در استفتائات مسايل و احکام اعتکاف است که مقلّدين مرجع عاليقدر تقليد حضرت آيت الله صانعي از محضر مبارک معظمٌ له داشتهاند و واحد پاسخگويي به استفتائات دفتر معظمٌ له، مطابق با فتاواي فقيه اهل بيت عصمت آنها را تنظيم نموده تا مورد استفاده معتکفان قرار گيرد.
موضوع: استفتائی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
شرايط و احکام اعتکاف
(س1) شرايط صحيح بودن اعتكاف چيست؟
ج ـ شرط صحّت اعتكاف عبارت است از:
1 ـ عقل؛
2 ـ نيّت؛
3 ـ روزه گرفتن در ايّام اعتكاف؛
4 ـ كمتر از سه روز نباشد و سه روز هم از طلوع فجر روز اوّل تا غروب آفتاب روز سوم محقّق ميشود؛
5 ـ در يكي از مساجد اربعه باشد،
(مسجد الحرام، مسجد النبي، مسجد كوفه، مسجد بصره) و در غير اين مساجد بايد بقصد رجا و اميد ثواب و احتمال استحباب معتكف شود؛
6 ـ اذن كسي كه اذنش معتبر است، مانند مستأجر به نسبت به اجير خاصّش؛
7ـ ماندن تمام ايّام اعتكاف در مسجد و خارج نشدن از مسجد، مگر براي ضرورت و كارهاي مطلوب و مرغوب شرعي.
(س2) آيا «ايمان» از شرايط اعتکاف است يا «اسلام»؟
ج ـ اسلام کفايت ميکند.
(س3) آيا در اعتكاف شرط بلوغ لازم است يا خير؟
ج ـ بلوغ شرط صحّت اعتكاف نيست. بنابر اين اعتكاف غير بالغ مميّز صحيح ميباشد.
(س4) آيا اعتکاف کودک مميّز صحيح است ؟
ج ـ اَقوي صحّت اعتکاف کودک مميّز است.
نيّت اعتکاف
(س5) آيا در اعتکاف نيازي به قصد نمودن عبادات ديگر (علاوه بر نيّت اعتکاف) هم هست؟
ج ـ آنچه براي اعتکاف شرط است نيّت کردن خود اعتکاف است.
(س6) آيا در اعتکاف واجب و مستحب، قصد وجوب يا استحباب لازم است؟
ج ـ همين که نيّت اعتکاف ميکند کفايت ميکند، بلکه نيّت وجوب براي اعتکاف معنا ندارد.
(س7) اگر از روي اشتباه براي اعتکاف واجب، نيّت استحباب نمايد (يا بالعکس) تکليف چيست ؟
ج ـ ضرري به اعتکاف نميزند و صحيح است.
(س8) آيا تجديد نيّت در روز سوم اعتکاف مستحب، لازم است؟
ج ـ تجديد نيّت لازم نيست، اگر چه بهتر آن است که در روز سوّم، نيّت را تجديد کند.
(س9) زمان نيّت اعتکاف چه وقتي ميباشد؟ آيا اول شب ميتوان نيّت کرد؟
ج ـ وقت نيّت، قبل از فجر است، و امّا اگر از اول شب هم اعتکاف را شروع ميکند ميتواند نيّت کند.
(س10) بهترين وقت اعتكاف در روايات وارده دهه آخر رمضان است و اين كه مرسوم شده در «ايّام البيضِ» شهر رجب، عدّهاي اعتكاف مينمايند، تا چه حد در روايات و اخبار، وارد شده است؟ آيا «ايّام البيضِ» ماه رجب، خصوصيّتي دارد؟
ج ـ در روايات ديگر نسبت به «اَشهر حُرُم» هم آمده و رجب هم از «اَشهر حُرُم» است، و «ايّام البيضِ» رجب براي اعتكاف، خصوصيّتي ندارد.
(س11) اعتكاف در چه موقعي واجب و چه موقعي مستحب است (موارد وجوب و استحباب)؟
ج ـ اعتكاف به خودي خود مستحب است؛ و به خاطر مواردي چون نذر و عهد و قسم و اجاره و غير آنها واجب ميشود.
(س12) مستحبّات اعتكاف چيست؟
ج ـ عبادت، دعا و ذكر است.
(س13) آيا اعتکاف را به نيابت از کسي که مرده است و يا به نيابت از کسي که زنده است ميتوان انجام داد؟
ج ـ آري ميتوان.
