صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | قبله قبيله (نوشتاري از معظم له درباره فضايل حضرت ابوطالب عليه السلام)
بازدید این صفحه: 4500          تاریخ انتشار: 1392/3/15 ساعت: 01:27:55
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی
قبله قبيله (نوشتاري از معظم له درباره فضايل حضرت ابوطالب عليه السلام)

هيچ خانواده‌اي به اندازه اين خاندان، به اسلام و پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم خدمت نكرده و خدمات هيچ كس به اندازه خدمات آنان براي دين اسلام سودمند و با ارزش نبوده است.

موضوع: مناسبت


ابوطالب، سيّد بطحا، پير قريش و رئيس مكّه و قبله قبيله بود. ايشان جميع فضايل اخلاقي را دارا بودند. همه به او احترام مي‌گذاشتند و شخصيّت و مكارم اخلاقش را مي‌ستودند.
«عَلَيْهِ بَهَاءُ الْمُلُوكِ وَ وَقَارُ الْحُكَمَاءِ؛ در رخساره او ظرافت پادشاهان و وقار حكيمان ديده مي‌شد.»
از «اكتم بن صيفي» حكيم معروف عرب پرسيدند: «حكمت و رياست و حُكم و سيادت را از كه آموختي؟» گفت: «از حَليف علم و ادب، سيّد عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطّلب.»
هيچ خانواده‌اي به اندازه اين خاندان، به اسلام و پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم خدمت نكرده و خدمات هيچ كس به اندازه خدمات آنان براي دين اسلام سودمند و با ارزش نبوده است.
هنگامي كه همگان، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلام و جان پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  فقط با فداكاري و ايثار جان ميسّر بود، اين خانواده در دشواري‌ها و سختي‌ها، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را چنان ياري دادند كه بهتر از آن براي كسي مقدور نبود.
خانواده‌اي كه سال‌ها پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم عضو آن بود و محيط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضيلت، شرافت و صداقت و امانت، آن پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را در بر گرفته بود.

