بازدید این صفحه: 3643 تاریخ انتشار: 1393/5/27 ساعت: 02:34:18
حضرت آیت الله سبحانی؛
آيا گفتگو با درگذشتگان مى تواند ملاك توحيد و شرك باشد؟
حضرت آیت الله العظمی سبحانی به پرسشی در این باره که مأمور ارشادى مى گفت: ما بايد فقط از خدا بخواهيم نه از انسان ها، اگر بگوييم يا امام حسن يا امام حسين، اين شرك است، چون از غير خدا خواسته ايم؛ پاسخ داده است :
موضوع: استفتائی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیت الله العظمی سبحانی به پرسشی در این باره که مأمور ارشادى مى گفت: ما بايد فقط از خدا بخواهيم نه از انسان ها، اگر بگوييم يا امام حسن يا امام حسين، اين شرك است، چون از غير خدا خواسته ايم؛ پاسخ داده است :
ملاك توحيد و شرك را به دست شما و ما نداده اند كه هر چه را بخواهيم عين توحيد، هر چه را بخواهيم عين شرك قرار دهيم، بلكه توحيد و شرك براى خود، معيار و ميزانى دارد، آن هم مأخوذ از كتاب و سنّت و عقل روشن است. كه به اين ملاك در اين بحث اشاره مى شود، اينك مطالبى را به ترتيب يادآور مى شويم تا روشن شود كه درخواست دعا از انبيا و اوليا عين توحيد است.
1. اگر در خواست چيزى از انسان ها شرك باشد، پس بايد تمام مردم روى زمين، حتى وهابى ها مشرك باشند، چون همه انسان ها در زندگى از يكديگر چيزى مى خواهند، پدر از پسر، و فرمانده از فرمانبر و مريض از پزشك و... .
اگر بگويند اين نوع خواسته ها چون از زنده است، شرك نيست ولى خواستن از مرده شرك است، اين پاسخ بدتر از مطلب پيشين است، زيرا مرگ و زندگى، ملاك شرك و توحيد نيست كه درخواست از زنده عين توحيد، و همان درخواست از مرده شرك باشد، بلكه موت و حيات مى تواند ملاك مفيد و غير مفيد بودن يا مؤثر نبودن و بودن درخواست ها باشد. به ملاك توحيد و شرك، بنابراين بايد بگوييد: درخواست از «ميت»(البته اگر ميت باشد) فائده ندارد نه اين كه شرك است.
2. اگر درخواست از انسان ها شرك است، و بايد از خدا خواست، پس چرا مسلمانان به حكم قرآن، مأمورند به حضور پيامبر برسند و از او بخواهند تا درباره آنها دعا كند تا گناهان آنها بخشوده شود. چنان كه مى فرمايد:
( ولَو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك واستغفروا الله لوجدوا الله توّاباً رحيماً) .( [6])
( يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا كنّا خاطئين) ، پدر هم در پاسخ مى گويد:( سوف أستغفر لكم ربّى) ( [8]) اين مى رساند كه در فطرت انسانى اين مسأله نهفته است كه اگر انسانى از مقام بالاتر چيزى بخواهد كه او واسطه بين وى و خدا باشد عين توحيد است.
3. ممكن است گفته شود تمام اين درخواست ها از احيا است ولى پاسخ آن روشن است. كسانى كه انبيا و اوليا را كه برتر از شهدا هستند، مرده مى پندارند ومعتقدند كه هيچ نوع درك و آگاهى ندارند بر خلاف قرآن سخن گفته اند، از نظر قرآن، نه تنها انبيا و اوليا حتى فردى كه به كمك رسولان مسيح (حواريون) پرداخته است، زنده مى باشد چنان كه مى فرمايد: ( قيل ادخل الجنّة قال يا ليت قومى يعلمون بما غفر لى ربّى وجعلنى من المكرمين) ( [9]) به اين فرد گفته شود: به بهشت در آى، او پس از انتقال از اين دنيا پيامى به مردم دنيا فرستاد و گفت: اى كاش مردم من مى دانستند كه خدا مرا بخشيد و مرا از عزيزان قرار داد . گوينده اين كلام حبيب نجّار است. پس از آن كه قوم وى او را سنگسار كردند، پس از رخت بربستن از دنيا اين جمله را گفت: من اينك در بهشتم و از گرامى داشتگان هستم .
4. اگر واقعاً افرادى كه از اين جهان رخت برمى بندد، حياتى نداشته باشند، پس معنى تلقين چيست كه يكى از مراسم عبادى تدفين ميت تلقين است در حالى كه زير خاك قرار مى گيرد به او خطاب مى كنند كه اگر دو فرشته سراغ او آمدند بگويد: «الله جلّ جلاله ربّى...».( [10])
5. بخارى در صحيح( [11]) خود بابى دارد به نام «الميت يسمع خفق النعال» يعنى مرده صداى كفش تشييع كننده را مى شنود، و در اين مورد روايت نقل مى كند اگر واقعاً مرگ پايان زندگى است، شنيدن ميت صداى كفش هاى تشييع كنندگان چه معنى دارد؟!
6. همه مسلمانان در تشهد خود، به پيامبر(صلى الله عليه وآله) خطاب مى كنند و مى گويند: «السلام عليك أيها النبى» اگر خطاب مرده به تعبير شما شرك است، پس خود وهابيان هم مشرك هستند.
7. مشكل وهابيان اين است كه هنوز براى توحيد و شرك، ملاكى معين نكرده اند و لذا هر نوع ندا و درخواست يا خضوع و فروتنى را در برابر غير خدا، پرستش(عبادت) تلقى مى كنند و اگر ملاك آن را روشن مى كردند تمام مشكل آنها حل مى شد. اينك ما به صورت فشرده يادآور مى شويم:
حقيقت عبادت اين است كه انسان در برابر موجودى خضوع كند يا از او درخواست چيزى كند در حالى كه معتقد باشد كه او خداست و يا اين كه مخلوق خداست، اما كارهاى خدايى به او تفويض شده است، مانند آفرينش گرى، تدبير جهان، رازقيّت و امّا اگر ندا و درخواست انسان از موجودى خالى از چنين عقيده اى باشد، پرستش تحقق نمى پذيرد، بالأخص اگر او در برابر بندگان صالح خدا قرار بگيرد و از آنها بخواهد كه چون نزد خدا مقام و تقربى دارند، درباره او دعا كنند، چنين كارى جز توحيد، چيز ديگرى نيست.
8. اين كه مى گوئيد آنها زنده اند، اما رابطه ما با آنها مقطوع است، بر خلاف گفتار پيامبر است. او وقتى كه در جنگ بدر اجساد مشركان را در گودالى ريخت با آنها شروع به سخن گفتن كرد. مسلمانانى كه تازه شرك را ترك كرده بودند، اعتراض كردند كه با اجساد مردگان سخن مى گويى؟ حضرت فرمود: «والذى نفس محمد بيده والله ما أنتم بأسمع لما أقول منهم» .( [12])
با توجه به اين شفيع بودن قطعى پيامبر درخواست دعا از او و كليه كسانى كه شفيع مأذون هستند، عين توحيد است.
9. گفتار شما ارشاديان درست مخالف عمل و سيره ابوبكر است وقتى وى از درگذشت پيامبر آگاه شد، وارد خانه حضرت گرديد پارچه، آنگاه خود را به روى او افكند و بوسيد، و گريه كرد. و با او چنين گفتگو نمود: «بأبى أنت وأُمّى يا نبى الله... ، چه ندا و درخواستى بالاتر از «يا نبى الله»( [13])است؟ چه شد گفتن يا نبى الله عين ايمان شمرده مى شود ولى نداى يا حسين شرك.
10. درخواست دعا از اولياء الهى چه در حال حيات و چه در حال ممات، مورد اذن بلكه امر الهى است، زيرا آيه 64 سوره آل عمران كه به مسلمانان دستور مى دهد از پيامبر درخواست كنند تا درباره آنان از خدا مغفرت بطلبد مقيد به حال حيات دنيوى نيست و همه مسلمانان جهان از اين آيه معنى عام و مطلق فهميده اند و لذا در كنار قبر او با او سخن مى گويند و درخواست دعا مى كنند و خود صحابه پيامبر عملاً پس از درگذشت او به اين آيه تجسم مى بخشيدند. همه مسلمانان جهان از دور و نزديك به زيارت قبر رسول خدا مى شتابند و از او درخواست دعا و شفاعت مى كنند، آيا اين اجماع مسلمانان در طول چهارده قرن حجّت نيست؟
بخارى نقل مى كند كه پيامبران بزرگوار از آدم گرفته تا نوح تا برسد به ابراهيم و موسى و عيسى(عليهم السلام) در روز قيامت از پيامبر مى خواهند كه شفاعت كند و به او مى گويند: يا محمد أنت رسول الله وخاتم الأنبياء اشفع لنا إلى ربّك ألاترى ما نحن فيه. ( [14])
اين گواه بر آن است كه او شفيع مأذون است و خدا اين اذن را به او داده است ( ولا يشفعون إلاّلمن ارتضى) .( [15])
بنابراين درخواست دعا و شفاعت از شفيع مأذون است، در حالى كه وهابيان درخواست شفاعت از پيامبر را ممنوع و شرك اعلام مى كنند.
[6] . سوره نساء، آيه 64.
[7] . سوره منافقون، آيه 5.
[8] . سوره يوسف، آيه 97 و 98.
[9] . سوره يس، آيه 27.
[10] . الفقه على المذاهب الأربعة:
[11] . سنن ابن ماجه:1/464; السنن الكبرى:3/383; مجمع الزوائد:2/ 322.
[12] . صحيح بخارى، كتاب جنائز، باب الدخول على الميت، حديث 1241.
[13] . كتاب المغازى، باب دعاء النبىّ على كفار قريش، حديث 3979.
[14] . صحيح بخارى، كتاب تفسير قرآن، حديث 4712; و مسند احمد:3/ 248.
[15] . انبياء/ 28
کد خبر: 13935274148
1393/5/27
|