(س14) آيا زنها ميتوانند معتکف شوند؟ اگر در روزهاي عادت، قرص بخورند تا از حالت عادت خارج شده و روزه آنها صحيح باشد و معتکف شوند چه صورت دارد؟
ج ـ في حدّ نفسه مانعي ندارد.
(س15) آيا زن بايد براي اعتکاف از شوهرش اجازه بگيرد؟ اگر معتکف شدن او با حقّ شوهر منافات نداشته باشد چطور؟
ج ـ اگر منافات با حقّ استمتاع شوهر داشته باشد بايد از شوهر اجازه بگيرد.
(س16) آيا فرزند بايد براي اعتکاف از والدين خود اجازه بگيرد؟ اگر معتکف شدن او موجب اذيت و آزار يا زحمت آنها باشد چطور؟
ج ـ اگر مستلزم اذيّت و آزار آنها باشد؛ بايد اجازه بگيرد و الّا اذن آنها معتبر نيست.
مدّت اعتکاف
(س17) آيا بيشتر از سه روز ميتوان اعتکاف کرد به طوري که آن زياده، بخشي از يک روز يا بخشي از يک شب باشد؟
ج ـ مانعي ندارد؛ امّا اگر پنج روز شد، روز ششم واجب است و همين طور هر دو روز که گذشت روز سوم واجب ميشود.
(س18) آيا نذر اعتکاف کمتر از سه روز و همچنين نذر اعتکاف معيّني که روز سوم آن عيد قربان يا عيد فطر باشد منعقد ميشود ؟
ج ـ منعقد نميشود و اعتکاف کمتر از سه روز باطل است.
(س19) منظور از روز در اعتکاف چيست؟ آيا پايان روز، غروب آفتاب است يا مغرب؟
ج ـ وقت مغرب، همان غروبِ عرفي است که خورشيد غروب ميکند. بنابراين با استتار قرص خورشيد، مغرب محقّق شده و روز تمام ميشود.
(س20) اگر کسي نذر کند سه روز منفصل اعتکاف کند، آيا نذرش منعقد ميشود؟
ج ـ چون از شرايط اعتکاف، اتصال ايّام است بنابراين، نذر منعقد نميشود.
(س21) آيا در تحقّق اعتکاف، سه روز ناپيوسته کافي است؟
ج ـ کفايت نميکند و بايد حدّ اقل سه روز پي درپي باشد.
روزه گرفتن در اعتکاف
(س22) الف ـ آيا هرگونه روزه ولو استيجاري و... براي اعتکاف کافي است؟
ب ـ اگر شخصي نذر کند که در ايّام معيّني معتکف شود؛ آيا ميتواند در همان ايّام، روزه نذري يا استيجاري را که بر عهده او ميباشد در همان اعتکاف به جا آورد؟ اگر نذر اعتکاف بدين گونه بوده است که روزه براي اعتکاف يا به خاطر اعتکاف باشد آيا کفايت از روزه نذري يا اجارهاي ميکند؟
ج ـ الف ـ آري کفايت ميکند و آنچه در اعتکاف معتبر است گرفتن روزه در ايّام اعتکاف است نه روزه براي اعتکاف.
ج ـ ب ـ آري ميتواند، امّا اگر اعتکاف را نذر کرده باشد ـ با اين قصد که روزه براي اعتکاف باشد ـ کفايت از نذر و اجاره نميکند.
(س23) آيا اعتكاف مسافر صحيح است؟
ج ـ چون يكي از شرايط صحّت اعتكاف گرفتن روزه ميباشد، بنابر اين اگر بتواند در سفر روزه بگيرد؛ مثل اين كه نذر كرده باشد كه روزهاي مشخصي را در سفر روزه بگيرد، اعتكاف صحيح ميباشد؛ چون اعتكاف در سفر همانند حَضَر صحيح است.
(س24) آيا نذر روزه در سفر جهت صحّت اعتكاف، نذر اعتكاف هم حساب ميشود كه اعتكاف واجب عيني شود يا خير؟
ج ـ نذر روزه در اعتكاف، نذر اعتكاف نيست. بنابراين، اگر تخلّف نمود، كفّاره حَنث نذر روزه را بايد بپردازد و روزه آن را اگر معيّن بوده، بايد قضا نمايد.
(س25) آيا انسان ميتواند نذر کند که در سفر روزه بگيرد ؟
ج ـ آري ميتواند.
