بازدید این صفحه: 3440 تاریخ انتشار: 1393/7/28 ساعت: 01:56:51
حضرت آیتالله نوری همدانی:
منظور از حوادث واقعه در توقیع شیخ صدوق همان مسائل سیاسی است
حضرت آیتالله العظمی نوری همدانی در درس خارج فقه خود بیان کرد: امام خمینی (ره) معتقد بودند که تکلیف احکام مشخص بود و همه مردم میدانستند که برای دانستن احکام دین باید به فقها مراجعه کنند و آنچه مردم در آن سردگردان بودند مسائل سیاسی و حوادث واقعه از این نحو است نه احکام دین. بنابراین توقیع شیخ صدوق اشاره به همین مسائل سیاسی و حوادث واقعه غیر از احکام دارد.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله العظمی نوری همدانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ولایت فقیه» روز یکشنبه، 27 مهر ماه، بیان کرد: در جلسات گذشته بیان کردیم که شیخ اعظم انصاری برای اثبات ولایت به معنای تسلط بر انفس و اموال و برای مدیریت جامعه برای معصومین به پنج آیه از آیات قران استناد کرد و بعد از بررسی و تشریح آنها برخی از روایات اهل سنت را بیان کرد. ایشان در این بین سه روایت از روایات بسیار مهم در باب ولایت فقیه را ذکر کرده است که روایات اول و دوم را دیروز بیان کردیم؛ آن روایات، روایات مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابو خدیجه بودند اما روایت سوم که خبر نهم از باب یازدهم از ابواب صفات قاضی است توقیع مبارک شیخ صدوق است که امروز آن را بیان میکنیم.
وی ادامه داد: خبر از کتاب شیخ صدوق به نام کمال الدین فی اتمام النعمه گرفته شده است ایشان این خبر را از فردی نقل میکند که توثیق نشده است. خبر از لحاظ سند توثیق نشده است اما مورد عمل علماست و زمانی که علمای ما به خبری عمل کنند این عمل علما جبران کننده نقص در سند روایت است. چرا که اطمینان به صدور از معصوم ملاک عمل به اخبار است و عمل علما و عمل نکردن آنها از نظر علمای شیعه میتواند عدم وثاقت خبری را جبران و یا حتی صحت سندی روایتی را مورد خدشه قرار دهد.
آیتالله نوری همدانی اظهار کرد: در این خبر آمده است که «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ أَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَ التَّوْقِیعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَکَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَکَ إِلَی أَنْ قَالَ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِیهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی» شیخ در اینجا این روایات را بیان میکند و البته به دلیل اینکه ایشان این ولایت را قبول ندارد به این روایات خدشه وارد میکند. اما شیخ انصاری در حقیقت از این روایات استفاده میکند و قصد دارد ولایت ائمه را ثابت کند بدین نحو که چون ائمه معصومین خودشان دارای این ولایت هستند میتواند این ولایت را به این وسعت به دیگران اعطا کنند و گرنه اگر خودشان این ولایت را نداشته باشند چگونه میتوانند آن را به دیگران بدهند.
وی اضافه کرد: دلیل دیگری ایشان برای اثبات ولایت ائمه بیان میکند اجماع علمای شیعه بر این مسئله است. اما اجماع در این موارد نمیتواند دلیل مستقل باشد چرا که اینجا اجماع مدرکی است و این اجماعات دلیل مستقلی برای اثبات این مطلب نخواهند بود. دلیل دیگری که ایشان به آن اشاره میکند دلیل عقلی است. عقل مستقلاً بدون در نظر گرفتن شرع حکم میکند به این که از لحاظ شکر منعم اطاعت ایشان برای ما لازم است و آنها بر ما ولایت دارند چرا که نعمتهای زیادی به یمن آنها به ما میرسد چرا که آنها وسائط فیض هستند و فیض و نعمات الهی از طریق آنها به ما میرسد. اما ایشان دلیل عقلی غیر مستقلی را نیز بیان میکند یعنی دلیلی که ما از کلام شرع آن را استنباط میکنیم مانند جایی که ما از قول خداوند «فلا تقل لهما اف» استنباط میکنیم که لا تضربهما، لا تشتمهما و ... بنابراین، بر اساس آنچه در آیات و روایات در مورد ولایت ائمه وارد شده است لزوم اطاعت آنها ثابت میشود.
این مرجع تقلید بیان کرد: امام (ره) در کتاب صحیفه نور در دو جا در حوادث واقعه به توقیع شیخ صدوق استناد کرده است. در آنجا بیان شده است که امام فرمود: «مسجد و منبر در صدر اسلام مرکز فعالیتهای سیاسی بوده. جنگهایی که در اسلام میشده است بسیاری از آن از مسجد طرحش ریخته میشد یا از منبر حضرت امیر- سلام الله علیه - به حسب بعضی خطبههایی که در نهج البلاغه جمع شده است، خطیب بزرگ و فخر خطباست، با آن خطبههای بزرگ مردم را تجهیز میکردند برای دفاع از اسلام. و همین طور دستورهای اخلاقی، دستورهای عقیدتی، و همه چیز، در این کتاب مقدس هست. مسجد جایی بوده است که از آنجا شروع میشده است به فعالیتهای سیاسی. منبر هم جایی بوده است که محل خطبهها بوده است، خطبههای سازنده و سیاسی» ایشان در ادامه با اشاره به مأموریت رضاخان در تخریب جایگاه منبر و مسجد و کارهایی که او برای رسیدن به این مسئله برداشتند میفرماید: « وقتی که از آن حبس بنا بود بیاییم به آن حصر، این پاکروان - مثل اینکه مقتول هم شد، آن وقت رئیس سازمان بود آمد آنجا. من و آقای قمی هر دو با هم نشسته بودیم. آن هم آمد و گفت به اینکه این سیاست کاری است که دروغگویی در آن هست، بدجنسی، مثلاً، در آن هست؛ چه هست؛ این آخر کلمهاش این بود که پدرسوخته ای درآن هست! این را شما بگذارید برای ما! من گفتم سیاست به این معنایی که شما می گوییدمال شماست»
وی در ادامه با بیان سخنان امام خمینی به استناد امام خمینی به توقیع شیخ صدوق رسید و بیان کرد: امام اینگونه به این توقیع استناد میکند که «در "حوادث واقعه " باید به روحانیین رجوع بشود. "حوادث واقعه " چه چیز است؟ حادثهها همین حوادث سیاسی است. احکام جز "حوادث " نیست. و اما الحوادث الواقعه رجوع کنید به فقها. حوادث همین سیاستهاست. این "حادثه "ها عبارت از اینهایی است که برای ملتها پیش میآید. این است که باید مراجعه کنند به کسان دیگری که در رأس هستند. والا مسئله گفتن و احکام شرعی جز حوادث نیست. یک چیزهایی است که بوده است» یعنی ایشان معتقدند که حوادث واقعه همان مسائل سیاسی و حوادثی است که مربوط به سرنوشت جامعه است. چرا که همه مردم میدانستند که احکام را باید از فقها و اهل دین پرسید اما این حوادث بود که مردم در آن سردرگم بودند که امام در این توقع معتقد است باید به فقها مراجعه کرد.
کد خبر: 1393728301849
1393/7/28
|