صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام نماز ميّت
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

احكام نماز ميّت

«مسأله 631» نماز خواندن بر ميّت مسلمان، اگرچه بچّه باشد، واجب است، به شرط اين كه پدر و مادر آن بچّه يا يكى از آنان، مسلمان باشند و شش سال بچّه تمام شده باشد.

«مسأله 632» نماز ميّت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود و اگر پيش از آنها يا در بين آنها بخوانند، اگرچه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، كافى نيست.

«مسأله 633» كسى كه مى‏خواهد نماز ميّت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمّم باشد و بدن و لباس او پاك باشد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه تمام چيزهايى را كه در نمازهاى ديگر لازم است، رعايت كند و احتياط واجب آن است كه عورت او پوشيده باشد و لباس او نيز غصبى نباشد.

«مسأله 634» كسى كه بر ميّت نماز مى‏خواند، بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است ميّت را مقابل او به گونه‏اى به پشت بخوابانند كه سر ميّت به طرف راست و پاى او

(119)

 

به طرف چپ نمازگزار باشد.

«مسأله 635» مكان نمازگزار بايد از جاى ميّت پايين‏تر يا بلندتر نباشد، ولى پستى و بلندى مختصر اشكال ندارد. همچنين مكان نمازگزار بايد غصبى نباشد.

«مسأله 636» نمازگزار نبايد از ميّت به قدرى دور باشد كه نگويند در كنار ميّت ايستاده؛ ولى كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى‏خواند، اگر از ميّت دور باشد، چنانچه صفها به يكديگر متصل باشند، اشكال ندارد.

«مسأله 637» نمازگزار بايد مقابل ميّت بايستد، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميّت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل ميّت نيستند، اشكال ندارد.

«مسأله 638» نبايد بين ميّت و نمازگزار پرده و ديوار يا چيز ديگرى مانند اينها فاصله باشد، ولى اگر ميّت در تابوت و مانند آن باشد، اشكال ندارد.

«مسأله 639» در وقت خواندن نماز، بايد عورت ميّت پوشيده باشد و اگر كفن كردن او ممكن نباشد، بايد عورت او را حتّى با تخته و آجر و مانند اينها بپوشانند.

«مسأله 640» نماز ميّت را بايد ايستاده و به قصد قربت خواند و هنگام نيّت، بايد ميّت را معين كرد، مثلاً نيّت كند: «بر اين ميّت نماز مى‏خوانم قربةً اِلى اللّه‏».

«مسأله 641» اگر كسى نباشد كه بتواند ايستاده نماز ميّت را بخواند، مى‏توان نشسته بر او نماز خواند.

«مسأله 642» مكروه است بر ميّت چند مرتبه نماز بخوانند، ولى اگر ميّت اهل علم و تقوى باشد، اين عمل مكروه نيست.

«مسأله 643» اگر ميّت را عمدا يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى بدون نماز دفن كنند يا بعد از دفن معلوم شود نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است، واجب است تا وقتى كه جسد او از هم نپاشيده با شرط‏هايى كه براى نماز ميّت گفته شد، به قبر او نماز بخوانند؛ ولى چنانچه پس از دفن معلوم شود كه به هنگام نماز سر ميّت به طرف چپ نمازگزار و پاى او به سمت راست وى بوده، نماز خواندن بر قبر او واجب نيست.

(120)

 

دستور نماز ميّت

«مسأله 644» نماز ميّت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است:

بعد از نيّت و گفتن تكبير اوّل بگويد: «اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه‏ُ وَأنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه‏ِ» و بعد از تكبير دوم بگويد: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» و بعد از تكبير سوم بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ» و بعد از تكبير چهارم، اگر ميّت مرد است بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَيِّتِ» و اگر زن است بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَيِّتِ» و بعد تكبير پنجم را بگويد.

و بهتر است بعد از تكبير اوّل بگويد: «اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّه‏ُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشيرا وَنَذيرا بَيْنَ يَدَى السَّاعَةِ» و بعد از تكبير دوم بگويد: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ وَصَلِّ عَلى جَميـعِ الأنْبياءِ وَالْمُرْسَلينَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّيقينَ وَجَميـعِ عِبادِ اللّه‏ِ الصّالِحينَ» و بعد از تكبير سوم بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْياءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ تابِـعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيْراتِ إنَّكَ مُجيبُ الدَّعَواتِ إنَّكَ عَلى كُلِّ شَى‏ءٍ قَديرٌ» و بعد از تكبير چهارم، اگر ميّت مرد باشد بگويد: «اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَأنْتَ خَيْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَيْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ كانَ مُحْسِنا فَزِدْ فى إحْسانِهِ وَإنْ كانَ مُسيئا فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فى أعْلى عِلّيّينَ واخْلُفْ عَلى أهْلِهِ فى الْغابِرينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ» و بعد تكبير پنجم را بگويد؛ ولى اگر ميّت زن باشد، بعد از تكبير چهارم بگويد: «اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ وَابْنَةُ أمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَأنْتَ خَيْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَيْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فى إحْسانِها وَإنْ كانَتْ مُسيئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فى أعْلى عِلّيّينَ واخْلُفْ عَلى أهْلِها فى الْغابِرينَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ».

«مسأله 645» بايد تكبيرها و دعاها را به گونه‏اى پشت سر هم بخوانند كه نماز از

(121)

 

صورت خود خارج نشود.

«مسأله 646» كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى‏خواند نيز بايد تكبيرها و دعاهاى آن را بخواند.

مستحبّات نماز ميّت

«مسأله 647» چند چيز در نماز ميّت مستحب است:

اوّل: كسى كه نماز ميّت مى‏خواند، داراى وضو، غسل يا تيمّم باشد و احتياط مستحب آن است كه در صورتى تيمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، به نماز ميّت نرسد. دوم: اگر ميّت مرد باشد، امام جماعت يا كسى كه به طور فُرادى به او نماز مى‏خواند مقابل وسط قامت او بايستد واگر زن باشد، مقابل سينه او بايستد. سوم: با پاى برهنه نماز بخواند. چهارم: در هر تكبير دست‏ها را تا مقابل گوش بلند كند. پنجم: فاصله او با ميّت به قدرى كم باشد كه اگر باد لباس او را حركت دهد، به جنازه برسد. ششم: نماز ميّت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كسانى كه با او نماز مى‏خوانند آهسته بخوانند. هشتم: در جماعت، مأموم اگرچه يك نفر باشد، پشت سر امام بايستد. نهم: نمازگزار به ميّت و مؤمنين زياد دعا كند. دهم: پيش از نماز سه مرتبه بگويد: «اَلصَّلاة». يازدهم: نماز را در جايى بخواند كه مردم براى نماز ميّت بيشتر به آن جا مى‏روند. دوازدهم: زن حائض اگر نماز ميّت را به جماعت مى‏خواند، در صفى تنها بايستد.

«مسأله 648» خواندن نماز ميّت در مساجد مكروه است، ولى در مسجدالحرام مكروه نيست.

احكام دفن

«مسأله 649» واجب است ميّت را به گونه‏اى در زمين دفن كنند كه بوى او بيرون نيايد و درندگان نيز نتوانند بدن او را بيرون آورند و در صورتى كه ترس از درنده و نزديك شدن

(122)

 

انسانى كه از بوى ميّت اذيت شود در بين نباشد، عنوان دفن در زمين كافى است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه گودى قبر به همان اندازه مذكور در بالا باشد و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.

«مسأله 650» اگر دفن ميّت در زمين ممكن نباشد، بايد او را به جاى دفن، در بنا يا تابوت بگذارند.

«مسأله 651» ميّت را بايد در قبر به پهلوى راست به گونه‏اى بخوابانند كه جلوى بدن او به طرف قبله باشد.

«مسأله 652» اگر كسى در كشتى بميرد، چنانچه جسد او فاسد نشود و بودن او در كشتى نيز مانعى نداشته باشد، بايد صبر كنند تا به خشكى برسند و او را در زمين دفن كنند وگرنه بايد او را در كشتى غسل بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز ميّت، چيز سنگينى به پاى او ببندند و به دريا بيندازند يا او را در خمره گذاشته و در آن را ببندند و به دريا بيندازند.

«مسأله 653» اگر بترسند كه دشمن، قبر ميّت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد و گوش يا بينى يا اعضاى ديگر او را ببرد، چنانچه ممكن باشد بايد به نحوى كه در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند.

«مسأله 654» هزينه انداختن در دريا و هزينه محكم كردن قبر ميّت را در صورتى كه لازم باشد، بايد از اصل مال ميّت بردارند.

«مسأله 655» اگر زن كافر بميرد و بچّه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه مسلمان باشد، احتياطا بايد زن را در قبر به پهلوى چپ و پشت به قبله بخوابانند تا روى بچّه به طرف قبله باشد، بلكه اگر هنوز روح نيز به بدن طفل داخل نشده باشد، بنابر احتياط واجب بايد به همين دستور عمل كنند.