(س26) كسي كه نذر كرده است كه در «ايّام البيض»، در مسجدي خاصّ معتكف شود، آيا با فرض مسافر بودن او و اين كه نذر كرده كه در صورت مسافر بودن هم روزه بگيرد، آيا نذرش منعقد شده است يا خير؟ آيا درحالي كه مسافر است اعتكافش صحيح است؟
ج ـ نذر روزه مستحبّي در سفر اگر به قيد سفر باشد، صحيح است; يعني اين که نذر كرده كه «ايّام البيضِ» رجب را در سفر روزه بگيرد؛ و در مورد اعتكاف همين قدر كه بتواند در سفر روزه بگيرد اعتكافش هم درست ميشود؛ چون اعتكاف در سفر همانند حَضَر، صحيح است.
(س27) شخصي براي درک فضيلت اعتکاف در مشهد مقدّس، بعد از رسيدن به مشهد و بدون قصد اقامت، نذر کرده سه روز روزه بگيرد، آيا چنين نذري صحيح است؟
ج ـ از اين حيث نذرش صحيح است.
مکان اعتکاف
(س28) آيا انسان ميتواند نذر کند که در شهر ديگري معتکف شود؟
ج ـ با فرض مطلوبيّت مانعي ندارد.
(س29) آيا اعتکاف کسي که جاي شخص ديگري را غصب کرده يا عمداً بر فرش غصبي نشسته، صحيح است؟
ج ـ اعتکاف با عوض کردن محلّ ـ بر فرض بطلان آن با غصبيّت محلّ قبلي در مسجد ـ صحيح است گرچه مرتکب تضييع حقّ و غصب شده باشد.
(س30) اگر آجر و خاک مسجد يا لباس معتکف غصبي باشد، اعتکاف چه حکمي دارد؟
ج ـ اعتکاف صحيح است، اگر چه چنين فرضي براي مسجد که مورد توجه مؤمنين بزرگوار است بعيد ميباشد.
(س31) اگر جاي کسي را که معتکف بوده غصب کند، فرمودهاند اعتکاف او باطل است، حال اگر جاهل بود يا عامد بود ولي حال پشيمان شده و جاي خود را عوض کند، اعتکاف او صحيح است يا خير؟ در صورت عمد آيا کفّاره هم دارد يا خير؟ اگر کسي را که زودتر از او وارد مسجد شده، بيرون کند و جايش را بگيرد، اعتکافش صحيح است يا نه؟
ج ـ اعتکاف با عوض کردن محلّ ـ بر فرض بطلان آن با غصبيّت محلّ قبلي در مسجد ـ صحيح است گر چه مرتکب تضييع حقّ و غصب شده باشد.
(س32) آيا گذاشتن وسايل يا نوشتن نام و امثال آن موجب سبقت در محلّي از مسجد ميشود؟
ج ـ ايجاد حقّ نميکند.
(س33) اگر اعتکاف واجب خود را در مسجدي به جا آورد و بعداً بفهمد که اعتکاف در آنجا صحيح نبوده است، اعتکاف او چه حکمي دارد؟
ج ـ اعتکافش باطل است.
(س34) حكم حياط مسجد براي معتكف چيست؟ آيا حكم خارج از مسجد را دارد يا حكم مسجد را ؟
ج ـ حياط مسجد اگر مسجد بودن آن احراز نشود، براي اعتکاف حكم مسجد را ندارد.
(س35) اگر مسجدي در كنار جادّهاي در بيابان باشد و هر شب جمعه جمعيّت زيادي براي مراسم دعاي كميل از شهرهاي اطراف به آن جا بيايند، آيا آن مسجد حكم مسجد جامع را دارا ميباشد؟
ج ـ حكم مسجد جامع را ندارد.
اعتکاف در مساجد
(س36) در چه مساجدي ميتوان اعتكاف نمود؟
ج ـ در مساجد اربعه ميتوان معتكف شد و نيز در هر مسجدي كه رفت و آمد در آن زياد باشد، به طوري كه مسجد جامع محسوب گردد، به قصد رجا و اميد ثواب و احتمال استحباب ميتوان معتكف شد.
(س37) تعريف مسجد جامع چيست؟ملاک در تعيين مسجد جامع چيست؟ آيا ممکن است تعداد مساجد جامع يک شهر يا روستا متعدّد باشد؟ آيا مساجد جامع ممکن است خيلي به هم نزديک باشد؟ آيا در تهران بزرگ در مسجد جامع هر محلّه ميتوان اعتکاف کرد؟ آيا با حکم حاکم، جامع بودن مسجد معلوم ميشود؟
ج ـ مسجد جامع، مسجدي عمومي است
که محل اجتماع عامّه و توده مردم
است و اختصاص به اهل يک محلّ يا گروهي خاصّ يا زماني خاصّ نداشته باشد و ممکن است دريک شهر چندين مسجد جامع وجود داشته باشد.
(س38) آيا اعتکاف در غيرمساجد جامع؛ مثل نمازخانه و مساجد دانشگاه، رجاءً اشکال دارد يا نه ؟ در صورت صحّت، آيا احکام اعتکاف از قبيل ترک محرّمات جاري ميشود يا خير؟
ج ـ اعتکاف در غير مساجد جامع جايز نيست و رجاءً تنها در مسجد جامع جايز است نه مساجد محلّه و اَمْکنه معيّنه ديگر.
(س39) آيا اين عبارت صحيح است ؟ «پشت بام و سرداب و محراب مسجد، و هر چه به سبب توسعه مسجد بر آن افزوده شده جزو مسجد به حساب ميآيد، مگر آنکه بدانيم جزو مسجد نيست؛ يعني در صورت شک، چنين جاهايي حکم مسجد را دارد.»
ج ـ آنچه که از سطح مسجد و سرداب و محراب، جزو مسجد بوده تا مادامي که علم به خارج شدن آنها از مسجد بودن نباشد، حکم مسجد را دارد؛ امّا آنچه اضافه شده تا يقين به جزو مسجد شدن آنها نباشد حکم مسجد را ندارد.
(س40) جايي را که انسان نداند جزو مسجد است يا از متعلّقات آن، آيا حکم مسجد را دارد؟
ج ـ براي اعتکاف، حکم مسجد را ندارد.
(س41) اعتکاف در مکانهايي که شک داريم جزو مسجد است؛ مثل بام، سرداب، حياط و مقداري که به مسجد افزوده شده، چه حکمي دارد؟
ج ـ بايد يقين به جزو مسجد بودن داشته باشد.
(س42) آيا اعتکاف در دو مسجد متّصل به هم ـ به طوري که بخشي از وقت را در يکي و بخشي از آن را در ديگري بماند ـ جايز است؟
ج ـ اگر هر دو مسجد، مسجد جامع باشند، طبق ملاکي که در جواب 37 گذشت مانعي ندارد و الّا جايز نيست.
خروج معتکف از مسجد
(س43) اگر اعتکاف به سبب پيش آمدن مانعي به هم بخورد:
الف ـ آيا ميتوان همان اعتکاف را بعد از برطرف شدن مانع در همان مسجد به پايان برد؟
ب ـ آيا ميتوان آن را در مسجد ديگري ادامه داد؟
ج ـ الف ـ ب ـ بر فرض بطلان اعتکاف، از سرگرفتن اعتکاف مجدّد تابع شرايط خودش ميباشد؛ و اعتکاف در مسجد ديگر هم اگر جامع باشد رجاءً مانعي ندارد.
(س44) در چه مواردي معتکف ميتواند از مسجد خارج شود؟
ج ـ بيرون رفتن شخص معتکف از مسجد جهت کارهاي مطلوب و مرغوب شرعي که متوقّف بر خروج از مسجد است مانعي ندارد.
(س45) در چه مواردي واجب است که معتکف از مسجد خارج شود؟ اگر در مواردي که واجب است خارج شود ولي خارج نشود، آيا به اعتکاف او ضرري ميزند؟
ج ـ براي مواردي که انجام آنها در مسجد ممکن نيست، نظير بول و غايط کردن و غسل جنابت و غسل استحاضه و مانند اينها، و اگر در مسجد جنب شود خروج بر او واجب است و اگر خارج نشود اعتکافش باطل است.
(س46) خارج شدن معتكف از مسجد در موارد ذيل، چه حكمي دارد؟
1 ـ براي وضو و غسل مستحبّي و مسواك زدن.
2 ـ جهت تلفن زدن به خانواده در موارد غير ضروري و امور متعارف.
3 ـ رفتن به بيرون مسجد و حياط آن.
ج 1 ـ مانعي ندارد؛ چون حاجت شرعي است، هر چند ضروري نيست.
ج 2 و 3 ـ بايد توجّه داشت كه جواز خروج از مسجد، منوط به مطلوبيّت و مرغوبيّت شرعيّه است نه هر امري، ولو حاجت دنيويّه هم باشد، چه رسد كه آن هم نباشد، و بايد بين اعتكاف در مسجد و يا ماندن در خانه و زندگي فرق باشد، و حكمت اعتكاف، دور شدن از مسايل زندگي و ارتباط داشتن بيشتر با خالق است.
