صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | درساخت مدرسه امام کاظم (ع)مقدار کمی ازوجوهات شرعیه استفاه شده است
بازدید این صفحه: 3635          تاریخ انتشار: 1393/10/8 ساعت: 02:24:07
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
درساخت مدرسه امام کاظم (ع)مقدار کمی ازوجوهات شرعیه استفاه شده است

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: اگرچه در ساخت بنای مدرسه امام کاظم هزینه زیادی صرف شده اما بیشتر این هزینه توسط خیرین تأمین شده است و بر خلاف آنچه به صورت نا صحیح گفته می‌شود مقدار کمی از هزینه ساخت این بنا از راه وجوهات شرعیه تأمین شده است.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله مکارم در ادامه سلسله جلسات در خارج فقه خود روز یک شنبه، 7 دی ماه، چنین فرمود: قبل از درس نیاز است توضیحی پیرامون سالن اجلاس مدرسه امام کاظم علیه السلام بدهم، این مدرسه و سالن با نیت رفاه حال طلاب و به عنوان محلی برای برگزاری کلاس‌های درسی ساخته شده است، اگرچه در ساخت این بنا هزینه زیادی صرف شده اما تنها مقدار کمی از هزینه ساخت به وسیله وجوهات شرعی تأمین شده است چرا که زمین اولیه ای که برای ساخت بنا انتخاب شد، 8 هزار متر مساحت داشت که توسط فرد خیری، خریداری شد، بعد 5 هزار متر آن فروخته شد و پول به دست آمده خرج ساخت بنا در 3 هزار متر باقی مانده گردید، در ادامه نیز بانیانی برای تأمین هزینه بخش‌های مختلف از جمله آجر و سیم کابل و ... اعلام آمادگی کردند. به هر صورت بخلاف آنچه که به نا صحیح گفته می‌شود بخش کمی از هزینه ساخت این بنا از طریق وجوهات شرعیه تأمین شده است. افتتاح رسمی بنا نیز در روز 17 ربیع خواهد بود.

وی افزود: بحث درسی ما در این بود که آیا میان واجبات سه گانه در روز عید قربان ترتیب واجب است یا مستحب؟ همانگونه که گذشت میان علما در این مسئله اختلاف نظر بود. در بحث ادله به چند آیه قرآن استناد کرده و گفتیم که این آیات ظهور در وجوب دارند، به شش روایت نیز اشاره شد که ظاهر آن‌ها هم وجوب رعایت ترتیب بود. چهار روایت دیگر باقی مانده است که امروز به آن‌ها اشاره می‌کنیم، البته سند برخی از این روایات با مشکل مواجه است ولی با توجه به این که این روایات همراه با شش روایت دیروز ده روایت خواهند بود، در حکم روایات متضافر هستند. روایت اول، روایت علی بن حمزه است که می‌فرماید: «سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ أَی امْرَأَةٍ أَوْ رَجُلٍ خَائِفٍ أَفَاضَ مِنَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ لَیلًا فَلَا بَأْسَ فَلْیرْمِ الْجَمْرَةَ ثُمَّ لْیمْضِ وَ لْیأْمُرْ مَنْ یذْبَحُ عَنْهُ وَ تُقَصِّرُ الْمَرْأَةُ وَ یحْلِقُ الرَّجُلُ» یعنی از امام در رابطه با فرد خائف سؤال شده است که آیا می‌تواند شبانه از منا خارج شود؟ امام می‌فرماید، مانعی وجود ندارد و می‌تواند این کار را انجام دهد، اما همان شبانه رمی جمرات کند و بعد از آن به کسی وکالت بدهد که از طرف او ذبح کند، امام علیه السلام جمله دوم را با ثم به جمله اول وصل می‌کنند که دلالت بر ترتیب دارد، و در ادامه می‌فرمایند: بعد از آن اگر زن بود قصر کند و اگر مرد بود حلق کند. گذشته از ثم، که بین جملات اول و دوم بود، امام اعمال را به ترتیب پشت سر هم ذکر کرده و با جملات امری بیان می‌کنند که دلالت بر وجوب دارد. روایت بعد روایت سعید سمان است که می‌فرماید: «الْحُسَینِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَعِیدٍ السَّمَّانِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَجَّلَ النِّسَاءَ لَیلًا مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ إِلَى مِنًى وَ أَمَرَ مَنْ کانَ مِنْهُنَّ عَلَیهَا هَدْی أَنْ تَرْمِی وَ لَا تَبْرَحَ حَتَّى تَذْبَحَ» یعنی می‌فرماید از امام شنیدم می‌فرمود پیامبر صل الله علیه و آله زنان را شبانه از مسجد الحرام به منا فرستاد، و آن‌هایی را که قربانی بر آن‌ها واجب بود امر کرد که رمی جمرات انجام دهند، و بعد از رمی شبانه ذبح کند، اگرچه در این روایت در رابطه با تقصیر بحثی وجود ندارد اما تا همین جای روایت حاکی از آن است که میان رمی و ذبح ترتیب وجود دارد. روایت بعد روایت ابا بصیر است که می‌فرماید: «عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی وَ غَیرِهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَ رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنِّسَاءِ وَ الضُّعَفَاءِ أَنْ یفِیضُوا مِنْ جَمْعٍ بِلَیلٍ وَ أَنْ یرْمُوا الْجَمْرَةَ بِلَیلٍ فَإِذَا أَرَادُوا أَنْ یزُورُوا الْبَیتَ وَکلُوا مَنْ یذْبَحُ عَنْهُنَّ» یعنی پیامبر اکرم به زنان و مردان ضعیف اجازه داد که شبانه از مشعر خارج شده و رمی را شبانه انجام دهند و اگر می‌خواهند شبانه به مکه بروند و اعمال مکه را انجام دهند، باید کسی را وکیل کنند که بجای آن‌ها قربانی را انجام دهد، یعنی اینجا ترتیب میان رمی و توکیل به عنوان جانشین ذبح وجود دارد. روایت بعد نیز از ابا بصیر است که می‌فرماید: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُقَدَّمَ النِّسَاءُ إِذَا زَالَ اللَّيْلُ فَيَقِفْنَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ سَاعَةً ثُمَّ يُنْطَلَقُ بِهِنَّ إِلَى مِنًى فَيَرْمِينَ الْجَمْرَةَ ثُمَّ يَصْبِرْنَ سَاعَةً ثُمَّ يُقَصِّرْنَ وَ يَنْطَلِقْنَ إِلَى مَكَّةَ فَيَطُفْنَ إِلَّا أَنْ يَكُنَّ يُرِدْنَ أَنْ يُذْبَحَ عَنْهُنَّ فَإِنَّهُنَّ يُوَكِّلْنَ مَنْ يَذْبَحُ عَنْهُنَّ» همانگونه که مشخص است این روایت نیز در مضمون همانند روایت قبل بوده و دال بر وجوب رعایت ترتیب است. این بود دلیل قائلین به وجوب رعایت ترتیب در اعمال حج، اما از این به بعد وارد بحث از دلایل قائلین به استحباب می‌شویم.

