بازدید این صفحه: 4674 تاریخ انتشار: 1393/8/22 ساعت: 07:49:28
شعارعدالت، بدون پاسخگویی واقعی بیمعناست / رحمت اله بیگدلی
یکی از ویژگیهای حکومتهای خودکامه، این است که خود را فوق پاسخگویی میدانند و مانع سؤال و انتقاد مردم و صاحبنظران از سیاستها، برنامهها و اعمال خود میشوند.
موضوع: دیدگاه
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
[رحمتاله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان و رییس و دبیرکل سابق خانه ی مطبوعات استان زنجان، به مناسبت روز خبرنگار یادداشت زیر را در اختیار انصاف نیوز قرار داده است]
یکی از ویژگیهای حکومتهای خودکامه، این است که خود را فوق پاسخگویی میدانند و مانع سؤال و انتقاد مردم و صاحبنظران از سیاستها، برنامهها و اعمال خود میشوند. این روش، یکی از بدترین شیوههای زمامداری است و در درازمدت نه تنها به منافع ملّی آسیب میرساند، بلکه بنیاد حکومت را سست و زمینهی سقوط آن را در برابر مشکلات فراروی و تندباد حوادث فراهم میآورد.
در تفکر اسلامی، این شیوهی زمامداری مطرود است و هیچ جایگاه و وزنی ندارد. از نظر اسلام، در سراسر کائنات و جهان هستی فقط یک موجود مافوق سؤال وجود دارد که همان ذات اقدس الهی است. فقط خداوند است که در برابر هیچ موجودی مسؤول نیست و به جز خداوند متعال، همهی موجودات عالم و از جمله تمامی انسانها هم در برابر خدا و هم مردم مسؤولاند. خداوند متعال، خود در قرآن کریم، مافوق سؤال بودن را از صفات اختصاصی خویش برشمرده و فرموده است: «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ؛ خداوند از آن چه که میکند مورد سؤال واقع نمیشود و آنان [همگان] مورد سؤال واقع میشوند.»
بر این اساس هر فرد و یا سیستم حکومتی که خود را پاسخگو نداند، پای خویش را از مرز بندگی خدا فراتر نهاده و به نحوی ادعای الوهیت کرده است؛ یعنی همان کاری که فرعون و فرعونصفتان تاریخ کردهاند.
علی(ع) در عهدنامهی خویش به استاندار خود در مصر یعنی مالک اشتر که یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ اسلام است و علی(ع)، نسبت این مرد بزرگ را به خویش همانند نسبت خودش با پیامبر عظیم الشأن اسلام دانسته است، از اینکه چنین روشی را پیش گیرد به شدت نهی کرده و فرموده است: «اِیّاکَ وَ مُساماةَ اللّهِ فى عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فى جَبَرُوتِهِ، فَاِنَّ اللّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبّار، وَ یُهینُ کُـلَّ مُخْتال؛ بپرهیز از اینکه خود را در شکوه با خدا برابر دانی و یا در بزرگواریش خود را با او همانند بینی، زیرا خدا هر جباری را خوار، و هر گردنکش و متکبری را بیمقدار میسازد.»
علی(ع) از این که مالک اشتر، امارت و قدرت خویش را به عنوان وسیلهای برای تحمیل دیدگاههای خود بر جامعه قرار دهد، نهی میکند و میفرماید: «وَلا تَقُولَنَّ اِنّى مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ، فَاِنَّ ذلِکَ اِدْغالٌ فِى الْقَلْبِ، وَ مَنْهَکَةٌ لِلدّینِ، وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَر ؛ و هرگز مگو که مرا بر شما امیر ساختهاند و باید فرمان من اطاعت شود، زیرا چنین روشی موجب فساد دل و سستی دین و نزدیک شدن زوال قدرت است.»
پس به تصریح علی(ع)، عدم پاسخگویی حکومت، موجب فساد دل حاکمان و سستی حضور دین در جامعه و در نهایت موجب انفجارهای اجتماعی وسقوط حکومت است! و کسانی که در صدد مبارزه با فساد هستند، باید بدانند که منشأ اساسی فساد، عدم پاسخگویی دولتمردان است و در فضای پاسخگویی حاکمان است که میتوان با فساد در تمامی ابعاد آن مبارزه کرد.