(س47) در هنگام خروج در موارد مجاز يا خروج ضروري از محلّ اعتکاف:
الف ـ آيا ميتوان زير سايه راه رفت؟ آيا ميتوان در سايه نشست؟
ب ـ آيا انتخاب نزديکترين مسير واجب است؟
ج ـ الف ـ راه رفتن زير سايه مانعي ندارد، اگر چه بهتر اين است که زير سايه راه نرود، امّا نشستن زير سايه در صورت امکان جايز نيست.
ج ـ ب ـ احتياط اين است که نزديکترين طريق را انتخاب نمايد.
(س48) در موارد زير اگر عمداً و از روي اختيار در غير موارد مجاز از مسجد بيرون رود، اعتکاف او چه حکمي دارد؟
الف ـ اگر جاهل به حکم باشد.
ب ـ اگر به سبب فراموشي يا اکراه از مسجد خارج شود.
ج ـ الف ـ ب ـ اگر جاهل به حکم باشد اعتکافش باطل است، امّا اگر به سبب فراموشي يا اکراه از مسجد خارج شود اعتکافش باطل نيست.
(س49) اگر کسي در مسجد جنب شد آيا ميتواند در مسجد غسل کند؟ وظيفه او چيست؟
ج ـ نميتواند، بلکه واجب است از مسجد خارج شود.
(س50) اگر در مسجد الحرام و مسجد النبيّ (ص) جنب شود وظيفه او چيست؟
ج ـ واجب است که تيمّم نمايد و براي غسل کردن خارج شود.
(س51) توقّف با حال جنابت در مسجد آيا ضرري به اعتکاف ميزند؟
ج ـ اعتكاف را باطل ميكند.
(س52) خارج شدن معتکف از مسجد در موارد ذيل چه حکمي دارد؟
الف ـ براي وضو،
ب ـ غسل مستحبي و مسواک زدن،
ج_ جهت ديدار با خانواده در بيرون از محدوده مسجد،
د ـ جهت تلفن زدن به خانواده در موارد ضروري و امور متعارف،
هـ ـ براي شرکت در دروس حوزه و دانشگاه،
و ـ نماز جماعت يا نماز جمعه.
ج ـ بيرون رفتن شخص معتکف از مسجد جهت کارهاي مطلوب و مرغوب شرعي که متوقّف بر خروج از مسجد است مانعي ندارد، اما بايد توجّه نمايد که بيش از حاجت بيرون نماند و بيرون ماندن به قدري طول نکشد که صورت اعتکاف به هم بخورد، مثل اين که نصف روز بيرون بماند.
(س53) صحبت با تلفن همراه در داخل مسجد به منظور تماس با خانواده در مدت اعتكاف چه حكمي دارد؟
ج ـ تماس تلفني مضرّ به اعتكاف نبوده و مانعي ندارد؛ گرچه تماس با همسر به عنوان لذّت، تركش مطلوب و مناسب با اعتكاف است.
(س54) با توجّه به غسل مستحبّي روز سوم اعتكاف و عدم وجود محلّ استحمام در داخل مسجد، وظيفه معتكفان چيست؟
ج ـ اگر ميتواند بيرون مسجد غسل را انجام دهد، خارج شدن از مسجد جهت غسل، مانعي ندارد؛ چون خروج براي امري مطلوب است، ليكن نبايد بيش از حاجت بيرون بماند و نبايد به قدري طول بكشد كه صورت اعتكاف به هم بخورد، مثل اين كه نصف روز بيرون بماند.
(س55) معتکف در روز سوم اعتکاف براي غسل مستحبّي از مسجد خارج ميشود. آيا اعتکاف باطل ميشود يا خير؟ بر فرض بطلان، تنها قضا لازم است يا کفّاره هم لازم ميباشد؟
ج ـ خارج شدن از مسجد جهت غسل مستحبّي مانعي ندارد؛ چون خروج براي امري مطلوب است، ليکن نبايد بيش از حاجت بيرون بماند.
(س56) با توجه به اين که محلّ سعي ـ بين صفا و مروه ـ جزو مسجد نيست، اگر شخصي قصد اعتکاف در مسجدالحرام را دارد آيا ميتواند قبل از اذان صبح در مسجد «تنعيم» مُحرِم شود و بقيّه اعمال را درحال اعتکاف انجام دهد؟
ج ـ خير نميتواند.
