بازدید این صفحه: 3672 تاریخ انتشار: 1393/9/2 ساعت: 00:11:25
حضرت آیتالله مکارم شیرازی:
خشکاندن ریشه مسائل اعتقادی داعش، زمینه را برای نتیجه دادن عملیات نظامی فراهم میکند
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: اگرچه در رابطه با مسئله تکفیریها باید از نظر نظامی نیز اقداماتی انجام داد، اما مهمتر از مسئله نظامی، ریشه کن کردن مسائل اعتقادی این گروهک است، چرا که خشکاندن ریشه این اعتقادات، باعث میشود زمینه فراهم شود تا عملیات نظامی نیز به نتیجه برسد.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛
حضرت آیتالله مکارم در ادامه سلسله جلسات در خارج خود روز شنبه 1 آذر ماه چنین بیان کرد: یکی از بلاهای بزرگی که اکنون اسلام و مسلمین درگیر آن هستند مسئله تکفیریها است، اینها بخشهایی از عراق و سوریه و لیبی را در اختیار گرفتهاند، از آنجا که حکومت لیبی حکومتی متزلزل است، ممکن است بتوانند در آنجا پیشرفت کنند، در اخبار آمده است که برای خود عربستان هم نقشه کشیدهاند تا آنجا که در جده و ریاض و حتی مکه و مدینه، عده ای از جوانان به این گروه گرویدهاند. حال باید دید که وظیفه علمای اسلام در این رابطه چیست؟ اگرچه در زمنیه سیاسی و نظامی باید اقداماتی صورت بگیرد، اما مهمتر از مسئله نظامی، خشکاندن ریشه مسائل اعتقادی این گروه است، قطع این ریشهها زمینه را فراهم میکند تا عملیات نظامی نیز به نتیجه برسد، خشکاندن این ریشهها، وظیفه علمای اسلام است. برای دست یابی به این هدف ما از علمای اسلام، از بیش از 80 کشور دعوت کردهایم تا این که گرد هم آمده و راه حلی برای این مشکل بیابند، از سویی دیگر نیز بتوان مرکزی دائمی برای حل این گونه مشکلات از طرف علمای اسلام ایجاد کرد. هدف اصلی ما از این کنگره این است که علمای کشورهای دیگر در این مسئله توجیه بشوند. من در سخنرانی افتتاحیه تأکید خواهم کرد که اولاً مسئله ما سیاسی نیست و ثانیاً در این کنگره بدون توجه به اختلافات مذهبی تنها در رابطه با تکفیریها صحبت میکنیم، ثالثاً اهانت به مقدسات هیچ مذهبی را صحیح نمیدانیم و رابعاً تنها بیان درد نخواهیم کرد و باید به درمان بیندیشیم. ریشه اولیه گروههای تکفیری از خوارج آغاز شد و در زمان ابن تیمیه شدت گرفت و در زمان محمد بن عبد الوهاب شتاب بیشتری به حرکت خود داد.
وی ادامه داد: خوشبختانه عده ای در این زمینه بیدار شدهاند، از جمله دو فتوای مفتی اعظم عربستان است که در یکی از آنها فتوی داد، تکفیریها از اسلام نیستند و صراحتاً بیان کرد که به جهنم میروند و در فتوای دوم، زمانی که به شیعیان احصی حمله شد گفت این حمله کنندگان را باید بگیرند و مجازات کنند، هر دو در همین زمینه هستند. به هر صورت علمای اسلام باید برای چاره اندیشیدن در مورد تکفیریها هم فکری کنند، چرا که در مسئله تکفیریها سه خطر وجود دارد، یکی برای مسلمین و آن اباحه دماء و غارت اموال و غارت نساء مسلمین است، خطر دوم برای خود اسلام است چرا که اسلام را دین خشونت نشان میدهند و خطر سوم برای کل بشریت است چرا که اینها به مذاهب دیگر نیز دست درازی کردهاند.
آیتالله مکارم ادامه داد: یکی از مسائل مهم در این کنگره این است که شیعه به عنوان پیشگام برگزاری کنگره بر علیه تکفیریها است، اگر چه الازهر مصر مطلع شده و با عجله در فاصله ده روز از این کنگره، کنگره ای در مصر تدارک دیده است، (از نظر ما بسیار خوب است چرا که همه باید در رابطه با این خطر مطلع باشند،) اما مهم این است که شیعه پیش قدم است.
وی ادامه داد: بحث ما در مسئله 28 بود، گذشت که در این مسئله 5 فرع وجود دارد، امروز وارد فرع اول از مسئله میشویم، مرحوم امام میفرماید: «یکفی فی التقصیر قصر شیء من الشعر اول الظفر»، یعنی در صدق عنوان تقصیر کردن همین مقدار کافی است که مقداری از مو و یا ناخن کوتاه شود. بخش اول این فرع یعنی کفایت صدق مسمی در مسئله تقصیر، قبلاً توضیح داده شد، اما نکته در ادامه مسئله است چرا که ایشان در این مسئله بحث ناخن را هم اضافه میکند، تا اکنون بحث تنها از مو بود و بحث از ناخن در اینجا مسئله جدیدی است، بیان ایشان شاهدی بر این مطلب است که عده ای از معاصرین کوتاه کردن ناخن را هم، مانند کوتاه کردن مو مصداق تقصیر دانستهاند، در حالی که در رابطه با این مسئله و اکتفای به قصر ناخن در کلمات قدما کمتر با فتوا مواجه میشویم.