علی(ع) حق سؤال از تمامی ارکان حکومت را برای مردم به رسمیت شناخته و پاسخگویی در قبال سؤالات مردم را بر حکومت واجب دانسته و در این زمینه خطاب به مالک اشتر فرموده است: «... وَ اِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیْفاً فَاَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ، وَاعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِاِصْحارِکَ، فَاِنَّ فى ذلِکَ رِیاضَةً مِنْکَ لِنَفْسِکَ، وَ رِفْقاً بِرَعِیَّتِکَ، وَ اِعْذاراً تَبْلُغُ بِهِ حاجَتَکَ مِنْ تَقْویمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ؛ واگر رعیت بر تو گمان ستم برد، آشکارا به مردم توضیح ده و عذر خود را نزد آنان بیان کن و با این کار از بدگمانیشان در آر که اگر چنین کنی، این کار تو برای تو ریاضت (و تمرین اجرای عدالت) است و برای مردم رفتاری به مدارا و محبت، و صراحتگویی در بیان عذر، و در نتیجه، استوار داشتن تودهها در راه حق.»
علی(ع) از اینکه مردم خود را موظف به اطاعت بیچون و چرا از حاکمان بدانند و به چاپلوسی و تملق آلوده شوند، تنفر داشت و به هنگامی که یکی از یاران او در میان سخنرانی آن حضرت، اقدام به ایراد مطالبی مشتمل بر ستایش و مدح مولا و اظهار اطاعت محض و بیچون و چرا از دستورات آن حضرت کرد، او را به سکوت فرا خواند و فرمود: «همانا از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان، این است که گمان برده شود که آنها فریفتهی تفاخر گشته و کارشان شکل برتری جویی به خود گرفته است. من از این ناراحت میشوم که حتی در ذهن شما خطور کند که من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت میبرم. بحمدالله من چنین نیستم و اگر (فرضا) دوست هم میداشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پرعظمت و کبریایی خدا- که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک میگفتم. گاهی هست که مردم از ستودن افراد به خاطر مجاهدتها و تلاشهایشان شیرینکام می شوند، ولی شما مرا به سخنان زیبای خود مستایید؛ چون من میخواهم خود را از مسؤولیت حقوقی که برگردنم می باشد خارج سازم، حقوقی که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملا از انجام آن فراغت نیافتهام و نیز برای واجباتی که به جای نیاوردهام و باید به جای آورم مرا مستایید، آنگونه که با جبّاران و زمامداران ستمگر سخن میگویید با من سخن نگویید و آنچنان که در پیشگاه حاکمان خشمگین خود را کنترل میکنید در برابر من نباشید و به طور تصنّعی و منافقانه با من رفتار نکنید.»
علی(ع) اجرای عدالت را در گرو پاسخگو بودن حکومت میداند و معتقد است که حکومت غیرپاسخگو نمیتواند مجری عدالت باشد. بر این اساس از مردم میخواهد که مبادا گمان کنند که اگر او را در خصوص کارهایش مورد سؤال قرار دهند و یا حرف حقی را به او متذکر شوند و یا اینکه اجرای عدالت را از او بخواهند، موجب ناراحتی و عکسالعمل منفی او خواهد شد. از این رو میفرماید: «و هرگز گمان مبرید که مطلب و سخن حقی که به من میگویید برایم سنگین باشد و از آن ناراحت شوم و گمان مدارید که من در فکر بزرگ جلوه دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن و عرضهی حق و عدالت بر او دشوار باشد، عمل به آن برایش دشوارتر خواهد بود. بنابراین از گفتن حق و یا مشورت به عدل با من، خودداری مکنید؛ زیرا من شخصا خویش را مافوق آنکه اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم، مگر اینکه خداوند- که مالکیت او بر من از من بیشتر است- مرا حفظ کند.»
علی(ع) صراحتاً از مردم میخواهد که نه تنها همهی ارکان حکومت وی، بلکه حتی شخص او را نیز مورد سؤال قرار دهند و در نقد ارکان حاکمیت، اهل مداهنه و سازشکاری نباشند! از این تأکید علی(ع) برضرورت پاسخگویی حکومت دو نکته اساسی استنباط میشود؛
اول، اینکه حکومت غیرپاسخگو نمیتواند شعار عدالت بدهد و شعارعدالت، بدون پاسخگویی واقعی به مردم و آزادی آنان در سؤال از ارکان حکومت، معنای محصّلی ندارد؛ زیرا حق آزادی بیان و سؤال و انتقاد از حکومت، از بدیهیترین حقوق مردم است که تضییع آن با عدالت سازگار نیست.
دوم، اینکه «حکومت غیرپاسخگو»، «اسلامی» هم نیست و هیچ ربطی با شریعت اسلام ندارد؛ هرچند که با غلاظ و شداد بر رعایت ظواهر شریعت تأکید و آنها را با ضرب زور و تازیانه در جامعه جاری و ساری کند!
کد خبر: 1393822302059
1393/8/22
|