(س57) در حين اعتکاف، رفتن به حياط مسجد، آبدارخانه، دفتر مسجد، و ديگر قسمتها وصحبت کردن و خنديدن چه حکمي دارد؟
ج ـ هر مسجدي که در آن اعتکاف صحيح است و همه مکانهاي ذکر شده اگر جزو مسجد باشد، تغيير مکان و تحول ذکر شده در سؤال مضرّ به اعتکاف نيست و خنديدن و صحبت کردن اگر جدال و مباحثه براي کوبيدن طرف نباشد، مبطل اعتکاف نيست.
(س58) آيا شخص معتکف ميتواند براي شرکت در نماز جمعه از مسجد محل اعتکاف خارج شود؟
ج ـ بيرون رفتن شخص معتکف از مسجد جهت کارهاي مطلوب و مرغوب شرعي که متوقّف بر خروج از مسجد است مانعي ندارد.
(س59) با توجّه به مشکلاتي که صرف غذا در مسجد دارد آيا صرف غذا در سالن غذا خوري که در محوّطهي مسجد است براي معتکفين جايز است؟
ج ـ هر مسجدي که در آن اعتکاف صحيح است، و همه مکانهاي ذکر شده اگر جزو مسجد باشد، تغيير مکان و تحوّل ذکر شده در سؤال مضرّ به اعتکاف نيست.
(س60) آيا روحانياي که معتکف شده ميتواند براي امامت جماعت به مسجد ديگري و يا براي منبر رفتن به محلّ ديگر برود و به محلّ اعتکاف برگردد؟
ج ـ براي امامت جماعت مانعي ندارد، امّا منبر رفتن اگر عرفاً ضرورت داشته باشد، مانعي ندارد، والّا نبايد برود.
(س61) آيا کارمندان و معلّمين ميتوانند معتکف شوند و سر کلاس و محلّ کار رفته و سپس به مسجد برگردند؟
ج ـ خير نميتوانند.
انصراف از اعتکاف
(س62) آيا در اعتكاف انصراف و رجوع جايز است؟
ج ـ اگر واجب معيّن باشد نميتوان رجوع كرد، اما اگر واجب موسّع باشد يا مندوب و مستحبّ باشد رجوع قبل از اكمال دو روز اوّل جايز است، امّا روز سوم رجوع جايز نيست.
(س63) آيا انسان ميتواند از آغاز، هنگام نيّت، شرط کند که اگر برايش اتّفاقي افتاد يا مشکلي پيش آمد، اعتکاف را رها کند؛ مثلاً بگويد اگر هوا سرد شد اعتکاف را رها ميکنم؟ حتّي در روز سوم؟ آيا لازم است اتّفاق يا مشکل خاصّي را در نظر بگيرد؟
ج ـ آري ميتواند و لازم نيست عارض خاصّي را در نظر بگيرد.
(س64) آيا در اعتکاف نذري، انسان ميتواند هنگام خواندن صيغه نذر شرط کند که اگر مانعي پيش آمد اعتکافم را رها ميکنم؟
ج ـ آري ميتواند.
(س65) آيا معتکف مجاز است که در هنگام نيّت، شرط کند که هر وقت خواست حتّي در روز سوم، از اعتکاف برگردد؟ اگر بعد از نيّت، حکم شرط خود را ساقط نمود، آيا شرط او ساقط ميشود يا خير؟
ج ـ معتکف ميتواند هنگام نيّت، چنين شرطي را متذکّر شود، امّا اگر بعداً آن شرط را اسقاط کرد، ظاهر اين است که اين شرط ساقط نميشود، اگر چه احتياط در ترتيب آثار سقوط چنين شرطي در اکمال دو روز اوّل است.
محرّمات اعتکاف
(س66) انجام چه كارهايي در اعتكاف حرام است؟
ج ـ پنج چيز بر معتكف حرام است، ليكن احتياط مستحب در ترك همه محرّمات احرام است:
1ـ امور شهويّه مربوط به زنان؛ مانند آميزش و لمس كردن و بوسيدن؛
2ـ استشمام بوهاي خوش و ياگياهان خوش بو و لذّت بردن از آنها؛
3 ـ استمنا؛
4 ـ خريد و فروش، بلكه مطلق تجارت، بنابر اَحوط؛
5 ـ مجادله و مباحثه براي كوبيدن طرف و غلبه بر او.
(س67) آيا درحال اعتکاف بوييدن عطريّات و گياهان خوشبو براي لذّت بردن، حرام است يا اگر لذّت هم نبرد جايز نيست؟
ج ـ اگر براي لذّت بردن باشد حرام است.
