صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام زكات
موضوع: کتب استفتائی

 

احكام زكات

 

مسأله 2007: زكات فقط در نه چيز واجب است: اوّل: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم: كشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند. و اگر كسى يكى از اين نه چيز را مالك باشد، با شرايطى كه بعداً گفته مى شود، بايد مقدار معيّنى، به عنوان زكات بپردازد.

 

مسأله 2008: « سُلْت » كه دانه اى است به نرمى گندم و خاصيت جو دارد و « عَلَس » كه مانند گندم است و خوراك مردم « صنعا » مى باشد، بنابر احتياط مستحب زكات آن دو داده شود.

 

شرايط واجب شدن زكات

مسأله 2009: زكات در صورتى واجب مى شود كه مال به مقدار نصاب كه بعداً گفته مى شود، برسد و مالك آن، بالغ، عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرّف كند.

 

مسأله 2010: اگر انسان يازده ماه، مالك گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره باشد، اوّل ماه دوازدهم بنابر احتياط بايد زكات آن را بدهد ولى اوّل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم، حساب كند.

 

مسأله 2011: اگر مالك گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در بين سال بالغ شود بنابر احتياط مستحب زكات را بدهد، مثلا اگر بچّه اى در اوّل محرّم، مالك چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد، يازده ماه كه از اوّل محرّم بگذرد، اگر شرايط ديگر را نيز دارا باشد، بنابر احتياط مستحب زكات بدهد.

 

مسأله 2012: زكات گندم و جو، وقتى واجب مى شود كه به آنها گندم و جو گفته شود. و زكات كشمش بنابر احتياط، وقتى واجب مى شود كه غوره است. و موقعى كه رنگ خرما زرد يا سرخ شد، بنابر احتياط زكات آن واجب مى شود ولى وقت دادن زكات، در گندم و جو، موقع خرمن و جدا كردن كاه آن و در خرما و كشمش هنگامى است كه خشك شده باشد.

 

مسأله 2013: اگر موقع واجب شدن زكات گندم، جو، كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد، صاحب آن بالغ باشد، بايد زكات بدهد.

 

مسأله 2014: اگر صاحب گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زكات بر او واجب نيست ولى اگر در مقدارى از سال، ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد، بنابر احتياط مستحب زكات را بدهد.

 

مسأله 2015: اگر صاحب گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره، مقدارى از سال، مست و بيهوش شود، زكات از او ساقط نمى شود و همچنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم، جو، خرما و كشمش مست يا بيهوش باشد.

 

مسأله 2016: مالى را كه از انسان غصب كرده اند و نمى تواند در آن تصرّف كند زكات ندارد. ولى اگر زراعتى را از او غصب كنند و موقعى كه زكات آن واجب مى شود، در دست غصب كننده باشد، هر وقت به صاحبش برگشت، بنابر احتياط زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2017: اگر طلا و نقره يا چيزى ديگر كه زكات آن واجب است، قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست.

 

زكات گندم، جو، خرما و كشمش

مسأله 2018: زكات گندم، جو، خرما و كشمش وقتى واجب مى شود كه به مقدار نصاب برسد، كه معادل « 207/847 كيلوگرم » مى باشد.

 

مسأله 2019: اگر پيش از دادن زكات، از انگور، خرما، جو و گندمى كه زكات آن واجب شده، خود و افراد تحت تكفّلش بخورند، يا مثلا به فقير بدهد، بايد زكات مقدارى كه مصرف كرده، بدهد.

 

مسأله 2020: اگر هنگامى كه زكات گندم، جو، خرما و انگور واجب شد، مالك آن بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند، ولى اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هريك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است، بايد زكات سهم خود را بدهد.

 

مسأله 2021: كسى كه از طرف حاكم شرع، مأمور جمع آورى زكات است، موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا مى كنند و بعد از خشك شدن خرما و انگور، مى تواند زكات را مطالبه كند و اگر مالك ندهد و چيزى كه زكات آن واجب شده، از بين برود بايد عوض آن را بدهد.

 

مسأله 2022: اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور، يا زراعت گندم و جو، زكات آن واجب شود، مثلا خرما در ملك او زرد يا سرخ شود، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2023: اگر بعد از آنكه زكات گندم، جو، خرما و انگور واجب شد، زراعت و درخت را بفروشد، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2024: اگر انسان، گندم يا جو، يا خرما و يا انگور را بخرد و بداند فروشنده زكات آن را داده، يا شك كند كه داده يا نه، چيزى بر او واجب نيست و اگر بداند زكات آن را نداده، چنانچه حاكم شرع، معامله مقدار زكات را اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع، مى تواند مقدار زكات را از خريدار بگيرد و اگر معامله مقدار زكات را اجازه دهد، معامله صحيح است و خريدار بايد آن مقدار را، به حاكم شرع بدهد و در صورتى كه قيمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد، مى تواند از او پس بگيرد.

 

مسأله 2025: اگر وزن گندم، جو، خرما و كشمش موقعى كه تَر است به « 207/847 كيلوگرم » برسد و بعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.

 

مسأله 2026: اگر گندم، جو و خرما را پيش از خشك شدن، مصرف كند چنانچه خشك آن، به اندازه نصاب باشد، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2027: خرمايى كه تازه آن را مى خورند و اگر بماند، خيلى كم مى شود، چنانچه مقدارى باشد كه خشك آن به « 207/847 كيلوگرم » برسد، زكات آن واجب است و اگر بعد از خشك شدن، به آن خرما نگويند يا كمتر از مقدار مذكور مى شود زكات واجب نيست.

 

مسأله 2028: گندم، جو، خرما و كشمش كه زكات آن را داده است، اگر چند سال نيز نزد او بماند زكات ندارد.

 

مقدار زكات

مسأله 2029: اگر گندم، جو، خرما و انگور از آب باران يا نهر آبيارى شود، يا از رطوبت زمين استفاده كند، زكات آن يك دهم ( 10% ) است. و اگر با دلو و مانند آن آبيارى گردد، زكات آن يك بيستم ( 5% ) است. و اگر مقدارى از باران يا نهر و يا رطوبت زمين استفاده كند و به همان مقدار از آبيارى با دلو و مانند آن استفاده نمايد، زكات نصف آن، يك دهم و زكات نصف ديگر آن، يك بيستم مى باشد، يعنى ( 5/7% ) يا از چهل قسمت، سه قسمت آن را بايد بابت زكات بدهد.

 

مسأله 2030: اگر گندم، جو، خرما و انگور، هم از آب باران آبيارى شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند، چنانچه طورى باشد كه بگويند آبيارى با دلو و مانند آن غلبه داشته، زكات آن يك بيستم ( 5% ) است و اگر بگويند آبيارى با آب نهر و باران غلبه داشته، زكات آن يك دهم ( 10% ) است، بلكه اگر نگويند آب باران و نهر غلبه داشته، ولى آبيارى با آب باران و نهر بيشتر از آب دلو و مانند آن باشد، بنابر احتياط واجب، زكات آن يك دهم مى باشد.

 

مسأله 2031: اگر بعد از فحص شك كند آبيارى با آب باران و آب دلو، به يك اندازه بوده يا آب باران غلبه داشته، مى تواند از نصف آن، يك دهم و از نصف ديگر آن، يك بيستم بدهد. و نيز اگر بعد از فحص شك كند هر دو به يك اندازه بوده يا آبيارى با دلو غلبه داشته، مى تواند زكات تمام آن را يك بيستم بدهد.

 

مسأله 2032: اگر گندم، جو، خرما و انگور، با آب باران و نهر آبيارى شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولى با آب دلو نيز آبيارى گردد و آب دلو به زياد شدن محصول كمك نكند، زكات آن يك دهم است و اگر با دلو و مانند آن آبيارى شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد، ولى از آب نهر و باران نيز استفاده كند و به زياد شدن محصول كمك كند، زكات آن، يك بيستم است.

 

مسأله 2033: اگر زراعتى را با دلو و مانند آن آبيارى كنند و در زمين پهلوى آن، زراعتى كنند كه از رطوبت آن زمين، استفاده نمايد و محتاج به آبيارى نباشد، زكات زراعتى كه با دلو آبيارى شده، يك بيستم و زكات زراعت پهلوى آن، يك دهم مى باشد.

 

مسأله 2034: مخارجى كه براى گندم، جو، خرما و انگور كرده است، حتّى مقدارى كه از قيمت وسايل و لباس كه بر اثر زراعت كم شده، مى تواند از حاصل كسر كند و چنانچه باقيمانده آن به « 207/847 كيلوگرم » برسد، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2035: تخمى را كه براى زراعت مصرف نموده، اگر از خودش باشد، به مقدار وزن آن، مى تواند از حاصل كسر كند و اگر خريده باشد، مى تواند قيمتى را كه براى خريد آن داده، جزو مخارج حساب نمايد.

 

مسأله 2036: اگر زمين و وسايل زراعت، يا يكى از اين دو، ملك خود او باشد، نبايد كرايه آن را جزو مخارج، حساب كند و نيز براى كارهايى كه خودش كرده يا ديگرى با اجرت انجام داده، چيزى از حاصل كسر نمى شود.

 

مسأله 2037: اگر درخت انگور يا خرما را بخرد، بنابر احتياط قيمت آن جزو مخارج نيست ولى اگر خرما يا انگور را پيش از چيدن بخرد، پولى كه براى آن داده، جزو مخارج حساب مى شود.

 

مسأله 2038: اگر زمينى بخرد و در آن، گندم يا جو بكارد، پولى كه براى خريد زمين داده، بنابر احتياط جزو مخارج حساب نمى شود، ولى اگر زراعت را بخرد، پولى كه براى خريد آن داده مى تواند جزو مخارج، حساب نمايد و از حاصل كم كند، امّا بايد قيمت كاهى را كه از آن به دست مى آيد، از پولى كه براى خريد زراعت داده كسر نمايد، مثلا اگر زراعتى را پانصد تومان بخرد و قيمت كاه آن، صد تومان باشد، فقط چهارصد تومان آن را مى تواند جزو مخارج حساب نمايد.

 

مسأله 2039: كسى كه بدون گاو و چيزهاى ديگرى كه براى زراعت لازم است، مى تواند زراعت كند، اگر آن را بخرد - و كلاّ يا بعضاً تلف شود - مى تواند پولى كه براى خريد آن داده، جزو مخارج حساب نمايد.

 

مسأله 2040: كسى كه بدون گاو يا چيزهاى ديگرى كه براى زراعت لازم است، نمى تواند زراعت كند، اگر آن را بخرد و بر اثر زراعت به كلى از بين برود، مى تواند قيمت آن را جزو مخارج حساب نمايد و اگر مقدارى از قيمت آن كم شود، مى تواند آن مقدار را جزو مخارج حساب كند، ولى اگر بعد از زراعت چيزى از قيمت كم نشود، بنابر احتياط نبايد چيزى از قيمت آن را جزو مخارج حساب نمايد.

 

مسأله 2041: اگر در يك زمين جو، گندم و چيزى مانند برنج و لوبيا كه زكات آن واجب نيست بكارد، مخارجى كه كرده، بايد بر هر دو، قسمت نمايد، مثلا اگر هردو به يك اندازه بوده، مى تواند نصف مخارج را از جنسى كه زكات دارد، كسر نمايد.

 

مسأله 2042: اگر براى شخم زدن يا كار ديگرى كه تا چند سال فايده دارد خرجى كند، مى تواند آن را جزو مخارج سال اوّل حساب نمايد.