آري، حقّ ابيطالب و همسر محترمه‌اش ـ فاطمه ـ سوّمين بانوي اسلام و فرزند مجاهد و مهاجرش «جعفر طيّار» و ديگر فرزند عزيز و گرامي وي، يگانه قهرمان غزوات و فاتح بزرگ و سردار نامي اسلام، به دين اسلام از هر كس بيشتر است.
در تاريخ ياران پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  كسي را جز ابوطالب نمي‌شناسيم كه مدّت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت (ميان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت كرده باشد و در عين حال، بهترين يار و حامي او باشد.
به خصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بي‌نظير از پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  پشتيباني كرد و او را ياري رساند. اگر ابوطالب از آن حضرت حمايت نمي‌كرد و او را تنها مي‌گذارد، يا اَلعياذُ بِالله چون ديگران به مخالفت با آن حضرت برمي‌خاست و رسالتش را تكذيب مي‌كرد و استهزا و مسخره مي‌نمود، به طور يقين، دين اسلام در آغاز كار اگر با شكست رو به رو نمي‌شد، حداقل تا مدّتي از حركت و پيشروي باز مي‌ماند.
همان‌طور كه اگر در جنگ خندق، حضرت علي عليه السّلام فرزند ابوطالب به ميدان نمي رفت و با «عَمْرُبْنِ عَبْدُود» آن پهلوان و رزمنده و دلاور مشهور ـ پيكار نمي كرد و او را از سر راه مسلمانان بر نمي داشت، پيش بيني آينده اسلام براي ما دشوار بود.
در صورتي كه ابوطالب از همان ابتدا دست از حمايت پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  بر مي‌داشت و او را به دشمنان واگذار مي‌كرد و يا در مقابل او مخالفت و عداوت پيشه مي‌نمود، پيش بيني سرنوشت اسلام بعيد مي نمود و حداقل در اين صورت، مشكلات و موانع پيشرفت دين خدا و مصايب پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم صد چندان شده و پيامبر عزيز خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم  گرفتار رنج ها و فشارهاي بسيار شديدتري مي گشت.
به شهادت تاريخ، حمايت ابيطالب، راه را براي پيشرفت آيين جديد باز كرد و مي‌توان گفت: تأثير حمايت او نه تنها از نصرت دين پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم توسّط شهداي بَدْر و اُحد و حتّي برادرش حمزه عليهما السّلام كمتر نيست بلكه با دقّت و تأمّل در تاريخ در مي‌يابيم كه حمايت ابوطالب از جانبازي و فداكاري آنان در حفظ دين مؤثّرتر بوده است.
دشمنان دين جديد، از حمايت‌هايي كه توسّط ابيطالب از پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم صورت مي‌گرفت، بيم داشتند و ابوطالب را يگانه مانع بزرگ اجراي نقشه‌هاي ضدّ اسلامي خود مي‌ديدند.
ابوطالب و خاندانش، همه چيز محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم بودند؛ خودش كه از مؤمنين واقعي و حامي و نگهبان محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم بود؛ زن و دخترش «امّ هاني» و فرزندان وي علي و جعفر امّت و يار و سرباز و مدافع محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم بودند.
«اِبن ابي الحديد» مي گويد: «در امالي ابي جعفر محمّد بن حبيب خوانده‌ام كه: وقتي ابوطالب پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را مي‌ديد، احياناً مي‌گريست و مي‌گفت: زماني كه او را مي‌بينم به ياد برادرم عبدالله مي‌افتم كه برادر پدري و مادري من بود»  و نيز «ابن ابي الحديد» نقل مي‌كند كه: ابوطالب بسياري اوقات از اينكه خوابگاه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  مشخّص باشد بيمناك بود و شبانگاه آن حضرت را از خوابگاهش بر مي‌داشت و پسر عزيز خود علي عليه السّلام را در بستر او مي‌خوابانيد (او را فدايي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  قرار مي‌داد).
شبي علي عليه السّلام گفت: «پدر! من كشته مي‌شوم».
ابوطالب گفت: «اِصْبِرَنَّ يأبُنَّي فَالصَّبْرُ اَحْجي كُلُّ حَي مَصيرُهُ لشُعُوبِ*قَدَرُ اللهِ وَالْبِلادُ شَديد لِفِداءِ الْحَبيبِ وَابْنَ الْحَبيبِ* لِفِداءِ الاَْغَرِّ ذي الْحَسَبِ الثّا قِب والباعِ وَالْكَريمِ النَّجيبِ*اِنْ تُصِبْكَ الْمَنُونُ فَالنَّبْلُ تُبْري فَمُصيبٌ مِنْها وَغَيْرُ مُصيبِ*كُلُّ حَي وَإنْ تَمْلي بِعُمْر آخِذٌ مِنْ مَذاقِها بِنصيبِ؛ شكيبا باش اي پسر كه شكيبايي بهتر است و بازگشت هر زنده اي به مرگ است. خداوند به شكيبايي آزمايش مي كند كه آزمايش، سخت است. براي فدا شدن در مسير دوست و فرزندِ دوست آن كه نجيب و از خانواده اي اصيل و متنفّذ و با سخاوت و بزرگوار و آقاست اگر مرگ، تو را ربود، پس به بزرگي رسيده اي و به بدي اصابت ننموده اي و سرانجام هر زنده اي، هر چند كه عمري را به شيريني گذرانده باشد، بهره اي از مرگ را مي چشد.»
علي عليه السّلام در پاسخ پدر گفت:«أَتَأْمُرُني بِالصَّبْرِ في نَصْرِ اَحْمَد وَ وَاللهِ ما قُلْتُ الَّذي قُلْتُ جازِعاً* وَلكِنَّني اَحْبَبْتُ اَنْ تَري نُصْرَتي وَتَعْلَمَ اَنّي لَمْ اَزَلْ لَكَ طائعاً* سَأسْعي لِوَجْهِ اللهِ في نَصْرِ اَحْمَد نَبِيّ الْهُدي الْمَحْمُودُ طفْلاً وَيافعاً؛ آيا مرا به شكيبايي در ياوري پيامبر امر مي كني؟ به خدا قسم اگر من سخني گفتم، از بهر ترس و ناراحتي نگفتم؛ بلكه مي خواستم كه ياوري مرا ببيني و بداني كه من همواره مطيع تو هستم.
به زودي براي خدا در ياوري احمد تلاش مي كنم كه او پيامبر هدايت و ستايش شده اي از زمان كودكي و نوجواني است.»