(س68) اگر در اعتکاف معاملهاي انجام دهد، آيا آن معامله صحيح است ؟
ج ـ معامله صحيح است، اگر چه اعتکافش هم باطل ميشود.
(س69) آيا در صورت نياز و ضرورت ميتوان در اعتکاف خريد فروش کرد؟ آيا در اين امور توکيل يا نقل به غير جهت بيع، لازم است؛ يعني به شخص ديگري وکالت دهد تا از طرف او خريد و فروش کند يا به غير خريد و فروش، مثلاً با قرض يا بخشش نقل و انتقال کند؟
ج ـ اگر ضرورت عرفي براي نفس اعتکاف باشد و توکيل و يا نقل به غير بيع ممکن نباشد، مانعي ندارد؛ امّا اگر ضرورت براي غير اعتکاف باشد اين ضرورت مجوّزي براي ارتکاب آن نميباشد.
(س70) اشتغال به امور دنيوي مثل خياطي و... در زمان اعتكاف چه حكمي دارد؟
ج ـ اگر براي امور دنيوي باشد بايد ترك شود، و بايد بين اعتكاف در مسجد با ماندن در خانه و زندگي فرق باشد و حكمت اعتكاف دور شدن از مسايل زندگي و ارتباط زيادتر با خالق است.
(س71) چه كارهايي باعث باطل شدن اعتكاف ميشوند؟
ج ـ ترك شروط ذكر شده در جواب سؤال «يک» موجب بطلان اعتكاف است؛ و همچنين انجام بعضي از محرمات مانند جماع و لمس و بوسيدن با شهوت هم باعث فساد و بطلان اعتكاف است.
(س72) کدام يک از موارد زير به صحّت اعتکاف ضرر ميزند؟
الف ـ غصب کردن جاي معتکفين،
ب ـ در حال اعتکاف لباس غصبي پوشيدن،
ج ـ غصبي بودن زمين مسجد،
د ـ غصبي بودن فرش مسجد.
ج ـ اگر چه تصرّف در مال غصبي حرام است، امّا در کلّيه موارد به صحّت اعتکاف ضرر نميرسد.
(س73) ارتکاب کدام يک از محرّمات اعتکاف، اعتکاف را باطل ميکند؟ اگر يکي از محرّمات اعتکاف را سهواً مرتکب شود به صحّت اعتکاف ضرري وارد ميکند؟
ج ـ همه محرمات اگر عمداً انجام گيرد موجب بطلان اعتکاف نيز هست، امّا اگر سهواً انجام گيرد احتياط در اتمام و قضا اعتکاف واجب معيّن است، و از سر گرفتن اعتکاف در غير واجب معيّن اگر در دو روز اوّل باشد، و اتمام و از سر گرفتن اعتکاف اگر در روز سوم باشد.
(س74) اگر زني را که معتکف است، طلاق رجعي دهند تکليفش چيست ؟ اعتکاف او چه حکمي دارد ؟
ج ـ بايد به اعتکافش ادامه دهد و اعتکافش صحيح است.
(س75) حکم طلاق و ازدواج درحال اعتکاف چيست؟
ج ـ في حدّ نفسه مانعي ندارد، اما با توجه به اينکه احتياط مستحبّ در ترک محرّمات اِحرام در حال اعتکاف است مکروه است، چون احتياط در ترک محرّمات اِحرام بود.
(س76) اگر درحال اعتکاف واجب، سهواً يا عمداً جماع کند، درمورد قضا يا اعاده اعتکاف، تکليف چيست؟ اگر اعتکاف مستحبّ باشد حکم چگونه است؟
ج ـ اگر عمداً جماع کند اعتکافش باطل است، و اگر واجب معيّن باشد بايد قضا کند، و اگر واجب غير معيّن باشد بايد اعتکاف را از اوّل آغاز نمايد؛ اگر اعتکاف مستحبّ باشد و بعد از اکمال دو روز اوّل باشد بايد قضا نمايد، و امّا اگر قبل از اتمام دو روز اوّل باشد نبايد قضا نمايد، و امّا اگر سهواً جماع نمايد از جواب 73 معلوم شد.
(س77) اگر يکي ديگر از محرّمات اعتکاف غير از جماع را عمداً يا سهواً انجام دهد و نيز در مورد لمس کردن و بوسيدن با شهوت که از روي سهو باشد، در هريک از موارد زير حکم چيست؟
الف ـ اگر اعتکاف واجب معين باشد،
ب ـ اگر اعتکاف واجب غير معين باشد،
ج ـ اگر اعتکاف مستحبّ باشد و در دو روز اول مرتکب يکي از محرّمات مورد سؤال شود،
د ـ اگر اعتکاف مستحبّ باشد و در روز سوم مرتکب يکي از محرّمات مورد سؤال شود.