 

مسأله 2043: اگر انسان، در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوه آنها، در يك وقت به دست نمى آيد گندم، يا جو، يا خرما و يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يكسال حساب شود، چنانچه چيزى كه اوّل مى رسد به اندازه نصاب يعنى « 207/847 كيلوگرم » باشد، بايد زكات آن را موقعى كه مى رسد بدهد و زكات بقيّه را هر وقت بدست مى آيد ادا نمايد و اگر آنچه اوّل مى رسد به اندازه نصاب نباشد، در صورتى كه يقين دارد، با آنچه بعد به دست مى آيد به اندازه نصاب مى شود، باز هم واجب است، زكات آنچه را كه رسيده، همان وقت و زكات بقيّه را موقعى كه مى رسد بدهد و اگر يقين ندارد كه همه آنها، به اندازه نصاب شود، بايد صبر كند تا بقيّه آن برسد، پس اگر روى هم به مقدار نصاب شود، زكات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود، زكات آن واجب نيست.

 

مسأله 2044: اگر درخت خرما يا انگور، در يك سال دو مرتبه ميوه دهد، چنانچه روى هم، به مقدار نصاب باشد، بنابر احتياط واجب زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2045: اگر مقدارى خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن، به اندازه نصاب مى شود، چنانچه به قصد زكات مقدارى از تازه آن را به مستحق بدهد كه اگر خشك شود به اندازه زكاتى باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.

 

مسأله 2046: اگر زكات خرماى خشك يا كشمش بر او واجب باشد، نمى تواند زكات آن را از خرماى تازه يا انگور بدهد و نيز اگر زكات خرماى تازه يا انگور، بر او واجب باشد، نمى تواند زكات آن را از خرماى خشك يا كشمش بدهد، امّا اگر يكى از اينها يا چيز ديگرى را به قصد قيمت زكات بدهد، مانعى ندارد.

 

مسأله 2047: كسى كه بدهكار است و مالى دارد كه زكات آن واجب شده، اگر بميرد، بايد اوّل تمام زكات را از مالى كه زكات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را ادا نمايند.

 

مسأله 2048: كسى كه بدهكار است و گندم، يا جو، يا خرما و يا انگور نيز دارد، اگر بميرد و پيش از آنكه زكات اينها واجب شود، ورثه قرض او را از مال ديگرى بدهند، هر كدام كه سهمش به « 207/847 كيلوگرم » برسد، بايد زكات بدهد و اگر پيش از آنكه زكات اينها واجب شود، قرض او را ندهند و براى طلب كارها نيز ضمانت دين را نكرده باشند، با رضايت آنها، چنانچه مال ميّت فقط به اندازه بدهى او باشد، واجب نيست زكات اينها را بدهند. و اگر مال ميّت، بيشتر از بدهى او باشد، در صورتى كه بدهى او به قدرى است كه اگر بخواهند ادا نمايند، بايد مقدارى از گندم، جو، خرما و انگور را نيز به طلبكار بدهند، آنچه را به طلبكار مى دهند، زكات ندارد و بقيّه، مال ورثه است و هر كدام كه سهمش به اندازه نصاب شود، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2049: اگر گندم، جو، خرما و كشمشى كه زكات آن واجب شده، خوب و بد دارد، بنابر احتياط واجب زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد.

 

نصاب طلا

مسأله 2050: طلا دو نصاب دارد، نصاب اوّل: بيست مثقال شرعى است و هر مثقال آن هيجده نخود مى باشد. پس وقتى طلا به بيست مثقال شرعى كه پانزده مثقال معمولى است برسد، اگر شرايط ديگر را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك چهلم ( 5/2% ) آن را كه نُه نخود مى شود زكات بدهد. و اگر به اين مقدار نرسد، زكات آن واجب نيست. نصاب دوم: چهار مثقال شرعى كه سه مثقال معمولى مى شود، يعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام هيجده مثقال را از قرار يك چهلم ( 5/2% ) بدهد و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط بايد زكات پانزده مثقال را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است هرچه بالا رود. يعنى اگر سه مثقال اضافه شود، بايد زكات آن را بدهد و اگر كمتر اضافه شود، مقدارى كه اضافه شده زكات ندارد.

 

نصاب نقره

مسأله 2051: نقره دو نصاب دارد، نصاب اوّل: يكصد و پنج مثقال معمولى است، اگر نقره به يكصد و پنج مثقال برسد و شرايط ديگر را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك چهلم ( 5/2% ) آن را كه دو مثقال و پانزده نخود است، زكات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد، زكات آن واجب نيست. نصاب دوم: بيست و يك مثقال است، يعنى اگر بيست و يك مثقال به يكصد و پنج مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام يكصد و بيست و شش مثقال را همان گونه كه گفته شد، بدهد. و اگر كمتر از بيست و يك مثقال اضافه شود، فقط بايد زكات يكصد و پنج مثقال را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است هرچه بالا رود، يعنى اگر بيست و يك مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام آن را بدهد و اگر كمتر اضافه شود، مقدارى كه اضافه شده و كمتر از بيست و يك مثقال است زكات ندارد، بنابراين اگر انسان يك چهلم ( 5/2% ) هرچه طلا و نقره دارد بدهد، زكاتى را كه بر او واجب بوده داده و چه بسا بيشتر از مقدار واجب نيز داده است. مثلا كسى كه يكصد و ده مثقال نقره دارد، اگر يك چهلم ( 5/2% ) آن را بدهد، زكات يكصد و پنج مثقال آن را كه واجب بوده داده و مقدارى نيز براى پنج مثقال آن داده كه واجب نبوده است.

 

چند مسأله

مسأله 2052: كسى كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگرچه زكات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اوّل كم نشده، هر سال بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2053: زكات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود كه آن را سكّه زده باشند و معامله با آن رايج باشد، اگرچه سكّه آن نيز از بين رفته باشد.

 

مسأله 2054: طلا و نقره سكّه دارى كه زنها، براى زينت به كار مى برند، زكات آن واجب نيست.

 

مسأله 2055: كسى كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها، به اندازه نصاب اوّل نباشد، مثلا يكصد و چهار مثقال نقره و چهارده مثقال طلا داشته باشد، زكات بر او واجب نيست.

 

مسأله 2056: زكات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود كه انسان، يازده ماه، مالك مقدار نصاب باشد و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.

 

مسأله 2057: اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اى را كه دارد، با طلا يا نقره و يا چيز ديگرى، عوض نمايد يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولى اگر براى فرار از زكات چنين كند، بنابر احتياط مستحب زكات را بپردازد.

 

مسأله 2058: اگر در ماه دوازدهم، طلا و نقره را آب كند. بايد زكات آن را بدهد و چنانچه به سبب آب كردن، وزن يا قيمت آن كم شود، بايد زكاتى را كه پيش از آب كردن، بر او واجب بوده بدهد.

 

مسأله 2059: اگر طلا و نقره اى كه دارد، خوب و بد داشته باشد، مى تواند زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد، ولى بهتر است زكات همه آن را از طلا و نقره خوب بدهد.

 

مسأله 2060: طلا و نقره اى كه بيشتر از اندازه معمول، فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، مالك بايد زكات آن را بدهد. و چنانچه شك دارد خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، بايد با آب كردن، يا از راه ديگرى، مقدار خالص آن را معلوم كند.

 

مسأله 2061: اگر طلا و نقره اى كه دارد، به مقدار معمول، فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمى تواند زكات آن را از طلا و نقره اى بدهد كه بيشتر از معمول، فلز ديگر دارد، ولى اگر به قدرى بدهد كه يقين كند، طلا و نقره خالصى كه در آن هست به اندازه زكاتى مى باشد كه بر او واجب بوده، اشكال ندارد.

 

زكات شتر، گاو و گوسفند

مسأله 2062: زكات شتر، گاو و گوسفند به غير از شرطهايى كه گفته شد، دو شرط ديگر نيز دارد، اوّل: بايد حيوان در تمام سال بيكار باشد. دوم: بايد در تمام سال از علف بيابان بچرد، پس اگر تمام سال يا مقدارى از آن، از علف چيده شده، يا از زراعتى كه ملك مالك يا ملك شخص ديگرى است بچرد، زكات ندارد.

 

مسأله 2063: اگر انسان براى شتر، گاو و گوسفند خود، چراگاهى كه كسى آن را نكاشته بخرد، يا اجاره كند، معلوم نيست زكات بر او باشد ولى اگر براى چراندن در آن، باج بدهد، بنابر احتياط واجب بايد زكات را بپردازد.

 

نصاب شتر

مسأله 2064: شتر دوازده نصاب دارد، اوّل: پنج شتر و زكات آن يك گوسفند است و تا شماره شتر به اين مقدار نرسد زكات ندارد. دوم: ده شتر و زكات آن دو گوسفند است. سوم: پانزده شتر و زكات آن سه گوسفند است. چهارم: بيست شتر، زكات آن چهار گوسفند است. پنجم: بيست و پنج شتر و زكات آن پنج گوسفند است. ششم: بيست و شش شتر و زكات آن يك شترى است كه داخل سال دوّم شده باشد. هفتم: سى و شش شتر و زكات آن يك شترى است كه داخل سال سوم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر و زكات آن يك شترى كه داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و يك شتر و زكات آن يك شترى است كه داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر و زكات آن دو شترى است كه داخل سال سوم شده باشد. يازدهم: نود و يك شتر و زكات آن دو شترى است كه داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم: صد و بيست و يك شتر و بالاتر، كه بايد يا چهل چهل، حساب كند و براى هر چهل، يك شترى بدهد كه داخل سال سوم شده باشد، يا پنجاه پنجاه، حساب كند، و براى هر پنجاه، يك شترى بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد، و يا با چهل و پنجاه حساب كند، ولى در هر صورت، بنابر احتياط طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مى ماند، از نُه شتر بيشتر نباشد، مثلا اگر يكصد و چهل شتر دارد، بايد براى صد، دو شترى كه داخل سال چهارم شده و براى چهل، يك شترى كه داخل سال سوم شده بدهد.

 

مسأله 2065: زكات بين دو نصاب واجب نيست، پس اگر شماره شترهايى كه دارد از نصاب اوّل كه پنج است بگذرد، تا به نصاب دوم كه ده است نرسيده، فقط بايد زكات پنج شتر آن را بدهد و همچنين است در نصابهاى بعد.

 

نصاب گاو

مسأله 2066: گاو دو نصاب دارد، اوّل: سى. و وقتى شماره گاوها به سى رسيد، اگر شرايطى را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك گوساله كه داخل سال دوم شده بابت زكات بدهد. دوّم: چهل و زكات آن يك گوساله مادّه اى است كه داخل سال سوّم شده باشد. و زكات بين سى و چهل، واجب نيست، مثلا كسى كه، سى و نه گاو دارد، فقط بايد زكات سى گاو را بدهد و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد، تا به شصت نرسيده، فقط بايد زكات چهل گاو را بدهد و هنگامى كه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اوّل است، بايد دو گوساله كه داخل سال دوّم شده، بدهد و همچنين هرچه بالا رود، بايد يا سى سى حساب كند يا چهل چهل، يا با سى و چهل حساب نمايد و زكات آن را بپردازد. ولى بنابر احتياط طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مى ماند از نُه بيشتر نباشد، مثلا اگر هفتاد گاو دارد، بايد و سى و چهل حساب كند و براى سى گاو آن، زكات سى و براى چهل گاو آن زكات چهل را بدهد، امّا اگر سى و سى حساب كند، ده گاو زكات نداده مى ماند.

 

نصاب گوسفند

مسأله 2067: گوسفند پنج نصاب دارد، اوّل: چهل. و زكات آن يك گوسفند است و تا شمار گوسفندان به چهل نرسد زكات ندارد. دوم: صد و بيست و يك و زكات آن دو گوسفند است. سوم: دويست و يك و زكات آن سه گوسفند است. چهارم: سيصد و يك و زكات آن چهار گوسفند است. پنجم: چهارصد و بالاتر، كه بايد آنها را صد صد حساب كند و براى هر صد گوسفند يك گوسفند بدهد و لازم نيست زكات را از خود گوسفندها بدهد، بلكه اگر گوسفند ديگرى بدهد، يا طبق قيمت گوسفند، پول و يا جنس ديگرى بدهد، كافى است.

 

مسأله 2068: زكات بين دو نصاب، واجب نيست، پس اگر شماره گوسفندها از نصاب اوّل كه چهل است بيشتر باشد، تا به نصاب دوّم كه صد و بيست و يك است نرسيده، فقط بايد زكات چهل گوسفند را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است در نصابهاى بعد.

 

چند مسأله

مسأله 2069: زكات شتر، گاو و گوسفند اگر به مقدار نصاب برسد واجب است، چه همه آنها نَر باشند يا مادّه، يا بعضى نَر باشند و بعضى مادّه.

 

مسأله 2070: در زكات، گاو و گاوميش، يك جنس حساب مى شود. و شتر عربى و غير عربى، يك جنس است و همچنين بز و ميش در زكات با هم فرق ندارند.

 

مسأله 2071: اگر براى زكات، گوسفند بدهد، بايد حداقل هفت ماه كامل داشته باشد و بنابر احتياط مستحب داخل سال دوم شده باشد و اگر بز بدهد بايد حداقل يك سالش كامل شده و بنابر احتياط مستحب داخل سال سوم شده باشد.

 

مسأله 2072: گوسفندى كه بابت زكات مى دهد، اگر قيمتش مختصرى از گوسفندهاى ديگر او، كمتر باشد اشكال ندارد. ولى بهتر است گوسفندى بدهد كه قيمت آن از تمام گوسفندهايش بيشتر باشد و همچنين است در گاو و شتر.

 

مسأله 2073: اگر چند نفر، با هم شريك باشند، هر كدام كه سهمش به نصاب اوّل رسيده، بايد زكات بدهد و بر كسى كه سهم او كمتر از نصاب اوّل است، زكات واجب نيست.

 

مسأله 2074: اگر يك نفر در چند جا، گاو، يا شتر و يا گوسفند داشته باشد و روى هم، به اندازه نصاب باشد بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2075: اگر گاو، گوسفند و شترى كه دارد، بيمار و معيوب باشد، بايد زكات آن را بدهد.

 

مسأله 2076: اگر گاو، گوسفند و شترى كه دارد، همه بيمار يا معيوب و يا پير باشند، مى تواند زكات را از خود آنها بدهد، ولى اگر همه سالم، بى عيب و جوان باشند، نمى تواند زكات آن را از بيمار، يا معيوب و يا پير بدهد، بلكه اگر بعضى از آنها سالم، بعضى بيمار، دسته اى معيوب، دسته ديگر بى عيب، مقدارى پير و مقدارى جوان باشند، بنابر احتياط واجب براى زكات آن، سالم، بى عيب و جوان بدهد.

 

مسأله 2077: اگر پيش از تمام شدن ماه يازدهم، گاو، گوسفند و شترى را كه دارد، با چيز ديگرى عوض كند، يا نصابى را كه دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نمايد، مثلا چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند ديگر بگيرد، زكات بر او واجب نيست.

 

مسأله 2078: كسى كه بايد زكات گاو، گوسفند و شتر را بدهد، اگر زكات آن را از پول، يا طلا و نقره بدهد، تا وقتى شماره آن از نصاب كم نشده، همه ساله بايد زكات بدهد. و اگر از خود آن بدهد و از نصاب اوّل كمتر شود، زكات بر او واجب نيست، مثلا كسى كه چهل گوسفند دارد، اگر از مال ديگرش، زكات آن را بدهد، تا وقتى كه گوسفندهاى او از چهل كم نشده، هرسال بايد يك گوسفند بدهد و اگر از خود آنها بدهد، تا وقتى به چهل نرسيده، زكات بر او واجب نيست.