علي عليه السّلام در اين اشعار، مراتب سعي و كوشش خود را در ياري رسوي خدا به پدرش اعلام داشت و يادآور شد: سخنانم از روي بي صبري و دريغ از بذل جان در راه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  نبود؛ بلكه مي‌خواستم تو از درجه نصرت من آگاه باشي و بداني تا پاي كشته شدن، براي حفظ جان پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  آماده ام و همواره مطيع تو هستم.
به طور خلاصه بايد گفت كه علاقه و محبّت ابيطالب به پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  بيش از حدّ توصيف بوده، تا آنجا كه او را از فرزندان خود عزيزتر و گرامي‌تر مي داشت. قصيده «لاميه» آن حضرت كه به نقل از «اِبْن اَبِي الحديد» در «اِشتهار»، مانند قصيده «قفانبكي» است، از ثبات و استقامت او در حمايت از پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم و علاقه و حبّ او به آن حضرت، و آمادگي براي انجام هر گونه فداكاري، در راه حمايت از ايشان حكايت دارد.
چنانچه «ابن ابي الحديد» در اشعار خود سروده، مي‌توان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش علي عليه السّلام نبودند، دين برپا نمي‌شد.
ابوطالب در مكّه و علي عليه السّلام در يثرب، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  را ياري رساندند. ابوطالب در آغاز از پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم حمايت كرد و كفالت ايشان را بر عهده گرفت و علي عليه السّلام كاري را كه ابوطالب در ياري دين خدا شروع كرد به پايان رساند; پس عجب نيست كه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناك گرديد.
فقدان وي، جبهه مسلمانان را شكسته و بي پناه كرد و در نهايت يكي از علل لزوم هجرت، همين مرگ او بود، زيرا با مرگ او مسلمانان و شخص پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم، يگانه حامي خويش را از دست دادند و دشمنان در برابر آن ها جسور و گستاخ گرديدند.
ابوطالب عليه السلام همان بزرگمرد ارجمندي كه از اجتماع قريش و نقشه ها و تهديدات و قطع روابط و آزار و اذيّت ايشان بيم نداشت و تا زنده بود، با خلوص نيّت، از پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله وسلّم حمايت كرد و به او گفت:
«اِذْهَبْ يَابْنَ اَخي فَقُلْ ما اَحْبَبْتُ فَوَ اللهِ لا اُسَلِّمُكَ لِشَئ اَبَداً»
و سروده است كه:
«واللهُ لَنْ يَصِلُوا اِلَيْكَ بِجَمْعِهِم حَتّي أُوْ سَدَ فِي التُّرابِ دَفيناً* فَاصدع بأَمْرِكَ ما عَلَيْكَ عضاصة وَاَبشِرْ وَقَرَّ بذاكَ مِنْك عُيُوناً* وَعَرَضْتَ ديناً قَدْ عَلِمْتُ بِاَنَّه مِنْ خَيْرِ اَدْيانِ الْبرِيَّةِ ديناً»
با اين مضمون كه: به خدا قسم هرگز با همه قوايشان به تو نمي رسند؛ حتّي اگر با شتاب و پنهان روند. پس دينت را منتشر كن كه ترسي بر تو نيست; و تو را مژده مي دهم و از اين نكته چشمت روشن باد كه ديني را آوردي كه مي دانم آن دين، بهترين اديان براي بشر مي باشد.
و همان بزرگواري كه در ضمن قصيده ديگرش مي فرمايد:
«اَلَمْ تَعْلَمُوا أَنا وَجَدْنا مُحَمَّدا رَسُولاً كَمُوسي خُطَّ في اَوَّلِ الْكُتُبِ*وَ اَنَّ عَلَيْهِ فِي الْعِبادِ مَحَبَّة وَلا حَيْفَ فيمَنْ خَصَّهُ اللهِ بِالْحُبِّ؛ آيا نمي دانيد كه ما محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم را پيامبري مانند موسي يافته‌ايم؛ كه در كتب آسماني پيشين از او نام برده شده است و به درستي كه در ميان بندگان، براي او محبّتي است و آن كسي كه خداوند او را به محبّت خود مخصوص گردانيده، ستمي ندارد.»
و نيز مي فرمايد:
«اِنَّ عَليِّاً وَجَعْفَراً ثِقَتي عِنْدَ مُلِمِّ الزَّمانِ وَالنُّوَبِ* لا تَخذ لا وَانْصُرا ابْنَ عَمِّكُما اَخي لاُِمّي مِنْ بَيْنِهِمْ وَاَبي* وَاللهُ لا اَخْذُلُ النِّبي وَلا يَخْذُلُهُ مِنْ بَنِي ذُو حَسَبِ»
حضرت ابوطالب در شعر فوق بيان مي دارد كه: علي و جعفر در حوادث و ناملايمات روزگار مورد اعتماد من هستند.
وي به فرزندانش توصيّه مي كند كه آن حضرت را رها نكرده و ياري دهند و اين نكته را متذكّر مي شود كه: پدر او از برادران من است و من و او از يك پدر و مادر هستيم. و به خدا قسم كه من، ياري پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  را رها نخواهم كرد و نيز هر كه داراي شرافت انساني است، او را رها نخواهد كرد.
از حضرت باقر عليه السلام ـ روايت شده است:
«اگر ايمان ابيطالب را در يك كفه ترازو و ايمان اين خلق را در كفه ديگر گذارند، ايمان او سنگين تر خواهد بود.»
مقام آن حضرت چنان رفيع بود كه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم در مصيبتش گريان شد و بسيار اندوهناك گرديد و جبين راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبين چپش را سه مرتبه مسح كرد; سپس فرمود: اي عمّ! در صغيري پرورشم دادي و در يتيمي كفالتم نمودي و در كبيري ياري ام كردي; خدا به تو در برابر ياري من پاداش نيكو دهد. پيامبر پيشاپيش جنازه او مي رفت و مي فرمود: صله رحم كردي و جزاي نيكو گرفتي.
«ما نالَتْ مِنّي قُرَيْشُ شَيْئاً اَكْرِهُهُ حَتّي ماتَ اَبُوطالِب»
تا وقتي ابوطالب وفات كرد.
سال وفات دو يار ديرين پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم  حضرت ابوطالب و حضرت خديجه، امّ المؤمنين (عليها السلام) «عامُ الحُزْنِ» نام گرفت.
به طور قطع، بر همه امّت اسلام لازم و واجب است كه قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصايب آنان را در ياري پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم، نصرت دين و اعتلاي كلمه توحيد فراموش ننمايند.

منبع : سایت آیت الله صافی گلپایگانی

کد خبر: 139231530234
1392/3/15

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن