موضوع: سیاسی
عظمت شخصيّت الهي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در گفتاري از حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مدظله الوارف
بسم الله الرحمن الرحيم
ما إِنْ مَدَحْتُ محمَّداً بمَقَالَتِي لكِنْ مَدَحْتُ مَقَالَتِي بمُحَمَّدِ
هيچ چيزي براي جوامع اسلامي و انساني مانند آشنايي با سيره رسول اعظم صلي الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت و مكتب ايشان آموزندهتر و سازندهتر نيست و آن را بايد به عنوان يك علم جهاني معرّفي نمود كه جامعه بشريت نيازمند شناخت بيشتر اين سيره جامع الجوانب و عميق المعاني و پژوهش و بحث در آن ميباشند.
در وصف پيامبر گرامي اسلام و بيان سيره حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، كتابهاي زيادي توسط مسلمانان از شيعه و سنّي و نيز خاورشناسان نوشته شده است و همه به عجز خود در بيان اوصاف عاليه آن بزرگوار اعتراف كردهاند و هر محقّق منصفي در مقابل عظمتهاي شخصيت آن حضرت پيشاني خضوع و احترام بر زمين گذارده است؛ مثل دكتر گوستاولوبون فرانسوي در كتاب «تمدّن اسلام و عرب» ميگويد: «عقيده به توحيد، يگانه تاج افتخاري است كه در بين اديان بر سر دين اسلام است.» ما اين شعارها را از بس شنيدهايم به عظمت اين شعارهايي كه حضرت رسول، بشريت را به آن فراخواندند توجه نداريم؛ شعار الله اكبر و شعار لا اله الا الله؛ اين چه شعار بالايي است؟ هيچ شعاري از آن بالاتر نيست. ببينيد چطور مثل اين دانشمند اسلامشناس حتي به طور قاچاق به مكه رفته و آنجا را ديده و تاريخ اسلام را بررسي كرده است و درباره بزرگترين شعار پيامبر اينچنين ميگويد.
تولستوي، فيلسوف معروف روسي در جزوهاي به نام «الذكري» كه تمام آن درباره حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم است و بسياري از عبارات بزرگان دنيا به زبان عربي در آن ترجمه شده، نوشته است: «و مِمّا لا ريب فيه أن النبي محمداً صلي الله عليه و آله من عظام الرجال المصلحين الذين خدموا الهيئة الاجتماعية خدمة جليلة و يكفيه فخراً انه هدي أمةً برمّتها الي نور الحق و جَعَلَها تخضع للسّكينة و السلام و تُفضِّل عيشة الزهد و منع الناس عن سفك الدماء و وأدِ البنات و رجل مثل هذا جدير بالاحترام و الاكرام؛ يعني شكّي نيست كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله از بزرگترين مردان اصلاحگر ميباشد كه خدمت شاياني به اجتماع بشري كرد و همين افتخار او را بس است كه همه امّت را به سمت نور حق هدايت نمود و آنها را پذيرنده صلح و آرامش قرار داد كه زندگاني زاهدانه را ترجيح ميدهند و نيز مردم را از خونريزي و زندهبهگوركردن دختران نجات دهد و مردي مثل او شايسته احترام و اكرام است»
و يا مثل توماس كارلايل در كتاب «الأبطال» كه ترجمه آن به نام قهرمانان منتشر شده است، از هر صنفي، قهرمان و بطل آن صنف، يعني كسي كه در آن صنف موفق بوده است را نام ميبرد، مثل البطل في صورة القائد، البطل في صوره الشاعر. در جايي ميگويد: البطل في صورة النبي، قهرمان پيغمبران. در آنجا نه حضرت موسي را ميگويد و نه حضرت عيسي، و نه حضرت ابراهيم را، بلكه ميگويد: بطل و قهرمان در نبوت و پيغمبري، محمّد است.
البته هر چه ما بگوييم و ديگران اعتراف كنند قرآن و اهل بيت عليهمالسلام از همه در وصف آن حضرت برتر و بالاتر است.
اين آيه شريفه را بخوانيد كه قرآن كريم چگونه پيامبر رحمت را وصف ميكند: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ؛ به يقين خداوند بر مؤمنان منّت نهاد آنگاه كه در ميان آنها فرستادهاى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها مىخواند و پاكشان مىگرداند و كتاب و حكمت به آنها مىآموزد اگر چه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.» (سوره آل عمران،آيه 164)
ببينيد مثل اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام، چگونه پيغمبر را وصف ميكند:
«إِنَّ اللهَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة؛ خداوند متعال، محمّد صليالله عليه و آله را تبليغكننده بر عالميان و امين براى فرستادن قرآن و رسالت، مبعوث نمود. در آن حال شما گروه عرب، داراى بدترين دين بوديد و در بدترين جامعه زندگى مىكرديد. در ميان سنگهاى سخت و مارهاى ناشنوا سكنى داشتيد. آبهاى تيره مىآشاميديد و غذاى خشن مىخورديد و خونهاى يكديگر را مىريختيد و از خويشاوندان خود قطع رابطه مىنموديد. بتها در ميان شما نصب شده و گناهان و انحرافها سخت به شما بسته بود.» (نهج البلاغة، خطبه26.)
يا در جاي ديگري از نهج البلاغه شريف ميفرمايد: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ وَ هَدَى إِلَى الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم؛ شهادت ميدهم كه محمّد بنده و رسول خداوند است. خداوند آن بزرگوار را فرستاد در حاليكه نشان هاى هدايت كهنه شده و روشها و مسيرهاى دين تخريب و محو گشته بود. پس آشكار كرد حقّ را و براى خلق خيرخواهى و پند فرمود و آنان را به رشد هدايت كرد و به اعتدال دستور فرمود. درود و سلام خدا بر او و خاندان او باد.»(نهج البلاغة،خطبه 195)
بايد اعتراف كنيم كه در شناخت وجود مقدس پيامبر مقصريم و آن حضرت را نشناختيم و البته شناخته نميشود؛ به قول شهيد رحمة الله عليه:
«عـــدولي عـن تعداد فضلك لايق
يكـــلِّ لساني عنه في النظم والنثرِ
و ماذا يقول الناس في مدح مَن اتَتْ
مدائحـــه الغــراء في مُحْكمِ الذِّكرِ
يعني شايسته است كه از شمارش فضايل تو دست بردارم كه زبانم الكن است كه آنها را به نظم و نثر بيان دارم. چه بگويند مردم در مدح كسي كه در قرآن كريم خداوند عالم او را مدح كرده است.»
وظيفه اين است تا آنجا كه ميتوانيم و در توان ماست پيامهاي سيره حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم در همه شعب حيات از معنويات و غيب و شهود و اخلاق و تربيت و روابطي كه اسلام بين مردم و خدا، و فرد با جامعه يا عائله برقرار ميسازد را به جهانيان برسانيم و اين سيره و مكتب را تبليغ نماييم كه خدمتي و اصلاحي بالاتر از معرّفي اين سيره به بشريّت نيست.