صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام سر بريدن و شكار كردن حيوانات‌
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

احكام سر بريدن و شكار كردن حيوانات‌

 

مسأله 2592- اگر حيوان حلال‌گوشت را به دستورى كه بعداً گفته مى‌شود سر ببرند، وحشى باشد يا اهلى، بعد از جان دادن بدن آن پاك و در نتيجه گوشت آن حلال است.

 

البتّه در برخى موارد كه در مسألۀ 2640 خواهد آمد حيوان حلال‌گوشت، حرام‌گوشت خواهد شد، لذا با سر بريدن گوشت آن حلال نمى‌شود.

 

مسأله 2593- حيوان حلال‌گوشت وحشى مانند آهو و كبك و بز كوهى و حيوان حلال‌گوشتى كه اهلى بوده و بعداً وحشى شده، مثل گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شده است، اگر به دستورى كه بعداً گفته مى‌شود آنها را شكار كنند پاك و حلال است، ولى حيوان حلال‌گوشت اهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال‌گوشت وحشى كه به واسطۀ تربيت كردن اهلى شده است با شكار كردن پاك و حلال نمى‌شود.

 

مسأله 2594- حيوان حلال‌گوشت وحشى در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مى‌شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد، بنابراين بچه آهو كه نمى‌تواند فرار كند و بچه كبك كه نمى‌تواند پرواز نمايد، با شكار كردن پاك و حلال نمى‌شود.

 

مسأله 2595- حيوان حلال‌گوشتى كه مانند ماهى خون جهنده ندارد اگر به خودى خود بميرد يا به غير دستور شرعى كه گفته مى‌شود آن را بكشند پاك است ولى گوشت آن را نمى‌شود خورد.

 

مسأله 2596- حيوان حرام‌گوشتى كه خون جهنده ندارد مانند مار، پس از مرگ حلال نيست، چه خودش بميرد يا سرش را ببرند يا آن را شكار كنند ولى مرده آن پاك است.

 

مسأله 2597- سگ و خوك به واسطۀ سر بريدن و شكار كردن پاك نمى‌شوند و در نتيجه خوردن گوشت آنها هم حرام است و حيوان حرام گوشتى را كه درنده و گوشت‌خوار است، مانند گرگ و پلنگ، اگر به دستورى كه گفته شده سر ببرند، يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است ولى گوشت آن حلال نمى‌شود و اگر با سگ شكارى آن را شكار كنند پاك شدن بدنش هم اشكال دارد.

 

مسأله 2598- فيل و خرس و بوزينه و موش و حيواناتى كه مانند مار و سوسمار در داخل زمين زندگى مى‌كنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودى خود بميرند نجسند، بلكه اگر سر آنها را هم ببرند، يا آنها را شكار نمايند، پاك شدن بدنشان اشكال دارد.

 

مسأله 2599- اگر از شكم حيوان زنده بچۀ مرده‌اى بيرون آيد، يا آن را بيرون آورند نجس است، بنابراين خوردن گوشت آن حرام است.

 

دستور سر بريدن حيوانات‌

 

مسأله 2600- دستور سر بريدن حيوان آن است كه حلقوم «مجراى نفس» و مرى «مجراى غذا» و دو شاهرگ را كه در دو طرف حلقوم است كه به آنها اوداج اربعه «چهار رگ» گفته مى‌شود، از پايين برآمدگى زير گلو به طور كامل ببرند، و اگر آنها را بشكافند كافى نيست.

 

مسأله 2601- اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيّه را ببرند فايده ندارد، امّا در صورتى كه چهار رگ را پيش از جان دادن حيوان ببرند ولى به طور معمول پشت سر هم نباشند، آن حيوان پاك و حلال است، اگر چه احتياط مستحبّ آن است كه پشت سر هم ببرند.

 

مسأله 2602- اگر گرگ گلوى گوسفند را به طورى بكند كه برخى از چهار رگى كه در گردن است و بايد بريده شود به طور كامل كنده شود، بنا بر احتياط با قطع ديگر رگها گوسفند حلال و پاك نمى‌باشد، ولى اگر از تمام رگها چيزى باقى بماند، هر چند از هر‌ يك قسمتى كنده شده باشد در صورتى كه گوسفند زنده باشد و قسمت باقى مانده از چهار رگ را ببرند، حلال و پاك مى‌باشد.

