن را قبول نکنید و سپس امام علیه السلام کسی را حکم قرار داده که همان فقیه میباشد پس با توجه به آیهای که امام علیه السلام ذکر کرده مشخص میشود که ولایت را مورد نظر قرار داده است، از طرفی فرض کنید قاضی طاغوت شود که در اینصورت وقتی قضاوت که از شئون حکومت است طاغوت شود خود حکومت نیز طاغوت خواهد شد پس خبر قضات و ولات طاغوت (قاضی و حکومتی که او را نصب کرده) را نفی میکند و این دلالت دارد بر اینکه سراغ قضات و حکام و ولات جور نباید برویم بلکه باید به سراغ فقهاء برویم
آیتالله نوری همدانی اظهار کرد: امام خمینی (ره) در تتمهی کلامشان میفرمایند ممکن است برای اثبات ولایت فقیه به خبر ابی خدیجه هم بتوانیم استدلال کنیم در این خبر آمده است «محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن أبي الجهم، عن أبي خديجة قال: بعثني أبو عبد الله عليه السلام إلى أصحابنا فقال: قل لهم: إياكم إذا وقعت بينكم خصومة أو تدارىء (أی تدافع) في شئ من الاخذ والعطاء أن تحاكموا إلى أحد من هؤلاء الفساق، اجعلوا بينكم رجلا قد عرف حلالنا وحرامنا، فاني قد جعلته عليكم قاضيا، وإياكم أن يخاصم بعضكم بعضاً إلى السلطان الجائر» صاحب وسائل این خبر را از تهذیب شیخ طوسی گرفته باسناده عن محمدبن علی بن محبوب، شیخ طوسی طبقه 12 و ابن محبوب طبقه 6 است منتهی در آخر جامع الروات ذکر شده که اسناد شیخ طوسی به او صحیح میباشد، عن احمدبن محمدبن عیسی که از أجلای روات است، عن الحسین بن سعید، عن أبی الجهم که اسمش سالم بن مکرم است و توثیق شده است، عن أبی خدیجه که خیلی خوب است.
این مرجع تقلید در تشریح دلالت این روایت باین کرد: امام خمینی (ره) معتقد است که این حدیث نیز قضات و ولات و سلاطین جور را نفی میکند و بعد از نفی آنها قضاوت و ولایت فقیه با صفاتی که ذکر شده ثابت میشود. امام خمینی (ره) همچنین در ادامه مباحثی را راجع به این موضوع بیان میکند. در غایة الآمال مامقانی نیز گفته شده که اینکه امام صادق علیه السلام فرموده «جعلته حاکماً» منظور از این حکومت ولایت، حکومت و ولایت جعلیه است اما آیا بعد از فوت جاعل نصبش نیز از بین خواهد رفت یا نه؟ امام خمینی (ره) معتقد است اولاً امام صادق علیه السلام با دیگران فرق دارد و حیّاً و میّتاً حضور دارد و جعل او از بین نمیرود و حتی جعل و نصبهای فقهاء نیز ممکن است توسط فقیه بعدی که منصب ولایت را به عهده میگیرد باقی بماند و از بین نرود، به هر حال این بحثها مطرح شده اما به عقیده بنده طرح چنین بحثهائی لازم نیست زیرا جعل امام به جعل خداوند متعال بر میگردد و دائمی و همیشگی میباشد و قبلاً نیز در حدیثی از اصول کافی نقل کردیم که امام صادق علیه السلام فرمودند: «حديثي حديث أبي، وحديث أبي حديث جدي، وحديث جدي حديث الحسين، وحديث الحسين حديث الحسن، وحديث الحسن حديث أمير المؤمنين عليه السلام وحديث أمير المؤمنين حديث رسول الله صلى الله عليه وآله وحديث رسول الله قول الله عز وجل» همه اینها دلالت دارد بر اینکه اگر امام صادق علیه السلام بگوید «جعلته» یعنی خدا جعل کرده است و دیگر جای چنین بحثهائی نیست که بعد از فوت جاعل چه میشود و اصلاً خیلیها چیزی را مینویسند که بعد از فوتشان به آن عمل شود و امام صادق علیه السلام نیز برای بعدها که شیعه وسعت پیدا کند این مطلب را بیان کردهاند.
کد خبر: 13931017302500
1393/10/17
|