این مرجع تقلید عنوان کرد: هرآنچه تا کنون در مسئله تخییر بیان شده است، تخییر بین حلق رأس و تقصیر مو بود، مورد سومی به عنوان کوتاه کردن ناخن وجود نداشت، روایات نیز همه ناظر به همین مطلب بودند. آیه شریفه نیز نسبت به تقصیر ناخن مطلبی را بیان نمیکرد، چرا که آیه میفرماید: «لتدخلن المسجد الحرام آمنین محلقین رءوسکم و مقصرین» یعنی مقصرین نیز به رأس باز میگردد، علاوه بر این روایات متعددی نیز وجود که اگر کسی قبلاً سرش را به کلی تراشیده باید تیغ را روی سر خود بکشد، این در حالی است که اگر تخییر بین سه مورد بود باید میگفت اگر سرش را تراشیده، ناخن خود را کوتاه کند نه این که تیغ را روی سر خود بکشد.
وی افزود: تنها چهار روایت در مسئله وجود دارد که در آن در کنار مو ناخن را نیز اضافه کرده است اما مشاهده خواهیم کرد که تمام این روایات در مقام بیان مستحبات است. روایت اول مربوط به سعید الاعرج است که میفرماید: «محمد بن یعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علی بن النعمان، عن سعید الاعرج ـ فی حدیث ـ أنه سأل أبا عبدالله علیه السلام عن النساء؟ فقال: إن لم یکن علیهن ذبح فلیأخذن من شعورهن ویقصرن من أظفارهن.» یعنی در شب عید، زنان اگر قربانی بر آنها واجب نباشد، (یعنی حج واجب نباشد،) قدری از موها و ناخن خود را کوتاه کنند، اما اولاً این روایت در مورد نساء است و ثانیاً میگوید باید هر دو عمل را با هم انجام دهد، یعنی هم ناخن را کوتاه کند و هم مو را، در حالی که هیچ کس قائل نشده که باید هر دو را با هم انجام دهد، لذا به قرینه روایات متعدد میفهمیم که کوتاه کردن ناخن جزو مستحبات بوده است، چرا که یکی از مصادیق کوتاه کردن ناخن است. روایت بعد، روایت معاویه بن عمار است که میفرماید: «محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، وعن محمد بن إسماعیل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان وابن أبی عمیر، وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن فضالة بن أیوب وحماد بن عیسی جمیعاً، عن معاویة بن عمار، عن أبی عبدالله علیه السلام قال: إذا فرغت من سعیک وأنت متمتع فقصر من شعرک من جوانبه ولحیتک وخذ من شاربک، وقلم من أظفارک، وأبق منها لحجک، فاذا فعلت ذلک فقد أحللت من کل شیء یحل منه المحرم، وأحرمت منه فطف بالبیت تطوعا ما شئت» همانگونه که مشخص است این روایت در حال بیان مستحبات است چرا که میگوید، از دو طرف موی خود کوتاه کن، از سبیل خود کوتاه کن، از ریش خود کوتاه کن و از ناخن خود نیز کوتاه کن، یعنی روایت در مقام بیان افراد تخییر در زمان تقصیر نیست، بلکه تنها در مقام بیان مستحبات تقصیر است، روایت بعد نیز روایت معاویه بن عمار است که میفرماید: «محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، وصفوان بن یحیی، عن معاویة بن عمار، عن أبی عبدالله علیه السلام قال: سألته عن متمتع قرض أظفاره وأخذ من شعره بمشقص، قال: لا بأس لیس کل أحد یجد جلما» در این روایت سؤال این است که آیا میشود وسیلهای که برای تقصیر استفاده میشود، وسیلهای مانند کارد باشد؟ و امام در پاسخ میفرماید نوع وسیله دخالتی در مسئله ندارد، یعنی روایت در مقام بیان این مطلب نیست که تقصیر با انجام چه عملی حاصل میشود، بلکه در مقام بیان وسیله تقصیر است. روایت بعد روایت حلبی است، که میفرماید: «وباسناده عن الحسین بن سعید، عن محمد بن سنان، عن عبدالله بن مسکان عن محمد الحلبی قال: سألت أبا عبدالله علیه السلام عن امرأة متمتعة عاجلها زوجها قبل أن تقصر، فلما تخوفت أن یغلبها أهوت إلی قرونها فقرضت منها بأسنانها وقرضت بأظافیرها، هل علیها شیء؟ قال: لا، لیس کل أحد یجد المقاریض.» همانگونه که قبلاً هم به این روایت اشاره کردیم، روایت در مورد زنی است که قبل از خروج از احرام شوهرش قصد نزدیکی با او میکند، او در آخرین لحظات، قدری از مو و ناخن خود را با دندان میکند، اما میفرماید، این زن از شوهرش عاقلتر است، یعنی امام فرمود این زن آگاهانه عمل کرده است اما حضرت در این رابطه چیزی نمیفرماید که آیا هر دو عمل او جزو تقصیر بوده یا نه؟ گذشته از این مطلب، آن زن هر دو عمل یعنی کوتاه کردن مو و ناخن را باهم انجام داده است، نه این که بین آنها انتخاب کرده باشد. از سویی دیگر پاسخ امام در این روایت نیز دال بر آن است که روایت در مقام بیان وسیله قصر است چرا که امام میفرماید، همه قیچی پیدا نمیکنند.
آیت الله مکارم افزود: هم از نظر اقوال و هم از نظر آیه شریفه و روایات مسئله تخییر در تقصیر، کوتاه کردن ناخن به عنوان یکی از موارد تخییر شناخته نشده و این چهار روایت نیز در مقام بیان بیان وظیفه تقصیر و تخییر بین سه مورد کوتاه کردن مو و کوتاه کردن ناخن و حلق سر نیست. پس نمیتوان فتوا داد مبنی بر این که فرد میتواند یا ناخن را کوتاه کند و یا این که مو را کوتاه کند، تنها میتوان گفت که احتیاط این است که هر دو را با هم انجام دهد.
کد خبر: 139392302097
1393/9/2
|