آیت‌الله مکارم ادامه داد: قائلین به استحباب رعایت ترتیب غالباً به سه روایت استناد کرده‌اند که این روایات از نظر دلالت خوب بوده اما برخی از نظر سند با مشکل مواجه هستند. روایت اول صحیحه جمیل بن دراج است که می‌فرماید: «عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‏ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَزُورُ الْبَيْتَ قَبْلَ أَنْ يَحْلِقَ قَالَ لَا يَنْبَغِي إِلَّا أَنْ يَكُونَ نَاسِياً ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُ أُنَاسٌ يَوْمَ النَّحْرِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي حَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَذْبَحَ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ حَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَرْمِيَ فَلَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً كَانَ يَنْبَغِي أَنْ يُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ لَا حَرَجَ» یعنی از امام سؤال شده است که آیا کسی قبل از حلق می‌تواند بیت را زیارت کند یا خیر؟ .... شاهد بحث مربوط به مستند امام برای پاسخ است که می‌فرماید، عده ای در روز عید به خدمت پیامبر رسیدند و گفتند یا رسول الله ما قبل از این که ذبح کنیم، تقصیر کرده‌ایم، برخی هم گفتند که قبل از رمی تقصیر کرده‌ایم و... پیامبر در پاسخ این افراد فرمود که مشکلی وجود ندارد. همین مضمون به عینه در دو روایت دیگر نیز تکرار شده است، یکی از این دو روایت، روایت ابی نصر بزنطی است که می‌فرماید: «عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا رَمَى الْجَمْرَةَ يَوْمَ النَّحْرِ وَ حَلَقَ قَبْلَ أَنْ يَذْبَحَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص (لَمَّا كَانَ يَوْمُ النَّحْرِ) أَتَاهُ طَوَائِفُ مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ ذَبَحْنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَرْمِيَ وَ حَلَقْنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذْبَحَ فَلَمْ يَبْقَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا يَنْبَغِي أَنْ يُقَدِّمُوهُ إِلَّا أَخَّرُوهُ وَ لَا شَيْ‏ءٌ مِمَّا يَنْبَغِي أَنْ يُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا حَرَجَ لَا حَرَجَ» و روایت بعد روایت عبد الله بن سنان است که می‌فرماید: «عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ حَلَقَ رَأْسَهُ قَبْلَ أَنْ يُضَحِّيَ قَالَ لَا بَأْسَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ لَا يَعُودَنَّ» در نتیجه معنای این روایات این است که این افراد گفتند ترتیب را به هم زنده‌اند و پیامبر در پاسخ فرمودند که اشکالی ندارد. نکته دومی که در این روایات وجود دارد این است که در آن‌ها از کلمه ینبغی استفاده شده، این کلمه اگرچه همیشه در استحباب استفاده نمی‌شود اما غالباً دلالت بر استحباب دارد.

وی افزود: به دو صورت می‌توان بین قول به وجوب و استحباب جمع کرد، صورت اول این است که بگوییم قول قائلین به استحباب مربوط به جاهل به حکم و ناسی است که از قول به وجوب استثنا شده است، در نتیجه باید گفت که عمل عامد ناصحیح است. صورت دوم جمع نیز این است که بگوییم قول قائلین به استحباب نص است و قول قائلین به وجوب ظاهر، در نتیجه حمل ظاهر بر نص کرده و می گوییم روایات قائلین به وجوب دلالت بر استحباب دارد. نکته‌ای در اینجا وجود دارد، که با ید به آن توجه شود و آن این که افرادی وجود دارند که عامد نیستند اما در حکم عامد هستند مانند جاهل مقصر که حکم را سؤال نکرده‌اند، نمونه دیگر فرد شاک است، یعنی کسی که در ترتیب شک کرده ولی دست رسی به عالم ندارد، یعنی جاهل شاک است، بنا بر ادله علم اصول وظیفه این فرد احتیاط است نه برائت، نکته این است که با وجود این که چنین افرادی نیز وجود داشتند باز پیامبر می‌فرماید لا حرج، پس می‌توان نتیجه گرفت؛ از آنجا که کلام پیامبر شامل شبه عامد می‌شده است، شامل عامد هم می‌شده است، پس ترتیب مستحب است.

شفقنا

کد خبر: 1393108302403
1393/10/8

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن