بازدید این صفحه: 3586 تاریخ انتشار: 1393/1/27 ساعت: 03:22:22
حضرت آیتالله جوادی آملی:
ذبح عظیمی که در قرآن آمده است با وجود مبارک سیدالشهدا (ع)تطبیق ندارد
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر قرآن خود بیان کرد: علما و مردان الهی سعی میکنند رابطهشان را با انبیاء محکم کنند و از آنان ارث ببرند. بعضی از همه انبیاء ارث میبرند مثل خود اهل بیت (ع)، زیارت وارث نشان میدهد که حضرت سید الشهدا (ع) از همه انبیاء ارث برده است.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛ حضرت آیتالله جوادی آملی در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 112 تا 122 سوره مبارکه صافات روز سه شنبه ،26 فروردین ماه، بیان کرد: بعد از اقامه براهین برای اصول دین، قصص برخی از انبیاء را که هم حاملان آن اصول هستند و هم مجریان آن احکام هستند و هم سود و زیان کسانی که به این احکام عمل کردند و هم زیان کسانی که به این احکام عمل نکردند بیان میفرماید.
وی بیان کرد: در جریان ذبح عظیم، کلمه عظیم اگر وصف امور ملکوتی و معنوی قرار بگیرد بار معنوی خاص دارد مانند عرش عظیم، علم عظیم، خلق عظیم و مانند آن و اگر وصف امور نازل و مادی قرار بگیرد معنای خاص خود را دارد. در قرآن کریم برای خیلی از اوصاف رذل و ناپسند وصف عظیم آمده است مانند سحر عظیم، کید عظیم، ظلم عظیم، کرب عظیم و... . و اگر چیزی به نام قوچ که ذبح است به وصف عظیم متصف شود نباید آن را با خلق عظیم و امثال آن سنجید، البته قوچی که از راه غیب خلق میشود و به وسیله فرشتهای آورده میشود از عظمتی برخوردار است در روایات نیز از گوشت گوسفند به نیکی یاد شده است و در برخی روایات آمده است اگر گوشتی لذیدتر از قوچ بود خداوند آن را برای ذبح میفرستاد.
این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: نکته دیگری که در ذیل مساله ذبح عظیم در قرآن کریم آمده است این است که برخی این را با جریان سیدالشهدا(ع) و حضرت ایشان تطبیق میدهند. اگر روایاتی در این باب وجود دارد غالب آنها مخالف این تطبیق است و اگر چنانچه ما یک روایت یا دو روایت داشتیم که این را بر وجود مبارک سیدالشهدا(ع) تطبیق کرد و روایات زیادی مخالف آن بود، روایات مخالف مقدم هستند و بر فرض تعارض باید بر کتاب خدا عرضه کنیم و در کتاب خداوند این ذبح را که به صورت ماضی ذکر میشود بر ذبح همان قوچ دلالت دارد بنابراین از نظر فنی روایات عدم تطبیق مقدم است. علاوه بر این اگر کسی سیدالشهدا(ع) را فدایی اسماعیل بداند تطبیق و تاویلی است که محذوری ندارد ولی نمیشود گفت که وجود مبارک سیدالشهدا (ع) با آن اجر عظیم فدایی برای حضرت اسماعیل بود.
وی افزود: بر اساس معرفتشناسی تجربی که کف علم است بعد نیمه تجربی که مسائل ریاضی است بعد تجریدی کلامی است بعد تجریدی فلسفی است و بعد تجریدی عرفان نظری است و بالاتر از همه اینها شهود است این مراحل دین را علمی میکند. اگر در غرب برخی بر این باور باطل هستند که ایمان در مقابل علم است برای این است که آنان علم را همان حس و تجربه حسی میدانند و چون غیب و خداوند و قیامت و اینها مانند موجودات مادی نه با چشم مسلح و نه با چشم بی سلاح دیده نمیشود میگویند اینها علم نیست چون علم را منحصر به حس و تجربه حسی میکنند و این همان تفکر خام اسرائیلی است که گفتند: «وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً؛ وقتی را که گفتید: ای موسی! ما سخن تو را باور نمیکنیم تا اینکه خدا را آشکارا ببینیم» اگر کف سواد یعنی معرفت حسی معیار باشد بله ایمان و علم و اینها مطابق معارف الهی که حسی نیست، نمیباشند. اما اگر علم به معنای واقعی که کف آن تجربه حسی است و حتی تجربه حسی هم اگر بخواهد علمی بشود باید به تجرید تکیه کند، باشد یقینا علم با ایمان مطابق است.
این مرجع تقلید در تشریح نیازمندی معرفت حسی به تجرید و قیاس عقلی گفت: زمانی که یک پزشکی دارویی را آزمایش کند و بارها تجربه کند آن دارو را برای آینده و قارهها و کشورهای دیگر تجویز میکند. این تجویز یک قیاس عقلی است. اگر از اینها پرسیده شود شما چرا این دارو را برای جاهایی دیگر و حتی افراد دیگر تجویز کردید در حالی که بر روی آنها تجربه نکردید او خواهد گفت فرقی ندارد. در حقیقت پزشک در اینجا از یک برهان عقلی استفاده کرده است که خودش نیز نمیداند و بدون این برهان عقلی انسان نمیتواند فراتر از آنچه تجربه کردهاست دارویی را تجویز کند. بنابراین تکیه گاه علوم تجربی آن تجرید عقلی است اگر این معنا باور میشد که بدون تجرید عقلی هرگز تجربه حسی کارایی ندارد گفته نمیشد که ایمان با علم هماهنگ نیست.
وی بیان کرد: قبلا بیان شد که عقیده سالم و کلمه طیب از عمل صالح بالاتر است و عمل صالح در حقیقت کلمه طیب را بالا میبرد اما سر این که در سوره حج تقوا که عمل صالح است بالاتر از کلمه طیب بیان شده این است که منظور از تقوی، تقوای اخص است. همانطور که توبه سه مرتبه دارد تقوا نیز سه مرتبه دارد مرتبه اول تقوای عام از کار حرام است، مرتبه دوم تقوای خاص از خیلی از امور حلال است و مرحله سوم تقوای اخص از غیر لقاء خداوند است، کسانی که به این مرحله عالی از تقوا رسیدهاند تلاش میکند که از هر آنچه که مخالف با لقاء خداوند است دوری کنند. و این تقوای اخص است که از کلمه طیب میگذرد و نائل میشود و کلمه طیب در مرحله صعود میماند.
آیت الله جوادی آملی افزود: بعد از ذکر این بخش خداوند هم پاداش انبیاء را ذکر میکند و هم ما را دعوت میکند به اینکه شما وارثان انبیاء باشید. علما و مردان الهی سعی میکنند رابطهشان را با انبیاء محکم کنند و از آنان ارث ببرند. بعضی از همه انبیاء ارث میبرند مثل خود اهل بیت (ع)، زیارت وارث نشان میدهد که حضرت سید الشهدا (ع) از همه انبیاء ارث برده است. برخی دیگر از برخی از انبیاء ارث میبرند آنهم در حد خودشان.
وی ادامه داد: خداوند در آیه 118 این سوره فرموده است « وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» این صراط مستقیم همان صراط مستقیمی است که « إِنَّ رَبِّی عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» است و همچنین این صراط مستقیم همان اسلام است. این صراط مستقیم غیر از سبیل و منهج و شریعه ویژه است که هر دینی برای خودش راه خاص دارد. نماز خاص، روزه خاص، قبله خاص و... شریعت هر دین است که هر دینی یک شریعت خاص دارد اما اصل عبادت جزء دین است. آنچه که مربوط به اصل دین است صراط مستقیم است که همه انبیاء بر آنند و وجود مبارک موسی و هارون از این صراط مستقیم استفاده کردند.
منبع: شفقنا
کد خبر: 1393127301093
1393/1/27
آخرین مطالب 1393/1/26:
حضرت آیتالله جوادی آملی:
/
حضرت ابراهیم (ع) پدر خاورمیانه است
1393/1/24:
حضرت آیتالله جوادی آملی:
/
قصه ذبح اسماعیل در قرآن کاملا واقعی است و تشبیهی نیست
1393/1/21:
حضرت آیت الله جوادی آملی: هنر معقول جامعه را عاقل می کند
|