ج ـ فرقي بين جماع و غير آن از محرّمات نيست و پاسخ از جواب 73 معلوم است.
(س78) در اعتكاف مستحبّ اگر روز سوم يكي از مفسدات اعتكاف از شخص سربزند، آيا قضاي آن را بايستي بجا آورد؟
ج ـ با فرض اِفساد در روز سوم قضاي آن واجب است.
(س79) آيا واجب است که قضاي اعتکاف را فوراً به جا آورد؟
ج ـ واجب نيست.
(س80) اگر کسي نذر کند ايّام معيّني را معتکف باشد و از آن ايّام معيّن تخلّف نمايد، آيا قضا بر او واجب است ؟
ج ـ آري قضا بر او واجب است.
(س81) اگر شخص معتکف در اثناي اعتکاف واجب ـ به نذر يا مثل آن ـ بميرد آيا قضاي آن بر وليّ او واجب است؟
ج ـ قضاي اعتکاف بر وليّ واجب نيست.
(س82) اگر اعتکاف واجب يا مستحبّ را با جماع باطل کند، کفّاره بر او واجب است؟ آيا ارتکاب اين عمل در شب يا روز، فرقي در حکم ايجاد ميکند؟ آيا ارتکاب اين عمل در دو روز اول يا روز سوم، فرقي در حکم ايجاد ميکند؟
ج ـ آري در اعتکاف واجب، کفّاره بر او واجب ميشود، و اگر در ماه مبارک رمضان و يا قضاي روزه رمضان باشد و بعد از زوال باشد، دو کفّاره بر او واجب ميشود؛ و امّا اگر اعتکاف مستحبّ باشد و قبل از اتمام دو روز اوّل باشد کفّاره واجب نيست، اگر چه احتياط مستحبّ در دادن کفّاره است.
(س83) آيا براي اداي کفّاره، اولويّتي در موارد کفّاره ـ آزاد کردن برده، دو ماه روزه گرفتن، 60 فقير را اطعام کردن ـ وجود دارد؛ يعني بهتر باشد که مثلاً 60 روز روزه بگيرد و اگر نتوانست مورد ديگر را انجام دهد؟
ج ـ اگرچه در کفّاره مخيّر است، امّا احتياط مستحبّ در ترتيب کفّاره است.
(س84) آيا باطل کردن اعتکاف به وسيله جماع و ساير محرّمات، کفّاره دارد؟ اگر کفّاره دارد، آيا مثل کفّاره ماه مبارک رمضان است؟
ج ـ فقط اِفساد اعتکاف با جماع، کفّاره دارد و کفّاره آن مانند کفّاره ماه رمضان است.
(س85) اگر نذر کند درماه مبارک رمضان معتکف شود، سپس در ماه مبارک رمضان روزه خود را با جماع باطل کند، چند کفّاره براو واجب ميشود؟
ج ـ سه کفّاره بر او واجب ميشود.
(س86) اگر روزه قضا را در هنگام اعتکاف واجب بگيرد و سپس روزه خود را بعد از ظهر باطل کند، چند کفّاره بر او واجب است؟ اگر اعتکاف مستحبّ باشد، حکم چگونه است؟
ج ـ اگر با جماع باطل کند دو کفّاره، و با غير جماع يک کفّاره، و در اعتکاف مستحبّ فقط يک کفّاره است.
الف ـ محرّمات مشترک بين مرد و زن : 1. شكار حيوان صحرايي
2. آميزش و كامجويي جنسي 3. عقد ازدواج و گواه شدن بر عقد ازدواج 4. استمنا 5. استعمال بوي خوش 6. سرمه كشيدن 7. نگاه كردن در آينه 8. فسوق 9. جدال 10. كشتن حشرات ساكن در بدن 11. انگشتر به دست كردن به قصد زينت 12. روغن ماليدن به بدن 13. ازاله مو از بدن خود يا ديگري 14. بيرون آوردن خون از بدن 15. ناخن گرفتن 16. كندن دندان 17. كندن و بريدن درخت يا گياهي كه در حرم روييده 18. سلاح در برداشتن.
ب ـ محرّمات ويژه مردان : 1. پوشيدن لباس دوخته 2. پوشيدن جوراب، چكمه،گيوه و كفش 3. پوشانيدن سر4. سايه قراردادن بالاي سر خود.