 

شرايط سر بريدن حيوان‌

مسأله 2603- سر بريدن حيوان چند شرط دارد:

 

اوّل: كسى كه سر حيوان را مى‌برد، چه مرد باشد، چه زن، بايد مسلمان باشد. و بچه مسلمان هم اگر مميّز باشد؛ يعنى خوب و بد را بفهمد، مى‌تواند سر حيوان را ببرد و امّا كسى كه از كفّار يا از فرقه‌هايى است كه در حكم كفّارند، مانند غلات و خوارج و نواصب، نمى‌تواند سر حيوان را ببرد.

 

دوم: سر حيوان را با وسيلۀ تيزى كه بريدن با آن متعارف است همچون كارد و چاقو ببرد و لازم نيست سر حيوان را با چيزى ببرد كه از جنس آهن باشد، بنابراين بريدن سر حيوان با كارد استيل اشكالى ندارد هر چند بداند كه به استيل آهن گفته نمى‌شود، ولى چنانچه چنين وسيلۀ تيزى پيدا نمى‌شود و طورى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مى‌ميرد يا سر بريدنش ضرورى باشد، مى‌توان با چيزهاى تيز ديگر همچون شيشه و سنگ تيز كه چهار رگ حيوان را جدا مى‌كند، سر آن را بريد.

 

سوم: در موقع سربريدن، جلوى بدن حيوان رو به قبله باشد، و كسى كه مى‌داند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند و سر ببرد، حيوان نجس و در نتيجه حرام مى‌شود ولى اگر فراموش كند يا مسأله را نداند يا قبله را اشتباه كند يا نداند قبله كدام طرف است يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد.

 

چهارم: وقتى مى‌خواهد سر حيوان را ببرد، يا كارد به گلويش بگذارد، به نيّت سر بريدن نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد: «بسم اللّٰه» يا «الحمد للّٰه» يا «سبحان اللّٰه» يا «لا اله الا اللّٰه» كافى است، و بردن نام خدا به هر زبانى كفايت مى‌كند هر چند اندكى قبل از كارد بر گردن نهادن يا بعد از آن باشد، و اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نمى‌شود و در نتيجه گوشت آن هم حرام است ولى اگر از روى فراموشى نام‌ خدا را نبرد اشكال ندارد.

 

پنجم: آن كه خون تازه بسيار از بدن حيوان خارج شود و بداند يا احتمال دهد كه حيوان بعد از سر بريدن حركتى كرده، اگر چه مثلًا چشم يا دم خود را حركت دهد يا پاى خود را به زمين بزند، ولى اگر تنها خون بسيار تازه بيرون آيد، و بداند كه حيوان بعد از سر بريدن حركتى نكرده كفايت نمى‌كند، همچنين اگر حركت حيوان را متوجّه شود و بداند كه خون بسيار تازه بيرون نيامده بنا بر احتياط واجب كافى نيست، و اگر خون بسيار تازه بيرون آيد و احتمال دهد كه حيوان حركتى كرده، يا حيوان حركتى كرده و احتمال دهد كه خون بسيار تازه بيرون آمده باشد كفايت مى‌كند.

 

گفتنى است كه شرط پنجم در جايى است كه زنده يا مرده بودن حيوان پيش از سربريدن معلوم نباشد، ولى اگر بداند كه حيوان پيش از سر بريدن زنده بوده چنين شرطى لازم نيست.

 

دستور كشتن شتر‌

 

مسأله 2604- اگر بخواهند شتر را بكشند كه بعد از جان دادن پاك و در نتيجه حلال باشد، بايد با شرايطى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، كارد يا چيز برندۀ ديگرى مانند آن را در گودى بين گردن و سينه‌اش فرو كنند.