«مسأله 656» دفن مسلمان در قبرستان كفار چنانچه اهانت به وى باشد و دفن كفار در قبرستان مسلمانان چنانچه اهانت به مسلمين باشد، جايز نيست و احتياط واجب آن است كه اگر اهانت نيز نباشد، مسلمان را در قبرستان كفار و كافر را در قبرستان مسلمانان

(123)

 

دفن نكنند.

«مسأله 657» اگر ناچار شوند كه مسلمان را در قبرستان غير مسلمانان دفن كنند ـ مانند برخى كشورهاى غير اسلامى ـ دفن او در آنجا جايز است، مخصوصا اگر موجب اهانت بر او نباشد.

«مسأله 658» دفن مسلمان در جايى كه بى‏احترامى به او باشد، مانند جايى كه خاكروبه و كثافات در آن مى‏ريزند، جايز نيست.

«مسأله 659» ميّت را نبايد در جاى غصبى دفن كنند و دفن كردن او نيز در جايى كه براى غير دفن كردن وقف شده، مثل مدارس موقوفه، جايز نيست.

«مسأله 660» دفن ميّت در قبر مرده ديگر، اگر موجب نبش قبر شود جايز نيست.

«مسأله 661» چيزى كه از ميّت جدا مى‏شود، اگرچه مو، ناخن و دندان او باشد، بايد دفن شود و اگر موجب نبش نشود، احتياط واجب آن است كه با خود او دفن شود و نيز دفن ناخن و دندانى كه در حال حيات از انسان جدا مى‏شود مستحب است.

«مسأله 662» اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردن او ممكن نباشد، بايد درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند و در صورتى كه چاه مال غير باشد، بايد به نحوى او را راضى كنند.

«مسأله 663» اگر بچّه در رحم مادر بميرد و ماندن او در رحم براى مادر خطر داشته باشد، بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند، اشكال ندارد، ولى بايد شوهرش اگر اهل فن است يا زنى كه اهل فن باشد و اگر ممكن نيست مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آن هم ممكن نشود، مرد نامحرمى كه اهل فن باشد، بچّه را بيرون بياورد و در صورتى كه آن نيز پيدا نشود، كسى كه اهل فن نباشد، با رعايت ترتيب ذكر شده مى‏تواند بچّه را بيرون آورد.

«مسأله 664» هرگاه مادر بميرد و بچّه در شكم او زنده باشد، اگرچه اميد به زنده ماندن طفل نداشته باشند، بايد به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد، به هر ترتيبى كه بچّه سالم بيرون مى‏آيد، بچّه را بيرون آورند و دوباره آن جا را بدوزند.

(124)

 

مستحبّات دفن

«مسأله 665» خوب است به اميد آن كه مطلوب پروردگار باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود كنند و ميّت را در نزديك‏ترين قبرستان دفن نمايند، مگر آن كه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد؛ مثل آن كه افراد خوب در آن جا دفن شده باشند يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آن جا بروند و نيز بهتر است جنازه را در چند مترى قبر، زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك قبر ببرند و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و اگر ميّت مرد است، در دفعه سوم به گونه‏اى او را زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد و در دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمايند و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند و هنگام وارد كردن زن در قبر، پارچه‏اى روى قبر بگيرند و نيز جنازه ميت را به آرامى از تابوت بيرون آورند و وارد قبر كنند و دعاهايى را كه دستور داده شده، پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن كه ميّت را در قبر گذاشتند، گره‏هاى كفن را باز كنند و صورت ميّت را روى خاك بگذارند و بالشى از خاك زير سر او بسازند و پشت ميّت، خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميّت به پشت برنگردد و پيش از آن كه لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست ميّت بزنند و دست چپ را با قوت بر شانه چپ ميّت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند و به شدّت حركتش دهند و سه مرتبه بگويند:«اِسْمَعْ إفْهَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جاى فلان، اسم ميّت و پدر او را بگويند؛ مثلاً اگر اسم ميّت محمد و اسم پدر او على است، سه مرتبه بگويند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلى» و پس از آن بگويند: «هَلْ أنْتَ عَلى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَيهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّه‏ُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَيِّدُ النَّبيّينَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلينَ وَأنَّ عَليّا عليه‏السلام أميرُالْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدُ الْوَصيّينَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللّه‏ُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمينَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِىَّ بْنَ مُوسى وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلىٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدىَّ صَلَواتُ اللّه‏ِ عَلَيْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنينَ وَحُجَجُ اللّه‏ِ عَلَى الْخَلْقِ أجْمَعينَ وَأئِمَّتُكَ أئِمَّةُ هُدىً بِكَ أبْرارٌ يا فُلانَ بْنَ

(125)

 

فُلانٍ» و به جاى فلان بن فلان، اسم ميّت و پدرش را بگويد و بعد ادامه دهد: «إذا أتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَيْنِ مِنْ عِنْدِ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَتَعالى وَسَألاكَ عَنْ رَبِّكَ وَعَنْ نَبِيِّكَ وَعَنْ دينِكَ وَعَنْ كِتابِكَ وَعَنْ قِبْلَتِكَ وَعَنْ أئِمَّتِكَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فى جَوابِهِما: اللّه‏ُ رَبّى وَمُحَمَّدٌ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نَبيّى وَالاْءسْلامُ دينى وَالْقُرْآنُ كِتابى وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتى وَأميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أبى طالِبٍ عليه‏السلام إمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ الْمُجْتَبى عليه‏السلام إمامى وَالْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ الْشَّهيدُ بِكَرْبَلاءِ عليه‏السلام إمامى وَعَلِىٌّ زَيْنُ الْعابِدينَ عليه‏السلام إمامى وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ عليه‏السلام إمامى وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ عليه‏السلام إمامى وَمُوسَى الْكاظِمُ عليه‏السلام إمامى وَعَلِىٌّ الرِّضا عليه‏السلام إمامى وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ عليه‏السلام إمامى وَعَلِىٌّ الْهادى عليه‏السلام إمامى وَالْحَسَنُ الْعَسْكَرىُّ عليه‏السلام إمامى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ عليه‏السلام إمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّه‏ِ عَلَيْهِمْ أجْمَعينَ أئِمَّتى وَسادَتى وَقادَتى وَشُفَعائى بِهِمْ أتَوَلّى وَمِنْ أعْدائِهِمْ أتَبَرَّءُ فى الدُّنْيا وَالاْآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ» و به جاى فلان بن فلان، اسم ميّت و پدرش را بگويد و سپس ادامه دهد: «أنَّ اللّه‏َ تَبارَكَ وَتَعالى نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مَحَمَّدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَأنَّ عَلِىَّ بْنَ أبى طالِبٍ وَأوْلادَهُ الْمَعْصُومينَ الاَْئِمَّةَ الاْءثْنَىْ عَشَرَ نِعْمَ الاْءئِمَّةُ وَأنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم حَقٌّ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْكَرٍ وَنَكيرٍ فى الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالْنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْميزانَ حَقٌّ وَتَطايُرَ الْكُتُبِ حَقٌّ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَأنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَأنَّ اللّه‏َ يَبْعَثُ مَنْ فى الْقُبُورِ» و سپس بگويد: «أ فَهِمْتَ يا فُلانُ» و به جاى فلان اسم ميّت را بگويد، و پس از آن بگويد: «ثَبَّتَكَ اللّه‏ُ بِالْقَولِ الثّابِتِ وَهَداكَ اللّه‏ُ إلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ عَرَّفَ اللّه‏ُ بَيْنَكَ وَبَيْنَ أوْلِيائِكَ فى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتَهِ» پس بگويد: «اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ إلَيْكَ وَلَقِّهِ مِنْكَ بُرْهانا أللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ».

«مسأله 666» خوب است به اميد اين كه مطلوب پروردگار باشد، كسى كه ميّت را در قبر مى‏گذارد، با طهارت و سر و پاى برهنه باشد و از طرف پاى ميّت از قبر بيرون بيايد وغير از خويشان ميّت، كسانى كه حاضرند با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بگويند «اِنّا لله‏ِ وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» و اگر ميّت زن باشد، كسى كه با او محرم مى‏باشد و اگر محرمى نباشد، خويشانش او را در قبر بگذارند.

«مسأله 667» مستحب است انسان در حال سلامتى، كفن و سِدر و كافور خود را

(126)

 

تهيّه كند.

«مسأله 668» خوب است به اميد اين كه مطلوب پروردگار باشد، قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانه‏اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود و روى قبر آب بپاشند و بعد از پاشيدن آب، كسانى كه حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتان را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه «اِنّا أنْزَلْناهُ» را بخوانند و براى ميّت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند: «اَللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ إلَيْكَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْكَ رِضْوانا وَأسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنيهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ».

«مسأله 669» مستحب است پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده‏اند، وَلىّ ميّت يا كسى كه از طرف ولىّ اجازه دارد، دعاهايى را كه دستور داده شده به ميّت تلقين كند.

«مسأله 670» بعد از دفن ميّت، مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتى دهند، ولى اگر مدّتى از دفن گذشته باشد كه به واسطه سرسلامتى دادن، مصيبت به خاطر آنان بيايد، ترك آن بهتر است و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميّت غذا بفرستند وغذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.

«مسأله 671» مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت ميّت را ياد مى‏كند، «اِنّا لله‏ِ وَاِنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» بگويد و براى ميّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.

«مسأله 672» بنا بر احتياط واجب جايز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و يا موى خود را بكند و به خود لطمه بزند.

«مسأله 673» پاره كردن يقه در مرگ كسى غير از پدر و برادر بنابر احتياط جايز نيست.

«مسأله 674» اگر مرد در مرگ زن يا فرزند، يقه يا لباس خود را پاره كند يا اگر زن در عزاى ميّت صورت خود را به گونه‏اى بخراشد كه خون بيايد يا موى خود را بكند، بنابر احتياط واجب بايد يك بنده آزاد كند يا ده فقير را غذا دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر

(127)

 

نتواند، بايد سه روز روزه بگيرد.

«مسأله 675» احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميّت صدا را خيلى بلند نكند.

نماز شب دفن

«مسأله 676» مستحب است در شب اوّل قبر، دو ركعت نماز براى ميّت بخوانند و ثواب آن را به وى هديه كنند و دستور آن اين است كه در ركعت اوّل بعد از حمد يك مرتبه «آية‏الكرسى» و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «اِنّا أَنْزَلْناهُ» (قدر) بخوانند و بعد از سلام بگويند: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَهَا إلَى قَبْرِ فُلانٍ» و به جاى كلمه فلان، اسم ميّت را بگويند و نيز مى‏تواند پس از حمد در ركعت اول دو مرتبه «قُلْ هُوَ اللّه‏ُ أحَدٌ» و در ركعت دوم ده بار «ألْهكُمُ التَّكَاثُرُ» (سوره تكاثر) را بخواند.

«مسأله 677» نماز شب دفن را در هر موقع از شب اوّل قبر مى‏توان خواند، ولى بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.

«مسأله 678» اگر بخواهند ميّت را به شهر دورى ببرند يا به جهت ديگرى دفن او تأخير بيفتد، بايد نماز شب دفن را تا شب اوّل قبر او تأخير بيندازند.

احكام نبش قبر

«مسأله 679» نبش قبر مسلمان (يعنى شكافتن قبر او به گونه‏اى كه جنازه او آشكار شود) اگرچه طفل يا ديوانه باشد حرام است، ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد، اشكال ندارد.

«مسأله 680» نبش قبر امام زاده‏ها، شهدا، علماء و صُلَحا، اگرچه سالها بر آن گذشته باشد، حرام است مخصوصا اگر زيارتگاه باشد.

«مسأله 681» شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:

اوّل: آن كه ميّت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آن جا بماند. دوم: آن كه كفن يا چيز ديگرى كه با ميّت دفن شده، غصبى باشد و صاحب آن

(128)

 

راضى نشود كه در قبر بماند و يا چيزى از مال خود ميّت كه به ورثه او رسيده، با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند و اگر وصيّت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند، در صورتى كه وصيّتش بيشتر از يك سوم مال او نباشد، براى بيرون آوردن آنها نمى‏توانند قبر را بشكافند. سوم: آن كه ميّت بى‏غسل يا بى‏كفن دفن شده باشد يا بفهمند كه غسل او باطل بوده يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته باشند. چهارم: آن كه براى ثابت شدن حقّى بخواهند بدن ميّت را ببينند. پنجم: آن كه ميّت را در جايى كه بى‏احترامى به اوست، مثل قبرستان كفار يا جايى كه كثافات و خاكروبه مى‏ريزند، دفن كرده باشند. ششم: آن كه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند؛ مثلاً بخواهند بچّه زنده را از شكم زن حامله‏اى كه او را دفن كرده‏اند بيرون آورند. هفتم: آن كه بترسند درنده‏اى بدن ميّت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن او را بيرون آورد. هشتم: آن كه وصيت كرده باشد او را در مكان معينى دفن نمايند و به خاطر ندانستن يا فراموشى و يا عمدا او را در جاى ديگرى دفن كرده باشند.