 

مسأله 2605- وقتى مى‌خواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است كه شتر ايستاده باشد ولى اگر در حالى كه زانوها را به زمين زده يا به پهلو خوابيده و جلوى بدنش رو به قبله است، كارد را در گودى گردنش فرو كنند اشكال ندارد.

 

مسأله 2606- اگر بجاى اين كه كارد در گودى گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند، يا گوسفند و گاو و مانند اينها را مثل شتر كارد در گودى گردنشان فرو كنند، بدن آنها نجس بوده و در نتيجه گوشت آنها حرام است، ولى اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستورى كه گفته شد كارد در گودى گردنش فرو كنند، بدن آن پاك و در نتيجه گوشت آن حلال است و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند و مانند اينها فرو كنند و تا زنده‌ است سر آن را با رعايت شرايط ببرند، پاك و در نتيجه گوشت آن حلال است.

 

مسأله 2607- اگر حيوان سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده بكشند، يا مثلًا در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آنجا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد، هر جاى بدنش را كه زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد پاك و در نتيجه حلال مى‌شود و رو به قبله بودن آن لازم نيست، ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد دارا باشد.

 

مستحبات سر بريدن حيوان‌

مسأله 2608- چند چيز موقع سربريدن حيوانات مستحبّ است:

 

اوّل: موقع سر بريدن گوسفند، دو دست و يك پاى آن را ببندد و پاى ديگرش را باز بگذارند و موقع سر بريدن گاو، چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و موقع كشتن شتر، دو دست آن را از پايين تا زانو، يا تا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند و مستحبّ است مرغ را بعد از سر بريدن رها كنند تا پر و بال بزند.

 

دوم: كسى كه حيوان را مى‌كشد رو به قبله باشد.

 

سوم: پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارند.

 

چهارم: كارى كنند كه حيوان كمتر اذيّت شود، مثلًا كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.

 

مكروهات سر بريدن حيوان‌

مسأله 2609- چند چيز موقع سر بريدن حيوانات مكروه است:

 

اوّل: آن كه كارد را پشت گردن فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه گردن از پشت آن بريده شود.

 

دوم: پيش از بيرون‌آمدن روح، سر حيوان را از بدنش جدا كنند ولى اگر از روى غفلت يا به واسطۀ تيز بودن كارد، بى‌اختيار سر حيوان جدا شود مكروه نيست.

 

سوم: پيش از آن كه روح از بدن حيوان بيرون رود عمداً مغز حرام را كه در تيرۀ پشت‌ است و از مهره‌هاى گردن تا دم حيوان امتداد دارد ببرند بنا بر احتياط استحبابى مؤكّد اين امر و دو امر قبلى رعايت شده و از خوردن حيوانى كه در هنگام سر بريدن آن يكى از اين سه امر رعايت نشده خوددارى شود.

 

چهارم: پيش از بيرون‌آمدن روح، پوست حيوان را بكنند.

 

پنجم: در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند.

 

ششم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه ذبح كنند، ولى در صورت احتياج كراهت ندارد.

 

هفتم: خود انسان چهارپايى را كه پرورش داده است بكشد.

 

احكام شكاركردن با اسلحه‌

 

مسأله 2610- اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند و بميرد، با پنج شرط پاك و در نتيجه حلال است:

 

اوّل: آن كه اسلحۀ شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به واسطۀ تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند، و اگر به وسيلۀ دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيوانى را شكار كنند پاك نمى‌شود و در نتيجه خوردن آن هم حرام است و اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند، چنانچه گلولۀ آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند پاك و حلال است و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد، يا به واسطۀ حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد پاك و حلال بودنش اشكال دارد.

 

دوم: كسى كه شكار مى‌كند بايد مسلمان باشد يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را مى‌فهمد و اگر كافر يا كسى كه در حكم كافر است- مانند غلات و خوارج و نواصب- حيوانى را شكار كنند، آن شكار حلال نيست.

 

سوم: اسلحه را براى شكاركردن حيوان به كار برد و اگر- مثلًا- جايى را نشان كند و اتّفاقاً حيوانى را بكشد، آن حيوان پاك نيست و در نتيجه خوردن آن هم حرام است.

 

چهارم: در وقت به كار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شكار حلال نمى‌شود؛ ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.

 

پنجم: وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازۀ سر بريدن آن وقت نباشد (البتّه نه به جهت تأخير غير معمول در رسيدن به شكار) و چنانچه به اندازۀ سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد حرام است.

 

مسأله 2611- اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند و يكى از آنان مسلمان و ديگرى كافر باشد، يا يكى از آن دو نام خدا را ببرد و ديگرى عمداً نام خدا را نبرد، آن حيوان حلال نيست.

 

مسأله 2612- اگر بعد از آن كه حيوانى را تير زدند، مثلًا در آب بيفتد و انسان بداند كه حيوان به واسطۀ تير و افتادن در آب جان داده حلال نيست، بلكه اگر نداند كه جان‌دادن آن فقط به واسطۀ تير بوده، حلال نمى‌باشد.

 

مسأله 2613- اگر با سگ غصبى يا اسلحۀ غصبى حيوانى را شكار كند، شكار حلال است و مال خود او مى‌شود، ولى گذشته از اين كه گناه كرده، بايد اجرت استفاده از اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.

 

مسأله 2614- اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح است با شرطهايى كه در مسأله 2610 ذكر شد، حيوانى را دو قسمت كنند و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است و همچنين اگر حيوان زنده باشد، ولى به اندازۀ سر بريدن وقت نباشد؛ امّا اگر به اندازۀ سر بريدن وقت باشد، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستورى كه پيشتر ذكر شد ببرند حلال وگرنه آن هم حرام مى‌باشد.

 

مسأله 2615- اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيوانى را دو قسمت كنند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام است و قسمتى كه سر و گردن دارد اگر زنده باشد و سر آن را به دستورى كه ذكر شد ببرند حلال وگرنه آن قسمت هم حرام است.

 

مسأله 2616- اگر حيوانى را شكار كنند، يا سر ببرند و بچۀ زنده‌اى از آن بيرون آيد، چنانچه آن بچه را به دستورى كه ذكر شد سر ببرند حلال و گرنه حرام مى‌باشد.

 

مسأله 2617- اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچۀ مرده‌اى از شكمش بيرون آورند چنانچه خلقت آن بچه كامل باشد و مو يا پشم در بدنش روييده باشد پاك و حلال است، مگر بدانند كه پيش از كشتن مادرش مرده بوده كه نجس و حرام است.

 

احكام شكاركردن با سگ شكارى‌

 

مسأله 2618- اگر سگ شكارى حيوان وحشى حلال‌گوشتى را شكار كند، پاك بودن و حلال بودن آن حيوان شش شرط دارد:

 

اوّل: سگ به طورى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگيرى كنند بايستد و نيز بايد عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد، ولى اگر عادت به خوردن خون شكار داشته باشد يا اتّفاقاً از شكار بخورد اشكال ندارد.

 

دوم: صاحبش آن را بفرستد و اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند خوردن آن حيوان حرام است، بلكه اگر از پيش خود دنبال شكار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند، اگر چه به واسطۀ صداى صاحبش شتاب كند، بنا بر احتياط واجب بايد از خوردن آن شكار خوددارى نمايند.

 

سوم: كسى كه سگ را مى‌فرستد بايد مسلمان يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه در حكم كافر است- مانند غالى و خارجى و ناصبى- سگ را بفرستد، شكار آن سگ حرام است.

 

چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا را نبرد آن شكار حرام است؛ ولى اگر فراموش كند اشكالى ندارد.

 

پنجم: شكار به واسطۀ زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، پس اگر سگ، شكار را خفه كند يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.

 

ششم: كسى كه سگ را فرستاده، وقتى برسد كه حيوان مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازۀ سربريدن آن وقت نباشد ولى نه از جهت تأخير غير معمول در رسيدن به شكار، امّا اگر وقتى برسد كه به اندازۀ سربريدن وقت باشد، و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حلال نيست.

 

مسأله 2619- كسى كه سگ را فرستاده، اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه مثلًا به خاطر بيرون‌آوردن كارد وقت بگذرد و آن حيوان بميرد حلال است، ولى اگر چيزى همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد احتياط واجب آن است كه از خوردن آن خوددارى كنند.

 

مسأله 2620- اگر چند سگ را بفرستند و با هم حيوانى را شكار كنند، چنانچه همۀ آنها داراى شرطهايى كه ذكر شد بوده‌اند شكار حلال است و اگر يكى از آنها داراى آن شرطها نبوده شكار حرام است.

 

مسأله 2621- اگر سگ را براى شكار حيوانى بفرستد و آن سگ حيوان ديگرى را شكار كند، آن شكار حلال و پاك است و نيز اگر آن حيوان را با حيوان ديگرى شكار كند، هر دوى آنها حلال و پاك مى‌باشند.

 

مسأله 2622- اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و يكى از آنها كافر باشد، يا عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است و نيز اگر يكى از سگهايى را كه فرستاده‌اند به طورى كه پيشتر گفته شد تربيت شده نباشد، آن شكار حرام مى‌باشد.

 

مسأله 2623- اگر باز يا حيوان ديگرى غير سگ شكارى، حيوانى را شكار كند، آن شكار حلال نيست، ولى اگر وقتى برسند كه حيوان زنده باشد و به دستورى كه ذكر شد سر آن را ببرند حلال است.

 

احكام صيد ماهى‌

 

مسأله 2624- اگر ماهى فلس‌دار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است و چنانچه در آب بميرد پاك است ولى خوردن آن حرام مى‌باشد، مگر اين كه در تور ماهيگير در آب بميرد كه در اين صورت خوردنش نيز حلال است. ماهى بى‌فلس را اگر چه زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد حرام است.

 

مسأله 2625- اگر ماهى از آب بيرون بيفتد يا موج آن را بيرون بيندازد يا آب فرو‌ رود و ماهى در خشكى بماند، چنانچه پيش از آن كه بميرد، با دست يا به وسيلۀ ديگر كسى آن را بگيرد، بعد از جان‌دادن حلال است.

 

مسأله 2626- كسى كه ماهى را صيد مى‌كند لازم نيست مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد ولى انسان بايد ببيند يا از راه ديگرى اطمينان داشته باشد كه او را زنده از آب گرفته يا آن كه در تور ماهيگير در آب مرده است.

 

مسأله 2627- ماهى مرده‌اى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفته‌اند يا مرده، چنانچه از ممالك غير اسلامى آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان يا سرزمين اسلامى تهيّه شده يا از اين جاها به ممالك غير اسلامى منتقل شده باشد اشكال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولى اگر انسان بداند كه ماهى از ممالك غير اسلامى بدون تحقيق وارد بازار مسلمانان يا سرزمين اسلامى شده، حرام مى‌باشد.

 

مسأله 2628- خوردن ماهى زنده جايز است ولى بهتر است از خوردن آن خوددارى كنند.

 

مسأله 2629- اگر ماهى زنده را بريان كنند، يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند، خوردنش جايز است، ولى بهتر است آن را نخورند.

 

مسأله 2630- اگر ماهى را بيرون آب دو قسمت كنند و يك قسمت آن در حالى كه زنده است در آب بيفتد، بنا بر احتياط قسمتى را كه بيرون آب مانده، نبايد خورد.

 

احكام صيد ملخ‌

 

مسأله 2631- اگر ملخ را با دست يا به وسيلۀ ديگرى زنده بگيرند، خوردن آن حلال است، و لازم نيست كسى كه آن را مى‌گيرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد؛ ولى اگر ملخ مرده‌اى از ممالك غير اسلامى تهيّه شود يا از بازار اسلامى يا سرزمين اسلامى تهيّه شده ولى بدانيم كه بدون تحقيق از ممالك غير اسلامى وارد شده و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته‌اند يا نه، حرام است، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.

 

مسأله 2632- خوردن ملخى كه بال در نياورده و نمى‌تواند پرواز كند حرام است.